فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۸۷۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروز مدیریت زنجیره تأمین بر پایه دو اصل هماهنگی و همکاری، سازمان های یک زنجیره را از طریق به اشتراک گذاری و شفاف سازی اطلاعاتی با یکدیگر هماهنگ تر نموده و به همکاری در یک رقابت برای کسب مزایای رقابتی بیشتر دعوت می نماید. از جمله مزایای تسهیم اطلاعات در زنجیره تأمین می توان به کاهش هزینه موجودی، بهبود بخش سفارش دهی، بهبود روابط شرکا و بهبود اعتماد در میان آن ها، افزایش یکپارچگی فعالیت ها، افزایش هماهنگی موجود در زنجیره تأمین، کاهش هزینه های انتقال اطلاعات و غیره اشاره نمود. عوامل متعددی از قبیل زیر ساخت های تکنولوژی اطلاعات، حمایت مدیران ارشد، میزان دقت در ارائه اطلاعات و غیره بر فرآیند تسهیم اطلاعات در زنجیره تأمین تأثیر می گذارند. لذا با توجه به اهمیت تسهیم اطلاعات به منظور ایجاد هماهنگی و یکپارچگی بیشتر در زنجیره تأمین، این مقاله به شناسایی و رتبه بندی مهمترین عوامل مؤثر بر تسهیم اطلاعات در زنجیره تأمین صنعت پالایش و پخش فرآورده های نفتی کشور بر اساس نظر خبرگان صنعت می پردازد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها نیز از نرم افزارها و آزمون های آماری مربوطه و تکنیک ANP فازی استفاده گردیده است.
نتایج حاصله از تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده گویای آن است که از میان مهم ترین عوامل مؤثر بر تسهیم اطلاعات در زنجیره تأمین صنعت پالایش و پخش فرآورده های نفتی کشور، عامل مسئولیت پذیری و تعهد در بین اعضای زنجیره تأمین نسبت به سایر عوامل در بالاترین اولویت و عامل منافع اعضای زنجیره تأمین در پایین ترین اولویت قرار دارد.
بهینه سازی سبد سرمایه گذاری با استفاده از روش های خوشه بندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله انتخاب سبد سرمایه گذاری و بهینه سازی، یکی از موضوعات مهم در حوزه سرمایه گذاری است. در این فرایند سعی بر آن است که سرمایه گذار بازای هر نرخی از بازده، کمترین ریسک ممکن را متحمل شود. اگر اطلاعاتی که در جریان بهینه سازی سبد سرمایه گذاری استفاده شده اند، دچار عدم قطعیت های آماری و یا در معرض نویز باشند، به کارایی سبد سرمایه گذاری لطمه وارد می شود. هدف این مقاله، حذف نویز اطلاعات ماتریس ضرایب همبستگی از طریق روش های خوشه بندی است. برای این منظور، دو روش خوشه بندی اتصال واحد و اتصال میانگین به کار گرفته شد و براساس اطلاعات بازده روزانه 80 شرکت بورس اوراق بهادار تهران در بازه فروردین 1385 تا اسفند 1392، سبد سرمایه گذاری بهینه به دست آمد. نتایج نشان می دهد میزان اختلاف ریسک پیش بینی شده و ریسک مشاهده شده در این سبد سرمایه گذاری کمتر است و از طرفی درمجموع، ریسک کمتری را به سرمایه گذار تحمیل می کند. همچنین با هدف تحلیل حساسیت نتایج دو روش، یک مطالعه بوت استرپینگ در تعداد سهام و افق های زمانی مختلف انجام گرفت، در بیشتر حالت ها بهبود عملکرد سبد سرمایه گذاری مشاهده می شود.
ارزیابی میزان اثربخشی الگوهای جریان وجوه نقد و مدل برنامه ریزی ژنتیک در پیش بینی درماندگی مالی شرکت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از روشهای پیش بینی تداوم فعالیت شرکتها، استفاده از مد ل های پیش بینی درماندگی مالی است. در این راستا پژوهش حاضر به ارزیابی میزان اثربخشی الگوی جریان وجوه نقد و مدل برنامه ریزی ژنتیک در پیش بینی درماندگی مالی در بورس اوراق بهادار تهران در طول سالهای 1381تا 1386 با استفاده از داده های 82 شرکت مورد آزمون می پردازد. الگوهای جریان نقدی، سیاست های شرکت برای تأمین منابع، تخصیص منابع و ظرفیت عملیاتی را نشان می دهد. تئوری های اقتصادی و محققان قبلی مثبت یا منفی بودن جریان های نقدی ناشی ازفعالیت های عملیاتی، سرمایه گذاری و تأمین مالی را با توجه به مراحل چرخه عمر را پیش بینی کرده اند. در پژوهش حاضر از الگوی جریان های نقدی در مرحله نزول جهت پیش بینی درماندگی مالی استفاده شده و سپس نتایج آن با مدل برنامه ریزی ژنتیک که طبق شرایط ایران توسط فرج زاده دهکردی(1386) ارائه گردیده مورد ارزیابی گرفته است. تحقیق حاضر از نظر هدف یک تحقیق کاربردی می باشد و از نظرماهیت و روش تحقیق از نوع علی-مقایسه ای می باشد نتایج تحقیق حاضرحاکی از این است که الگوی جریان های نقدی دارای قدرت پیش بینی درماندگی مالی شرکت ها در ایران است. همچنین طبق نتایج تحقیق اثربخشی مدل برنامه ریزی ژنتیک درمقایسه با الگوی جریان های نقدی در پیش بینی درماندگی مالی شرکت ها بیشترمی باشد.
بررسی حافظه بلندمدت دوگانه با تأکید بر توزیع چوله و دم پهن پسماندها: شواهدی از بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر وجود حافظه بلندمدت را در بورس اوراق بهادار تهران با کاربرد مدل های GPH، GSP، ARFIMA و FIGARCH بررسی می کند. داده های مورد بررسی، حاوی بازده روزانه هستند و آزمون های حافظه بلندمدت، برای بازده و نیز برای نوسان سری TEPIX انجام شده است. نتایج مدل های GPH، GSP و ARFIMA، وجود حافظه بلندمدت را در بازده سری نشان می دهند. همچنین نتایج اشاره بر این دارند که پویایی های حافظه بلندمدت در بازده و نوسان می تواند توسط کاربرد مدل ARFIMA-FIGARCH، مدل سازی شود. نتایج این مدل شواهد قوی حافظه بلندمدت را هم در میانگین شرطی و هم در واریانس شرطی نشان می دهد. به علاوه، فرض غیرنرمال برای در بر گرفتن دم پهن و نامتقارن باقیمانده های تخمین زده شده، مناسب است. یافته ها نشان می دهند که مدل بر اساس فرض نرمال گاوسی، ممکن است برای مدل سازی خصوصیت حافظه بلندمدت مناسب نباشد. در نهایت به نظر می رسد که بازار سرمایه تهران نمی تواند به عنوان بازار کارا از لحاظ سرعت انتقال داده ها بررسی شود. از این رو، امکان کسب سودهای غیر عادی باثبات، از طریق پیش بینی قیمت سهام وجود دارد.
مکان یابی منطقه استقرار یگان های پشتیبانی خدمات رزمی با استفاده از سامانة استنتاج فازی در منطقة نصرآباد اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به مکان گزینی در یگان های نظامی، از موضوعات اساسی طراحان نظامی به منظور کاهش تلفات انسانی و تسلیحاتی است. لجستیک به عنوان یکی از ارکان اصلی درگیری های نظامی و در واقع ستون فقرات تمامی جنگ ها شناخته می شود. یکی از مهم ترین عوامل در طراحی لجستیکی، تعیین کانون، تمرکز و مکان یابی آن است. سامانه اطلاعات جغرافیایی با توان پردازشی بالا و مدیریت حجم بالای اطلاعات، فرماندهان و طراحان این عملیات را یاری می نماید. هدف از این پژوهش، شناسایی مناطق مستعد استقرار واحدهای آمادی در رزم جلو قبل از حضور فیزیکی، با استفاده از سامانة اطلاعات جغرافیایی و تصمیم گیری چندمعیاره فازی است. به همین منظور، عواملی از قبیل شیب، زهکشی، دید و اختفاء، خاک، کاربری اراضی، خطوط مواصلاتی، نزدیکی به یگان های مانوری، سازندها، نزدیکی به مناطق فرود بالگرد و فاصله از توپخانه سبک دشمن مورد بررسی قرار گرفت. پس از آماده سازی داده ها، عملیات فازی سازی انجام و در ادامه با معرفی قوانین مورد نظر کارشناسی در محیط متلب به صورت نظام فازی، الگو سازی شد. در نهایت با غیر فازی کردن این مجموعه، خروجی نهایی آماده و وارد محیط GIS گردید. نتایج پژوهش با توجه به بازدیدهای میدانی انجام شده، نشان می دهد که محدوده های پایکوهی، نیمه مرتفع و مناطقی که از نظر ژئومورفولوژی نظامی حائز اهمیت و مطابق ملاحظات این یگان هاست به خوبی استخراج گردیده است و GIS با تلفیق روش های تصمیم گیری چندمعیاره، می تواند جهت انجام تحلیل های نظامی با دقت مناسب، به منظور کاهش هزینه، زمان و تلفات، مؤثر واقع گردد.
روش تصمیم گیری جدید بر مبنای شاخص انتخاب ارجحیت فازی تردیدی برای انتخاب پیمانکار در صنعت ساخت وساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش پیچیدگی در مسائل تصمیمگیری موجب شده است تا گروهی از خبرگان به جای استفاده از یک خبره برای ارزیابی مسائل انتخاب پیمانکار مورداستفاده قرار گیررد بردین منررور، در ایرن م،الره، یرک روش جدیرد شاخص انتخاب ارجحیت فازی تردیدی برر مبنرای ریسرک نرررات خبرگران بره منررور حرل مسر له ی انتخراب پیمانکار پیشنهاد میشود این در حالی است که بکارگیری مجموعههای فازی تردیدی به منرور م،ابلره برا عردم قطعیتها در شرایط دارای ابهام استفاده میشود وزن هر یک از تصمیمگیران به وسیلهی روش پیشنهادی برنامره - ریزی تواف،ی محاسبه میشود همچنین، روش پیشنهادی علاوه برر در نررر گررفتن معیارهرای ارزیرابی کمری و کیفی، به خبرگان کمک میکند تا برای کاهش خطای ارزیابی، برای هر پیمانکرار در م،ابرل هرر معیرار تحرت یک مجموعه، چندین درجره ی عضرویت تعیرین کننرد بعرلاوه، نرررات تصرمیم گیرران در گرام رخرر از روش پیشنهادی ادغام میشوند تا از ریزش اطلاعات در فرریند تصمیمگیری گروهی جلوگیری شود در ایرن روش، انتخاب بهترین پیمانکار به طور هم زمان، بر مبنای بیشترین نزدیکی به ایدهرل مثبت و بیشترین فاصله از ایرده رل منفی در نرر گرفته میشرود در پایران، رویکررد پیشرنهادی در یرک مطالعره ی مروردی بررای انتخراب به تررین پیمانکار در صنعت ساخت وساز اجرا شده است؛ با م،ایسره ی نترای بره دسرت رمرده برا یرک روش موجرود در ادبیات، کارایی و اعتبار روش پیشنهادی بیان شده است
استفاده از رویکرد فازی در مساله تعیین اندازه انباشته چند سطحی، چند قلمی با ظرفیت محدود در سیستم های مبتنی بر MRP(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
واکاوی تقابل در برداشت از میدان مشترک گازی ایران و قطر با رویکرد تئوری درام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدلسازی و تحلیل تعارض از منظر رشته های گوناگونی صورت گرفته است. روشهای مبتنی بر متاگیم از جامع ترین مدلهایی است که برای مدلسازی و تحلیل تعارض مورد استفاده قرار گرفته است. مرور ادبیات پژوهش حاکی از آنست که در میدان مشترک گازی ایران و قطر، وجود منفعت مشترک و عدم وجود تعادل در قدرت طرفین باعث ایجاد تعارض بین دو کشور شده است. همچنین تاکنون مطالعه جدی در زمینه ی ابعاد دخیل در این تعارض انجام نگرفته است. در این پژوهش به منظور شناسایی مسائل موجود از تحلیل تقابلی و رویکرد تئوری درام بهره گرفته شده است. بدین منظور بر اساس اطلاعات جمع آوری شده حاصل از مصاحبه ها چارچوبی ارائه شده است که عوامل موثر در میدان مشترک بین ایران و قطر را نشان میدهد. اگرچه یافته های پژوهش حاکی از عدم امکان مذاکره در شرایط فعلی میباشد، اما وضعیت مثبتی را برای طرف ایرانی در آینده پیش بینی کرده است. این پژوهش یک استراتژی مناسب نیز پیشنهاد میکند که علاوه بر مرتفع کردن تعارض بین ایران و قطر، تسهیل ایجاد یک همکاری ثمربخش بین دو طرف را نیز در پی دارد.
طراحی الگوی توسعه بندر خشک در ایران با استفاده از تکنیک های دلفی، تحلیل شکاف و دیمتل فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بندر خشک یک راه حل بالقوه برای دسترسی بهتر به قابلیت های بنادر دریایی داخلی محسوب می شود. مطمئناً برای پیاده سازی موفق بندر خشک وابسته به شناسایی و تعریف موانع و قابلیت های توسعه ترمینال های واسطه ای پیشرفته می باشد. در راستای پیدا کردن روش راه اندازی بندر خشک در ایران، بازنگری ادبیات و مقایسه مطالعات انجام شد. از روش دلفی بر اساس مصاحبه الزامات راه اندازی بندر خشک شناسایی شد. در نتیجه این بررسی 8 متغیر با اهمیت (مسیر جاده ای؛ شبکه ریلی؛ بنادر دریایی؛ ساختار و زیرساخت؛ فرایند و اجرا؛ مالی؛ حفاظت از محیط زیست؛ محیط فیزیکی) شناسایی شد و کمبود (شکاف موجود) در همه عوامل تایید گردید. سپس از روش دیماتل روابط علی بین آنها کشف شد. روابط علی در قالب یک مدل مفهومی مطرح گردید. بنابراین این تحقیق با هدف دستیابی درک بهتری از مسیر اجرای پروژه های بندر خشک در ایران الگویی از روابط بین مهمترین متغیرهای اثرگذاری در اجرای پروژه های بندر خشک را پیشنهاد می نماید.
ترکیب روش دلفی و آنتروپی شانون برای مقابله با فساد اداری با استفاده از سیستم استنتاج فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با مراجعه به انواع رسانه ها و سرخط های خبری می توان به پدیده افزایش فساد در کشور صحه گذاشت. یکی از سازوکارهای مورد استفاده توسط نهادهای بین المللی همچون شفافیت بین الملل و بانک جهانی استفاده از حکمرانی خوب برای مبارزه با فساد است. در مورد حکمرانی خوب نظریه های مختلفی وجود دارد که یکی از بحث انگیزترین آن سازوکار کنترل اجتماعی است. در این نظریه برای الگوی مناسب حکمرانی در سیستم های دولتی ترکیبی از انواع قدرت های انتظامی )زور(، مبادله و متقاعدسازی در انواع سازمان ها است. هدف از پژوهش حاضر شناسایی این ترکیب در انواع سازمان ها برای مقابله با فساد است. پژوهش حاضر یک پژوهش توسعه ای است که در آن از سیستم استنتاج فازی برای شناسایی ترکیب سه قدرت استفاده می شود. در این پژوهش برای ساخت قواعد فازی از روش ترکیبی آنتروپی شانون و تحلیل دلفی استفاده شده است. از آنتروپی شانون برای تحلیل ضرایب مولفه های فساد در سازمان ها به عنوان بخش "" اگر"" قواعد و از تحلیل دلفی برای تحلیل ترکیب کنترل اجتماعی و یا بخش "" آن گاه"" قواعد استفاده شده است. یافته های پژوهش به صورت قواعد اگر و آن گاه برای شش ناحیه مورد بررسی در مدل که سه ناحیه آن مربوط به فساد کلان و سازمان های انتظامی، مادی و هنجاری و نیز سه ناحیه دیگر که در ارتباط با فساد خرد و سازمان های انتظامی، مادی و هنجاری بود در سیستم استنتاج فازی اجرا گردید و نتایج آن مورد تحلیل قرار گرفت
ارائه یک رویکرد ترکیبی مبتنی بر تحلیل شکاف و FQFD برای دستیابی به چابکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از شرکتها به منظور کاهش هزینه ها، بهبود خدمات مشتری و دستیابی به مزیت رقابتی در حال
پیگیری تولید چابک هستند. در واقع چابکی به عنوان پارادایم جدیدی برای مهندسی سازمانها و بنگاه-
های رقابتی مطرح است. در این پژوهش بعد از مطالعه مبانی نظری و پیشینه مبحث چابکی، ویژگیها،
معیارها و توانمندسازهای آن شناسایی شدهاند و چارچوبی برای اولویتبندی و تحلیل این شاخصها با
توجه به مزایای رقابتی عمده موجود در ادبیات پژوهش، تدوین شده است. برای اولویتبندی شاخصها
از ترکیب تکنیک توسعه عملکرد کیفیت فازی) FQFD ( با تحلیل شکاف ) Gap Analysis )
چابکی « استفاده شده است. یافتههای پژوهش در سازمان مورد مطالعه بیانگر این است که توانمندساز
دارای کمترین میزان بلوغ در میان توانمندسازهای چابکی است که همین امر منجر به این » مدیریت تولید
شده تا این توانمندساز از بیشترین ارجحیت برخوردار باشد. از طرف دیگر مشاهده میشود که
توانمندساز چابکی مدیریت تولید با استفاده از تکنیک FQFD بیشترین وزن را کسب کرده و این به
معنی است که این توانمندساز از بالاترین اولویت و اهمیت برای سازمان برخوردار است. همچنین معیار
مدیریت دانش با داشتن بیشترین شکاف، رتبه نخست را میان تمامی معیارها بهدست آورد.
طراحی مدل ریاضی زمانبندی امتحانات در دانشگاه و تحلیل جوابهای حاصل از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، بهینه سازی زمانبندی امتحانات پایان ترم دروس دانشگاهی، بر اساس یک مسئله واقعی شناسائی شده در یکی از دانشگاههای کشور بررسی شده است. تابع هدفی که برای مسئله تعریف شده است نسبت به آنچه که تاکنون در ادبیات موضوع، مطرح شده، متفاوت است و به نحو موثرتری می تواند هدف واقعی مسئله را بیان نماید. برای تشکیل تابع هدف، مشابه با قانون کولن در الکتریسیته که می گوید میان بارهای همنام، نیروی دافعه وجود دارد نوعی نیروی دافعه میان هر دو امتحان منظور شده است. چنانچه برآیند کلی نیروهای دافعه میان امتحانات، حداقل گردد جواب بهینه مسئله بدست می آید. مدل ریاضی حاصل، برنامه ریزی غیرخطی با متغیرهای صفر و یک است. تابع هدف آن شامل تعداد زیادی عبارت درجه دوم می باشد. جواب بهینه مطلق این مدل، فقط در اندازه های بسیار کوچک قابل شناسائی است. برای حل مدل در اندازه های متوسط و بزرگ، روشهائی را بر مبنای الگوریتم تبرید شبیه سازی شده و نیز الگوریتم رقابت استعماری تنظیم نموده ایم که می توانند در زمان قابل قبولی، جوابهای نسبتاً خوبی را ارائه نمایند. نتایج عملی حاصل از این مدل ریاضی و شیوه های ارائه شده برای حل آن، در یکی از دانشگاههای کشور در طی ترمهای متمادی، استفاده شده وکارائی و موثر بودن خود را به طور عملی نشان داده است.
مدلسازی فازی ساختارهای حلقه بسته مدیریت زنجیره تامین مبتنی بر بازاریابی سبز در صنعت خودرو
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر یک مطالعه کاربردی است که با هدف بررسی و اولویت بندی عناصر ساختار شبکه ای مدیریت زنجیره تامین سبز در صنعت تجهیزات مترو با رویکرد فازی صورت گرفته است. این تحقیق در صنعت تجهیزات مترو صورت گرفته است و گروهی از خبرگان حوزه مورد مطالعه به عنوان نمونه انتخاب شده اند. برای گردآوری داده های پژوهش از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. روابط میان متغیرهای اصلی مدل و الگوی روابط علی میان معیارها با تکنیک دیمتل فازی شناسائی شده است. ماتریس حاصله از تکنیک دیمتل (ماتریس ارتباطات داخلی)، هم رابطه علی و معلولی بین عوامل را نشان می دهد و هم اثرپذیری و اثرگذاری متغیرها را نمایش می دهد.
مدلسازی روابط میان متغیرهای تحقیق نشان داده است حمایت مدیریت ارشد عاملی است که بیشترین تاثیرگذاری را دارد. از سوی دیگر تمرکز بر مشتریان بیشترین تاثیرپذیری را دارد. میزان تاثیر و تاثر عامل مورد نظر در سیستم نشان می دهد، آن عامل تعامل بیشتری با سایر عوامل سیستم دارد. براین اساس حمایت مدیریت ارشد از بیشترین تعامل با سایر معیارها برخوردار هستند. تمرکز بر مشتریان در جایگاه دوم است، کنترل فرایندها و تعامل با تامین کنندگان نیز در رتبه های بعدی قرار دارند. در نهایت مشخص گردید حمایت مدیریت ارشد و کنترل فرایندها علی بوده و تمرکز بر مشتریان و تعامل با تامین کنندگان معلول هستند.
توسعه مدل جامع تحلیل پوششی داده ها برای تعیین بهترینتأمین کننده باداده های غیردقیق و محدودیت های وزنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتخاب تأمین کنندگان در زنجیره تأمین به عنوان یک مسئلهتصمیم گیری با معیارهای چندگانه (شامل معیارهای کیفی و کمی)، از مهم ترین عوامل تأثیرگذار در یک زنجیره تأمین کارا است.مدل تحلیل پوششی داده ها (DEA) یکی از روش هایتعیین کارایی است که به طور گسترده استفاده می شود.در مدل ترکیبی که طلوع و نالچیگر، ارائه کرده اندادعا شده است که اینمدل قادر است کاراترین (بهترین) تأمین کننده را با درنظرگرفتن داده های غیردقیقتعیین کند. درمقاله حاضرنشان داده می شود کهمدلذکرشدهقادر استتنها یک تأمین کننده کارا را پیدا کند و نمی تواندکاراترین تأمین کنندهرا مشخص نماید. این مقاله با بیان سایر مشکلات مدل طلوع و نالچیگر، یک مدل جامع ارائه می دهد که ضمن رفع مشکلات مدل ذکرشدهمحدودیت های وزنی را نیز دربرمی گیرد؛به عبارت دیگر، مدل پیشنهادی این مقاله قادر است با درنظرگرفتن هم زمانداده های غیردقیق و محدودیت های وزنی در مدل DEA ، کاراترین تأمین کننده را با حل یک مدل برنامه ریزی خطی عدد صحیح پیدا کند. برای تعیین و رتبه بندی سایر تأمین کنندگان کارا نیز الگوریتم جدیدی پیشنهاد شده است.کاربرد مدل ارائه شدهبرایداده های غیردقیق 18 تأمین کننده نشان داده شدهاست.
به کارگیری تکنیک های تاپسیس فازی و DEA فازی به منظور اولویت بندی و انتخاب قابلیت های چابکی سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش های متفاوتی جهت اولویت بندی و انتخاب قابلیت های چابکی سازمان ارائه گردیده است که اغلب آنها جزء روش های تصمیم گیری چند معیاره جبرانی می باشند. در این مقاله تلاش می شود با بهرهگیری از تکنیک های تحلیل پوششی داده ها ((DEA،و تاپسیس فازی، رویکردی جهت اولویت بندی قابلیت های چابکی بر اساس نیازهای محیطی سازمان، ارائه گردد. پژوهش حاضر در دو مرحله متوالی انجام گرفته است. در مرحله اول محرک های چابکی سازمان شناسایی شده و در مرحله دوم قابلیت های چابکی بر اساس اثربخشی و تاثیرشان جهت غلبه بر محرک های استخراج شده از مرحله اول، اولویت بندی می گردند. در مرحله اول محرک های چابکی سازمان با بهره گیری از تکنیک تاپسیس فازی و رویکرد برنامه ریزی کسری و بر اساس سه معیار دشواری پاسخگویی، میزان اثرگذاری بر فعالیت های سازمان و شدت تغییر، رتبه بندی شده و محرک های کلیدی انتخاب می شوند. در مرحله دوم، با استفاده از تکنیک تحلیل پوششی داده های فازی، قابلیت های چابکی استخراج شده از ادبیات تحقیق بر مبنای تاثیرشان بر عوامل محرک کلیدی، ارزیابی و اولویت بندی می شوند. روش ارائه شده در یکی از صنایع بزرگ قطعه ساز دولتی مورد آزمون قرار گرفته است.