فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۱٬۰۸۸ مورد.
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۲ تابستان ۱۳۸۸ شماره ۶
67 - 82
حوزههای تخصصی:
زنان، موتور محرکه مهمی برای رشد و توسعه هستند و پرورش سرمایه انسانی آنها بسیار با اهمیت است . زنان، به ویژه در ده سال اخیر تمام سالهای عقب بودن از تحصیلات عالی را یکباره جبران کرده اند. یک دلیل این امر، این است که موفقیت شغلی و حرف های زنان در گرو کسب تجربیات تحصیلی است؛ همچنین فرض بر این است که برخورداری زنان از آموزش عالی به مشارکت بیشتر آنان در بازار کار کمک می کند. یافته های مقاله حاضر نشان می دهد که سهم زنان از کل شاغلان دانش آموخته کشور در سال ۱۳۸۵ معادل ۳۱ درصد و سهم مردان ۶۹ درصد است؛ به عبارت دیگر، با وجودی که زنان و مردان سهم متعادلی درتعداد فارغ التحصیلان دارند (حدود 50-50) اما زنان دانش آموخته، در یافتن شغل با موانع بیشتری نسبت به مردان مواجه اند؛ به علاوه ، از مجموع 373 هزار بیکار دانشآموخته آموزش عالی سال ۱۳۸۵ کشور، 8/54 درصد از زنان و 2/45 درصد را مردان تشکیل می دهند. نرخ بیکاری دانش آموختگان در سال ۱۳۸۵ نیز در حد1/10درصد بوده است. با این ویژگی که این نرخ برای مردان 9/6 و برای زنان دانش آموخته 4/2 برابر بالاتر از این و برابر با 7/16 درصد است. همچنین، تغییر و تحولات ساختاری پدیدآمده در اقتصاد و در کیفیت نیروی کار به ویژه زنان، آن چنان که باید تفاوتی در گرایش های بازار کار نسبت به جذب و به کارگیری زنان به وجود نیاورده است . با وجود آنکه ترکیب و کیفیت زنان متقاضی کار ، به خاطر نیل به آموز شهای سطوح برتر، به طور چشمگیری متحول شده اما این عامل نیز نتوانسته است، در روند راهیابی آنان به مشاغل دگرگونی معناداری ایجاد کند
تحلیل راهبردی اقتصاد آموزش عالی هنر در ایران و پیشنهاد راهبردهای توسعه پایدار و پویاسازی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۹
32 - 60
حوزههای تخصصی:
هدف: توجه به ابعاد اقتصادی از مهمترین عوامل موفقیت نظام آموزش عالی در عرصه هنر است. هدف پژوهش حاضر، تحلیل راهبردی اقتصاد آموزش عالی هنر در ایران با تأکید بر تحصیلات تکمیلی و تدوین راهبردهای لازم بوده است.روش پژوهش: براساس وضعیت شناسی، مسائل راهبردی این حوزه در 45 گزاره مشخص و در چارچوب مدل راهبردی PESTEL تحلیل شد. به منظور اولویت بندی نظام مسائل راهبردی، پرسشنامه ای در اختیار 30 نفر از متخصصان مطالعات راهبردی فرهنگی، هنری، اقتصادی و آموزش عالی قرار گرفت؛ همچنین، از روش ماکسی ماکس برای اولویت شناسی نظام مسائل راهبردی استفاده شد.یافته ها: تعداد 11 راهبرد جهت تحقق اقتصاد پویا و توسعه پایدار در آموزش عالی هنر با تأکید بر تحصیلات تکمیلی ارائه شد: 1. استقلال نهادی-کارکردی مراکز دانشگاهی؛ 2. تعامل مؤثر و ارتباط حداکثری مراکز دانشگاهی هنر با بخش های اقتصادی و صنعتی داخلی و خارجی؛ 3. متناسب سازی رشته ها با مهارت های شغلی و بازار کار؛ 4. اتخاذ رویکرد تأمین مالی مبتنی بر اقتصاد درون زای دانشگاه؛ 5. فرهنگ سازی و آگاهی بخشی نسبت به اهمیت کارکردی اقتصاد هنر و کارآفرینی؛ 6. استفاده مراکز دانشگاهی از فناوری های نوین به منظور درآمدزایی؛ 7. استفادهئاز ظرفیت های موجود در جریان غیررسمی آموزش و مهارت های هنری؛ 8. ایجاد محیط خلاقانه و پویا در مراکز دانشگاهی؛ 9. ایجاد مؤسسات آموزش عالی و مراکز پژوهشی مختص به اقتصاد هنر و کارآفرینی؛ 10. وضع قوانین حمایتی و تسهیلگر ویژه فعالیت های اقتصادی و کارآفرینانه؛ 11. معیارسازی کارآفرینی و اقتصاد هنر در قوانین جذب دانشجویان و اعضای هیئت علمی.نتیجه گیری: تسهیل حرکت مراکز دانشگاهی هنر از وضع کنونی به سوی دانشگاه کارآفرین هنر، نیازمند هم افزایی ساختارهای مدیریتی و سیاست گذاری کشور به عنوان ذینفعان اصلی نظام آموزش عالی است.
جغرافیای مطالعات برنامه درسی در ایران: قلمرو روش شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۳ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۰
145 - 174
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر، بررسی و بازنمایی قلمرو روش شناسی در جغرافیای مطالعات برنامه درسی در ایران بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع کمی و از نظر هدف جزو پژوهش های کاربردی بوده و به روش تحلیل مستندات انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش، نشریه های تخصصی انجمن مطالعات برنامه درسی ایران بود که به منظور برآورد حجم نمونه از روش نمونه گیری تصادفی ساده (121 مقاله) استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، سیاهه وارسی تحلیل محتوا «دامنه قلمرو روش شناسی در جغرافیای مطالعات برنامه درسی» و روش تجزیه وتحلیل داده ها براساس شاخص های تحلیل توصیفی و تفسیری انتخاب شد. نتایج نشان داد قلمرو روش شناسی در جغرافیای مطالعات برنامه درسی ایران، قلمرویی کوچک و محدود است. سهم کل مقاله های مرتبط با قلمرو روش شناسی از تعداد 31 روش (74/91 درصد) تنها 16روش (36/47 درصد) بود که از این بین بیشترین فراوانی با تعداد 24مقاله (83/19درصد) به پژوهش کاوش تحلیل محتوا و کمترین فراوانی با تعداد 1 مقاله (83/0) به پژوهش های پژوهش روایی، پژوهش تلفیقی، پژوهش نظریه ای و پژوهش هنجاری تعلق داشته است. در پایان با توجه به یافته های پژوهش، به منظور بهبود وضعیت و گسترش قلمرو روش شناسی در جغرافیای مطالعات برنامه درسی در ایران پیشنهادهایی ارائه شد.
مروری بر تجارب آزمایشگاه های زنده شهری با تاکید بر پیاده سازی شهرهای هوشمند مبتنی بر محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: در طی دو دهه گذشته بسیاری از شهرها در جهان، ایده شهر هوشمند را به منظور حل مسائل در برنامه ریزی و حکمرانی شهری با استفاده از ظرفیت فناوری های نوین اطلاعات و ارتباطات دنبال کرده اند. تجارب گذشته در این خصوص نشانگر یکی از بزرگترین چالش ها در اجرای شهرهای هوشمند می باشد که عموماً مربوط به خود فناوری نیست، بلکه مشکلاتی است که در حین انجام ایده اتفاق می افتد که عمدتاً به علت وجود نداشتن راهبرد مشترک و روشن بین ذینفعان برای تحقق شهرهای هوشمند است. پس از تغییر پارادایم های توسعه از نوآوری بسته به سمت نوآوری باز، خلاء ناشی از حضور مردم در فرآیند نوآوری و شکاف بین آنها و فشار فناوری، سیاستگذاران شهری را برآن داشت تا به سمت طراحی شبکه ای متشکل از تمامی ذینفعان در محیط هایی تحت عنوان آزمایشگاه های زنده شهری حرکت کنند.هدف: هدف این پژوهش، فهم مفهوم آزمایشگاه های زنده شهری از طریق مرور نظام مند تجربیات شهرهای موفق جهان در پارادیم نوآوری باز مبتنی بر محیط های هوشمند می باشد.مواد و روش: این تحقیق به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ فنون گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای است. بدین ترتیب اسناد مکتوب 16 تجربه آزمایشگاه زنده شهری به عنوان محیط بین سال های 2007 تا 2022 ، از طریق مرور نظام مند بر حسب موضوع، هدف، ضرورت اجرا و خروجی طرح مورد تحلیل قرار گرفت.یافته ها: یافته های پژوهش بیانگر تمرکز شهرهای هوشمند بر مشارکت شهروندان و کاربران با سایر ذینفعان جهت ایجاد خدمات نوآورانه و تحقق هم آفرینی اجتماعی می باشد. نتیجه گیری: با توجه به تجارب، پایین بودن سطح آموزش شهروندان جزو چالش های بسیار مهم در تحقق شهرهای هوشمند می باشد.
مدل سازی ساختاری عوامل مؤثر بر گرایش به مهاجرت دانشجویان نخبه از کشور (مطالعه موردی: دانشگاه سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۱ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۴
121 - 151
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف ارائه مدل ساختاری از عوامل مؤثر بر گرایش به مهاجرت دانشجویان نخبه در دانشگاه سمنان اجرا شد. روش پژوهش، توصیفی - همبستگی و مبتنی بر معادلات ساختاری بود. جامعه و نمونه آماری، شامل دانشجویان (دختر و پسر) استعداد درخشان دانشگاه سمنان (114 نفر) در نیمسال دوم تحصیلی 96-95 بود. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه محقق ساخته (1396) و پرسشنامه گرایش به مهاجرت (جانعلی زاده و همکاران، 1393) بود. یافته های پژوهش، 7 عامل اصلی به عنوان عوامل مؤثر بر گرایش به مهاجرت دانشجویان نخبه از دانشگاه سمنان را نشان داد که در این میان، عوامل علمی آموزشی و روان شناختی به ترتیب بالاترین میانگین را به خود اختصاص دادند؛ همچنین نتایج آزمون های نیکویی برازش مدل های کمی، نیز برازش مناسب مدل نهایی عوامل مؤثر بر گرایش به مهاجرت دانشجویان نخبه را از دانشگاه سمنان تأیید کرد. نتایج نشان داد که مسئله مهاجرت دانشجویان نخبه از دانشگاه مطابق با یافته های پژوهش، تنها بر اساس یک متغیر، مورد بررسی و تحقیق قرار نمی گیرد بلکه متغیرهای متعددی همچون عوامل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، سازمانی، روان شناختی و علمی آموزشی در ارتباط با یکدیگر و به طور هم زمان در نظر گرفته می شوند.
طراحی مدل ساختاری- تفسیری عوامل مرتبط با تعهد به نقش حرفه ای و پایبندی به هنجارهای علم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۳
63 - 86
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش با تأکید بر چارچوب نظری وایدمن در ارتباط با جامعه پذیری دانشجویان تحصیلات تکمیلی از طریق مدل سازی ساختاری- تفسیری، طراحی مدلی مبتنی بر دسته بندی و تفکیک عوامل مرتبط با تعهد دانشجویان به نقش حرفه ای در قالب پایبندی به هنجارهای علم بود. جامعه آماری پژوهش شامل استادان دانشکده علوم انسانی دانشگاه کاشان بود که بر اساس نمونه گیری هدفمند از نظرات 10 تن از آنان برای اجرای پژوهش استفاده شد. بر اساس نتایج پژوهش، شکل گیری هویت دانشجویی در سطح اول عوامل مرتبط با تعهد به نقش حرفه ای دانشجویان قرار گرفته است. جامعه پذیری علمی شامل متغیرهای فرهنگ آموزشی دانشکده، تعامل با دوستان، جامعه پذیری دانشگاهی و عضویت در اجتماعات حرفه ای در سطح دوم اثرگذاری و به عنوان متغیر پیونددهنده شناسایی شده است.
اولویت بندی فناوری های نوین آموزشی برای کاربست در سیستم آموزشی (مورد مطالعه: یکی از دانشگاه های نظامی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۴
121 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اولویت بندی فناوری های نوین آموزشی برای کاربست در سیستم آموزشی یکی از دانشگاه های نظامی ایران اجرا شده است.روش پژوهش: در پژوهش حاضر، فناوری های نوین آموزشی به دو بعد روش ها و ابزارهای نوین آموزشی تقسیم شده و مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شامل همه اعضای هیئت علمی دانشکده علوم انسانی و مدیریت و اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس بود. پژوهش حاضر از لحاظ روش گردآوری داده ها در بخش کیفی پژوهش، توصیفی-دلفی و در بخش کمی، توصیفی-پیمایشی است؛ بر این اساس، پرسشنامه استاندارد برای گرد آوری داده ها از خبرگان، تهیه و به صورت مصاحبه ساختاریافته اجرا شد. درنهایت پس از رسیدن به اشباع نظری در پاسخ ها، از ۲۸ مصاحبه برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد. برای توصیف داده ها از نرم افزار SPSS و برای اولویت بندی مؤلفه ها از روش تحلیل تطبیقی-مقایسه ای بهره گرفته شد.یافته ها: مطابق نتایج پژوهش، در اولویت بندی فناوری های نوین آموزشی، درنهایت روش های آموزش شناختی- فراشناختی، ترکیبی، چندرسانه ای، معکوس، اقتضایی، تریز و ابزارهای فیلم استریپ- اسلاید، اینترنت، کتاب و کتابخانه الکترونیک، برد هوشمند و رایانه، به ترتیب بالاترین امتیاز را کسب کرده و در اولویت قرار گرفتند.نتیجه گیری: به طور کلی می توان گفت استفاده از روش های انتخاب شده که عموماً روش هایی فعال بین فراگیران هستند، باعث یادگیری عمیق تر و پایدارتر خواهد شد، و استفاده از ابزارهای هوشمند و الکترونیکی منتخب نیز برای رشد آموزش در این دانشگاه ضروری هستند.
تحلیل نقش انبار داده در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۶ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۳
117 - 146
حوزههای تخصصی:
تصمیمات اجرایی، تاکتیکی و راهبردی در هر سازمانی اتخاذ می شوند. در هر سه سطح، نمونه هایی از داده ها یافت می شود که قابلیت تبدیل به ابزار سودمند برای پشتیبانی از تصمیم را دارند. آموزش عالی می تواند از انبار داده در تصمیم گیری بهره گیرد. هدف پژوهش حاضر، بررسی کاربرد انبار داده در تصمیم گیری در آموزش عالی و مقایسه داده های ارائه شده توسط انبار داده های مراکز آموزش عالی متفاوت است. در این مقاله، از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است. در بخش نخست مقاله، مفاهیم و کاربرد انبار داده[1] در تصمیم گیری بیان می شود و سپس معماری انبار داده بیان می گردد. در بخش پایانی، مقایسه تحلیلی میان انبار داده مراکز آموزش عالی متفاوت صورت می گیرد و بخش هایی از انبار داده که برای اغلب دانشگاه ها مناسب است و می تواند به کار رود، پیشنهاد می شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در مراکز آموزش عالی به دلیل نیاز های اطلاعاتی کاربرانشان، دیتا مارت[2] های گوناگونی با داده های متفاوت استفاده می شود؛ اما آنها در برخی از فیلدهای فراهم شده نقاط اشتراکی نیز دارند.
<br clear="all" />
1. Data Warehouse
2. Data mart
ظرفیت های روش پژوهش روایتی در حوزه مطالعات آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۷
33 - 51
حوزههای تخصصی:
بهره گیری از ظرفیت های پژوهش روایتی، راهبردی حیاتی در علم فراهم می کند، اما منابع محدودی برای کمک به افراد در جهت اجرا و تدوین یافته های این نوع مقاله ها وجود دارند. مقاله حاضر با هدف معرفی ظرفیت های پژوهشی روش پژوهش روایتی در حوزه مطالعات آموزش عالی تدوین شده است. برای شناسایی و معرفی رویکردهای پژوهش روایتی در حوزه مطالعات آموزش عالی، از روش اسنادی استفاده شد. در ابتدا و پس از جستجوی اسناد مرتبط در پایگاه های علمی سیج، اریک، ابسکو، تیلور و فرانسیس، اسپرینگر، امرالد، پاب مد، الزویر، در دامنه زمانی 2000 تا 2017، 22 سند بازیابی شد. پس از بررسی اولیه، 13 سند بر اساس ملاک های سودمندی و به روز بودن، مبنای مطالعه و تحلیل قرار گرفت. برای تحلیل این منابع، از راهبرد تحلیل محتوای کیفی الزاید (1996) استفاده شد. یافته ها به شناسایی و معرفی چهار رویکرد روایتی مناسب برای پژوهش در حوزه آموزش عالی شامل 1- رویکرد روان شناختی؛ 2- رویکرد جامعه شناختی؛ 3- رویکرد روایت و تفسیر درباره تجارب خاص فرهنگی توسط خود فرد؛ و 4- رویکرد نهادی سازمانی، منتج شد. در این مقاله تلاش شده تا با توجه به محدودیت ها و ظرفیت های روش روایتی، افق های نوینی در جهت بهره گیری از این روش در مطالعات آموزش عالی معرفی شود.
استانداردهای آموزش عالی: از آرمان تا واقعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۸ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۰
11 - 22
حوزههای تخصصی:
قرن بیست و یکم، قرن دانش بنیان نامیده شده است. در این راستا، از یک سو، نقش نظام های آموزش عالی در تولید، اشاعه و کاربست دانش در توسعه کشورها انکارناپذیر است و از سوی دیگر، با توجه به افزایش جمعیت دانشجویی در نظام های آموزش عالی در کشورهای مختلف و ناهماهنگی این افزایش با رشد سایر عوامل دروندادها و فرایندهای نظام های یاد شده، ارزیابی و ارتقاء مستمر کیفیت این نظام ها را الزامی کرده است؛ بدین جهت و نیز برای اطمینان یافتن از اینکه نظام های آموزش عالی در ایفای نقش یاد شده از کیفیت مطلوب برخوردارند، انجام ارزیابی مستمر نظام های آموزش عالی ضروری شده است. به همین منظور، تدوین استانداردهای آموزش عالی اهمیت یافته است. با توجه به این امر، برخی از کشورهای صنعتی در استانداردسازی و ارزیابی آموزش عالی فعال بوده و علاوه بر آن، در سه دهه گذشته اغلب نظام های آموزش عالی در مناطق مختلف جهان به انجام ارزیابی کیفیت مبادرت ورزیده اند. در آموزش عالی ایران نیز، برای انجام ارزیابی کیفیت، از اواسط دهه 1370 خورشیدی کوشش هایی آغاز شد. با توجه به نکات یاد شده، در این مقاله به سؤال های زیر پاسخ داده شده است: ارزیابی استانداردسازی در آموزش عالی چه سابقه ای دارد؟ تجربه ایران در ارزیابی آموزش عالی چیست؟ برای پاسخ دادن به این سؤال ها، از داده های پژوهشی موجود در سطح ملی و بین المللی استفاده شده و ضمن بررسی پیشینه پژوهشی، تجربه های انجام شده تحلیل می شوند.
ارزیابی برنامه درسی: معنا، روش شناسی و کاربرد
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱ زمستان ۱۳۸۷ شماره ۴
111 - 131
حوزههای تخصصی:
نخستین بار در زمینه نوآوری آموزشی بود که ارزیابی برنامه درسی به عنوان دانش سازماندهی شده و توسعه یافته و به عنوان یک زمینه تخصصی ظهور پیدا کرد. نخست در امریکا و در خلال سالهای ۱۹۳۰ و در دهه ۵۰ در انگلیس تقاضا و تمایل برای ارزیابی برنامه درسی به سرعت رشد کر د. با توجه به سرمایه گذاری های قابل توجهی که به منظور تدوین برنامه های درسی جدید به دلایلی چون نیازهای در حال تغییر و عدم تناسب با سیستم های آموزشی جدید انجام میگرفت، ارزیابی ماهیت و کیفیت اصلاحات برنامه ریزی شده برنامه درسی را الزامی کرد . با وجود اینکه ارزشیابی در برنامه درسی ریشه در ارزشیابی آموزشی، آزمون و اندازه گیری دارد ولی امروزه از آن به عنوان بخشی از برنامه ریزی درسی یاد می شود . به طور مشخص ، ارزشیابی برنامه درسی شکل واحد و شناخته شده ای ندار د؛ به طوری که در بین دو حو زه بسیار پیچیده دانش (ارزشیابی و برنا مه درسی) قرار دارد که هر کدام دارای دسته های متفاوت از رویکرد ها، تعاریف و مدل های متنوع هستند. برای پی بردن به نظرگاه های متنوع در ارزیابی برنامه درسی، به طور کلی، دیدگاه های معرفت شناسی و هستی شناسی وجود دارند که می توانند مبنایی برای بررسی رویکرد های ارزیابی در برنامه درسی و خود برنامه درسی باشند. در این مقاله ، سعی می شود از دو دیدگاه به بررسی یک محصول » ارزشیابی در برنامه درسی بپردازیم: دیدگاه اول، برنا مه درسی را به عنوانیک محصول ثابت می نگرد و به دنبال ارائه مجدد آنچه که رایج ا ست، میباشد و از آن به عنوان دیدگاه سنتی نام برده می شود، این رویکرد ریشه در ایدئولوژی تحصلی ۲ دارد . رویکرد دوم ، و بسیار جدیدتر، که به عنوان تحول در برنامه درسی شناخته شده بر اساس پارایم ساختن گرایی و دیدگاه پژوهش مشارکتی بنا شده است. این دو پارادایم ، در عر صه برنامه درسی و ارزشیابی، دارای تئور یهای متفاوتی در مورد ماهیت واقعیت، ماهیت دانش، فرایند دانش و ارزشگذاری دانش هستند که در مورد آنها اتفاق نظر ندارند.
تأثیر عوامل محیطی بر قصد کارآفرینانه دیجیتالی دانشجویان علوم کامپیوتر (مورد مطالعه: دانشگاه های دولتی استان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۶
147 - 175
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر، تحلیل نقش عوامل محیطی بر قصد کارآفرینی دیجیتالی توسط دانشجویان علوم کامپیوتر بود. بدین منظور از الگوی رفتار برنامه ریزی شده با اضافه کردن متغیر عوامل محیطی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را 483 نفر از دانشجویان علوم کامپیوتر در چهار دانشگاه دولتی استان همدان تشکیل دادند که با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه 150 نفر تعیین شد. نمونه ها به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه به دست آمد که روایی آن را متخصصان فن تأیید کردند و ارزیابی پایایی آن نیز با ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد. به منظور تحلیل داده ها از ضریب همبستگی، آزمون رگرسیون چندمتغیره و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که بین هر سه متغیر انگیزشی در مدل رفتار برنامه ریزی شده یعنی نگرش، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتار درک شده با قصد کارآفرینانه دانشجویان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. نتایج همچنین نشان داد که بین متغیرهای مرتبط با عوامل محیطی؛ متغیرهای فرهنگ کارآفرینی و سیاست دولت دارای رابطه مثبت و معنی داری با متغیر قصد کارآفرینی دیجیتالی هستند، ولی متغیر محیط دانشگاهی رابطه معنی داری بر قصد کارآفرینی دانشجویان ندارد.
واکاوی راهبردهای مؤثر بر توسعه تاب آوری دانشجویان در محیط آموزش الکترونیکی طی همه گیری COVID-19: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
153 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف: تاب آوری، فرایند توانایی یا پیامد سازگاری موفقیت آمیز با شرایط تهدیدکننده است. یکی از مهم ترین مباحث تاب آوری در زمینه تحصیل و آموزش است؛ بنابراین، این مطالعه باهدف بررسی چگونگی توسعه تاب آوری دانشجویان در طول دوره آموزش الکترونیکی در زمان همه گیری کووید -۱۹ انجام شد.روش پژوهش: پژوهش حاضر، یک مطالعه توصیفی مقطعی کیفی است که از منظر هدف نیز کاربردی است. شرکت کنندگان 18 دانشجو و عضو هیئت علمی دانشگاه بودند که با آن ها مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. نمونه ها با استفاده از تکنیک حداکثر تنوع با درنظرگرفتن درجه و رشته تحصیلی آن ها به طور هدفمند انتخاب شدند. همچنین یک راهنمای مصاحبه نیمه ساختاریافته با ارجاع به نظریه تاب آوری ایجاد شد و تجزیه وتحلیل داده با استفاده از روش تحلیل تم صورت گرفت.یافته ها: در نهایت، 97 کد، 20 مضمون فرعی و پنج مضمون اصلی به دست آمد که شامل: 1- برنامه ریزی و آمادگی فردی و درونی 2- عوامل تکنولوژی 3- عوامل محتوا 4- عوامل چابکی و 5- عوامل ارزیابی و پشتیبانی است که هر یک از مؤلفه هایی تشکیل شده اند.نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش ارتقا و توانمندسازی دانشجویان با تقویت تاب آوری ضروری به نظر می رسد. همچنین تاب آوری به دانشجویان اجازه می دهد تا با پذیرش چالش ها، بتوانند شرایط نامطلوب را مدیریت کنند و با داشتن دید مثبت نسبت به تغییر، عملکرد تحصیلی خود را بهبود بخشند. در این راستا درنظرگرفتن جنبه های زیرساختی، سخت افزاری و نرم افزاری و دانشگاهی در کنار عوامل فردی، رفتاری و شخصیتی با یکدیگر به عنوان مجموعه ای جامع از عوامل آموزشی و دخیل در تاب آوری ضروری است.
بررسی کیفیت خدمات آموزشی دانشگاه شهید باهنر کرمان با استفاده از رویکرد ترکیبی مدل کانو و QFD(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۹
37 - 64
حوزههای تخصصی:
مدل کانو، الزامات اساسی، انگیزشی و عملکردی مؤثر در رضایت مشتری را تعیین می کند و ادغام این مدل با مدلQFD باعث می شود که تجزیه وتحلیل و اولویت بندی نیازهای مشتریان و الزامات فنی بهتر انجام گیرد. مقاله حاضر با هدف بررسی کیفیت خدمات آموزشی با استفاده از ترکیب مدل کانو با مدل QFD اجرا شده است. مبانی و مفاهیم این متدولوژی، کارکرد آن در اولویت بندی نیازهای مشتریان و مراحل این روش در بررسی کیفیت و اولویت بندی خدمات آموزشی ارائه شده است. در این پژوهش، با مشخص کردن نیازمندی های دانشجویان و تعیین شکاف بین انتظارات و ادراکات بر اساس پرسشنامه سروکوال در دانشگاه شهید باهنر کرمان و برآورد اهمیت نسبی آنها با استفاده از مدل کانو در مرحله اول، شناسایی مشخصه های فنی در مرحله دوم، برآورد رابطه میان الزامات فنی و نیازمندی های مشتریان در مرحله سوم و در نهایت اولویت مشخصات فنی به دست می آید. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، پیمایشی- توصیفی است. جامعه آماری شامل 12000 دانشجوی مشغول به تحصیل دانشگاه شهید باهنر کرمان بود. در این پژوهش تعداد نمونه لازم با استفاده از فرمول کوکران در سطح خطای 5 درصد، حدود 372 نفر تعیین شد.
طراحی و اعتبار یابی مدل "رهبری نوکیش" در مدیریت مراکز آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
72 - 98
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتبار یابی مدل "رهبری نوکیش" در مدیریت مراکز آموزش عالی بودروش پژوهش: روش پژوهش حاضر، به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ شیوه اجرا ، با رویکرد ترکیبی( کمی-کیفی) می باشد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی مدیران مراکز آموز عالی در استان های غربی ایران می باشد. که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 15 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. در بخش کمی جامعه آماری شامل اعضای هیات علمی مراکز آموز عالی در استان های غربی ایران( کرمانشاه، کردستان، همدان و ایلام) بود، و تعداد 335نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختارمند و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. در بخش کیفی کدگذاری داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA انجام گردید و در بخش کمی برازش مدل با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی و نرم افزارPLS انجام شدیافته ها: یافته های تحقیق با استفاده از فرایند کد گذاری مصاحبه های انجام شده نشان داد که 15 مقوله اصلی و 46 مقوله فرعی ا بنیادی برای تبیین الگوی رهبری نوکیش در مدیریت مراکز آموزش عالی شناسایی شد همچنین مدل یابی معادلات ساختاری و روش حداقل مربعات جزئی نشان از تأیید برازش مدل مذکور دارد. نتیجه گیری: با طراحی مدل رهبری نوکیش در مدیریت مراکز آموزش عالی، رهبران نظام آموزش عالی که بصورت هدفمند و نظام یافته خواهان ورود به مسیر نوآوری و تحولات علمی هستند، می توانند حرکت خود را با چوب خط راهنمای پیشنهادی در این پژوهش آغاز نمایند.
مدل ساختاری تأثیر هوش سازمانی و مهارت های مدیریت کوانتومی بر قابلیت چابکی سازمانی (مطالعه ای در آموزش عالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۳ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۲
163 - 189
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر هوش سازمانی و مهارت های مدیریت کوانتومی بر قابلیت چابکی سازمانی اجرا شد. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی، مبتنی بر معادلات ساختاری است و جامعه آماری شامل همه مدیران دانشگاه های منتخب شهر اصفهان بودند و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم 165 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گرد آوری داده ها سه پرسشنامه (هوش سازمانی (آلبرشت)، مهارت های مدیریت کوانتومی محقق ساخته، قابلیت های چابکی سازمانی (شریفی وژانگ)) بود که پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 97/0 ، 92/0 و 93/0 برآورد شد و روایی محتوایی و سازه و تحلیل عاملی آنها (پرسشنامه ها) تأیید شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های ضریب همبستگی، رگرسیون و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد: الف) هوش سازمانی بر قابلیت چابکی سازمانی تأثیر مثبت، مستقیم و معنی داری دارد (001/0=P)؛ ب) هوش سازمانی بر مهارت های مدیریت کوانتومی تأثیر مثبت، مستقیم و معنی داری دارد (001/0=P)؛ ج) مهارت های مدیریت کوانتومی بر قابلیت چابکی سازمانی تأثیر مثبت، مستقیم و معنی داری دارد (001/0=P)؛ د) هوش سازمانی و مهارت های مدیریت کوانتومی بر قابلیت های چابکی سازمانی تأثیر مثبت، مستقیم و معنی داری دارند (001/0=P).
تحلیل تاثیر کیفیت وب سایت بر شهرت دانشگاه با در نظر گرفتن نقش رفتار خلق ارزش مشترک با دانشجو و تصویر دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
129 - 152
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل تاثیر کیفیت وب سایت بر شهرت دانشگاه با در نظر گرفتن نقش رفتار خلق ارزش مشترک با دانشجو و تصویر دانشگاه فردوسی مشهد انجام گرفت.روش پژوهش: در این پژوهش کمی، داده ها با استفاده از پرسشنامه استاندارد فرودی و همکاران (2019) در میان دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد پخش گردید و در نهایت براساس فرمول کوکران تعداد 384 پرسشنامه قابل قبول به دست آمد. جهت بررسی پایایی پرسشنامه ها از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی و برای سنجش روایی، از روایی سازه و روش تحلیل عاملی تاییدی استفاده گردید که مقادیر به دست آمده، نشان دهنده پایایی و روایی مناسب پرسشنامه ها بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش مدلیابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS22 و Smart PLS2 انجام پذیرفت.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد ویژگی ها و برنامه های وب سایت بر رفتارهای مشارکتی و شهروندی دانشجویان تاثیر مثبت و معناداری دارد. رفتارهای مشارکتی و شهروندی دانشجویان نیز بر تصویر دانشگاه فردوسی تاثیر معناداری دارد. همچنین تصویر دانشگاه بر شهرت دانشگاه فردوسی مشهد تاثیر مثبت و معناداری دارد. نقش های میانجی رفتارهای مشارکتی و شهروندی دانشجویان و تصویر دانشگاه فردوسی مشهد نیز در پژوهش حاضر مورد تایید قرار گرفت.نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که وب سایت عامل مهمی در شهرت یک سازمان به ویژه دانشگاه می باشد. تلاش در جهت افزایش ویژگی های وب سایت مانند طراحی منحصر به فرد، محتوای ارزشمند، دسترسی راحت و ... اقدام ارزشمندی در جهت بهبود کیفیت وب سایت می باشد که نقش موثری در جلب رضایت کاربران دارد. البته بایستی به این مهم نیز اشاره کرد که وب سایت مواردی مانند تولید دانش، ایجاد رتبه و ارزش و نمایی از کیفیت آن نهاد را نیز نشان می دهد.
بررسی قوتها، ضعفها، فرصتها و تهدیدهای برنامه های درسی مجازی آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
77 - 96
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه، بررسی فرصتها و تهدیدهای برنامه های درسی مجازی می باشد.روش پژوهش: این پژوهش از نوع کاربردی بوده در انجام این پژوهش به تناسب موضوع، رویکرد کیفی SWOT به کار رفته است.جامعه پژوهش مشتمل بر جمعی از متخصصان برنامه درسی؛ طراحان ، مدرسان برنامه های درسی مجازی و شرکت کنندگان این دوره ها (دانشجویان)بودند، که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر از آنان انتخاب گردید. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته گردآوری گردید.یافته ها: یافته ها نشان داده است که مهمترین قوتها(تسهیل دسترسی به برنامه درسی، ارتقای فراگیرنده محوری در برنامه درسی، تحقق پژوهش محوری، بهبود کیفی و کارآمدی اساتید و ایجاد چالش و جذابیت در محیط یادگیری)، مهمترین ضعف ها(کاهش ارتباطات اجتماعی، چارچوب ضعیف عناصر، افزایش هزینه ها، کاهش اقتدار استاد، ضعف ارزشیابی و ارزشیابی ناعادلانه)، مهمترین فرصت ها( بسط دسترسی آموزشی، سرمایه گذاری در آموزش، به روزرسانی دانش، گسترش روابط علمی، نوآوری برنامه درسی و کاربردی نمودن آموزش) و مهمترین تهدیدها(کمرنگ شدن کارکردهای آموزش عالی، به چالش کشیدن اساتید، کاهش اهداف کارآمد، کاهش کیفیت محتوا، سطح شدن ارزشیابی و بدبینی به برنامه درسی مجازی بوده است.نتیجه گیری: هر چند برنامه های درسی مجازی به دلیل فراهم نبودن زیرساختهای ضروری، در طراحی و اجرا با چالشهایی روبه رو شده است اما با اقدامات حرفه ای مسئولان آموزشی میتوان به نوعی ضعفها و چالشها را کمتر نمود.
بررسی وضعیت اخلاق حرفه ای مدیران گروه های آموزشی دانشگاه شهید چمران اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۹ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۵
27 - 54
حوزههای تخصصی:
اخلاق حرفه ای به عنوان یکی از عوامل موفقیت سازمان، امروزه مورد توجه قرارگرفته است و یک مزیت رقابتی شناخته می شود. هدف این پژوهش آگاهی از وضعیت اخلاق حرفه ای مدیران گروه های آموزشی دانشگاه شهید چمران اهواز است. جامعه آماری تمامی مدیران گروه (50 نفر)، اعضای هیئت علمی (554 نفر) و دانشجویان تحصیلات تکمیلی (2586 نفر) بود. از این تعداد، 234 نفر از اعضای هیئت علمی و 335 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی با روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. تمامی مدیران گروه (50 نفر) نیز به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود. از پرسشنامه اخلاق حرفه ای کادوزیر برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد (83/0=α). تحلیل داده ها با آزمون های تی تک گروهی و تحلیل واریانس یک راهه انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد وضعیت مدیران گروه های آموزشی در تمامی مؤلفه های اخلاق حرفه ای (صادق بودن، عدالت و انصاف، مسئولیت پذیری، وفاداری، احترام به دیگران، همدردی با دیگران، برتری جویی و رقابت طلبی و همچنین رعایت و احترام نسبت به ارزش ها و هنجارهای اجتماعی)، بالاتر از حد مطلوب یا مطلوب است. البته بین دیدگاه سه گروه مورد مطالعه (خود مدیران گروه، دانشجویان تحصیلات و تکمیلی و اعضای هیئت علمی) در این خصوص در برخی از مؤلفه ها، تفاوت هایی مشاهده شد.
شناسایی نیازهای آموزشی مدرسان مرکز علمی - کاربردی تعاون شهرستان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۹ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۳۶
115 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر، شناسایی و اولویت بندی نیازهای آموزشی مدرسان است. جامعه آماری تحقیق شامل همه مدرسان مرکز علمی و کاربردی تعاون بود. با توجه به محدود بودن تعداد ، از روش سرشماری استفاده شد و داده های تحقیق از 40 نفر اعضای هیئت علمی با استفاده از ابزار پرسشنامه جمع آوری شد. روایی ابزار تحقیق را متخصصان فن تأیید کردند و برای بررسی پایایی آن نیز ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد که رقم 78/0 به دست آمد. نتایج مطالعه حاکی از آن است که نیازهای آموزشی مدرسان به ترتیب اهمیت شامل: «ارزشیابی برنامه های آموزشی» با میانگین 96/3، «مهارت های ارتباطی» با میانگین 85/3، «مهارت های تدریس و یادگیری» با میانگین 83/3، «مهارت های پژوهش و تحقیق» با میانگین 75/3 و در نهایت «مهارت های زبان انگلیسی» با میانگین 65/3 است. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که بین سابقه تدریس مدرسان با میزان نیازهای آموزشی آنها رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. نتایج آزمون تحلیل واریانس نیز نشان داد بین نیاز آموزشی مدرسان و رشته های تحصیلی آنان تفاوت وجود دارد. برای بررسی جهت و اولویت تفاوت ها از آزمون دانکن استفاده شد و به ترتیب اولویت، رشته های تحصیلی اقتصاد، مدیریت، کامپیوتر، حسابداری، ریاضی، صنایع و زبان فارسی نیاز بیشتری به آموزش در حیطه های مورد بررسی داشته اند.