فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۸۱ تا ۲٬۱۰۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
گستردگی شهری نوعی الگوی رشد شهر بدون توجه به عواقب و اثرات اقتصادی، اجتماعی و محیطی آن است. این رشد بیرونی در واقع به نوعی توسعه ی شهری برمی گردد که از نظر منتقدان باعث از بین رفتن زمین های کشاورزی، تخریب فضاهای باز و سبز، اتلاف انرژی و تغییرات کاربری اراضی می شود. روش های متعددی برای آشکارسازی تغییرات یک منطقه با استفاده از تصاویر ماهواره ای وجود دارد که هر کدام دارای مزایا و محدودیت هایی هستند. روش فازی مبتنی بر شدت انطباق یکی از این روش ها است. هدف اصلی از این مقاله توصیف آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی در شهر ارومیه در طی یک دوره 27 ساله است؛ و بدین منظور سنجنده TM ماهواره لندست در بازه زمانی 1390- 1363 انتخاب گردید. پس از زمین مرجع کردن تصاویر با روش فازی به طبقه بندی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از جداول متعامد پرداخته شده است؛ و با استفاده از روش ترکیبی زنجیره های مارکوف و سلول های خودکار گستردگی شهری برای سال 1400 پیش بینی شده است. نتایج نشان می دهد طی این دوره 17188.56 از اراضی شهر ارومیه تغییر کاربری داده است؛ که بیش ترین تغییر کاربری اراضی در اراضی کشاورزی آبی با کاهش 7672.41 هکتار صورت گرفته است. هم چنین بررسی ها نشان می دهد در سال 1400 در حدود 2408.55 هکتار به اراضی ساخته شده اضافه خواهد گردید؛ که این امر باعث تغییر کاربری اراضی در شهر ارومیه و ناپایداری شهری در توزیع بهینه خدمات و دسترسی به امکانات زندگی برای ساکنان شهر خواهد شد.
مکانیابی بهینه دفن زباله های جامد شهری منطقه هشتگرد به روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکان یابی دفن زباله یکی از مهم ترین جنبه های مدیریتی مواد زائد جامد شهری است و علم ژئومورفولوژی با توجه به ماهیت خود که به منشاء وتحول اشکال زمین و فرایندهای تشکیل آنها مربوط می شود، در امر مکان یابی بهینه نقش بسزایی دارد. منطقه هشتگرد با وسعت 398 کیلومترمربع در جنوب شهرستان ساوجبلاغ استان البرز واقع شده است. در این منطقه به دلیل قرارگیری بر روی مخروط افکنه رودهای دائمی(کردان) و زمین های با نفوذپذیری فراوان، وجود آب های سطحی و لایه های آب زیرزمینی بعضاً در عمق های کم (کمتر از 50 متر)، نواحی جمعیتی (شهری و روستایی) و زمین های کشاورزی فراوان، مکانیابی بهینه دفن زباله بطوری که به محیط زیست اطراف آسیب وارد ننماید دارای اهمیت و ضرورت فراوانی است. هدف این تحقیق مکان یابی بهینه دفن زباله منطقه هشتگرد با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و باتوجه به پارامترهای ژئومورفولوژی می باشد. روش تحقیق به صورت تحلیلی – مقایسه ای است. در این پژوهش از نقشه های توپوگرافی 25000 : 1 و نقشه زمین شناسی 1:100000 و داده های مربوط به آب های زیرزمینی منطقه مورد مطالعه استفاده شد و همچنین نرم افزار ArcGIS برای تجزیه و تحلیل مورد استفاده قرار گرفت. در مقاله ی حاضر براساس چهار معیار اصلی یعنی زمین شناسی، هیدرولوژی، توپولوژی و کاربری اراضی پنج ناحیه برای مکانیابی به دست آمد که نتیجه پژوهش حاکی از آن است که نواحی کاملاً مناسب برای دفن زباله در قسمت شرقی و جنوبی منطقه در حوالی روستای محمد آباد افشار و نواحی کاملاً نامناسب برای دفن زباله ناحیه غربی منطقه به دلیل قرارگیری نواحی جمعیتی و کشاورزی و عمق کم آب زیر زمینی (7 تا 32 متر) در این قسمت از منطقه می باشد.
رئوس دست آوردهای اجرایی پروژه تعیین قیمت املاک با استفاده از سیستم های اطلاعات جغرافیایی ( GIS )
تحلیلی بر گسترش افقی شهر مشهد در چند دهه اخیر (1335 – 1385) و تأثیر آن بر منابع خاک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در حوزه برنامه ریزی شهری، چگونگی رشد و توسعه فضایی شهر و الگوی حاصل از آن می باشد. الگوی حاصله از توزیع فضایی فعالیت های انسان شهری که از آن به فرم یا شکل شهر یاد می شود، بنابر ماهیت پویا و متغیر شهرها همیشه در حال تغییر و دگرگونی بوده است. اما ناپایدارترین و نامطلوب ترین شکلی که شهرها تاکنون به خود دیده اند، شکل گسترده یا گسترش افقی شهری می باشد. شهر مشهد دومین کلانشهر کشور که به عنوان شهر مورد مطالعه در این پژوهش انتخاب شده، از این مقوله مستثنا نمی باشد. بررسی حاصله از این تحقیق، رشد افقی سریع و بی برنامه ای این شهر را در جهات مختلف در دهه های اخیر (1335- 1385) و اثرات زیست محیطی آن، به ویژه تأثیرات نامطلوب بر منابع خاک را نشان می دهد. این مهم که با استفاده از روش های مختلف مانند عکس های هوایی، نقشه های موجود در سازمان ها، نقشه های توپوگرافی و خاکشناسی و نرم افزارهای GIS و SPSS انجام شده است، نتیجه می دهد که از سال 1335 تا سال 1385 در اثر توسعه مناطق شهری و صنعتی در حومه شهر مشهد 8/27747 هکتار از خاک های محدوده شهر با درجات مختلف مرغوبیت کشاورزی، برای همیشه از چرخه تولید خارج شده اند که 10288 هکتار (37 درصد) جزو اراضی کلاس I، 6233 هکتار (22 درصد) جزو اراضی کلاس III، 9089 هکتار (33 درصد) جزو اراضی کلاس IV و 2147 هکتار (7.7 درصد) جزو اراضی کلاسVI بوده است.
ژئوپلیتیک مواد مخدر و تأثیر آن بر امنیت مرز و مناطق مرزی شرقی(نمونه موردی: مرز خراسان رضوی باافغانستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تولید و تجارت مواد مخدر با گردش مالی سه هزار میلیارد دلاری آن، امروزه به یک عرصه ژئوپلیتیکی تبدیل شده است. از این رو می توان از آن با عنوان ژئوپلیتیک مواد مخدر یاد کرد. در این عرصه با بازیگرانی در سه سطح محلی، منطقه ای و جهانی روبه رو هستیم؛ به این ترتیب در پایین ترین سطح یعنی سطح محلی، کشاورزان افغانستانی قرار دارند که با وجود زحمت و تلاش زیاد کمترین میزان سود ناشی از این تجارت غیرقانونی را به خود اختصاص می دهند. در سطح دوم، قاچاقچیانی قرار دارند که وظیفه انتقال و قاچاق مواد مخدر را از داخل افغانستان به بازارهای منطقه بر عهده دارند و با توجه به نوع فعالیت خود، سودهای متفاوتی را نیز دارند. سرانجام در بالاترین سطح، مافیای جهانی مواد مخدر و کارتل های بین المللی هستند که در سطح جهانی به این تجارت کثیف مشغولند والبته بالاترین سودها را از آن خود می سازند و عموماً از تعقیب و مجازات قانون در امان هستند. از سوی دیگر تولید و قاچاق مواد مخدر در افغانستان دارای آثار و پیآمدهای زیانباری برای همسایه های این کشور به ویژه جمهوری اسلامی ایران است. یافته های تحقیق نشان می دهد همسایگی ایران با افغانستان، همچنین قرار گرفتن ایران در مسیر اصلی قاچاق مواد مخدر، امنیت مناطق مرزی شرق را به طور خاص و امنیت کل کشور را به طور عام از چشم انداز سیاسی، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مورد تهدید جدی قرار داده است. قاچاق مواد مخدر، کالا، رفت وآمدهای غیر مجاز مرزی، قاچاق انسان، افزایش درگیری ها و ناامنی های مرزی، افزایش قتل، شرارت و گروگان گیری در مناطق مرزی، گسترش اعتیاد و پیامدهای منفی پرشمار آن از جمله این تهدیدات است. این مقاله می کوشد با روش توصیفی تحلیلی ضمن تبیین ژئوپلیتیک مواد مخدر در افغانستان به بررسی پیامدهای تولید و قاچاق مواد مخدر بر امنیت مناطق مرزی شرقی کشور بپردازد.
سطح بندی مناطق نمونه گردشگری در استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری به عنوان یک صنعتی نوین، در سال های اخیر تأثیرات زیادی بر وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جهان داشته است. و بسیاری از کشورهای جهان را بر آن داشته، که سرمایه گذاری های عمده ای را در سطوح محلی، به لحاظ درآمدزایی فراوان این بخش، اختصاص دهند. بنابراین، استفاده از روش های مناسب برای رتبه بندی و تعیین بهترین مناطق نمونه گردشگری به منظور گسترش و تخصیص منابع با مدد تعدادی از معیارها و شاخص ها، ضروری می باشد. هدف این پژوهش سطح بندی مناطق نمونه گردشگری استان کرمان بر اساس برخی از شاخص های مؤثر در جذب گردشگری است. روش بررسی در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف، کاربردی است. داده های این پژوهش به صورت کتابخانه ای و با مراجعه به سازمان گردشگری، شهرداری و فرمانداری استان کرمان جمع آوری گردیده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از مدل تحلیل عاملی و برنامه SPSS استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد از میان عامل های در نظر گرفته شده برای سطح بندی مناطق نمونه، عامل زیرساخت اقامتی- فرهنگی با مقدار 17.47 مؤثرترین و عامل تأمین سوخت با مقدار 1.41 کم اثرترین بوده اند. همچنین نتایج نشان می دهد از میان مناطق نمونه قلعه دختر با بار عاملی 7.46، جوپار با بار عاملی 6.92 و طوبی با بار عاملی 6.09 به ترتیب در سطح یک تا سه از نظر دارا بودن زیرساخت های گردشگری قرار دارند، در نتیجه بهترین شرایط را جهت سرمایه گذاری ها و عملیات عمرانی دارا می باشند و سایر مناطق در رده های بعدی قرار گرفتند.
بررسی عوامل مؤثر بر رضایت مندی افراد از عملکرد آموزشگاه های رانندگی در کلانشهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مباحث رضایتمندی یکی از مهم ترین حوزه های مطالعات شهری در کشورهای مختلف به شمار می رود. این مهم به دلیل اهمیت روزافزون مطالعات رضایتمندی در پایش سیاست های عمومی و نقش آن به عنوان ابزاری کارآمد در مدیریت و برنامه ریزی شهری است. در این مقاله تلاش شده تا عوامل موثر بر رضایتمندی هنرجویان متقاضی گواهینامه از آموزشگاه های رانندگی کلانشهر شیراز بررسی شود. روش تحقیق پژوهش، توصیفی- تحلیلی است که بخش عمده ای از داده های آن بر اساس مطالعات میدانی و با روش نمونه گیری جمع آوری شده است. جامعه آماری تحقیق را کلیه هنرجویان متقاضی اخذ گواهینامه از آموزشگاه های رانندگی کلانشهر شیراز تشکیل می دهند که از این میان و به وسیله فرمول نمونه گیری، حجم نمونه برابر با 265 نفر به دست آمد. یافته ها نشان می دهند زمان زیادی از هنرجو در بحث آموزش گرفته می شود که به نظر آنها آن چنان که باید و شاید، از این زمان بهره برداری نمی گردد و زمان در نظر گرفته شده (6 ساعت) با توجه به حجم کتاب آیین نامه راهنمایی و رانندگی پاسخگوی نیاز آنان ناست. امکانات آموزشگاه ها نیز با توجه به اینکه بخش خصوصی و بیشتر جنبه درآمدی مدنظر است، بیشتر سعی در جنبه انتفاعی قضیه دارد تا بحث آموزش و اهداف راهنمایی و رانندگی. این موارد نشان دهنده ی عدم رضایتمندی افراد از عملکرد آموزشگاههای رانندگی کلانشهر شیراز است. بنابراین، بین متغیرهای فردی از قبیل سن، جنس، تحصیلات و وضعیت تاهل افراد و میزان رضایتمندی از عملکرد آموزشگاه های رانندگی ارتباط معناداری وجود ندارد (در مورد تمام متغیرهای فردی مذکور، Sig. (2-tailed) بیشتر از 05/. می باشد). تنها در مورد متغیر فردی شغل که Sig. (2-tailed) آن 015/. می باشد (کمتر از 05/.)، این رضایتمندی حاصل شده و ارتباط معناداری وجود دارد.
مکان یابی و بررسی نقش متل در توسعه گردشگری (مطالعه موردی محور اصفهان-شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متل ها آن دسته از واحدهای اقامتی هستند که حالت توقف گاه و استراحتگاه موقتی را داشته و معمولاً در خارج از شهر قرار می گیرند که متأسفانه در ایران کمتر مورد توجه واقع شده اند. از آنجا که در ایران اکثر مسافران با وسایل نقلیه شخصی سفر می کنند، ساخت و توسعه متل ها در محورهای ارتباطی علی الخصوص محورهای ارتباطی قطب های گردشگری، با افزایش رفاه سفر، توسعه گردشگری را به همراه خواهد داشت. در پژوهش حاضر تلاش شده است تا با مکان یابی متل ها در محور ارتباطی اصفهان – شیراز، نقش آن ها در توسعه گردشگری نیز بررسی گردد.از آنجا که اصفهان و شیراز از شهرهای تاریخی بوده و جزء قطب های مهم گردشگری ایران محسوب می شوند، توجه به گسترش زیرساخت ها از جمله متل ها می تواند تأثیر بسیار زیادی بر افزایش گردشگری داشته باشد زیرا هرچند که مسافرت به دلیل و انگیزه آنها انجام نمی گیرد، لیکن در صورت فقدان، آن مسافرت ها انجام نمی گیرد. همچنین اغلب گردشگران ایرانی از خودرو (علی الخصوص شخصی) جهت مسافرت استفاده می کنند. بنابراین وجود محل هایی برای اقامت در بین راه که امنیت کافی داشته و خدمات مورد نیاز مسافرین را ارائه نماید ضروری به نظر می رسد. نوع تحقیق توسعه ای-کاربردی و روش تحقیق تحلیلی – اسنادی – علی - پیمایشی بوده و جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی انجام پذیرفت. در روش میدانی اطلاعات از طریق پرسشنامه و مشاهده و مراجعه به داده ها و اسناد موجود در سازمان ها و ارگان های مربوطه جمع آوری شده و حجم نمونه بر اساس روش کوکران تعیین گردید.
ارائه ی الگوی روش تحقیق ترکیبی در شهرسازی
حوزههای تخصصی:
روش تحقیق ترکیبی در دهه ی 1960میلادی در علوم اجتماعی آغاز شده است، اما استفاده از این روش در مطالعات شهری و شهرسازی بسیار نوپا بوده و به دهه ی 1990 میلادی برمی گردد. به نظر می رسد استفاده از تک روش های کمی یا کیفی در تحقیق های مختلف، نتایج کامل و همه جانبه ای را لحاظ نکرده و نوعی نگرش تک بعدی و تک روی در تحقیق را دنبال نموده و تمام جوانب و مسایل تجزیه و تحلیل های اجتماعی و شهرسازی را بیان نمی کند. این پژوهش با نگاهی نوین و خلاقانه به روش ترکیبی، سیر تاریخی، بنیان های فلسفی و پارادایمی روش تحقیق، تعاریف و کاربرد روش های تحقیق مختلف را بیان می نماید و سپس ضمن ارایه ی انواع طرح های ترکیبی به بررسی نمونه های موردی انجام شده در مسایل گوناگون اجتماعی و شهرسازی با استفاده از انواع روش های تحقیق ترکیبی (روش های تحقیق کمی و کیفی)، در موضوعات مختلف توسعه ی منابع انسانی، فضاهای باز شهری، الگوی جدید مسکن و طراحی محله، فن آوری محیطی، مسکن عمومی وکشف سرمایه ی اجتماعی شهر و منطقه می پردازد. هدف این پژوهش ارزیابی انواع روش های تحقیق ترکیبی و شناسایی انواع معیارهای نهفته در روش های تحقیق کمی، کیفی و ترکیبی است که بر تعاملات اجتماعی و مسایل شهرسازی تاثیرگذار است. پرسش نامه ای از صاحب نظران کارشناسی ارشد و دکتری در رشته ها و حرفه های مرتبط شهرسازی تهیه گردید. نتایج آزمون t برای تمامی تحلیل ها نشان می دهد که روش ترکیبی، سطح انتظارات بالاتری را در پاسخ گویی به نیازها و توقعات برنامه و طرح اجتماعی و یا شهرسازی برآورده ساخته و همچنین در ارتقای طرح ها نقش مؤثرتری را دارند. در نهایت با خلاصه سازی روش های تحقیق ترکیبی و استفاده از نمودار جریان داده ها و فرا استنباط به ارایه ی الگوی کاربردی روش های تحقیق ترکیبی در مطالعات اجتماعی و شهرسازی پرداخته و به تحلیل شبکه های اجتماعی و شهری دست می زند که در آن یافته ها و اهداف تحقیق لحاظ شده، و سبب پیشرفت و توسعه ی تحقیق در زمینه های مورد بررسی شده و اعتبارسنجی می گردد.
بررسی روند تغییرات رشد و گسترش شهری و عوامل مؤثر بر آن با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی (مطالعه موردی : شهر تبریز)
حوزههای تخصصی:
پیش بینی رشد شهر و محل هایی که در آینده مورد دست اندازی ساخت و سازهای شهری قرار می گیرند بسیار مهم است؛ از جمله مواردی که می توان اشاره کرد برنامه ریزی مدیران شهری برای مدیریت آینده شهر و حتی برنامه ریزی شهروندان برای سرمایه گذاری است. در این تحقیق، روند تغییرات توسعه شهری شهر تبریز با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی انجام گرفته است. برای این کار، تصاویر چند زمانه سنجنده TM لندست برای سال های ۱۹۹۰، ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰ مورد استفاده قرار گرفت. برای طبقه بندی تصاویر از الگوریتم حد اکثر احتمال استفاده شد؛ همچنین بارزسازی تغییرات طبقات کاربری اراضی زمین با استفاده از روش مقایسه پس از طبقه بندی صورت گرفت. در این تحقیق از شبکه عصبی مصنوعی پیش رونده استفاده شد و برای به دست آوردن وزن ها از الگوریتم پس انتشار استفاده شد. متغییرهای ورودی برای این شبکه عصبی شامل لایه های: فاصله از جاده های اصلی، فاصله از مناطق دایر، فاصله از مراکز خدماتی، شیب و ارتفاع بود. نقش عوامل زمین شناسی و تکتونیکی (گسل) نیز در نظر گرفته شد. برای اعتبارسنجی مدل پیش بینی برای سال ۲۰۱۰ صورت گرفت و با تصویر طبقه بندی شده مقایسه شد که نشان دهنده صحّت ۹۶ درصدی مدل بود. نتایج این تحقیق، نشان دهنده رشد روز افزون مناطق شهری و تخریب پوشش گیاهی و کشاورزی از ابتدای دوره مطالعاتی بوده، به طوری که پیش بینی می شود در دوره بین سال های۲۰۱۰ تا ۲۰۳۰ بیش از ۱۶۰۰۰ واحد از زمین های غیر شهری به مناطق شهری تبدیل شود. همچنین نتایج این مطالعه نشان دهنده میل گسترش شهری به سمت جنوبشرقی شهر است.
پهنه بندی مناطق مستعد ایجاد خدمات اقامتی در کلانشهر مشهد (با استفاده از مدل AHP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش گردشگری مذهبی و سفرهای زیارتی در جهان و در ادیان مختلف، جایگاه مقاصد اینگونه از گردشگری را افزایش داده و به تبع بر مسائل و مشکلات آنها در برآورد خدمات اقامتی مورد نیاز گردشگران و زائران افزوده است. شهر مشهد نیز به عنوان یکی از مقاصد گردشگری مذهبی و زیارت در این مجموعه قرار می گیرد. تراکم مراکز اقامتی و اسکان زائران و گردشگران در مناطق پیرامونی حرم مطهر امام رضا (ع) سبب شکل گیری یکسری از مشکلات کالبدی، اجتماعی فرهنگی و زیست محیطی گردیده که با توجه به نرخ رشد در حال افزایش تعداد زائران و گردشگران این کلانشهر در سال های آتی ضروت اخذ سیاست های بازساختی را در پخشایش مراکز اقامتی در سطح این شهر شکل داده است. از این رو، مقاله حاضر بر مبنای مدل AHP به تعیین پهنه های دارای قابلیت ایجاد خدمات اقامتی در چارچوب شاخص های همچون دسترسی، ریزدانگی و درشت دانگی، معابر، سازگاری و... پرداخته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که وضعیت کاملا مطلوب سطح شهر است که بیشتر در محور سمت توسعه شهر مشهد و محدوده شمال غرب این شهر قرار دارد. این امر در واقع با آنچه که در وضعیت موجود طرح های فرداست در زمینه طرح جامع و طرح توسعه و عمران کلانشهر مشهد مشاهده می شود دارای قابلیت همپوشی بوده به گونه ای که توسعه شهری و فضاهای لازم سمت توسعه شهر مهیا بوده و علاوه بر آن شعاع های دسترسی با توجه به حجم بالای مراکز اقامتی در محدوده منطقه ثامن تراکم بالایی را دارا بوده و از نظر وجود مکان های دارای قابلیت دارای محدودیت است.
تحلیل تناسب زمین برای توسعة شهری با استفاده از مدل AHP مطالعة موردی: شهر فیروزآباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در برنامه ریزی برای شهرها، تحلیل تناسب زمین برای توسعة شهری و شناسایی اراضی مناسب و اولویت دار برای توسعة کالبدی آنها حائز اهمیت است. از این رو، هدف از تحقیق حاضر، تعیین اراضی مناسب برای توسعة آتی شهر فیروزآباد و تأکید بر قابلیت های سیستم اطلاعات جغرافیایی در ارائة الگوی بهینة توسعة کالبدی- فیزیکی این شهر بوده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی است و به منظور شناسایی اراضی مناسب برای توسعه کالبدی شهر، ابتدا وضعیت موجود شهر و گونه شناسی فیزیکی آن مورد بررسی قرار گرفته است. در مرحله بعد، پس از جمع آوری اطلاعات مورد نیاز و با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی در نرم افزار GIS و پس از طی مراحل مختلف شامل ورود متغیرها و معیارها، تهیة لایه های اطلاعاتی جدید، طبقه بندی و ارزش گذاری متغیرها و لایه های اطلاعاتی و ترکیب این لایه ها، مکان-های مناسب برای توسعة آتی شهر مشخص شده است. متغیرها و لایه های اطلاعاتی در نظر گرفته شده برای تعیین اراضی مناسب برای توسعة آتی شهر، شامل لایه های قابلیت اراضی، سطوح ارتفاعی، شیب، شبکه ارتباطی، گسل، جهت شیب، گورستان، رودخانه، آثار تاریخی و نقاط روستایی اطراف شهر است. یافته های تحقیق نشان می دهد که توسعه شهر فیروزآباد به صورت خطی و نامنظم بوده و لزوم مکان یابی اراضی مناسب برای توسعة آتی شهر، ضروری به نظر می رسد. بر این اساس و با توجه به مکانیابی صورت گرفته، این اراضی عمدتاً در جهات جنوب، جنوب شرق و شرق شهر قرار گرفته اند و این اراضی از موقعیت بهتری برای گسترش آیندة شهر نسبت به سایر بخش ها برخوردار هستند و جهات دیگر، با داشتن محدودیت های طبیعی و مصنوعی، فاقد کارآیی لازم برای توسعة آتی شهر هستند.
بررسی ارتباط بین کیفیت کالبدی مسکن و شاخص های امنیت تصرف در مناطق حاشیه نشین (مورد شناسی: محلة وکیل آباد شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأمین حق سکونت، یک اصل اساسی و لازم برای بهبود شرایط زندگی فقرای ساکن در سکونتگاه های حاشیه نشین شهری به شمار می رود و فقدان امنیت تصرف منجر به عدم تمایل به مشارکت و سرمایه گذاری در بهبود مسکن و آسیب های روانی در ساکنان می شود. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال است که شاخص های امنیت تصرف تا چه میزان بر کیفیت مساکن در محلة وکیل آباد ارومیه تأثیرگذار است؟ روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و اطلاعات مورد نیاز تحقیق به روش پیمایشی و با ابزار پرسشنامه کسب شده اند. در نهایت با استفاده از مدل های آماری مختلف از قبیلِ آزمون میانگین، تحلیل عاملی، رگرسیون خطی و مدل مسیر به کمک نرم افزار SPSS به تجزیه و تحلیل اطلاعات پرداخته می شود. با استفاده از تحلیل عاملی، عوامل امنیت تصرف در سه گروه قراردادی، مشارکتی و تجربه محور جای گرفتند. برای بررسی کیفیت مسکن نیز از چهار شاخص مصالح ابنیه، پوشش ابنیه، سطح زیربنا و رضایتمندی ساکنان استفاده شد. نتایج حاکی از آن است که عوامل امنیت تصرف رابطة مستقیم و قوی با ارتقای کیفیت مساکن در محلة مورد مطالعه دارد. نتایج آزمون میانگین نشان داد که برای عامل مشارکتی، شاخص خویشاوندی و روستامحور بین ساکنان محدوده بیشتر است؛ اما ساکنان نسبت به حمایت نهادهای سیاسی چندان امیدی ندارند. نتایج آزمون رگرسیون نیز نشان داد که از میان عوامل امنیت تصرف، تأثیر عامل تجربه محور بر امنیت تصرف زمین و کیفیت کالبدی مسکن بیشتر و عامل قراردادی کمتر بوده است. برای ارتقاء امنیت تصرف، ابتدا باید شاخص های تجربه محور به ویژه نگرانی ساکنان از آوارگی بعد از تخلیه و سپس ترس از میزان نارضایتی نهادهای عمومی از اسکان در محله مورد رفع و بررسی قرار گیرد و به جای ارائة سند مالکیت، استفاده از مالکیت های جمعی و مدل های اجتماعی محور پیشنهاد می شود.
الگوی تحقق پذیری شاخص های بومی شهر بیوفیلیک مطالعه موردی: مناطق 9 و 10 کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
123 - 146
حوزههای تخصصی:
امروزه در شهرها افزایش بی رویه جمعیت، توسعه بی ضابطه ساختمان ها و صنعتی شدن شهرها و به تبع گسیختگی میان فضاهای شهری و طبیعی بدون توجه به آسایش و سلامت افراد و وجود مشکلات زیست محیطی ناشی از آن، بحران های جدی را برای جوامع شهری به وجود آورده است. وجود این مسائل و تشخیص نیاز فطری انسان ها برای برقراری ارتباط با طبیعت، رویکرد نوین بیوفیلیک را در پی داشته است. پژوهش حاضر باهدف تحلیل رتبه بندی و تحقق پذیری شاخص های رویکرد بیوفیلیک در مناطق 9 و 10 شهر تهران به بررسی این موضوع پرداخته است. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی و از نوع کاربردی می باشد. جامعه آماری پژوهش گروه خبرگان و متخصصین رشته های برنامه ریزی و طراحی شهری و محیط زیست می باشند که از میان آن ها 30 نفر به عنوان نمونه آماری به روش در دسترس انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از روش SWARA و WASPAS بهره گرفته شده است. نتایج آزمون سوارا نشان می دهد که بر اساس نظر خبرگان شاخص نهادها و سازمان ها با وزن نهایی 3705/2، زیرساخت های بیوفیلیکی با وزن 65769/1، نگرش ها و آگاهی های بیوفیلیکی با وزن نهایی 20999/1 و درنهایت فعالیت های بیوفیلیک با وزن 99994/0 به ترتیب بااهمیت ترین شاخص ها شناسایی شده اند. همچنین بر اساس نتایج آزمون واسپاس، منطقه 9 با مقدار Qi برابر با 081207/0 ازنظر میزان تحقق پذیری شاخص های بیوفیلیک در وضعیت مناسب تری نسبت به منطقه 10 قرار دارد.
شهر و عدالت اجتماعی: تحلیلی بر نابرابری های محلّه ای(مطالعه ی موردی: محلّه های قدیمی شهر میاندوآب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر، نگاهی نوین به زندگی جدید بشر و چشم انداز توسعه از ابعاد مختلف است، اما در عین حال تأکید بر ابعاد کمّی رشد در بسیاری از کشورها به ویژه در کشورهای رو به پیشرفت، منجر به دوقطبی شدن شهرها شده است. از مهم ترین پیامدهای رشد شتابان شهرنشینی و توسعه ی فیزیکی شهرهای کشور در دهه های گذشته، پاشیدگی نظام توزیع مراکز خدماتی شهری بوده که زمینه ساز نابرابری اجتماعی شهروندان و میزان برخورداری از کاربری های خدمات شهری در بافت قدیم شهر شده است. هدف این مقاله، تبیین سطوح کیفیّت زندگی در بافت قدیم شهر میاندوآب با 17 شاخص کیفیّت زندگی و ارتباط آن با سرانه ی کاربری های شهری در سطح محلّه ها بوده که از سرانه ی 15کاربری استفاده شده است. روش کار در این مقاله، توصیفی تحلیلی است. نخست مطالعات اکتشافی به صورت کتابخانه ای و بازدید مقدماتی و پس از آن، مطالعه ی میدانی با استفاده از روش پرسش نامه ای انجام شده است. برای تعیین حجم نمونه ی مورد مطالعه از فرمول کوکران استفاده شده است و در نهایت، برای تحلیل و رتبه بندی محلّه ها از طریق شاخص های کیفیّت زندگی روش آنتروپی و SAW استفاده شده و برای تبیین و رتبه بندی محلّه ها از طریق سرانه های شهری، روش آنتروپی و TOPSIS به کار گرفته شده است. بر اساس بررسی های انجام شده با شیوه ی SAW محلّه های 21، 20، 19 و 16 در شاخص های کیفیّت زندگی در رتبه های نخست قرار داشته اند، در توزیع سرانه ی کاربری های شهری بر اساس شیوه ی TOPSIS محلّه های 20، 4، 21 ، 19و 16 در رتبه های اوّل قرار داشتند. نتایج نشان می دهد که ارتباط معناداری بین توزیع سرانه ی کاربری های شهری و کیفیّت زندگی وجود دارد.
اثرات گردشگری بر توسعه شهر با رویکرد ارتقای کیفیت زندگی (مطالعه موردی: شهر گچساران)
حوزههای تخصصی:
سطح کیفیت زندگی جامعه محلی با مراحل مختلف مدل چرخه حیات گردشگری در ارتباط است. در نظریه های متعدد اعتقاد بر این است چرخه حیات گردشگری، که عموماً بر ظرفیت تحمل اجتماعی استوار است، در طول مراحل اولیه توسعه تغییرات مثبتی در سطح کیفیت زندگی ساکنان مقصد ایجاد می شود؛ ولی در ادامه، زمانی که ظرفیت تحمل یا سطح تغییرات قابل قبول جامعه به آستانه خود برسد، تغییرات منفی ناشی از توسعه گردشگری در جامعه نمایان خواهد شد و به تدریج، کیفیت زندگی ساکنان مقصد تنزل خواهد کرد؛ به همین منظور، در این پژوهش سعی شده است پیامدها و اثرات مثبت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حاصل از توسعه گردشگری بر توسعه شهر با رویکرد ارتقاء کیفیت زندگی در شهر گچساران (دوگنبدان) از دیدگاه کارشناسان امر بررسی شوند و از این طریق، راهکارهایی در جهت توسعه شهر گچساران پیشنهاد شده است. برای رسیدن به هدف تحقیق از روش توصیفی- تحلیلی از نوع پیمایشی و برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه و برای تحلیل داده های تحقیق از نرم افزار SPSS استفاده شده است. این تحقیق بر اساس موضوع از نوع پژوهش های موردی و برحسب محتوا از نوع تحقیقات کاربردی است؛ که به تعیین و تفسیر متغیرهای مستقل و وابسته خواهد پرداخت. رویکرد تحقیق نیز از نوع اثبات-گرایی بوده و به وسیله آزمون همبستگی پیرسون به اثبات رابطه بین متغیرها می پردازد. در نهایت با تحلیل های صورت گرفته در این پژوهش بین رونق گردشگری و بهبود کیفیت زندگی رابطه معناداری وجود دارد؛ همچنین، بین گسترش گردشگری و توسعه شهر رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد.
کاربرد تکنولوژی های جدید در تحلیل فضایی و مکانیابی پارکینگ (مطالعه موردی منطقه 6 شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روند رشد سریع شهرنشینی در جهان موجب تمرکز، فشردگی و سرعت جریان زندگی شهری شده است؛ همچنین ضعف سیستم حمل و نقل عمومی کارآمد که پاسخگوی نیاز شهروندان باشد، استفاده روزافزون از خودروهای شخصی و به تبع آن افزایش تقاضا برای پارک اتومبیل در شهرها را موجب گردیده که ترافیک سنگین و شدید در شهرها، از اثرات منفی آن می باشد. بعلاوه استفاده از طرحهای سنتی در ساخت پارکینگ ها و توزیع غیرمنطقی فضاهای پارک در سطح شهرها ومکانیابی نامناسب آنها بر این مشکلات افزوده است. مهمترین دلایل نابسامانی وضع فعلی پارکینگ در کلانشهر اصفهان به مکانیابی نامناسب، عدم توزیع منطقی آن و عدم تعادل بین جمعیت و مساحت (سرانه) کاربری پارکینگ بر می گردد. این امر موجب کندی تردد در گذرهای شهری به خاطر پارک های حاشیه ای کنار خیابان و توقف های دوبل و خودروهای سرگردانی که بدنبال جایی جهت پارک خودرو می باشند، گردیده است. هدف این تحقیق نیز مکانیابی پهنه های مطلوب پارکینگ های عمومی در منطقه شش شهر اصفهان با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و مدل تحلیل سلسله مراتبی، همچنین معرفی تکنولوژی های جدید طراحی و ساخت این پارکینگ ها و مدیریت فضاهای پارک می باشد. به این منظور از داده های آماری سازمانهای مربوطه و مطالعات اسنادی و انجام مطالعات میدانی در راستای تحقق این هدف استفاده شده است. نوع پژوهش، کاربردی و روش مطالعه پژوهش نیز اسنادی، تحلیلی، پیمایشی است. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش استفاده از منابع آماری، کتابخانه ای، اینترنتی، نقشه های طرح تفصیلی و نقشه های طرح بازنگری طرح تفصیلی شهر اصفهان و آماره های مستخرج از پرسشنامه ها می باشد که به شیوه ترکیبی بدان پرداخته شده است. نتایج تحلیلی سیستم اطلاعات جغرافیایی نشان می دهد که از مجموع 10 پارکینگ عمومی در منطقه شش، تعداد 5 پارکینگ عمومی در پهنه نامناسب ، 4 پارکینگ در پهنه مناسب و 1 پارکینگ در پهنه متوسط قرار گرفته اند. نهایتاً بایستی توزیع پارکینگ های عمومی این منطقه را نسبت به پهنه های بهینه مکانیابی نسبتا نامناسب دانست.
ارزیابی میزان مشارکت شهروندان در مدیریت شهری بر اساس الگوی حکمروایی شایسته شهری، مورد شناسی: منطقه آزاد ارس (شهر جلفا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی و مدیریت عملکرد یکی از مباحث مهم و ضروری مدیریت استراتژیک منابع انسانی محسوب می گردد و ابزاری کاربردی برای افزایش کارایی کارکنان یک سازمان و شهروندان در اداره امور شهرها و در نهایت بهبود عملکرد شهرها به شمار می رود. حکمروایی شایسته به عنوان یک پیش شرط اساسی برای عملکرد شایسته بازارها و ایجاد شرایط جذب سرمایه گذاری و تخصیص پایدار سرمایه گذاری های فیزیکی و بهبود کارایی سازمانها و عملکرد شهرها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از سوی دیگر می تواند از طریق اثرگذاری بر سایر مولفه های توسعه منطقه در افزایش رفاه عمومی نیز تاثیرگذار باشد. این تحقیق از نوع تحقیقیات کاربردی – توسعه ای است و با روش توصیفی - تحلیلی و استفاده از مطالعات میدانی و طراحی پرسشنامه به بررسی و سنجش میزان مشارکت شهروندان در مدیریت شهری بر اساس الگوی حکمروایی شایسته شهری در منطقه آزاد تجاری صنعتی ارس با نمونه آماری 360 نفری پرداخته شده است. برای تجزیه و تحلیل فرضیه از روش آماری آزمون T و آزمون ANOVA استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که بین مشارکت شهروندان در مدیریت شهری منطقه آزاد ارس و الگوی حکمروایی شایسته شهری رابطه معناداری وجود دارد و این رابطه معنادار بین معیارهای حکمروانی شایسته شهری و مشارکت شهروندان در مدیریت شهری با اطمینان 99% می باشد. این نتیجه بیان می دارد که اگر زمینه های حکمروایی شایسته در منطقه آزاد ارس پایه ریزی شود، نخست اینکه زمینه های لازم را برای مشارکت شهروندان فراهم می آید و دوم اینکه میزان رضایت شهروندان و عدم خروج سرمایه مالی را از منطقه شاهد خواهیم بود.
بررسی روند مداخله در مناطق اسکان غیررسمی با تاکید بر سیاست تخریب و پاک سازی(نمونه موردی: اسلام آباد کرج، 1391-1374)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناهنجاری و ناپایداری اسکان و سکونت اگرچه ریشه ای دیرپا در سرزمین ما دارد اما تظاهر آن در اشکال حاشیه نشینی، اسکان غیررسمی، کانون های خودرو و اسکان غیرقانونی و نامتعارف به عنوان محصول شرایط جدید شهرنشینی در کشور است به طوری که بیش از 50 درصد ساکنان شهرهای کم درآمد و 20 درصد ساکنان کشورهای با درآمد متوسط را نیز به خود اختصاص داده اند. این پدیده به شیوه فعلی و مرسوم در ایران از دهه 1320 آغاز و تا اواخر دهه 1350 به شدت نسبتاً زیادی روند گسترش خود را طی نموده است. هدف این پژوهش بررسی فرآیند شکل گیری اسکان غیررسمی در منطقه اسلام آباد و در نهایت بررسی نتایج طرح تخریب و پاک سازی منطقه بعد از گذشت دو دهه از ابتدای اجرای طرح است. نوع پژوهش کاربردی و روش آن تحلیلی – توصیفی و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای، اسنادی و میدانی بوده و جهت نمایش روند انجام طرح از تصاویر ماهواره ای دوره ای استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که اسکان غیررسمی در منطقه اسلام آباد از سال 1311 با ثبت تپه مرادآب به عنوان مرتع مشاع قریه بیلقان و با هجوم مهاجران با ریشه روستایی به آن شکل گرفته و از سال 1347 با اعلام تپه به عنوان اراضی ملی از سوی وزارت منابع طبیعی منطقه مستعد شکل گیری سکونتگاهی غیررسمی شده است. طرح تخریب و پاک سازی منطقه نیز از سال 1374 برای محدوده 72 هکتاری منطقه آغاز شده است و تا پایان سال 1391 تعداد 3978 واحد تخریب شده است که 715 واحد آن در دهه اول و تعداد 3182 واحد آن در دهه دوم تخریب و پاک سازی شده اند. با گذشت 17 سال از شروع طرح تعداد 14512 نفر تا سال 1380 و تعداد 15056 نفر در دهه دوم که جمعاً 29568 نفر از منطقه اسلام آباد منتقل شده اند.