فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱٬۳۷۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مساله و هدف: زندگی در جوامع دروازه دار موجب افزایش احساس امنیت ساکنان آنها می شود،کدام ویژگی کالبدی این جوامع در میزان احساس امنیت ساکنان نقش موثر و معناداری دارد؟ هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش جوامع دروازه دار در ارتقای احساس امنیت ساکنان ناحیه های شهری شهر فارس است.روش: با توجه به شواهدی ضد و نقیض در مورد تاثیر جوامع دروازه دار بر احساس امنیت و پیوندهای اجتماعی بین ساکنان، در این تحقیق ساکنان مجتمع های دروازه دار و ساکنان نواحی اطراف آنها به عنوان دو گروه اصلی مورد مقایسه قرار گرفته اند. بدین منظور مطالعه میدانی در دو ناحیه متفاوت در شهر شیراز و مشتمل بر انتخاب تعداد هشت مجتمع مسکونی دروازه دار انجام گرفته است. از مجموع حدود 14000 خانوار ساکن در این مجتمع ها و منطقه پیرامونی آنها تعداد 400 مورد به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. با استفاده از پرسشنامه هایی که بر مبنای مبانی نظری موجود تنظیم شده و توسط سرپرست خانوار یا همسر او پاسخ داده شده است،اطلاعات فردی و اقتصادی - اجتماعی جمع آوری و احساس امنیت ساکنان جوامع دروازه دار مورد مطالعه و منطقه بافر اطراف آنها ارزیابی گردیده است.یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد که جوامع دروازه دار در صورتی که با نظارت رسمی همراه باشند به میزان قابل توجهی در افزایش احساس امنیت ساکنان موثر هستند. احساس امنیت در بین ساکنان آنها به طور مستقیم از سطح کنترل رسمی ورودی و خروجی ها و عوامل اجتماعی (مانند همبستگی اجتماعی، روابط بین همسایه ها و حس تعلق به جامعه محلی) تاثیر می پذیرد. از بین ویژگی های کالبدی جوامع دروازه دار، وجود دروازه قابل کنترل بیشترین تاثیر را بر میزان امنیت ساکنان دارد. همچنین شاخص همبستگی اجتماعی در بین ساکنان جوامع دروازه دار مورد مطالعه به میزان قابل توجهی بیشتر از سایرین بوده است. در حالی که در شاخص کیفیت زندگی از نظر ساکنان بین جوامع دروازه دار و منطقه اطراف آنها تفاوت معناداری مشاهده نشده است.
بررسی تغییرات اقتصادی و اجتماعی در شیوه زندگی روستاییان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی مقوله استقرار صنعت در مناطق روستایی به عنوان یکی از شیوههای رایج بسط اقتصاد غیرزراعی در روستاها و تغییرات اقتصادی و اجتماعی در شیوه زندگی روستاییان به واسطه این امر پرداختهشدهاست. کمبود در برخی ازعوامل اصلی تولید کشاورزی همچون منابع آب و خاک در عین فراوانی عامل نیروی کار در این مناطق علاوه بر ایجاد فشار روز افزون بر زمینهای زراعی، موجب مهاجرت گسترده روستاییان و به تبع آن درگیر ساختن دیگر مناطق با مشکلات ناشی از این مهاجرتها میشود. در چنین وضعیتی استقرار صنعت به ویژه در مناطقی که از قابلیت کافی در زمینه تولید کشاورزی برخوردار نیستند میتواند ابزاری مناسب برای تثبیت مکانی جمعیت روستایی و ارتقاء سطح شاخصهای مختلف اقتصادی و اجتماعی همچون اشتغال، درآمد و برخورداری از امکانات بهداشتی، درمانی و آموزشی در عین صیانت از منابع طبیعی تجدید ناشونده همچون منابع آب و خاک باشد. نتایج این تحقیق نیز در بیشتر موارد مؤید این اثرات است. در عین حال برخی اثرات سوء زیستمحیطی و در مواردی مهاجرتِ ناشی از توانمندی اقتصادی را نیز به عنوان وجه دیگر فرآیند مورد اشاره، نباید از نظر دور داشت.
تاملی برمرزبندی اجتماعی فضای شهری مشهد: طبقه بندی منزلتی نواحی شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اساسی مقاله حاضر ارایه تصویری روشن از مرزبندی اجتماعی فضای شهری (نواحی) و تشخیص سلسله مراتب منزلتی فضاهاست. نتایج تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی بر روی سه خصوصیت پایه منزلتی شامل حیثیت شغلی، سطح تحصیلات و درآمد بر روی یک نمونه تصادفی از سرپرستان خانوار ساکن مشهد به اندازه 17510 نفر که به روش نمونه گیری طبقه ای برگزیده و مورد مصاحبه قرار گرفته اند به روشنی نشان می دهد که اولا از میان ترکیب های مختلف خوشه بندی نواحی، مناسب ترین ترکیب، خوشه بندی پنج تایی است یعنی دراین حالت، بیشترین تجانس منزلتی در درون هرخوشه و بیشترین تفاوت منزلتی در بین خوشه ها وجود دارد. ثانیا مقایسه میانگین خصوصیات سه گانه منزلتی در بین خوشه های پنج گانه نواحی شهر مشهد حاکی از این است که فضاهای شهری مشهد سطح برخورداری کاملا متفاوتی از لحاظ خصوصیات پایه منزلتی یعنی مزایای شغلی، تحصیلی و درآمدی دارند و در بین آنها نظم سلسله مراتبی منزلت وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل تمایزی خوشه های پنج گانه نشان می دهد که تاثیر هر یک از سه متغیر منزلتی مذکور در تمایز و تشخیص خوشه های پنج گانه به ترتیب اهمیت عبارتند از: سطح تحصیلات سرپرست (%79.9)، درآمد سرانه خانوار(%56.9) و حیثیت شغلی سرپرست(%52) .
عوامل مؤثر بر فرایند بازساخت کالبدی کلانشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه موضوع برخورد با تغییرات گسترده کلانشهرها به منزله یک چالش اساسی در مباحث برنامهریزی شهری و جغرافیای انسانی مطرح است و بسیاری از کشورهای در حال توسعه بهطور مستقیم و غیرمستقیم با آن مواجهاند. در ایران نیز تغییرات عمده در ساخت کالبدی و اقتصادی ـ اجتماعی شهرهای بزرگ به منزله یکی از مباحث مهم توسعه شهری مطرح و به دلیل وقوع تغییرات اساسی طی سه دهه گذشته اهمیت بیشتری یافته است. پدیده بازساخت شهری بازتاب تغییراتی است که متفاوت از تغییرات جزئی در گذشته، ساخت اقتصادی ـ اجتماعی و کالبدی شهرهای بزرگ را هدف خود قرار داده و تحتتأثیر آن ساخت جدیدی متفاوت با گذشته ایجاد مینماید. بررسیهای انجام گرفته در محدوده شهری شمال غرب شیراز نشان میدهد که تغییرات ایجاد شده در ساخت کالبدی، اقتصادی ـ اجتماعی این محدوده طی سه دهه گذشته ادامه تغییرات گذشته نبوده و به صورت پیشبینی نشده و بدون انطباق با سیاستهای طرح جامع مصوب اتفاق افتاده است. همچنین فرایند تغییرات بازساختی این محدوده تحتتأثیر عوامل بیرونی و درونی چون سیاستهای دولت، اقدامات بخش خصوصی و تصمیمات مدیران محلی قرار داشته است.
ارزیابی کیفیت محیط کالبدی محلات شهری با تاکید بر نقش سرمایه های اجتماعی مطالعه موردی محله علیقلی آقا شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
نقش سرمایه های اجتماعی در نظام برنامه ریزی ایران مورد غفلت قرار گرفته است. این پژوهش با هدف معطوف کردن نگاه برنامه ریزان به جنبه های اجتماعی توسعه و بررسی نظری ارتباط مفهوم سرمایه اجتماعی و کیفیت محیط کالبدی محلات شهری انجام گرفته است. نوع پژوهش کاربردی و از لحاظ زمانی یک تحقیق مقطعی است و روش پژوهش توصیفی – تحلیلی است. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش محله علیقلی آقا شهر اصفهان است که به نظر می رسد از همبستگی و مشارکت اجتماعی بالا در میان ساکنان بافت برخوردار باشد. در این پژوهش سعی برآن است تا با استفاده از ادبیات نظری تحقیق، شاخص ها و معیارهایی جهت سنجش مفاهیم اصلی پژوهش ارائه گردد در ادامه با استفاده از مبانی نظری و شاخص های ارائه شده به تدوین پرسشنامه و جمع آوری اطلاعات، همچنین سنجش میزان دو مفهوم سرمایه اجتماعی و کیفیت محیط در سطح محله می پردازیم. با بهره گیری از نرم افزار SPSS و استفاده از مدل تحلیل عاملی به دسته بندی متغیرهای کیفیت محیط و وزن دهی آن ها و همچنین با استفاده از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون نوع و میزان ارتباط میان مفاهیم اصلی تحقیق مشخص می گردد. نتایج نشان می دهد با توجه به ضرایب همبستگی پیرسون، میان متغیر ذهنی سرمایه های اجتماعی با متغیر عینی کیفیت محیط کالبدی رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد. همچنین متغیر کیفیت محیط کالبدی نیز دارای رابطه معنادار و مثبتی با ماندگاری ساکنان در محله و مشارکت با مسئولان جهت بهبود وضعیت محله است. در ادامه نیز با استفاده از نتایج به دست آمده از تحلیل های رگرسیون بین متغیرهای مستقل و وابسته، مدلی جهت تبیین بهتر مفاهیم اصلی پژوهش ارائه گردیده است.
بررسی رابطه ی میزان اعتماد شهروندان با میزان مشارکت اجتماعی آنان (مطالعه ی موردی: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی مسایل ایران مشارکت سیاسی در ایران
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی شهری و روستایی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی مفاهیم فقه سیاسی آزادی ها و مشارکت سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی مفاهیم علوم اجتماعی (هویت، سرمایه اجتماعی و ...)
هویت فضایی و شهر از دیدگاه دانش جغرافیا
حوزههای تخصصی:
موضوع هویت در طی دهه های اخیر، یکی از چالشهای اساسی در حوزه های مختلف جامعه بشری بطور اعم و حوزه شهری بطور اخص بوده است. اصطلاح هویت مفهومی انتزاعی است که در عین سادگی از پیچیدگی های بسیاری برخوردار است...
زنانه شدن فضای شهری در ایران امروز، با تکیه بر فضای کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به مناسبات زن و شهر از منظر زنانه شدن فضاهای شهری پرداخته شده است؛ زیرا فضای امروزِ شهرِ تهران زنانه شده است و زنان با پیش رویِ آرام حضورشان را در شهر تثبیت می کنند.
روش ِ تحقیق کیفی و میدانِ تحقیق بر اساس تجربة زیستة نگارنده در شهر تهران شکل گرفته است. شهروندان تهرانی روزانه شاهد حضور زنان در عرصه های گوناگون اداری، بازار، آموزشی و فراغتی اند. رمزگذاری و رمزگشایی شهر به دست این زنان، به زنانه شدن فضای شهر انجامیده است. هرچند این یافته ها با انتقادهایی از طیف زنان در گروه های فمینیستی مواجه خواهد شد، اما بی شک نمی توان تغییرات زنانه شدن یک صد سال اخیر در فضاهای شهری را نادیده انگاشت.
سنجش هویت شهری در شهرهای جدید ایران بر اساس اصول هویت بخش مکتب اصفهان
حوزههای تخصصی:
در دورانی که شهرنشینی سریع و شتابان در مقیاسی عظیم به جریانی غالب در دنیا و بویژه در کشور های در حال توسعه تبدیل شده و سطوح بزرگی از زمین های شهری به زیر ساخت و ساز های شهری می رود همواره یک موضوع اساسی فراموش می شود؛ هویت مندی فضاهای شهری. این موضوع از دو جهت حائز اهمیت است: یکی تضعیف عناصر و عوامل هویت بخش در طی زمان و با توسعه های جدید و دیگری عدم توجه به محرک های هویتی و عدم بکارگیری شکلی یا معنایی آنها در مقیاس خردِ بنا تا کلانِ بافت. این فقدان در نوشهرها به شکل بارزی نمایان بوده و یکی از عوامل عدم جذب جمعیت در قالب خشک و بیروح بودن انهاست. هدف اصلی این مقاله بررسی و سنجش این مهم در 10 شهر جدید ایران (بعد از انقلاب) در راستای رسیدن به چارچوبی مفهومی-شناختی در جهت تدقیق این موضوع است. روش تحقیق مبتنی بر روش های کمی و کیفی با استفاده از مدل کمی گولر و روش پیمایش کیفی پرسشنامه ای است. نتایج تحقیق نشان می دهند که شهر جدید بهارستان از منظر سنجه های انتخابی با امتیاز 62 از 100 در رتبه نخست قرار داشته و شهرهای اندیشه و پردیس در مکان هایی بعدی قرار دارند. نکته جالب توجه در این تحقیق همسو بودن نتایج پژوهش حاضر با جمعیت پذیری این شهرهاست که نشان می دهد معیارهای انتخاب شده در این تحقیق از نکاتی هستند که در جمعیت پذیری شهرهای هدف در این مطالعه نیز تاثیر گذار بوده اند.
شهروندی شهری: از نظریه تا سیاست شهری و تجربة فرهنگی
حوزههای تخصصی:
در فرایند جهانی شدن، شهروند گرایی در شهر و مدیریت های شهری امری متعارف است. اما در هزارة سوم میلادی، رژیم های شهری (از مدیریت و حکومت های شهری تا سازمان ها و مقامات شهری و شهرداری ها) درصدد گسترده تر کردن کمّی و کیفی نوعی از شهروندگرایی برآمده اند که به دولت ملت محدود نبوده و بیشتر به سطوح محلی و شهری پایبند است. به طور دقیق، شهروندی شهری ناظر به چنین وضعیت شهری پرافت و خیزی است و مسئله ای است مربوط به فراتر رفتن از شهروندی ملی و رفع کاستی های شهروندی ناشهری. ادعای سیاست های شهروندی شهری کامل تر کردن، مردمی تر کردن، عمومی ترکردن و مدنی تر کردن شهروندی در زیست جهان شهری و پیوند عمیق تر میان رژیم های شهری و شهرنشینان است. از این رو در این مقاله هم زمان ماهیت جامعه شناختی شهروندی شهری و سیاست های شهروندی شهری به عنوان تجربة فرهنگی شهری متأخر مرور شده است.
ارزیابی توان های محیطی برای توسعه کشاورزی: (مطالعه موردی: ناحیه چغاخور، شهرستان بروجن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهان امروز با بحران تخریب منابع دست به گریبان است. مشکلات فزاینده ناشی از این بحران، استفاده از روشها و راه حل های نوین علمی را برای تعدیل بحران و اتخاذ سیاستهای متناسب برای رویارویی با آن هر روز ضروری تر می سازد.
در مطالعات محیطی مهمترین راهِ نیل به توسعه مبتنی بر علم و شناخت علمی محیط، توجه اصولی به پتانسیلها، ارزیابی توانهای محیطی و بالاخره استفاده همه جانبه و منطقی از سرزمین، است. در این خصوص ارتباط تنگاتنگی بین توسعه کشاورزی با محیط و منابع محیطی نیز وجود دارد. در پژوهش حاضر به مطالعه و ارزیابی توانهای محیطی ناحیه چغاخور برای توسعه توانهای کشاورزی، براساس رهیافت تجزیه و تحلیل سیستمی پرداخته شده است و این فرض مد نظر بوده که ناحیه مذکور دارای توانها و منابع متنوع محیطی است که درصورت برنامه ریزی و استفاده متناسب از توانمندی های آن، مسیرتوسعه همه جانبه و پایدار ناحیه هموار می شود. درفرایند اجرای مطالعه؛ ابتدا با اتکاء به بررسی و شناخت توانهای محیطی، منابع اکولوژیکی شناسایی و سپس بر اساس رهیافت سامانه ای، این اطلاعات تجزیه وتحلیل، جمعبندی، تلفیق و در نهایت به صورت لایه های اطلاعاتی تهیه گردید. در ادامه با استخراج واحدها و سنجش آنها با معیارهای اکولوژیکی، توانها و استعدادهای بالقوه برآورد و درپایان، اولویت بین کاربریهای مجاز تعیین شده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد؛ اکثر سطح منطقه برای توسعه کشاورزی درجه 1 توان توسعه ندارد، اما برای توسعه مرتعداری، کشاورزی درجه 2 و بویژه درجه 4 از توان بالایی برخوردار است. به عبارت دیگر، درحالیکه کشاورزی ممتد در بخشهای محدودی از ناحیه امکانپذیر است، برای دیم کاری و باغداری همراه با آبیاری شرایط مناسبی وجود دارد.
آسیب شناسی دهیاری های استان آذربایجان شرقی: مطالعة موردی شهرستان بستان آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت روستایی با تکیه بر سازمان ها و نهادهای مردمی از رهیافت های مطرح با هدف توسعة پایدار و متوازن در بسیاری از نقاط جهان از جمله ایران است. دهیاری ها در قالب نهادی غیردولتی بر اساس قانون مصوب مجلس شورای اسلامی در 1377 تأسیس شده و از 1382، با هدف توسعة همه جانبه و پایدار روستاهای کشور، فعالیت خود را آغاز کرده اند. این پژوهش در 1389، با استفاده از پارادیم تحقیق کیفی، انجام شده است. جامعة آماری شامل 30 دهیار شهرستان بستان آباد است، که در قالب گروه های متمرکز کانونی مورد مطالعه قرار گرفته اند. در جمع آوری و تفسیر داده ها، از مشارکت فعالانة جامعة آماری بهره گیری شده است. تربیت مدیران آشنا به شرایط روستا و سازمان های محلی، انجام کار کارشناسی کافی قبل از اجرای طرح ها، انتخاب دهیاران توانمند و به دور از مسائل قبیله ای، لحاظ کردن رضایت مردم، الزام سازمان ها به همکاری با دهیاران، و اعطای نقش بیشتر به دهیاران در امور روستایی از جمله پیشنهادهای پژوهش حاضر است.
نقش تراکم شهری در وابستگی به اتومبیل، مطالعه موردی سه ناحیه مسکونی در منطقه یک شهر شیراز
حوزههای تخصصی:
پیامدهای منفی ناشی از استفاده گسترده از وسایل نقلیه موتوری، منجر به شکل گیری بحث های زیادی در میان طرفداران توسعه پایدار، در رابطه با راههای کاهش استفاده از اتومبیل شخصی گردیده است. گفته می شود یکی از دلایل استفاده بی رویه از اتومبیل، الگوی مرسوم توسعه شهری است. توسعه پراکنده، افقی و کم تراکم شهرها، به فاصله گرفتن کانون های فعالیتی از یکدیگر منجر شده و در نتیجه، زمینه ساز استفاده بیشتر از اتومبیل شخصی در غیاب سیستم حمل و نقل عمومی کارآمد است. مقاله حاضر، به بیان یافته های یک تحقیق تجربی می پردازد که در آن، نقش عوامل موثر بر وابستگی به اتومبیل بررسی شده است. در این تحقیق، سه ناحیه مسکونی از محدوده منطقه یک شهرداری شیراز به گونه ای انتخاب شده اند که از نظر ویژگی های اجتماعی- اقتصادی مشابه بوده، ولی از نظر شاخص تراکم شهری در سه سطح مختلف قرار دارند. مالکیت اتومبیل و میزان استفاده از آن به عنوان شاخص هایی برای بیان وابستگی به اتومبیل انتخاب شده اند. عوامل مورد بررسی، شامل ویژگیهای شکل شهر در قالب تراکم شهری و خصوصیات اجتماعی – اقتصادی خانوارهای ساکن در این سه ناحیه شهری شیراز هستند. اطلاعات و داده های اولیه از طریق تکمیل پرسشنامه سرپرست خانوار (به تعداد 356 مورد) و نیز بهره گیری از نقشه GIS شهر شیراز جمع آوری گردیده است. توصیف و بررسی رابطه بین تعداد اتومبیل در خانوار و میزان استفاده از آن با شاخص های تراکم شهری و ویژگیهای اجتماعی – اقتصادی خانوار با استفاده از تجزیه و تحلیل های آماری (تحلیل واریانس و تحلیل همبستگی) انجام شده است. یافته های تحقیق، بیانگر این امر است که خصوصیات اجتماعی – اقتصادی خانوار (درآمد، اندازه خانوار، تعداد شاغلان درخانوار، شغل و تحصیلات سرپرست خانوار و وضعیت ملکی مسکن) در وابستگی به اتومبیل تاثیر گذار هستند. افزایش تراکم شهری، نه تنها در کاهش استفاده از اتومبیل موثر نبوده، بلکه در نواحی با سطوح بالای تراکم ساختمانی، تعداد سفرهای روزانه با اتومبیل نیز افزایش یافته است. نتیجه این تحقیق، به طور کلی بیانگر تفاوت شرایط شهرهای ما با شهرهای غربی از نظر عوامل موثر بر وابستگی به اتومبیل است.
سنجش میزان تاب آوری اجتماعی در مناطق شهری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاب آوری اجتماعی ظرفیت یک جامعه یا اجتماع برای مقابله و انطباق با اختلالات و تغییرات است. تاب آوری اجتماعی به مشخصات اجتماعی یک جامعه از جمله سن، جنس، معلولیت، وضعیت اجتماعی و اقتصادی پرداخته و بحث سرمایه اجتماعی را مطرح می کند. شهر اصفهان علی رغم داشتن پیشینه تاریخی، فرهنگی و اجتماعی از بزهکاری اجتماعی، جرم و بیکاری رنج می برد. هدف این پژوهش سنجش میزان تاب آوری اجتماعی در مناطق پانزده گانه شهر اصفهان است. پس از مروری بر مبانی نظری 22 شاخص استخراج شده و به عنوان مبنای سنجش تاب آوری اجتماعی محسوب می شوند. روش پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی است. داده ها از طریق سرشماری 1390، سالنامه آماری1394، نتایج برخی از طرح های پژوهشی (طرح نیازسنجی عمومی شهروندان، شهرداری اصفهان) و مقالات مرتبط جمع آوری شده است. تکنیک سنجش و ارزیابی، تکنیک Topsis و نرم افزار Topsis Solver می باشد. نتایج نشان می دهد که تاب آوری اجتماعی، منطقه 3 اصفهان به دلیل تعداد مطلوب مراکز مذهبی- تاریخی، مراکز بهداشتی-درمانی، رضایت از دسترسی به حمل ونقل عمومی، خدمات اینترنتی و امنیت؛ خیلی بالا است و به عنوان بهترین منطقه تاب آور اجتماعی محسوب می شود و پس از آن مناطق 5 و 1 در رتبه های بعدی قرار گرفته اند. مناطق 2 و 6 به دلیل بیکاری، جرائم و رفتار اجتماعی نامناسب، به عنوان ضعیف ترین منطقه، سایر مناطق دارای تاب آوری اجتماعی ضعیفی می باشند.
اولویت بندی راهبردهای توسعة معیشت پایدار روستایی با مدل ترکیبی سوات تاپسیس فازی: مطالعة موردی شهرستان خدابنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که فقیرترین مردم جهان در مناطق روستایی به سر می برند، توجه به توسعة معیشت پایدار روستایی در قالب راهکاری مناسب برای ارتقای بهره برداری از منابع منطقه و افزایش تولید، کاهش مهاجرت بی رویة روستاییان به شهرها، جذب سرمایه و افزایش فرصت های شغلی ضروری می نماید. اما برای دستیابی به معیشت پایدار روستایی که مسئله اساسی تحقیق حاضر به شمار می رود، باید از روش شناسی جدید با رویکردی آینده نگر بهره گرفت تا بتوان علاوه بر شناسایی آسیب ها، راهکارهای لازم را نیز در اختیار نهادهای متولی توسعة روستایی قرار داد. از این رو، روش شناسی مطالعة حاضر توصیفی ـ تحلیلی و پیمایشی بوده، تعداد 364 نفر از روستاییان و 27 نفر از کارشناسان به عنوان نمونه در روستاهای شهرستان خدابنده انتخاب می شوند و عوامل راهبردی از طریق پرسشنامه در اختیار نمونه ها قرار می گیرد. داده های جمع-آوری شده در چارچوب مدل راهبردی سوات تنظیم شده، مراحل محاسباتی آن با شیوة تصمیم گیری تاپسیس ـ فازی انجام می پذیرد. تحلیل یافته ها نشان می دهد که با توجه به تمرکز راهبردهای اول، دوم و سوم حاصل از تلفیق نظرات هر دو گروه نمونه های مطالعاتی، راهبرد کانونی برای اقدام، راهبرد تهاجمی است.