فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۱٬۰۸۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
ژئوپلیتیک به عنوان دانشی که ضلع سیاسی علم جغرافیا را تشکیل می دهد، در طول دوره های مختلف از مناظر و دیدگاه های مختلف بدان نگریسته شده است. از ژئوپلیتیک سنتی و نظریه های فردریک راتزل، هوفر و مکیندر، ماهان، اسپایکمن گرفته تا نظریه های کوهن و لاکوست و نهایتاً ژئوپلیتیک انتقادی و پست مدرن، هر کدام براساس اهداف و نحوه ی جهان بینی و تصورات خود، تأویلی خاص ارائه داده اند. اما آنچه باید مدّ نظر هر ژئوپلیتیسین قرار گیرد این است که، به دنبال قلمروهای جدید در ژئوپلیتیک باشند و رهیافت های جدید فلسفی را مورد توجه قرار دهند و برای تعالی دانش ژئوپلیتیک، این رشته را براساس رویکردهای نوین فلسفی تبیین کنند و این نظریات را با ماهیّت و هویّتی ژئوپلیتیکی برای تحلیل های بنیادی و کاربردی خود مورد استفاده قرار دهند. ژئوپلیتیک امروزه نیازمند گسترش حوزه ی نظری و فلسفی خود است. در این راستا نگارندگان در این مقاله سعی دارند که ابتدا با بررسی هارمونی و همسازی که بین جغرافیا و نظریه برساخت گرایی وجود دارد و سپس تبیین برساخت گرایانه ژئوپلیتیک، به معرفی رویکردی نو در ژئوپلیتیک تحت عنوان ژئوپلیتیک برساخت گرا بپردازند. سؤال های مطرح در این پژوهش به این شرح است که: چه هارمونی و همسازی بین جغرافیا و رویکرد برساخت گرایی وجود دارد؟ مفاهیم پایه در تبیین برساخت گرایانه از دانش ژئوپلیتیک کدامند؟ در ادامه باید اشاره کرد که این مقاله به شیوه ای تحلیلی-توصیفی نگاشته شده است.
ضعف نظام اداری: چالش استراتژیک توسعه منطقه ای (مطالعه موردی خراسان شمالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حسب چشم انداز بیست ساله کشور در سال 1404 ایران می باید به کشوری با ویژگی های دور بودن از فقر و تبعیض، توزیع عادلانه درآمد و فرصت های برابر برای همگان تبدیل شود. در این راستا سیاستگزاران اقتصادی کشور در تصویب قوانین پایین دستی سند چشم انداز، بر گنجاندن مواد قانونی تسهیل و تسریع کننده دستیابی به اهداف سند چشم انداز به ویژه از حیث ایجاد توسعه متوازن و کاهش شکاف های منطقه ای از طریق بهبود نظام اداری و ارتقاء عملکرد دستگاههای اجرایی تاکید نموده اند. با گذشت بیش از هشت سال از ابلاغ سند چشم انداز ، تحلیل مقایسه ای شاخص های اقتصادی استان ها می تواند ابزار مناسبی برای ارزیابی میزان موفقیت در دستیابی به اهداف سند یاد شده باشد. روش پژوهش این مطالعه توصیفی-تحلیلی و نوع پژوهش توسعه ای باشد. برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای-میدانی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد علی رغم تکالیف قانونی کشور به لزوم برخورداری تمامی استان ها از نظام اداری بهینه و توزیع عادلانه منابع عمومی بین استان ها جهت کاهش شکاف های توسعه ای، استان های محروم کشور همچون خراسان شمالی از سطوح متفاوت و نابرابر نظام اداری و اعتبارات کشوری برخوردار شده اند.
وقوع بحرانهای سیاسی- اجتماعی و اثرات آن بر درآمد حاصل از گردشگری نمونه موردی: کشورهای ایران، ترکیه، مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه اهمیت اقتصادی و اشتغال زائی گردشگری چنان مهم می باشد که می تواند به عنوان موتور اقتصادی هر کشوری تلقی شود. گردشگری مزایای فراونی دارد و می تواند به عنوان یکی از مهم ترین منبع برای اشتغال زائی در سطوح مختلف ملی، منطقه ای و محلی مطرح باشد. پایداری درآمد گردشگری مسأله مهمی است و یکی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار در پایداری گردشگری امنیت می باشد. هدف اصلی این مقاله مطالعه و بررسی اثر ناآرامی های سیاسی– اجتماعی بر روند تغییرات درآمدی گردشگری در طی دوره 1995 تا 2012 برای کشورهای ایران، ترکیه و مصر است. برای این منظور متغیرهای تولید ناخالص داخلی، شاخص بهای مصرف کننده و وقوع بحران های سیاسی در طی دوره زمانی مورد مطالعه، مورد استفاده قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش رگرسیون خطی چند متغیره در قالب تحلیل سری زمانی استفاده شد. مقایسه درآمد گردشگری بین سه کشور ایران، ترکیه و مصر نشان می دهد که اهمیت اقتصادی و اشتغال زائی گردشگری برای کشورهای ترکیه و مصر در مقایسه با ایران خیلی زیاد می باشد. نتیجه بدست آمده از آزمون دوربن– واتسن نشان می دهد سری های زمانی فاقد خود همبستگی می باشند. همچنین نتایج نشان می دهد که در کشور ترکیه و مصر درآمد گردشگری تحت تأثیر بحران و ناآرامی های سیاسی – اجتماعی می باشد و در دوره های وقوع چنین بحران هایی از درآمد گردشگری این کشورها کاسته شده است. این در حالی است بخاطر شرایط خاص سیاسی در ایران مهم ترین عامل اثرگذار بر کاهش درآمد گردشگری شاخص بهای مصرف کننده می باشد.
بررسی الگوی رقابت قدرت ها در دریای خزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، به واسطه ی تغییر در ساختار نظام جهانی و نیز تغییر در جغرافیای سیاسی منطقه ی خزر، شرایط ژئوپولیتیکی جدیدی بر این منطقه حاکم شد. از یک سو با ظهور کشورهای تازه استقلال یافته ی شوروی در اطراف این دریا، جغرافیای سیاسی منطقه دچار تغییر شده و به تبع روابط ژئوپولیتیکی منطقه نیز شکلی جدید به خود گرفت. از سویی دیگر، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به افزایش تلاش های ایالات متحده برای سلطه به مناطق تحت نفوذ شوروی سابق منجر شد. تلاش گسترده ی قدرت های فرامنطقه ای به ویژه ایالات متحده ی امریکا به منظور نفوذ و در نهایت سلطه بر منطقه؛ و نیز اقدامات قدرت های ساحلی و منطقه ای، به منظور دستبابی به منافع خود در خزر و جلوگیری از شکل گیری نظام تک قطبی به رهبری امریکا؛ صحنه ای از رقابت را در منطقه ی خزر سبب گردید. اینکه این رقابت ها چه فضایی را در منطقه ی خزر ایجاد کرده است؟ سؤال اصلی پژوهش حاضر است. این تحقیق با روش کتابخانه ای و میدانی و رویکردی توصیفی- تحلیلی به دنبال دستیابی به الگوی رقابت قدرت ها در منطقه ی خزر می باشد. در نهایت در الگویی از فضای رقابت در منطقه، عوامل موجد رقابت، قدرت های درگیر در این منطقه و فضای حاصل از این رقابت ها ارائه می کند.
تأثیر تحولات روابط ارمنستان و ترکیه بر روابط ارمنستان و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هزاره سوم مسیحی، بویژه بعد از حادثه 11 سپتامبر در حوزه ها و مناطق مختلف با تغییرهای بسیار روبه رو بوده است. ترکیه، ایران و ارمنستان نیز به عنوان سه همسایه هم مرز، تغییرات داخلی، منطقه ای و بین المللی چشمگیری را تجربه کرده اند. اشغال منطقه کوهستانی قره باغ در آغاز دهه 1990 روابط ترکیه –ارمنستان را به شدت تحت تأثیر قرار داد و سبب شد تا موضوعاتی چون نسل کشی ارامنه از سوی عثمانی بار دیگر مطرح شود. پس از دو دهه قطع رابطه، به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه فصل جدیدی در سیاست خارجی ترکیه در رابطه با همسایگانش از جمله ارمنستان گشود. البته مؤلفه های دیگری چون امنیت انرژی، ادامه نزاع-های حل نشده و قدرت نمایی روسیه در جنگ با گرجستان، سبب توجه بیشتر ترکیه به منطقه قفقاز شد. به نظر می رسید توافقنامه 22 آوریل 2009 ارمنستان و ترکیه در زوریخ، اوج تجلی اراده دو طرف برای بهبود روابط باشد، اما گذشت زمان اوضاع را به گونه ای دیگر رقم زد. از سوی دیگر، قفقاز از گذشته تاکنون، چه به عنوان بخشی از ایران و چه به عنوان حوزه نفوذ آن، همواره مورد توجه ایران بوده است. هرچند روابط تیره ترکیه - ارمنستان فرصت تحرک بیشتری را به ایران می داد، اما با تجدید روابط ترکیه –ارمنستان این پرسش به وجود آمد که: آیا روابط ترکیه –ارمنستان روابط ایران و ارمنستان را تحت تأثیر قرار خواهد داد؟ برای پاسخ به آن نخست به بررسی روابط ترکیه –ارمنستان پرداخته می شود که در قالب دیدگاه های احمد داوود اوغلو قابل تحلیل است، سپس با نگاهی به روابط ایران- ارمنستان، تأثیر حضور دوباره ترکیه را در معادلات مربوط به روابط ایران- ارمنستان مورد بررسی قرار گیرد. فرضیه مقاله حاضر این است که: بهبود روابط ترکیه –ارمنستان تأثیر منفی بر روابط ایران- ارمنستان نخواهد داشت. برای تبیین این روابط از پارادایم نوواقع گرایی استفاده شده است.
تحلیل جغرافیایی پیامدهای اجتماعی- اقتصادی جابجایی پایتخت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرهای پایتختی نقش های بسیار مهمی در تمام کشورهای جهان ایفا می کنند. یکی از این نقش ها، نقش سیاسی- اداری است که اغلب با تمرکز فعالیت های اقتصادی، اجتماعی، آموزشی همراه است. تمرکز گسترده انواع فعالیت ها در تهران به عنوان یکی از شهرهای پایتختی در سال های اخیر با پیامدهای اجتماعی- اقتصادی مثبت و منفی گسترده روبه رو بوده است و منجر به پدید آمدن طرح جابجایی کارکردهای پایتخت جهت کاهش این مشکلات شده است. هدف از این پژوهش تحلیل جغرافیایی پیامدهای اجتماعی- اقتصادی جابجایی کاردکردهای پایتخت و مدیریت یکپارچه است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی، جامعه آماری کارشناسان مسائل اقتصادی و اجتماعی و حجم نمونه 40 نفر بر مبنای نمونه گیری خوشه ای است. ابزار جمع آوری داده ها اسنادی و همچنین مصاحبه و پرسشنامه است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری(LISREL) استفاده شده است. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری انتقال پایتخت نشان می دهد در صورت انتقال پایتخت، تمرکز اقتصادی به دلیل انباشت سرمایه در تهران، در مکان جدید تحقق پیدا نمی کند، همچنین روند رشد جمعیتی، بحران های زیست محیطی نیز تشدید خواهد شد. در مقابل، انتقال برخی از کارکردها تأثیرات مستقیم (73/0) و غیرمستقیم (40/0) زیادی بر روی ساماندهی شهر تهران دارد. به گونه ای که انتقال این کارکردها باعث کاهش تمرکز جمعیتی، ترافیکی، سرمایه و ... در تهران می شود.
بررسی فرایند قلمروسازی کشورهای ساحلی در دریای عمان و محاسبه قلمروهای دریایی
حوزههای تخصصی:
دریاها و اقیانوسها بیش از ۷۰ درصد سطح سیاره زمین را شامل می شوند و در طول تاریخ نیز همواره مورد توجه بوده اند، اما مهم ترین اقدامات رسمی و قانونی برای قاعده مند نمودن ادعاهای متعدد و متفاوت کشورهای ساحلی در زمینه ادعای کنترل و مالکیت انحصاری دریای ساحلی و سرزمینی، به قرن بیستم بر می گردد. اولین کنفرانس مربوط به حقوق بین الملل دریاها در سال ۱۹۳۰ در لاهه تشکیل شد و آخرین کنوانسیون حقوق بین الملل دریاها نیز کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاهاست که تعداد کشورهایی که به کنوانسیون پیوسته اند به حد نصاب لازم رسیده است، از ۱۶ نوامبر ۱۹۹۴ لازم الاجرا گشته است. کشورهای ساحلی متعاقب و متاثر از مواد این کنفرانسها و کنوانسیونهای بین المللی اقدام به تصویب قوانین مناطق دریایی، تعیین و تحدید مرزهای دریایی و فلات قاره و ... نموده اند. در بین دو پهنه آبی جنوب ایران، قلمروسازی و تعیین و تحدید مرزهای دریایی و فلات قاره در خلیج فارس بیش از دریای عمان مورد توجه بوده است و حتی پژوهشهای کمتری نیز در زمینه قلمروسازی در دریای عمان صورت گرفته است. این پژوهش با اتخاذ روش توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از اسناد و قوانین دریایی و تحلیل کارتوگرافیکی، در پی آن است تا با بررسی قوانین مناطق دریایی و فرایند قلمروسازی کشورهای ساحلی در پهنه دریای عمان و ترسیم مرزهای تعیین و تحدید شده بر روی نقشه و استفاده از روش خط میانه در محدوده های تعیین حدود نشده، نقشه قلمروهای دریایی کشورهای ساحلی را در دریای عمان ترسیم نموده و مناطق مختلف دریایی هر یک از چهار کشور ساحلی این دریا را محاسبه نماید. نتایح تحلیل کارتوگرافیکی و محاسباتی نشان دهنده این است که در دریای عمان که همه محدوده آن بعد از خط مبدأ کشورها در زمره منطقه انحصاری- اقتصادی است، کشورهای ایران و عمان بیشترین قلمروهای دریایی و پاکستان که کمترین ساحل را در دریای عمان دارد، کمترین قلمروهای دریایی را در دریای عمان دارا می باشد. همچنین نتایج نشان داد که فرایند قلمروسازی و تحدید حدود مرزها در دریای عمان فرایندی کند بوده است به طوری که از ۱۴ قطعه مرز دریایی و فلات قاره که باید در پهنه این دریا تعیین و تحدید شوند، تنها ۲ قطعه تعیین و تحدید شده است و می توان گفت کند بودن این فرایند و توجه کمتر کشورهای ساحلی به مرزبندی در دریای عمان متأثر از برخی عوامل جغرافیایی و اقتصادی و البته تحت الشعاع فرایند قلمروسازی خلیج فارس بوده است.
زمینه های ژئوپلیتیک تحول در سیاست خارجی ترکمنستان
حوزههای تخصصی:
رویکردهای فعّال سازی/خام وش سازی در ژنگان سیاست خارجیِ کشورها وجود دارد. ژن وم هایِ جغرافیاپایه با رویکردهای دوگانه ی ژئوپلیتیک یا ژئوپاسیفیک، فعّال سازی می گردند. در رویکرد ژئوپاسیفیک، بازیگران تلاش دارند هویّت سیاسی خود را در عرصه ی بین المللی مبتنی بر عضویت در سازمان های منطقه ای و بین المللی، ایفای نقش میانجی منازعات منطقه ای، اتّخاذ راهبردهایِ تنش زدا، پذیرش اصلِ همکاری های متقابل براساس منافع مشترک، شکل دهند؛ در حالی که، در رویکرد ژئوپلیتیک، دست یابی به منافع، براساس اصلِ رقابت پی گیری می گردد. در هر دو رویکرد، ژنوم های زایل کننده ی قدرت ملّی، غیرفعّال می گردند. ترکمنستان از جمله کشورهایی است که پویش هایِ ژئوپلیتیکِ فراتر از واقعیت های جغرافیایی داشته است؛ زیرا، با گرفتاری های ژئوپلیتیک(محصورشدگی در خشکی، فقدان تاریخ مستقلِّ سیاسی، سیطره ی پیشینیِ نظام کمونیستی و فقدان عمق استراتژیک) مواجه است، اما توانسته در سیاست خارجی، کنش هایی کامروا داشته باشد. در این مقاله، کوشش می شود چهره یِ نوین سیاست خارجی ترکمنستان، براساس سازه ی مفهومیِ ژنومِ ژئوپلیتیک، واکاوی شود: شناخت پتانسیل های اقتصادی و فعّال سازی ژنوم های جایگاه یابی در اقتصاد سیاسی جهان، مسیرسازی برای انتقال انرژی، شناخت و فعال سازیِ پتانسیل های ژئوکالچر، شناخت موقعیّت ژئواستراتژیک و اتّخاذ راهبردهای تنش زدا در عرصه ی سیاست خارجی.
سیاست گذاری امنیت منطقه ای ناتو در مقابله با نشانه های آشوب ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایان ساختار دوقطبی را باید به عنوان مقدمه ای برای ظهور سازوکارهای آشوب زا در سیاست بین الملل دانست. بازیگران منطقه ای و قدرت های بزرگ در شرایط جهان آشوب زده، نیازمند سیاست گذاری امنیتی و راهبردی برای کنترل و محدودسازی نتایج آشوب سیاسی می باشند. سیاست گذاری امنیت منطقه ای در شرایط آشوب می تواند از طریق سازوکارهای یک جانبه، نهادی و هویتی انجام پذیرد. در این مقاله با استفاده از روش «تحلیل داده ها» و «تحلیل محتوا» و با استفاده از چارچوب نظری «نهادگرایی امنیتی» تلاش می شود تا سه سطح تحلیل امنیت سازی منطقه ای در فرآیند سیاست گذاری امنیتی بررسی و ارزیابی شود. یافته ها نشان می دهد که امنیت، ماهیت دگرگون شونده داشته و تحت تأثیر سازوکارهای محیط پیرامونی تغییر می یابد. در چنین شرایطی، نهادهای امنیتی نیز وظیفه دارند تا از سازوکارهای لازم برای چندجانبه گرایی نهادی و در راستای مقابله با تهدیدهای نوظهور استفاده نمایند. تهدیدهای نوظهور در نگرش بازیگران جهان غرب در قالب «نظریه آشوب» تبیین گردیده است. این نظریه می تواند جایگزینی برای رهیافت های رئالیستی و نئورئالیستی تلقی شود.
تأثیرات جهانی شدن بر ساختار کالبدی شهرهای اسلامی (نمونه موردی: کلانشهراصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهانی شدن یکی از پدیده هایی است که جامعه بشری در حال حاضر با آن مواجه می باشد. ابعاد و دامنه ی این پدیده آنقدر وسیع و گسترده است که تمام شئون زندگی را در بر می گیرد. جهانی شدن با ابزارهای مهمی چون تکنولوژی ارتباطات– اطلاعات، خدمات و کاربری های مرتبط با آن، ساختار کالبدی بسیاری از شهرهای جهان را تحت تأثیر قرار داده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات بصورت کتابخانه ای است. با توجه به اینکه هدف این مقاله بررسی تأثیرات جهانی شدن بر ساختار کالبدی شهرهای جهان اسلام با موردشناسی شهر اصفهان می باشد، این پژوهش درصدد آن است که با استفاده مدل تغییر سهم و آمار موجود در طرح های تفضیلی، تغییرات ایجاد شده در کالبد شهر اصفهان در سه نوع کاربری مهم مانند کاربری مسکونی، تجاری و شبکه معابر را بر اساس روند جهانی شدن مورد تجزیه تحلیل قرار دهد. نتایج نشان می دهد که فرآیند جهانی شدن در شهر اصفهان باعث تغییراتی در فضاهای کالبدی شهر اصفهان گردیده است که از جمله در کاربری مسکونی باعث پیش رفتن به سوی بلندمرتبه سازی ( 3 و 4 طبقه) و آپارتمان نشینی، در کاربری تجاری باعث ایجاد فروشگاه های بزرگ از جمله فروشگاه های زنجیره ای بزرگ مانند رفاه و هایپر استار شده که باعث صرفه جویی در هزینه و زمان شده است. در کاربری شبکه معابر باعث ایجاد شبکه بزرگراهی و اتوبانهای دو طبقه شده است. بنابراین می توان بیان داشت که جهانی شدن تغیرات زیادی درفضاهای کالبدی شهراصفهان به جای گذاشته و این تغییرات نیز ادامه خواهد داشت.
بررسی و تحلیل ره نامه جنگ پیشگیرانه آمریکا در آسیای جنوب غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ره نامه(دکترین) قواعد بنیادی، چارچوب نظام مند و اصول ریشه ای است که در هر شاخه ای از علوم راهبردی با انباشت دانش، تجربه، مطالعه، تحلیل و آزمایش گردآوری می شود و با به کارگیری توانمندی ها نحوه دستیابی به اهداف را نظام مند می نماید. انتظار می رود که ره نامه اصول، نظریه، خط مشی و چگونگی عمل را بیان نماید. راهبردپردازان دولت آمریکا پس از حوادث 11 سپتامبر 2001 طیف جدیدی از تهدیدات امنیت ملی آمریکا را ترسیم نمودند. در این مسیر آمریکا تلاش نمود تا از این حادثه مشکوک برای تحمیل نظام تک قطبی بر نظام بین المللی حداکثر بهره را برده و بدین جهت ره نامه جنگ پیشگیرانه را در دستور کار خود قرار داد. شناخت رویکرد تهاجمی سال های اخیر آمریکا در دهه ابتدایی قرن بیست و یکم در آسیای جنوب غربی در قالب ره نامه جنگ پیشگیرانه، موضوع و سؤال مهمی است که می تواند تهدیدات مهمی در ابعاد دفاعی برای کشور و کاربرد مؤثر و مهمی در راستای برقراری دفاع همه جانبه و امنیت ملی ج.ا.ایران داشته باشد، از این رو این امر نیاز به بررسی و مطالعه دقیق دارد.
Strategic Implications of Scenarios Facing Shanghai Organization on Iranian Energy Geopolitics(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Shanghai cooperation organization, is a regional multilateral cooperation organization the permanent and observer members of which account for about 44% of world population, 20% of oil reservations and about 40% of world gas reservations. Also, permanent and observer countries of this organization have a significant share in oil and gas production. 24% world oil production as well as over 30% of world gas production is done in Shanghai region. Therefore, given the aggregation of the largest energy producers (Iran and Russia) alongside the largest energy consumers (China and India) in this organization and its huge energy potential, one of the cooperation fields is energy. As such, in order to provide some recommendations for Iran about the manner of membership in the organization using scenario planning method, this research investigates the impact of scenarios facing Iran and Shanghai organization on energy geopolitics and concludes that if Iran become a full member of Shanghai organization, it can take advantages from its positive consequences on energy security (acquisition of demand security, eliminate the threat of sanctions, foreign investment and access to technology)
تبیین آثار مقیاس های جغرافیایی بر شکل گیری پدیده ناحیه گرایی در ایران (مطالعه موردی: ناحیه بلوچستان)
حوزههای تخصصی:
ناهمگونی ملی در بعد فرهنگی و سرزمینی شاخصه بسیاری از کشورهاست. تجربیات کشورها در بعد مدیریت ناهمگونی ملی متفاوت می نماید؛ به گونه ای که هر کدام از آنها متناسب با نوع ناهمگونی برای تقویت پیوستگی سرزمینی و همبستگی ملی، سیاست های مختلفی را در پیش می گیرند. با این حال، اکثر کشورها به فراخور پهناوری و شمار جمعیت با مقوله ناحیه گرایی روبرو هستند که مشروعیت حکومت و گاه دولت را به چالش می کشاند. ایران متاثر ازموقعیت جغرافیایی اش در طی تاریخ دیر پای خود، سرای سکونت گروه های زبانی- مذهبی بسیاری بوده است. از این رو، تعامل میان این نواحی از فرهنگ و مدنیت ایرانی، فرهنگی متکثر ساخته است. بلوچستان واقع در جنوب شرق کشور از آن دست نواحی است که به واسطه ناهمگونی های زبانی، مذهبی و نیز سطح بهره مندی، از شاخصه ها و مولفه های وجودی لازم برای ناحیه گرایی برخوردار است. مقاله حاضر که ماهیتی کاربردی دارد و روش گردآوری اطلاعات آن کتابخانه ای و پیمایشی است با رویکردی توصیفی- تحلیلی به تبیین اثرات مقیاس های جغرافیایی در ابعاد جهانی، منطقه ای، ملی، ناحیه ای و محلی بر شکل گیری پدیده ناحیه گرایی در ناحیه بلوچستان ایران پرداخته است. نتیجه پژوهش نشان داد که شکل گیری ناحیه گرایی در بلوچستان متأثر از مقیاس های متعدد جغرافیایی است که هرکدام به شکلی متمایز ظهور این پدیده را در این ناحیه به دنبال داشته اند. از این رو، این مقیاس ها از رهگذر ابزارهای رسانه-ای، حمایت های مالی و ایدئولوژیک برخی کشورهای منطقه، وجود برخی محدودیت ها برای مشارکت کامل سیاسی - اجتماعی، ناکارآمدی نظام توزیع، تعارض منافع هویت های ناحیه ای، بعد مسافت و ناهمگونی مذهبی مواردی هستند که در مقیاس های مختلف زمینه بروز ناحیه گرایی مذهبی را در این بخش از کشور فراهم کرده است.
تأثیر تحریمهای بین المللی بر عوامل قدرت ملی؛ با تأکید بر تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل بر علیه ج.ا.ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحریمهای شورای امنیت برعلیه ایران و به دلیل فعالیتهای هسته ای از سال 2006 آغاز شد و تا سال 2010 نیز 6 قطعنامه در این خصوص صادر شد که در طی زمان بر شدت اقدامات آنها افزوده شد. با توجه به مفاد قطعنامه ها، تحریمهای اعمال شده از سوی شورای امنیت سازمان ملل بر علیه ایران از نوع تسلیحاتی، مالی و مسافرت افراد درگیر در بخش انرژی هستهای و صنایع موشکی است. اگرچه درجه این تحریمها با تحریمهای جامع فاصله زیادی دارد، ولی با این حال آثار آنها در جامعه قابل لمس است و در پی آن آثار زیانباری حتی بر بخشهای تحریم نشده نظیر بخش سلامت و اغلب عوامل قدرت ملی نظیر اقتصاد، محیط زیست، کارایی نظام سیاسی، علم و تکنولوژی، اجتماع و فرهنگ، امور نظامی و حتی امور فرامرزی تحمیل شده است. مقاله حاضر با روش توصیفی و تحلیلی در پی بررسی تحریم های بین المللی بر علیه ج.ا.ا و اثرات آنها بر قدرت ملی در طی ده سال گذشته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که اگرچه تحریمها در مواردی که به صورت هدفمند اعمال شده اند، به صورت مستقیم ریشهها و مبانی آن قدرت ملی را هدف قرار دادند، ولی به صورت غیرمستقیم نیز بخشهای دیگر کشور را مورد هدف قرار داده اند.
اقتصاد سیاسی فضا و تعادل منطقه ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برقراری توازن و رسیدن به تعادل در بین مناطق، به عوامل عدیده ای بستگی دارد که ثروت و قدرت از مهم ترین آنها به شمار می رود. هندسه ی توزیع و ترسیب این دو عامل، تحت امر جریان اقتصاد سیاسی حاکم بر فضا شکل می گیرد. با توجه به نقش بنیادین رویکرد اقتصاد سیاسی در تولید فضا و ایجاد ناهمسانی فضایی، در این تحقیق تلاش شده است تحلیلی فضایی از رویکرد اقتصاد سیاسی حاکم بر ایران در دهه ی اخیر صورت پذیرد و ضمن ارزیابی توازن منطقه ای کشور، چگونگی نقش یابی اقتصاد سیاسی فضا بر نامتعادل سازی منطقه ای در ایران تبیین و تشریح شود. تحقیق حاضر با روشی توصیفی – تحلیلی و همبستگی صورت گرفته است و داده های مورد نظر در قالب 28 شاخص و متغیر برای دوره ی آماری 93-1384 از مطالعات اسنادی تهیه شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نقشه های توزیع درصدی در محیط نرم افزار GEO DaTM، روش های تصمیم گیری چندمعیاره TOPSIS و COPRAS، آماره موران محلی در محیط GIS 10 و رگرسیون خطی در SPSS استفاده شده است. نتایج نشان داد در جریان توزیع قدرت و ثروت کشور بین مناطق، گرایش و ساخت تک قطبی در اقتصاد سیاسی حاکم بر فضا وجود دارد. همچنین رویکرد فضایی اقتصاد سیاسی، منجر به پایابی نابرابری منطقه ای و شدت بخشی به نامتوازنی فضایی شده است که در نتیجه ی آن، یک قطب و خوشه برخوردار از مواهب اقتصادی – اجتماعی در فضای سرزمینی متشکل از مناطق تهران، البرز و اصفهان پدیدار شده است.
A Political Geographic Analysis of Developing State Systems(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study examines the evolution of state systems in seven developing world regions, including Central and South America, North and Sub-Saharan Africa, the Middle East, and Central and Southeast Asia, from the date of political independence to the early twenty-first century. The theoretical framework incorporates two propositions: that the central problem of Third World state formation has been the relative absence of the consolidation of geographic boundaries in response to external military threats, and the limited ability of governments to project their authority over sparsely inhabited territories. Additional hypotheses address the role of population and topography in public administration; the impact of ethno linguistic divisions on governance; the dynamics of domestic protests and violence; the political effect of external challenges to territorial integrity; and the relationship between boundaries and interstate conflict. These are applied at three levels of analysis. The domestic-level model introduces a measure of internal power projection capability that indicates the ability of political elites to administer taxation across territorial space. A second international-level model estimates the impact of these domestic structural variables on the extent of state participation in militarized interstate disputes. The final level addresses possible interdependence between internal and external variables. The outcomes suggest that while several predictors have had a significant impact on trends of consolidation and conflict across systems, there is considerable variation in effects between regions, calling into question common generalizations about the intrinsic qualities of developing states.
جهان شهرها و نقشه های جدید ژئوپلیتیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همزمان با شتاب گرفتن فرایند «جهانی شدن» به خصوص «جهانی شدن اقتصاد» گروهی از اندیشمندان دست به نظریه پردازی های جدید زده و مدعی این مطلب شدند که فرایند جهانی شدن اهمیت «مکان ها» را از بین برده و «فاصله و مرز» دیگر معنایی ندارد. آنها مدعی شدند (جغرافیا دیگر مرده است) و «نقشه های جغرافیایی» چندان در دنیای جدید کارآمد نیستند. در پاسخ به این نظرات، جغرافی دانان زیادی دست به انجام یک سری تحقیقات انتقادی و تدوین مقالاتی در نقد این ادعا زدند. یکی از این کارها تهیه «نقشه های جدید ژئوپلیتیکی» است. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و رایانه ای به این مسئله پرداخته شد که جهانی شدن چه تأثیری روی نقشه ژئوپلیتیکی داشته و آیا جهانی شدن، نقش جغرافیا و نقشه های سیاسی را کمرنگ کرده است. همانطور که می دانیم شهرها در عرصه جهانی شدن خارج از مرزهای سیاسی خود به نقش آفرینی های جدیدی دست زدند و گاه اهمیتی فراتر از حکومت های خود پیدا کردند. «نقشه های جدید ژئوپلیتیکی» بجای تمرکز روی کشورها و مرزهای واقعی به سمت نقشه هایی رفته که به ترسیم «روابط شهرها» توجه می کند و در آن مرزهای واقعی چندان اهمیتی ندارد. در این راستا کارهای ارزنده ای انجام گرفته که یکی از آنها کار تیلور و همکارانش است. در «نقشه های جدید ژئوپلیتیکی» تمرکز روی ارتباطات بین شهرها در سراسر جهان است. ترسیم ارتباطات شهرهای سراسر جهان به بازنمایی جدید از «فضای اقتصاد جهانی جریان ها» کمک می کند که تکمیل کننده و نه جایگزین «فضای سیاسی بین المللی مکان ها» هستند. به عبارتی دیگر نقشه های جدید جریان های اقتصادی شهرهای جهانی تنها مکملی برای نقشه سیاسی بین المللی کشورها هستند که برای فهم تغییرات اجتماعی جدید تحت شرایط جهانی شدن یک چهارچوب فضایی مناسب را فراهم می آورند.
America and Securitization of Iran after the Islamic revolution 1979 till 2013; continuation or change(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
U.S foreign policy toward Iran had been so uncertain and variable since the beginning of this relation, but alongside fluctuations, some kind of consistency is distinguishable. Until the Islamic revolution of 1979by the Iranian people, Iran was playing a major role in the U.S. anti-communist strategy in the Middle East. U.S grand strategy was based on its confrontation with USSR and Iran was the key for controlling the Middle East and process of underpinning Iran’s power as a liberal ally in the region was at the core of U.S considerations in Iran. After the 1979 revolution, Iran’s priority had changed as a regional actor and it no longer identified itself as a member in the Western coalition based on American foreign policy. On the other hand, U.S. also stopped to identify Iran as a friend and started to demonize the new role Iran was playing in the Middle East and the world. By having these trends in mind, a very fundamental, important question strikes the mind: Did U.S has a turning point in its foreign policy toward Iran after the 1979 or the principle of its foreign policy was fixed and only tactical changes occurred? In order to answer this question I’m going to examine the history of U.S foreign policy toward Iran, particularly the post-revolutionary period. This analysis will be conducted according to the Copenhagen school definition of security and concept of securitization. This theoretical frame work brought us a comprehensive understanding of security and also a relative, useful categorization of security strategy in foreign policy. Different methodological approaches could be used in these frameworks but in this research I have used the discourse analysis method to explore the subject of research. Conclusion of the research shows us that American strategy toward Iran covers both permanent and variable factors but the permanent element was the key and variable factors made changes only in tactical level. U.S foreign policy was basically directed toward securitizing Iran but the world system, regional and national events also made it more powerful. It means that after the Islamic revolution of Iran, U.S. has continuously made an attempt in persuading other actors to securitize Iran. Before the Cold War, this securitization was in a low level but after the Cold War it can be classified as a high-securitization.
تغییرهای ساختار جمیعتی جمهوری اسلامی ایران: آسیب شناسی و ظرفیت سنجی مسائل امنیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عامل جمعیت با توجه به مختصات ملی، ویژگی های اجتماعی و درجة تحول های آن، در ارزیابی امنیت و قدرت سیاسی کشورها مؤثر است؛ بنابراین، در برنامه ریزی های کلان هر کشور، توجه به داده های جمعیتی، اساس هر اقدامی (در مقیاس های محلی، ملی، منطقه ای و جهانی) است؛ برای مثال، وجود یا نبود توازن ساختار جمعیتی، بر مسائل آموزشی، رفاهی، خدمات رسانی، بیکاری و به طورکلی، موضوع های امنیتی کشور در سطوح خرد و کلان تأثیر می گذارد. هدف این پژوهش، بررسی آسیب ها و ظرفیت های محیط امنیتی جمهوری اسلامی ایران با توجه به تغییرهای ساختاری جمعیت است تا از این رهگذر، با درک بهتر مسئلة جمعیت و تحول های آن، از جمله موضوع کاهش یا افزایش جمعیت، توزیع جمعیت، تغییرهای هرم سنی جمعیت و... بتوان شناخت بیشتری از مسائل امنیتی به دست آورد و به برنامه ریزی دقیق تر در این زمینه پرداخت. پرسش بنیادی این پژوهش آن است که تغییرهای ساختاری جمعیت، چه تأثیری بر امنیت کشور در مقیاس ملی، منطقه ای و بین المللی می گذارد. برای بررسی این موضوع، از رهیافت نظری باری بوزان استفاده شد که چارچوبی نوین در بررسی های امنیتی است و ابعاد مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی را ارزیابی می کند. نتایج نشان می دهد کشور درحال تجربة نظام جدید جمعیت شناختی است که ابعادی نظیر توزیع نابرابر جمعیت، مهاجرت، شهرنشینی سریع، انتقال ساختار سنی، سالخوردگی، تغییرهای خانواده، نابرابری جنسیتی، فقر و نابرابری، تخریب محیط زیست و... را بر امنیت ایران به همراه دارد.
توسعه علمی و فناوری در کشور و تأثیر آن بر افزایش قدرت منطقه ای ؛ مطالعه تطبیقی جمهوری اسلامی ایران و هند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرن بیستم، عوامل گوناگونی در شکل گیری قدرت های جدید جهانی نقش داشته اند که شناخت این عوامل و بررسی چگونگی اثرگذاری آنها بسیار با اهمیت است. به طور قطع، یکی از این عوامل قدرت زا فناوری می باشد که با تأثیرگذاری بر حوزه های مختلف نظامی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی موجب افزایش قدرت ملی و فاصله گیری چند کشور از بقیه شده است. قدرت ملی در هر کشوری جایگاه آن را در سلسله مراتب قدرت جهانی یا ساختار ژئوپلیتیکی جهانی تعیین می کند که امروزه، ارتباط مستقیمی با درک مفاهیم اقتصاد ملی دارد. تأثیر مثبت و اساسی فعالیت در زمینه های اقتصادی بر رشد و توسعه قدرت ملی را می توان در بازسازی و برتری کشور های شکست خورده آلمان و ژاپن به دلیل بهره مندی از اقتصاد و فناوری و متقابلاً بهره مندی کمتر روسیه در صحنه جهانی با وجود دارا بودن قدرت نظامی مشاهده کرد.پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سوال است که علم و فناوری چگونه می تواند در تعامل با اقتصاد، موجب ارتقاء جایگاه منطقه ای و جهانی کشور شود. به همین جهت روش توصیفی – تحلیلی به عنوان روش تحقیق انتخاب شده و از چارچوب نظری «نظام ملی نوآوری» استفاده گردید، گردآوری اطلاعات مورد نیاز نیز به روش کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. برای مطالعه تطبیقی نیز کشور هند انتخاب گردید. یافته ها نشان داد که در کشورمان علی رغم وجود زیرساخت های لازم، نیروی انسانی کارآمد و تأکید و برنامه ریزی در سطح ملی در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات و همچنین فناوری زیستی، این دو بخش فناوری، تأثیر قابل توجهی در اقتصاد ملی نداشته اند در حالی که در هند، علی رغم جمعیت فقیر زیاد، بوروکراسی پیچیده، فساد اداری و مشکلاتی از این دست، با مدیریت مؤثر دو بخش فناوری اطلاعات و ارتباطات و زیست فناوری، اقتصاد ملی قدرتمندی شکل گرفته و اشتغال و ثروت قابل توجهی تولید شده است. اقتصاد مبتنی بر فناوری در کنار سایر مؤلفه های قدرت همچون جمعیت، سرزمین پهناور و تسلیحات استراتژیک نظامی موجب ارتقاء جایگاه جهانی هند تا سطح قدرت های نوظهور شده است.