فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۲۰۱ تا ۵٬۲۲۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۹
45 - 58
حوزههای تخصصی:
شواهد زیادی وجود دارد که با گذشت زمان، مرزهای سیاسی بخش عظیمی از کارکردشان را به عنوان مانع از دست داده و تعاملات و همکاری های میان مرزی به طور روزافزون از اهمیت بیشتری برخوردار می شوند. در این حالت مرز به عنوان منطقه تماس، به فضایی کارکردی برای تبادلات و تعاملات اقتصادی_ اجتماعی فرامرزی تبدیل می شود و اثرات مثبت خود را در مناطق و شهرهای مجاور بر جای می گذارد. بنابراین این تحقیق با هدف تحلیل رابطه تحول کارکرد مرز با ارتقای وضعیت پیرامونی شهرهای مرزی بانه و سقز شکل گرفته است. بررسی این رابطه با استفاده از روش های کمی_ پیمایشی و از دیدگاه دو گروه شامل فعالان تجارت میان مرزی و خبرگان و مسئولان محلی انجام شده است. گفتنی است که برای وارد کردن بُعد زمان در مطالعه، در مرحله گردآوری اطلاعات میدانی براساس طرح پانل واپس نگر اقدام شد. براساس یافته های توصیفی تحقیق، کارکرد مرز در منطقه مورد مطالعه هم از دیدگاه فعالان تجارت میان مرزی و هم از دیدگاه خبرگان و مسئولان محلی، متحول شده است. نتایج آزمون t تک نمونه ای نیز تأیید کننده همین مطلب است. در ادامه در بررسی متغیر وضعیت پیرامونی شهری، یافته های تحقیق حاکی از بهبود و ارتقای شاخص های وضعیت پیرامونی شهرهای مرزی به ویژه از دیدگاه خبرگان و مسئولان محلی است. در پاسخ به سؤال اصلی تحقیق و بررسی رابطه تحول کارکرد مرز با ارتقای وضعیت پیرامونی شهرهای مورد مطالعه، یافته های تحلیلی تحقیق منتج از تحلیل رگرسیون نشان می دهد که ارتباط معناداری بین تحول کارکرد مرز با ارتقای وضعیت پیرامونی شهرهای مرزی مورد مطالعه وجود دارد. به طوری که ارتقای وضعیت پیرامونی شهرهای مرزی با تحول کارکرد مرز از دیدگاه فعالان تجارت میان مرزی و خبرگان و مسئولان محلی به ترتبب دارای 50 و 51 درصد همبستگی است. علاوه بر این با استفاده از رتبه بندی میانگین شاخص ها در آزمون فریدمن مشخص شد که از میان شاخص های سازنده تحول کارکرد مرز، توسعه زیرساخت های ارتباطی و کاهش فاصله اجتماعی_ فرهنگی با ساکنان آن سوی مرز مهمترین تأثیر را در تحول کارکرد مرز در منطقه مورد مطالعه داشته اند.
بررسی راهبردها و الزامات در الحاق شهر خوراسگان به شهر اصفهان با استفاده از مدل SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه و گسترش شهری به شکل های مختلفی اتفاق می افتد. یکی از رایج ترین شیوه ها در گسترش شهری، افزایش محدوده های شهری از طریق الحاق یک شهر به شهر دیگر است. در فرایند الحاق یک یا چند عنصر سکونتی یا فعالیتی (روستا، شهرک، شهر، اراضی صنعتی، کشاورزی و ... ) به پیرامون شهر بزرگ تر ملحق می شود. به موجب مصوبه هیات دولت در مورخ 18/1/1392 شد شهر خوراسگان به شهر اصفهان ملحق و سپس به نام شهرداری منطقه 15 اصفهان به رسمیت شناخته شد. برای افزایش مزایای ناشی از این الحاق لازم است راهبردها و الزامات الحاق دو شهر مورد بررسی قرار گیرد تا معایب احتمالی این الحاق به حداقل کاهش یابد و در مقابل با برنامه ریزی و مدیریت بهتر بیشترین مزیت ایجاد شود. هدف این است که با استفاده از مدل کابردی(SWOT) امکانات و محدودیت های الحاق دو حوزه شهری اصفهان و خوراسگان بررسی و در نهایت راهبردهای اثر بخش تر نمودن این الحاق ارائه شود. در مدل (SWOT) که یک ابزار استراتژیک محسوب می شود، ابتدا عوامل موثر در موضوع برنامه ریزی به عوامل محیط درونی شامل نقاط قوت و نقاط ضعف؛ و عوامل بیرونی شامل فرصت ها و تهدیدها تقسیم می شود و سپس بر اساس بررسی های اولیه راهبردهای تهاجمی، تنوع، بازنگری و تدافعی تعیین و ارائه می شود. نتایج ناشی از این تحقیق نشان می دهد که مزیت های الحاق شهر خوراسگان به شهر اصفهان از محدودیت های آن بیشتر است به طوری که میانگین وزنی امتیازات نقاط قوت و فرصت ها به ترتیب 190 و 14/181 و میانگین وزنی نقاط ضعف و تهدیدها 3/163 و152 امتیاز است.
کاربرد مدل SWOT- QSPM در تدوین استراتژی توسعه گردشگری شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری به عنوان یکی از مهمترین راههای توسعه و رشد اقتصادی در جهان به شمار می رود، ولی در ایران به دلایل فراوان هنوز جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده است. در این میان، شهر کاشان علیرغم شرایط جغرافیایی و تاریخی مناسب و برخورداری از معماری اصیل ایرانی، خانه های تاریخی، مساجد، بازار، تپه های باستانی، صنایع دستی، آیین ها و مراسم خاص مانند: گلابگیری و قالی شویان و بسیاری جاذبه های تاریخی، فرهنگی و طبیعی دیگر، نتوانسته است هماهنگ با این قابلیت های بسیار بالا، صنعت گردشگری خود را متحول سازد. هدف این مطالعه، بررسی مزیت ها و محدودیت های توسعه کانون های گردشگری شهرکاشان و انتخاب استراتژی مناسب در جهت توسعه صنعت گردشگری منطقه است. این پژوهش که بر اساس مدل ترکیبی تحلیل استراتژیک SWOT و مدل برنامه ریزی استراتژیک QSPM است، به بررسی یافته های مطالعات کتابخانه ای و نتایج یک بررسی میدانی از طریق توزیع پرسشنامه بین گردشگران و همچنین مصاحبه با کارشناسان حوزه گردشگری پرداخته است. تحلیل های حاصل از مدل SWOT نشان می دهد که این شهر علی رغم برخورداری از ظرفیت تبدیل شدن به یک منطقه نمونه گردشگری در سطح ملی و بین المللی، تعدد تصمیم گیران، ضعف مدیریتی، فقدان ثبات در مدیریت گردشگری منطقه و همچنین نامناسب بودن زیرساخت های محیطی و کالبدی را به عنوان موانع اساسی در جهت رسیدن به این هدف در مقابل خود دارد. در عین حال، جدول اولویت بندی استراتژی های انتخاب شده QSPM بیانگر آن است که از میان پنج استراتژی برگزیده، استراتژی تأکید بر توسعه گردشگری فرهنگی- تاریخی به دلیل وجود مزیت های نسبی این نوع گردشگری در منطقه، نسبت به دیگر استراتژی ها از اولویت بالایی برخوردار است.
ارزیابی میزان آگاهی های عمومی شهروندان پیرانشهر از حقوق شهروندی و قوانین شهری
حوزههای تخصصی:
نظام حقوقی شهر زمانی می تواند کارآمد باشد که شهروندان از حقوق شهروندی و قوانین شهری آگاهی داشته باشند. زیرا این آگاهی موجب می شود مشارکت شهروندان در کارهای شهری از پایداری، استمرار و مسئولیت پذیری بیشتری برخوردار شود و زمینه انجام هر چه بهتر مدیریت امور شهری و کاهش معضلات آن را ایجاد گردد و مدیریت شهری در دستیابی به شهری پایدار و مطلوب یاری گردد. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان آگاهی عمومی شهروندان پیرانشهر از حقوق شهروندی و قوانین شهری و با تحلیل محتوایی گزیده ای از قوانین و مقررات، با استفاده از مطالعات میدانی به سنجش میزان آگاهی شهروندان این شهر پرداخته است. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است و روش جمع آوری داده ها نیز متکی بر اسناد کتابخانه ای و برداشت های میدانی با استفاده از پرسش نامه بوده است و در تحلیل پرسش نامه ها از نرم افزار Spss بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که میزان آگاهی جامعه آماری پیرانشهر در زمینه حقوق شهروندی و قوانین شهری در سطح پایینی است و شاخص مذکور (آگاهی) با شغل افراد ارتباط معناداری دارد، اما تحصیلات دانشگاهی افراد بر این شاخص تأثیر خاصی نداشته است. مجموعه این عوامل نشانگر آن است که بیشتر افراد آگاه به صورت تجربی و در جریان درگیری های حقوقی با بخش های مختلف شهرداری، یا در اثر فعالیت در مشاغل مرتبط با امور شهری، آگاهی لازم را به دست آورده اند.
مطالعه و شناخت منابع مالی و ارائه راهکارهایی برای بهبود پایداری درآمد شهرداری ها؛ مورد پژوهش؛ شهرداری شهر مهاباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۳۱
۱۲۴-۱۰۷
حوزههای تخصصی:
امروزه اولین و مهم ترین محدودیت برای حل مسائل روز افزون شهری و ناکارآمدی خدمات رسانی بویژه در شهرهای ملل درحال توسعه از جمله ایران، فقدان منابع مالی پایدار و مستمر، نظام ناکارآمد مدیریت و برنامه ریزی هزینه است که در نهایت به عدم موفقیت چشم اندازهای پیش بینی شده شهری و نارضایتی شهروندان منتهی می شود. بنابراین ضرورت مطالعات بیشتر در این زمینه از اهمیت بالایی جهت پایداری درآمد و ایجاد کیفیت مناسب زندگی برای شهروندان برخوردار است که در این مسیر، نگاه نو به منابع درآمدی پایدار در شهرداریها، متضمن آینده روشن برای شهر ها جهت توسعه و تحقق شهر ایده آل می-باشد. درهمین ارتباط مقاله حاضر در نظر دارد به مطالعه و شناخت منابع مالی و راهکار های درآمدزایی پایدار برای شهرداری شهر مهاباد به عنوان یکی از شهرهای مهم استان آذربایجان غربی بپردازد. نوع تحقیق در پژوهش حاضر کاربردی و روش بررسی آن توصیفی- تحلیلی و پیمایشی می باشد و نتایج آن نشان می دهد که شهرداری مهاباد در بسیاری از جنبه ها با مشکلاتی مواجه می باشدکه ریشه آن به عدم وجود مکانیسم و راهبردهای درآمدزایی پایدار باز می گردد. در نهایت با توجه به مشکلات و مسائل موجود شهرداری، راهکارهایی جهت درآمدزایی پایدار شهرداری پیشنهاد شده است.
ارزیابی کمی و کیفی مقالات علمی پژوهشی دو فصلنامه مدیریت شهری از شماره 19 تا 29(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۳۲
۲۹۸-۲۸۹
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارزیابی کمی و کیفی مقالات علمی- پژوهشی منتشر شده در دو فصلنامه مدیریت شهری در طی سال های 1387 تا 1391 می باشد. جهت دست یابی به هدف اصلی پژوهش 8 پارامتر حوزه و محتوی موضوعی مقالات، تعداد نویسندگان، رتبه علمی نویسنده اول، وابستگی سازمانی نویسنده اول، منبع استخراج مقاله، روش تحقیق مقالات و در نهایت مدت زمان پذیرش مقاله مورد تدقیق و ارزیابی قرار گرفته است و با استفاده از نرم افزار excel نتایج حاصل ارائه شده است. بررسی های این پژوهش حاکی از آن است که 40% مقالات در زمینه مبانی نظری طراحی شهری، 6/21% در زمینه مدیریت شهری، 17% به بررسی تجارب موردی در طراحی شهری اختصاص داشته است. همچنین نتایج نشان می دهد که اغلب مقالات منتشر شده دارای دو نویسنده می باشند. لازم به ذکر است که نویسنده اول اکثر مقالات دارای درجه دانشیاری بوده است. 38% از کلیه مقالات منتشر شده توسط محقین دانشگاه تربیت مدرس انتشار یافته است. از این رو این محققین بیشترین سهم را در انتشار مقالات این فصلنامه داشته اند. در طی این 5 سال تنها چهار مقاله مستخرج از طرح پژوهشی بوده است و پایان نامه های کارشناسی ارشد (8 مورد) و دکتری (1 مورد) در رتبه های بعدی قرار دارند. در مابقی مقالات منبع استخراجی ذکر نشده است. روش تحقیق اکثر مقالات مورد پژوهی و استدلال منطق است و راهبردهای ترکیبی، کیفی و تفسیری- تاریخی در اولویتهای بعدی قرار دارند. در نهایت می بایست اذعان داشت که 44% مقالات در بازه زمانی کمتر از 6 ماه مورد داوری قرار گرفته و منتشر شده اند. مجموعه پیشنهادی نیز جهت ارتقای کیفی نشریه در انتها با توجه به تحلیل انجام شده پیشنهاد شده است.
بازآفرینی مفهوم محله در شهرهای ایرانی- اسلامی برپایه اصول نوشهرگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دوم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۸
3 - 12
حوزههای تخصصی:
درشهرهای سنتی، نواحی مسکونی به محله های مختلف تقسیم می شدند و افراد با علایق مشابه در محله های خود برای تأمین راحتی، حمایت و امنیت بیشتر گرد هم می آمدند. دردوران معاصر، با رواج یافتن اقدامات شهرسازی جدید، محلات تازه تاسیس شهری با بی توجهی به ماهیت محلات سنتی و تسلط ماشین بر انسان مفهومی کاملا غریب و بی معنا پیدا کرده اند و تنها در حد یک واحد تقسیمات شهری بکار گرفته می شوند. از طرفی با توجه به اینکه محلات شهرهای اسلامی، روزگاری محل تبلور پویایی اجتماعی و اقتصادی در حیات شهری بوده اند و اکنون به سبب عدم معاصرسازی کالبد و فعالیتهای موجود، با آسیب های متعددی روبرو شده اند؛ نیاز به بازآفرینی مفهوم محله امری ضروری تلقی می گردد. به همین دلیل بکارگیری اندیشه های مکتب اصفهان به عنوان نماد شهرسازی بومی از یک سو و اصول نوشهرگرایی به عنوان نمادی از نظریه های معاصر از سویی دیگر می تواند در راستای اهداف توسعه ی پایدار همبستگی محله ای گذشته را به محلات امروزی بازگردانده و درعین حال پاسخگوی نیازهای کنونی ساکنین باشد. پژوهش حاضر به دنبال معاصر سازی و بازآفرینی ارزش های گذشته محلات شهری در پاسخ به عدم کارایی کاربری ها و زیرساختهای توسعه های جدید شهری است تا بتواند به اهداف مورد نظر یعنی احیاء ساختار کالبدی، تقویت هویت فضایی- کالبدی و جذب ساکنین دست یابد این امر بدون باززنده سازی کالبدی و عملکردی محله محقق نخواهد شد. به همین منظور، برای بهره بردن از نتایج تحقیقات جهانی و داخلی، با روش اسنادی به جمع آوری اطلاعات اولیه پرداخته و از طریق مشاهده و استفاده از منابع کتابخانه ای مولفه های مهم و اصلی تشکیل دهنده ی محله در شهر ایرانی- اسلامی و تئوری های معاصر به لحاظ کالبدی شناسایی شده و در نهایت با توجه به همسو بودن اصول و قواعد دو جریان نوشهرگرایی و مکتب اصفهان و تمایز های اندک آنها، می توان به محله ای دست یافت که با باززنده سازی ارزش های گذشته، هویت ایرانی- اسلامی خود را حفظ کرده و در عین حال ویژگی های محلات معاصر، متناسب با نیازهای ساکنین را در خود جای دهد. معیارهایی همچون پیوستگی فضایی، تنوع فضایی، سلسله مراتب و محله محوری از مواردی است که می تواند محله ای با هویت ایرانی- اسلامی را به تصویر کشیده و بر پایه نوشهرگرایی مواردی نظیر : سرزندگی، ایمنی،حس تعلق، نظارت ناخودآگاه و امنیت نیز در محلات فراهم گردد. درشهرهای سنتی، نواحی مسکونی به محله های مختلف تقسیم می شدند و افراد با علایق مشابه در محله های خود برای تأمین راحتی، حمایت و امنیت بیشتر گرد هم می آمدند. دردوران معاصر، با رواج یافتن اقدامات شهرسازی جدید، محلات تازه تاسیس شهری با بی توجهی به ماهیت محلات سنتی و تسلط ماشین بر انسان مفهومی کاملا غریب و بی معنا پیدا کرده اند و تنها در حد یک واحد تقسیمات شهری بکار گرفته می شوند. از طرفی با توجه به اینکه محلات شهرهای اسلامی، روزگاری محل تبلور پویایی اجتماعی و اقتصادی در حیات شهری بوده اند و اکنون به سبب عدم معاصرسازی کالبد و فعالیتهای موجود، با آسیب های متعددی روبرو شده اند؛ نیاز به بازآفرینی مفهوم محله امری ضروری تلقی می گردد. به همین دلیل بکارگیری اندیشه های مکتب اصفهان به عنوان نماد شهرسازی بومی از یک سو و اصول نوشهرگرایی به عنوان نمادی از نظریه های معاصر از سویی دیگر می تواند در راستای اهداف توسعه ی پایدار همبستگی محله ای گذشته را به محلات امروزی بازگردانده و درعین حال پاسخگوی نیازهای کنونی ساکنین باشد. پژوهش حاضر به دنبال معاصر سازی و بازآفرینی ارزش های گذشته محلات شهری در پاسخ به عدم کارایی کاربری ها و زیرساختهای توسعه های جدید شهری است تا بتواند به اهداف مورد نظر یعنی احیاء ساختار کالبدی، تقویت هویت فضایی- کالبدی و جذب ساکنین دست یابد این امر بدون باززنده سازی کالبدی و عملکردی محله محقق نخواهد شد. به همین منظور، برای بهره بردن از نتایج تحقیقات جهانی و داخلی، با روش اسنادی به جمع آوری اطلاعات اولیه پرداخته و از طریق مشاهده و استفاده از منابع کتابخانه ای مولفه های مهم و اصلی تشکیل دهنده ی محله در شهر ایرانی- اسلامی و تئوری های معاصر به لحاظ کالبدی شناسایی شده و در نهایت با توجه به همسو بودن اصول و قواعد دو جریان نوشهرگرایی و مکتب اصفهان و تمایز های اندک آنها، می توان به محله ای دست یافت که با باززنده سازی ارزش های گذشته، هویت ایرانی- اسلامی خود را حفظ کرده و در عین حال ویژگی های محلات معاصر، متناسب با نیازهای ساکنین را در خود جای دهد. معیارهایی همچون پیوستگی فضایی، تنوع فضایی، سلسله مراتب و محله محوری از مواردی است که می تواند محله ای با هویت ایرانی- اسلامی را به تصویر کشیده و بر پایه نوشهرگرایی مواردی نظیر : سرزندگی، ایمنی،حس تعلق، نظارت ناخودآگاه و امنیت نیز در محلات فراهم گردد.
امکان سنجی حضور عابر پیاده در مسیرهای محلی با بهره گیری از شاخص ها و معیارهای کاربری زمین و ایمنی ترافیک جهت ایجاد پیاده راه های مطلوب (نمونه موردی: محله یوسف آباد تهران)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال اول بهار ۱۳۹۲ شماره ۳
۲۵-۳۴
حوزههای تخصصی:
مسیرهای پیاده برای تبدیل فضاهای سکونتگاهی به مکان های امن و لذت بخش برای پیاده روی اختصاص داده شده اند. امروزه، سیاست های برنامه ریزی شهری به دنبال تقویت محیط های پیاده و از بین بردن موانعی است که توانایی انسان را برای پیاده روی آسان و ایمن، محدود می کند. در این پژوهش با استفاده از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی، معیارها و شاخص های مؤثر در پتانسیل سنجی راه ها جهت یافتن مسیر حرکت پیاده، از جمله کاربری زمین، ایمنی ترافیکی، بررسی شده است و پس از آن از طریق فرایند تحلیل سلسله مراتبی و روش دلفی معیارها و زیرمعیارهای استخراج شده ارزش گذاری می شود. این پژوهش سعی بر آن دارد تا با ارائه چارچوب خاص برای امکان سنجی ایجاد مسیرهای خاص و مناسب حرکت پیاده در میان مسیر های موجود و مفروض در جهت بهبود کیفیت فضاهای شهری گامی نو بردارد. محله یوسف آباد به عنوان مورد مطالعاتی این پژوهش در جهت ایجاد پیاده راه مطلوب با توجه به شاخص ها و معیارهایی چون کاربری زمین و ایمنی حرکت ترافیک مورد بررسی قرار می گیرد و در نهایت با ارزیابی های انجام شده مشخص می شود خیابان اسدآبادی، حد فاصل میدان اسدآبادی تا میدان فرهنگ بیش ترین امتیاز و بیش ترین پتانسیل جهت حرکت پیاده را دارا است و پس از آن خیابان اسدآبادی حد فاصل میدان فرهنگ تا خیابان پانزدهم در جایگاه دوم قرار گرفته است. در نتیجه با شناسایی معابر دارای پتانسیل جهت حرکت پیاده، مسئله اصلی پژوهش که جلوگیری از ایجاد مسیرهای پیاده بدون برنامه ریزی علمی و با صرف هزینه بسیار در حالی که از بازدهی و استقبال پایینی برخوردار است مرتفع شده است؛ و مسیرهای مناسب جهت تردد پیاده که می باید به آن ها توجه خاص مبذول شود و تسهیلات و امکانات لازم به آن ها تخصیص داده شود، مشخص می شود.
تحلیل تطبیقی احساس امنیت در فضاهای شهری و روستایی مطالعه موردی: شهرستان کوهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امنیت از مهم ترین ابعاد زندگی افراد و از بارزترین وجوه آرامش برای ساکنان شهرها و روستاها به شمار می آید. به دلیل تفاوت فضاهای شهری و روستایی و نیز تفاوت های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شهرنشینان و روستاییان، احساس امنیت متفاوتی در فضاهای شهری و روستایی به چشم می خورد. از این رو تحلیل تطبیقی تفاوت احساس امنیت در بین سکونتگاه های شهری و روستایی در چارچوب نظریه های موجود، موضوع اصلی پژوهش در این مقاله است. بدین منظور با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، اطلاعات و داده های مورد نیاز از منابع کتابخانه ای و با روش پیمایشی با انتخاب 400 نمونه تصادفی در 2 شهر و 10 روستای شهرستان کوهدشت جمع آوری شدند. نتایج تحلیل ها مشخص می سازد که از لحاظ احساس امنیت عمومی تفاوت معنی داری بین نقاط شهری و روستایی وجود ندارد؛ ولی از لحاظ ترس از فضاهای شهری و روستایی، تفاوت بین شهر و روستا معنی دار است. همچنین نتایج حاکی از آن اند که با حرکت از فضاهای خصوصی به سمت فضاهای عمومی، بر میزان ترس مردم افزوده می شود؛ و این موضوع در روستاها بیشتر از شهرهاست
تبیین عوامل موثر بر الگوی سفر شهروندان با استفاده از رویکرد توسعه حمل و نقل محور (نمونه پژوهشی مرکز شهر سنندج)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر توسعه ی حمل و نقل محور به عنوان یکی از الگوهای جدید توسعه شهری، در راستای توسعه پایدار جوامع مطرح شده است. این توسعه براساس اقدام هماهنگ بین برنامه ریزی کاربری زمین و برنامه ریزی حمل و نقل استوار است که سعی در ایجاد جوامعی پاکیزه، انسان دوستانه، با نشاط و با جایگاهی افزون در اقتصاد محلی دارد. از سوی دیگر مراکز کهن شهری امروزه با چالش های عظیمی در زمینه کارکرد و کالبد آنها مواجه شده که یکی از عوامل موثر، تراکم ترافیک ناشی از جابه جایی وسایل نقلیه موتوری است. این پژوهش سعی دارد تا با رویکردی توصیفی- تحلیلی پس از شناسایی اصول مرتبط با توسعه ی حمل و نقل محور، با استفاده از ابزار سنجش وضعیت SWOT، مهمترین عوامل موثر بر شیوه سفر ساکنان را در هسته مرکزی شهری سنندج را براساس شاخص های کاربری لیتمن( موثر در رفتارهای حمل و نقلی) ارزیابی نماید. به این منظور از فرایند تحلیل سلسله مراتبی برای تشخیص اولویت عوامل و طرح رهیافت های پیشنهادی استفاده شده است. سپس باتوجه به فرصت ها و پتانسیل های هسته مرکزی شهر سنندج از رهیافت های محتوایی کاربری زمین در قالب اصول عملیاتی TOD جهت کاهش چالش های موجود استفاده شده است. نتایج حاصل از انجام روند پژوهش بیانگر آن است که عواملی همچون دسترسی به حمل و نقل همگانی(266/0)، مدیریت تقاضای حمل و نقل(195/0) و وضعیت دوچرخه و پیاده(123/0) بیشترین اهمیت را در تعیین نحوه جابه جایی ساکنان مرکز شهر سنندج دارند. همچنین به کارگیری تمهیداتی همچون تقویت ابعاد اجتماعی محله و هویت محله ای، باززنده سازی پهنه ها و بناهای با ارزش تاریخی، بهسازی شبکه معابر با تاکید بر حرکات انسانی، توسعه ی سیستم حمل و نقل پایدار و یکپارچه و تغییر در تراکم و گسترش کاربری های سازگار و پشتیبان حمل و نقل همگانی به منظور احیا یک مرکز شهری پایدار در سنندج از اهمیت بسزایی برخوردار است.
ارزیابی کاربری های حساس شهر سنندج از دیدگاه پدافند غیرعامل با استفاده از GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بروز تهاجمات و تجاوزات موجب شده که اصل دفاع در ایجاد شهرها همواره مورد توجه قرار گیرد. پدافندغیرعاملبه عنوانیکیاز مؤثرترینوپایدارترین روش هایدفاعدرمقابله باتهدیدات نظامیمدنظر بیشتر کشورهایجهانبودهوهست. در جنگ های احتمالی آینده، هدف دشمن حمله به مراکز حساس و ازمیان بردن زیرساخت های دفاعی و صنعتی کشور مورد تهاجم است. این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از نرم افزار GIS و تحلیل AHPبه ارزیابی میزان سازگاری کاربری های راهبردی شهر سنندج نسبت به یکدیگر و توزیع آن ها در شهر سنندج با توجه به معیارهای کمی و کیفی می پردازد. نتایج تحقیق نشان می دهد که بیشترین میزان ناسازگاری کاربری اراضی شهری و محدوده بحرانی در حاشیه شرقی و جنوب شرقی شهر سنندج به علت تجمیع کاربری های حساس نظیر کاربری تأسیسات و تجهیزات شهریو کاربری نظامی و انتظامی است و دیگر محدوده های شهری از وضعیت نسبتاً مطلوبی برخوردارند.
مکان یابی جایگاه دفن زباله در شرق استان گیلان بر اساس روش غربال منطقه ای و محلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، به منظور مکانیابی محل دفن زباله در محدوده مطالعاتی، با لحاظ نمودن جدیدترین دستورالعمل سازمان حفاظت محیط زیست که به استناد ماده 12 قانون و ماده 23 آئین نامه اجرایی مدیریت پسماند به منظور کاهش اثرات مخرب زیست محیطی فعالیتها، مکانها و تأسیسات مرتبط با پردازش و دفع پسماندهای عادی از جمله کلیه اماکن دفن و بازیافت تهیه انجام گرفته است. با استفاده از روش غربال منطقهای و محلی و نرمافزارهای سیستم اطلاعات جغرافیایی مناطق دارای محدودیت قانونی و همچنین، مناطق مستعد جهت دفن پسماند در مقیاس منطقهای بررسی و مشخص گردید. سپس، مناطق مستعد در مقیاس محلی با توجه به پارامترهای حائز اهمیت در این روش و اوزان آنها اولویتبندی شدند. در این روش 3 عامل اصلی شرایط طبیعی، کاربری اراضی و عوامل اقتصادی دخالت دارد که عوامل یاد شده در مقیاس منطقهای و محلی مورد مطالعه قرار گرفتند، سپس، بر اساس نرخ رشد جمعیت و میزان تولید زباله در یک افق 20 ساله مساحت اراضی مورد نیاز جهت دفن زباله در محدوده مطالعاتی تعیین و اراضی مستعد با مساحت کمتر از مقدار تعیین شده از نقشه شایستگی حذف و نقشه شایستگی نهایی، شامل اراضی مناسب دفن زباله با در نظر گرفتن کلیه ضوابط و معیارهای سازمان حفاظت محیط زیست به مساحت، 7/2770 هکتار در مقیاس منطقهای و 6/2105 هکتار از اراضی در مقیاس محلی از کل محدوده مطالعاتی مستعد برای دفن زباله تعیین گردید.
شناسایی و مکان یابی فضاهای مناسب شهری با تأکید بر معیارهای زیست محیطی (مطالعه نمونه: شهرستان محمودآباد مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه شناسایی لکههای مناسب توسعه شهری با کاربرد معیارهای محیط زیستی درشهرستان محمودآباد است. برای نیل به این هدف، با بررسی منابع مختلف در رابطه با مکانیابی توسعه شهری، یک سری از معیارها شناسایی شدند. سپس، با استفاده از تکنیک دلفی، معیارها غربال و انتخاب شدند. به این ترتیب، 12 معیار و 30 زیرمعیار برای مکانیابی توسعه شهری در شهرستان محمودآباد، مناسب تشخیص داده شد. معیارهایی که قابلیت تبدیل به نقشه را داشتند، با استفاده از روش AHP وزندهی شده و در محیط نرمافزارArc GIS نقشهسازی شدند. سپس، با استفاده از ترکیب خطی وزندار نقشهها در GIS با یکدیگر تلفیق شدند و لکههای مناسب توسعه شهری به دست آمد. مساحت بزرگترین پهنه 7/0 کیلومتر مربع و مساحت پهنه بعدی 4/0 کیلومتر مربع تعیین شد. طبق ماده 26 از آییننامه اجرایی قانون ایجاد شهرهای جدید، حداقل مساحت مناسب برای شهر 3 کیلومتر مربع میباشد. بنابراین، هیچ کدام از لکهها مستعد توسعه شهری نیستند. نتایج و معیارهای حاصل شده در این تحقیق، میتواند برای مناطقی با ویژگیهای مشابه (منطقه ساحلی شمال کشور) به عنوان یک راهنما مورد استفاده قرار گیرد.
مکان یابی احداث پیست های اسکی از دیدگاه گردشگری (مطالعه موردی: مناطق شمالی استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ورزش اسکی، یکی از ورزش های زمستانی در بسیاری از کشورها محسوب می شود و مسافران و گردشگران زیادی از مناطق مختلف برای انجام اسکی مبادرت می روزند. بنابراین شناسایی مکان های مستعد احداث پیست اسکی در جهت جذب گردشگر، ضرورت پیدا می کند. ارتفاعات استان تهران به خاطر شرایط مساعد اقلیمی و طبیعی و همچنین وجود شهرهای بزرگ و جاذبه های اطراف آن، از مناطق مستعد احداث پیست اسکی در کشور می باشد. اما از آنجایی که این پیست ها با اهداف متفاوتی ساخته شده و ممکن است شاخص های مختلف استاندارد اسکی به ویژه از نگاه گردشگری در این پیست ها کاملاً رعایت نشده باشد، بنابراین مکان یابی بهنیه احداث پیست به ویژه در جهت حذب گردشگر در این منطقه ضروری می باشد. در این تحقیق از 13 شاخص استاندارد برای احداث پیست اسکی استفاده شد. در مرحله اول، ضریب نهایی هر شاخص از طریق فرایند تحلیل شبکه ای (ANP) تعیین شد و سپس لایه های اطلاعاتی هر شاخص در نرم افزار ARC GIS ساخته و طبقه بندی گردید و سپس با ترکیب این لایه ها، نقشه نهایی تهیه و 6 پیست اسکی مستعد انتخاب شد. نتایج نشان می دهد که بخشهایی از دهستان رودبار قصران در شهرستان شمیرانات، بخش مرکزی دهستان آبعلی در شهرستان دماوند و بخش مرکزی و غربی شهرستان فیروزکوه، مستعدترین مناطق برای احداث پیست اسکی می باشد. همچنین یافته ها نشان می دهد که هر سه پیست اسکی موجود در منطقه به ویژه پیست آبعلی، تقریبا با یافته های تحقیق، همخوانی و سازگاری دارد
ارزیابی توزیع مکانی پارک های شهری با استفاده از تحلیل شبکه (مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۳۲
۱۹۶-۱۸۵
حوزههای تخصصی:
پارک ها و دسترسی مناسب به آن ها از مهمترین فاکتورهای ارزیابی عملکرد شهرها به شمار می روند. دسترسی مناسب به پارک ها وابسته به توزیع مکانی آنها در شبکه دسترسی است. در اغلب مطالعات مربوط به ارزیابی توزیع پارک ها و بهینه سازی دسترسی روش میانگیری ساده برای تعیین محدوده سرویس دهی پارک ها بکار گرفته شده که دارای عدم قطعیت بالایی است. با توجه به مسله تحقیق و مفاهیم موجود در نظریه گراف، می توان از تحلیل شبکه جهت ارزیابی توزیع پارک ها استفاده کرد. در این تحقیق با طراحی شبکه دسترسی شهر تهران و تعیین موقعیت جغرافیایی پارک ها در آن، محدوده سرویس دهی هر پارک با استفاده از تحلیل شبکه مشخص شد. چهار شاخص سرانه پارک، نسبت مساحت پارک، نسبت محدوده سرویس دهی و نسبت جمعیت تحت پوشش خدمات پارک برای کمی سازی و مقایسه وضعیت مناطق مورد بررسی از لحاظ خدمات پارک محاسبه شد. بر اساس نتایج بدست آمده 43 درصد از مناطق مسکونی در محدوده مورد مطالعه خارج از محدوده سرویس دهی پارک واقع شده اند. نقشه این مناطق برای استفاده در مکانیابی و احداث پارک های جدید تهیه و به عنوان یکی از نتایج این تحقیق ارائه شده است.
بررسی کیفیت مدیریت اطلاعات در شهرداری ها با تاکید بر قابلیتهایGIS (نمونه مورد مطالعه: شهرداری بابلسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۳۲
۲۶۲-۲۴۵
حوزههای تخصصی:
دسترسی و استفاده از اطلاعات بهنگام و قابل اطمینان یکی از عوامل مهم و حساس در امر تصمیم گیری، مدیریت و برنامه ریزی بهینه در سطوح مختلف یک جامعه می باشد. پیچیدگی مسائل و امورات شهری و نیاز به اطلاعات متنوع جهت مدیریت و برنامه ریزی شهری و تنوع این اطلاعات در این راستا و در عین حال عدم بکارگیری یک سیستم اطلاعات مکان مرجع به عنوان سامانه اطلاعاتی برای تصمیم سازی و تصمیم گیری در فرآیند شناسایی، ارزیابی، نگهداری و حفاظت از این اطلاعات، منجر به تصمیم گیری های خودسرانه و بدون اتکا به اطلاعات می شود. علی رغم اهمیتی که بهره گیری از سیستم های GIS در فرآیندهای تصمیم سازی و تصمیم گیری دارند، این مهم در مدیریت شهری کشور ما نه تنها در بسیاری از شهرهای میانی و کم جمعیت مورد غفلت واقع شده است، بلکه در کلان شهرهایی هم که از دهه 1370در پی پیاده سازی سیستم مذکور برآمده اند در نتیجه عدم توجه به ظرفیت ها و ساختار مدیریت شهری ایران تقریباً موفق عمل نکرده است. بنابراین هدف تحقیق حاضر، بررسی کیفیت مدیریت اطلاعات در شهرداری ها با تاکید بر شاخص های مرتبط با قابلیت های GIS در راستای مدیریت بهینه اطلاعات است. جامعه آماری این تحقیق شهرداری بابلسر و نمونه آماری آن واحدهای کلیدی اداری، عمرانی و خدماتی شهرداری مذکور می باشد. روش تحقیق توصیفی– تحلیلی مبتنی بر مصاحبه و تهیه چک لیست کارشناسی است که در آن از روشهای آمار توصیفی(میانگین) و استنباطی(آزمون T یک طرفه) استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد، شهرداری مورد مطالعه به لحاظ معیارهای کیفیت مدیریت اطلاعات منطبق بر قابلیتهایGIS، با ضعف های جدی روبروست. ضعف در انعطاف پذیری داده ها، امنیت، پردازش و آنالیز، سیستم مدیریت اطلاعات پایه، تنوع، ساختار پایگاه داده ها و خروجی داده ها از جمله مصادیق این موضوع است.
برنامه ریزی راهبردی توسعة گردشگری شهری با استفاده از مدل استراتژیک SOAR (نمونة موردی شهر تفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش سریع شهرنشینی و تغییر در بنیادهای شیوة زندگی در دنیای معاصر، ضرورت برنامه ریزی و مدیریت گذران اوقات فراعت را بیش از پیش نمایان کرده است. از سوی دیگر، در بسیاری از کشورهای موفق در حوزة گردشگری، شهر پایه و اساس توسعة گردشگری است. امروزه، تجربه نشان داده است هرکجا گردشگری به طور اتفاقی و بدون برنامه ریزی و استراتژی مشخص توسعه یابد، مشکلات زیست محیطی و اجتماعی متعددی به وجود می آید و در درازمدت مشکلات آن بیش از فوایدش می شود. از مدل های استراتژیک مورد استفاده در توسعة گردشگری شهری، مدل سنتی «سوات» است؛ اما امروزه طی سال ها استفاده از این مدل کاربردی و ارزیابی آن، این نتیجه به دست آمده است که تأکید بر ضعف ها و تهدیدها موجب کم توجهی به قوّت ها و فرصت ها می شود و به طور ناخودآگاه فرایند تدوین استراتژی به سمت نقاط منفی و جلوگیری از آن ها حرکت می کند. درنتیجه، اندیشمندان با ترکیب تکنیک سوات و دیدگاه مثبت شناسی، مدل استراتژیک SOAR را ایجاد کرده اند.
این پژوهش با هدف توسعة گردشگری در شهر تفت، برای نخستین بار به معرفی مدل استراتژیکSOAR در گردشگری پرداخته است. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و روش جمع آوری داده ها و تحلیل اطلاعات مورد نیاز اسنادی، پیمایشی و میدانی است. برای تدوین استراتژی توسعه و تشریح قوّت ها، فرصت ها، آرمان ها و نتایج قابل اندازه گیری از تکنیک تحلیلی SOAR استفاده شده است. براساس نتایج به دست آمده، وجود فضای سبز مناسب در شهر تفت، داشتن آب وهوایی بهتر نسبت به شهر یزد و مزیت های دیگر باعث ایجاد پتانسیلی بالا درجهت توسعة گردشگری در این شهر و نیز موجب پدید آمدن فرصت هایی ازقبیل دست یافتن به منبع درآمد مطمئن در شهر و افزایش رغبت سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری شده است. درواقع، شهر تفت قابلیت تبدیل شدن به شهری با اقتصاد پویا و سرآمد در بخش گردشگری را داراست. بنابراین، نتایجی مانند کاهش درصد بیکاری از 5.5 درصد به 2 درصد، رسیدن به سرانة پارک در شهر از 5.7 متر به 8 متر، برگزاری جمعه بازار در دو پارک شهید بنایی و پارک شهر که در آن محصولات کشاورزی و دامی و لبنیات شهر عرضه می شود و نیز آغاز کار مرکز بین المللی قلب محمد رسول الله(ص) واقع در جادة تفت- یزد مورد انتظار است.
ارزیابی اثرات اجتماعی ترمیم و بازسازی پارک ها به شیوه نظریه مبنایی مطالعه موردی: پارک های سطح منطقه 18 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دوم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۷
61 - 72
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرها عالی ترین تجلی کالبدی و عملکردی عصر معاصر قلمداد می شوند و خواسته یا ناخواسته زمینه های گسترش حوزه عمومی را فراهم می آورند. در این میان پارک ها به عنوان بخشی از فضاهای عمومی شهری( علی رغم نقش مهمی که در گسترش قلمرو عمومی جامعه دارند) چندان مورد توجه قرار نگرفته و ظرفیت های آنها بلا استفاده مانده است. گفتنی است ، ترمیم و ارتقای کیفی این نوع فضاها، تجربه ای امید بخش برای مشارکت های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیبایی شناسی به منظور بازسازی محیط شهری مطبوع و کارآمد و رشد فعالیت های فراغتی به ارمغان می آورد. هدف این مقاله، به پرسش گرفتن ماهیت توسعه، از طریق ترمیم و بازسازی پارک های سطح منطقه 18 می باشد، تا ضمن معرفت شناسی، به اثرات ابعاد مختلف بازسازی پارک ها، راهکارهای مناسب برای تقویت تأثیرات مثبت و در عین حال تعدیل تأثیرات منفی ارائه نماید. اطلاعات مطالعه کیفی حاضر از طریق مصاحبه عمیق، مشاهده مشارکتی و قدم زدن عرضی در میدان مورد مطالعه گردآوری شده و از روش نظریه مبنایی برای تحلیل داده ها استفاده شده است. در مجموع اطلاعات جمع آوری شده در قالب 36 مفهوم، هفت مقوله عمده و یک هسته مرکزی، کدگذاری و تحلیل شده اند. هفتمقوله عمده عبارتند از: تعاملات اجتماعی، امنیت اجتماعی، بهداشت جسمی و روانی، دسترسی به تسهیلات، انسجام شهروندی، رونق اقتصادی و بهبود وضعیت زیست محیطی. در این مطالعه مقوله نهایی که همان هسته مرکزی می باشد «ارتقای کیفیت زندگی شهروندان» است. هسته مرکزی مورد اشاره در قالب یک مدل مبنایی در قالب شرایط علی، راهبردها و پیامدها ارائه شده است.
به کارگیری نرم افزار شبیه ساز به منظور تخمین مقدار آلاینده های تولیدشده در بزرگراه (مطالعه موردی بزرگراه نیایش تهران)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مشکلات مسئولین مدیریت شهری در کلان شهر تهران، همواره تولید آلاینده ها در سطح شهر بوده است که با توجه به اهمیت روز افزون آلاینده های ناشی از تردد خودروها در سطح شهر مدیریت حمل ونقل و ترافیک شهری و مدیریت تولید آلاینده های هوا در سطح شهر دو جزء کاملاً لاینفک به حساب می آیند. در سال های اخیر برنامه ریزی و اثرسنجی راهبرد های ترافیکی توسط نرم افزارهای شبیه ساز ترافیک رشد قابل توجهی یافته است و با ترکیب نرم افزار شبیه سازی ترافیک و مدل های تولید آلاینده، عملاً ابزاری بسیار قوی برای تصمیم گیری بر اساس میزان تولید آلاینده در اختیار مدیران شهری قرارگرفته است. در این مقاله پس از کالیبراسیون و دقیق نمودن مدل شبیه سازی برای بزرگراه نیایش تهران، میزان تولید آلاینده در این بخش از شبکه، بدون اعمال راهبرد های مدیریت شبکه و با اعمال استراتژی کاهش سرعت جریان ترافیک در معبر محاسبه گردید. با مقایسه راهبرد های مذکور به خوبی می توان گزینه بهتر را یافته و در شبکه واقعی با اطمینان بسیار بیشتر به کار برد.