فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۶٬۴۸۱ مورد.
برآورد ارزش تفرجی کلیساهای منطقه حفاظت شده مراکان (مطالعه موردی: کلیسای سنت استپانوس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به تغییر رویکرد جهانی برنامه مدیریتی مناطق حفاظت شده در زمینه جذب توریست در جهت تأمین مالی این مناطق این تحقیق با هدف حفاظت از تنوع زیستی در نواحی با حفاظت شدید این نوع مناطق، به مطالعه ارزش تفرجی کلیسای سنت استپانوس یکی از کلیساهای معروف منطقه حفاظت شده مراکان واقع در مرز بین دو استان آذربایجان غربی و شرقی می پردازد. برآورد ارزش تفرجی این کلیسا می تواند در پیش بینی نیازها، رفع کمبودها و توسعه گردشگری در منطقه مؤثر باشد. اهداف این پژوهش برآورد ارزش تفرجی کلیسای سنت استپانوس با استفاده از روش ارزش گذاری مشروط و تفکیک عوامل مؤثر بر تمایل به پرداخت گردشگران با برآورد مدل هکمن دو مرحله ای بودند. داده های مورد نیاز از طریق تکمیل پرسش نامه و مصاحبه حضوری با 321 بازدیدکننده از کلیسای سنت استپانوس در سال 1391 جمع آوری گردید. نتایج نشان داد که 52 درصد بازدید کنندگان، تمایل دارند مبلغی جهت بازدید از کلیسای سنت استپانوس پرداخت نمایند. متغیرهای درآمد، سطح تحصیلات، اندازه خانوار و جنسیت بر تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان و متغیرهای درآمد، اندازه خانوار، سطح تحصیلات، سن و میزان رضایت بازدید کنندگان از وضعیت امکانات رفاهی کلیسا بر میزان تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان مؤثر بودند. میانگین تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان 2445 ریال و ارزش تفرجی سالانه کلیسای سنت استپانوس 317 میلیون ریال برآورد گردید. لذا با توجه به اهمیت و ارزش بالای کلیسای سنت استپانوس از نظر بازدیدکنندگان، می طلبد که برنامه ریزان و مسئولان برای توسعه گردشگری و افزایش تعداد گردشگران از طریق بالا بردن امکانات رفاهی آن ها و در نتیجه تأمین مالی منطقه حفاظت شده مراکان و سایر مناطق حفاظت شده به این کلیسا توجه بیشتری داشته باشند.
اولویت بندی تناسب اراضی در فرآیند مکان گزینی فضای سبز شهری با استفاده از فنون تحلیل چند معیاری مطالعه موردی: منطقه یک شهرداری تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضایسبزشهریازمهمترینکاربریهایشهریاستکهازآنهمانندششهایتنفسیشهرهایادمی کنند. از آن جا که اهداف اصلی برنامه ریزی شهری،سلامت، آسایش و زیبایی می باشد، مکان یابی فضای سبز شهری نیز به عنوان یکی از مهمترین عناصر محیط شهری سهم زیادی در مطلوبیت و مطبوعیت فضا از نظر شهروندان دارد.بنابراین توجه ویژه به ساماندهی مکانی فضایی این کاربری، گامی مهم در تامین رفاه و آسایش شهروندان محسوب می شود.با توجه به تعدد معیارهای مطرح در مکان گزینی فضای سبز شهری در تحقیق حاضر سعی شده است با انتخاب منطقه1شهرداری تبریز به عنوان مطالعه موردی، کاربرد عملیاتی استفاده از TOPSIS به عنوان یکی از فنون تحلیل چند معیاری(MADM) در فرآیند تحلیل تناسب اراضی در مکان گزینی فضای سبز شهری مورد آزمون قرار گیرد. در این تحقیق بعد از شناسایی عوامل تاثیرگذار در مکانیابی فضای سبز،اقدام به تهیه نقشه های معیار شده و پس از آن استانداردسازی داده ها و وزن دهی آنها انجام گرفته است.در نقشه نهایی، زمین های منطقه برای انتخاب مکان مناسب کاربری فضای سبز اولویت بندی شده است.بررسی نتایج بکارگیری مدل در محدوده مورد مطالعه نشان می دهد که پیکسل های معرفی شده در خروجی حاصل از مدل،دارای شرایط بهینه از منظر معیارهای تعریف شده هستند. بنابرایناستفادهازتکنیک های کاربردی مثل تکنیک TOPSIS و توانمندی های GIS می تواند متولیان امور شهریرادر تصمیم گیری بهتر در جهت تخصیص اراضی برای کاربری های مورد نیاز به طور اعم و کاربری فضای سبز به طور اخص یاری رساند.
تحلیل مهاجرت به شهر قم
حوزههای تخصصی:
نقدی بر مقاله ""استثناگرایی در هویت فضای مدنی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تنوع شرایط آب و هوایی فلات ایران با توجه به گسترش آن در حد فاصل حدود 18 عرض جغرافیایی شمالی و تضاد ارتفاعی بین چاله های پست (کمتر از 26 متر از سطح دریای آزاد) و کوه های با بلندای بیش از 4000 متر (از سطح دریای آزاد) و تغییر رژیم های اقلیمی در این منطقه در دوره های یخچالی و بین یخچالی از موضوعات چالش برانگیز در مطالعه روند تکاملی اجتماعات انسانی در این سرزمین بوده است. مطالعات متعدد در زمینه علوم زمین و جغرافیای طبیعی نظریات متفاوتی را در مورد چگونگی شرایط آب و هوایی در دوره های یخچالی (سرد) و بین یخچالی (گرم) ارائه کرده اند. یکی از بحث های مهم در این رابطه چگونگی ارتباط نحوه سکونت انسان در این دو دوره در این فلات است. جمع بندی بیشتر این نظریات (و به ویژه کارهای جدید) نشان میدهد که جماعت های روستایی و شهری دارای تمدن (دارای خط، علم، اقتصاد تولیدگر، تجارت و هنر) پس از آخرین عصر یخچالی در بخش های جنوب شرقی و جنوب غربی فلات ایران و حاشیه آن در اطراف دریاچه ها یا دلتاهای رودخانه ای مهم پدید آمده است و در عصر یخچالی (سرد) یا امکان چنین تحولی فراهم نبوده و یا تکامل بشری هنوز به آن سطح نرسیده بوده است. مقاله ""استثناگرایی در هویت فضای مدنی ایران"" (رامشت و باباجمالی، 1388) مدعی است که در عصر سرد (همزمان با دوره یخچالی) فلات ایران شاهد شکوفایی تمدن بوده است که با عمده تحقیقات موجود در این زمینه مغایرت دارد. هدف این مقاله، با توجه به مدارک و مطالعات متعدد موجود، بحث درباره درست یا اشتباه بودن این دیدگاه است.
تحلیل کیفیت پیاده روهای شهری با تاکید بر مولفه های سلامت: مطالعه موردی خیابان هفده شهریور مشهد
حوزههای تخصصی:
از آنجا که شهروندان بخش عمده ای از زندگی خود را در تعامل با محیط شهری سپری می کنند، تحلیل اثرگذاری این محیط بر جنبه های گوناگون زندگی آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار گشته است. از جمله این جنبه ها که می تواند توسط محیط شهری به چالش کشیده شده و یا تهدید گردد سلامت می باشد. مباحث نوینی چون شهر سالم، پیاده مداری و جز آن بازنمون هایی از توجه به این جنبه ها می باشد. شرایط کالبدی-فضایی پیاده روهای شهری، به طور خاص،تاثیر به سزایی در میزان سلامت محیط برای شهروندان دارد.این پژوهش با هدف بررسی ارتباط بین ویژگی های محیط کالبدی و میزان سلامت محیط، همچنین یافتن روشی جهت ارزیابی سلامت محیط شهری در پی پاسخگویی به این سوالات است:1-مهم ترین چالش های پیش روی سلامت شهروندان استفاده کننده ازپیاده روها کدامند؟2-چه معیارهایی در ارتقا و بهبود سلامت پیاده روهای شهری دخیل اند؟3- با اتکا به این معیارها چگونه می توان میزان سلامت پیاده رو شهری را ارزیابی نمود.روش تحقیق، ترکیبی بوده و با استفاده از تحلیل محتوای کیفی و پیمایش به انجام رسید.به کمک چک لیست پژوهشگر-ساخته داده های مورد نیاز از150 نفر از عابران محور هفده شهریور و 50 مسئولان و کارشناسان مربوطه، به عنوان نمونه پژوهشی گردآوری شد. یافته ها نشان داد وضعیت محور هفده شهریور از نظر معیارهای سلامتی در مجموع بد و پایین بوده که موجب کاهش میزان رضایتمندی استفاده کنندگان از فضا، کاهش میزان استفاده از محیط و در نتیجه افول بیشتر کیفیت محیط گردیده است.هر چهار بعد اصلی سلامت، یعنی سلامت جسمانی، اجتماعی، معنوی و روانی واجد نقش و سهم به سزایی در تعیین میزان سلامت محیط شناسایی گردیدند. در محور هفده شهریور، سلامت جسمانی و اجتماعی در بدترین شرایط و سلامت معنوی و روانی در شرایط بهتری قرار دارد. راهکارهای مختلف کالبدی وفیزیکی برای ارتقاء سلامت شهروندان در این محور پیشنهاد گردید.
تحلیل فضایی فرایندهای شهرنشینی در منطقه کلان شهری تهران
حوزههای تخصصی:
مناطق شهری با مشخصه هایی چون دگرگونی و پویایی مداوم بنا به مقتضیات و شرایط اجتماعی و اقتصادی دچار تحولاتی می گردند. این تحولات با توجه به تفاوت مکانی تحت فرایندها و سازوکارهای خاص شکل و توسعه یافته است. این پویایی در شهرها و مناطق شهری تا کنون از دیدگاه های متفاوتی مورد بررسی قرارگرفته است؛ از جمله این دیدگاه ها، مدل شهرنشینی متغیر است که در آن ویژگی های زمانی شهرنشینی در سه فاز شهرنشینی، برگشت تمرکز و شهرگریزی مورد بررسی قرار می گیرد. پژوهش حاضر با بهره گیری از دیدگاه های این مدل سعی در بررسی کارکرد مناطق شهری در منطقه کلانشهری تهران دارد. در این پژوهش با بهره گیری از روش روشی توصیفی و تحلیلی سعی شد تا الگوی حاکم بر شهرنشینی منطقه کلان شهری تهران تعیین گردد. بر اساس یافته های پژوهش، برون افکنی جمعیت و فعالیت به پیرامون و حرکت روزانه جمعیت از مرکز به پیرامون، سبب شکل گیری و رشد سکونتگاه ها و مراکز جمعیتی پیرامون منطقه کلانشهری شده است. این فرایند با توجه به رشد شهرهای کوچک، حرکت شهرهای میانی به سمت استقلال عملکردی و تغییر فرایندهای مهاجرتی از مرکز به پیرامون می تواند به عنوان مرحله شهرگریزی پذیرفته شود.
تحلیل آماری ابعاد توسعه پایدار شهری در شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متناسب با افزایش روزافزون چالش های شهری در حوزه های مختلف، داشتن نگاهی راهبردی و جامع برای سمت و سو دادن به این ابعاد چالش زا و آسیب پذیر در شهرها، با رویکرد پایداری در فرایند توسعه شهرها محقق خواهد شد. نگاهی به رویکردهای آینده نگرانه و متعالی در جهت بینش متوازن و عدالت محور به مفهوم توسعه سرلوحه سیاست های مدیریت و برنامه ریزی شهری قرار گرفته است. در این راستا و متناسب با ضرورت یادشده، پژوهش حاضر با روش شناسی «توصیفی – تحلیلی» و با هدف ارزیابی ابعاد توسعه پایدار شهری در شهر ارومیه به انجام رسیده است. برای تحقق هدف پژوهش الگوهای توسعه پایدار شهری در 7 عنوان اقتصاد شهری پایدار، جامعه شهری پایدار، مسکن شهری پایدار، محیط زیست شهری پایدار، دسترسی شهری پایدار، زندگی شهری پایدار و مردم سالاری شهری پایدار با 35 متغیر انتخاب و دسته بندی شده اند. برای دستیابی به داده های مورد نیاز پژوهش به روش پیمایشی - اسنادی و با استفاده از پرسش نامه از نظرهای شهروندان ارومیه بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش 322 نفر از شهروندان ارومیه است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و تصادفی ساده انتخاب شده اند. قلمرو زمانی پژوهش تابستان سال 1392 است. برای تحلیل ابعاد پایداری شهری از تحلیل های رگرسیونی خطی، لجستیک، لگاریتمی و آنالیز درختی استفاده شده است. مطابق نتایج پژوهش تحلیل درختی داده ها برای تشخیص چشم انداز ابعاد پایداری شهری نشان می دهد بعد مردم سالاری شهری پایدار با شناسایی دو شاخه و میانگین کلی 32/22، از دیدگاه شهروندان وضعیت نامناسبی نسبت به دیگر ابعاد پایداری در شهر ارومیه دارد. آنالیز رگرسیونی در شکل خطی، لجستیک و لگاریتمی آن برای ابعاد پژوهش نشان می دهد دو بعد سکونتگاه شهری پایدار و مردم سالاری شهری پایدار ضعیف ترین تأثیر را بر پایداری شهری در شهر ارومیه دارند. تلفیق کلی نتایج مدل های رگرسیونی حکایت از تأثیرگذاری 101/0 از ابعاد پایداری بر توسعه پایدار شهری در ارومیه دارد.
اسکان غیر رسمی، اولویت بندی چالش های محله جعفرآباد شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی دهه های اخیر، اندک اندک محلات نابسامان و سکونتگاه های غیر رسمی، به طور عمده در حاشیه شهرهای بزرگ کشور، خارج از برنامه رسمی توسعه شهری و به صورت خودرو شکل گرفته و گسترش یافته است. این پدیده در مطالعات شهری یکی از آسیب های شهری معرفی شده است. تجمع اقشار کم درآمد و مشاغل غیر رسمی در سگونتگاه های غیر رسمی، شیوه ای از شهرنشینی ناپایدار را به وجود آورده و زمینه ساز بسیاری از آسیب ها و ناهنجاری های اجتماعی شده است. در فرایند آسیب شناسی شهری یکی از مراحل بسیار مهم، شناخت دقیق و همه جانبه از آسیب است. به گفته ای، تنها با شناخت دقیق از عوامل ایجاد آسیب است که می توان راهکارهای حل آن را نیز ارائه کرد. چالش های حاشیه نشینی را می توان به پنچ دسته کلی تقسیم کرد، چالش های اقتصادی، چالش های اجتماعی، چالش های آموزشی، چالش های بهداشتی و چالش های مربوط به امور رفاهی که مبنای کلی این مطالعه است. بنابراین، هدف این پژوهش شناخت و اولویت بندی مسائل و مشکلات موجود پدیده اسکان غیر رسمی در محله جعفرآباد شهر کرمانشاه است که برای این امر از روش پژوهش پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری آن شامل1500 خانوار حاشیه نشین محله جعفرآباد شهرستان کرمانشاه است. در این پژوهش با استفاده از فرمول کوکران و با احتمال خطای 1/0، تعداد 128 خانوار برای نمونه مورد مطالعه، به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شد. اطلاعات مورد نیاز به کمک ابزار پرسش نامه جمع آوری شد. یافته های پرسش نامه با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و نرم افزار Expert Choice مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که عامل اقتصادی، اصلی ترین چالش در منطقه است و عوامل اجتماعی، آموزشی، رفاهی و بهداشت در رتبه های بعدی قرار دارند.
رویکرد فازی و پهنه بندی فقر چندبعدی در فضاهای شهری (نمونه موردی: شهر کامیاران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اغلب روش های تحلیل فقر سنتی دو محدودیت عمده دارند. اول، اغلب روش ها تک بعدی بوده و تنها یکی از ابعاد فقر مانند درآمد را مورد بررسی قرار می داند. دوم، این روش ها جمعیت را با استفاده از خط فقر به دو بخش فقیر و غیرفقیر تقسیم می نمودند. توجه به سایر محرومیت ها موضوع سنجش فقر چندبعدی را مطرح ساخت. به منظور رفع محدودیت دوم تئوری مجموعه های فازی طی دهه های گذشته در زمینه فقر و ابهامات مربوط به آن مورد استفاده قرار گرفت. از طرفی، تأکید مطالعات اخیر بر اهمیت متغیرهای جغرافیایی به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده فقر، جایگاه ویژه ای به سیستم اطلاعات جغرافیایی در این گونه مطالعات داده است. هدف اصلی این مطالعه بررسی عملی بودن استفاده از روش های فازی و مدل سازی زمین آماری جهت کسب اطلاعات قابل استناد به منظور سنجش و پهنه بندی فقر چندبعدی در فضاهای شهری است. این پژوهش از نظر اهداف کاربردی و از نظر شیوه انجام توصیفی– تحلیلی است. اطلاعات و داده های این پژوهش از طریق پیمایش میدانی نمونه های انتخاب شده به روش فضاییِ تصادفیِ طبقه ای در سال 1391 جمع آوری شده است. در این پژوهش از میان روش های سنجش چندبعدی فقر، روش کاستا (2002) و از میان روش های زمین آماری روش کریجینگ و کریجینگ همبسته جهت سنجش فقر چند بعدی در قالب 70 شاخص اقتصادی و درآمدی، مسکن، مالکیت و دارایی، بهداشت و سلامت، و دانش و مهارت استفاده شده است. از میان مدل های زمین آماری موجود روش کروی و نمایی با نتایج تابع فازی فقر انطباق بیشتری داشته و از دقت بالاتری برخوردار بوده اند. نتایج در قالب پهنه بندی علمی صورت گرفته به وضوح نشان دهنده اختلاف فضایی فقر در محدوده شهر کامیاران است.
سطح بندی زیرساخت ها و تأسیسات گردشگری در شهرستان های استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه گردشگری به عنوان فعالیتی سودآور، در اولویت برنامه ریزی کشورها قرار گرفته است. اما توسعه گردشگری نیاز به توسعه زیرساخت ها دارد که معمولاً در کشورهای جهان سوم تمرکز زیر ساخت های گردشگری در شهرهای بزرگ و مراکز استان ها، باعث رونق گردشگری در شهرهای بزرگ شده و شهرهای کوچک و حتی روستاهای با پتانسیل بالای توریستی از مزایای آن کم بهره بوده اند. شناسایی سطوح توسعه یافتگی شهرستان ها به لحاظ زیرساخت های گردشگری می تواند در برنامه ریزی برای مناطق کم تر توسعه یافته کمک شایانی نماید. تحقیق حاضر با روش توصیفی- تحلیلی سعی در تحلیل زیرساخت های گردشگری شهرستان های استان آذربایجان غربی دارد که در این راستا 14 متغیر انتخاب گردیده و با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی درspss مورد تحلیل قرار گرفته است. متغیرهای فوق به 2 عامل تأثیرگذار کاهش یافت و در نهایت با تلفیق امتیازات عاملی حاصله، شهرستان ها رتبه بندی شده و سطوح توسعه یافتگی آن ها مشخص گردید. نتایج حاصله حاکی از آن است که، شهرستان ارومیه به لحاظ برخورداری از زیرساخت ها در رتبه اول و شهرستان خوی در رتبه دوم و شهرستان های شوط و پلدشت در رتبه شانزدهم و هفدهم قرار گرفته اند. و سطح بندی شهرستان های استان نشان از وجود ناهمگنی در سطح استان دارد به طوری که، شهرستان ارومیه در سطح کاملاً توسعه یافته و شهرستان های خوی و سردشت، توسعه یافته و شهرستان های چالدران، ماکو، مهاباد، سلماس، میاندوآب، نقده، بوکان در حال توسعه و بقیه ش هرستان ها محروم می باشند و بین رتبه هر شهرستان به لحاظ ب رخورداری از زیرساخت ها و جاذبه های گردشگری شهرستان ها رابطه مثبت وجود دارد.
تحلیل کارکردی تقسیمات کشوری در اجرای برنامه های آمایش سرزمین با تأکید بر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازماندهی سیاسی فضای هر کشور در قالب تقسیمات کشوری به اجرا در می آید. تقسیمات کشوری از مهم ترین عواملی است که یک نظام سیاسی باید برای تهیه و اجرای برنامه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، فضایی، زیست محیطی و همچنین اداره بهتر سرزمین و بهره برداری بیشتر، به آن توجه کند. از جمله این برنامه ها، برنامه آمایش سرزمین است که به منظور رفع نابرابری ها و ایجاد تعادل فضایی در بسیاری کشورها تهیه و اجرا می شوند. در این تحقیق که از نوع بنیادی است با استفاده از روش کتابخانه ای، اطلاعات مورد نیاز جمع آوری گردید و سپس با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی این مسئله پرداخته شد؛ که تقسیمات کشوری چه نقشی در اجرای برنامه های آمایش سرزمین ایفا می کند و عملکرد تقسیمات کشوری ایران در این راستا به چه نحو بوده است؟ نتیجه بررسی ها نشان داد که تقسیمات کشوری از سه جهت عمده: 1- ایجاد یک پایگاه اطلاعاتی 2- ایجاد یک مبنا و بستر برای برنامه های آمایش 3- مکانیسم اجرای برنامه های آمایش از طریق تمرکززدایی می تواند در اجرای طرح های آمایش سرزمین مؤثر باشد. از طرف دیگر تقسیمات کشوری ایران بدلیل ناهمگن بودن حوزه های تقسیماتی و به تبع آن عدم انطباق با الزامات منطقه ای و همچنین سیستم حکومتی متمرکز که موجب تمرکز جمعیت و فعالیت ها در مرکز و عدم تعادل در ابعاد مختلف در سطح سرزمین شده است، نتوانسته کارایی لازم را در تهیه و اجرای برنامه های آمایش داشته باشد.
سکونتگاه های غیر رسمی و برنامه ریزی های اجتماع محور
حوزههای تخصصی:
برنامهریزی راهبردی توسعه اقتصادی با رویکرد مشارکتی مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان لنگه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه مشارکتی، رویکرد مورد تأکید برنامهریزان در مسیر برنامهریزی «با مردم و برای مردم» است. «برنامهریزی راهبردی» نیز از مناسبترین شیوهها برای دستیابی به اهداف و چشماندازهای ترسیمشده در دیدگاههای آیندهنگر بهشمار میآید. در نوشتار حاضر با توجه به هدفگذاریهای صورتگرفته برای ارتقای سطح اقتصادی اجتماع محلی در بخش مرکزی شهرستان لنگه در افق 10ساله، رویکرد توسعة محلی و مشارکتی در چارچوب برنامهریزی راهبردی با تکیه بر مدل تجزیه و تحلیل SWOT ، مبنا قرار گرفته است. بر این اساس، با تشکیل هستههای مشارکتی (FGD) در چهار دهستان طی مدت 10 ماه، تلاش شد تا از تمامی امکانات و قابلیتهای منطقه در زمینههای مختلف سازمانی و نهادی، فردی و اجتماعی برمبنای برنامهریزی راهبردی بهنحوی مطلوب استفاده شود. درمجموع یافتههای پژوهش حاضر، ضمن ارائه راهبردهای مناسب برای تحقق چشمانداز توسعه در محدوده مورد مطالعه، نشان میدهد که اهداف موردنظر از طریق تعریف پروژههای تولیدی دستیافتنی و تحققپذیر خواهد بود.
ارزیابی پایداری محلات شهری در شهر سقز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار و به تبع آن توسعه پایدار محله ای مفهومی است که در سال های اخیر در مجامع علمی مطرح شده است و ارتباط تنگاتنگی با آسیب های اجتماعی، زیست محیطی، اقتصادی و معیشت شهری، امنیت، مشارکت، شکل، بافت و مدیریت شهری دارد. امروزه پایدارترین و مؤثرترین برنامه های توسعه ای آنهایی اند که مبتنی بر ویژگی ها و نیازهای خانواده ها و جمعیت های محله ای تدوین و ارائه گردند. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی با تأکید بر «جامع نگری» بوده و جمع آوری اطلاعات به صورت پیمایشی صورت گرفته است. در این پژوهش از میان چهار بافت مشخص در شهر سقز، از هر بافت یک محله برای نمونه انتخاب شده و در هر محله با توزیع و تکمیل پرسش نامه و بهره گیری از مدل ELECTRE وضعیت پایداری بافت های شهری مشخص شده اند. در این تحلیل 8 شاخص در ابعاد اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی به کار رفته است. بر اساس یافته های پژوهش، میزان پایداری محلات تحت مطالعه بدین ترتیب اولویت بندی می شود: محله «ناوقلا» در بافت قدیمی با 3 امتیاز به عنوان محله پایدار شناخته می شود که از دلایل آن می توان به هویت محلی، حس تعلق مکانی، مشارکت ساکنان در امور مربوط و سرزندگی در ساختار کالبدی این محله اشاره کرد. محله «سی ودومتری» در بافت میانی با 1 امتیاز به عنوان محله نیمه پایدار شناخته می شود. محله های «شهرک دانشگاه» در بافت نسبتاً جدید و «بهارستان» در بافت جدید با کسب امتیاز 2- به عنوان محله ناپایدار شناخته می شوند. از دلایل ناپایداری این محله ها می توان به کم توجهی مدیران شهری، نبود ظرفیت قابل تحمل محله و فقدان مشارکت ساکنان در کارهای جمعی محله اشاره کرد.
تحلیلی بر روند گسترش کالبدی شهر و اثرات آن بر کیفیت محیط زیست شهری مورد پژوهش: شهر بابلسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: در نظام سرمایه داری معاصر، شهر به عنوان مکان مناسب زندگی به شمار می آید. رسوخ و نفوذ فرهنگ سرمایه داری در در حال توسعه ازجمله ایران، موجب تمرکز شهری ناهمگون و رشد شتابان جمعیت شهری و در نهایت مشکلات زیست محیطی است. هدف این مقاله، بررسی اثرات گسترش شهری بر کیفیت محیط شهر بابلسر است.
روش: روش شناسی این تحقیق مبتنی بر رویکردهای توصیفی- تحلیلی است که بطور گسترده ای از مدل های آماری جهت سنجش اثرات توسعه فیزیکی شهر بر کیفیت محیط استفاده شده است. بعضی از این مدل ها شامل انتروپی شانون، هلدرن و همچنین آزمون های کندال و گاما بوده است.
یافته ها/ نتایج: نتایج نشان می دهد که در کنار تأیید رابطه معنی دار بین گسترش کالبدی و کیفیت سه گویه دیگر(خدمات رفاهی- اجتماعی، خدمات تجاری و خدمات تفریحی)، محلات سه، دو و چهار دارای شرایط بسیار بهتری از حیث کیفیت زیست محیطی نسبت به سایر محله ها هستند که درواقع با پایگاه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ساکنین محله های مذکور، ارتباط مستقیم دارد.
نتیجه گیری: بنابر این به نظر می رسد کنترل و مهار مناسب رشد فیزیکی شهر از جمله سیاست هایی که متولیان امور محلی باید بدان عمل نمایند. همانطور که بدیهی است حفظ اراضی حاصلخیز پیرامون شهر در پایداری محیط زیست کمک کننده خواهد بود.
سنجش جدایی گزینی اکولوژیکی شهری با استفاده از شاخص های اندازه گیری تک گروهی (مطالعه موردی: شهر تکاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جدایی گزینی شهری، موضوعی مهم در بسیاری از شهرهای جهان است و از گذشته تاکنون، بسیاری از محققان به این مبحث پرداخته اند. جدایی گزینی شهری، موجب تمرکز شدید بر فقر و پیدایش طبقات پایین می شود. انواع مختلفی از جدایی گزینی شهری وجود دارد؛ مانند جدایی گزینی درآمدی و قومی- نژادی که به سازوکار (مکانیسم)های موجود در یک شهر بستگی دارد. برنامه ریزان شهری، به منظور برنامه ریزی برای جامعه ای بهتر، به آگاهی از نحوة اندازه گیری جدایی گزینی و تجزیه و تحلیل نتایج آن نیاز دارند. برای سنجش جدایی گزینی شهری، روش های متعدد و متفاوتی وجود دارد. تنوع قومی، از ویژگی های بارز شهر تکاب است و شواهد نشان می دهد این ویژگی، بر مکان گزینی مسکونی ساکنان این شهر اثرگذار بوده است؛ بنابراین، این شهر انتخاب شد تا روش های متنوعی از اندازه گیری جدایی گزینی شهری تک گروهی با استفاده از نرم افزار GIS و نرم افزار تحلیلگر جدایی گزینی معرفی شوند و کاربرد آن ها نیز نشان داده شود. نتایج نشان می دهد چهار مرحلة هجوم و توالی اکولوژیکی، در تکاب به طور کامل اتفاق افتاده است. شاخص ها و نرم افزارهای ذکرشده نیز با فرمول و نحوة محاسبة ویژة خود، وقوع پدیدة جدایی گزینی را به میزان بالا در این شهر تأیید می کنند که در برنامه ریزی ها باید به آن ها توجه شود.
بررسی عوامل تأثیرگذار بروز وندالیسم در مبلمان شهری (مطالعه موردی: شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به بررسی عوامل تأثیرگذار در بروز وندالیسم در مبلمان شهری پرداخته است. در این پژوهش، به صورت ترکیبی از نظریات آنومی، تئوری میلر و کلارک استفاده شده است. روش تحقیق پژوهش حاضر، توصیفی تحلیلی، ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه، جامعه آماری شهر تبریز و نمونه آماری 384 نفر از شهروندان شهر تبریز است که براساس فرمول کوکران به دست آمده است. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد از بین اقدامات مربوط به تخریب اموال عمومی در مبلمان شهری، دل نوشته های روی دیوارها با 8 درصد، بیشترین مقدار و شکستن لامپ های روشنایی معابر عمومی و فضاهای سبز با 4/6 درصد کمترین مقدار را دارد. نتیجه آزمون یو من– وایت نی نشان داد میزان وندالیسم با استناد به مقدار 33/3 Z=؛ 05/0P< در بین مردان وزنان متفاوت است. نتیجه آزمون پیرسون نشان می دهد گرایش به وندالیسم با متغیر پایگاه اجتماعی و اقتصادی (394/0- R=؛ 000/0P=) رابطه معناداری دارد و نتایج تحلیل مسیر با مقدار 223/0= 2R نشان می دهد عوامل فردی و روانی برابر با 29/0 درصد، عوامل خانوادگی 33/0 درصد، عوامل اجتماعی 44/0 درصد، عوامل اقتصادی 11/0 و درنهایت، شرایط و وضعیت مکانی برابر با 37/0 درصد در وندالیسم در مبلمان شهری تأثیرگذار هستند.
تاریخ شهر و شهرنشینی در جوامع اسلامی
حوزههای تخصصی:
فناوری های جدید نورپردازی و ارتقای حس تعلق شهروندان (مطالعه موردی: بدنه های شهری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حس تعلق، از جمله مفاهیم مهم و مؤثر در ارتباط انسان و محیط است. این مفهوم، ناشی از احساس های فرد نسبت به مکانی است که با آن ارتباط برقرار می کند. از نگاه جغرافیای انسانی، حس تعلق، نقشی اساسی در ارزیابی کیفیت محیط و منظر شهری در شهرهای معاصر دارد. عوامل مختلفی از جمله رویکردهای شناختی، احساسی، کالبدی و اجتماعی، حس تعلق و دلبستگی به مکان را به وجود می آورند که در این پژوهش، به مفهوم کالبدی- اجتماعی حس تعلق در منظر شهری توجه شده است. امروزه با گسترش زندگی شبانه، مفاهیم مربوط به کیفیت مکان مناظر شهری در شب نیز همانند روز، اهمیت یافته اند. هدف این پژوهش، ارزیابی رابطة نحوة نورپردازی با یکی از عوامل کلیدی سنجش کیفیت مکان، یعنی مفهوم حس تعلق است و نقش فناوری های جدید نورپردازی در ارتقای مفهوم کالبدی- اجتماعی حس تعلق و تأثیر آن در تبدیل محیط به شهری انسانی تر را بررسی می کند. به این منظور، عوامل فنی و تکنیک های نورپردازی در 14 نمونه از بدنه های شهری- که به صورت خوشه ای در دو منطقه از شهر تهران انتخاب شدند- ارزیابی شدند. پژوهش از نوع پیمایشی است که در آن، برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه بهره گرفته شده است و سپس داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون همبستگی تحلیل شده اند. یافته ها نشان دهندة آن است که به کارگیری فناوری های جدید نورپردازی در رونق معماری شبانه و درنتیجه، ارتقای حس تعلق شهروندان تهرانی سهم بسزایی دارد.