فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
101 - 132
حوزههای تخصصی:
مشارکت اجتماعی عنصری کلیدی در توسعه شهری است و اعتماد اجتماعی و پایداری از مهمترین عواملی هستند که بستر مشارکت اجتماعی را فراهم می کنند.این پژوهش با هدف ارزیابی تأثیر اعتماد اجتماعی و پایداری به تمایل مشارکت اجتماعی شهروندان شهر کاشان صورت پذیرفته است .جامعه آماری این پژوهش شهروندان شهر کاشان استشارکت اجتماعیت اجتماعی. ،روش این پژوهش با روش پیمایشی انجام شده و ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش 3 پرسشنامه استاندارد بوده است و حجم نمونه با استفاده از نرم افزار نمونه گیری SPSS SAMPLE POWER برابر با 187 نفر برآورد شده است، شیوه نمونه گیری در این پژوهش نمونه گیری دردسترس می باشد. ابزار تجزیه وتحلیل اطلاعات داده های این پژوهش نرم افزارآماریSPSS و نرم افرار مدلسازی AMOS می باشد. با توجه به یافته های این پژوهش 22 درصد از عامل تمایل به مشارکت اجتماعی مربوط به متغیر اعتماد اجتماعی می باشد. بنابراین اعتماد اجتماعی بر تمایل به مشارکت اجتماعی تأثیرگذار می باشد و می توان تمایل به مشارکت اجتماعی را بر اساس اعتماد اجتماعی در جامعه آماری پیش بینی نمود. 15 درصد واریانس متغیر وابسته (تمایل به مشارکت اجتماعی) توسط متغیر مستقل (پایداری) تبیین شده است. به عبارت ساده تر 15 درصد از عامل تمایل به مشارکت اجتماعی مربوط به متغیر پایداری می باشد. پس پایداری بر تمایل به مشارکت اجتماعی تأثیرگذار می باشد و می توان تمایل به مشارکت اجتماعی را بر اساس پایداری در جامعه آماری پیش بینی نمود. نتایج آزمون تی نشان داد که وضعیت اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی در بین شهروندان شهر کاشان متوسط و در حد مطلوب و وضعیت پایداری در بین شهروندان شهر کاشان در حد نامطلوب و ضعیف می باشد.
مطالعه دلایل استقبال از رمان «ملت عشق» در ایران؛ تحلیل دریافت کاربران زن در اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس آمار نشر کتاب، رمان «ملت عشق» یکی از رمان های پرفروش سال های اخیر در ایران است و توجه به دلایل و زمینه های عامه پسند شدن آن می تواند به درکی از حال وهوای جامعه در این دوره کمک کند. ازاین رو، پژوهش حاضر از طریق مطالعه کیفی علل گرایش کاربران زن اینستاگرام به رمان «ملت عشق» سعی کرد تا بتواند به بخشی از مسائل مطرح حول چنین پدیده ای در جامعه ایران دست یابد. به این منظور، با روش تحلیل مضمون و انجام نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی، با بیست نفر از این کاربران مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته انجام شد. طبق یافته های این پژوهش، اگرچه به نظر می رسید نوعی فراخوانیِ مخاطب توسط ویژگی های عامه پسند و تبلیغات کنجکاوی برانگیز صورت گرفته باشد، اما از سوی دیگر، توجه به عناصر داستان نظیر فرم، محتوا و مؤلف نیز بیانگر گزینش گری مخاطبان و عاملیت آن ها در انتخاب این اثر بود و به طور کلی، علاوه بر عامل «موج تبلیغاتی» و «جذابیت داستان»، علل گرایش به مطالعه چنین اثری را می توان ناشی از عامل مهم دیگری از جمله پرداختن به مسائلی از جنس «مسئله روز جامعه» در ایران دانست که استقبال بالا از چنین اثری نیز می تواند نشان دهنده نوعی حساسیت اجتماعی نسبت به این گونه مسائل باشد. در مجموع، بر مبنای اطلاعات به دست آمده از مصاحبه های عمیق با تعدادی از مخاطبان این رمان، می توان گفت شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ایران در توجه و استقبال از این اثر تأثیرگذار بوده و در این میان، نقش شبکه اجتماعی اینستاگرام در معرفی و استقبال هرچه بیشتر از آن بسیار پررنگ بوده است.
بررسی راهبرد های توانمند سازی فرهنگی در مناطق حاشیه نشین شهر اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
امروزه فقر در ابعاد مختلف عامل حاشیه نشینی برخی افراد در کلان شهرها می گردد که عامل معضلات بسیار و سلب حق شهروندی در مورد آن ها شده است. هدف اصلی این پژوهش ارائه راهبردهای توانمندسازی فرهنگی در مناطق حاشیه نشین شهر اصفهان است. شناسایی قابلیت ها و محدودیت های حاشیه نشینان برای دستیابی به راهبردهای توانمندسازی آنان بسیار مؤثر است. روش تحقیق حاضر آمیخته ای از روش توصیفی- پیمایشی مبتنی بر تکنیک سوات است. شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و مصاحبه با کارشناسان و مسئولان شهرداری اصفهان است. در یافته های حاصل از کدگذاری اولیه تحقیق، تعداد 16 نقطه قوت فرهنگی، 23 مورد از نقاط ضعف، 25 فرصت و 22 عامل از تهدیدهای فرهنگی به دست آمد. بر اساس ماتریس ارزیابی عوامل درونی و بیرونی، نتایج نشان می دهد که منطقه شماره (10) شهرداری برخلاف منطقه 12 و 14 شهرداری که در وضعیت نامناسب و رو به ضعف قرار داشته اند، در وضعیت مناسب قرار دارد و می توان با به کارگیری استراتژی تهاجمی رشد و توسعه در جهت حداکثر رساندن فرصت ها استفاده نمود. در مقابل با استفاده از استراتژی رقابتی و تدافعی، نیاز شدیدی به ارزیابی مجدد، اصلاح ساختار و سیاست های راهبردی در مورد حاشیه نشینان ناحیه 12 و 14 شهرداری احساس می شود.
نقش مصرف رسانه ای در مهارت های زندگی (مورد مطالعه: میزان و نوع استفاده از اینترنت و فضای مجازی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مطالعه نقش مصرف رسانه ای طراحی و اجرا شده است. پژوهش حاضر از نظر روش، پیمایشی و ابزار اندازه گیری آن پرسشنامه است. جامعه آماری شامل کلیه شهروندان ساکن شهر تهران است که طبق آخرین سرشماری سال 1395 8,693,706 نفر است. یافته ها نشان داد افرادی که معمولا به منظور جستجوهای علمی و دریافت محتوای آموزشی در اینترنت و فضای مجازی وقت می گذرانند از: مهارت خود آگاهی، روابط بین فردی، تصمیم گیری، بهداشت و سلامت روانی، مهارت های حرفه ای، نحوه گردآوری اطلاعات، مهارت های مربوط به رعایت و بکارگیری نکات ایمنی، و درکل از مهارت های زندگی بیشتری برخوردارند. افرادی که به منظور جستجوی اخبار و اطلاعات در اینترنت وقت می گذرانند از: مهارت های مربوط به ارتباط های انسانی، روابط بین فردی، تصمیم گیری، مهارت در حل مسئله، تفکر انتقادی، نحوه گردآوری اطلاعات، نشان دادن رفتارهای اجتماعی، مهارت های حرفه ای، شرکت در فعالیت هایی که منافع را بهبود می بخشد، درکل از مهارت های زندگی بیشتری برخوردارند. افرادی که به منظور چت و گفت و گو با دوستان، اقوام و خویشاوندان و همکاران در اینترنت وقت می گذرانند از: روابط بین فردی، نشان دادن رفتار های اجتماعی، بیشتری برخوردارند. افرادی که به منظور دانلود و آپلود تصاویر، فیلم ها و ویدئوهای گوناگون در اینترنت وقت می گذرانند از: مهارت مشارکت همگانی، نشان دادن رفتار های اجتماعی، بیشتری برخوردارند. افرادی که معمولا به منظور وب گردی در شبکه های اجتماعی گوناگون و رصد کردن محتوای تولید شده توسط دیگران در اینترنت وقت می گذرانند از: روابط بین فردی کمتری برخوردارند.
انتخاب همسر در افراد دارای معلولیت جسمی- حرکتی شهرستان بروجن: اهداف، ملاک ها و چالش ها؛ یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۰
333 - 354
حوزههای تخصصی:
مطالعه کیفی حاضر در جست وجوی اهداف، ملاک ها و چالش های انتخاب همسر در افراد دارای معلولیت جسمی- حرکتی شهرستان بروجن به شیوه پدیدارشناختی انجام شد. بدین منظور با چهارده نفر از افراد مجرد دارای معلولیت جسمی- حرکتی مرکز بهزیستی شهر بروجن مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. داده ها با استفاده از روش کلایزی تحلیل شد. شش مضمون اصلی (هدف از ازدواج، ملاک های انتخاب همسر، نگرانی های مرتبط با ازدواج، ضعف آگاهی خانواده، انگ اجتماعی و فقدان منابع حمایتی)، 22 مضمون فرعی (رفع نیازهای جنسی، فرار از شرایط آزار دهنده خانواده، مسیری برای کسب امنیت در مواجه با آینده ای مبهم، رهایی از احساس خلاء در مقایسه با همشیرهای متأهل، وضعیت جسمانی همسر آینده، سن مناسب همسر، ازدواج دائم، داشتن قدرت درک و همدلی و داشتن صداقت، ترس از رها شدن از سوی همسر، به دنیا آوردن فرزند معلول، عدم پذیرش از سمت خانواده همسر، نگرانی از عدم توانایی در تأمین نیازهای مادی همسر، انکار معلولیت به خاطر نگرانی از پذیرفته نشدن، ایجاد موانع در فرایند ازدواج از سمت خانواده معلول، انکار ضرورت ازدواج فرزند معلول، باور نداشتن به توانایی فرزند معلول در تشکیل خانواده، ترس از مجرد ماندن فرزند معلول، دیدگاه منفی جامعه نسبت به معلولان، عدم حمایت های دولتی، اشتغال موقت، عدم اشتغال یا عدم تناسب شغل با وضعیت جسمانی، عدم استخدام افراد معلول در آزمون های استخدامی) و یک درون مایه (امید برای کسب پذیرش و همدلی، حمایت، امنیت عاطفی و اجتماعی، و در هاله ای از احساس درماندگی، ناامیدی، نادیده گرفته شدن، حسرت و نیاز به توجه و آگاهی بخشی) استخراج شد.
تأسیس و توسعه ی مدارس بهایی مازندران در تاریخ معاصر ایران؛ فرایند و واکنش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مازندران به عنوان یکی از کانون های اصلی جمعیتی و در عین حال هویتی- تاریخی بهائیت، مورد توجه ویژه ی رهبران بهایی قرار داشته است. جغرافیایی که بخش قابل توجهی از تاریخ و سرگذشت رهبران و پیروان و در نتیجه تعلقات جامعه ی بهایی در آن به وقوع پیوسته و به نوعی سرزمینی مقدس برای آنان محسوب می گردید. ایجاد و تأسیس نهادهای آموزشی و در رأس آن مدارس در نهایت اهتمام ازسوی محافل بهایی به طور اعم و در مازندران به طور اخص بوده است. ضمناً طولانی بودن دوره ی فعالیت مدارس بهایی مازندران و در قیاس با دیگر مدارس بهایی کشور، از دیگر وجوه متمایزه آن می باشد. لذا پژوهش با طرح این پرسش اساسی که تأسیس و توسعه ی مدارس بهایی مازندران در تاریخ معاصر ایران چه وضعیتی داشته است؟ به روش تاریخی و با رویکرد توصیفی-تحلیلی دریافته است که کانون های مهم جمعیتی بهائیت همچون ساری، بابل، بهنمیر و قائمشهر بیشترین مدارس بهایی را به خود اختصاص داده اند. ضمن آن که در دوره ی فعالیت طولانی مدت خود واکنش هایی را موجب گردیدند. بخشی از جامعه در این مقطع با توجه به جاذبه های آموزشی- مادی این گونه مدارس و شرایط روز بدان اقبال نشان داده و البته بخشی دیگر نسبت به آن نگاه انتقادی و گاهی مخالف داشته است که خود به نفوذ محافل بهایی و بالطبع اعمال ایدئولوژی فرقه ی بهایی در سیاستگذاری و اداره ی این گونه مدارس باز می گردد.
مطالعه نسبت حاشیه نشینی و شکاف های اجتماعی در کلان شهر تهران (مطالعه موردی: خاتون آباد و حصار امیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
144 - 180
حوزههای تخصصی:
حاشیه نشینی درمورد شهرها، به مثابه پدیده ای جامعه شناختی، عوارض و پیامدهای بی شماری را متوجه کشورها از جمله جوامع در حال توسعه کرده است. جدا شدن مردم مناطق روستایی از متن فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی خود و حضور در فضای پیرامونی شهرها، علاوه بر آسیب زدن به مهاجران حاشیه نشین، به ظهور شکاف های متعدد در کلان شهرها منجر شده است. شناخت دقیق این وضعیت و ارائه راه حل برای مقابله با پیامدهای مختلف آن، به عنوان هدف این مقاله، مستلزم مطالعه نسبت حاشیه نشینی و شکاف های اجتماعی در این مناطق است؛ بنابراین، در پژوهش حاضر برای مطالعه میدانی، دو منطقه خاتون آباد و حصار امیر در جنوب شرقی کلان شهر تهران، به عنوان جمعیت نمونه انتخاب و با شیوه خوشه ای تصادفی، سه محله از هرکدام از آن ها مورد مطالعه پیمایشی قرار گرفته است. نحوه مطالعه نیز بر اساس پرسشنامه محقق ساخته بود. که طبق طیف لیکرت تهیه شده است. در پرسش های مطرح شده، انواع شکاف های اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس تحلیل و ارزیابی پاسخ ها و استخراج آمارهای کمی با استفاده از Spss و Excel و... می توان گفت که تراکم نارضایتی حاصل از توسعه ناموزون و احساس محرومیت نسبی، مشکلات و ضعف های ساختاری در این مناطق، حدود 67 درصد است و این عدم رضایت، به ظهور انواع شکاف ها در مناطق حاشیه نشین منجر شده و این مناطق را مستعد کنش های اعتراضی کرده است.
مقایسه الگوهای حکمرانی دانشگاهی در کشورهای منتخب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
113-91
حوزههای تخصصی:
تغییر در الگوهای حکمرانی نظام آموزش عالی، بی تردید تغییرات گسترده ای را در سایر اجزاء و عناصر این نظام بر جای خواهد گذاشت. نگاهی اجمالی به سیر تحول نظام حکمرانی دانشگاهی مشخص می کند که امروزه الگوهای حکمرانی نوینی همچون الگوی بازار محور موردتوجه بسیاری از نظام های آموزش عالی در سطح جهان قرارگرفته و کشورهای مختلف در چارچوب های حقوقی، علمی و توسعه ای خود، به سوی الگوی حکمرانی بازارمحور و جامعه محور درحرکت اند. مقاله حاضر با بررسی سیر گذار الگوهای حکمرانی دانشگاهی در قالب مطالعه ای تطبیقی از چهار کشور فرانسه، ایران، آلمان و ایتالیا درصدد پاسخ به این سؤال است که شیوه حکمرانی بر دانشگاه ها در کشورهای مذکور در طی سه دهه گذشته چه تحولاتی را تجربه کرده است. سؤال دیگری که این مقاله در پی پاسخ به آن است، این است که کدام یک از الگوهای یادشده و یا ترکیبی از آن ها کارکرد و منافع بیشتری برای نظام آموزش عالی ایجاد می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد، الگوهای حکمرانی دانشگاهی را می توان عموماً در 4 دسته کلی شامل الگوی حکمرانی بازارمحور، دولت محور، آکادمیک و ترکیبی، طبقه بندی و از ابعاد 12 گانه حکمرانی دانشگاهی با یکدیگر مقایسه نمود. یافته دیگر نشان می دهد که در سیر گذار این الگوها، تمایل به تغییر از الگوی دولت محور به الگوی آکادمیک و سپس به الگوهای بازار محور و نهایتاً ترکیبی قابل مشاهده است. البته این روند در همه کشورهای موردبررسی این پژوهش مشابه نبوده است و برای این حرکت، تغییرات قانونی و ساختاری در بدنه حکمرانی دانشگاه اهمیت زیادی دارد.
سنجش و ارزیابی توسعه سرمایه انسانی اعضای هیئت علمی (موردمطالعه دانشگاه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
125-101
حوزههای تخصصی:
مسئله و هدف: توسعه سرمایه انسانی اعضای هیئت علمی دستاوردی اثربخش در راستای توسعه نظام آموزش عالی است. بااین حال شواهد مبتنی بر دستاورد پژوهش های تجربی حاکی از کیفیت پایین عملکرد اعضای هیئت علمی است. هدف پژوهش حاضر، سنجش و ارزیابی توسعه سرمایه انسانی اعضای هیئت علمی است که با رویکرد آمیخته (اکتشافی متوالی) انجام شد. روش شناسی: در بخش کیفی مشارکت کنندگان پژوهش اعضای هیئت علمی دانشگاه ها و پژوهشکده های شهر تهران بودند که به روش نمونه گیری هدفمند از نوع موارد مطلوب با 13 نفر از آن ها مصاحبه و داده های موردنیاز گردآوری شدند. تحلیل داده های این بخش با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. به منظور ارزیابی قابلیت اعتماد یافته های پژوهش از رویکرد غوطه ورسازی و کدگذاری مجدد با محاسبه ضریب کاپای کوهن استفاده شد. در بخش کمی جامعه آماری شامل اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران بودند که تعداد 150 نفر از آن ها با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری طبقه ای نسبی از چهار پردیس علوم انسانی، علوم رفتاری و اجتماعی، علوم پایه و فنی – مهندسی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده های بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته توسعه سرمایه انسانی اعضای هیئت علمی در طیف 6 درجه ای بود. روایی ابزار پژوهش به روش صوری و همگرا و واگرا و پایایی آن از طریق آزمون آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تأیید شد. یافته ها: یافته های بخش کیفی در 9 بُعد ارتقاء توان تدوین طرح درس تخصصی و بین رشته ای، ارتقاء توان یاددهی و یادگیری، ارتقاء مهارت های مدیریت و اداره کلاس درس، ارتقاء توان مشاوره و راهنمایی تحصیلی و رفتاری، افزایش توان تعهد به اخلاق حرفه ای در فرایند آموزش، ارتقاء توان ایجاد انگیزه یادگیری در فراگیران، ارتقاء توان ارزیابی عملکرد فراگیران، ارتقاء دانش پژوهشگری، ارتقاء مهارت پژوهشگری دسته بندی و ارائه شد. در بخش کمی، بر اساس نتایج آزمون آنتروپی شانون، اولویت ابعاد ارتقاء مهارت مدیریت کلاس درس و ارتقاء دانش پژوهشگری نسبت به سایر ابعاد تأیید گردید. مقادیر آزمون خی دو گویای وضعیت مطلوب سازه اصلی توسعه سرمایه انسانی آموزشی و وضعیت نسبتاً مطلوب سازه اصلی توسعه سرمایه انسانی پژوهشی – کارآفرینی اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران بود. بر اساس مقادیر آزمون یومان ویتنی و کراسکال والیس نیز، نابرابری میانگین توسعه سرمایه انسانی آموزشی اعضای هیئت علمی برحسب تعدادی از متغیرها و عوامل مؤثر تأیید شد. نتیجه گیری: دستاوردهای پژوهش نشان داد، توسعه سرمایه انسانی آموزشی و پژوهشی اعضای هیئت علمی، تعیین اولویت و شناسایی نابرابری های وضعیت توسعه سرمایه انسانی اعضای هیئت علمی برحسب عوامل اثرگذار، می تواند نقشه راه اثربخش و مؤثری را برای برنامه ریزی های راهبردی توسعه سرمایه انسانی اعضای هیئت علمی در اختیار سیاست گذاران، تصمیم سازان و کنشگران این عرصه قرار بدهد.
تحولات خانواده در ایران معاصر با تأکید بر ازدواج و طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
95 - 126
حوزههای تخصصی:
نهاد خانواده در ایران طی چند دهه اخیر، با تغییرات مهمی، مانند گذار از خانواده گسترده به هسته ای، افزایش سن ازدواج، کاهش میزان ازدواج، افزایش تجرد قطعی، تغییر در معیار های همسرگزینی و افزایش طلاق روبه رو بوده است. هدف این مطالعه، ارائه تصویری از تحول خانواده و معرفی رویکردهای نظری با تأکید بر وضعیت ازدواج و طلاق است. برای تبیین تحولات خانواده، از سه رویکرد نظریِ «تئوری نوسازی»، «نظریه گذار جمعیتی دوم» و نظریه «پست-مدرن» استفاده شده است. در این مطالعه از دو روش «اسنادی» و «تحلیل ثانوی» استفاده شده است. ابتدا برای مباحث مربوط به پیشینه، ادبیات و نظریه های تحقیق، از منابع موجود علمی استفاده شده است. سپس با مراجعه به داده های نتایج سرشماری ها، سازمان ثبت احوال و گزارش پیمایش، ملی خانواده، تحولات ازدواج و طلاق مورد تبیین قرار گرفته است. نتایج نشان داد که طی چهار دهه اخیر، سهم خانواده های گسترده و میزان خالص ازدواج، کاهش یافته، میانگین سن ازدواج و میزان های طلاق، افزایش داشته است و نیز معیار ها و شیوه های همسرگزینی و نگرش به طلاق از ابعاد سنتی به سمت مدرن تغییر کرده است. برای سیاست گذاری جهت افزایش میزان ازدواج، کاهش سن ازدواج و کاهش میزان طلاق، چون علل اکثر تغییرات پدیدآمده، جنبه اجتماعی- فرهنگی دارند، پیشنهاد می گردد که به جای ارائه وام و تسهیلات برای ازدواج و یا صدور بخشنامه برای کاهش طلاق، در زمینه مسائل فرهنگی و تغییر مؤلفه های سبک زندگی در کشور، اقدامات ویژه به عمل آید.
واکاوی تجربه زیسته زنان شهر کرمان از توانمندسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
1 - 52
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی به فرایندی اشاره دارد که در آن زنان به منابع مادی و غیرمادی دسترسی داشته و می توانند بر زندگی، انتخاب ها و توانایی های خود تأثیر داشته باشند. توانمندسازی دارای دو بعد ایستا و پویاست و عاملیت در این فرایند تأثیر مهمی دارد. به عبارت بهتر توانمندسازی شامل سه مفهوم عاملیت، فرایندها/دستاوردها و نتایج است. توانمندسازی دارای ابعاد گوناگون اقتصادی، اجتماعی، آموزشی، شخصی و روانی است و زمانی رخ می دهد که زنان بتوانند هنجارها و فرهنگ موجود را به چالش کشیده و زندگی خود را بهبود بخشند. پژوهش فوق با هدف درک تجارب زیسته زنان شهر کرمان از توانمندسازی با روش پدیدارشناسی انجام شده است. در این پژوهش با 13 نفر از زنانی که در پروژه های توانمندسازی شهر کرمان شرکت نموده و این زنان عمدتاً از افرادی بودند که به نوعی درگیر در فقر و مسائل اقتصادی بودند، مصاحبه انجام و متن مصاحبه ها پس از پیاده سازی در نرم افزار مکس کیودا، کدگذاری شد که در نهایت 14 مضمون استخراج گردید که عبارتند از: پارادوکس دیگری بزرگ، عدم هزینه در حرفه پیش بینی شده، شکست توانمندسازی مالی، ادراک ارتقای مهارت، پیدایش امیدواری، احساس دیده شدن، برابری و احترام متقابل، ذوب افق ها، تجربه یادگیری مؤثر، هم افزایی، شور و شوق فعالیت گروهی، کار به مثابه فراغت، ادراک ناتمامی و گسست، ادراک ضعف سازماندهی.
بررسی و مقایسه نیمرخ بالینی و نیمرخ مسیرشغلی افراد جویای کارِ به کارگمارده و درحال انتظارِ مراکز کاریابی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۴
۳۶۲-۳۳۵
حوزههای تخصصی:
چالش های زندگی نوین و فطرت انسانی لزوم درآمد زایی و حرکت به سمت مادی گرایی را تشویق می کند، در این مسیر شغل مهمترین وسیله برای دستیابی به این منظور است. از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه نیمرخ بالینی(پرخاشگری. اضطراب. وسواس. حساسیت فردی. شکایات جسمانی، روانپریشی، تصورات پارانوئیدی، افسردگی، ترس مرضی) و مقایسه نیمرخ مسیر شغلی (رفتار، خودکارآمدی، باورکاریابی و انطباق پذیری) افراد بکارگمارده و افراد جویای کارِ در حال انتظار بود. روش پژوهش حاضر علی- مقایسه ای بود. بدین منظور کلیه افراد جویای کار ثبت نام شده در مراکز کاریابی های شهرستان نجف آباد در سال1397 به عنوان جامعه در نظر گرفته شدند. از این بین 110 نفر که 52 نفر افراد جویای کار بکار گمارده و 58 نفر افراد جویای کاردرحال انتظار به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه بکارگمارده و جویای کار تقسیم شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه انطباق پذیری مسیر شغلی( ساویکاس و پورفیلی، 2012)، آزمون 20 سوالی رفتار کاریابی(صالحی، 1384)؛ آزمون 10 سؤالی رفتار کاریابی(صالحی، 1384)؛ آزمون باورهای کاریابی (صالحی، 1384)، آزمون SCL-90 (دارگوئیس و همکاران، 1973) بودند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره و نرم افزار SPSS-22 انجام شد. یافته ها نشان داد که در بین ابعاد مسیر شغلی در خصیصه رفتاریابی و در بعد باور ، اختلاف معناداری در بین دو گروه وجود داشت (P<0/05) و در مورد ابعاد خودکارآمدی و انطباق پذیری تفاوت معناداری بین دو گروه وجود نداشت(05/0 <P ). همچنین در نیمرخ بالینی تنها در ابعاد حساسیت فردی ، افسردگی، پرخاشگری، پارانویا و روانپریشی اختلاف معناداری بین دو گروه وجود داشت(P<0/05). لذا با توجه به اینکه افراد جویای کار در حال انتظار به دلیل ناتوانی در کاریابی در معرض برخوداری از آسیب ها و اختلال های روانی هستند پیشنهاد می شود دوره های آموزش مهارت های کاریابی و راهبردهای جستجوی شغلی در مراکز کاریابی برگزارگردد.
نقش شعر و موسیقی در ماندگاری آیین های نوروزی بر اساس نظریه حافظه جمعی هالبواکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوروز تنها جشن شروع سال جدید نیست بلکه گنجینه ای از فرهنگ و هنر پارسی است. مسئله اصلی در تحقیق حاضر، بررسی نقش شعر و موسیقی در ماندگاری آیین های نوروزی از گذشته تا امروز است. شناخت عوامل اثرگذار در ماندگاری یک آیین، به ویژه عواملی چون شعر و موسیقی در آیین کهنی مانند نوروز و هم چنین مطالعه نوروز به عنوان میراثی شفاهی در قالب یک پدیده اجتماعیِ منطبق با نظریه حافظه جمعی هالبواکس از مهم ترین اهداف این تحقیق به شمار می آید. در این راستا تلاش می شود به این پرسش ها پاسخ داده شود: چه عواملی در زنده ماندن آیین های نوروزی دخالت دارند؟ همراهی شعر و موسیقی با یکدیگر چه نقشی در حیات آیین های یک فرهنگ دارد؟ با مطالعات انجام شده می توان دریافت جشن نوروز با شروط لازم آیین ها در نظریه حافظه جمعی یعنی اسطوره، زبان و مناسک یادبودی هم راستاست. از دیگر یافته های تحقیق می توان به نقش شعر و موسیقی به عنوان ابزارهای انتقال حافظه جمعی در حیات و ماندگاری آیین های نوروزی ذکر کرد. همچنین شعر و موسیقی زمانی سبب رسوخ در حافظهجمعی انسان می شوند که همراه یکدیگر باشند و ممکن است حضور هرکدام از دو عنصر شعر و موسیقی به تنهایی نتیجه ای غیر از نتیجه حاصل از همراهی شان را نشان می دهد. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی به بررسی موضوع پرداخته و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و مصاحبه های میدانی بوده است.
Presenting a Social Capital Management Model in the General Directorate of Education in Kermanshah Province with a Grounded Theory Approach (Case Study: Primary School Principals)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Social capital plays an important role in the success of any organization, including the education organization. As a result, the purpose of this study was presenting a social capital management model in the general directorate of education in Kermanshah province with a grounded theory approach. Methodology: This research in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was mixed (qualitative and quantitative). The research population in the qualitative part was experts and senior managers of education in Kermanshah province and in the quantitative part were the principals of primary schools in Kermanshah province. The sample size in the qualitative part was estimated according to the principle of theoretical saturation 11 people who were selected by purposive sampling method and in the quantitative part was estimated according to Krejcie and Morgan table 332 people who were selected by random cluster sampling method. The research instrument in the qualitative part was a semi-structured interview and in the quantitative part was a researcher-made questionnaire, whose psychometric indices was confirmed and for data analysis was used from the methods of coding in MAXQDA software and exploratory factor analysis in LISREL software. Findings: Findings showed that in the central category of social capital management in education, causal conditions including categories of organizational factors, social factors and individual factors, contextual conditions including categories of social bonds of employees, cultural and social commitments and sustainable social development, intervening conditions including categories of legal requirements and frameworks, civic participation networks, organizational policies and organizational culture, strategies including categories of knowledge management, organizational resilience, job turnover and organizational participation and outcomes including categories of organizational outcomes, individual outcomes and social outcomes. Other findings showed that the factor load of all sub-categories except sense of identity on causal conditions, all sub-categories except collective power on contextual conditions, all sub-categories except success and education on intervening conditions, all sub-categories on strategies and all sub-categories except human capital accumulation, social cohesion, organizational learning, organizational entrepreneurship and interpersonal trust on outcomes were confirmed. Conclusion: Regarded to the importance of identified categories and concepts for the social capital management in education, planning is essential to improve the categories through their concepts.
سنخ شناسی و واکاوی جنبش اصناف تبریز در عصر صفوی (979 – 981 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبریز نخستین پایتخت صفویان در اواخر دوره سلطنت شاه تهماسب شاهد جنبش اصناف علیه دولت مرکزی بود. جرقه جنبش از درگیری میان یک قصاب با مأمور داروغه زده شد و به سرعت کل شهر را دربرگرفت. اصناف بدنه این نهضت را تشکیل می دادند و پهلوانان رهبری آن را به عهده گرفتند. آنان به سرعت به سازماندهی نیروها پرداختند و کنشگران را برای اهداف جنبش بسیج کردند. اگرچه منابع آن دوران چندان به این جنبش نپرداخته و وقایع این جنبش اجتماعی را به اختصار بیان کرده اند، کنشگران موفق شدند نیروهای دولتی را از شهر اخراج و برای مدت دو سال تبریز را کنترل و اداره کنند. مقاله پیش رو می کوشد تا با شیوه ای توصیفی تحلیلی و با اتخاذ چارچوب نظری مبتنی بر آراء متفکرانی چون تیلی، زالد و همکاران و کاربست آن در رویکرد تحلیل طبقاتی اریک اُلین رایت به سنخ شناسی و واکاوی جنبش اصناف تبریز بپردازند و ماهیت آن و چرایی و چگونگی وقوع این جنبش را تبیین کنند. مدعای پژوهش این است که جنبش اصناف تبریز، از سنخ جنبش های طبقاتی فرودستان شهری است که در اعتراض به ستم مالیاتی و عدم برخورداری از مواهب اقتصادی راه ابریشم به وقوع پیوست. شکل کنش جمعی این جنبش نیز از نوع کنش های واکنشی با سویه های کنش رقابتی است.
متناسب سازی و اعتباریابی برنامه شکوفایی پِرما به منظور بهبود بهزیستی روان شناختی نوجوانان کم شنوا و والدین آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۰
355 - 370
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش متناسب سازی و اعتباریابی برنامه شکوفایی پرما به منظور بهبود بهزیستی روان شناختی نوجوانان کم شنوا و والدین آنها بود. پژوهش حاضر بر اساس هدف از نوع بنیادی و از نظر ماهیت و جمع آوری داده ها از نوع کیفی است. جامعه آماری آن از متخصصان روان شناسی و آموزش افراد استثنایی، معلمان و والدین نوجوانان کم شنوای شهر کاشان تشکیل می شد. نمونه پژوهش شامل چهار متخصص روان شناسی و آموزش افراد استثنایی، چهار معلم و چهار نفر از والدین نوجوانان کم شنوا می شد که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. متناسب سازی و اعتباریابی برنامه در پنج مرحله بررسی پیشینه های نظری، بررسی برنامه های موجود، متناسب سازی برنامه، اعتباریابی برنامه و تبیین اعتباریابی آن انجام شد. از رویکرد دلفی برای متناسب سازی محتوا، از مثلث سازی بررسی کننده به منظور اعتباریابی، از روش درصد توافق متخصصان برای تعیین پایایی و از روش لاشه به منظور محاسبه شاخص روایی محتوایی استفاده شد. یافته ها حاکی از آن بود که پایایی برنامه با روش درصد توافق برابر با 93 درصد و شاخص روایی محتوایی آن برابر با 97/0 است. بنابراین، برنامه شکوفایی پرما به منظور بهبود بهزیستی روان شناختی نوجوانان کم شنوا و والدین آنها از روایی و اعتبار بالایی برخوردار است.
تبیین ارتباط مصرف رسانه ای و دینداری با رفتار باروری (مورد مطالعه: زنان متاهل 15-49 ساله شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
70 - 84
حوزههای تخصصی:
رفتار باروری نشان دهنده زمینه فکری، تصمیم گیری و نهایتاً عملکرد افراد برای داشتن فرزند است. پژوهشگران اجتماعی دگرگونیهای به وجود آمده در خانواده را نتیجه ی اجتنابناپذیر دگرگونی های ساختاری جامعه به ویژه دگرگونیهای ایدئولوژیکی میدانند. در این پژوهش رفتار باروری در ارتباط با متغیرهای دینداری، مصرف رسانه ای و سطح تحصیلات به روش پیمایشی مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر، زنان متأهل 15-49 ساله شهر تبریز بودند که بر اساس سرشماری سال 1395، تعداد آنها حدود 338220 نفر اعلام شده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 498 نفر برآورد گردیده و شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای بوده است. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد و محقق ساخته استفاده شده است. یافته های توصیفی پژوهش نشان داد که 9/12 درصد زنان مورد مطالعه بدون فرزند بودند و 5/75 درصد زنان دارای یک یا دو فرزند بودند. نتایج حاصل از آزمون فرضیه های تحقیق نشان داد که بین دینداری و رفتار باروری زنان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد و با افزایش میزان دینداری زنان، رفتار باروری و فرزندآوری آنها بهبود پیدا می کرد. در حالیکه بین مصرف رسانه ای زنان و رفتار باروری آنها ارتباط معکوس و معنی داری وجود داشت. همچنین میزان باروری زنان بر اساس سطح تحصیلات زنان و همسرانشان تفاوت معنی داری داشته است.
مرجعیت «استاد» در میدان فرهنگی دانشگاه با تاکید بر متغیر سرمایه اجتماعی دانشگاهی (مطالعه موردی دانشگاه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک و شناخت گروه های مرجع بویژه گروه مرجع جوانان و دانشجویان از مهمترین و ضروری ترین داده های اجتماعی و فرهنگی برای سیاست گذاری و مدیریت برنامه ریزی فرهنگی و اجتماعی مراکز آموزش و دانشگاهی بوده و مورد توجه و اهتمام پژوهش های علوم اجتماعی و انسانی است.هدف این مقاله بررسی میزان مرجعیت فرهنگی اساتید و میزان اعتماد دانشجویان به استاد برای کنشگری فرهنگی و اجتماعی در میدان فرهنگی دانشگاه است.چارچوب نظری این پژوهش مبتنی بر نظریه گروه مرجع مرتن و مظفر شریف است. این پژوهش در سال۱۳۹۸ در دانشگاه اصفهان با جامعه آماری 14500نفر و با نمونه آماری۵۵۰ نفری انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در میدان فرهنگی دانشگاه، اساتید به عنوان مهمترین گروه مرجع توسط دانشجویان انتخاب شدند و ۶۴ درصد دانشجویان اظهار داشته ترجیح می دهند که در امور مختلف شخصی و اجتماعی و فرهنگی و ازدواج با استادان مشورت نموده و نظر آنها را به عنوان معیار و مهم می دانند. همچنین ۷۳ درصد دانشجویان ترجیح می دهند در محیط دانشگاه در امور مختلف فرهنگی و اجتماعی و شخصی که توسط استادان مورد تذکر قرار بگیرند.روابط صمیمانه و تعاملات فرهنگی و اجتماعی دارای پیامدهای فرهنگی مثبتی بوده و بر رضایتمندی دانشجویان از جنبه های مختلف دانشگاه تاثیر مثبت و مستقیم دارد.
The Entrepreneurship Competencies: Neglected Curriculum in Teacher Education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this paper is to understand of the presence of entrepreneurial competencies in the curriculum of teacher education in Iran. Methodology: approach – This was a qualitative research with an interview and content analysis approach. The research population consisted of two groups of entrepreneurs with teacher education and the curriculum syllabus a bachelor of teacher education. The research tools included a semi-structured interview, and a content analysis checklist. Findings: The research findings resulted in the extraction of 42 competencies in the form of three classes of knowledge, attitude and skill. Results also indicated that the presence of entrepreneurial competencies among the syllabus of teacher education curriculum does not meet a suitable level. Conclusion: Therefore, the officials and curriculum developers should take the necessary steps to revise the curriculum syllabus according to the addition of intended competencies in this area to push teacher students towards entrepreneurship.
رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با تاب آوری تحصیلی در دانشجویان: نقش میانجی گری تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
187 - 198
حوزههای تخصصی:
هدف: تاب آوری تحصیلی نقش مهمی در سایر عملکردهای تحصیلی دارد. در نتیجه، هدف این پژوهش تعیین رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با تاب آوری تحصیلی با نقش میانجی گری تنظیم شناختی هیجان در دانشجویان بود.روش شناسی: این مطالعه مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد شهر تهران در سال تحصیلی 400-1399 بودند. حجم نمونه بر اساس نظر Kline (2015) 201 نفر تعیین که این تعداد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش فرم کوتاه مقیاس طرحواره های ناسازگار اولیه Young (1994)، پرسشنامه تاب آوری تحصیلی Samuels (2009) و مقیاس تنظیم شناختی هیجان Garnefski, Kraaij and Spinhoven (2001) بود و داده های حاصل از اجرای آنها با روش تحلیل مسیر در نرم افزارهای SPSS-26 و AMOS-24 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل طرحواره های ناسازگار اولیه با تاب آوری تحصیلی با نقش میانجی گری تنظیم شناختی هیجان در دانشجویان برازش مناسبی داشت. هر پنج طرحواره ناسازگار اولیه شامل جدایی و طرد، خودگردانی مختل، محدودیت های مختل، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی افراطی بر تنظیم شناختی هیجان سازگار و تاب آوری تحصیلی دانشجویان اثر مستقیم و منفی و بر تنظیم شناختی هیجان ناسازگار آنان اثر مستقیم و مثبت داشت و علاوه بر آن، تنظیم شناختی هیجان سازگار بر تاب آوری تحصیلی دانشجویان اثر مستقیم و مثبت و تنظیم شناختی هیجان ناسازگار بر تاب آوری تحصیلی آنان اثر مستقیم و منفی داشت (01/0P