فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۲۱ تا ۱٬۹۴۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
Purpose: The present research aimed to designing a teaching pattern from students’ lived experiences of the teaching process in universities of Iran in technical and engineering disciplines. Methodology: This study in terms of purpose was applied and in terms of implementation was qualitative from type of phenomenological. The study population consisted of postgraduate and PhD students in technical and engineering disciplines of Australian universities (Melbourne, Monash and Swinburne) in 2018 year who had the experience of studying at the undergraduate and graduate levels in Iran country. The research sample according to the theoretical saturation principle was determined 10 people who were selected by purposive sampling method. Data were collected through semi-structured depth interview method which its validity was confirmed by the method of reconstruction of reality and its reliability was confirmed by conducting interviews in a quiet and unbiased atmosphere and to analyze data used from thematic coding method. Findings: Findings showed that students’ lived experiences of the teaching process in Iranian universities in technical and engineering fields had 197 initial concepts and 38 final concepts in 3 main components: professor (23 concepts), student (7 concepts) and content (8 concepts). Also, based on the concepts and components derived from the students’ lived experiences of the teaching process, the teaching model in technical and professional fields was designed and approved based on the opinion of experts. Conclusion: According to the results, planners and officials to design curriculum and professors to improve their teaching can use the teaching model designed in this research to improve the quality of education in universities.
Investigating and Explaining the Teacher Professional Development Model of a Qualitative Study(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this study was to present a model of professional development of teachers with a qualitative approach. Methodology: In this study, in order to identify the teacher professional development model, a qualitative interview was determined. The statistical population of the study in the qualitative part was all experts and experts in educational management and planning with 10 people and in the quantitative part included all teachers and principals working in primary schools in Shiraz. The data collection tool was a researcher-made questionnaire. To collect the data in the second stage, a closed questionnaire with a Likert scale of five was used. Findings: The results showed that the results of semi-structured interviews during several stages of coding and also inspired by the research background, led to the identification of the initial code. In the second step, the identified concepts were categorized into the following categories. These fourteen categories are; 1. Management of learning and teaching 2. Creating a conducive learning environment 3. Assessment and curriculum 4. Outline vision 5. Continuous school improvement 6. Effective communication and collaboration 7. Relationship with society and stakeholders 8. Operations management 9. Resource management 10. Guidance and leadership of individuals and teams 11. Professional ethics 12. Islamic ethical principles and norms 13. Develop your career 14. Finally, the fourteen professional standards of school principals were divided into several key areas or categories: educational leadership, strategic leadership, ethical leadership, management and organizational leadership, communication management, and professional development. Conclusion: The results showed that the results of semi-structured interviews during several stages of coding and also inspired by the research background, led to the identification of the initial code.
روابط فرازناشویی و بسترهای آن: مطالعه ای کیفی در شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: تغییرات اجتماعی فرایندهای گوناگونی را در روابط بین زوجین رقم زده و زمینه ساز ظهور و گسترش انواع مختلفی از روابط جنسی پیشا و پسا ازدواج شده اند. اما این روابط نه در هوا بلکه در زمین و بسترهای خاصی نمود می یابند. اهداف: مقاله حاضر با هدف درک و توصیف بسترها و زمینه های شکل گیری روابط فرازناشویی در شهر رشت انجام شده است. روش مطالعه: رویکرد روش شناختی مطالعه حاضر از نوع کیفی بوده و برای جمع آوری داده ها با تعداد 14 نفر از زنان و مردان درگیر در روابط فرازناشویی مصاحبه عمیق به عمل آمد. در نهایت داده ها به کمک تکنیک تحلیل محتوای کیفی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان دادند که روابط فرازناشویی به عنوان امری تعاملی بین فرد و جامعه در دو بستر فردی و اجتماعی بروز می یابند. بسترهای اجتماعی برخی ریشه در ارزش های سنتی مانند پدرسالاری دارند و برخی در ریشه در افول ارزش های سنتی. ارزش های فردی، ویژگی های شخصیتی و احساس ناامنی در روابط در شرایط مداخله گری رسانه ای به گسترش روابط چندگانه عاطفی و تجربیات فرازناشویی منجر شده است. نتیجه گیری: در چنین شرایطی جاذبه های محیطی و افول ارزش ها از یک سو در ترکیب با مفهوم سازی نو از عشق از سوی دیگر مکانیسم روابط فرازناشویی را قابل تبیین و تفسیر می نماید.
رابطه ی احساس تعلق به شهر و مشارکت اجتماعی در مدیریت شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
95 - 123
حوزههای تخصصی:
احساس تعلق به شهر نشانگر وجود ذهنیت مثبت افراد نسبت به محل سکونت و سایر شهروندان است و تداوم تعلق به شهر لاجرم شکلی از تعهد را برای شهروندان نسبت به محیط اجتماعی پیرامون در بر دارد. مشارکت در حیات اجتماعی شهر همواره موضوع مهمی در حوزه ی جامعه شناسی شهری بوده است. لذا این مقاله در صدد است تا رابطه ی احساس تعلق به شهر و مشارکت اجتماعی شهروندان در مدیریت شهری را بررسی کند. چارچوب نظری پژوهش متشکل از متغیرهای برگرفته شده از نظریه های دورکیم، پارسونز، دیویس، آنتونسیچ، گیدنز و پاتنام است. لذا در یک مطالعه ی پیمایشی از بین جامعه ی آماری مشتمل بر 49309 خانوار ساکن شهر ایلام، با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای و نهایتاً تصادفی ساده، نمونه ای شامل 334 نفر سرپرست خانوار را انتخاب نموده و با استفاده از پرسشنامه ای که اعتبار صوری آن به وسیله خبرگان مورد تایید قرار گرفته و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ، 78/. محاسبه شده است، داده های مورد نظر گردآوری و تحلیل شده اند. نتایج حاصل از پژوهش نشان دهنده ی متوسط بودن میزان متغیرهای مشارکت اجتماعی شهروندان (04/2)، مشارکت مدنی (۲)، روحیه ی مشارکتی (92/1)، اعتماد به مدیران (01/2) و نیز میزان احساس تعلق به شهر (46/2) است و لذا عوامل اجتماعی مذکور در مشارکت اجتماعی در مدیریت شهر مؤثر هستند و در آزمون معادلات ساختاری روابط این متغیرها با متغیر وابسته تایید شده است. به طور کلی نتایج بیانگر مشارکت اجتماعی متوسط شهروندان است ولیکن به دلیل مهاجرپذیری عمدتاً روستایی و درون استانی و ترکیب محله های شهری پتانسیل لازم جهت بهره مندی مدیریت شهری از ظرفیتهای مشارکتی شهروندان را دارد.
مدل یابی معادلات ساختاری سبک های هویت یابی و خودکارآمدی با نگرش به بزهکاری در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مقاله حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبک های هویت یابی و خودکارآمدی با نگرش به بزهکاری در دانش آموزان دبیرستانی پسر متوسطه دوم گرگان انجام شد.روش شناسی: روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی بود، جامعه آماری شامل 2700 دانش آموز بود که 330 دانش آموز به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به پرسشنامه های سبک هویت یابی برزونسکی(1989)، خودکارآمدی عمومی شرر و مادوکس(1982) و نگرش به بزهکاری پویا(1388) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی و رگرسیون با نرم افزار SPSS , Lisrel استفاده شد.یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش بین سبک هویت یابی با نگرش مثبت به بزهکاری ارتباط منفی و معنادار (96/0-R= )، بین سبک های هویت یابی با خودکارآمدی رابطه مثبت و معنادار(73/0R= ) و بین خودکارآمدی با نگرش به بزهکاری ارتباط منفی و معنادار(71/0-R= ) به دست آمد. نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از آن بود که سبک های هویت یابی و خودکارآمدی می توانند مقداری از واریانس نگرش مثبت به بزهکاری را پیش بینی نماید.(96/0 =β). معادلات ساختاری نیز نشان داد مدل برازش خوبی از داده های دنیای واقعی داشته و تأثیر متغیر خودکارآمدی در مؤلفه های نگرش به بزهکاری تأیید شده و برازش معنی دار بود.بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان از سبک های هویت یابی و خودکارآمدی در کاهش نگرش به بزهکاری استفاده نمود.
شناسایی و دسته بندی موانع و چالش های رفتار شهروندی آموزشی (مطالعه موردی: معلمان مقطع متوسطه اول استان های شمالی کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی و دسته بندی موانع و چالش های رفتار شهروندی آموزشی در معلمان مقطع متوسطه اول استان های شمالی کشور انجام گرفت.روش شناسی:این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش گرندد تئوری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلی ه اساتید و معلمان مقطع متوسطه اول بودند ک ه ب ه روش گلوله برفی (ارجاع زنجیره ای) انتخ اب شدند. جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه با اساتید و معلمان به صورت فردی و گروهی انجام گرفت که این مصاحبه ها بر اساس شاخص هایی نظیر نوع مدرسه (دولتی و غیردولتی)، جنس، تحصیلات و سن جمع آوری شدند. در این تحقیق از روش سیستماتیک که به اس تراوس و ک وربین نسبت داده می شود برای تجزیه و تحلیل دادهها اس تفاده شد.یافته ها: طی این پژوهش معلوم شد موانع و چالش های رفتار شهروندی آموزشی نزد معلمان با مقوله های تامین نیازهای اقتصادی و معیشتی، عدالت سازمانی، ویژگی های سازمانی معلمان، برنامه های راهبردی آموزش و پرورش، احترام مرتبط است. نظریه زمینه ای اصلی بر آمده از تحلیل یافته های پاسخگویان (الگویی از رفتار شهروندی آموزشی) در معلمان با نیازهای اقتصادی نشانگر این موضوع هستند که حقوق و مزایای دریافتی تاثیرات مستقیمی بر روی میزان بروز رفتارهای شهروندی آموزشی معلمان دارد. وجود احساس عدالت سبب می شود حداقل وضع موجود حفظ گردد و هر قدر این احساس بیشتر شود انگیزه فرد برای کار و تلاش افزایش می یابد. همچنین معلمان علاقمند میزان بیشتری از رفتار شهروندی آموزشی را از خود بروز می دهند. از آنجایی که معلمان متعهد این رفتار را مبتنی بر ارزش های متعهدانه و تکالیف خود قلمداد می کنند و بر این اساس از خود رفتار شهروندی آموزشی مناسبی نشان می دهد.بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش معلمان برای کسب قدرت و پایگاه اجتماعی نیاز به احترام متقابل دارند. معلمانی که دارای این نیاز هستند به دنبال آموزش و یادگیری و یاددهی بوده و تمایل دارند محیط آموزشی را تحت کنترل خود داشته باشند.
Effect of Bias Tasks through Cooperative Learning on EFL Learners' Reading Comprehension Achievement: Gender in Focus(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: An important facet in learning a language is expanding reading comprehension capability. The purpose of the present study was to investigate the impact of implementation bias tasks through cooperative learning and gender on the reading comprehension process of Iranian intermediate EFL learners. Methodology: Two groups of 30 learners took part as a control group and an experimental group. Primarily the participants took The Preliminary English Test (PET) as a reading comprehension pretest. Then the experimental group instructed through the precepts of bias tasks in cooperative learning. However, the control group instructed through traditional instruction. Finally, the participants took the reading comprehension post-test. Findings: The result of two-way ANCOVA revealed that bias tasks through cooperative learning improved EFL learners' reading comprehension skills. Conclusion: Also, findings demonstrated that the means reading scores did not differ noticeably between male and female groups on both pretest and posttest. This task in cooperative learning can be utilized either in the classroom or in instructors' training.
Sexual and Gender Oppression Situations at Iranian Universities(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The present article aims to study the gender oppression of female students in the context of the existing relations at Iranian universities. Methodology: To this end, based on the qualitative method, ten universities in different fields were selected and in-depth interviews were conducted with 146 female students who experienced sexual harassment by male professors. Thus, we analysed interviews by thematic analysis. Findings: University community is the only mixed community, gender-wise, in Iranian administrative-governmental settings, with a very different cultural diversity and circulation. Therefore, scores of situations, in which gender and sexual encounters are possible, arise amid everyday university relationships. Although the issue of male professors’ sexual and gender encounters with female students has been publicized in Iran, it has been mostly ignored in research studies. Conclusion: The findings of the study show that when the Islamic cultural principle of gender relationship boundaries is regarded firmly or violated by male professors, the triad of ‘violence’, ‘discrimination’ and ‘exploitation’ will emerge, resulting in gender oppression toward female students.
نقش رسانه های اجتماعی در آینده هویت های قومی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال دهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
321 - 346
حوزههای تخصصی:
رسانه های اجتماعی، ماهیتی جهانی دارند، از این باب در مطالعه حاضر، آن ها در چارچوب نظریه های جهانی شدن مورد تحلیل قرارگرفته اند. دو رویکرد کلی درمورد جهانی شدن وجود دارد. یک رویکرد معتقد به هم گونی کامل جهان است و رویکردی دیگر معتقد به چنین شدت و کیفیتی نیست. هدف تحقیق روشن ساختن این مهم است که در آینده، رسانه های اجتماعی در راستای کدام یک از این دو رویکرد در رابطه با هویت های قومی ایرانی تأثیرگذارتر هستند. روش تحقیق، دلفی است و در راستای این روش، با استفاده از نمونه گیری هدفمند، 13 نفر از استادان رشته های جامعه شناسی، علوم ارتباطات اجتماعی و مردم شناسی در نمونه پژوهش قرار گرفته اند. از اعضای نمونه، مصاحبه حضوری صورت گرفته و در دو مرحله جداگانه، ازطریق ابزار پرسش نامه آراء و دیدگاه های آن ها جمع آوری شده است. نتایج پژوهش گویای آن است که در آینده، هویت های قومی ایرانی، تداوم می یابد و حتی از امکانات رسانه های اجتماعی برای طرح خود در سطح جهانی، استفاده خواهند کرد. رسانه های اجتماعی، سبب هم زیستی فرهنگی اقوام ایرانی با دیگری جهانی خواهند شد؛ درحالی که در ایجاد هویت های قومی جدایی طلب از دولت-ملت به دلیل عوامل سیاسی، اقتصادی و... نقش چندانی نخواهند داشت؛ بنابراین برای انسجام ملی، ضروری است که سیاست فرهنگی وحدت در کثرت اتخاذ شود. انگیزه اقوام از تولید محتوای قومی در رسانه های اجتماعی، تا حدی به علت مقاومت در برابر فرهنگ جهانی است؛ اما این امر، مطلق نیست و آن ها با انگیزه لذت جویی هم از این رسانه ها استفاده خواهند کرد.
نقش میانجی طرحواره های هیجانی در رابطه بین پیوند والدینی و صمیمیت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۶
209 - 241
حوزههای تخصصی:
در بسیاری از پژوهش ها نشان داده شده که روابط اولیه والد کودک بر کیفیت روابط زناشویی فرزندان تأثیرگذار است؛ اما این مسئله که روابط اولیه با والدین از چه مسیرهایی بر کیفیت رابطه زوجی اثرگذار است، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی طرحواره های هیجانی در رابطه بین پیوند والدینی و صمیمیت زناشویی، انجام شده است. روش این پژوهش از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی افراد متأهل ساکن شهر یزد در سال 1398-1397 است. معیارهای ورود به پژوهش عبارت بودند از: متأهل بودن، داشتن سواد خواندن و نوشتن، زندگی زیر یک سقف حداقل به مدت دو سال و این که والدین فرد تا قبل از 16 سالگیِ او فوت نکرده باشند. از بین افرادی که معیارهای ورود به پژوهش را داشتند، تعداد 426 نفر (227 نفر زن و 199 نفر مرد) در پژوهش شرکت کردند. شیوه نمونه گیری به صورت در دسترس و از طریق پرسشنامه کاغذی و فرم اینترنتی بود. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش عبارت بودند از: مقیاس پیوند والدینی (PBI)، مقیاس صمیمیت زناشویی تامپسون و والکر (MIS) و مقیاس طرحواره های هیجانی لیهی (LESS). داده های به دست آمده با استفاده از روش های آمار استنباطی هم چون همبستگی و تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصله نشان داد که تعدادی از طرحواره های هیجانی در رابطه بین پیوند والدینی و صمیمیت زناشویی نقش میانجی داشتند. بنابراین با توجه به نقش طرحواره های هیجانی در تجربه هیجانی و استفاده از راهبردهای کنترل هیجان، می توان گفت که این طرحواره ها از طریق تأثیر بر ادراک افراد از هیجان (مثل باور به غیرقابل کنترل بودن و منحصر بودن هیجانات به شخص) و نیز استفاده از راهبردهای مختلف (هم چون نگرانی، سرزنش دیگران، نشخوار فکری و اجتناب از موقعیت) جهت مقابله با هیجان، در رابطه بین پیوند والدینی و صمیمیت زناشویی نقش میانجی را ایفا می کنند.
ارائه الگوی پیشایندهای احساس امنیت اجتماعی زنان ( مطالعه موردی: دختران و زنان شهر ساری)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۵۳)
165 - 188
حوزههای تخصصی:
امنیت زنان یکی از مسائل اجتماعی بسیار با اهمیت در تمامی جوامع محسوب می شود. تجربه کشورهای مختلف از جمله ایران حاکی از آن است که احساس امنیت اجتماعی زنان علاوه بر اقدامات انتظامی تحت تاثیر عوامل دیگری نیز قرار دارد که پرداختن به آن می تواند رهنمودهای کاربردی مهمی در پی داشته باشد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی پیشایندهای احساس امنیت اجتماعی زنان انجام شده است. این مطالعه از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و شکل اجراء به صورت توصیفی-پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق کلیه زنان و دختران شهروند ساری می باشد (جامعه نامحدود) که از این میان نمونه ای متشکل از 200 نفر با استفاده از فرمول خاص تعیین اندازه نمونه در معادلات ساختاری انتخاب شده است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته ای شامل 5 بعد و 25 گویه استفاده شده است که روایی آن با روش صوری-محتوایی و روایی سازه مورد تایید قرار گرفته است. ضریب آلفای کورونباخ پرسشنامه نیز بالای 7/0 بدست آمد که نشان دهنده پایایی قابل قبول ابزار اندازه گیری است. داده های بدست آمده از پرسشنامه با روش مدلیابی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده در این تحقیق مشخص شد که هر چهار عامل مورد بررسی شامل عوامل کالبدی، عوامل فردی، عوامل اجتماعی-فرهنگی و عوامل انتظامی تاثیر مثبت و معناداری بر احساس امنیت اجتماعی زنان دارد. محاسبه شاخص های نیکویی برازش نیز نشان داد که مدل ساختاری پیشنهادی در این تحقیق از برازندگی مطلوبی برخوردار است. در پایان بر اساس یافته های تحقیق، پیشنهاداتی ارائه شده است.
Providing a Model of Effective Components on Assessment the Quality of Educational Services in Education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this study was to identify the effective components on assessment the quality of educational services in education and provide a model for it. Methodology: This study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was qualitative. The research population was articles of related to research and management experts in the field of educational services in Tehran, which according to the principle of theoretical saturation, number of 10 people of them were selected as the sample by purposive sampling method. The research tool was a semi-structured interview that lasted 30 to 45 minutes for each person and its structure and internal validity and its external reliability was confirmed. Data were analyzed with coding method in NVIVO software version 10. Findings: According to the analysis, the main theme of assessment the quality of educational services in education had 44 free themes in the form of 9 sub-themes including research activities, teachers, curriculum, school physical environment, learning resources, learning process, cultural-religious activities, cultural activities and sports activities. Conclusion: According to the results, to improve the quality of educational services in education can be done by improving the sub-themes and free themes of each of them until provide a basis for improving and promoting the education system.
Designing and Validating a Model for Empowering Primary Teachers based on Lesson Study Approach Using Experts' Opinion(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of the present study was to design and validate a model for empowering primary teachers based on the study lesson approach using experts' opinion. Methodology: This was an applied qualitative study based on the aim and the nature of the data, respectively. The study population in the qualitative part of the research included education experts and top teachers in education areas. The sample size in the qualitative part was selected using the theoretical saturation principle and purposive sampling method. Data collection was carried out using interview. The validity and reliability of the instruments were evaluated and confirmed. In the qualitative part, data analysis was performed using theoretical coding in MAXQDA software and grounded theory method. Findings: The results of factor analysis showed that out of 120 available indicators (items), 18 main components were identified. Accordingly, the components of knowledge, skills, attitudes as constituent factors and individual factors, organizational factors and group factors were identified as effective factors. Conclusion: The results also showed a significant difference between the scores of teachers who participated and not participate in the lesson study process in terms of the standards of educational design and planning, creating and maintaining a learning atmosphere, implementing and conducting teaching, measuring and communicating with learning outcomes, evaluation and reflection on learning and teaching, more cooperation from teachers, activities to strengthen content knowledge and educational technology. Therefore, it can be stated that lesson study approach can lead to the development of teachers' abilities.
The Effect of Teaching Philosophy to Children on General Health and Anxiety among the Middle School Students in Tehran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study was conducted aimed at investigating the effect of teaching philosophy to children on general health and anxiety among middle school students. Methodology: This was an applied study in terms of purpose and a quasi-experimental one, with a pre-test and a post-test and control and experimental groups, in terms of data collection method. The statistical population included the middle school students in District 5 of Tehran during the period 2009-2010, and the sample size was 30 subjects. Subjects were randomly assigned to the experimental and control groups. Sampling was performed using the convenience sampling method. Data collection tools were the Goldberg’s General Health Questionnaire (1972) and the Spitzer’s Generalized Anxiety Disorder Questionnaire (1983). The experimental group participated in 8 sessions of a 60-minute philosophy training course that was based on the "Philosophy Lesson plans for Children". Data were analyzed using the analysis of covariance (ANCOVA). Results: Findings showed indicated that there was a significant difference between the general health scores of the experimental and control groups after teaching philosophy (P <0.01). Conclusion: The results indicated that teaching philosophy to children had a positive effect on their general health and anxiety.
The Effect of Participative Management and Self-regulation on Conflict Management of Managers with Mediate Role of Spiritual Transcendence(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this research was investigate the effect of participative management and self-regulation on conflict management of managers with mediate role of spiritual transcendence. Methodology: The present study is applied in terms of purpose and in terms of implementation, it was descriptive-correlation. The research statistical population was the male and female teachers of one and two districts of Urmia city in 2019-20 academic years. According to the Cochran’s formula, 343 people were selected as the sample by the stratified sampling method based on the service area. The research instruments was the questionnaires of participative management (Feyzi & et al, 2009), self-regulation (Bouffard & et al, 1995), conflict management (Thomas & Kilmann, 1974) and spiritual transcendence (Piedmont, 1999). Data were analyzed with methods of Pearson correlation coefficients and structural equation modeling in SPSS-19 and Smart PLS-3 software. Findings: The findings showed that participative management and self-regulation on spiritual transcendence, and participative management, self-regulation and spiritual transcendence on conflict management had a positive and direct effect. Also, participative management and self-regulation with mediating spiritual transcendence on conflict management had a positive and indirect effect (P<0.05). Studies have shown that the research the model had the fit well. Conclusion: Spiritual transcendence was a good mediator between participatory management and self-regulation with conflict management, so according to the results to improve conflict management of managers can improve the level of their participative management, self-regulation and transcendence through training workshops.
رابطه سبک های هویت با جهت گیری مذهبی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی جهت گیری مذهبی براساس سبک های هویت در دانشجویان است. برای دستیابی به این هدف، 150 دانشجوی کارشناسی دانشگاه کاشان با میانگین سنی 86/21 سال و انحراف استاندارد 24/2سال به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. آنان به پرسش نامه ای شامل سیاهه سبک های هویت (ISI-G6) (Berzonsky, 1992) و مقیاس جهت گیری مذهبی (Allport and Ross, 1967) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از رگرسیون چندگانه به روش ورود هم زمان استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری، به صورت مستقیم و سبک آشفته- اجتنابی به صورت معکوس، جهت گیری مذهبی درونی را پیش بینی معنادار می کند (001/0=P، 29/28=(146و 3)F، 368/0=R2). همچنین جهت گیری مذهبی بیرونی ازطریق سبک های اطلاعاتی و هنجاری به صورت معکوس و معناداری پیش بینی می شود (001/0=P، 71/48=(146و 3)F، 50/0=R2). این یافته ها بر رابطه تنگاتنگ هویت و مذهب در جوانان صحه می گذارد و تأکید می کند که در بررسی جهت گیری مذهبی دانشجویان، باید به سبک های هویت یابی آنان توجه ویژه کرد.
مطالعه کیفی برساخت هویت بدنی نوجوانان؛ دختران دبیرستانی شهرستان بروجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال سی و دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۸۱)
107 - 134
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به مطالعه کیفی برساخت هویت بدنی دختران نوجوان با تأثیرگرفتن از تصویر بدنی، تجربیات و رویدادهای بدنی آنها در شهر بروجرد می پردازد. داده های این مطالعه ازطریق مصاحبه نیمه ساخت یافته گردآوری و از روش نظریه مبنایی برای تحلیل آنها استفاده شده است. به کمک روش نمونه گیری نظری و هدفمند با 30 نفر از دختران دبیرستانی مصاحبه شد و درنهایت، داده های گردآوری شده در قالب 9 مقوله محوری و یک مقوله هسته، کدگذاری و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان می دهند کلیشه های جنسیتی، مقایسه بدن خود با دیگران به منزله شرایط علی، بلوغ به منزله شرایط زمینه ای و اینترنت به منزله رسانه و بدن ایده آل (لاغری) به منزله شرایط مداخله گر عمل می کنند. همچنین دختران نوجوان در رویارویی با تصویر منفی از بدن خود راهبرد های خاصی را در پیش می گیرند. این راهبرد ها در قالب وارسی (پایش) بدن و دست زدن به الگوهای نامنظم غذایی دسته بندی می شوند. براساس مطالعه حاضر، اضطراب جسمانی، شرمساری و ازخوبیگانگی جنسیتی از آثار و پیامدهای تصویر بدنی منفی دختران نوجوان از خود است.
فوکو و لکان؛ دلالت هایی جامعه شناختی بر ادراک بیماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
3 - 22
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر قسمی مطالعه پساساختارگرایانه بیماری و سازوکارهای ادراک آن بوده که در صدد است شکلی از یک جامعه شناسی پزشکیِ نظری و مفهومی را صورت بندی نماید. به این منظور از ظرفیت های نظری آراء فوکو و لکان برای توضیح ادراک بیماری و فرآیندهای شکل گیری آن بهره گرفته شد. نظریه فوکویی هرمنوتیک خود (سوژه) ، و مفهوم لکانیِ امر نمادین ، دلالت های متفاوتی بر ادراک بیماری و نحوه شکل گیری آن به دست می دهد؛ دلالت هایی که علیرغم تمایزها، بر گزاره های بنیادی مشابهی نیز استوارند. وفق هستی شناسیِ هر دو متفکر، بدن یک ساحتِ نوشتاری ست که توسط دال های فرهنگی، کدنویسی و رمزگذاری شده است؛ لذا ادراک بیماری، چیزی جز شناخت تحلیلیِ حاصل از بازخوانی نشانگان مرضی بر متن بدن نیست. خوانشی که بواسطه متقاطع کردن متن بدن با گفتمان پزشکی و دانش تخصصی به مثابه اَبر متن دربرگیرنده آن صورت می پذیرد. دستاورد نهایی این پژوهش، استنتاج و صورت بندی مکانیسم بینامتنیّت در ادراک بیماری در اندیشه هر دو متفکر است؛ مکانیسمی که به موجب آن متن بدن به واسطه مواجهه با گفتمان پزشکی به مثابه متن پیشینی و در برگیرنده آن، به تفسیر در می آید.
مطالعه تطبیقی نشانه های تغییر خواهی در نقاشی های کمال الملک و ژاک لویی داوید* ( براساس نظریه میدان پی یر بوردیو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پی یر بوردیو جامعه شناس فرانسوی معتقد است، سلیقه ها، قضاوت ها و استعدادهای افراد اموری اجتماعی هستند که در نتیجه فرایند اجتماعی شدن شخص در طول زندگی کسب می شوند. او سلیقه هنرمند را مخلوق ذوق حاکم بر جامعه، یعنی سلیقه طبقه دارای سرمایه های فرهنگی، اجتماعی و نمادین می داند. این مقاله با هدف بررسی مقایسه ای نشانه های تغییر خواهی در آثار کمال الملک و ژاک لویی داوید، براساس نظرات بوردیو نگارش شده است. هر یک از این دو نقاش در نقاط عطف تاریخ کشور خود به خلق اثر پرداخته اند. در این پژوهش تلاش شده است با روش توصیفی – تحلیلی و تاریخی علاوه بر یافتن علت گزینش سبک مخصوص هر یک از این دو نقاش، چرایی وجود یا عدم وجود نشانه های تغییر خواهی در آثار داوید و کمال الملک با استفاده از نظرات بوردیو تبیین شود . یافته های پژوهش نشان می دهد، انتخاب سبک های طبیعت گرا و نئوکلاسیک توسط این دو هنرمند تحت تاثیر نظام آموزشی، سرمایه های فرهنگی و موضع این دو در ارتباط با میدان قدرت صورت گرفته است. در ارتباط با نشانه های تغییر خواهی نیز، با توجه به قرار گرفتن کمال الملک در دسته هنرمندان مستقل میدان تولید نقاشی، نمی توان نشانی از تغییر خواهی را در آثار او دید؛ در حالی که در آثار داوید، به دلیل قرار گیری وی در موضع وابسته به مخالفین طبقه حاکم، نشان تغییر خواهی را می توان مشاهده کرد.
فهم جامعه شناختی علل بیکاری جوانان شهر کرمانشاه بر اساس نظریه ی زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشابه بسیاری از کشورهای دیگر، ایران نیز طی سالهای اخیر شاهد رشد بیکاری جوانان بوده است. هدف این مقاله، فهم جامعه شناختی علل بیکاری جوانان بیکار شهر کرمانشاه به شیوه ی کیفی و بارویکرد نظریه زمینه ای است. مشارکت کنندگان 19 نفر از جوانان بیکار کرمانشاهی هستند که به روش نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شده اند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه عمیق است. تحلیل داده ها با کمک روش نظریه ی زمینه ای استراوس و کوربین انجام گرفته است که شامل کدگذاری باز، محوری و گزینشی می باشد. نتایج حاکی از این است که عوامل بیکاری جوانان شامل 104 مفهوم، 33 زیر مقوله، 11 مقوله ی اصلی و یک مقوله ی هسته با عنوان، دوگانه ی بیکاری ساختاری و اشتغال پذیری پایین است که در این مطالعه در قالب مدل پارادایمی ارائه شد. نتایج نشان داد جوانان جویای کار به دلیل شرایط علّی از جمله ضعف نهادی-مدیریتی، عدم نظام مندی جهت ایجاد شغل، جنسیت زدگی؛ شرایط زمینه ای از قبیل محدودیت های خانوادگی ، کیفیت پایین سرمایه انسانی و شرایط مداخله گری همچون ارزش گذاری نادرست شغلی و دافعه ی روستایی، با دوگانه ی بیکاری ساختاری و اشتغال پذیری پایین مواجه هستند. در چنین وضعیتی افراد با دو راهبرد کنشی متناقض چون انفعال و ناکارآمدی و میل به تغییر و پیشرفت به کنار آمدن و یا مقابله با مسئله ی بیکاری خود اقدام می کنند. ضرورت هم افزایی و حمایت همه جانبه نهادهای مرتبط و مسئول در راستای بهبود فضای کسب و کار و افزایش فرصت های شغلی جوانان در کرمانشاه توصیه ی جدی این مقاله است.