فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۰۱ تا ۱٬۱۲۰ مورد از کل ۲٬۴۶۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه رسیدن به توسعه روستایی یکی از دغدغه های دولت ها، به ویژه در کشورهای در حال توسعه است. روستاها با دارا بودن منابع طبیعی و کشاورزی، با مسائل و مشکلات فراوانی روبرو هستند. این مسئله باعث شده است که در سال های اخیر بار دیگر، توسعه روستایی مورد توجه نظریه پردازان، برنامه ریزان و مجریان حکومتی قرار گیرد. یکی از راهبردهایی که در اغلب کشورهای جهان مورد توجه قرار گرفته و حتی در برخی از این کشورها به اجرا درآمده است و نتایج مثبتی به همراه داشته، توسعه و گسترش گردشگردی در نواحی روستایی است. هدف از این پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر میزان رضایت گردشگران از فضای گردشگری روستایی در ناحیه خرقان شهرستان بوئین زهرا است. نوع تحقیق کابردی و روش مورد استفاده توصیفی- تحلیلی بوده و برای گردآوری اطلاعات از روش های کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه، مشاهده و مصاحبه) استفاده شده است. جامع آماری این تحقیق، 100 نفر از گردشگران در منطقه مورد مطالعه به صورت تصادفی مورد سنجش قرار گرفته است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش های آماری توصیفی و استنباطی (تحلیل عاملی) استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد که اصلی ترین ضعف موجود در روستا در جذب و توسعه ی گردشگری، عدم وجود آب و هوای مناسب در فصلهای مختلف با ارزش میانگین50/2بوده است و مهمترین نقطه قوت روستا در توسعه ی گردشگری با ارزش میانگین 55/3 مربوط به دسترسی به زیرساخت های خدماتی – بهداشتی در روستا است. همچنین یافته ها تحلیل عاملی نشان داد که وجود آب و هوای مناسب در فصل های مختلف می تواند باعث توسعه ی فضای گردشگری شود، که مقدار بار عاملی این متغیر 864/0 است. و اصلی ترین نقطه ضعف در راستای توسعه ی فضای گردشگری با توجه به تحلیل عاملی تعاملات بین مردم و گردشگران با بار عاملی 532/0 بوده است.
اثرات روابط اقتصادی شهر و روستا بر وضعیت اجتماعی و اقتصادی سکونتگاه های روستایی مورد: دهستان چهل چای در شهرستان مینودشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقتصاد فضا به الگوی مکانی یک اقتصاد، همانند توزیع و محل فعالیت های تشکیل دهنده آن و جریان های مکانی که بخش اساسی آن اقتصاد را تشکیل می دهند، اطلاق می شود. در تحقیق حاضر، اثرات روابط اقتصادی شهر و روستا بر وضعیت اجتماعی و اقتصادی سکونتگاه های روستایی دهستان چهل چای شهرستان مینودشت را مورد مطالعه قرار داده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی - تحلیلی است و اطلاعات مورد نیاز از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده است. در بخش مطالعات میدانی از ابزار پرسشنامه و مشاهدات مستقیم استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق، کل سرپرستان خانوار روستایی دهستان چهل چای شهرستان مینودشت بوده است. بر اساس سرشماری 1390، دهستان مورد مطالعه شامل 37 روستای دارای سکنه و 5003 خانوار بوده است؛ بنابراین با توجه به تعداد روستاها، پراکندگی آن ها در سطح دهستان و فراوانی تعداد خانوارهای روستایی، اقدام به نمونه گیری شده است؛ به طوری که، ابتدا تعداد 8 روستا به عنوان نمونه انتخاب گردید. در مرحله بعد، با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران، حجم نمونه 234 خانوار تعیین و به روش طبقه بندی گروهی تصادفی متناسب با تعداد خانوار هر یک از روستاها، نمونه ها انتخاب شده است. داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های همبستگی پیرسون و اسپیرمن تحلیل شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که نقش روابط اقتصادی شهر و روستا در محدوده مورد مطالعه بسیار مهم و تأثیرگذار بوده است؛ این روابط رو به رشد باعث شده تا در مواردی حالت سلطه اقتصادی شهر بر نواحی روستایی کمرنگ تر شود و به نوعی تعامل و پیوندهایی، هر چند ناقص و بیشتر به نفع شهر پدید آید. همچنین یافته ها مؤید این است که بین روابط اقتصادی شهر و روستا و وضعیت اقتصادی و اجتماعی ناحیه مورد مطالعه رابطه معناداری وجود دارد و بدین ترتیب می توان گفت که روابط اقتصادی شهر و روستا نقش مؤثری در وضعیت اجتماعی و اقتصادی نواحی روستایی دارد.
تحلیل فضایی شاخص های توسعه آموزشی در مناطق شهری و روستایی کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اساس توسعه در هر کشوری بر آموزش استوار است و شاخص های توسعة آموزشی زمینه ساز دست یابی به توسعه پایدار انسانی محسوب می شوند. آموزش بالاتر، زمینه دست یابی به شغل بهتر، شرایط بهتر زندگی و انسانی تر کردن زندگی را فراهم می سازد و اجتماعی معقول تر و فضای متعادل تر را به ارمغان می آورد. از سویی توزیع بهینة شاخص های آموزشی زمینه دست یابی به سلامت، آسایش و زیبایی شهری را که مقدمات توسعه پایدار شهری هستند،فراهم می آورد. در پژوهش حاضر سعی شده است که به تحلیل فضایی نماگرهای آموزشی در یکی از محروم ترین استان های ایران؛ یعنی کهگیلویه و بویراحمد پرداخته شود. برای نیل به این مهم از 24 نماگر شهری و روستایی استفاده شده است. پژوهش سعی دارد به کمک روش های ضریب ویژگی و تکنیک مک گراناهان به تحلیل فضایی این نماگرها بپردازد. یافته های پژوهش با بهره گیری از روش تقسیم بر انحراف معیار نشان می دهد که یاسوج با شاخص ترکیبی 82.51 در رتبة اول، دهدشت با شاخص 47.54 و سی سخت با شاخص 45.89 در رتبه های دوم و سوم استان قرار گرفته اند. گچساران، چرام، بهمئی، باشت، مارگون، چاروسا، لوداب، دیشموک و لنده به ترتیب در مراتب چهارم تا دوازدهم استان قرار داشته اند.
ضریب ویژگی نشان می دهد که یاسوج با 49994.84 از نظر برخورداری از نماگرهای آموزشی در رتبة اول استان قرار گرفته است. دهدشت، گچساران، سی سخت، بهمئی، چرام، باشت، چاروسا، مارگون، لوداب، دیشموک و لنده به ترتیب در رتبه دوم تا دوازدهم قرار گرفته اند. نتایج پژوهش با بهره گیری از تکنیک مک گراناهان نشان از آن دارد که یاسوج با شاخص ترکیبی 4.892 در رتبة نخست استان قرار داشته است. دهدشت با شاخص ترکیبی 2.75 و سی سخت با شاخص ترکیبی 2.475 در رتبه های دوم و سوم استان قرار گرفته اند. گچساران، چرام، بهمئی، باشت، چاروسا، مارگون، لوداب، دیشموک و لنده به ترتیب در رتبه های بعدی قرار داشته اند.
کاربرد الگوهای کمّی تحلیل فضایی جمعیت در آمایش سکونتگاه های روستایی مطالعه موردی: استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با نگاهی فضایی به استقرار و پیدایش سکونتگاههای روستایی در ایران، میتوان دریافت که الگوی غالب همواره به صورت مکانی و نقطهای بوده است. نتایج پژوهشهای اخیر در این امر مشخص میسازند که این توزیع مکانی سکونتگاهی ریشه در توزیع فضایی منابع پایه به صورت نقطهای و پهنهای دارد. این مقاله با بهرهگیری از الگوهای تحلیل فضایی جمعیت، از جمله ضرایب جینی، آنتروپی و مدلهای تحلیلگر فضایی و خوشهای (cluster)، در پی آن است که چگونگی آرایش فضایی سکونتگاههای روستایی را در استان خراسان رضوی که بیشترین میزان جمعیت روستایی کشور را (4/8 درصد) در سال 1385 داشته است، مورد سنجش قرار دهد. نتایج این پژوهش نشان میدهند الگوی سکونت و جایگزینی فضایی از سکونتگاههای کوچک و متوسط به سکونتگاههای بزرگ، امری اجتناب ناپذیر است. از سوی دیگر، به دلیل اعمال سیاستهای آمایشی نامناسب در تجهیز و توسعه منابع پایه برای تثبیت جمعیت روستایی همواره فرآیند انتقال جمعیت روستایی، از نواحی حاشیهای استان به سمت مراکز بزرگ شهری در چهار دهه گذشته تحقق یافته که از جمله پیامدهای آن ناپایداری سازمان فضایی سکونتگاههای روستایی است.
بررسی پراکنش خوشه های فضایی روستاهای گردشگری و ارتباط آن با شکل گیری هسته های جمعیتی در استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون شک اولین قدم در خصوص ساماندهی روستاهای گردشگری، توجه به شیوه استقرار و پراکنش فضایی آنها و نتایج مترتب بر آن می باشد. در ادبیات علمی برنامه ریزی فضایی، شیوه استقرار و پراکنش کلیه پدیده های جغرافیایی را در قالب سه الگوی خوشه ای، پراکنده و تصادفی طبقه بندی می کنند. از سوی دیگر در این چارچوب، علاوه بر پراکنش پدیده ها، می توان ابعاد دیگری از سایر ویژگی های آنها را در ارتباط با موقعیت فضایی شان مورد ارزیابی قرار داد و به ابعاد کامل تری از نحوه توزیع عوارض در فضا آگاهی پیدا کرد. با توجه به آنچه گفته شد قدم اول در بررسی روستاهای گردشگری، نحوه الگوی استقرار آنها در قالب الگوهای خوشه ای، پراکنده و تصادفی و در قدم بعد توجه به ابعاد دیگر این روستاها در ارتباط با موقعیت جغرافیایی آنهاست. به عبارتی آیا طی دوره زمانی مشخص، روستاهای پیرامون یکدیگر، ویژگی های مشابه نیز پیدا کرده اند؟ این بررسی از آن جهت حائز اهمیت است که می توان در کنار خوشه های فضایی استقرار، خوشه های دیگری نیز از سایر ویژگی های نقاط روستایی مشاهده کرد. این موضوع مبین آن است که آیا خوشه های فضایی، موفق به شکل بندی هسته های جمعیتی، اجتماعی و اقتصادی نیز شده اند؟
ارزیابی و تحلیل رضایت مندی مدیران محلی از خدمات سازمان های محلی مطالعة موردی: روستاهای شهرستان شیروان و چرداول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف سنجش و تحلیل رضایت مدیران محلی از عملکرد سازمان های محلی فعال در نواحی روستایی شهرستان شیروان و چرداول (استان ایلام) انجام شده است. حوزة پژوهش، تمامی روستاهای بالای 20 خانوار شهرستان است که در زمان پژوهش، شورای اسلامی داشته اند و جامعة آماری تحقیق نیز تمامی اعضای شورای اسلامی این روستاهاست. به دلیل ضرورت آگاهی از میزان رضایت روستاییان تمامی روستاها، مطالعه به صورت تمام شماری انجام شد و در مجموع، 445 پرسشنامة بسته از 168 روستای بالای 20 خانوار گردآوری شد. در این پژوهش، برای سنجش رضایت روستاییان از مدل شکاف کیفیت خدمات، برای تحلیل نتایج و ارزیابی نظر مدیران محلی از آزمون کای اسکوئر تک نمونه ای و برای مقایسه و سطح بندی رضایتمندی، از تحلیل خوشه ای استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد روستاییان، در مجموع از عملکرد سازمان های محلی، رضایت اندکی دارند. در این میان، روستاییان دهستان زردلان با امتیاز 5/3 (در بازة یک تا پنج) کمترین و روستاییان دهستان کارزان با امتیاز 53/3 بیشترین رضایت را از خدمات عمومی اعلام کردند. خدمات رسانة جمعی (رادیو و تلویزیون)، آنتن دهی موبایل، بیمة روستاییان و خدمات آموزش ابتدایی، بیشترین امتیاز رضایتمندی جامعة آماری را کسب کردند و در نهایت، نتایج تحلیل همبستگی نشان داد ارتباط مثبت و معناداری بین شاخص عمومی برخورداری، و ارتباط معکوس و معناداری بین شاخص میانگین فاصلة دسترسی با شاخص رضایت عمومی وجود دارد.
تحلیلی بر تأثیر راهکارهای اصلاحی مدیریت بازارچه مرزی در بهبود سطح توسعه اقتصادی- اجتماعی نواحی روستایی پیرامون (مطالعه موردی: بخش خاو و میرآباد شهرستان مریوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی و تحلیل تأثیر راهکارهای اصلاحی مدیریت بازارچه مرزی در بهبود سطح توسعه اقتصادی- اجتماعی روستاییان بخش خاوومیرآباد شهرستان مریوان بعد از دوره ای رکود و ناکارآمدی در عملکرد بازارچه، هدف اصلی پژوهش حاضر است.
روش تحقیق: تحقیق کاربردی حاضر با روش توصیفی– تحلیلی انجام و داده های مورد نیاز در بخش نظری با بهره گیری از منابع کتاب خانه ای و در بخش عملی با استفاده از پیمایش میدانی مبتنی بر مصاحبه و توزیع پرسش نامه در میان ۲۶۰ نفر از سرپرستان خانوار روستاهای بخش، گردآوری شد. تعیین حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و توزیع پرسش نامه ها در میان روستاهای نمونه به صورت طبقه ای و در میان سرپرستان خانوار به صورت تصادفی ساده بوده است. داده های به دست آمده نیز با استفاده از شاخص های توصیفی چون میانگین و مد و آزمون های آمار استنباطی چون: t تک نمونه ای، تحلیل مسیر و تکنیک AHP تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان دهنده این واقعیت است که راهکارهای اصلاحی که از سوی مدیریت بازارچه اتخاذ و اجرا شده اند، موجب بهبود عملکرد بازارچه و در نتیجه، ارتقای سطح توسعه اقتصادی- اجتماعی روستاییان بخش شده اند. در این میان، مؤلفه افزایش درآمد، دارای بیشترین تأثیر، در بهبود سطح توسعه اقتصادی- اجتماعی روستاییان به دنبال اجرای راهکارهای اصلاحی مدیریتی در شیوه اداره بازارچه می باشد. از میان راهکارهای اتخاذی مدیریت بازارچه نیز راهکار افزایش سقف مبادلات و افزایش درآمد روستاییان، دارای بیشترین اهمیت و تأثیر در خروج از رکود بازارچه و اثرگذاری مطلوب آن در توسعه اقتصادی- اجتماعی روستاییان بخش بوده است.
محدودیت ها: محدودیت دسترسی به روستاهای منطقه به دلیل گستردگی، کمبود آمارهای کمی در ارتباط با حجم مبادلات بازارچه و عدم در اختیارگذاری آن ها به دلیل امنیتی بودن منطقه، مهم ترین محدودیت های پژوهش حاضر بوده اند.
راهکارهای عملی: مهم ترین راهکار، سهم بردن بیشتر روستاییان از منافع بازارچه با جذب پس اندازهای خرد روستاییان در قالب تعاونی تجاری و نیز اختصاص بخشی از درآمدهای بازارچه به منظور سرمایه گذاری در فعالیت های مولد کارگاهی در سطح روستاهای بخش است.
اصالت و ارزش: نوآوری اصلی پژوهش، بارزکردن نقش مدیریت صحیح و کارآمد نهادهای و محدثات توسعه ای روستایی از جمله بازارچه های مرزی در راستای توسعه اقتصادی– اجتماعی نواحی روستایی محروم مرزی است.
تنوع بخشی فعالیت های اقتصادی و پایداری روستاها مورد: شهرستان خرمدره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوام و پایداری هر روستا در گرو پویایی و دوام اقتصاد آن است. تضعیف فعالیت های اقتصادی سنتی در مناطق روستایی مانند کشاورزی، معدن و جنگل طی دهه های اخیر، جستجوی راهکارهای جدید را برای تقویت پایه های اقتصادی و تنوع بخشی به فعالیت های اقتصادی در مناطق روستایی، ضرورت بخشیده است. تنوع یکی از پایه های اساسی ثبات است و به-عنوان یکی از استراتژی های اصلی پایداری اقتصادی در ارتقای رفاه و امنیت اقتصادی منطقه جایگاه بسزایی دارد. این پژوهش با هدف بررسی ارتباط تنوع بخشی فعالیت های اقتصادی و پایداری اقتصادی سکونتگاه های روستایی در شهرستان خرمدره انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش مورد استفاده توصیفی-تحلیلی می باشد. برای گردآوری اطلاعات از روش های کتابخانه ای و میدانی بهره گرفته شده است. از مجموع 1143 خانوار در روستاهای نمونه، با استفاده از فرمول کوکران 287 خانوار به عنوان حجم نمونه انتخاب و به صورت تصادفی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق بیانگر وجود ارتباط معناداری میان تنوع بخشی فعالیت های اقتصادی و پایداری اقتصادی است؛ به نحوی که در روستاهایی که تنوع فعالیت های اقتصادی بیشتر بوده است، سطح پایداری اقتصادی نیز بالاتر می باشد.
تحلیل نیازسنجی مشارکتی در زمینه استقرار مدیریت اجتماع محور روستایی (منطقه بررسی شده: روستای بزیجان شهرستان محلات در استان مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیازسنجی مشارکتی فرایندی است که بر اساس رویکرد مدیریت اجتماع محور به بررسی ابعاد مختلف نیاز جوامع محلی می پردازد. پروژه الگوی ایرانی مشارکت و توانمندسازی جوامع محلی با رویکرد شبکه اجتماعی گامی در راستای تدوین برنامه عمل روستای بزیجان شهرستان محلات در استان مرکزی است. اولویت بندی و نیازسنجی مشکلات و چالش ها یکی از مهم ترین اصول در برنامه ریزی روستایی است. بدین منظور در این تحقیق ابتدا با استفاده از روش های کیفی ازجمله بحث گروهی و بارش افکار، چالش ها به صورت مشارکتی مشخص شد. سپس با استفاده از روش AHP اولویت های توسعه روستایی از دیدگاه ذی نفعان محلی مشخص شد. نتایج نشان داد در دو گروه مردان و زنان بر اساس روش AHP، عدم صدور پروانه مرتع داری برای بهره برداری از مراتع منطقه و نبود بستر مناسب برای اشتغال زنان با بیشترین اولویت به ترتیب 15 درصد از نیاز گروه مردان و 29 درصد از نیاز گروه زنان را به خود اختصاص داده اند. در این تحقیق تمام مشکلات از دیدگاه ذی نفعان محلی (مردان و زنان) مشخص و اولویت بندی شد که می توان از آن به منظور برنامه ریزی و سیاست گذاری برای دستیابی به توسعه جامع روستایی استفاده کرد.
جایگاه مطالعات روستایی در برنامه ریزی توسعه روستاها/ بخش اول
حوزههای تخصصی:
تحلیل آثار زیست محیطی گردشگری خانه های دوم از دیدگاه جامعه میزبان و مهمان (مطالعه موردی: روستاهای ناحیه دوهزار، شهرستان تنکابن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری خانه های دوم، یکی از الگوهای مهم گردشگری در نواحی روستایی است که آثار و پیامدهایی را در فضاهای روستایی در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی دارد. هدف مقاله حاضر، بررسی آثار و پیامدهای زیست محیطی گردشگری خانه های دوم در منطقه دوهزار است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و داده های مورد نیاز، به روش تکمیل پرسشنامه جمع آوری شده است. درحال حاضر 640 خانه دوم در منطقه استفاده می شود که تقریباً 50 هکتار از کل اراضی منطقه، بر اثر توسعه این نوع گردشگری تغییر کاربری داده است. یافته ها بیانگر آن است که این نوع گردشگری، در منطقه دوهزار گسترش زیادی داشته است و اعضای جامعه مورد مطالعه، به آثار و پیامدهای منفی زیست محیطی گردشگری خانه های دوم اذعان دارند، اما در زمینه آثار و پیامدهای زیست محیطی این نوع گردشگری، بین دیدگاه های ساکنان محلی و صاحبان خانه های دوم اختلاف معناداری وجود دارد. همچنین از دیدگاه هردو گروه، مهم ترین پیامد زیست محیطی توسعه گردشگری در روستاهای دهستان دوهزار، مربوط به گویه های تغییر کاربری اراضی است که البته تفاوت معناداری بین دو دیدگاه وجود دارد. همچنین کمترین تفاوت در دیدگاه های این دو گروه، در آلودگی محیط و چشم انداز ظاهری است. تفاوت میانگین ها در دو گروه 3/0 است.
بازنمایی هویت مکانی روستاهای حومه ای در طرح های توسعه روستایی (مطالعه موردی: روستای دره مرادبیگ شهرستان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی هویت از زبان ساکنان محلی به مبنای نظری بازنمایی اجتماعی مربوط است. در این ارتباط باید به گفتمان های محلی اشاره کرد. روستای حومه ای دره مرادبیگ در فاصله سه کیلومتری از مرکز شهر همدان بر اثر جریان های شهرگریزی و تکامل روستا با استفاده از امکانات شهری تغییر هویت داده است. دره مرادبیگ از قدیم برای مردم همدان مکانی تفریحی با هویت ویلانشینی و گذراندن اوقات فراغت بوده است. با توجه به طرح توسعه روستا ها، هویت مکانی روستای دره مرادبیگ تحت تأثیر تحولات اخیر چگونه باید باشد؟ با تغییرات صورت گرفته هویت مکان برای افراد با سنین مختلف چگونه است؟ از نظر هانری لوفور، فضا عاملی سیاسی و اجتماعی است که هویت مکان آن بر اساس عوامل درونی و بیرونی است. هالفکری بر اساس این مدل، هویت روستاها را برآمده از موقعیت های روستا، بازنمودهای رسمی و زندگی روزمره روستاییان می داند. نتایج تحقیق نشان می دهد برای پاسخگویی به نیاز ساکنان با سنین مختلف و به منظور هویت بخشی در الگوی مسکن ویلایی و روستایی باید توسعه عمرانی و امکانات شهری در روستا لحاظ شود. همچنین فضاهای جمعی مرکز محله، قابلیت های طبیعی، فرهنگی و اکولوژیکی رودخانه آلوسجرد و سرمایه اجتماعی باید با سازماندهی و دستیابی به بافت ترکیبی افزایش یابد.
پارامترهای کلیدی در ساخت و مدیریت برند در روستاهای ژئوتوریسمی استان اصفهان (مطالعه موردی: روستاهای مصر و گرمه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: توسعه گردشگری در نواحی روستایی، توجه به ساخت و مدیریت برند و پتانسیل های این مقاصد، می تواند در جذب هرچه بیشتر گردشگر، ارائه خدمات تخصصی و مطلوب تر و افزایش اعتماد مشتری تأثیرگذار باشد. پژوهش حاضر سه هدف را دنبال می کند: ۱) شناسایی پارامترهای مهم در ساخت و مدیریت یک برند گردشگری روستایی در مقاصد ژئوتوریسمی ایران، ۲) شناسایی چالش ها و مشکلات عدم موفقیت یک برند گردشگری روستایی و ۳) پیشنهاد یک برند ژئوتوریسمی روستایی برای روستاهای مقصد بیابان گردی و ژئوتوریسمی در استان اصفهان.
روش: در این پژوهش محققان با استفاده از روش دلفی به شناسایی مؤلفه های کلیدی پرداخته اند. جامعه آماری این پژوهش را پانزده نفر از نخبگان و کارشناسان این حوزه تشکیل داده اند. جمع آوری نمونه به روش گلوله برفی و توسط سه پرسش نامه (یک فرم مصاحبه و دو پرسش نامه بسته) انجام گرفته است. داده های فرم مصاحبه به روش کیفی (روش کدگذاری) و داده های پرسش نامه های بسته با روش کمّی و با استفاده از نرم افزار۲۰ SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته اند.
یافته ها: نتایج این پژوهش نشان می دهدکه نه پارامتر در ساخت و ده پارامتر در مدیریت یک برند گردشگری روستایی در مقصد ژئوتوریسمی نقش دارند. همچنین، بازاریابی نامناسب، عدم مدیریت صحیح، عدم حمایت جامعه محلی و بخش دولتی، عدم آموزش درست مردم محلی، عدم استفاده از نمادهای ویژه آن منطقه، عدم توجه به عوامل فرهنگی، متناسب نبودن برند با گونه گردشگری منطقه، عدم اجرای برند و برنامه های آن به صورت صحیح، عدم وجود خلاقیت در ساخت برند، عدم توجه به جامعه میزبان، عدم شناسایی درست منابع موجود، عدم شناسایی فرصت های سرمایه گذاری، پیچیدگی برندسازی، نبود نگاه اقتصادی و فوایدی که یک برند گردشگری می تواند برای منطقه داشته باشد، ایجاد تجربه ای متفاوت برای گردشگران، عدم استفاده از کارشناسان و متخصصان گردشگری، عدم استانداردسازی خدمات و زیرساخت ها، عدم رقابت پذیربودن، عدم به کارگیری و سرمایه گذاری بخش خصوصی در توسعه گردشگری، نامحسوس بودن محصولات گردشگری و عدم تمرکز در بخش های مختلف از جمله چالش های پیش روی برند می باشد. در واقع، به طور کلی می توان گفت ژئوتوریسم می تواند ابزاری برای برندسازی روستاهای مصر و گرمه باشد.
بررسی سیر تحول روستاهای خوابگاهی در شرق کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیرات متقابل فضایی و روابط عملکردی بین شهرها با نواحی پیرامونی واز آن جملهنواحی روستایی واقع در حوزه نفوذ آن ها، به مرور منجر به تغییرات مختلف در عرصه های گوناگون آن ها می گردد. ازجملهاین پدیده هاتحرکات مکانی جمعیت به صورت مهاجرت شهری- روستایی است. بدیهی است که این حجم مهاجران اثرات زیادی بر ساختارهای جمعیتی، اقتصادی و حتی کالبدی روستاها خواهند داشت. در مطالعه حاضر، علاوه بر بررسی روند تحولات ساختار جمعیتی، اقتصادی و کالبدی آن تعداد از سکونتگاه های روستایی واقع درشرق تبریز که در جریان جنین تحرکاتی قرار گرفته و ویژگی خوابگاهی به خود گرفته اند، ریشه یابی علل این شکل گیری نیز مورد بررسی قرار می گیرد. اساس مطالعه مبتنی بر مطالعات میدانی (مشاهده مستقیم، تکمیل پرسشنامه های مختلف ومصاحبه با صاحب نظران) می باشد. جهت تحلیل داده ها، از نرم افزار آماری SPSSو از روش های آماریf.statistics و xi2 بهره گرفته می شود. نتایج بررسی ها نشان داد که روابط متقابل فضایی و نیز عملکردی موجود بین کلان شهر تبریز و روستاهای مورد مطالعه، نقش عمده ای در تحولات جمعیتی، اقتصادی و کالبدی روستاها داشته است. در این میان گسترش لجام گسیخته شهر تبریز و وجود مشکلاتی چون بالا بودن هزینه های زندگی و مشکلات معیشتی، گرانی زمین و مسکن، آلودگی بیش از حد هوا به عنوان عوامل دافع و در مقابل ارزانی زمین و مسکن، پاکیزگی هوا در روستاها، وجود تسهیلات حمل ونقل و جاده های ارتباطی مناسب در روستاهای مورد مطالعه به عنوان عوامل جاذب عمل کرده و بخشی از شهرنشینان را به سکونت در روستاهای مزبور سوق داده است.
سنجش و ارزیابی کیفیت زندگی در نواحی روستایی با استفاده از تکنیک روش تشابه به گزینة ایده آل فازی مطالعة موردی: دهستان میانده - استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی، مفهومی است که در سال های اخیر، به دلیل نقشی که در سلامت روان افراد دارد، اهمیت بسزایی یافته است. جایگاه روستاها در فرایند توسعة اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در مقیاس های مختلف منطقه ای آشکار است. پیامدهای توجه نکردن به کیفیت زندگی در نواحی روستایی می تواند فقر گسترده، نابرابری فزاینده، رشد سریع جمعیت، بیکاری، مهاجرت، و حاشیه نشینی شهری باشد. با توجه به آنچه گفته شد، هدف اصلی پژوهش حاضر، تعیین شاخص ها و ارزیابی و سنجش کیفیت زندگی ذهنی در مراکز روستایی دهستان میاندهِ استان فارس است. این مطالعه از نوع «توصیفی- تحلیلی» است که داده های مورد نیاز آن از طریق تکمیل سیاهة اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامة بسط یافتة کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (WHOQOL-BREF)، به وسیلة ساکنان نواحی روستایی دهستان میانده و همچنین مطالعات پیمایشی به دست آمده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و با در نظر گرفتن حداکثر ناهمگنی (5/0=q=p)، برابر با 385 نفر برآورد شده، که اعضای آن به صورت نمونه گیری سهمیه بندی از ساکنان هشت روستای پرجمعیت از طریق نمونه گیری احتمالی ساده انتخاب شدند. داده ها با استفاده از روش تشابه به حل ایده آل فازی تحلیل شد و به منظور تشخیص گروه های همگن برای تعیین سطح رضایت در دهستان میانده، از روش تحلیل خوشه ای بهره گرفته شد. نتایج نشان می دهد که روستای میانده با توجه به موقعیت مرکزی اش در سطح دهستان، در تمامی سنجه های کیفیت زندگی وضعیت بهتری از روستاهای دیگر دهستان دارد. با اینکه در بین روستا های مورد مطالعه، از نظر شاخص های ترکیبیِ کیفیت زندگی تفاوت چندانی وجود ندارد، اما در سنجه های مختلف سلامت محیط، سلامت اجتماعی، اقتصادی، روانی و جسمیِ افراد، تفاوت هایی در رضایت پاسخ دهندگان دیده می شود.
ارائه الگویی به منظور شناسایی عوامل بسترساز موفقیت دهیاری ها (مطالعه موردی: دهیاری های دهستان بالادربند شهرستان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دهیاری ها از نهادهای محلی مدیریت روستایی هستند که از سال 1377 با تصویب قانون ""تأسیس دهیاری های خودکفا در روستاهای کشور"" تأسیس شدند. بر مبنای آمار موجود، استان کرمانشاه از نظر تعداد دهیاری ها، پس از استان خراسان رضوی، رتبه دوم کشور را به خود اختصاص داده است. این در حالی است که با گذشت 8 سال از شکل گیری این نهاد جدید مدیریتی در روستاهای استان، تا کنون مطالعه ای در زمینه بررسی فعالیت دهیاری ها و عوامل بسترساز موفقیت این نهاد انجام نشده است. هدف از انجام تحقیق کیفی حاضر که با بهره گیری از روش تئوری بنیانی صورت گرفته، آن است که ضمن بررسی فعالیت دهیاری های دهستان بالادربند شهرستان کرمانشاه، عوامل بسترساز موفقیت این نهاد را از دیدگاه دهیاران شناسایی کند. جامعة مورد مطالعه، دهیاران دهستان بالادربند بودند که 12 نفر آنان به روش نمونه گیری هدفمند مورد مطالعه قرار گرفتند. داده های پژوهش با بهره گیری از تکنیک مصاحبه عمیق و گروه های متمرکز جمع آوری و در قالب سه مرحلة کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل گردید. یافته های پژوهش نشان داد که بخش عمده فعالیت دهیاران مورد مطالعه، در زمینه اجرای طرح هادی روستایی و برنامه های خدمات عمومی بوده است و دهیاران مواردی نظیر حکمروایی محلی مطلوب، رضایت شغلی و ویژگی های فردی حرفه ای دهیار، تأمین امکانات، تجهیزات و منابع مالی مورد نیاز دهیاری را به عنوان عوامل بسترساز موفقیت این نهاد در انجام وظایف قانونی شان اثربخش دانستند. نتایج این مطالعه برنامه ریزان توسعه روستایی را یاری خواهد کرد تا با فراهم آوردن بسترهای لازم، زمینه تحقق مدیریت روستایی پایدار و اثربخش را مهیا سازند.
تحلیل اثرات و کارکردهای سرمایه اجتماعی در امنیت پایدار روستاهای مناطق مرزی بخش مرکزی شهرستان سراوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تداوم و حیات سالم هر جامعه مرهون حفظ و بقاء امنیت پایدار می باشد. سرمایه اجتماعی نیز از ابزارهای الزام آور در امنیت پایدار محسوب می شوند. هدف تحقیق بررسی اثرات سرمایه اجتماعی بر پایداری امنیت در روستاهای مناطق مرزی می باشد. جامعه آماری شامل سرپرستان خانوارهای روستاهای بخش مرکزی شهرستان سراوان می باشد (9946N=). 421 خانوار (23 روستا) با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از دو روش آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون t تک نمونه ای، همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر ) استفاده شده است. نتایج یافته های تحقیق در زمینه تاثیر سرمایه اجتماعی در امنیت پایدار روستایی نشان می دهد که بیشترین تاثیر مربوط به بعد امنیت اجتماعی می باشد. بطوری که باعث افزایش حفظ الگوهای زبانی، حفظ فرهنگ و مذهب، کاهش مصرف مواد مخدر در بین جوانان، کاهش میزان نزاع و درگیری بین اهالی و غیره شده است. کمترین تاثیر مربوط به بعد اقتصادی می باشد. همچنین در بعد امنیت سیاسی- نظامی یافته ها نشان می دهد که مشارکت، اعتماد و انسجام بین اهالی و همکاری و مشارکت با نیروی انتظامی و مرزبانی باعث افزایش میزان مشارکت سیاسی مردم، کاهش شکاف های قومی و طایفه ای، کاهش رفت و آمدهای غیر قانونی به کشورهای مجاور، افزایش همکاری با نیروهای نظامی در مبارزه با اشرار و قاچاقچیان و برقراری نظم و امنیت گردیده است.
ارزیابی وضعیت سواد کشاورزی پایدار کارشناسان کشاورزی: مطالعه موردی استان های تهران و البرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف ارزشیابی سطح سواد کشاورزی پایدار کارشناسان (دانش، نگرش، حساسیت و نگرانی) و ارزیابی اثرات متغیرهای اقتصادی- اجتماعی (جنسیت، سطح سواد، تجربه و منبع اطلاعاتی) بر آن انجام شد. 180 نفر از کارشناسان کشاورزی در استان تهران و البرز با استفاده از پرسشنامه ای شامل چهار بخش: دانش (17 گزینه)، نگرش (10 گزینه)، حساسیت (18 گزینه) و نگرانی (19 گزینه) مورد پرسش قرار گرفتند. این کارشناسان، سابقه شرکت در دوره های آموزشی کشاورزی پایدار را داشتند. تحلیل داده ها نشان داد که کارشناسان، نگرش، حساسیت و نگرانی بالایی نسبت به پایداری کشاورزی داشتند، درحالی که سطح دانش کشاورزی پایداری، متوسطی داشتند. به منظور بررسی اثرات متغیرهای اجتماعی- اقتصادی بر سطح سواد، شش آزمون تحلیل فاکتوریل یک طرفه انجام شد. نتایج نشان داد که جنسیت بر میزان نگرانی نسبت به پایداری کشاورزی و سطح سواد و تجربه کاری نیز بر دانش و نگرانی نسبت به پایداری کشاورزی، اثر معنی داری دارند. نتایج همچنین نشان داد که کارگاه های آموزشی و رسانه ها، اثرات معنی داری بر سطح سواد کشاورزی پایدار کارشناسان داشتند. بر اساس این نتایج، چارچوبی برای برنامه ریزی باهدف توسعه سواد کشاورزی پایدار پیشنهاد شد.
تبیین تأثیر الگوهای اسکان مجدد بر توسعة پایدار روستایی مطالعة موردی: روستاهای سیل زدة شرق استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر درصدد است آثار طرح های اسکان مجدد را در روستاهای سیل زدة شرق استان گلستان ارزیابی کند و میزان هماهنگی یا ناهماهنگی این طرح ها را با اهداف توسعة پایدار روستایی برسنجد. جامعة آماری تحقیق حاضر، ساکنان شهر جدید پیشکمر (تجمیع 11 روستا) و ساکنان سه روستای جابه جاشده به صورت محدود هستند. برای تعیین تعداد پرسشنامه های مورد نیاز تحقیق از فرمول کوکران استفاده شد و 279 خانوار برای تکمیل پرسشنامه به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای مقایسة دو الگوی جابه جایی محدود و تجمیع، از آزمون t نمونه های مستقل استفاده شد. مقایسة دو الگوی جابه جایی محدود و جابه جایی توأم با تجمیع روستاها در منطقة مطالعه شده نشان داد که هریک از الگوهای پیشنهادی دارای مزایا و معایبی هستند. بررسی ها نشان دهندة عملکرد ضعیف دو الگوی بررسی شده در بعد اقتصادی توسعة پایدار و عملکرد مثبت در ابعاد اجتماعی و کالبدی هستند. با توجه به رویکرد توسعة پایدار که در آن رسیدن به پایداری منوط به پایداری در هر سه بعد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی است، به نظر می رسد که جوامع مطالعه شده در پژوهش حاضر فاقد پایداری کافی هستند. دستیابی به پایداری نیازمند بهبود شاخص های اقتصادی ازطریق توانمندسازی جوامع محلی و بهبود شاخص های اقتصادی است.
تحلیل مهارت های کارآفرینی زنان در مناطق روستایی (مورد مطالعه: روستاهای بخش مرکزی شهرستان فریمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم در فرایند توسعه کارآفرینی، داشتن مهارت و خلاقیت است؛ این امر به ویژه در جامعه زنان روستایی می تواند مفیدتر باشد، به طوری که مهارت های کارآفرینانه زنان در بازار کار و مشارکت در فعالیت های اقتصادی اجتماعی، به یکی از شناسه های مهم توسعه انسانی تبدیل شده است. بر این اساس تحقیق حاضر به بررسی مهارت های کارآفرینی زنان در نواحی روستایی می پردازد. این پژوهش از نوع کاربردی است که با روش توصیفی پیمایشی انجام شده است. با توجه به مطالعات صورت گرفته در بخش مرکزی شهرستان فریمان، حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 209 نفر تعیین شد. اطلاعات به دست آمده در نرم افزارهای SPSS و GIS و تحلیل خاکستری در قالب پرسش نامه بررسی شد. آلفای کرونباخ پرسش نامه 96/0 محاسبه شد که نشان دهنده پایایی و قابل اعتماد بودن آن است. یافته ها نشان داد در روستاهای بررسی شده، در هفت مهارت مطالعه شده از لحاظ مقایسه میانگین مهارت مدیریتی، قوی و از لحاظ مهارت تکنیکی و فنی، ضعیف هستند. همچنین بین متغیرهای فردی و مهارت کارآفرینی همبستگی مثبت و معنادار با شدت متوسط تا قوی وجود دارد. بر اساس نتایج حاصل از رتبه بندی تحلیل خاکستری، سه روستای قلعه نو فریمان با ضریب 87/2، سنگ بست با ضریب 83/2 و عشق آباد با ضریب 82/2 بیشترین درجه خاکستری را در مقایسه با دیگر روستاهای نمونه به دست آورده اند و از نظر مهارت کارآفرنی زنان در وضعیت مطلوب تری قرار دارند.