فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
155 - 188
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، گزارش وضعیت نوآوری در حکمرانی و رهبری دانشگاه های سطح یک ایران است. در این پژوهش کیفی با مرور اسناد علمی و تلفیق الگوی دانشگاه نوآور برتون کلارک و چارچوب راهنمای دانشگاه های نوآور اروپا، یک چارچوب راهنما و مدل مفهومی در 17 بُعد طراحی شده، سپس، داده ها و اطلاعات مورد نیاز از دانشگاه های سطح یک تهران، شهید بهشتی، شریف، تربیت مدرس، امیرکبیر، علامه طباطبائی، علم و صنعت ایران، خواجه نصیرالدین طوسی جمع آوری شده است. داده های واقعی نشان می دهد که دانشگاه های ایران به طور عام و دانشگاه های سطح یک به طور خاص، علی رغم برخی مسائل، کاستی ها و کژکارکردی ها، سرشار از تحولات مثبت و نوآوری های کوچک، متوسط و بزرگ و تدریجی و بنیادی اند. نوآوری دانشگاه های سطح یک در حوزه حکمرانی و رهبری «متوسط» ارزیابی شده است. از میان ابعاد و عناصر نوآوری در حکمرانی و رهبری، بُعد «راهبری هیئت امنایی» دارای کمترین امتیاز و در «وضعیت خیلی ضعیف» و بُعد «ساختار و تشکیلات» و بُعد «برنامه ریزی و پایش» دارای بیشترین امتیاز و در «وضعیتِ عالی» ارزیابی شده است. بر اساس یافته های این پژوهش، تلاش برای نوآوری در کارکرد های آموزشی، پژوهشی و فرهنگی اجتماعی، کارآفرینی، توسعه دانشجو و استاد در دانشگاه های سطح یک ضروری است و این دانشگاه ها و نظام آموزش عالی در برخی ابعاد اساسی حکمرانی و رهبری علمی نظیر راهبری هیئت امنایی و توسعه فرهنگ علمی، نیازمند نوآوری های جدی هستند.
تحلیل زیبایی شناسی دریافت در رمان های دالان بهشت و پاییز فصل آخر سال است با دیدگاه ادبیات زن محوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه آثار ادبی منطبق با نظریه های ادبی از کاربردی ترین شیوه های نقد نو است که برای مخاطبان، منجر به تولید معنا می شود. در بستر این مطالعات، آثار ادبی به ابزاری برای انعکاس اوضاع و احوال جامعه تبدیل می شوند و از این طریق به افزایش سطح آگاهی و شناخت اجتماعی مخاطبان خود یاری می رسانند. نظریه زیبایی شناسی دریافت از نظریه های روایت شناسی مطرح است. این نظریه، کنش متن را موجد افق انتظار ادبی در خواننده می داند که نتیجه تولید اثر است. در این رابطه افق های اجتماعی، مخاطب را به سوی اثر جلب می کند. درواقع الگوهای جمعی موجود در ذهن مخاطب، چارچوب فکری اوست که تحت تأثیر شرایط مسلّط بر جامعه است و در کنار افق هنری اثر، در تداوم خوانش آن اثر، عاملی تعیین کننده محسوب می شود. پژوهش حاضر با مطالعه کیفی و با روش تحلیل مضمون به بررسی افق انتظارات و انطباق آن با مؤلفه های جمعی، در دو رمان دالان بهشت و پاییز فصل آخر سال است، می پردازد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که رمان دالان بهشت با نوع نگاه سنتی به جنس زن، بیشتر به مسائلی می پردازد که در آن صدای مردان، صدای برتر است، درحالی که در رمان پاییز فصل آخر سال است، مسائل متنوع تری در ارتباط با زنان جامعه این اثر مطرح می شود که با مؤلفه ها و افق انتظارات جمعی مرتبط با دیدگاه زن محوری منطبق است.
فساد مالی؛ هم کنشی عاملان مستعد و ساختارهای معیوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین چالش های پیش روی دولت ها، فساد اداری شامل اختلاس، تقلب، رانت خواری، سوءاستفاده و خیانت در بیت المال است. پژوهش حاضر مهم ترین دلایل ایجادکنندهٔ این نوع از فساد را با روش نمونه گیری هدفمند از طریق مصاحبه با ۸ نفر محکوم به فساد مالی واکاوی کرده است. با بررسی داده ها، شرایط و زمینه های منجر به فساد مالی با سه مضمون فراگیر «شخصیت های فسادآفرین»، «سازمان های تبعیض آفرین نارسا» و «ساختارهای ناکارآمد فساد» استخراج شده اند. طبق یافته ها، ساختار و عاملیت در ارتکاب به فساد مالی به صورت شبکه ای در هَم کُنشی با یکدیگر قرار می گیرند؛ به این معنی که سطوح سازمانی و ساختاری و ویژگی های شخصیتی عاملان در یک ساختار شبکه ای و یک رابطهٔ تشدیدکننده یا ترقیق کننده، بسترساز ارتکاب به فساد مالی می شوند. بر اساس یافته ها می توان گفت ابعاد مختلف سازمانی و ساختاری با هم و همین طور با دلالت های عامل گرا با یکدیگر در یک ساختار شبکه ای، می توانند عاملان مستعد و ساختارهای معیوب را به هم نزدیک تر و بستر ارتکاب به فساد را مساعدتر کنند. ساختار و عاملیت دو روی یک سکه اند و کنشگران حین کنش متقابل و در اثر تکرار رفتارها، ساخت را بازسازی می کنند و افراد هم زمان با به وجودآوردن جامعه و ساختارهای آن، خود نیز تحت تأثیر قرار می گیرند.
فرهنگ های مطالعاتی پژوهشگران علوم انسانی در مؤسسات تحقیقات سیاستیِ وابسته به وزارت عتف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختارها در سطح کلان و عادت واره های محققان، مانع از اثربخشی تحقیقات علوم انسانی در ایران می شود؛ اما این پایان داستان نیست. پژوهشگران با این محدودیت های ساختاری و زمینه ای کلنجار می روند و از این طریق فرهنگ های مطالعاتی متنوعی رقم می خورد. این مقاله با هدف فهمی از گره فروبستهٔ تحقیقات علوم انسانی در ایران به سراغ نظریه ای موقعیتی و خاص و زمینه مند رفته است. تجربه زیسته میان ذهنیِ 32 تن عضو هیئت علمی نهادهای سیاست پژوهی با تنوعات رشته ای شان، فهم نسبتاً عمیق تری از گوناگونی بسیار در فرهنگ های مطالعاتی آنها به دست می دهد. شش صد گزاره با تکنیک «CCDA» تحلیل شده و با یادداشت های فنی به مدلی برای توضیح امر منجر شده است. ما با یک وضعیت دوگانهٔ مرزی در تحقیقات مواجه هستیم. دوازده دسته شرایط اثرگذار، یازده وضعیت زمینه ای و دوازده گروه سنخ شناسی راهبردهایی که محققان در چنین شرایطی در پیش می گیرند و تنوع فرهنگ مطالعاتی آنها با آثار و نتایج اکتشاف شده است. گرچه به جای جذب دانش با حالاتی از دانش سرگردان، دانش معطل، دانش پرستیژی و یا دانش تصنعی مواجه هستیم، اما عرصه خالی از انواع ابتکارات بدیع در فرهنگ های مطالعاتی پژوهشگران ایرانی نیست.
عوامل برسازنده بحران صندوق های بازنشستگی در ایران از نگاه ذی نفعان (با تمرکز بر سازمان تأمین اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
203 - 232
باتوجه به روند سالمندی جمعیت در همه کشورهای جهان و به تبع آن افزایش هزینه های صندوق های بازنشستگی تقریباً تمامی این صندوق ها با وضعیتی بحرانی مواجه شده اند. علاوه برآن، پویایی کم نظیر شرایط اجتماعی و اقتصادی در جهان امروز، مستلزم بازنگری نهادهای مختلف در بازه های نه چندان طولانی است؛ شرط بقای سازمان های عمومی در این شرایط متغیر، انعطاف پذیری و انطباق یافتن با شرایط اقتصادی و اجتماعی محیط پیرامون آن در عین پایبندی به اهداف اصلی خود است؛ بنابراین به منظور سیاست گذاری مناسب برای این انطباق، شناختِ عوامل شکل گیریِ این بحران اهمیت فزاینده ای دارد. مسئله اساسی پژوهش حاضر پی بردن به عوامل برسازندیه بحران صندوق های بازنشستگی از دیدگاه بخشی از کنشگران کلیدی آن است. این پژوهش از روش شناسی کیفی بهره می برد، روش آن تحلیل مضمونی، ابزار گردآوری داده مصاحبه، و شیوه تحلیل، تحلیل مضمونی است. بازسازیِ معناییِ مسئله از دیدگاه کنشگران کلیدی نشان می دهد که بحران را چهار عامل اصلی برساخته اند: «رکود اقتصادی»، «ضعف کارشناسی و تخصص گرایی»، «کاهش و تخریب اعتماد به سازمان» و «سازمان به مثابه حیا ط خلوت دولت». «نسبت پشتیبانی» نیز به عنوان یکی از مهم ترین برسازندگان مسئله به «بحران اقتصادی» در جامعه باز می گردد که باعث کاهش سرمایه گذاری مولد و نرخ اشتغال شده است.
تکنولوژی و تحول جایگاه اجتماعی شیء هنری-آیینی (مورد مطالعه: علامت در شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
127 - 146
حوزههای تخصصی:
"علامت" از اشیای هنری-آیینی محرم در ایران است که با اصول هنری و تکنیکی ویژه ای ساخته می شود. این اصول به مرور تغییراتی یافته است. با این حال، پژوهش های علمی چندانی درباره این تغییرات و تأثیرات آن ها بر نقش اجتماعی این شیء در دسترس نیست. به دلیل اینکه شهر اصفهان مرکز مهم ساخت سنتی "علامت" است و این شیء، مهم ترین شیء هنری-آیینی در این شهر است، این پژوهش در نظر دارد تأثیر تغییرات تکنولوژیکی جدید در ساخت و تبلیغ "علامت" را بر جایگاه و کارکرد اجتماعی آن در این شهر بررسی کند. بدین منظور از تعریف مردم شناسی از “جایگاه اجتماعی” در ترکیب با نظریه عاملیت آلفرد جل، مردم شناس هنر، بهره برده است. این مقاله در پی پاسخ دو سؤال است:"علامت" چه کارکرد و جایگاه اجتماعی ای در شهر اصفهان دارد؟ و تحولات جدید تکنولوژی چه تأثیری بر ویژگی های سنتی، جایگاه اجتماعی و کارکرد آن نزد مردم این شهر داشته است؟ داده های این پژوهش از طریق روش های مردم نگاری و نیز روش های غیرواکنشی گردآوری شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد "علامت" در شهر اصفهان یکی از مؤلفه های چرخه تعیین جایگاه اجتماعی افراد است و بهره گیری از تکنولوژی روز در ساخت آن، تأثیرات زیر را به دنبال دارد: افزایش کارکرد نمایشی و تبلیغی "علامت"، تغییر معیارهای جایگاه و ارزش اجتماعی این شیء از معیارهای آیینی و اجتماعی به معیارهای نمایشی و فردی، جابه جاشدن جایگاه عامل تأثیر و پذیرنده تأثیر در تعامل "علامت" و جامعه و گسست یا سستی در چرخه تعیین جایگاه اجتماعیِ مبتنی بر عاملیت "علامت".
نقش خانواده در توسعه فرهنگی بر اساس آموزه های اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
معرفت فرهنگی اجتماعی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
139-159
حوزههای تخصصی:
«توسعه فرهنگی» اساس توسعه و پیشرفت جامعه را تشکیل می دهد و هدف اصلی آن خوداتکایی فرد و جامعه است. خانواده به مثابه سلول بنیادی جامعه نقش اساسی در پرورش فرد و جامعه دارد. اصولاً جامعه سالم از خانواده سالم و خانواده سالم از افراد سالم تشکیل می گردد. با این حال، در بیشتر برنامه های توسعه به صورت کلی و توسعه فرهنگی به صورت خاص، به خانواده کمتر توجه شده است. این نوشتار با روش «تحلیل اسنادی» به بررسی نقش خانواده در توسعه فرهنگی براساس آموزه های اسلامی پرداخته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که با توجه به شاخص های متعدد توسعه فرهنگی (نظیر اعتماد به نفس، آزادی اندیشه، تساوی در برابر قانون، علم آموزی، خلاقیت، مشارکت، نفی سلطه، احترام به عقاید و نظرات دیگران) خانواده در تمام آنها به صورت مستقیم تأثیر گذار است. ازاین رو براساس آموزه های اسلامی جایگاه خانواده به مثابه یکی از نهاد های مهم اجتماعی در توسعه فرهنگی بسیار برجسته است.
بررسی ادله اجتهادی اصل مصلحت در حضانت کودک بر مبنای فقه امامیه و حقوق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۳
167 - 187
حوزههای تخصصی:
کودک موجودی است که قادر به حفظ و صیانت از خود نیست و در انجام امور خود ناتوان است. بنابراین برای حفظ مصالح عالیه او و تأمین ضرورت ها نیازمند کسی است که امور او را به وجه احسن اداره نماید. «ولیّ» اگرچه دلسوزترین شخص نسبت به کودک است، اقدامات وی مقید به رعایت مصلحت شده است.با توجه به کارکرد اساسی مصلحت در حقوق کودک و در حضانت، این پرسش مطرح است که آیا مصالح عالیه کودک یک قاعده و یا یک اصل جامع بنیادین است؟ در استنباط، اجرا و قضا به عنوان یک اصل به آن می توانیم نگاه کنیم یا خیر؟ در متون فقهی، در ابواب «ولایت»، «وصایت»، «حجر» و «تجارت» درباره مصلحت کودک بحث شده، اما موضوع حضانت مغفول واقع شده است. در حقوق ایران، در قوانین مدنی مربوط به حمایت از خانواده و حمایت از اطفال و نوجوانان، به این اصل اشاره شده است. در این پژوهش، دلایل و مستندات ناظر به «اصل مصلحت در حضانت کودک» از منابع معتبر اسلامی استخراج شد تا به عنوان راهکاری در فهم موارد سکوت در حقوق موضوعه مورد استفاده قرار گیرد. این امر با پشتوانه نظری رعایت «اصل مصلحت در حضانت کودک»، آثار آن در حقوق کنونی نمود پیدا می کند.
کلیشه سازی جنسیتی و بازنمایی زنان در سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
19 - 35
حوزههای تخصصی:
کلیشه سازی جنسیتی تمهیدی است که در واقع نمایی و برساخت پدیده های پیرامون نقش داشته و در جهت دهی افکار عمومی اثر گذار است. رسانه ها این تمهید را دستمایه قرار داده و در ترویج، شکل دهی و تهییج مخاطبانشان از آن استفاده می کنند. سینما از مهمترین ژانرهایی است که به مدد کلیشه سازی جنسیتی سعی در بازنمایی تصاویر خاصی از جهان زنانه و ارتباط آن با جامعه مردسالار دارد. سینما به دلیل ویژگی های بارز خود یعنی واقع نمایی، همدلی، همذات پنداری و گریزخواهی، به عنوان رسانه ای دیداری و کاربردی در فرآیند ارتباطات تلقی می شود و مخاطبان زیادی دارد. به همین دلیل است که مدیران و کارشناسان این صنعت باید دانش و آگاهی کامل داشته باشند تا بتوانند ارتباطات مناسبی را با مخاطب برقرار کنند. تاریخ سینمای ایران گویای آن است که هیچگاه از پرداختن به کلیشه های جنسیتی مبرا نبوده است. پژوهش حاضر با هدفی کاربردی کلیشه سازی جنسیتی را در سینمای ایران مورد مداقه قرار داده و مسئله ی اصلی آن واکاوی نمایش زنان در سینمای پس از انقلاب می باشد. روش تحقیق کیفی با رویکردی توصیفی تحلیلی است و به شیوه جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و آرشیوهای صوتی و تصویری انجام شده است. از این روی برای آشکارسازی مسئله پژوهش فیلم های ریحانه، عینک دودی، گیس بریده، رسوایی که پس از انقلاب تولید و پخش شده است بر مبنای گزینش هدفمند از موارد مطلوب انتخاب و بر اساس مبانی نظری پژوهش تحلیل کرده است.
تبیین رابطهٔ هویت مذهبی و موقعیت اجتماعی با احساس طرد اجتماعی در بین دو گروه دانشجویان شیعه و سنّی (مطالعه موردی: دانشجویان دانشکده های علوم اجتماعی دانشگاه های تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
۲۶۰-۲۳۷
حوزههای تخصصی:
به رغم این که نابرابری، فاصله و طردشدگی اجتماعی در جوامع وجود داشته است، نمی توان از تأمل در چرایی، چگونگی و پیامدهای آن برای گروه های مختلف و نظام های اجتماعیِ دارای تنوع و تکثر امروز، چشم پوشی کرد. وضعیت پیچیده و آسیب زای طرد اجتماعی زمانی اتفاق می افتد که افراد یا گروه ها، نمی توانند در فعالیت های معمولِ جامعه، خواه ازنظر اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و یا به خاطر جدایی مکانی به طورکامل مشارکت کنند. پژوهش حاضر با هدف تبیین رابطهٔ هویت مذهبی و احساس طرد اجتماعی با در نظر گرفتن متغیر واسط موقعیت اجتماعی در میان دو گروه دانشجویان شیعه و سنّی و بهره گیری از سه رویکرد نظری همبستگی، تخصصی سازی و انحصاری و نیز نظریه های دورکیم، مارکس، وبر، گیدنز، جیبرون، بوردیو و زیبرا انجام شده است. نمونه آماری شامل ۲۶۹ نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده های علوم اجتماعی سه دانشگاه علامه طباطبایی، تهران و شهید بهشتی بوده است. مطابق نتایج تحلیل های دومتغیری، بین میزان هویت مذهبی با احساس طرد اجتماعی رابطهٔ مستقیم و بین موقعیت اجتماعی و احساس طرد اجتماعی رابطهٔ معکوس وجود دارد. تحلیل رگرسیون چندمتغیره بیانگر آن است که متغیرهای واردشده به معادله توانسته اند بیش از یک سوم از واریانس احساس طرد اجتماعی در بین دانشجویان را تبیین کنند. نتایج تحلیل مسیر نیز حاکی از آن است که متغیرهای هویت مذهبی و قومیت رابطهٔ مستقیم و متغیر موقعیت اجتماعی رابطهٔ معکوسی با احساس طرد اجتماعی دارند.
مطالعه پدیدارشناختی معنای توسعه در بین مناطق حاشیه نشین شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
۳۰۳-۲۷۹
حوزههای تخصصی:
توسعه ساختاری اجتماعی-فرهنگی دارد؛ بدین جهت مطالعه ساختار فهم آن در بین مناطق حاشیه نشین، می تواند بهره مندی اکثریت جامعه از آثار توسعه و عدالت توزیعی را که به معنی تقسیم عادلانهٔ فرصت ها و بهره مندی از آثار و پیامدهای آن است، تأمین کند و اولویت بندی تأمین نیازهای حداقلی را نیز برای مناطق حاشیه نشین امکان پذیر سازد. بدین منظور برای درک معنای توسعه و تجربهٔ زیستهٔ افراد در میان حاشیه نشینان، با روش پدیدارشناسی با ۴۳ نفر از حاشیه نشینان مصاحبهٔ عمیق و نیمه ساختاریافته انجام شد. یافته ها نشان داد که حاشیه نشینان توسعه را به مثابهٔ پیشرفت محوری، اخلاق محوری، شفاف محوری، کیفیت محوری و روان محوری می دانند و از دیدگاه آن ها، توجه به مناطق حاشیه نشین از طریق مؤلفه های اشاره شده باعث ازحاشیه درآمدگی این مناطق خواهد شد. همچنین، چرخش مؤلفه های میانی از طریق یک بسط تئوریک ساختار شکل گیری منش قدرتمندانه شهری را به عنوان مقوله محوری این تحقیق نشان داد.
کیفیت زندگی شهری در شهر اصفهان: اولویت ها و مضامین بر سازنده(مقاله علمی وزارت علوم)
کیفیت زندگی شهری، مفهومی (سازه ای) پیچیده، پویا و چندبعدی و متکی به شاخص های ذهنی (کیفی) و عینی (کمی) است. درون مایه اصلی کیفیت زندگی شهری، تأمین و ارضای نیازهای مادی و معنوی انسان به طور توأمان است. با توجه به اهمیت سازه کیفیت زندگی شهری در سیاست گذاری محلی در کلان شهرها، این پژوهش در شهر اصفهان با هدف تعیین اولویت های ابعاد کیفیت زندگی و همچنین شناسایی مؤلفه های برسازنده هرکدام از ابعاد، از دیدگاه شهروندان طراحی و اجرا شد. جامعه آماری این مطالعه که به شیوه پیمایش انجام شده است، 1806 نفر از شهروندان 15 تا 65 سال شهر اصفهان اند که با بهره گیری از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب شدند. داده های کمی و کیفی این مطالعه به ترتیب با تکنیک تحلیل خوشه ای و تحلیل مضمون، تحلیل و دسته بندی شدند. نتایج این مطالعه نشان می دهد شهروندان اصفهانی ابعاد هفده گانه کیفیت زندگی را در پنج سطح زیستی، فرهنگی، آموزشی، مدنی و مدرن متمایز می کنند. در اولین سطح که بعد زیستی نامیده می شود، مهم ترین اولویت های شهروندان اصفهانی به ترتیب شغل و درآمد، مسکن، سلامت و بهداشت، ایمنی و امنیت و کیفیت آب و هواست. همچنین شهروندان شرکت کننده در این مطالعه، کیفیت زندگی شهری را در اصفهان در قالب سه مضمون فراگیر مطلوبیت شهر (تمیز، زیبا و چشم نواز، روشن، ایمن، امن، گذرهای سالم و هموار، زیرساخت های شهری سالم، ناوگان حمل ونقل ارزان، تمیز، خلوت، منظم و نو و واجد امکانات محله ای، تعاملات اجتماعی گرم و صمیمیانه)، تمهیدات شهر (تسهیل تملیک و تأمین مسکن، ترغیب به گردشگری، تقویت آداب فرهنگی، نوسازی) و تهدیدات شهر (مخاطرات شغلی و درآمدی، ناهنجاری های فرهنگی، ساختمان های متراکم و مرتفع، ازدحام، مهاجرپذیری، بحران آب، بیماری ها، آلودگی ها، مخاطرات صنعت، زوال فرهنگ بومی و میراث فرهنگی، مدیریت ناکارآمد و ترافیک) درک می کنند.
بررسی جامعه شناختی سوژه گری مجازی (مطالعه کاربران اینستاگرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه کاربران، فضای مجازی را واقعیت تلقی می کنند و در آن به عنوان یک جهان اجتماعی درگیر می شوند. این درگیرشدن مستلزم تعریف خود به عنوان سوژه هایی در ارتباط با این جهان اجتماعی است. پژوهش حاضر به مطالعه برساخت سوژه گری مجازی در بین کاربران اینستاگرام می پردازد.پژوهش حاضر به شیوه کیفی انجام شده است. در این راستا از پارادایم تفسیری و روش نظریه زمینه ای چندگانه استفاده شده است. نمونه مورد مطالعه شامل 46 نفر از کاربران اینستاگرام است که به شیوه نمونه گیری هدفمند با لحاظ قاعده حداکثر تنوع انتخاب شدند.سوژه گری در فضای مجازی در شکل پساواقعیت ها و خودهای پساواقعی با استفاده از تکنیک های «کمال گرایی وجودی»، «گریز از بوده ام»، «همانندشدن با خود» و «همانندشدن با دیگری» برساخته و تعریف می شود. در هر چهار مفهوم، سوژه به دنبال کسب اعتبار است؛ با این تفاوت که همانندشدن با خود از طریق بازیابی خود و هویت رخ می دهد، اما کمال گرایی وجودی و همانندشدن با دیگری با سقوط در «دازمن» رخ می دهد.نکته اساسی در هردو شکل از اعتبار این است که خودهای مبتنی بر این اعتبارها پساواقعی و مبتنی بر پساواقعیت هایی هستند که فقط در فضای مجازی وجود دارند.
نظریه های انحطاط تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی تاریخی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
236-189
حوزههای تخصصی:
برآمدن و برافتادن تمدن های گوناگون بشری از حوادثی بوده که توجه بسیاری از اندیشمندان در حوزه تاریخ، تمدن پژوهی و جامعه شناسی را به خود معطوف کرده است. تمدن اسلامی نیز که در سده هایی از تاریخ، از درخشش خیره کننده علمی برخوردار بود، اما در ادامه حیات خویش به افول علمی دچار شد، اذهان اندیشمندان و پژوهشگران را به پرسش در چگونگی و چرایی علت افول یا انحطاط آن درگیر ساخت. پرسش قابل طرح این است که آیا در بررسی انحطاط تمدنی اسلام، جدای از علل و عواملی که استدلال شده، نظریه یا نظریه هایی مطرح شده است؟ هدف این مقاله، ارائه و دسته بندی نظریه های انحطاط تمدن اسلامی از خلال علل و عوامل گوناگونی است که در این باره مطرح شده است. یافته پژوهش نشان داده است که از دیدگاه های مطرح شده در چرایی افول تمدن اسلامی می توان نظریه هایی را برساخت که یا نگاه به عوامل درون تمدنی دارند یا به عوامل برون تمدنی نظر کرده اند.
تبیین زیباشناسی سیاسی فارابی مبتنی بر سه عنصر سعادت، تخیل و کمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فارابی به صورت خاص و مجزا به هنر و زیبایی نپرداخته است و به جز اثری تحت عنوان «موسیقی کبیر» که نگاهی علمی و ریاضی وار به موسیقی دارد، نگارش دیگری در این زمینه ندارد. عمده شهرت وی به دلیل نظرات خاصی است که در حوزه سیاست و فلسفه سیاسی مکتوب کرده است. او هدف از زندگی فردی و جمعی انسان ها را رسیدن به سعادت می داند. اما لازمه رسیدن انسان به سعادت را زندگی در جامعه کامل و فاضل می داند. انسان باید در چنین جامعه ای پرورش یابد و تعلیم ببیند تا به سعادت، که غایتی سیاسی و البته آن جهانی است، برسد. معلم و راهنما باید بتواند به واسطه قوه تخیل به عقل مستفاد راه داشته باشد. از همین مجرا است که در آرمان شهر فارابی هنرمندان نقشی کلیدی بازی می کنند و در مرتبه بعد از رئیس مدینه قرار می گیرند. دو انگاره تخیل و محاکات از یک سو در تعلیم شهروندان و از دیگر سو، در خلق آثار هنری، شأن و جایگاه اجتماعی سیاسی هنرمندان را برجسته می کند. تعریف فارابی از زیبایی مبتنی بر مفهوم کمال است. درواقع کمال همان زیبایی است، هچنان که کمال، سعادت است. با چنین نگرشی می توان گفت کد که کلیت فلسفه سیاسی فارابی صبغه زیباشناسانه دارد و از این طریق می توان لوازم و عناصر زیباشناسی سیاسی او را تدوین کرد. در این نوشتار با استفاده از گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی، عناصری چون سعادت، قوه متخیله و محاکات بررسی شده و به تعریفی پرداخته ایم که فارابی مبتنی بر کمال از زیبایی ارائه داده است.
بازنمایی زن پوشی در سینمای پسا انقلاب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زن پوشی به یک استراتژی فیلمسازی جهت نمایش زن تبدیل شده است. روند افزایشی استفاده از زن پوشی در سینما ایران، این سوال را مطرح نموده که هدف زن پوشی در سینمای ایران چیست و چگونه بازنمایی می شود. برای نیل به این هدف، ضمن اقتباس نظریاتی در حوزه مطالعات فمینیستی و بازنمایی، روش تحلیل روایت مورد استفاده قرار گرفته است و 18 فیلم که در طی سال های 1357 تا سال 1400 در سینمای پساانقلابی ایران ساخته شده با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده است. یافته ها نشان می دهد که برخلاف خوش بینی پژوهش های پیشین که این گونه شخصیت پردازی را نقص گفتمان حاکم قلمداد کرده اند، شخصیت زن پوش به دو شیوه زن رام و زن طناز بازنمایی شده است. این زنان با نحوه راه رفتن، استفاده از حرکات دست، خنده های ملیح و دست زدن مکرر به چهره و آرایش، به نحو اغراق آمیزی عشوه گری پیشه می کنند تا به مقاصد فریبکارانه خود دست یابند. انگیزه مردان از زن پوشی شامل پنهان سازی هویت و فرار از مخمصه، تحریک مردان، انتقام، منفعت طلبی و کجروی است. تمهیدات سینمایی نیز زن پوش را به ابژه جنسی فرو می کاهد. فیلم ها برای برانگیختن احساسات مخاطب و گریز از نمایش واقعیتهای خانوادگی و اجتماعی، به لباس پوشیدن متقابل روی می آورند.در نهایت، این بازنمایی به بازتولید کلیشه های جنسیتی در جامعه ایرانی یعنی دوگانه زن مدرن-سنتی منجر شده است.
اثربخشی آموزش مبانی تئوری انتخاب بر اشتیاق به مدرسه و سرسختی روانشناختی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
149 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مبانی تئوری انتخاب بر اشتیاق به مدرسه و سرسختی روانشناختی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی بود.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر کرمان در سال تحصیلی 1400-1401 بودند. 30 نفر به عنوان نمونه به صورت در دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی و با روش قرعه کشی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل مداخله آموزش مبانی تئوری انتخاب گلاسر (1395)، پرسشنامه اشتیاق به مدرسه ویگا (2016) و پرسشنامه سرسختی کوباسا (1979) بود. جلسات مداخله آموزش مبانی تئوری انتخاب ( طی 2 ماه و نیم و 10 جلسه) برای گروه آزمایش اجرا شد و در این مدت هیچ گونه آموزشی به گروه کنترل ارائه نشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل کوواریانس با نرم افزار SPSS- 24 استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد پس از آموزش مبانی تئوری انتخاب، اشتیاق به مدرسه و سرسختی روانشناختی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافت (01/p <). نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره نیز نشان داد آموزش مبانی تئوری انتخاب بر اشتیاق به مدرسه 47/0 و بر سرسختی روانشناختی 53/0 تاثیر داشته است.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، از آموزش مبانی تئوری انتخاب می توان جهت افزایش اشتیاق به مدرسه و سرسختی روانشناختی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی استفاده نمود.
خوانش نظام مند مطالعات جامعه شناختی ناظر بر همه گیری کرونا در جامعه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
113 - 160
حوزههای تخصصی:
بعد از شیوع همه گیری کرونا در اواخر سال 2019، تمام ابعاد زندگی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بشری به سرعت تحت تأثیر قرار داد. بر این مبنا پژوهش های جامعه شناختی مختلفی در ایران بعد از شیوع کرونا انجام شد. بررسی این پژوهش ها می تواند به درکِ تجربه جامعه شناسی ایرانی در مواجهه با همه گیری کرونا کمک نماید. بر این مبنا، پژوهش حاضر به روش مرور سیستماتیک انجام گردیده است. پژوهش های مورد بررسی شامل 101 گزارش و مقاله علمی پژوهشی است که از آغاز همه گیری کرونا تا آبان 1402 منتشر شده اند. بعد از جمع آوری پژوهش های موردنظر، از دو جنبه مورد تحلیل و ارزیابی گرفتند. ابتدا پژوهش های انتخاب شده از لحاظ ساختاری بررسی شدند؛ سپس محتوای یافته های پژوهش ها، مقوله سازی گردید. بر اساس تحلیل صورت گرفته، پژوهش های جامعه شناختی در چند حوزه عمده صورت گرفته اند: زیست -جهانِ رسانه ای شده (فضای مجازی و رسانه های سنتی)، زیست -جهانِ در مخاطره (اضطراب و هراس، مخاطره، قرنطینه و تروماسازی)، پزشکی شدن (مراقبت، پزشکینه شدن و سلامت)، بازاندیشی معنایی (بازاندیشی و مرگ اندیشی) و تغییر مناسبات فرهنگی-اجتماعی (تعاملات خانوادگی، تحولات فرهنگی، تحولات اجتماعی، رفتارهای جمعی، گروه های حاشیه ای و تحولات دینداری). در مقابل برخی موضوعات و حوزه های پژوهشی مانند پیامدهای سیاسی و اقتصادی همه گیری کرونا که بر کلیت جامعه ایرانی تأثیرگذار هستند، به حاشیه رفته و چندان مورد بررسی قرار نگرفته اند.
مطالعه تطبیقی تحولات علم اجتماعی در عصر توتالیتاریسم (تجربه آلمان، شوروی و چین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حاکمیت های توتالیتر دارای مشخصات خاص خود هستند که در حد امکان این مشخصات را در عرصه های دیگر به ویژه علم و نظام دانشگاهی بازتولید می کنند. مطالعه چالش بین علوم اجتماعی و حاکمیت توتالیتر می تواند در زمینه رشد علم اجتماعی راهگشا باشد. هدف این مطالعه مقایسه تطبیقی تاریخی این رابطه در برهه ای از حاکمیت توتالیتر در آلمان، شوروی و چین است. روش مطالعه مقایسه تطبیقی تاریخی بوده و تجربیات گزارش شده در سه مورد آلمان نازی، اتحاد جماهیر شوروی و جمهوری خلق چین موردمقایسه تاریخی قرار گرفته اند. گردآوری داده ها از منابع دست دوم صورت گرفته و تحلیل ها به شیوه مقایسه تاریخی ارائه شده اند. یافته های تحقیق برخی شباهت ها و تفاوت ها را بین توتالیتاریسم نازیستی و کمونیستی نشان داد. توتالیتاریسم نازیستی ذهنیت منفی نسبت به علم اجتماعی داشته و از هرگونه نهادسازی اجتناب کرده و با ایجاد انسداد در مقابل فعالیت دانشمندان زمینه را برای هجرت اندیشه اجتماعی فراهم کرده است، درحالی که توتالیتاریسم کمونیستی ذهنیت مثبت به علم اجتماعی داشته و سعی کرده است با نهادسازی برای تولید علم اجتماعی همسو، دانشمندان این حوزه را جذب کند. هردو شکل توتالیتاریسم در اوج استبداد خود طالب علم اجتماعی وابسته به حاکمیت، غیرانتقادی، کمی گرا، کاربردی و مفید برای تداوم قدرت بوده اند.
بررسی جامعه شناختی رابطه بین سرمایه اجتماعی و اخلاق کاری با تأکید بر نظریه کنش ارتباطی یورگن هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۲)
105 - 128
حوزههای تخصصی:
امروزه میزان پایبندی کارکنان به اخلاق کاری، یکی از عواملی است که کارایی شغلی، سازمانی و به مراتب توسعه اجتماعی و فرهنگی سازمان ها و شرکت های صنعتی را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد، به طوری که عامل مذکور، کلید محوری موفقیت نهادهای صنعتی قلمداد می شود. در این راستا پژوهش حاضر نیز، با هدف مطالعه جامعه شناختی رابطه بین سرمایه اجتماعی و اخلاق کاری در بین کارکنان شرکت صنعتی آرسال گلدشت انجام شده است. چارچوب نظری پژوهش حاضر، عمدتاً بر نظریه کنش ارتباطی یورگن هابرماس مبتنی است. روش تحقیق این مطالعه، از نوع پیمایش و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه است که برای برآورد اعتبار و پایایی، به ترتیب از اعتبار صوری و تکنیک آلفای کرونباخ استفاده شده است. جامعه آماری، شامل کلیه کارکنان شرکت به تعداد 400 نفر است که از این تعداد، حجم نمونه براساس فرمول آماری کوکران، 197 نفر برآورد شد و به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده برای جمع آوری داده ها انتخاب شدند. نرم افزار مورد نیاز نیز برای تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده، SPSS است. نتایج تحقیق نشان داد همبستگی بین تمامی مؤلفه های سرمایه اجتماعی، شامل اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، حمایت اجتماعی و انسجام اجتماعی با متغیر وابسته اخلاق کاری به لحاظ آماری تأیید شد و نوع رابطه نیز، مثبت و مستقیم است. همچنین، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیونی چندمتغیره، حاکی از آن است که متغیرهای حاضر در مدل رگرسیونی شامل اعتماد اجتماعی، حمایت اجتماعی، مشارکت اجتماعی، میزان سابقه کاری، انسجام اجتماعی و سن، به ترتیب بیشترین تأثیر را بر متغیر اخلاق کاری کارکنان داشته و درمجموع توانسته اند 48درصد از تغییرات متغیر مذکور را تبیین کنند.