فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۴۱ تا ۱٬۵۶۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
16 - 39
حوزههای تخصصی:
دین بر آن است که نقش خود را به عنوان عامل وحدت بخش ایفا کند در حالی که باورهای دینی و مذهبی گاه منجر به رفتارهای ضد اجتماعی و تنش زا می شود. پژوهش حاضر به بررسی تضادهای اجتماعی مبتنی بر دین در نیم قرن اخیر در استان کردستان می پردازد و چگونگی نقش دین در تضعیف یا تشدید تضادهای اجتماعی را مورد مطالعه قرار می دهد. امیل دورکیم، مرتون و پاسونز نقش انسجام بخشی به دین می دهند و کارکرد دین را محفاظت از جامعه می دانند. از سوی دیگر مارکسیست ها معتقدند که دین نه تنها تضادهای اجتماعی را از بین نمی برد، بلکه آن را تشدید می کند. پژوهش حاضر از رویکرد برساخت گرایانه و روش های تاریخی کتابخانه ای و تاریخ شفاهی و قوم نگاری استفاده کرده و با ابزار اسنادی مانند کتاب، روزنامه و مصاحبه با افراد آگاه، تجربیات زیسته جامعه را بر اساس نظریات موجود مورد مطالعه قرار داده است. بر اساس یافته ها تضادها در کردستان گاهی بین فردی گاه بین فرقه ای، گروه های مذهبی یا سکولار بوده است. گاهی این تضادها به صورت فکری و گاه به صورت فیزیکی و نیروهای قهری، در بلند مدت یا کوتاه مدت تقویت یا تضعیف شده است. نتایج حاکی از آن است که در جامعه مورد پژوهش دین به هفت شیوه بر تضادهای اجتماعی تأثیر می گذارد. از آن میان در یک مورد دین انعکاس دهنده ی تضاد، در سه مورد از بین برنده، پوشاننده و تضعیف کننده ی آن و در سه مورد دیگر منشأ، تقویت کننده و تداوم بخش تضادهاست.
تحلیل پدیدارشناختی ادراک زندانیان جرایم خشن استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحلیل جرم، جایگاه مفهوم فرهنگ در کنار مفاهیم، نظریه ها و رویکردهای مختلف جامعه شناختی و روانشناختی در قالب جرم شناسی فرهنگی بروز و نمود پیدا کرده است. این مقاله با هدف دستیابی به ساختار صورتبندی ذهنی-ادراکی زندانیان جرایم خشن از تجربه تعلق خاطر به خرده فرهنگ لات بازی تدوین شده است. این پژوهش با پارادایم تفسیرگرایی و با استفاده از روش پدیدارشناسی سعی در شناسایی تجارب زیسته لاتها برآمده است. به همین منظور با تعداد 16 نفر از زندانیان جرایم خشن در زندانهای مازندران مصاحبه انجام شده است. تحلیل متون حاصل از مصاحبه ها از طریق روش تحلیل گفتمان جیمز پل جی انجام شده است. از نتایج قابل توجه اینکه، شکل گیری هویت مجرمان دارای تعلق خاطر به خرده فرهنگ لات بازی ، با نمایش ریاضت داوطلبانه ، پذیرش افتخارآمیز برچسب داغ و ننگ ، ذهنیت پارادوکسیکال ناامیدی و رستگاری نسبت به آینده ، همدلی و همراهی با سرنوشت هم طبقگان شکل پیدا کرده است.
رابطه جو عاطفی خانواده و اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان: نقش میانجی گری انعطاف ناپذیری شناختی (اجتناب تجربه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۰
371 - 386
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه جو عاطفی خانواده و اهمال کاری تحصیلی با واسطه گری اجتناب تجربه ای در دانش آموزان بود. طرح پژوهش در این مطالعه توصیفی- همبستگی بود. شرکت کنندگان این پژوهش شامل 375 نفر (219 دختر و 156 پسر) از دانش آموزان پایه دهم شهر یزد در سال تحصیلی ۱۴۰۰- 139۹ بودند که بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش، از پرسش نامه اهمال کاری تحصیلی سولومون و راثبلوم (1984)، پرسش نامه جو عاطفی خانواده هیل برن (1964) و پرسش نامه پذیرش و عمل بوند، هایس، بیر، کارپنتر، گوئنول، ارکات و زتل (2011) استفاده شد تجزیه و تحلیل داده ها با روش همبستگی مبتنی بر رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار AMOS انجام گرفت. نتایج نشان داد که جو عاطفی خانواده به صورت مستقیم، منفی و معنادار اجتناب تجربه ای (68/0-=β) و اهمال کاری تحصیلی (34/0- =β) را پیش بینی می کند. اجتناب تجربه ای نیز به صورت مستقیم، مثبت و معنادار اهمال کاری تحصیلی (21/0=β) را پیش بینی می کند. در نهایت نتایج نشان داد اجتناب تجربه ای در رابطه بین جو عاطفی خانواده و اهمال کاری تحصیلی دارای نقش واسطه ای می باشد. بنابراین با بهبود جو عاطفی خانواده و افزایش انعطاف پذیری شناختی (کاهش اجتناب تجربه ای) می توان تا حدودی اهمال کاری تحصیلی را کاهش داد.
تحلیل جامعه شناختی رابطه شاخص های اقتصادی و قتل در ایران در دورهای 1374-1397(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قتل، هولناک ترین جرم خشن، یک مسئله مهم اجتماعی است که می تواند تحت تأثیر شاخص های کلان اقتصادی باشد؛ اما در ایران به این موضوع کمتر توجه شده است. در این پژوهش کوشش شده است رابطه شاخص های اقتصادی مانند سرانه تولید ناخالص داخلی، مشارکت زنان در نیروی کار، بیکاری، تورم و ضریب نفوذ اینترنت با قتل بررسی شود. این پژوهش از نوع طولی است که به روش سری های زمانی انجام شده و طی آن رابطه شاخص های اقتصادی و قتل در دور ه 1397-1374 تحلیل شده است. برای بررسی رابطه کوتاه مدت و بلندمدت متغیرهای تحقیق، از الگوی خودرگرسیونی با وقفه های توزیعی در نرم افزار مایکروفیت استفاده شده است. براساس یافته های تحقیق، با بهبود شاخص های اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی و ضریب نفوذ اینترنت، از میزان قتل کاسته شده است؛ اما با بهبود مشارکت زنان در نیروی کار میزان قتل افزایش پیدا کرده است. با استناد به یافته های تحقیق، نتیجه گیری می شود که قتل ها در ایران تحت تأثیر شاخص های اقتصادی ِکلان است؛ البته باید به این نکته نیز توجه داشت که اقتصاد ایران یک اقتصاد دولتیِ وابسته به نفت و متأثر از تحریم های بین المللی است که بخشی از نوسان های شاخص های اقتصادی، تحت تأثیر تشدید یا تضعیف شدن آنهاست که در تحلیل های نهایی باید به آن توجه شود.
تأثیر طبقه و سرمایه های اجتماعی و فرهنگی بر سلایق هنری (مورد مطالعه: شهر شیراز، سال 1398)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
127 - 146
حوزههای تخصصی:
سلیقه یکی از دال ها و عناصر اصلی هویت اجتماعی است که مورد توجه بسیاری از جامعه شناسان نیز قرار گرفته است که یکی از مهم ترین آن ها پی یر بوردیو می باشد. بوردیو از جامعه شناسانی است که با الهام از سنت فرانسوی مطالعات قشربندی و تکثرگرایی وبر، از سلیقه به عنوان حالتی مکتسب در ایجاد تمایزات اجتماعی نام می برد. بوردیو تفاوت در سبک زندگی و به تبع آن تفاوت در سلایق زیبایی شناختی را جلوه ای از تفاوتِ طبقه ی اجتماعی می دانست. او مدعی بود که فرهنگ همواره مُهر طبقه ی اجتماعی را بر پیشانی دارد که سلطه ی طبقاتی را بازتولید می نماید و سلطه ی طبقاتی از طریق تحمیل فرهنگی را نوعی خشونت نمادین می نامید. مقاله ی حاضر، پیمایشی درخصوص تأثیر طبقه و سرمایه های فرهنگی و اجتماعی بر سلایق هنری براساس دیدگاه پی یر بوردیو می باشد. در پژوهش حاضر که در میان شهروندان شهر شیراز و در سال 1398 صورت پذیرفته است، در ابتدا و با استفاده از منابع موجود معیارهای لازم جهت تدوین پرسشنامه تبیین گردیدند و تعداد 363 پرسشنامه میان شهروندان شهر شیراز تقسیم گردید که در نهایت می توان مهم ترین یافته های پژوهش را در موارد زیر خلاصه نمود: تاثیر طبقه بر سلیقه ادبی و موسیقیایی، تأثیر سرمایه فرهنگی بر سلیقه ادبی و سینمایی، تأثیر تحصیلات فرد بر سلیقه ادبی، موسیقیایی و سینمایی، تأثیر رشته تحصیلی بر سلایق ادبی، موسیقیایی و سینمایی.
برساخت موسیقی قومی ایران در مجلات فرهنگی-هنری (1400 -1360)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موسیقی قومی، پس از تحولات فرهنگی برآمده از انقلاب، مورد توجه هنرمندان و پژوهشگران قرار گرفت. مقاله به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که در مجلات فرهنگی- هنری پس از انقلاب(1400 -1360)، چه برساختی از موسیقی قومی صورت گرفته است؟ هدف مقاله، تبیین چگونگی برساخت موسیقی قومی و چارچوب بندی مطالعات قوم موسیقی شناسی، توسط نویسندگان و پژوهشگران هنری در مجلات این عرصه است. به دلیل این که مجلات تخصصی فرهنگی- هنری، نمایای رویکرد فکری به این موضوع هستند، این مقاله با تحلیل مضامین برساخته در این مجلات، نشان داده است که دیدگاه پژوهشگران به موسیقی اقوام ایرانی، ذیل چه جریانهای اندیشه ای جای می گیرد. تحقیق در این مقاله، متکی بر روش تحلیل مضمون است. نمونه تحقیق را 10 مجله فرهنگی- هنری و یا تخصصی موسیقی شامل «فصلنامه هنر، گلستانه، سوره، ادبستان فرهنگ و هنر، عصر آدینه، مقام، آدینه، دنیای سخن، کلک، ماهور» تشکیل می دهند که به هنر موسیقی توجه نشان داده یا بر آن متمرکز بو ده اند. یافته ها نشان داد که موسیقی قومی در این مجلات ذیل 3. چارچوب، صورت بندی و برساخته شده است: 1. چارچوب معاصریت موسیقی غربی و غیبت یا طرد موسیقی قومی؛ 2. چارچوب اصالت موسیقی قومی با رویکردهای دینی و عرفانی؛ و 3. چارچوب اصالت موسیقی قومی و بازشناخت آن با مطالعات قوم موسیقی شناختی.
زایش روایت؛ زدایش پادآرمانشهر/ زیستن با (پاد)آرمانشهر آخرین انار دنیا (2002) و وقت تقصیر (1383)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر دو رمان پسامدرن آخرین انار دنیا (2002) نوشته بختیار علی، نویسنده کرد عراقی، و وقت تقصیر (1383) اثر محمدرضا کاتب فضایی پادآرمانشهری دارند. ایران آن سالها در گیر و دار گذار از دوره خاتمی به احمدی نژاد است و عراق آخرین سالهای حاکمیت صدام را از سر می گذراند. برای بررسی وضعیت فراگیر پادآرمانشهری به سراغ روزنه های آرمانشهری شخصیتهای اصلی رفتیم و از دریچه امکان رهایی از پادآرمانشهر به مطالعه رمانها پرداخته ایم. شخصیتهای تکثیرشده یا ادغام شده در این میانه به خاطر شرایط پیچیده خاورمیانه آرمانشهرهایی دست نیافتنی دارند که به دلیل شیءوارگی، خصوصی سازی و ... امکان وجودی ندارند. افیونها و پیمانها بسته به موقعیت، مسیرهای ایدئولوژیک/ اتوپیایی ای هستند که شخصیتها در قالب آنها پیرنگ سازی می شوند. پیمانهای ستوده بختیار، امیدبخش زدایش پادآرمانشهر است و افیونهای نکوهیده کاتب، فراهم آورنده امکان همزیستی با آن؛ بدین سان اتوپیا، ایدئولوژی را آشکار می سازد و ادبیات رهایی بخش با درج ساختار واقعیت در ساختار رمانی، آینده را پیش بینی می کند.
تغییرات اجتماعی ایل ترکاشوند در بستر تاریخ معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
141 - 166
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی روندهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی ایل ترکاشوند در تاریخ معاصر ایران می پردازد. روش پژوهشْ قوم نگاری و جامعه هدف آن ایل ترکاشوند است. فنون گردآوری داده ها مصاحبه، مشاهده، نقشه و نمودار هستند؛ داده ها براساس سه مرحله سازماندهی داده، تفسیر و گزارش نویسی تجزیه و تحلیل شده اند. یافته ها نشان می دهند: 1. ایل ترکاشوند شامل شش طایفه (رحمت، سلیمان، گرگه، مرشو، ملیجان، میرازی) است و قلمرو کوچ آنان در سده 13 ه .ش. از شمال به کوهستان الوند همدان، از شرق به بروجرد و خرم آباد، از غرب به قصرشیرین، گیلانغرب و ایلام، و از جنوب به دشت عباسِ دهلران و خوزستان منتهی بوده است. 2. با اسکان عشایر در دوره «رضاشاه»، تعدادی از طوایف به اجبار برای مدت دو سال در مناطقی مانند: همدان، کنگاور، صحنه و ماهیدشت اسکان داده شدند؛ اما پس از مدتی و به ویژه با سقوط پهلوی اول دوباره به کوچ روی بازگشتند. 3. دولت درپی اصلاحات ارضی با واردات بی رویه گوشتِ منجمد و دامِ زنده، دامداری را با رکود مواجه ساخت؛ افزون براین، نیاز به کارگر ساده بر اثر توسعه کارخانه جات و صنایع مونتاژ به همراه جاذبه های شهری زمینه اسکان بخشی از ایل ترکاشوند در شهر کنگاور را فراهم آورد. 4-پس از پیروزی انقلاب اسلامی سال 1357، دولت با کنترل واردات، سبب رونق دوباره دامداری و تداوم کوچ روی درمیان بخشی از افراد ایل شد، اما با تثبیت زندگی شهری و افزایش جذابیت روزافزون آن، یکجانشینی ایل ترکاشوند نیز تداوم یافت.
سنخ شناسی الگوهای روسپیگری در مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روسپی ها در سراسر جهان براساس ویژگی های مختلف، طبقه بندی می شوند. این طبقه بندی کمک می کند تا شناخت بهتری از وضعیت روسپیان در هر جامعه ای به وجود آید. این پژوهش با هدف کشف، شناسایی و توصیف دقیق از الگوهای روسپیگری در مشهد انجام شده است که با رویکرد کیفی و با روش نمونه ایده آل وبری، به گونه شناسی و تیپ بندی روسپیگری اقدام شد. برای این مهم، مصاحبه های عمیقی با روسپیان انجام و زیست آنها واکاوی شد و از خلال شباهت ها و تفاوت ها در برخی مؤلفه ها، سعی شد تا تیپ های روسپیگری نمایان شود. مورد مطالعه، تمامی زنان روسپی شهر مشهدند که با توجه به اصول حاکم بر روش نمونه گیری در پژوهش های کیفی، تعدادی از آنان به صورت هدفمند و با بیشترین تفاوت انتخاب شدند و از آنها مصاحبه شد. فرایند مصاحبه تا رسیدن به اشباع داده ها ادامه داشت و درنهایت با 27 نفر مصاحبه شد. الگوهای به دست آمده در این مطالعه، شامل روسپیان بی خانمان، پاتوق ها، خیابانی، صیغه ای، وابسته به خاله یا دایی، مستقل، تک پر، شبکه ای و شوگری اند.
Presenting the Competency model of High School Principals in Guilan Province (Mixed Approach)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The school principals’ competence plays an important role in improving the education system. As a result, this study aimed to investigate and present the competency model of high school principals. Methodology: The current research was applied in terms of purpose and mixed (qualitative and quantitative) in terms of implementation. In the qualitative part, the research population was the educational management experts of Guilan province in the academic year of 2021-22, and according to the principle of theoretical saturation, 15 of them were selected as a sample using targeted and snowball sampling methods. In the quantitative part, the research population was the principals of the second year high school in Guilan province in the academic year 2021-22, and according to the table of Krejcie and Morgan, 127 of them were selected as a sample by stratified random sampling method. The research instrument was a semi-structured interview in the qualitative part and a researcher-made questionnaire in the quantitative part, whose psychometric indicators were checked and confirmed. The data of the qualitative part were analyzed by open, axial and selective coding method in Maxqda software, and the data of the quantitative part were analyzed by exploratory factor analysis method in Amos software. Findings: The results of the qualitative section showed that 137 indicators, 17 components and 5 dimensions were identified for the competence of high school principals; so as to include the dimensions of belief (with the components of cognition, belief, value and behavior), rational (with the components of discretion power, future studies and effective decision-making), personal (with the components of creating a positive environment, needs assessment, mental health and the flourishing of talents), managerial (with the components of human/general skills, perceptual/maturity skills and specialized/leadership skills) and educational (with the components of teaching and learning process, educational supervision and guidance, and educational evaluation). Also, the results of the quantitative section showed that the factor load and the average variance extracted of the dimensions and components were higher than 0.50 and their content validity and reliability ratio with Cronbach’s alpha method was higher than 0.80. In addition, the Competency model of high school principals had a good fit and each of the dimensions had a significant effect on the corresponding components and each of the components had a significant effect on the corresponding indicators (P<0.05). Conclusion: According to the competency model of high school principals, planning to improve and promote the competence of school principals through the identified dimensions, components and indicators seems necessary.
بررسی قاچاق کالا به عنوان یکی از مسائل اجتماعی در کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
159 - 189
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی یکی از مهم ترین مسائل اجتماعی کشور با عنوان «قاچاق کالا در کشور» می پردازد. این پژوهش به لحاظ روش دارای ماهیت پیمایشی و از نوع توصیفی و تحلیلی است. جامعه آماری شامل کلیه ساکنان بالای شانزده سال در استان های کردستان، آذربایجان غربی، هرمزگان و خراسان رضوی (به عنوان استان های مبادی و مرزی)، استان های تهران و اصفهان (به عنوان استان های پرمصرف) و استان سمنان (به عنوان استان کم مصرف ) است. حجم نمونه تحقیق، 7230 نفر است. اهم یافته های پژوهش این است که اکثریت جامعه (69 درصد) معتقدند که کالاهای قاچاق در کشور زیاد است و مضرات و آثار تخریبی گوناگونی دارد. این در حالی است که بخش زیادی از جامعه تأکید کرده اند که انواع کالاهای خارجی که از طرق غیر قانونی به کشور وارد شده اند، به راحتی در بازار رسمی به فروش می رسند و دلیل اصلی آن به خاطر بدبینی و ضعف احساس تعلق به کالاهای تولید داخلی به علت نازل بودن کیفیت آنها و از طرف دیگر خوش بینی و ارزیابی مثبت از کالاهای خارجی و تمایل به مصرف آنها به مثابه نوعی «سبک زندگی مدرن» است. البته این موضوع در استان های پرمصرف در مقایسه با استان های مبادی و کم مصرف، بیشتر مشاهده می شود. بیش از دو سوم پاسخگویان این تحقیق تأکید کرده اند که قاچاق کالا، پدیده ای است که در فرایند آن، جریان ها، گروه ها و سازمان های متفاوت دخیل هستند و هم گرایی، هم افزایی و پیوند میان جریان ها و باندهای سازمان یافته و برخی از چهره ها و نیروهای متنفذ در دستگاه های رسمی کشور، روند قاچاق را تسهیل می نماید.
ارائه مدل مسئولیت اجتماعی با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
207 - 217
حوزههای تخصصی:
هدف: مسئولیت اجتماعی یک پارادایم نسبتا جدید مدیریتی است که در آن به ایجاد کسب وکار مسئولانه و متعهدانه تاکید می شود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل مسئولیت اجتماعی با استفاده از روش فراترکیب انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر زمانی از نوع مقطعی، از نظر هدف از نوع کاربردی و از نظر شیوه اجرا از نوع کیفی با استفاده از روش فراترکیب بود. جامعه پژوهش منابع مرتبط با مسئولیت اجتماعی در 20 سال اخیر بودند که از میان 200 مقاله موجود با توجه به ملاک های مورد نظر و تعداد 3 مرحله پالایش تعداد 42 مقاله با روش هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با کمک مرور اسناد و یادداشت برداری از مقاله ها جمع آوری که پایایی یافته ها با کمک ضریب توافق بین دو کدگذار 86/0 بدست آمد و در نهایت، داده ها با روش تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA-10 تحلیل شدند.یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که مسئولیت اجتماعی تعداد 65 شاخص، 41 مقوله و 7 بعد داشت که شامل ابعاد اقتصادی (6 مقوله)، اخلاقی (8 مقوله)، محیط زیستی (8 مقوله)، کارکنان (6 مقوله)، نهادهای نظارتی (5 مقوله)، جامعه (5 مقوله) و نهادهای حاکمیتی (3 مقوله) بود. در نهایت، مدل مسئولیت اجتماعی با استفاده از روش فراترکیب طراحی شد.بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده 7 بعد اقتصادی، اخلاقی، محیط زیستی، کارکنان، نهادهای نظارتی، جامعه و نهادهای حاکمیتی برای مدل مسئولیت اجتماعی بود. مدیران و مسئولان سازمانی با کمک ابعاد شناسایی شده در پژوهش حاضر می توانند زمینه را برای بهبود مسئولیت اجتماعی در سازمان خود فراهم آورند.
تدوین الگوی رهبری مبتنی بر ارزش بر اساس سند تحول بنیادین آموزش وپرورش وبرنامه درسی ملی در آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
166 - 177
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت سندهای تحول بنیادین و برنامه درسی ملی در برنامه های آموزش وپرورش، پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی رهبری مبتنی بر ارزش بر اساس سند تحول بنیادین و سند برنامه درسی ملی در آموزش وپرورش ایران انجام شد.روش شناسی: این مطالعه کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش دو سند تحول بنیادین و برنامه درسی ملی در آموزش وپرورش ایران بودند که تمام جمله ها و پاراگراف ها آنها به روش سرشماری به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مرور کامل هر دو سند مذکور و ثبت جمله ها و پاراگراف های مرتبط با رهبری مبتنی بر ارزش استفاده شد که روایی محتوایی با نظر 15 نفر از خبرگان و متخصصان تایید و پایایی آنها از طریق ضریب توافق بین دو کدگذار 77/0 بدست آمد. داده ها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که سند تحول بنیادین دارای 227 شاخص در دو مقوله فرایندها و رسالت ها بود؛ به طوری که مقوله فرایندها شامل دو زیرمقوله فرایندهای ساختاری رهبری (با سه مفهوم راهبردهای سازمان محور، راهبردهای خانواده محور و راهبردهای مدرسه محور) و فرایندهای محتوایی رهبری (با یک مفهوم راهبردهای تربیت محور) و مقوله رسالت ها شامل چهار زیرمقوله رسالت هایی درباره معلمان، دانش آموزان و فرهنگیان، فضاهای تربیتی، ساحت های ارزشی- تربیتی و ساحت های فرهنگ و تمدن اسلامی- ایرانی بودند. دیگر یافته ها نشان داد که سند برنامه درسی ملی دارای 322 شاخص در چهار مقوله اصول، راهبردها، عناصر و شاخص ها بود؛ به طوری که مقوله اصول شامل سه زیرمقوله ارزش های حاکم بر ارزشیابی پیشرفت تحصیلی و تربیتی، ارزش های حاکم بر انتخاب راهبردهای یاددهی و یادگیری و ارزش های ناظر بر برنامه های درسی و تربیتی، مقوله راهبردها شامل دو زیرمقوله راهبردهای تولید و اجرای برنامه ها و راهبرد مرکزی فطرت گرایی توحیدی، مقوله عناصر شامل پنج زیرمقوله تعقل، ایمان، علم، عمل و اخلاق و مقوله شاخص ها شامل شش زیرمقوله ارزش های دینی و ملی تربیت نسل، ارزش های اخلاقی تربیت نسل، برنامه های ارزشی تربیت نسل، الگوی هدف گذاری در تربیت نسل، اهداف کلی برنامه های درسی و تربیتی در تربیت نسل ارزشی و تحقق اهداف برنامه درسی و تربیتی در تربیت نسل ارزشی بودند. در نهایت، الگوی رهبری مبتنی بر ارزش بر اساس هر دو سند سند تحول بنیادین و برنامه درسی ملی ترسیم شد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به دو الگوی رهبری مبتنی بر ارزش طبق سندهای تحول بنیادین و برنامه درسی ملی، متخصصان و برنامه ریزان آموزش وپرورش می توانند از آنها بهره برداری کنند که برای این منظور بهبود مقوله ها و زیرمقوله ها ضروری است.
Identifying and Analyzing the Dimensions and Components of Strategic Decision-Making for the Managers of Education Regions of Tehran City(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Strategic decision-making plays an important role in organizational functions and its effectiveness. As a result, the aim of this study was to identifying and analyzing the dimensions and components of strategic decision-making for the managers of education regions. Methodology: This study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was mixed (qualitative and quantitative). The research population were experts in the field of educational management and human resources management and managers of educational regions of Tehran city in 2021 year, which according to the principle of theoretical saturation number of 14 people of them were selected as a sample with using the purposeful sampling method. The research tool was a semi-structured interview that lasted 75 to 120 minutes, and their validity was confirmed by the triangulation method and their reliability was obtained by the agreement coefficient method between two coders 0.88. The data were analyzed by methods of thematic analysis and DIMTEL technique. Findings: The findings of the qualitative part showed that strategic decision-making for managers of education regions has 98 indicators, 23 components and 10 dimensions were include moral intelligence, individual skills, knowledge of organizational processes, cultural and value skills, knowledge of financial resources, power of change and transformation, knowledge and technology management, human resource management, intelligent planning and training. Also, the findings of the quantitative part showed that the dimensions of human resource management, intelligent planning, cultural and value skills, knowledge of financial resources, knowledge and technology management and training had more effective and the dimensions of knowledge of organizational processes, moral intelligence, individual skills and power of change and transformation had more influence. Conclusion: The findings of this study have practical implications for specialists and planners of educational systems, especially in the education system, and they based on the results of the present study, can take an effective step towards strategic decision-making.
ارائه مدل برنامه آموزشی برای دانشگاه های نسل چهارم در ایران با رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
266 - 278
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل برنامه آموزشی برای دانشگاه های نسل چهارم در ایران انجام شد.روش شناسی: روش تحقیق از نظر هدف بنیادی و از نظر روش اجرا آمیخته (کیفی-کمی) بود. جامعه بخش کیفی شامل خبرگان و اساتید برنامه ریزی آموزشی دانشگاهی ایران در سال تحصیلی 400-1399 بودند که طبق اصل اشباع نظری 17 نفر از آنها با روش های نمونه گیری گلوله برفی و هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. جامعه بخش کمی شامل کلیه دانشجویان مراکز آموزش عالی سراسر ایران در سال تحصیلی 400-1399 بودند که طبق فرمول کوکران 384 نفر آنها با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که شاخص های روانسنجی آنها تایید شدند. داده ها با روش های کدگذاری در نرم افزار MAXQDA و تحلیل عاملی اکتشافی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و LISREL تحلیل شدند.یافته ها: یافته های بخش کیفی نشان داد که 51 شاخص در قالب 7 مقوله رویکرد آموزشی مبتنی بر آموزش همتایان، آموزش مبتنی بر عمل، تسهیل فرصت های شبیه سازی شده، توجه به روش های یادگیری گروهی، یادگیری خودهدایت شده و خودراهبر، فعالیت های مبتنی بر یادگیری اکتشافی و روش های نوین تدریس شناسایی شد. یافته های بخش کمی نشان داد که 34 گویه در قالب 7 مقوله مذکور قرار گرفتند که بار عاملی همه آنها بالاتر از 70/0، میانگین واریانس استخراج شده همه آنها بالاتر از 60/0 و پایایی همه آنها بالاتر از 80/0 بود. دیگر نتایج نشان داد که برنامه آموزشی برای دانشگاه های نسل چهارم بر هر هفت مقوله رویکرد آموزشی مبتنی بر آموزش همتایان، آموزش مبتنی بر عمل، تسهیل فرصت های شبیه سازی شده، توجه به روش های یادگیری گروهی، یادگیری خودهدایت شده و خودراهبر، فعالیت های مبتنی بر یادگیری اکتشافی و روش های نوین تدریس اثر مستقیم و معنادار داشت (05/0P<).بحث و نتیجه گیری : با توجه به شناسایی هفت مقوله و اثر مستقیم و معنادار برنامه آموزشی پژوهش حاضر بر هفت مقوله، برنامه ریزی جهت بهبود برنامه آموزشی برای دانشگاه های نسل چهارم از طریق هفت مقوله ذکرشده در بالا ضروری است.
بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی (حل مسئله و تصمیم گیری) بر هوش بین فردی، عشق به یادگیری و خودکنترلی در دانش آموزان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی (حل مسئله و تصمیم گیری) بر هوش بین فردی، عشق به یادگیری و خودکنترلی دانش آموزان پسر انجام شد.
روش شناسی: این پژوهش برحسب هدف کاربردی و از حیث ماهیت، از نوع نیمه آزمایشی بر اساس طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر کلاس ششم در شهر حسن آباد از توابع شهرری در سال تحصیلی 1398-99 بودند. نمونه به صورت نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شد. نمونه آماری را 50 نفر دانش آموزان بودندکه در دو گروه آزمایش و گروه گواه (هر گروه 25 نفر) جایگزین شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه هوش بین فردی (چیسلت و چاپمن،2005)، پرسشنامه عشق به یادگیری (مک فارلن،2003) و پرسشنامه خودکنترلی (تانجنی،2004) استفاده شد. افراد گروه آزمایش ده جلسه به مدت یک ساعت تحت آموزش مهارت های زندگی (حل مسئله و تصمیم گیری) قرار گرفتند و گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار 24- SPSS بهره گرفته شد.
یافته ها: یافته ها نشان می دهد که آموزش مهارت های زندگی (حل مسئله و تصمیم گیری) در دانش آموزان پایه ششم ابتدایی باعث افزایش میزان هوش بین فردی، عشق به یادگیری و خودکنترلی شد (p<0/05).
بحث و نتیجه گیری: نتایج حاکی از این بود که آموزش حل مسئله و تصمیم گیری می تواند به عنوان شیوه ای مهم برای خلق بروندادهای مثبت تحصیلی و شرایط مثبت روانی در فضای مدرسه باشد و معلمان و روان شناسان می توانند از این آموزش ها به عنوان یکی از روش ها برای آماده سازی دانش آموزان جهت زندگی در جهان پرتلاطم امروز بهره بگیرند
مدل یابی عوامل اثرگذار بر حسادت سازمانی در کارکنان دانشگاه فرهنگیان (مطالعه موردی: استان های شمال غرب کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
143 - 156
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، مدل یابی عوامل اثرگذار بر حسادت سازما نی در کارکنان دانشگاه فرهنگیان بود.
روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف، جزء تحقیقات کاربردی بود. و از نظر شیوه اجرا، از رویکرد آمیخته اکتشافی متوالی استفاده شد. جامعه آماری در بخش کیفی، متخصصان و صاحبنظران حوزه علوم تربیتی و مدیریت رفتار سازمانی دانشگاه فرهنگیان استان های شمال غرب کشور در سال 99- 1398 بودند. نمونه پژوهش بر اساس اصل اشباع نظری، به تعداد 24 نفر و با روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور انتخاب شدند. در بخش کمی، جامعه آماری کلیه کارکنان و اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان در استان های شمال غرب کشور در سال99- 98، به تعداد 287 نفر بودندکه با استفاده از فرمول کوکران تعداد 130 نفر، به شیوه نمونه گیری طبقه ای انتساب بهینه و بر اساس مدرک تحصیلی و جنسیت به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند، ابزار مورد استفاده در مرحله کیفی، مصاحبه نیمه ساختار یافته بود و در بخش کمی، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. روایی یافته های پژوهش در بخش کیفی با استفاده از روش های بازبینی توسط اعضا، بررسی همکار، مشارکتی بودن پژوهش تضمین گردید. همچنین به منظور سنجش پایایی کدگذاری های انجام شده، از دو روش پایایی بازآزمون ( شاخص ثبات ) و روش توافق درون موضوعی استفاده گردیدکه نتایج آن به ترتیب 84 درصد و82 درصد بدست آمد. در مرحله کمی، روایی محتوایی و صوری پرسشنامه توسط اساتید مورد تایید قرار گرفته و پایایی آن نیز از طریق آلفای کرونباخ ، به میزان 89/0 مورد تایید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها در قسمت کیفی از روش تحلیل مضمون در نرم افزار2018 MAXQDAو در بخش کمی از مدل یابی معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تاییدی در نرم افزار Smart – PLS2 استفاده شد.
یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش: تعداد 100 مضمون پایه ، 72 مضمون فرعی در قالب 7 مضمون اصلی شناسایی گردید. مضامین اصلی شامل رفتارهای ضد شهروندی، فرهنگ سازمانی، ویژ گی های شخصیتی، وجود فاصله بین مدیر و کارکنان (تبادل رهبر – عضو )، جو سازمانی نا مطلوب، کم توجهی به قابلیت های یادگیری سازمانی، رهبری معنوی بودند. برای سنجش اعتبار سازه ها و تایید هریک از متغیرها و نیز گویه های مربوط، از تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. برای بررسی کفایت مدل، از معیار که نشانگر تاثیر یک متغیر برون زا بر یک متغیر دورن زا بوده استفاده گردید. در بخش نتایج معیارنیز، مقادیر بدست آمده برای سازه های درون زا مناسب بودن برازش مدل ساختاری را تائید کردند.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده، مدیریت دانشگاه می تواند با شناسایی عوامل موثر بر حسادت سازمانی و در نتیجه با کاهش و تعدیل حسادت در محیط کار و ایجاد جو سازمانی مطلوب و با رهبری معنوی خود، موفقیت سازمان تحت مدیریت خویش را تضمین کند. مدیران باید بر تلاش خویش برای شکل دادن به شرایطی که حسادت را به مسیری سازنده تر هدایت می کند افزوده و در عین حال از تشدید آن در جهت اختلال در کار گروه جلوگیری کنند
تاثیر ساحت زیبایی شناسی هنری مبتنی بر نمایش خلاق بر فرآیند یاددهی و یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
199 - 208
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت فرآیند یاددهی و یادگیری و نقش زیبایی شناسی هنری در آن، پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر ساحت زیبایی شناسی هنری مبتنی بر نمایش خلاق بر فرآیند یاددهی و یادگیری انجام شد.روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مداخله ای با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه پژوهش معلمان دوره اول ابتدایی منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. تعداد 20 نفر از معلمان با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به مدت 10 جلسه 70 دقیقه ای با روش زیبایی شناسی هنری مبتنی بر نمایش خلاق آموزش دیدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته فرآیند یاددهی و یادگیری با 10 آیتم بود که روایی صوری آن با نظر خبرگان تایید و پایایی مولفه های یاددهی و یادگیری با روش بازآزمایی بالاتر از 80/0 به دست آمد. داده ها با روش آزمون تی وابسته در نرم افزار SPSS نسخه 19 تحلیل شدند.یافته ها: در این پژوهش، 2 نفر از معلمان به دلایل مشکلات شخصی از پژوهش انصراف دادند و تحلیل ها برای 18 نفر انجام شد. یافته ها نشان داد که آموزش زیبایی شناسی هنری مبتنی بر نمایش خلاق باعث افزایش هر شش مولفه فرآیند یاددهی و یادگیری شامل مهارت محوری و مهارت آموزی، یادگیری مادام العمر، کاربردی سازی آموزش، فعال سازی همزمان چند حس، انجام فعالیت جمعی و نشاط و پویایی کلاس شد (001/0>P).بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده تاثیر ساحت زیبایی شناسی هنری مبتنی بر نمایش خلاق بر فرآیند یاددهی و یادگیری بود. بنابراین، برای بهبود فرآیند یاددهی و یادگیری می توان از روش ساحت زیبایی شناسی هنری مبتنی بر نمایش خلاق در کنار سایر روش های آموزشی استفاده کرد.
نقش واسطه ای ذهن آگاهی در رابطه بین توانایی های شناختی با خردمندی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
262 - 273
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف، نقش واسطه ای ذهن آگاهی در رابطه بین توانایی های شناختی با خردمندی در دانشجویان انجام شد. روش شناسی: روش پژوهش مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کل دانشجویان دانشگاه-های آزاد استان تهران در سال تحصیلی 1400-1401 تشکیل دادند، که از میان آن ها، تعداد 380 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای خردمندی (آردلت، 2003)، توانایی های شناختی (نجاتی، 1392) و ذهن آگاهی (ریان و براون، 2003) استفاده شد که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از از مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزارهای SPSS-V23 و Lisrel-V8.8 استفاده گردید. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین یافته ها نشان داد، توانایی-های شناختی اثر مستقیم بر خردمندی دانشجویان داشته است؛ تأثیر توانایی های شناختی بر خردمندی به صورت مستقیم برابر (33/11 = t و 73/0=β) و به صورت غیرمستقیم توانایی های شناختی بر خردمندی دانشجویان به واسطه ذهن آگاهی با 95 درصد اطمینان تأییدشد. بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته ها نتایج نشان می دهد با افزایش متغیرهای توانایی های شناختی و ذهن آگاهی می توان افزایش خرد در دانشجویان را انتظار داشت.
رژیم سیاستگذاری اجتماعی شهری و طرد اجتماعی؛ روایت زدودن بدن و فقر از شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
3 - 25
حوزههای تخصصی:
جریان اصلی جامعه شناسی، صورتبندی انتقادی از مساله طردشدگان شهری ندارد؛ نگاهی آسیب شناختی به فقرای شهری و نظرگاهی هنجاری و پزشکی به «بدن» اتخاذ می کند. خوانش انتقادی اما، با تمرکز بر سیاستگذاری های اجتماعی شهریِ موجد طرد گروه های اجتماعی، صورتبندی جدیدی از مساله شهری و طردشدگان از شهر را امکانپذیر می کند که همزمان، خشم اخلاقی فروخفته ی طردشدگان، رسمیت می یابد و مکانیسم های برسازنده ی معیارِ «بدن غیرمعلول» را هویدا می سازد و اینکه چگونه «بدن» های غیرهمخوان با این هنجار و توامان فقرای شهری نیز، از دستورکار سیاستگذاری شهری حذف می شوند. از این رو، طردشدگان از شهر با وجود بازدارنده های محیطی و اجتماعی-اقتصادی موجود، به کنشگرانی عاصی و خشمگین بدل می شوند که نوعی هرمنوتیک ویرانگر را در قبال حیات شهری می پرورانند.
روش تحقیق کیفی است و با مصاحبه، مشاهده، اقتباس از پژوهش های پیشین، تجربه زیسته پژوهشگر با فرودستان شهری و برداشت از رمان صورت گرفته است. سازماندهی داده ها در قالب روایت هایی از جنس «رمان اجتماعی» و بازسازی جامعه شناختیِ داده هاست و به منظور تحصیل عینیت روایت ها، نظرات افراد درگیر وضعیت های مشابهِ توصیف شده در روایت و یا پژوهشگران این حوزه، گرفته شده و بازخوردها نیز در روایت نهایی، آمده است. نکته آخر، شهر برای طبقات برخوردار جامعه و بدن های نا معلول ساخته می شود و طردشدگان شهری متناسب با موقعیت هرمنوتیک فرودستی که در حیات شهری بدانها تخصیص داده شده، عموماً از خلال کردارهای روزمره و بواسطه ی حضور در فضاهای شهری، با بازدارنده های متنوعی روبرو می شوند و شهر و مواهب زندگی شهری برایشان، «دست نیافتنی تر» شده و موجد خشمی اخلاقی از جامعه و اتخاذ هرمنوتیک ویرانگر توسط آنها، خواهد شد.