فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۰۰۱ تا ۵٬۰۲۰ مورد از کل ۹٬۸۶۵ مورد.
تفکر برنامه ریزی؛ گفتاری از محمد حسین صوفی، معاون صدای رسانه ملی در هم اندیشی مدیران معاونت صدا
نقش رسانه در توسعه فرهنگ ورزش در اوقات فراغت زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی نقش رسانه در توسعه فرهنگ ورزش در اوقات فراغت زنان، تعداد 96 نفر از زنان شاغل در دانشگاه های شهر تبریز به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه ای که با استفاده از پرسشنامه های استاندارد نظریه رفتار و سلامتی و تناسب اندام تهیه شده بود، همچنین پرسشنامه های محقق ساخته ویژگی های فردی و نقش رسانه در توسعه ورزش، پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی (پیرسون، اسپیرمن، دوجمله ای وآزمون t) استفاده شد.
نتایج نشان داد بین سطح آگاهی بانوان از منافع بهداشتی حاصل از ورزش در اوقات فراغت و فعالیت رسانه رابطه مستقیم و معنی دار وجود دارد اما بین بی میلی و عوامل بازدارنده نسبت به شرکت در فعالیت های اوقات فراغت و فعالیت های رسانه رابطه معنی دار وجود ندارد. همچنین میزان عوامل بازدارنده مشارکت بانوان، در سطح پایین و عوامل تشویق کننده در سطح بالا قرار دارند.
از فرهنگ هواداری تا نشریات هواداری ورزشی مجازی: تحلیل وبلاگ های هواداران تیم فوتبال استقلال تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، بسط چارچوب مفهومی فرهنگ هواداری و نشریات هواداری، به هواداری فوتبال و تحلیل وبلاگ های هواداران تیم فوتبال استقلال تهران بر اساس فرصت ها و چالش هایی که فضای مجازی در اختیار کاربران/ هواداران این باشگاه قرار می دهد، بوده است. به عبارت دیگر، مقاله در پی پاسخ به این مسئله است که هواداران فوتبال در ایران تا چه میزان توانسته اند از امکانات این فضای نمادین و مفهومی برای برساختن «هویت هواداری مجازی» مبتنی بر تعامل و ارتباط استفاده کنند. به همین منظور، برای مطالعه بازنمایی فرهنگ هواداری فوتبال در فضای مجازی، با تکیه بر مفاهیم «تمایزبخشی و تبعیض»، «تولیدگری و مشارکت»، «انباشت سرمایه» و نیز خصیصه های فضای سایبر، نمونه ای از وبلاگ های هواداران تیم استقلال تهران تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد در بیشتر وبلاگ های هواداری، نوید و وعده شکل گیری جماعتی از هواداران مبتنی بر تعاملات گسترده و معنادار محقق نشده است؛ بنابراین، وبلاگ های هواداری، بیشتر نوعی مجله هواداری منفرد هستند تا فضای تعاملی عام» مبتنی بر خصیصه های فضای مجازی. بر اساس این یافته ها، می توان استباط کرد که هواداری فوتبال در ایران هنوز تا حد زیادی وابسته به رسانه جمعی تلویزیون است.
بررسی ناهنجاری های زبانی در گزارش های فوتبال سیما و ارائه راهکارهایی به منظور کاهش این ناهنجاری ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، ضمن اشاره به ساختار زبانی گزارش های فوتبال سیما، به بررسی ناهنجاری های ساختاری و معنایی کلامی این گزارش ها پرداخته شده است. هدف اصلی این پژوهش تنها طرح ناهنجاری های زبانی گزارشگران نیست، بلکه ارائه راهکارهایی به منظور کاهش این نارسایی ها و سرانجام، معیارسازی زبان گزارش فوتبال است. برای دست یافتن به این مهم پس از تهیه پیکره زبانی (پانزده دقیقه پایانی از 12 گزارش فوتبال در یک سال اخیر) به هنجارگریزی های موجود در این گزارش ها پرداخته شده است. ملاک انتخاب گزارشگران در این پژوهش، تعداد زیاد گزارشگری آنان دست کم در ده سال اخیر بوده است. نتایج این بررسی نشان می دهد هر چند ناهنجاری های زبانی در این نوع گزارش ها وجود دارد، ساختار زبان گزارشگران به زبان معیار گفتاری بسیار نزدیک بوده است.
نگاهی به نحوة حضور علم در رسانه های نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازنمایی ازدواج در سریال های تلویزیونی (تحلیل نشانه شناختی پنج سریال ایرانی پربیننده در دو دهه 1370 و 1380)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هفتم بهار ۱۳۹۰ شماره ۲۲
67 - 90
حوزههای تخصصی:
تلویزیون یکی از مهمترین ابزارهای جامعه پذیری در جوامع مدرن است و سریال های تلویزیونی یکی از بهترین ابزارهای انتقال و تغییر ارزش ها در زندگی اجتماعی. در پس ظاهر «خنثی» و «معصوم» این سریال ها، رفتارهای گفتمانی به نمایش در می آیند که حکم تعریفی تلویحی از واقعیت اجتماعی را دارند و در نهایت نحوه فاعلیت ذهن ما را تعیین می کنند. هدف این مقاله، تحلیل نشانه شناختی شیوه های بازنمایی ازدواج در سریال های تلویزیونی بوده است. بدین منظور با استفاده از روش نشانه شناسی، به بررسی پنج سریال تلویزیونی پربیننده ایرانی در دو دهه مختلف (70 و 80) پرداخته شد. نتایج نشان داد که در این سریال ها با دست کم، سه گونه بازنمایی ازدواج در این سال ها روبرو بوده ایم: ازدواج سنتی، ازدواج نیمه سنتی و ازدواج مدرن. هر یک از این شیوه ها با دلالت های رسانه ای مختلفی رمزگذاری شده اند.
دفاع مقدس در گذر از سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هفتم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۵
127 - 148
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، تبلور دفاع مقدس را در سینمای ایران، بین سال های 1360 تا 1385 از نظر جامعه شناسیِ هنر مورد بررسی قرار می دهد. چارچوب نظری این پژوهش بر دو نظریه مکمل، بازتاب و شکل دهی، استوار است که طبق آن هنر بازتابی از شرایط اجتماعی است و در عین حال برای شکل دهی به افکار عمومیِ اجتماع، از آن بهره برده می شود. در این پژوهش از روش تحلیل محتوای کیفی برای درک عمیق ترِ ساختار و کارکرد آثار سینماییِ دفاع مقدس، استفاده شده است. یافته ها نشان می دهند که اغلب فیلم های این ژانر، به رغم دسته بندی های متفاوت، چه در دسته ی منتقد جنگ و چه در گروه جنگی قرار بگیرند، به دلیل حساسیت های ویژه ی این ژانر، سعی در تبلیغ جنگ دارند و فیلم هایی بسیار خشن محسوب می شوند. اگر چه در طی سه دهه ی گذشته فراز و نشیب هایی در روند کمیت و کیفیت فیلم ها به وجود آمده است، اما بازتاب وقایع دفاع مقدس کمتر مورد بررسی قرار گرفته و بیشترِ فیلم ها سعی در شکل دهی به افکار عمومی داشته اند که البته در دراز مدت ناموفق بوده اند.
روابط عمومی و چالش های فرهنگی و اخلاقی آن
حوزههای تخصصی:
روابط عمومی در 5 دقیقه: کاراست » شنوا « رواب طعمومی
حوزههای تخصصی:
بسط گفتمان خوش فرجام انگاری جهان بر مبنای «گفتمان فَرج و موعودگرایی» با عاملیت صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
حوزههای تخصصی:
گفتمان با نقش معنادار رفتارها و ایده های اجتماعی در زندگی سیاسی اجتماعی انسان ها و جوامع سروکار دارد، به گونه ای که در آن، سیستم های معانی، جهان بینی و فهم مردم از نقش خود در جامعه را جهت می دهد. گفتمان ها با باید و نبایدها سرو کار دارند و به اصطلاح، هنجاری و شبه ایدئولوژیک هستند که با تغییر ارزش ها، نگرش و رفتار افراد و جامعه پیوند می یابند.
نظریه گفتمان به زبان ساده؛ یعنی ایجاد فضایی از اندیشه ها به گونه ای که این اندیشه ها، بر دیگر حوزه های اندیشه ای حاکم و مسلط شود تا جایی که الگوی رفتاری مردم بر اساس آن شکل گیرد. به تعبیر دیگر، در گفتمان به گونه ای با تصویرسازی برای جامعه سر و کار داریم که از طریق خلق واژگان، اصطلاحات، تصاویر، ایده ها و گزاره های مرتبط و منسجم و به اندازه کافی، قانع کننده، به تغییر و شکل دهی رفتار مخاطب و مردم نظر داریم.
گفتمان در فضای تعاملی ایجاد می شود؛ تعامل با تاریخ، تعامل با شرایط اجتماعی، تعامل با قدرت و تعامل با نهادها به ویژه نهادهای ارتباطاتی و رسانه ای. در بحث سیاست گذاری عمومی با توجه به این امور و از طریق اقناع و ترغیب، به وسیله رادیو و تلویزیون می توان از گفتمان به مثابه یک ابزار سیاست گذاری در سطح کلان جامعه و بین الملل بهره جست. به طور کلی، دال مرکزی، مفصل بندی، هژمونی و سلطه، عاملیت، ضدیت و غیریت سازی، ایجاد یک نظم اندیشه ای و نظم اجتماعی نوین و... از مؤلفه های اصلی گفتمان تلقی می شوند.
در مورد پایان هستی و جهان، دو دیدگاه بدفرجام انگاری و خوش فرجام انگاری وجود دارد که در تضاد و تقابل یکدیگر قرار دارند. ما بر این مدعا هستیم که بر اساس آموزه های اسلامی به ویژه تعالیم تشیع، آینده و پایان خوش و پر از نشاط، امید و زیبا برای انسان و جهان تصویر شده است. این ایده را به واسطه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به صورت یک گفتمان غالب با حوزه گستره جهانی می توان مطرح کرده و بدین شکل، فضای غالب گفتمانی را با محوریت جمهوری اسلامی توسعه داد. با توجه به اصول و مبانی اندیشه ای و جهان بینی اسلامی، مؤلفه های گفتمان خوش فرجام انگاری جهان که در نظریه فرج و موعودگرایی مکتب تشیع منعکس شده است و در آن، به توحیدمحور بودن، حکیمانه و هدفدار بودن خلقت و نظام آفرینش، بهره مندی هستی از غایت و نهایت حکیمانه، خلافت الهی انسان، حکومت عدل صالحان در آخرالزمان، برقراری صلح و امنیت جهانی، برقراری جامعه صالح و دولت کریمه به عنوان مفصل بندی این گفتمان اشاره شده است.
در دیگر نظام های فکری و سیاسی نسبت به پایان تاریخ و پایان هستی چنین صراحتی منطقی و منسجم با عنوان گفتمانی خوش فرجام انگاری وجود ندارد، بلکه به ناخوش فرجام انگاری تمایل دارند یا در برخی از نظام های فلسفی و عقیدتی، دیدگاه های نزدیک به موعودگرایی موردنظر فلسفه انتظار و فرج وجود دارد که به انسجام گفتمانی فلسفه فرج نیست. از آنجا که این گفتمان، نویدهای امیدوارکننده و نشاط آفرینی برای بشر حیران شده امروزین در انواع مکاتب و فلسفه ها دارد، می تواند به صورت شایسته گسترش بیابد.
بررسی نقش تلویزیون در حوزه نقد و شیوه مناظره
حوزههای تخصصی:
رسانه ها با انتقال ارزش ها، هنجارها، و الگوها به مخاطبان باعث هم نوایی و هم سویی و تجانس فکری و عملی افراد جامعه می شوند. به عبارت دیگر، از آن جا که امروزه افراد اجتماع به طور گسترده ای با رسانه ها در ارتباط اند، از طریق آن ها می اندیشند، دنیا را از رهگذر آن ها می شناسند، و رفتارهای خود را براساس الگوهای برگرفته از آن ها سامان می دهند. در این زمینه، تلویزیون، ورای نقش رسانه ای اش، جایگاه خاص و نقش عمده ای در جامعه ایران دارد و همین مبنای تمرکز بر آن پیش زمینة عملیاتی کردن موضوع مقاله شده است؛ زیرا امروزه تلویزیون در هر خانه ای حضور پرقدرت دارد و این به سبب جذابیت آن است.
یکی از موضوعات مرتبط با ماهیت عملکردی تلویزیون حوزه نقد است. نقد را به صورت های متفاوت می توان در تلویزیون نمایاند که برگزاری جلسات مناظره یکی از آن هاست. در این میان، برای دست یابی به هر هدفی، شناخت ماهیت آن موضوع اهمیت زیادی دارد. در مورد مناظره در تلویزیون نیز فهم نقد در ابتدا و شناخت توانایی و ظرفیت تلویزیون در حوزه روش های آن، از جمله مناظره، بسیار مهم است. در این مقاله، براساس مدل های نظری انباشتی و شناختی بر پایة چهارچوب کاشت، نقش تلویزیون با توجه به تبیین مفهوم نقد و مباحث مربوط به آن و شیوة مناظره در حکم ابزاری آگاهی بخش بررسی شده است.
یافته ها براساس بررسی کارشناسی و اسنادی با رویکرد استنباطی و تحلیلی در ابتدا حکایت از لزوم شناخت نقد دارد، بدین مفهوم که نقدی نقد محسوب می شود که به مبانی و یا نتایج یک موضوع مربوط شود وگرنه نقد به حساب نمی آید. از طرف دیگر و در مرحله بعد، مناظره در حکم یک مجرا و یک منشأ عملیاتی شدن نقد باید معطوف به موضوعی مشخص و جزئی باشد و در آن ویژگی ها و مؤلفه های نظریة نقد با توجه به تلویزیون در حکم ابزاری آگاهی بخش و اطلاع رسان در گستره عمومی و هماهنگ با مصالح و منافع عمومی لحاظ شود.
الگوی مطلوب سرگرمی در یک رسانه دینی (با تأکید بر رسانه ملی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
رسانه جمعی به عنوان یک نهاد، سازمان و یک کنشگر فعّال فرهنگی اجتماعی، در اصل موجودیت و هویت یابی سازمانی و نیز در مقام نقش آفرینی و ایفای کارکردهای محول و محقق، لاجرم از دو نظام الگویی تأثیر می پذیرد: الگوی ساختی یا الگوی هنجاری معطوف به ساختار، و الگوی کارکردی یا الگوی هنجاری معطوف به حوزه عمل. رسانه ملی نیز به عنوان یک رسانه دینی، خلق برنامه های دارای جهت گیری دینی، از این قاعدة عام مستثنی نیست. این نوشتار در صدد است با الهام از منابع اصیل اسلامی، به عنوان تنها مرجع و الگوی هنجاری معتبر، برای هدایت نظری و عملی نهادهای اجتماعی کشور، قواعد رفتاری و منطق عملی رسانه ملی در ایفای کارکردهای حرفهای عموماً، و کارکرد سرگرمی به عنوان برجسته ترین کارکرد این رسانه، خصوصاً، در قالب طرح مجموعه ای از اصول راهبردی و خطوط راهبری عملی به مثابة بنیادهای هنجاری هدایت گر رسانه در تأمین این مهم بدست دهد.
دیپلماسی عمومی آمریکا در خاورمیانه؛ تداوم یا تفاوت؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باراک اوباما پس از به قدرت رسیدن تغییرات ساختاری در دیپلماسی عمومی آمریکا به خصوص نسبت به جهان اسلام را در کانون توجه دولت خود قرار داد و از اصطلاحاتی نظیر دیپلماسی عمومی نوین،[i] دیپلماسی عمومی مبتنی بر گفتگو،[ii] دیپلماسی عمومی فرهنگ محور،[iii] دیپلماسی عمومی شبکه ای،[iv] و دیپلماسی چندشریکی[v] سخن به میان آورد، اما واقعیت امر آن است که وی نیز همانند دولت های پیشین از دیپلماسی عمومی به عنوان ابزاری برای تبلیغات سیاسی و اقناع افکار عمومی برای حفظ امنیت و بقای رژیم صهیونیستی، تسلط بر منابع نفتی و اقتصادی خاورمیانه و تأمین منافع آمریکا استفاده نمود.
بر همین اساس، مقاله حاضر می کوشد تا با استفاده از چارچوب نظری دیپلماسی عمومی نوین به بررسی مفهوم، ابعاد، سابقه، روش ها و راهکارهای دیپلماسی عمومی آمریکا پس از 11 سپتامبر 2001 بپردازد. در همین راستا درصدد پاسخگویی به این سؤال اصلی می باشیم که ساختار دیپلماسی عمومی ایالات متحده آمریکا پس از 11 سپتامبر 2001 از چه الگویی پیروی نموده است؟ مقاله به این نتیجه می رسد که آمریکا با پیروی از الگوهای سنتی دیپلماسی عمومی و ارتباطات یک سویه پس از 11 سپتامبر 2001، همچنان از این مقوله به عنوان ابزاری برای تبلیغات سیاسی و اقناع افکار عمومی جهان به منظور تأمین منافع و اهداف سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود استفاده نموده است.
تحلیلی تاریخی بر تکوین مفهوم پایان تاریخ در سینمای قرن۲۱: روایت شناسی ۱۳فیلم
حوزههای تخصصی:
این مقاله، تحول مفهوم دینی پایان تاریخ را در سینمای آمریکا در سال های 1989 تا 2011 با استناد به متن 13 فیلم شامل سیصد، اسکندر، پرسپولیس، خانه شن و مه ، کرش، پادشاه ایران، شبی با پادشاه، کشتی گیر، روز استقلال، هنکاک، 2012، کتاب الی و مهمانان هتل استرویا مطالعه می کند. از پایان دهه 1970 میلادی، فیلم های ژانر جنگی _ روشن فکری برای اثبات عنصری عینی به نام برتری فرهنگی غرب ساخته می شدند. سپس به تدریج
برای اثبات بی سرانجامی تاریخ از دهه 1990، برای اثبات پایان تاریخ به معنای دینی ساخته شدند. نکته بارز و متفاوت این برداشت دینی آن است که در فیلم هایی از این سبک، منجی جهان، شخصیتی انسانی، ولی
نه مقدس و در عین حال، خیالی و افسانه ای و گاه با کالبدی ماورای انسانی است. برای آنکه نشان دهیم این برداشت صرفاً احساسی نیست و واقعیت دارد، روایت شناسی سیزده فیلمی را که کم و بیش به این گروه
مربوط می شوند و گاهی با بن مایه های مخالفت با ایران ساخته شده اند، بررسی می کنیم.
به لحاظ نظری با استفاده از رویکرد چند رشته ای ارتباطات و مطالعات فرهنگی می توان گفت مفهوم پایان تاریخ در بستر کنش های نمادین در دیالوگ فیلم ها بازتاب یافته است تا پدیده ارتباطی منجی تقدس زدوده را بازنمایی کند. از نظر مطالعات فرهنگی نیز روابط قدرت در سطح جهان امپراتوری (به تعبیر میکل هارت و آنتونیونگری، امپراتوری،1384)
در بازسازی این مفهوم تأثیر داشته است تا شکل گیری امپراطوری مورد حمایت ایدئولوژیک قرار گرفته تبدیل به اسطوره ای بشود که حضورش طبیعی جلوه کند.
به لحاظ روش شناسی نیز برای شناخت بازنمایی مفهوم پایان تاریخ در متون این فیلم های سینمایی از تحلیل گفتمان لاکلا و موفه، نشانه شناسی بارت و روایت شناسی تاریخی که قبلا روش آن را در مجله نقد _ 2004 _ ساختاربندی کرده ام، استفاده شده است و تحلیل میدان سینمایی نیز با رویکرد ساختارگرایی تکوینی بوردیو انجام می شود. در کنار این روش ها از اظهار نظر دیگران، درباره زندگی تولیدکنندگان فیلم ها استفاده شده است.
نتایج احتمالی بر این اصل استوار خواهد بود که جنس قدرت با روابط کهن اقتصاد سیاسی قابل تعریف و سنجش پذیر نیست و در عوض، جنس قدرت، نرم افزاری و غیر ملموس است (همو: فصل اول و دوم) و بیشتر در گفتمان فیلم ها و کالاهای فرهنگی یافت می شود. این فیلم ها نیز انسان را نه با ترس از نیروهای ماورایی یا نیروهای سخت، بلکه با امید به آینده دار بودن تاریخ به تعادل اجتماعی و پیروی از هنجارهای جهان امپراتوری جدید هدایت می کنند.
آسیب شناسی فرهنگی در ارتقای سلامت اداری سازمان های دولتی و غیردولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فساد اداری معضلی چالش برانگیز در جوامع است که در زمینة مبارزه با آنرویکردهای انضباطی- اجتماعی و پیشگیرانه مطرح است. دراین میان، توجه به رویکردهای پیشگیرانه می تواند هزینه های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مبارزه با فساد را کاهش دهد و تبعات کمتری را متوجه دولت ها نماید. فرهنگ به عنوان مهم ترین عامل در رویکرد پیشگیرانه می تواند نقش مؤثر و تعیین کننده ای را در ارتقای سلامت اداری ایفا نماید. این تحقیق با هدف بررسی نقش فرهنگ سازمانی در کاهش فساد اداری صورت پذیرفته و برای بررسی، شاخص های فرهنگی ارزش های جاری، ساختار فرهنگی سازمان و فرهنگ منابع انسانی مطالعه شده است. این تحقیق بر اساس هدف از نوع تحقیقات کاربردی و بر اساس ماهیت و روش از نوع تحقیقات توصیفی است که به روش پیمایشی (زمینه یابی) انجام می شود. جامعه آماری، ادارات دولتی و غیردولتی شهرستان تهران ونمونه این پژوهش، دو سازمان دولتی و دو سازمان غیردولتی می باشند که روی هم 697 نمونه به روش غیراحتمالی و سرشماری انتخاب شده اند. یافته های تحقیق نشان می دهند که هم در سازمان های دولتی و هم در سازمان های خصوصی، فرهنگ سازمانی در جهت ارتقای سلامت نظام اداری مؤثر بوده و داستان ها و الگوهای سازمانی، قوی ترین مؤلفه و ارزش های سنتی، ضعیف ترین مؤلفه فرهنگی در کاهش فساد اداری بوده اند. کارکنان سازمان های غیردولتی نقش فرهنگ سازمانی در کاهش فساد اداری را در مقایسه با کارکنان سازمان های دولتی قوی تر ارزیابی کرده اند. میان نقش مؤلفه ها در کاهش فساد اداری از دیدگاه زنان و مردان و همچنین، با میزان تحصیلات رابطة معناداری مشاهده نگردیده است. در نهایت راهکارهای فرهنگی مانند تأکید بر ارزش های سنتی و اخلاقی، مدیریت مشارکتی و مواردی از این قبیل پیشنهاد می گردد.