فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
خشونت بر زنان پدیده ای تاریخی فرهنگی است. فهم پیچیدگی های مسأله خشونت بر زنان نیازمند بررسی دقیق همه ابعاد و لایه های این واقعیت اجتماعی است. این پژوهش، با تایید مسأله بودگی خشونت بر زنان در جامعه ایرانی و ضرورت ورود حاکمیت به آن به مثابه مسأله اجتماعی به بررسی منابع گفتمانی لایحه «حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت» از منظری جامعه شناختی می پردازد.با هدف شناخت و مطالعه مضامین یا الگوهای معنایی غالب، متن لایحه به روش تحلیل محتوای کیفی و با رویکردی انتقادی مورد بررسی قرار گرفت.درون زا نبودن مسأله شدگی خشونت بر زنان، فقدان توجه به تنوع بوم و میدان ایرانی در تعریف مصداق های خشونت، عدم توجه به خاص بودگی های خانواده ایرانی و الزام های روابط خانوادگی و حقوق زدگی و تمرکز بر وضع قوانین کیفری جدید در فقدان هنجارسازی و فرهنگ سازی مضمون های اصلی شناخته شده در متن لایحه است.به طورکلی، نتایج برآمده از تحلیل مضامین شناسایی شده نشان می دهد منابع گفتمان حمایت از زنان در برابر خشونت فاقد درک اجتماعی از مسأله خشونت بر زنان است و بدون توجه به زمینه های اجتماعی فرهنگی جامعه ایرانی و تعارضات و کلیت بافت حقوقی، برای این مسأله اجتماعی، راه حل هایی از جنس حقوقی و قانونی ارائه داده است. در واقع، منابع گفتمانی لایحه تنها با تاکید بر وجهه جهانی خشونت بر زنان و بدون توجه به درون زا کردن این مسأله شدگی، به جای بازگشت به فهم تجربه زنان از خشونت، رفتارهایی را که پیش از این مصداق خشونت در جامعه ایرانی دانسته نمی شده به عنوان خشونت تعریف و برساخت کرده است.
بررسی جامعه شناختی رابطه بین سرمایه اجتماعی و اخلاق کاری با تأکید بر نظریه کنش ارتباطی یورگن هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۲)
105 - 128
حوزههای تخصصی:
امروزه میزان پایبندی کارکنان به اخلاق کاری، یکی از عواملی است که کارایی شغلی، سازمانی و به مراتب توسعه اجتماعی و فرهنگی سازمان ها و شرکت های صنعتی را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد، به طوری که عامل مذکور، کلید محوری موفقیت نهادهای صنعتی قلمداد می شود. در این راستا پژوهش حاضر نیز، با هدف مطالعه جامعه شناختی رابطه بین سرمایه اجتماعی و اخلاق کاری در بین کارکنان شرکت صنعتی آرسال گلدشت انجام شده است. چارچوب نظری پژوهش حاضر، عمدتاً بر نظریه کنش ارتباطی یورگن هابرماس مبتنی است. روش تحقیق این مطالعه، از نوع پیمایش و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه است که برای برآورد اعتبار و پایایی، به ترتیب از اعتبار صوری و تکنیک آلفای کرونباخ استفاده شده است. جامعه آماری، شامل کلیه کارکنان شرکت به تعداد 400 نفر است که از این تعداد، حجم نمونه براساس فرمول آماری کوکران، 197 نفر برآورد شد و به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده برای جمع آوری داده ها انتخاب شدند. نرم افزار مورد نیاز نیز برای تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده، SPSS است. نتایج تحقیق نشان داد همبستگی بین تمامی مؤلفه های سرمایه اجتماعی، شامل اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، حمایت اجتماعی و انسجام اجتماعی با متغیر وابسته اخلاق کاری به لحاظ آماری تأیید شد و نوع رابطه نیز، مثبت و مستقیم است. همچنین، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیونی چندمتغیره، حاکی از آن است که متغیرهای حاضر در مدل رگرسیونی شامل اعتماد اجتماعی، حمایت اجتماعی، مشارکت اجتماعی، میزان سابقه کاری، انسجام اجتماعی و سن، به ترتیب بیشترین تأثیر را بر متغیر اخلاق کاری کارکنان داشته و درمجموع توانسته اند 48درصد از تغییرات متغیر مذکور را تبیین کنند.
اثربخشی آموزش مبانی تئوری انتخاب بر اشتیاق به مدرسه و سرسختی روانشناختی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
149 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مبانی تئوری انتخاب بر اشتیاق به مدرسه و سرسختی روانشناختی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی بود.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر کرمان در سال تحصیلی 1400-1401 بودند. 30 نفر به عنوان نمونه به صورت در دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی و با روش قرعه کشی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل مداخله آموزش مبانی تئوری انتخاب گلاسر (1395)، پرسشنامه اشتیاق به مدرسه ویگا (2016) و پرسشنامه سرسختی کوباسا (1979) بود. جلسات مداخله آموزش مبانی تئوری انتخاب ( طی 2 ماه و نیم و 10 جلسه) برای گروه آزمایش اجرا شد و در این مدت هیچ گونه آموزشی به گروه کنترل ارائه نشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل کوواریانس با نرم افزار SPSS- 24 استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد پس از آموزش مبانی تئوری انتخاب، اشتیاق به مدرسه و سرسختی روانشناختی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافت (01/p <). نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره نیز نشان داد آموزش مبانی تئوری انتخاب بر اشتیاق به مدرسه 47/0 و بر سرسختی روانشناختی 53/0 تاثیر داشته است.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، از آموزش مبانی تئوری انتخاب می توان جهت افزایش اشتیاق به مدرسه و سرسختی روانشناختی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی استفاده نمود.
نقش آموزش و یادگیری در ارتقا تاب آوری اجتماعی شهروندان (نمونه موردمطالعه: محله مجد شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۴
225 - 255
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر به مبحث تاب آوری اجتماعی توجه ویژه ای شده است تاب آوری اجتماعی به عنوان توانایی گروه ها یا جوامع برای مقابله با فشارها درمواجهه با تغییرات را می باشد.ازاین رو آموزش و یادگیری می توانند نفش موثری در ارتقا تاب آوری اجتماعی برقرارکند. مقاله حاضر به نقش آموزش و یادگیری در تاب آوری اجتماعی می پردازد. در بیان دیگر افزایش توانایی های فردی، تاب اوری فردی و به دنبال آن تاب آوری اجتماعی را افزایش می دهد. مبحث آموزش و یادگیری اولین اصل افزایش توانایی و ورود فرد به اجتماع محسوب می شود. در این راستا، 3متغیر اصلی و15 متغیر وابسته بررسی شد. پژوهش حاضر ازنوع توصیفی-تحلیلی بوده و روش گردآوری اطلاعات اسنادی و پیماشی (پرسش نامه) بوده است. با استفاده از روش های آماری همچون تحلیل عاملی و و همبستگی با آزمون اسپرمن و آزمون تی استفاده شد.تا اهداف مورد نظر این پژوهش محققین حاصل شود. جامعه آماری شامل 1811 نفر و براساس فرمول کوکران نمونه آماری تعداد 317 نفر برآوردگردید. سنجش پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد و مقدار آن 834/0 بود که نشان می دهد پایایی پرسشنامه مطلوب است. همچنین مقدار تأثیر یادگیری بر تاب آوری حداقل 29 درصد است که نشان دهنده رابطه همسو و مستقیم تاب آوری و یادگیری را نشان می دهد؛ بنابراین بالاتر رفتن سطح آموزش و یادگیری باعث افزایش تاب آوری می شود .
نقد انسان شناختی دلالت های سیاست گذارانه نظریه «کنش ارتباطی» هابرماس براساس الگوی دینی «ارتباطات درون فردی»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
معرفت فرهنگی اجتماعی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
119-138
حوزههای تخصصی:
یورگن هابرماس از آخرین بازماندگان مکتب فرانکفورت است که اندیشه هایش در حوزه علوم اجتماعی شهرت جهانی دارد. این نوشتار با کمک روش توصیفی تحلیلی و نیز «تحلیل انتقادی» نظریه فرهنگی هابرماس، امکان سیاست گذاری براساس آن و نیز دلالت های سیاست گذارانه آن را در قالب سه پرسش توضیح داده و در ادامه، این دلالت ها را در قالب دو پرسش به چالش کشیده است. این نوشتار از دو منظر نقد شده است: اول. علوم فرهنگ شناختی و سیاست گذاری و دوم. موضع دینی با تأکید بر قرآن و حدیث و رهیافت ارتباط درون فردی به مثابه یکی از الگوهای ارتباطی برجسته در معارف قرآنی و حدیثی. این تحقیق نشان داده است که گرچه نظریه فرهنگی هابرماس در مرتبه مفهومی و تحلیلی در تولید سیاست های فرهنگی، تواناست، اما در مرتبه کارایی و اجرایی، این سیاست ها بسیار انتزاعی و دور از واقع هستند؛ زیرا ضمانت اجرایی ندارند و تحقق آنها دور از دسترس است. پیشنهاد این تحقیق اصلاح ارتباط اجتماعی انسان ها و حوزه عمومی براساس تصحیح ارتباط درون فردی و در حوزه خصوصی است و تصحیح این ارتباط نیز تنها در گرو ارتباط خالصانه با خداوند است.
نقش خانواده در توسعه فرهنگی بر اساس آموزه های اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
معرفت فرهنگی اجتماعی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
139-159
حوزههای تخصصی:
«توسعه فرهنگی» اساس توسعه و پیشرفت جامعه را تشکیل می دهد و هدف اصلی آن خوداتکایی فرد و جامعه است. خانواده به مثابه سلول بنیادی جامعه نقش اساسی در پرورش فرد و جامعه دارد. اصولاً جامعه سالم از خانواده سالم و خانواده سالم از افراد سالم تشکیل می گردد. با این حال، در بیشتر برنامه های توسعه به صورت کلی و توسعه فرهنگی به صورت خاص، به خانواده کمتر توجه شده است. این نوشتار با روش «تحلیل اسنادی» به بررسی نقش خانواده در توسعه فرهنگی براساس آموزه های اسلامی پرداخته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که با توجه به شاخص های متعدد توسعه فرهنگی (نظیر اعتماد به نفس، آزادی اندیشه، تساوی در برابر قانون، علم آموزی، خلاقیت، مشارکت، نفی سلطه، احترام به عقاید و نظرات دیگران) خانواده در تمام آنها به صورت مستقیم تأثیر گذار است. ازاین رو براساس آموزه های اسلامی جایگاه خانواده به مثابه یکی از نهاد های مهم اجتماعی در توسعه فرهنگی بسیار برجسته است.
وضعیت اقتصادی و طرد اجتماعی: مورد مطالعه معلمان شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۴
37 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین وضعیت اقتصادی و طرد اجتماعی در بین معلمان شهر زاهدان است. پژوهش به روش پیمایش و با استفاده از ابزار پرسشنامه انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان نواحی یک و دو شهر زاهدان در هر سه مقطع ابتدایی، متوسطه اول و متوسطه دوم می باشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 357 نفر برآورد شد. شیوه نمونه گیری، ترکیبی از روشهای نمونهگیری تصادفی طبقهای و خوشهای بود. نتایج تحقیق نشان می دهد احساس طرد اجتماعی در بین معلمان در حد متوسط است. از نظر وضعیت اقتصادی اکثریت معلمان صاحب خانه هستند، پایگاه اقتصادی و هزینه های ماهیانه خانوار متوسطی دارند، احساس فقر آنها زیاد و میزان رضایتشان از وضعیت اقتصادی کشور خیلی کم می باشد. همه متغیرهای وضعیت اقتصادی با احساس طرد اجتماعی رابطه معناداری دارند که در این میان رابطه پایگاه اقتصادی معکوس می باشد. همچنین بین ویژگی های زمینه ای (جنسیت، سن، میزان تحصیلات، قومیت و مذهب)، ویژگی های شغلی (وضعیت استخدامی، مقطع تدریس و سابقه کار) و احساس تبعیض اجتماعی با احساس طرد اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره خطی نشان می دهد که مدل مرکب از متغیرهای پایگاه اقتصادی، احساس تبعیض اجتماعی، هزینه های ماهیانه خانوار، احساس فقر و جنسیت در سطح بسیار معناداری به میزان 43 درصد از تغییرات احساس طرد اجتماعی معلمان را تبیین می کنند و متغیر پایگاه اقتصادی، بیشترین سهم را دارد.
بررسی جامعه شناختی عوامل مؤثر بر هویت اجتماعی (مورد مطالعه: دانش آموزان پسر پایه سوم مقطع متوسطه اول شهر شیراز)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی عوامل مؤثر بر هویت اجتماعی دانش آموزان پسر است. نوع تحقیق «کمّی» و روش آن «پیمایشی» است. داده ها با تدوین پرسشنامه ای از نمونه آماری 268 نفری از دانش آموزان پایه سوم مقطع متوسطه اول شهر شیراز جمع آوری شدند. هویت اجتماعی در چهار سطح هویت ملی، قومی، دینی و گروهی بررسی شد. در این بررسی از نظریه «هویت اجتماعی» آنتونی گیدنز استفاده شد که براساس آن اعتماد اجتماعی، گستره شبکه ارتباطی فرد در اجتماع، و استفاده از رسانه های جمعی بر هویت اجتماعی تأثیرگذارند. تحلیل آزمون های آماری نشان داد که گستره شبکه ارتباطی فرد در اجتماع، مهم ترین متغیر مستقل تأثیرگذار بر هویت اجتماعی فرد است. همچنین یافته های تحقیق نشان داد میزان درآمد ماهانه خانواده، رشته تحصیلی، شبکه ارتباطی فرد، رسانه های جمعی، اعتماد اجتماعی و سرانجام استفاده از وسایل ارتباط جمعی بر هویت اجتماعی دانش آموزان تأثیر می گذارند. در نهایت الگوی «رگرسیون خطی چندگانه» نشان داد که متغیرهای وابسته پژوهش توانسته اند 41 درصد از واریانس هویت اجتماعی را تبیین کنند.
تحلیل اسنادی کنشگری وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در هشت سال جنگ تحمیلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۹)
107 - 132
حوزههای تخصصی:
این مقاله به تحلیل عملکرد مدیریتی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در پشتیبانی تخصصی و عمومی جنگ در مقطع تاریخی 1359 هجری شمسی تا سال 1367می پردازد. رویکرد تحقیق کیفی و راهبرد آن تاریخی اسنادی است. داده ها با فیش برداری از اسناد و روایت کنشگران و مطلعان از نقش این وزارتخانه در دوران جنگ تحمیلی و همچنین متون مرتبط با آن بدست آمد. استانداران استان های درگیر جنگ، مدیران اصناف، تعاونی ها و اتحادیه های کارگری از مشارکت کنندگان بودند که تعداد 17 نفر با نمونه گیری هدفمند مورد مصاحبه قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از تحلیل مضمون استفاده شد. در آخر اعتباریابی و ص حت نتایج پژوهش با بازبینی و تأیید متن مصاحبه به وسیله مصاحبه شوندگان، بازبینی توس ط همکاران پژوهشگر و مراجعه با اسناد تاریخی تقویت شد. بر اساس نتایج در عملکرد تخصصی این وزارتخانه به تشکیل بسیج کارگری ، تشکیل معاونت پشتیبانی جنگ، تشکیل انجمن های اسلامی در کارخانه ها، خدمات فنی و تعمیرگاهی به جبهه ها و گسترش سازمان متناسب با جنگ می توان اشاره کرد. در این دوره ۴ مصوبه در ارتباط با ماموریت های وزارت کار در جنگ از تصویب هیات وزیران گذشته است. در نقش اصناف و تعاونی های تحت پوشش وزارتخانه در جنگ، ۴ مضمون سازمان دهنده«کمک اصناف و تعاونی ها به تامین و توزیع عادلانه کالا در پشت جبهه»،«کمک های کالایی به جبهه»، «کمک نقدی به جبهه» و«راه اندازی ستاد پشتیبانی جنگ در تعاونی ها و اصناف»، بدست آمد. همچنین ۲۴ مضمون پایه از نقش اصناف و تعاونی ها در جنگ شناسایی گردید.
Identifying Dimensions and Components of Alienation(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Alienation has a great impact on the performance of people. Therefore, the current research was conducted with the aim of identifying the dimensions and components of alienation. Methodology: This study was applied in terms of purpose and qualitative in terms of implementation method. The research community included the experts on the alienation of Isfahan city in 2021, and according to the principle of theoretical saturation, 20 of them (employees of government organizations) were selected as a sample using targeted and snowball sampling methods. The research tools consisted of a demographic information form and semi-structured interviews, which the validity of the interviews was obtained by the verification methodology and the reliability of the collected codes was 0.88 obtained through the two-week retest method. Data were analyzed with open, interactive and selective coding methods in MAXQDA software. Findings: Data analysis showed that alienation had 205 indicators, 29 components and 7 dimensions. The dimensions included extra-organizational alienation (with 5 components of dehumanization at work, cultural and social anomie, effects and values of industrial society, social alienation and cultural beliefs), organizational alienation (with 13 components of weakness in talent management, weakness of organizational socialization, unprofessional and weak managers, Organizational alienation, weak interpersonal communication, tension and conflict in the organization, weak rules and regulations, inefficient monitoring and control system, organizational disorder, organizational culture based on construction, corruption and rentier-seeking, autocratic management style and powerlessness at work), job alienation ( with 4 components of sense of meaninglessness at work, lack of job motivation, ambiguity in roles, duties, job and organizational frustration), individual alienation (with 4 components of inability to work, low self-esteem, psychological disorders and lack of employees ethics), unfavorable behavioral and organizational attitudes (with 1 component), job fatigue (with 1 component) and aversion to work (with 1 component). Conclusion: The identified dimensions and components for alienation can have many practical implications for specialists and organizational planners who can design and implement programs based on the identified dimensions and components to reduce employee alienation.
تبیین جامعه شناختی احساس نابرابری اجتماعی - اقتصادی در بین شهروندان اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
35 - 68
حوزههای تخصصی:
مردم جامعه بیشتر از آنکه از نابرابری واقعی رنج ببرند، از احساس ذهنی یا نابرابری ادراک شده رنج می برند. برای تبیین موضوع، در این پژوهش به دنبال بررسی عوامل اجتماعی موثر بر احساس نابرابری های اجتماعی بوده و سعی کردیم به این پرسش پاسخ دهیم: عوامل اجتماعی موثر بر احساس نابرابری اجتماعی در شهر اصفهان کدامند؟ این تحقیق از نظر کنترل شرایط پژوهش از نوع روش ترکیبی یا آمیخته(پیمایشی و نظریه زمینه ای) است. جامعه آماری بررسی حاضر کلیه شهروندان 18 سال و بالاتر ساکن شهر اصفهان هستند. حجم نمونه برطبق فرمول کوکران 400 نفر بوده است که با روش نمونه گیری تصادفی متناسب با حجم انتخاب شدند. داده ها با پرسشنامه پژوهشگر ساخته ای متشکل از 28 گویه برای متغیرهای مستقل و18 گویه برای احساس نابرابری اجتماعی(متغیر وابسته) جمع آوری شد. تامین روایی سوالات پرسش نامه از طریق روش اعتبار صوری انجام شد و برای اطمینان از کیفیت ابزار، پژوهشگر با دو ملاک پایایی و اعتبار اقدام به بررسی آن کرد. برای بررسی پایایی از پایایی بازآزمایی استفاده شد که میزان 99 درصد پایایی بدست آمده حاکی از پایایی بسیار بالای ابزار بود. برای بررسی اعتبار، از اعتبار محتوا(برطبق فرمول سن اچ لاوشه - ضریبCVR) استفاده شد که ضریب CVR معادل 68 درصد بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری تحلیل واریانس یک سویه و آزمون تی مستقل، استفاده شد. بر اساس نتایج بدست آمده، تفاوت معناداری بین احساس نابرابری اجتماعی و متغیرهای فرصت های اجتماعی، محدوده جغرافیایی و برنامه های رسانه ای وجود دارد. اما بین احساس نابرابری اجتماعی و متغیرهای قومیت، دین، پایگاه های اجتماعی و سطوح تحصیلات، تفاوت معناداری وجود ندارد.
حمایت های غیررسمی و تمایل به فرزندآوری در بستر باروری پائین: مطالعه شهرهای نوشهر و چالوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۴
147 - 186
حوزههای تخصصی:
با کاهش میزان باروری به زیر سطح جایگزینی نقش حمایتهای غیررسمی در جهت رفع موانع فرزندآوری قابل توجه است. هدف مقاله حاضر بررسی تاثیر حمایت های غیررسمی بر تمایل به فرزندآوری با بهره گیری از تئوری حمایت اجتماعی است. جامعه آماری تحقیق زنان دارای همسر و حداقل یک کودک زیر پنج سال شهرهای نوشهر و چالوس است. داده ها با اجرای پیمایش و با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی و متناسب با حجم نمونه در میان 362 زن جمع آوری شده است. برای برآورد اثر متغیرهای حمایت ابزاری و بالقوه به فرزندآوری از رگرسیون لجستیک بهره گرفته شده است. بر مبنای یافته ها حدود 47 درصد مادران به داشتن فرزندی دیگر تمایل داشتند. نتایج تحلیل چند متغیره تمایل به فرزند بعدی نشان می دهدکه برخی از متغیرهای حمایتی از قبیل میزان دریافت کمک در کار خانگی از سوی همسر، دریافت کمک در کارخانگی از والدین شوهر و فراوانی ارتباط حضوری با والدین شوهر بر افزایش تمایل به فرزندآوری دیگر زنان اثرگذار بوده است. نتایج در رابطه با شاخص های حمایتی حاکی از آن است که شاخص حمایت بالقوه بر تمایل فرزندآوری دیگر رابطه معنادار نداشته است ولی در مقابل، دریافت سطوح بالای حمایت ابزاری بر افزایش تمایل فرزندآوری دیگر تأثیر گذار بوده است. در مجموع، باتوجه به تأثیر برخی از متغیرهای حمایت ابزاری و بالفوه بر تمایل فرزندآوری دیگر می توان تاحدودی رابطه تئوری حمایت اجتماعی و فرزندآوری را تأیید کرد. .
پیش بینی سازگاری زناشویی بر اساس احساس تنهایی، اضطراب مرگ و معنای زندگی در زوجین شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۴
217 - 235
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین تعیین کننده های عملکرد مطلوب خانواده، سازگاری زناشویی است. عوامل مختلفی با سازگاری زناشویی مرتبط هستند؛ از جمله آن ها می توان به احساس تنهایی، اضطراب مرگ و معنای زندگی اشاره کرد. هدف پژوهش حاضر نیز پیش بینی سازگاری زناشویی براساس احساس تنهایی، اضطراب مرگ و معنای زندگی می باشد. روش این مطالعه از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش، همه افراد متأهل ساکن در شهر تهران هستند. به این صورت که 231 نفر به روش نمونه گیری در دسترس برای تکمیل پرسش نامه ها در فضای مجازی به صورت آنلاین انتخاب شدند. پرسش نامه ها عبارت بود از سازگاری زناشویی (MAT)، احساس تنهایی (UCLA)، اضطراب مرگ (DAS) و معنای زندگی (MLQ). داده ها با استفاده از روش رگرسیون چندگانه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که سازگاری زناشویی به ترتیب با احساس تنهایی رابطه منفی و معنادار و با معنای زندگی رابطه مثبت و معنادار دارد و با اضطراب مرگ ارتباط معناداری ندارد. همچنین متغیرهای احساس تنهایی و معنای زندگی سازگاری زناشویی را پیش بینی می کرد. به این ترتیب می توان نتیجه گیری کرد که احساس تنهایی و معنای زندگی نقش بسزایی در سازگاری زناشویی همسران دارند.
ضرورت شکل گیری نگاره یوسف و زلیخا در دوران سلطان حسین بایقرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
105 - 127
حوزههای تخصصی:
براساس اندیشه سیاسی ایرانشهری، برقراری نظم دربار یکی از اصول دادگری در جامعه بوده است. در نتیجه برای تحقق شاه فرهمند، تفکیک قوای سه گانه لشکر، دین و دیوان و به نظم درآمدن آنها توسط وزیر ضروری بود. با ورود سنت های ترکی و مغولی و حضور خاتون های دربار، دخالت ایشان در امور دربار و انتخاب جانشین شرایطی بحرانی را برای تداوم اندیشه سیاسی ایرانشهری شکل داد. بنابراین اقدامات وزرا در مواجهه با بحران دخالت خاتون ها امری ضروری بود که بنا به اهمیت سنت اندرزدهی سیاسی برای وزرا، طی ادوار مختلف منجر به پدید آمدن آثار ادبی و هنری متعددی شد. در دوران سلطان حسین بایقرا نیز این بحران بروز یافت و در فروپاشی دودمان تیموری موثر بود. بنا به ضرورت مواجهه با این بحران آثار اندرزگون متعددی، برای متوجه ساختن سلطان به این بحران شکل گرفت. در این میان، بروز نگاره یوسف و زلیخا اثر کمال الدین بهزاد نیز با توجه به اهمیت این حکایت در بستر سنت اندرزدهی سیاسی و با توجه به ضرورت بهره گیری از کیفیت های زیباشناختی در جلب توجه سلطان به این بحران، دارای اهمیت و ضرورت دانسته شد. در این مقاله با روش تحلیلی - توصیفی و تاریخی و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای، این سوال مطرح شد که نگاره یوسف و زلیخا، چه نسبتی با بحران دخالت خاتون ها در نظم دربار سلطان حسین بایقرا دارد؟ با توجه به نتایج به دست آمده ضرورت شکل گیری این نگاره، بهره گیری از جذابیت های زیبایی شناسانه نگارگری برای توجه دادن سلطان حسین بایقرا به بحران دخالت خاتون در امور دربار بوده است.
مطالعه کیفی فاصله گیری فرهنگ شنیداری موسیقی ایران از ریشه های اصیل خود در دوره پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
142 - 155
حوزههای تخصصی:
فرهنگ هر جامعه برآیند و بازتابگر ارزش ها، آداب و رسوم، نمادها و باورهایی است که تعامل های روزمره و تبادلات بین الذهانی کنشگران را جهت می بخشند و غالباً از بطن انواع تقابل ها و همیاری ها بر می خیزند. بخشی از این فرهنگ کلی بی تردید فرهنگ شنیداری است که سیر تکاملی خاص خود در تاریخ هر جامعه را دارد. هدف این پژوهش تحلیل زمینه های فاصله گرفتن فرهنگ شنیداری موسیقی از ریشه های اصیل خود در دوران پهلوی دوم است. این گسست از دوره ناصری با ورود موسیقی نظام به بدنه موسیقی ایرانی آغاز شد و عواملی چون تجددگرایی، مراسم مذهبی، حذف آموزش سازهای ایرانی و رواج آموزش نت محور آن را تشدید کردند. این فرایند بعدها نیز با تعمیق مدرنیته ایرانی در پهلوی دوم تداوم یافت و نهایتاً با رخداد انقلاب 1357 در مسیر دیگری افتاد. روش مورد استفاده از جنس کیفی و از نوع تاریخی و توصیفی- تحلیلی است و داده ها به شیوه اسنادی گردآوری شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که از دوره پهلوی دوم تا انقلاب 1357؛ رادیو و تلویزیون، سالن های اجرا و کافه ها، ضبط و پخش آثار موسیقی و مراکز فرهنگی بر علل قبلی افزوده شدند. هر چند تلاش هایی در جهت احیای موسیقی ایرانی صورت گرفت اما نتوانست در مقابل موجی که حامل موسیقی غیرایرانی بود مقاومت لازم را نشان دهد. لذا موسیقی ایرانی فقط در متن مواجهه با موسیقی غربی و در تقابل و تبادل با آن توانست به کار خود ادامه بدهد.
پیش بینی روند تغییرات در تعداد موالید و نسبت جنسی در بدو تولد در کشور ایران: تحلیل سری زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
233 - 258
کاهش باروری و موالید یک مساله مهم و استراتژیک در کشور ایران بوده که در سالهای اخیر مورد توجه برنامه ریزان و سیاست گذاران واقع شده است. پیامدهای منفی کاهش باروری نظیر سالخوردگی جمعیت، کاهش در اندازه کلی جمعیت، افزایش در نسبت جنسی در بدو تولد و ... حرکت به سمت برنامه های حمایتی دوستدار خانواده با هدف افزایش باروری را سبب شده است. آگاهی از پیامدهای یک تصمیم گیری قبل از اجرایی شدن آن و بهره مندی از دانش پیش بینی برای استخراج روند تغییرات در فرآیندهای جمعیتی نظیر تعداد موالید و نسبت جنسی در بدو تولد می تواند در برنامه ریزی ها راهکاری تاثیرگذار باشد. لذا هدف اصلی مقاله حاضر تحلیل و پیش بینی روند تغییرات در تعداد کل موالید، دختر، پسر و نسبت جنسی در بدو تولد در کشور ایران با استفاده از روش تحلیل سری زمانی برای ده سال آینده (1410-1401) می باشد. شبیه سازی ها در نرم افزار متلب و بر پایه داده های مرکز آمار ایران انجام شده است. نتایج به دست آمده از شبیه سازی نشان از کاهش تعداد موالید در ده سال آینده در کشور ایران دارد، به صورتی که تعداد کل موالید، دختر و پسر در سال 1400 به ترتیب از مقادیر 1116212، 540254، 575958 با یک روند کاهشی به ترتیب به اعداد 1077600، 525700 ، 551100 در سال 1410 خواهند رسید. در حالیکه روند تغییرات در نسبت جنسی در بدو تولد در محدوده نرمال است. نتایج شبیه سازی زنگ خطر و هشداری برای برنامه ریزان و سیاست گذاران جهت ارائه برنامه های حمایتی جامع و دقیق دوستدار خانواده جهت کاهش موالید در کشور ایران می باشد.
بررسی مدل تأثیر پایگاه اجتماعی-اقتصادی بر هویت اجتماعی جوانان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مدل تأثیر پایگاه اجتماعی – اقتصادی بر هویت اجتماعی جوانان می باشد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است، و در گروه پژوهش های میدانی طبقه بندی می شود. هم چنین از نظر زمانی می توان پژوهش حاضر را یک مطالعه مقطعی دانست که، در سال 1401 صورت پذیرفته است. جامعه آماری تحقیق شامل جوانان 30-18 ساله منطقه یک شیراز می باشد، حجم نمونه بر اساس رابطه کوکران برابر 384 نفر تعیین شد. روش نمونه گیری به صورت دردسترس است. بر اساس یافته های پژوهش، هویت اجتماعی در پنج مؤلفه شامل هویت فردی، هویت خانوادگی، هویت قومی، هویت ملی و هویت مذهبی بود. نرمال بودن توزیع داده ها با استفاده از آزمون کلموگروف- اسمیرنوف مورد بررسی قرار گرفت. برای آزمون فرضیه ها از مدل یابی معادلات ساختاری بهره گرفته شد. در این راستا از نرم افزار آماری PLS Smart بهره گرفته شد. بر اساس نتایج پژوهش، افرادی که در پایگاه های اقتصادی اجتماعی با شرایط بهتری زندگی می کنند، احتمالاً درک بهتری از شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه خود خواهند داشت و در نتیجه به شکل گیری هویت اجتماعی بهتری دست خواهند یافت. علاوه بر این، افرادی که در پایگاه های اقتصادی اجتماعی با فرهنگ و محیطی متفاوت مواجه هستند، ممکن است درک بهتری از تفاوت های فرهنگی و اجتماعی داشته باشند و در نتیجه به شکل گیری هویت اجتماعی متنوع تری دست پیدا کنند.
تکنولوژی و تحول جایگاه اجتماعی شیء هنری-آیینی (مورد مطالعه: علامت در شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
127 - 146
حوزههای تخصصی:
"علامت" از اشیای هنری-آیینی محرم در ایران است که با اصول هنری و تکنیکی ویژه ای ساخته می شود. این اصول به مرور تغییراتی یافته است. با این حال، پژوهش های علمی چندانی درباره این تغییرات و تأثیرات آن ها بر نقش اجتماعی این شیء در دسترس نیست. به دلیل اینکه شهر اصفهان مرکز مهم ساخت سنتی "علامت" است و این شیء، مهم ترین شیء هنری-آیینی در این شهر است، این پژوهش در نظر دارد تأثیر تغییرات تکنولوژیکی جدید در ساخت و تبلیغ "علامت" را بر جایگاه و کارکرد اجتماعی آن در این شهر بررسی کند. بدین منظور از تعریف مردم شناسی از “جایگاه اجتماعی” در ترکیب با نظریه عاملیت آلفرد جل، مردم شناس هنر، بهره برده است. این مقاله در پی پاسخ دو سؤال است:"علامت" چه کارکرد و جایگاه اجتماعی ای در شهر اصفهان دارد؟ و تحولات جدید تکنولوژی چه تأثیری بر ویژگی های سنتی، جایگاه اجتماعی و کارکرد آن نزد مردم این شهر داشته است؟ داده های این پژوهش از طریق روش های مردم نگاری و نیز روش های غیرواکنشی گردآوری شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد "علامت" در شهر اصفهان یکی از مؤلفه های چرخه تعیین جایگاه اجتماعی افراد است و بهره گیری از تکنولوژی روز در ساخت آن، تأثیرات زیر را به دنبال دارد: افزایش کارکرد نمایشی و تبلیغی "علامت"، تغییر معیارهای جایگاه و ارزش اجتماعی این شیء از معیارهای آیینی و اجتماعی به معیارهای نمایشی و فردی، جابه جاشدن جایگاه عامل تأثیر و پذیرنده تأثیر در تعامل "علامت" و جامعه و گسست یا سستی در چرخه تعیین جایگاه اجتماعیِ مبتنی بر عاملیت "علامت".
الگوهای ارتباط عاطفی زنان به عنوان قهرمان پروبلماتیک در فضای عمومی (بر اساس رمان های شهرنوش پارسی پور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
113 - 132
حوزههای تخصصی:
این مقاله برگرفته از پژوهشی است که با هدف کشف قواعد عاطفی زنان در کنش های متقابل اجتماعی و شیوه های برسازیِ این قواعد در فرایند دیالکتیکی کنشگر و موقعیت اجتماعی در رمان های شهرنوش پارسی پور انجام شد. روش تحقیق، نظریه زمینه ای است که براساس آن رمان های منتخب این نویسنده بررسی و طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی مقولات و نتایج نظری استخراج گردید. رمان های پارسی پور به دلیل محوریت زنان به عنوان قهرمان های پروبلماتیک و تمرکز بر مسائل زنانه، از جمله مقاومت آنان در برابر سلطه مردانه در فضاهای عمومی، انتخاب شدند. نتایج نشان داد که منظومه احساسی زنان بعنوان یکی از مقوله های اساسی در رمان های پارسی پور وجود دارند و مقولات دوگانه های عاطفی و آگاهی عاطفی در برسازی کنش های عاطفی زنان نقش موثری ایفا می کنند. فرایند کنش های مبتنی بر عواطف در میان زنان نیز با مقوله های رفتار احساسی، محدودیت های کنش گری، موانع بروز احساسات، مدیریت عواطف و تاب آوری شکل می گیرند. در اغلب موقعیت های اجتماعی زنان به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه به بازتولید الگوهای کنشی موجود می پردازند. اما تغییر پایگاه اجتماعی در میان زنان موجب ارتقای آگاهی عاطفی شده و زنان در مواجهه با دوگانه های عاطفی، مدیریت عواطف خود را به صورت خلاقانه در دست می گیرند و دست به خلق کنش های جدید می زنند.
بررسی زیست پذیری اجتماعی سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان چهاربرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۲
313 - 341
حوزههای تخصصی:
امروزه زیست پذیری سکونتگاه های انسانی گفتمان مسلط در توسعه پایدار است. در این راستا طرح هادی چشم انداز فضایی-کالبدی روستا را طراحی و بستری مناسب برای توزیع بهینه خدمات دولتی و عمومی فراهم و شرایط لازم را برای پایداری جمعیت روستا ایجاد می کند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی وضعیت زیست پذیری سکونتگاه های روستایی و اثرات اجرای طرح هادی در زیست پذیری سکونتگاه های روستایی می باشد. مطالعه حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی-تحلیلی و جهت جمع آوری اطلاعات از روش های اسنادی و میدانی استفاده گردید. قلمرو مکانی، شهرستان چهاربرج از استان آذربایجان غربی است و با استفاده از فرمول اصلاح شده کوکران از روستاهای دارای طرح هادی 143 خانوار و از روستاهای فاقد طرح 121 خانوار به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای انتخاب خانوارها در روستاها، از روش تصادفی متناسب با حجم جامعه استفاده شد. سطح پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ 789/0 به دست آمد که بیانگر نرمال بودن داده ها می باشد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از تکنیک تصمیم گیری چند معیاره کوپراس، تحلیل خوشه ای و رگرسیون استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد، روستاهای قپچاق و فیروزآباد به ترتیب با (Qi=7/81) و (Qi=7/71) از میزان زیست پذیری اجتماعی بالایی برخوردار هستند. ضمناً، اجرای طرح هادی روستایی در بخش اشتغال و درآمد با ضریب 718/0 و مشارکت اجتماعی با ضریب 709/0 بیشترین تأثیر گذاری را داشته و افزایش زیست پذیری اجتماعی سکونتگاه های روستایی را به همراه داشته و در مؤلفه های امکانات و خدمات زیرساختی با ضریب 245/0 و افزایش کیفیت بهداشت و سلامت فردی با ضریب 191/0 کمترین تأثیر را داشته و در زمینه ابعاد کلی زیست پذیری نیز اجرای طرح هادی روستایی در بُعد اجتماعی (افزایش مشارکت، امنیت اجتماعی و کاهش بزهکاری و...) بیشترین تأثیر را با مقدار 672/0 و به لحاظ رتبه بندی زیست پذیری اجتماعی، بالاتر از ابعاد اقتصادی و زیست محیطی قرار دارد..