فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۸۷۷ مورد.
بررسی و تحلیل نقش قابلیت های فردی منابع انسانی در ایجاد مزیت رقابتی؛ به کارگیری مدل VRIO(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهادهای موفق در قرن بیست ویکم، لزوم توجه به منابع انسانی، به عنوان منبعی مهم برای دستیابی به مزایای رقابتی پایدار و ثبات حضور در بازارهای بین المللی را درک کرده اند. بر این اساس، مقالة حاضر پس از شناخت قابلیت های فردی منابع انسانی، به دنبال بررسی و تحلیل نقش منابع انسانی و قابلیت های فردی آنان در ایجاد مزیت رقابتی بر اساس رویکرد مبتنی بر منابع، با به کارگیری چارچوب VRIO است. به منظور تحلیل نقش منابع سازمانی در ایجاد مزیت رقابتی، یکی از مدل هایی که مدنظر پژوهشگران قرار گرفته است، چارچوب VRIO است که توسط بارنی معرفی شده است. زیربنای اصلی این چارچوب، رویکرد مبتنی بر منابع است و نقش منابع سازمانی، به منظور کسب مزیت رقابتی پایدار، تحلیل می شود. جامعة مورد بررسی در این تحقیق، همة کارشناسان و مدیران یک شرکت بیمة خصوصی را دربرمی گیرد. به منظور سنجش و تحلیل قابلیت های فردی منابع انسانی و نقش آن در ایجاد مزیت رقابتی، پرسشنامه ای با به کارگیری چارچوب یادشده طراحی شد و در اختیار 150 نفر از اعضای جامعة آماری قرار داده شد. برای تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه، آزمون تی تک نمونه و نرم افزار SPSS به کار گرفته شد. یافته ها نشان داد قابلیتهای فردی منابع انسانی به خلق مزیت رقابتی موقت برای شرکت منجر می شوند.
رتبه بندی تأمین کنندگان با استفاده از تصمیمگیری چندمعیاره مبتنی بر تسلط آماری: مدل مارتل و زاراس (گروه تولیدی آرد البرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شرکت ها برای بقا در عرصه رقابت و دستیابی به مؤلفه های رضایت مشتری توجه بیش تری به مدیریت زنجیره تأمین داشته اند به طوری که دیگر رقابت بین شرکت ها مطرح نیست بلکه بین زنجیره های تأمین معنا پیدا می کند. در این میان، انتخاب تأمین کننده مناسب به عنوان یکی از ارکان زنجیره تأمین به منزله یک کلید استراتژیک جهت موفقیت سازمان ها است. این مقاله به شناسایی مهم ترین معیارها در مقوله مدیریت زنجیره تأمین و بررسی این موضوع می پردازد که آیا معیارهای مذکور فراگیر بوده و در تمام سازمان ها همه ابعاد مهم جهت انتخاب تأمین کنندگان را در بر می گیرد و آیا معیارهای جامع و کاملی برای رتبه بندی تمام سازمان ها ارائه شده است یا خیر. بنابراین، پس از تعیین این معیارها که از طریق مطالعات میدانی و بررسی مقالات و نظرات خبرگان حاصل شده، با کمک مدل غیرجبرانی مارتل و زاراس که یک مدل آماری مبتنی بر تسلط (برجستگی آماری) نیز به حساب می آید به اولویت بندی تأمین کنندگان در شرکت تولیدی آرد البرز به عنوان مطالعه موردی پرداخته شده است.
زمانبندی دو معیاره برای حداقل سازی زمان دیرکرد کل و واریانس زمان انتظار بر روی یک ماشین با استفاده از الگوریتم ژنتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسائ عملی زمانبندی معمولاً تصمیمگیرنده را وادار به در نیر گرفتن تعداد زیادی از معیارها قب از اتخار
تصمیم می نمایند. این تحیید یک مسئله زمانبندی تک ماشین را مورد بررسی قرار می دهد که هدف در آن
حداق کردن ترکیبی از دو معیار دیرکرد ک و واریانا زمان انتیار می باشد به حوری که زمان بیکاری در
ماشین مجاز نیست. حداق کردن دیرکرد ک همیشه به عنوان یک معیار عملکرد مهم در سیستم های عملی،
که می توان با استفاده از آن از تحمی هزینههای جریمه دیرکرد اجتناب نمود، مطرح می باشد و واریانا زمان
انتیار نیز یک معیار مهم در پیادهسازی کیفیت هدمات ) QoS ( در بسیاری از سیستم ها می باشد. هر کدام از
این دو معیار از نوع NP-hard می باشند و بنابراین ترکیب هطی آن ها نیز NP-hard هواهد بود. برای این
مسئله الگوریتمی ژنتیک حراحی شده که از ساهتار معمول آن استفاده می کند. دو نوع جمعیت هیوریستیک و
تصادفی برای جمعیت اولیه و دو نوع تابع برازش در الگوریتم به کار رفته است. کارایی الگوریتم ژنتیک ارائه
شده به وسیله تست روی تعداد زیادی از مسائ نشان داده می شود
توسعه مدل تعالی پلیس با استفاده از رویکردهای AHP و DEMATEL(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدل های تعالی سازمانی ابزارهای کار آمدی هستند که می توانند مفاهیم و ارزش های سازمانی، به کارگیری روش های خود ارزیابی، یادگیری سازمانی و بهبود مداوم را در سازمان ها نهادینه نموده و امکان شناسایی بهترین فرآیندها را فراهم سازند. در نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران نیز تلاش هایی در زمینه طراحی و عملیاتی سازی مدل های تعالی انجام گرفته است، اما تا به امروز الگوی تعالی متناسب سازی شده ای که جنبه کاربردی داشته باشد، برای ناجا طراحی و اجرایی نشده است. هدف از این تحقیق طراحی مدل تعالی سازمانی در نیروی انتظامی، به دست آوردن وزن معیارها با استفاده از روش AHP و تعیین روابط میان معیارها با استفاده از روش DEMATEL می باشد .نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که معیار رهبری از بیشترین امتیاز میان توانمند سازها و بالاترین تأثیر گذاری بر سایر معیارها و نتایج خدمت گیرندگان از بیشترین امتیاز میان نتایج و بالاترین تأثیرپذیری از دیگر معیارها برخوردارند. برای بررسی روابط میان معیارهای تعالی مدل ناجا از روش DEMATEL استفاده شده که معیار رهبری با بیشترین R-D دارای بیشترین اثر بر دیگر معیارها و معیار نتایج خدمت گیرندگان با کمترین مقدار R-D دارای بیشترین تأثیرپذیری از سایر معیارهاست در نهایت برای اولویت بندی پروژه های بهبود حاصل شده از مدل تعالی مذکور، یک روش سلسله مراتبی پیشنهاد شده است.
بررسی و مقایسه عملکرد بانک های دولتی و خصوصی بر اساس مدل CAMEL(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تغییر تکنولوژی و جهانی شدن، بازارهای مالی با فشار رقابتی برای بهبود عملکرد مواجه شدند. از راه های مقابله با این فشارها، تأسیس بانک های خصوصی است. تحقیق حاضر با بررسی و مقایسه عملکرد مالی بانک های تجاری دولتی و خصوصی بر اساس مدل CAMEL در دوره زمانی 1385 تا 1388 در پی سنجش این است که آیا بانک های خصوصی عملکرد بهتری نسبت به بانک های دولتی دارند. نمونه آماری این تحقیق 8 بانک تجاری (4 بانک دولتی و 4 بانک خصوصی) است که به روش قضاوتی انتخاب شداند. داده های مورد نیاز این تحقیق با مراجعه به صورت های مالی بانک های نمونه استخراج شد. با اجرای آزمون کلموگورف-اسمیرنف توزیع نمونه نرمال گزارش شد، لذا برای تجزیه و تحلیل فرضیه های تحقیق آزمون تی دوجامعه اجرا شد. نتایج عملکرد بهتر بانک های خصوصی در بعد نقدینگی و درآمدها؛ و عملکرد بهتر بانک های دولتی در بعد کیفیت مدیریت را نشان داد. از سوی دیگر، تفاوت معناداری بین ابعاد نشان داده نشد. همچنین، نتایج آزمون فرضیه اصلی تحقیق نشان داددر عملکرد بانک های دولتی و خصوصی تفاوت معناداری وجود ندارد.. در نهایت، پیشنهادهایی برای بهبود عملکرد بانک ها (دولتی و خصوصی) مطرح شد.
توسعه یک مدل تحلیل مسیر بر روی نقشه استراتژی سازمان مبتنی بر کارت امتیازی متوازن با استفاده از شبکه های بیزین بیزین (مطالعه موردی: یک شرکت سرمایه گذاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سال هاست کارت امتیازی متوازن مورد اقبال پژوهشگران و مدیران قرار گرفته است و به مرور مدل های مختلفی از آن توسعه یافته است. نقشه استراتژی سازمان یکی از موضوعاتی است که مبدعان کارت امتیازی متوازن برای درک بهتر ارتباط اهداف استراتژیک سازمان، آن را ایجاد کردند. در نقشه استراتژی سازمان مسیرهای مختلفی برای رسیدن به اهداف سازمانی وجود دارد که محققان مدل هایی برای طراحی و تحلیل این مسیرها توسعه داده اند. شبکه های بیزین، شبکه های احتمال شرطی هستند که کاربرد زیادی در علوم مختلف داشته اند. در این پژوهش، تأثیر تغییر در هر یک از اهداف سازمانی ترسیم شده در نقشه استراتژی مبتنی بر کارت امتیازی متوازن به وسیله شبکه های بیزین تحلیل می شود و مدلی ارائه می شود که به وسیله آن می توان ریسک تحقق اهداف غایی سازمان را مبتنی بر ریسک تحقق اهداف پایین تر (در وجوه پایین تر کارت امتیازی متوازن) محاسبه کرد و راه حل مناسب را برای کاهش ریسک تحقق اهداف سازمانی ارائه داد. در این پژوهش، یک شرکت سرمایه گذاری مورد مطالعه قرار گرفته و مدل مذکور برای این شرکت طراحی و ریسک تحقق اهداف محاسبه و تحلیل شده است.
ارائه یک رویکرد ترکیبی مبتنی بر تحلیل شکاف و FQFD برای دستیابی به چابکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از شرکتها به منظور کاهش هزینه ها، بهبود خدمات مشتری و دستیابی به مزیت رقابتی در حال
پیگیری تولید چابک هستند. در واقع چابکی به عنوان پارادایم جدیدی برای مهندسی سازمانها و بنگاه-
های رقابتی مطرح است. در این پژوهش بعد از مطالعه مبانی نظری و پیشینه مبحث چابکی، ویژگیها،
معیارها و توانمندسازهای آن شناسایی شدهاند و چارچوبی برای اولویتبندی و تحلیل این شاخصها با
توجه به مزایای رقابتی عمده موجود در ادبیات پژوهش، تدوین شده است. برای اولویتبندی شاخصها
از ترکیب تکنیک توسعه عملکرد کیفیت فازی) FQFD ( با تحلیل شکاف ) Gap Analysis )
چابکی « استفاده شده است. یافتههای پژوهش در سازمان مورد مطالعه بیانگر این است که توانمندساز
دارای کمترین میزان بلوغ در میان توانمندسازهای چابکی است که همین امر منجر به این » مدیریت تولید
شده تا این توانمندساز از بیشترین ارجحیت برخوردار باشد. از طرف دیگر مشاهده میشود که
توانمندساز چابکی مدیریت تولید با استفاده از تکنیک FQFD بیشترین وزن را کسب کرده و این به
معنی است که این توانمندساز از بالاترین اولویت و اهمیت برای سازمان برخوردار است. همچنین معیار
مدیریت دانش با داشتن بیشترین شکاف، رتبه نخست را میان تمامی معیارها بهدست آورد.
بکارگیری شبیه سازی مونت کارلو در سنجش عوامل ریسک پروژه های فناوری اطلاعات
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی و تصمیم گیری از وظایف اساسی یک مدیر پروژه می باشد که بدون آن دستیابی به اهدف پروژه غیر ممکن می سازد. در فرایند برنامه ریزی و تصمیم گیری، ابتدا عوامل ریسک شناسایی شده و سپس اثر و احتمال وقوع هر یک محاسبه می گردد. کم توجهی به عوامل ریسک یکی از دلایل اصلی شکست پروژه می باشد. از اینرو، مدیریت ریسک یکی از کارکردهای مهم مدیریت پروژه است. هدف این مطالعه سنجش عوامل ریسک در پروژه های فناوری اطلاعات می باشد. در این مطالعه بر اساس بازخوانی پیشینه پژوهش، 13 عامل اصلی ریسک شناسایی شده و با کمک متخصصان به سه گروه عوامل پروژه، عوامل نرم افزار و عوامل برون و درون سازمانی دسته بندی شدند. در نهایت اقدام به سنجش ریسک بر اساس شبیه سازی مونت کارلو می گردد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که عامل ""منابع"" مهمترین عامل ریسک در این حوزه می باشد. از این رو، برای اثربخشی بیشتر، مدیران باید راهبردهای مناسبی را با هدف کاهش خطر ناشی از ریسک های احتمالی در حوزه منابع بکار گیرند.
طراحی فرایند های کسب و کارهای کوچک و متوسط حوزه کالاهای فاسد شدنی به منظور طراحی سیاست بهینه تولید با رویکرد شبیه سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای رقابتی امروز، اهمیت کنترل تولید و موجودی در شرکت های کوچک و متوسط با توجه به تأثیر عواملی همچون نوسان های تقاضا و خرابی ماشین آلات بر تولید، بیشتر از گذشته مورد توجه مدیران قرار گرفته است. سیستم های مستعد شکست زیر مجموعه ای از سیستم های تولیدی است که فرض خرابی ماشین آلات در آنها در نظر گرفته شده است. در این مقاله یک سیستم شبکه ای مستعد شکست چند محصولی با کالاهای فاسد شدنی مورد مطالعه قرار می گیرد. سیاست کنترلی تولید بر مبنای سیاست نقطه محدود کننده شامل تولید بیش از میزان مورد نیاز و نگهداری محصول در زمان هایی که ماشین سالم است بوده تا در دوره هایی که ماشین دچار خرابی می شود، برای جلوگیری از کمبود موجودی بتوان از آنها استفاده نمود. تقاضا در این سیستم ثابت است و کمبود ( نسبتی از پس افت و فروش از دست رفته) مجاز است. هدف اصلی از این مقاله، تعیین نرخ بهینه تولید به گونه ای است که امید ریاضی مجموع هزینه های تولید، نگهداری، کمبود و فساد کالا کمینه شود. به منظور تعیین نرخ بهینه تولید به دلیل قطعیت نداشتن و پیچیدگی این گونه سیستم ها، بهینه سازی بر مبنای شبیه سازی با استفاده از نرم افزار ARENA انجام شده است. در نهایت یک مثال عددی، کارایی رویکرد پیشنهادی را ارائه می دهد.
استفاده از روش خوشه بندی و روشTOPSIS برای انتخاب تأمین کنندگان با محدودیت عرضه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی زنجیره تأمین معمولاً دو مشکل اساسی دارد. مشکل اول زمانی ظاهر می شود که تعداد تأمین کنندگان، محصولات و اقلام بسیار زیاد باشند. امروزه به خاطر پیچیدگی سیستم های تولیدی، تأمین کنندگان با محدودیت هایی مواجه هستند. این همان مشکل دوم است. یکی از محدودیت ها این است که تقاضاها باید توسط تأمین کنندگان به طور کامل ارضا شوند. در این مقاله، این مشکل از طریق خوشه بندی اقلام و تأمین کنندگان و نیز استفاده از روش TOPSIS حل می شود. روش پیشنهادی در شرکتی تولیدی به عنوان مطالعه موردی پیاده سازی می شود. در انتها نتایج به دست آمده از روش پیشنهادی با روش DEA که نتایج شان مشابه است، مقایسه می شود.
بررسی تاثیر هوشمندی رقابتی بر توان رقابتی و رقابتمندی صنعتی در شهرک های صنعتی استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوه بررسی تاثیر هوش رقابتی بر توان رقابتی و رقابت صنعتی در واحدهای مستیر در شهرکهای
صنعتی استان لرستان است. با توجه به استفاده از نتایج پژوه در عم این پژوه کاربردی و از نوع توصیفی پیمایشی
است. جامعه آماری پژوه واحدهای صنعتی فعال در شهرکهای صنعتی استان لرستان است که با توجه به احلاعاتی که
مدیریت شهرکهای صنعتی در اهتیار محید قرار داده است، دارای 110 واحد اقتصادی فعال میباشد که با استفاده از
فرمول کوکران و روش نمونهگیری تصادفی حبیهای نمونهای به حجم 190 واحد اقتصادی انتخاب گردیده است. ابزار
پژوه پرسشنامه بوده که روایی آن از روش اعتبار محتوا و پایایی آن از حرید آلفای کرونباخ تایید شده است. در این
پژوه برای بررسی و آزمون فرضیهها از رویکرد معادلات ساهتاری استفاده گردیده است. نتایج پژوه حاکی از آن
است که هوش رقابتی تاثیر مابت و معنیداری بر رقابت صنعتی و توان رقابتی در واحدهای صنعتی شهرکهای صنعتی
استان لرستان دارد. به علاوه عوام موثر بر هوش رقابتی، هوش بازار، هوش رقبا، هوش تکنولوژیک و هوش استراتژیک
شناسایی گردید.
ارزیابی کارایی شرکت های دولتی خصوصی شده در ایران قبل و بعد از واگذاری به بخش خصوصی با استفاده از تحلیل پوششی داده ها (DEA)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین اهداف اجرای سیاست های کلی اصل 44 قانون اساسی، ارتقاء کارایی واحدهای اقتصادی بوده است. این پژوهش با هدف ارزیابی میزان موفقیت دولت در ارتقای کارایی، 8 شرکت دولتی واگذار شده طی دهه 80 و در بازه زمانی دو سال قبل و دو سال بعد از واگذاری را مورد بررسی قرار می دهد. به منظور ارزیابی کارایی شرکتها از روش تحلیل پوششی داده ها (DEA) و مدلهای CCR و BCC خروجی محور استفاده شده است. نتایج تحقیق نشاندهنده تغییرات کارایی در 63% شرکت های جامعه آماری مورد بررسی در سال های پس از واگذاری نسبت به سال های قبل از واگذاری است. با این وجود، تغییرات مذکور تأییدی بر تأثیر خصوصی سازی بر کارایی شرکت های دولتی واگذار شده نیست، چراکه شرکت های کارا قبل از واگذاری، بعد از واگذاری نیز همچنان کارا بوده اند و عدم کارایی شرکتهای ناکارا پس از واگذاری نیز همچنان ادامه یافته است.
بررسی تأثیر پرداخت های مبتنی بر عملکرد فردی و گروهی و تفاوت پرداخت بر عملکرد با روش مدل سازی خطی سلسله مراتبی (HLM) (مورد مطالعه: بانک ملت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه سازمان ها ساختار های جبران خدمات خود را تغییر داده، و نقش و جایگاه پرداخت مبتنی بر عملکرد در سبد پرداخت ها افزایش یافته است. پرداخت های عملکردی نیز در سطوح مختلف سازمان به طور مختلفی وجود دارد. تحقیقات مختلف نشان داده است در سازمان های با عملکرد بالا پرداخت مبتنی بر عملکرد نقش اصلی دارد. از طرفی، یکی دیگر از متغیرهای مهم در طراحی نظام جبران خدمات تعیین تفاوت یا پراکندگی پرداخت است. با به کارگیری رویکرد مدل سازی خطی سلسله مراتبی (HLM) و با بهره گیری از داده های واقعی حقوق ودستمزد و عملکرد 1042 نفر از کارکنان بانک ملت، نشان داده شد پرداخت عملکردی و تفاوت پرداختی بر عملکرد اثرگذار است و تفاوت پرداخت نقش تعدیل کننده در روابط بین پرداخت مبتنی بر عملکرد و عملکرد فردی ایفا می کند. همچنین، نتایج حاکی از آن بوده است که پرداخت عملکردی فردی و تفاوت پرداخت نقشی مهم تر نسبت به پرداخت عملکردی گروهی در اثرگذاری بر عملکرد دارند.
تحلیل ارزش مشتری در بانک با استفاده از تکنیک داده کاوی و تحلیل سلسله مراتبی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزش مشتری به تعامل بالقوه مشتریان با شرکت در طول دوره های زمانی مشخص اشاره می- کند. هنگامی که شرکت ها ارزش مشتری را درک کنند و به این موضوع پی ببرند که ارزش مشتری می تواند خدمات سفارشی سازی شده را برای مشتریان مختلف ارائه کند، آنگاه به مدیریت روابط مشتری موثر دست می یابند. این پژوهش بر صنعت بانکداری متمرکز بوده و به طور سیستماتیک تکنیک داده کاوی و مباحث مدیریتی را جهت تجزیه و تحلیل ارزش مشتریان، یکپارچه سازی می کند. در گام نخست روش تحلیل سلسله مراتبی فازی برای وزن-دهی به متغیرهای موجود مورد بررسی قرار می گیرد تا میزان تاثیر هر یک از معیارهای مدل DFMT در فرآیند ارزش گذاری مشتریان مشخص گردد. سپس مدل DFMT به عنوان ورودی به تکنیک داده کاوی k-means اعمال می گردد. با استفاده از مدل امتیازدهی پیشنهادی، هرم ارزش مشتری تشکیل می شود که مشتریان را در 4 طیف ارزشی دسته بندی می کند. در هرم ارزش مشتری بدست آمده از جامعه آماری 285 مشتری شعب بانک تجارت زنجان، طیف اول؛ مشتریان پلاتینیومی هستند که ردیف های ارزشی H1 و H2را شامل می شوند که از سطح سودآوری بالایی، برخوردار هستند. طیف دوم؛ مشتریان طلایی که ردیف های ارزشی H3 ، H4 و H5 را شامل می شود. طیف سوم؛ مشتریان نقره ای هستند که ردیف های ارزشی H6 ، H7 و H8 را شامل می شود. طیف چهارم؛ مشتریان سربی که ردیف های ارزشی H9 و H10 را شامل می شود. در واقع این طیف منابع دریافتی از بانک را به هدر داده و بانک باید برای کار با آنها میزان ریسک بالایی را بپذیرد.