فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۴٬۳۹۶ مورد.
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
77 - 99
حوزههای تخصصی:
امروزه تمامی مقصدهای گردشگری برای جذب گردشگر رقابت می کنند. سازمان مدیریت گردشگری به کمک این مقصدها می آید تا ظرفیت های جذب گردشگر را با ارتقای برنامه ریزی هماهنگ و مدبرانه عناصر تشکیل دهنده مقصد توسعه دهد. کلان شهر تهران، بزرگ ترین مقصد گردشگری ایران، فاقد سازمان گردشگری است. ازاین رو، این پژوهش به دنبال ارزیابی قدرت و جایگاه سازمان مدیریت گردشگری کلان شهر تهران در بهبود عوامل مدیریتی است. روش پژوهش از نوع کمّی است و ابزار گردآوری داده و اطلاعات پرسش نامه است. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شده و نمونه شامل 21 نفر از خبرگان (دانشگاهیان، مدیران و کارشناسان) مرتبط با مدیریت گردشگری است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نسخه 4 نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که بین عناصر مدیریت مقصد گردشگری و توسعه گردشگری ارتباط معناداری وجود دارد؛ همچنین، چهار عامل اصلی سازمان دهی با بار عاملی 927/0، هدایت با 725/0، برنامه ریزی با 724/0 و کنترل با 485/0 به ترتیب بیشترین اثرگذاری را بر مدیریت مقاصد گردشگری دارند. این پژوهش، با سنجش عوامل کلیدی تأثیرگذار در موفقیت مدیریت مقاصد گردشگری، کمک نظری شایان توجهی به ادبیات مدیریت گردشگری می کند. علاوه بر این، این پژوهش راهبردهای عملی برای مناطق شهری دارد که می توان با تقویت نقش و جایگاه سازمان های توسعه گردشگری از طریق تفویض اختیارات بیشتر اجرایی کرد.
تحلیل نابرابری محیط زیستی در شهرهای خاورمیانه بر مبنای روش مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارزیابی جامع نابرابری های محیط زیستی در شهرهای خاورمیانه، از رویکرد مرور نظام مند بهره گرفته است. خاورمیانه به دلیل شهرنشینی سریع و توسعه ناپایدار، با چالش های پیچیده محیط زیستی مواجه است که به طور نامتناسبی بر جمعیت های کم درآمد و حاشیه نشین تأثیر می گذارد. در این مطالعه، 60 مقاله علمی منتشر شده بین سال های 2013 تا 2023 از پایگاه های Scopus، Web of Science و Google Scholar مورد بررسی قرار گرفتند. تحلیل های آماری نشان داد که نابرابری های محیط زیستی در این منطقه به دلیل ضعف در سیاست گذاری های هماهنگ و تفاوت های فرهنگی-جغرافیایی تشدید شده است. الگوهای زمانی حاکی از افزایش فزاینده این نابرابری ها در دهه اخیر بوده، در حالی که تحلیل های موضوعی، تأثیرات مخرب بر سلامت عمومی، کیفیت هوا و دسترسی به منابع آبی را آشکار ساخت. بررسی های جغرافیایی نشان داد که مناطق خاصی به دلیل شرایط اقلیمی و اقتصادی، آسیب پذیری بیشتری در برابر مخاطرات محیط زیستی دارند. این پژوهش با شناسایی شکاف های موجود در ادبیات علمی و سیاست گذاری های فعلی، راهکارهایی برای ارتقای عدالت محیط زیستی و بهبود شرایط در شهرهای خاورمیانه ارائه می دهد. نتایج این مطالعه می تواند به عنوان مبنایی برای توسعه استراتژی های سیاست گذاری مؤثر و تحقیقات آتی در زمینه عدالت محیط زیستی در منطقه مورد استفاده قرار گیرد. این پژوهش با ارائه یک چارچوب تحلیلی جامع، به درک عمیق تر پویایی های نابرابری های محیط زیستی در خاورمیانه کمک می کند و زمینه را برای مداخلات هدفمند را فراهم می سازد.
بررسی مقادیر دبی حداکثری بر وقوع سیلاب در ساختار گامای بدون بعد (مطالعه موردی: حوضه ژئومورفیک شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۹
25 - 44
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدفِ مطالعه جامع، مدیریت دبی های موثر بر وقوع سیلاب های شهری حوضه شیراز انجام شده است. حوضه آبریز شیراز با مساحت 10/1865کیلومترمربع و اقلیم خشک و نیمه خشک، همراه با پوشش گیاهی متوسط، به دلیل خشکسالی ها و تغییرات کاربری اراضی است. که نشان دهنده شرایط سیلابی حوضه در زمان رخداد رگبارهای ناگهانی است. روش تحقیق آماری- تحلیلی و نوع آن کاربردی است. بدین منظور در جمع آوری داده ها از آمار درازمدت بارش در ایستگاه بارانسنجی حوضه شیراز طی دوره 50 ساله و دبی حداکثر روزانه 44 ساله در منطقه استفاده شده است. سپس به منظور انتخاب توزیع مناسب، داده های هر ایستگاه در محیط "Excel" وارد شده و اقدام به استخراج ماکزیمم دبی، و خروجی ها و ضوابط جبری در نرم افزار Graphers 16 محاسبه و تهیه شده است. در مرحله بعد بر اساس ضریب نکویی برازش پیرسون مقادیر مکعب تفاضل دبی هر سال از میانگین و تقسیم مجدد آن بر میانگین، طی تحلیل کای دوی پیرسون-اویلر در یک ساختار ارگودیک محاسبه شده است.در ادامه جهت احتمال سنجی کای دوی حول مقادیر میانگین دبی های رودخانه خشک، از تابع احتمال گامای با درجه آزادی 44 سال دبی پیک، و روش انتگرال جز به جز ریمان برای احتمال وقوع واریانس دبی های واقع شده در رودخانه خشک برای پیش یابی فاصله اطمینان و احتمال وقوع استفاده شده است. در نهایت این تحقیق نشان داد که، استفاده از ساختار گروه بندی گامای بدون بعد، که مبتنی بر یک هولومورفیسم مرکب از کیاس افزاینده و فراکتال کاهنده بوده، دارای روندی بسیار قابل اعتبار با کرولیشن 0.8 درصد و ضریب همبستگی89 درصد را برای مقادیر دبی 44 ساله رودخانه خشک با گرادیان شیب 30 درصد (16 درجه و 42 دقیقه ) بوده، بسیار واقعی تر نسبت به دیگر گروه بندی ها بوده، و برای احتمال سنجی اثر وقوع دبی های پیک در سالیان آینده و مدیریت بهتر وقوع سیلاب های شهری، موثرتر است.
مقایسه شاخص های سنجش از دور در تعیین پهنه سیل حوضه آبخیز دوآب ویسیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
41 - 56
حوزههای تخصصی:
تخمین پهنه سیل از نظر مدیریت و تعیین پهنه و خسارات سیل بسیار مهم است. سنجش از دور و استفاده از تصاویر با دقت بالا می تواند در استخراج شاخص های تخمینگر پهنه سیل مؤثر باشد. در این تحقیق از تصاویر سنتینل 2 در سال وقوع سیل با توان تفکیک مکانی 10 متر و از تصاویر لندست 8 در زمان های مشابه سال های قبل و بعد از وقوع سیل در محیط گوگل ارث انجین استفاده شد. در این مطالعه با استفاده از 3 شاخص NDWI، MNDWI و DVDI به تخمین پهنه اثر سیل پرداخته شد. نتایج نشان داد که شاخص MNDWI با وجود فاصله زمانی زیاد (20 روزه) بعد از وقوع سیل و تبخیر بخش عمده منابع آب پخش شده بر روی اراضی، نسبت به شاخص NDWI میزان سطح آبگرفتگی ناشی از سیل 1398 را بهتر و در حدود 59/330 هکتار برآورد نمود. همچنین شاخص DVDI با ارائه مقادیر منفی که مبین تخریب پوشش گیاهی در اثر سیل می باشد، مساحت تخریب اراضی زراعی و باغی ناشی از این سیل را 21/3522 هکتار برآورد نمود که در قیاس با آمار ارائه شده استانداری لرستان (4750 هکتار) تفاوت اندکی نشان می دهد. در کل استفاده از شاخص های فوق به عنوان روش های مهم، کاربردی و کم هزینه برای مدیریت، تخمین پهنه و تعیین خسارات سیل پیشنهاد می شود.
شناسایی و تحلیل موانع پذیرش بلاکچین در صنعت گردشگری با به کارگیری ماتریس تأثیرات متقاطع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فنّاوری بلاکچین با ارائه راه حل های نوآورانه بخش گردشگری را متحول می کند. یکی از مهم ترین الزامات به کارگیری هر فنّاوری، شناسایی موانع و چالش های پذیرش آن است؛ بااین حال بلاکچین بستری است که هنوز به طور گسترده درک و پذیرش نشده است. هدف از مطالعه حاضر، شناسایی و تحلیل موانع پذیرش بلاکچین در صنعت گردشگری است. برای استفاده اثربخش از بلاکچین، باید موانع پذیرش به دقت شناسایی و تحلیل شوند تا تأثیرات منفی آن ها به حداقل برسد؛ البته زمان زیادی طول می کشد که بلاکچین به بخشی جدایی ناپذیر از صنایع تبدیل شود. جامعه آماری این پژوهش شامل ۲۲ نفر از متخصصان بلاکچین و کارشناسان صنعت گردشگری است و ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه است. یازده مانع از مقالات انتخاب و از روش میک مک برای دسته بندی متغیرها براساس قدرت محرک و وابستگی استفاده شد. نتایج نشان داد که «فقدان دانش، تخصص و سرمایه انسانی»، «فقدان استانداردسازی» و «فقدان مقررات دولتی» به منزله متغیرهای محرک، مهم ترین موانع پذیرش بلاکچین در صنعت گردشگری هستند که تمرکز روی آن ها کاربردهای مؤثری در آینده بلاکچین در گردشگری دارد. اولین نتیجه اساسی این مطالعه، بررسی موانع ازطریق علیت است که موجبات تسهیل فرایند تصمیم گیری برای سیاست گذاران و برنامه ریزان خط مشی درگیر در این فرایند را فراهم می کند. نتایج مطالعه حاضر به سازمان ها کمک می کند تلاش ها و اقدامات خود را برای مدیریت زمان و منابع اولویت بندی کنند. علاوه براین، شدت روابط بررسی شده بین موانع دیدگاه ها و ادراکات صنعت گردشگری و کارشناسان دانشگاهی را برای تحلیل روابط بهبود بخشد.
تبیین تاب آوری اقتصادی روستاهای گردشگرپذیر در برابر بیماری کووید-19 (مورد مطالعه: روستاهای شهرستان رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
240 - 262
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تبیین تاب آوری اقتصادی روستاهای گردشگرپذیر شهرستان رشت در برابر بیماری کووید 19، پرداخته شده است. تحقیق حاضر بر حسب هدف، کاربردی و شیوه مطالعه بر حسب روش و ماهیت تحقیق توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات از روش های کتابخانه ای، اسنادی، روش مشاهده مستقیم و روش های میدانی استفاده شده است و به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS، GIS و مدل های فازی ممدانی و دیمتل استفاده شده است. برآیند تحلیل اطلاعات نشان داد، میزان تاب آوری اقتصادی روستاهای گردشگرپذیر در شهرستان رشت در برابر بیماری کرونا بسیار کم است و بر اساس نتایج مدل دیتمل، شاخص های (انعطاف پذیری شغلی و فعالیتی، برخورداری از حمایت اقتصادی و مالی، داشتن توانمندی اقتصادی و مالی، انعطاف پذیری در برابر شوک ها و درنهایت نوآوری و خلاقیت اقتصادی) در نیمه مثبت نمودار عوامل علی قرار گرفته اند که نشان از تأثیرگذاری بالای این شاخص ها است و شاخص های (انعطاف پذیری روانی، چاره جویی، آسیب پذیری اقتصادی کم، قابلیت تطبیق و سازگاری، مدیریت مالی) در نیمه منفی نمودار عوامل معلول قرار گرفته اند که نشان از تأثیرپذیری بالای این شاخص ها دارد. بر این اساس، از بین شاخص های علت به ترتیب: نوآوری و خلاقیت اقتصادی، برخورداری از حمایت اقتصادی و مالی، داشتن توانمندی اقتصادی و مالی، انعطاف پذیری شغلی و فعالیتی، برخورداری از حمایت اقتصادی و مالی، بیشترین و کمترین میزان تأثیرگذاری را بر ماندگاری افراد در شغل بخش گردشگری را به خود اختصاص داده اند. در ادامه نیز نتایج تحلیل فضایی روستاهای شهرستان رشت بر اساس میزان تاب آوری اقتصادی در برابر کرونا نشان داد، بیش از نیمی از روستاهای موردمطالعه، میزان تاب آوری اقتصادی شان در برابر کرونا در حد (کم و بسیار کم) است.
واکاوی راهبرد خودکفایی و تهدید امنیت آبی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۴
104 - 124
حوزههای تخصصی:
خودکفایی در محصولات اساسی همواره یکی از اهداف اصلی نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است که از ابتدای انقلاب اسلامی در قوانین و اسناد بالادستی ایران انعکاس یافته است. هدف از این پژوهش، واکاوی سیاست خودکفایی و تأثیر آن بر منابع زیستی و امنیت آبی ایران است. به طور کلی، راهبرد خودکفایی با هدف مقاوم سازی اقتصاد و کاهش آسیب پذیری ایران در برابر تهدیدات خارجی تصمیم سازی و سیاستگذاری شده است. در این راستا، سیاست امنیت غذایی، کشاورزی محور اشتغال زایی و توسعه، خوداتکایی و اقتصاد مقاومتی هم پوشانی زیادی با راهبرد خودکفایی داشته است. سوال اصلی پژوهش این است که سیاست خودکفایی چه تأثیری بر امنیت آبی ایران داشته است. صورت بندی فرضیه پژوهش بیان می کند که سیاست و راهبرد خودکفایی زمینه ساز تهدید امنیت آبی ایران شده است و ادامه این سیاست موجب تشدید خطرات محیط زیستی شده و می تواند امنیت ملی ایران را تهدید کند. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی انجام شده و داده های مورد نیاز تحقیق از اسناد و قوانین بالادستی ایران و به ویژه شش برنامه پنج سال توسعه جمهوری اسلامی ایران اخذ شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که سیاست خودکفایی نه تنها به اهداف خود دست نیافته است بلکه زمینه ساز تهدید امنیت آبی ایران شده است که ادامه این روند می تواند امنیت ملی ایران را نیز تهدید کند.
تحلیل تاثیر هویت ملی بر قدرت نظامی کشورها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۴
165 - 185
حوزههای تخصصی:
هویت به معنی «چه کسی بودن» است، اینکه یک فرد یا یک گروه انسانی خود را چگونه می شناسد و می خواهد چگونه بشناساند یا چگونه شناخته شود. در بین سطح و ابعاد مختلف هویت مانند هویت محلی، ملی، منطقه ای، قومی، زبانی، دینی؛ هویت ملی از اهمیت بیشتری برخوردار است از آن روی که نقش و تاثیر زیادی بر ابعاد مختلف حکمروایی به ویژه امنیت ملی دارد. در دنیای پرتنش امروز، تقویت هویت ملی و در نتیجه قدرت نظامی، برای حفظ امنیت و تمامیت ارضی کشورها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به منابع معتبر کتابخانه ای و مطالعات میدانی، به دنبال بررسی نقش و تاثیر هویت ملی بر قدرت نظامی کشورها است. اطلاعات پژوهش به دو شیوه کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده است. در بخش مطالعه میدانی، بر اساس مبانی نظری، پرسشنامه ای طراحی و در اختیار صاحب نظران وکارشناسان مرتبط قرار گرفت. یافته های پژوهش کتابخانه ای و میدانی نشان می دهد احساس تعلق مکانی و وطن دوستی به عنوان یکی از مؤلفه های مهم هویت ملی، بیشترین تأثیر را بر تقویت روحیه جنگاوری در نیروهای نظامی دارد.همچنین هویت ملی بواسطه تاثیر مثبت بر روحیه خودباوری، تولید فناوری های مدرن نظامی و در نهایت ایجاد روحیه ملی در نیروهای نظامی جهت دفاع از تمامیت ارضی و امنیت ملی؛ نقش مهمی در تقویت قدرت نظامی کشور ها دارد. در تحلیل آماری و با توجه به نرمال بودن داده ها از آزمون تی تک نمونه ای استفاده شدو نتایج مطالعه میدانی حاکی از آن است که کارشناسان، ارتباط مستقیمی بین تقویت هویت ملی و افزایش آمادگی نیروهای نظامی برای دفاع از تمامیت ارضی کشور قائل هستند.این پژوهش با ارائه مدل مفهومی نوین از رابطه بین هویت ملی و قدرت نظامی، می تواند به سیاست گذاران و برنامه ریزان نظامی در تقویت بنیان های دفاعی کشور کمک کند.
ارزیابی خطر آتش سوزی در جنگل های زاگرس با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و روش بهترین- بدترین (BWM) (مطالعه موردی: شهرستان دوره چگنی، استان لرستان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
68 - 85
حوزههای تخصصی:
به دلیل اثر تغییر اقلیم، فراوانی و شدت آتش سوزی جنگل ها به طور مداوم در حال افزایش است. ارزیابی خطر آتش سوزی جنگل بخش مهمی از پیشگیری آتش است، زیرا برنامه ریزی قبل از آتش نیاز به ابزارهای پایش یک منطقه از نظر زمان و مکان که در آن وقوع آتش محتمل تر است، یا وقتی که آتش آثار منفی شدیدتری خواهد داشت، دارد. آتش جنگل از مهم ترین مخاطرات طبیعی در بوم سازگان های جنگلی زاگرس در غرب ایران است. این مطالعه به منظور تجزیه و تحلیل خطر آتش سوزی و بررسی عوامل موثر بر آتش سوزی در محدوده جنگلی شهرستان دوره چگنی انجام شد. هدف اصلی مطالعه حاضر تلاش برای تهیه نقشه پهنه بندی خطر آتش سوزی با ترکیب داده های توپوگرافی و سایر داده های کمکی از طریق سیستم اطلاعات جغرافیایی و استفاده از روش بهترین-بدترین برای منطقه مورد مطالعه است. نقشه خطر آتش سوزی از طریق نمره دهی و وزن دهی لایه های عوامل موثر آتش سوزی (پوشش گیاهی، شیب، جهت، ارتفاع، اقلیم و فاصله از سکونت گاه ها و جاده ها) بدست آمد. بر اساس نتایج، منطقه مورد مطالعه به چهار کلاسه خطر آتش سوزی طبقه بندی شد. مناطق با خطر آتش خیلی زیاد (7 درصد) و زیاد (11 درصد) در منطقه مورد مطالعه شناسایی شد. همچنین به ترتیب 8 و 74 درصد از منطقه مورد مطالعه در کلاسه های خطر آتش متوسط و کم قرار گرفت. این تجزیه و تحلیل به مدیران زمین در درک الگوهای آسیب پذیری و خطر آتش در سیمای سرزمین کمک می کند. با استفاده از تجزیه و تحلیل نتایج، سرمایه گذاری ها در شرایط محدودیت منابع، بازسازی جنگل، تیمارهای ماده سوختنی و سایر اقدامات کاهش آسیب آتش می تواند در نواحی با خطر آتش سوزی زیاد هدف گذاری شود.
پیش بینی خطرپذیری شهر خاش ناشی از مخاطره ی طوفان به روش گامبل و سری های جزئی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
339 - 366
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف پیش بینی خطرپذیری ناشی از بحرانِ طوفان جهت ضرورت توجه به مدیریت بحران شهر خاش انجام شده است. با در نظر داشتن سرعت آستانه ای طوفان به مقدار 15 متر بر ثانیه، گل طوفان های ماهانه، فصلی و سالانه شهر خاش با نرم افزار WRPLOT 8.0.2 ترسیم گردید. به روش گامبل و سری های جزئی به پیش بینی دوره های بازگشت طوفان 1 تا 100 ساله برای بازه زمانی ماهانه، فصلی و سالانه بر مبنای آخرین داده های ثبت شده (از سال 1365 تا 1397) پرداخته شد. نتایج تحلیلی با دو مدل فوق، نشان داد دوره های بازگشت طوفان به روش سری های جزئی با شدت بیشتر و به روش گامبل، با شدت کمتر پیش بینی شده است، در دوره بازگشت 100 ساله شدیدترین طوفان های ماهانه خاش به روش گامبل با شدت های 29 و 1/29 متر بر ثانیه بوده است؛ اما در روش سری های جزئی شدیدترین طوفان های ماهانه برای دوره بازگشت 100 ساله با شدت های 2/32، 7/31 و 4/30 متر بر ثانیه است. روش سری های جزئی به سبب پیش بینی های حد بالاتر، که در ایمنی سازه ها و کاهش خسارات جانی و مالی اهمیت دارد، روش مناسب تری نسبت به توزیع گامبل برای پیش بینی طوفان های خاش و برنامه ریزی جهت مدیریت بهینه بحران به نظر می رسد.
تحلیل شاخص های سلامت محیط زندگی با رویکرد حق به محیط سالم (مورد مطالعه: منطقه 20 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلامت جسم و روان در گرو زیستن در یک محیط سالم است. عوامل و پدیده های گوناگونی سلامت محیط زندگی را تعیین می کنند و شناخت آنها، زمینه ساز برنامه ریزی ارتقاء آنهاست. هدف این تحقیق، واکاوی مؤلفه های تاثیرگذار بر سطح سلامت محیط زندگی در منطقه 20 شهرداری تهران و آشکارسازی الگوی نابرابری فضایی آنهاست. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی بوده و در آن از داده های اسنادی و پیمایشی استفاده شده است. برای توصیف و تحلیل داده ها، از توابع آماری و توابع سیستم اطلاعات جغرافیایی به ویژه ابزار تحلیل فضایی و درون یابی فضایی استفاده شده است. بر اساس تحلیل یافته های تحقیق، میانگین 29/2 در دامنه ارزش گذاری 1 تا 5، دلالت بر سطح ضعیف سلامت محیط شهری در محدوده مورد مطالعه دارد. بیشترین ضعف مربوط به مؤلفه های بعد اقتصادی به ویژه در میزان پس انداز، قدرت خرید کالاهای فرهنگی، توانایی مالی برای انجام سفرهای تفریحی و سرانه زیربنای مسکونی نمایان است. دسترسی به فضای سبز و بوستان های شهری و با ارزش متوسط 43/3 و 55/4 وضعیت مطلوب تری را نسبت به سایر شاخص ها نشان می دهند. از نظر توزیع مکانی نیز شاخص ها، در حاشیه های منطقه، سطح سلامت محیط به مراتب نامطلوب تر از پهنه های داخلی نمایان می سازند. گستردگی بافت فرسوده، ساخت و سازهای غیررسمی و وسعت نسبتاً زیاد فضاهای متروکه از عوامل داخلی مهم افت سطح سلامت محیط هستند. اما تأثیرپذیری محله های حاشیه ای منطقه در سه ضلع شرقی، جنوبی و غربی به دلیل مجاورت منطقه با حریم شهر در بالاترین سطح است. استقرار صنایع آلاینده، عبور کانال های فاضلاب شهری، فراوانی کارگاه های غیرمجاز و فاقد استاندارد، فزونی و تراکم مشاغل غیر رسمی، سکونت و اشتغال غیرقانونی اتباع بیگانه بیشترین تأثیر را بر افت سطح سلامت محیط حاشیه ها گذاشته است. با آن که سطح سلامت محیط در کل منطقه زیر متوسط بوده، تمایز بین محله های درونی و حاشیه ای از نظر دسترسی به مؤلفه ها و شاخص های شهر سالم محرز شده و بیانگر الگوی نابرابر مرکز حاشیه است که در نتیجه آن، وضعیت حق دسترسی به محیط سالم در محله های درونی منطقه به طور نسبی بهتر از محله های حاشیه ای پدیدار گردیده است.
تحلیل ژئوپلتیک بر سیاست خارجی چین و روسیه در منطقه غرب آسیا و تأثیر آن بر امنیت ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۳
47 - 68
حوزههای تخصصی:
غرب آسیا از جمله مناطق ژئوپلیتیکی است که سرشار از منابع انرژی، موقعیت راهبردی ویژه، تنوع قومی، نژادی و مذهبی است. رویکردهای ژئواکونومیک ابتدای قرن بیست و یکم که به صورت رویکردی نوین در مسائل راهبردی درآمد و برای رقابت بین قدرت ها استفاده شد، غرب آسیا را به یکی از مناطق ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک تبدیل کرد که جولانگاه کشمکش ها و رقابت های ژئواستراتژیک و ژئوانرژی شده است. این پژوهش بر آن است تا سیاست خارجی چین و روسیه را طی دو دهه اخیر در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک و... و تأثیر آن را بر ایران و سایر کشورهای غرب آسیا مورد ارزیابی قرار دهد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. دستیابی به اطلاعات اولیه پژوهش با استفاده از روش های کتابخانه ای انجام شده است. فرض اصلی تحقیق این است که روسیه و چین به دنبال کسب منافع ملی و افزایش قدرت خود از طریق حضور پررنگ تر از گذشته در غرب آسیا بوده و به میزان بسیار کمی به افزایش وزن ژئوپلیتیک ایران توجه دارند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که سیاست خارجی چین و روسیه در مورد رخدادهای مهم غرب آسیا در بازه دو دهه اخیر (به ویژه برجام، خروج امریکا از برجام، بحران سوریه و...) امنیت ملی کشورمان را تهدید کرده است، هم چنین تفاوت در سیاست خارجی چین و روسیه منافع ملی ایران و غرب آسیا را با چالش روبرو ساخته است؛ البته هدف مشترک چین و روسیه تسلط بر منابع طبیعی و افزایش حوزه نفوذ خود بوده که تحت عنوان استعمار نو یا فرانو قابل طرح است.
A Critical Geopolitical Analysis of the Representation of Africa in International Relations: Andrew Linklater’s Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
231 - 254
حوزههای تخصصی:
The African continent has, to date, been mostly perceived as a “marginalized” geographical or geopolitical foundation and is represented in international relations (IR) so narrowly in the definitions provided by classical geopolitical knowledge or hegemonic knowledge of international relations. Nevertheless, efforts must be made by intellectual and practical elites worldwide for a more realistic representation of the opportunities and potentials of this continent by relying on conceptual-theoretical formulations. To address the main question of the relationship between Africa's geopolitical position and its conceptual and theoretical representation within the discipline of International Relations. The author suggests examining the pathology of conceptual-theoretical formulations in International Relations (IR) and Geopolitics. this requires a new reading of critical geopolitics drawn on the works of Andrew Linklater, which can provide more basic explanatory ideas with the critique of epistemological foundationalism, state-centrism, narrative-based approach, and nature of the disciplines. This paper is a theoretical research that proposes a new conceptual framework. It adopts an explanatory-critical analytical method to explain the theoretical approach of global critical geopolitics. The results of the paper emphasize that the theories and texts of IR and Geopolitics must be reviewed and reformulated with innovative evaluations centered on the position and role of Africa in the international history of the world. It highlights the importance of considering the distinct lived experiences of the continent which can serve as a basis for developing a methodological, epistemological, and ontological research program for participation in global politics and non-western international relations.
تدوین استراتژی ژئوپلیتیک؛ الزامی در گذار به مرحله نوین پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
193 - 204
حوزههای تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای با پتانسیل های مؤثر بازیگری در عرصه های بین المللی، ضمن اثرپذیری از دگرگونی های روابط بین الملل، به دنبال تأثیرگذاری بر روابط و ساختارهای موجود است. جغرافیای وسیع و متمایز ایران، منابع عظیم انرژی در داخل و اطراف ایران، ترکیب و کیفیت ساختار جمعیتی جوان و مستعد، انسجام ایدئولوژیک، عمق و گستردگی حوزه نفوذ فرهنگی، موقعیت منحصر به فرد ژئوپلیتیک با تأثیرات متقابل استراتژیک بر تحولات منطقه ای و سایر مزایای نسبی متعدد، از جمله ویژگی های شاخص ایران در فضای بین المللی است. با وجود این، ثبات و تأمین امنیت داخلی و خارجی، رشد و توسعه اقتصادی، ارتباطات گسترده با حوزه های نفوذ نرم افزاری و تأثیرگذاری بر تحولات منطقه ای و فرامنطقه ای ایران، در شرایطی تحقق می یابند که جمهوری اسلامی ایران، توسعه پایدار و تعاملات داخلی و خارجی خود را در قالب یک استراتژی جامع و متکی بر واقعیت های جغرافیایی و ژئوپلیتیک، با تکیه بر مزیت های نسبی کشور، طراحی و تدوین کند. این مهم از دیدگاه جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک، بیانگر یک طراحی استراتژیک با عنوان استراتژی ژئوپلیتیک است که برای تبیین چرایی و چگونگی تدوین آن می توان گفت عبارت از یک جامع نگری عملیاتی با نگرش و رویکردهای استراتژیک مبتنی بر واقعیت های جغرافیایی مولد قدرت است؛ به گونه ای که با نگاهی فراگیر از دور به نزدیک و یا از بالا به پایین، بستر ورود به صحنه های قدرت را با حداقل هزینه و در بالاترین سطح ممکن با هدف بازنمایی و تأمین بهینه منافع همه جانبه کشور، فراهم کند. بر اساس یافته های تحقیق ج. ا. ایران در تهیه و تنظیم «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» تا آنجا که به محیط استراتژیک بیرونی مربوط می شود به ناچار باید سه واقعیت محوری را بپذیرد که عبارت اند از: ۱. تراکم تهدیدهای پیرامونی، ۲. مرزهای کنترل ناپذیر و ۳. فقدان چتر حمایتی بین المللی؛ زیرا این واقعیت های ارضی کشور ایران تأثیرات درازمدت بر امنیت، وحدت ملی و تمامی گستره ها به جای می گذارند و با تنظیم استراتژی ژئوپلیتیک بتواند به تأثیرگذاری خود در منطقه و نظام بین الملل به طور مؤثر ادامه دهد.
تحلیل وضعیت تاب آوری کالبدی منطقه شرق گیلان در برابر زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تاب آوری شهری و منطقه ای، یکی از ملزومات زندگی پایدار انسان در طبیعت است. با توجه به تغییر و تحولات طبیعی ، اتفاقات گوناگون طی دوره های خاص و گاهی ناگهانی صورت می گیرد که اقتضای بقای طبیعت موجود است. از گذشته تا کنون روش های متعددی برای مقابله با خسارات بلایای طبیعی از جمله زلزله ابداع شده است و اکنون بهترین راه مقابله با این بحران، مدیریت بحران به روش تاب آور ساختن سکونتگاه های انسانی شناخته شده است. تاب آوری سکونتگاه ها باید تمامی عوامل مربوط به انسان و جامعه را در بر گیرد که شامل تاب آوری اجتماعی، کالبدی، اقتصادی و نهادی است. هدف: هدف این پژوهش تحلیل میزان تاب آوری منطقه شرق گیلان در برابر زلزله و بررسی تبعات مختلف جلوگیری از آسیب پذیری سکونتگاه ها است. روش شناسی تحقیق: پژوهش حاضر به لحاظ روش پژوهش توصیفی و به لحاظ گردآوری اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای است. روش تحلیل در این پژوهش بر اساس تحلیل فواصل اقلیدسی مناطق از گسل ها و روش VIKOR صورت گرفته است. سپس برای نتیجه گیری نهایی با استفاده از مدل مکانی نقشه های خروجی شاخص ویکور و نقشه خطرپذیری در برابر زلزله سکونتگاه های منطقه ادغام و ارائه شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: با توجه به زلزله خیز بودن شرق گیلان، این ناحیه از استان برای مطالعه انتخاب شده است. یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که شهرستان لاهیجان بیش ترین مقدار و شهرستان سیاهکل کم ترین مقدار تاب آوری کالبدی را دارا هستند. نتایج: جهت دستیابی به تاب آوری کالبدی در منطقه شرق گیلان راهبردهایی ارائه شد که مهم ترین آن ها شامل ایجاد طرح های مقاوم سازی در بناهای جدیدالاحداث و تقویت مقاومت بناهای بافت میانی و مراکز عومی و ایجاد دسترسی به فضای باز و همچنین تقویت و احداث مراکز امدادی و درمانی و افزایش نفوذپذیری شهری است.
مطالعه اثرات کیفیت فضای همگانی در وفاداری گردشگران با تعدیلگری نقش جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضاهای همگانی به منزله مقاصد مهم گردشگری نقش بسزایی در توسعه پایدار گردشگری دارند. هدف اصلی تحقیق ارزیابی تأثیرات کیفیت های فضای همگانی در وفاداری گردشگران است. بافت های تاریخی قصبه و روستای ریاب در شهرستان گناباد با توجه به جاذبه های منحصر به فرد گردشگری آن ها به عنوان محدوده تحقیق انتخاب شدند. از پیمایش مقطعی برای انجام پژوهش استفاده شد. ابزار پژوهش پرسش نامه محقق ساخته بود. پایایی اولیه پرسش نامه ازطریق ضریب آلفای کرونباخ (96/0 = α) و روایی صوری توسط متخصصان تأیید شد. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار جی پاور با توان 85درصد به دست آمد. برای تحلیل داده ها از تحلیل عامل اکتشافی و مدل سازی معادلات ساختاری حداقل مربعات جزئی بهره گیری شد. از میان مؤلفه های فضای همگانی شامل فرصت های تفریح و استراحت، دسترسی به امکانات، امنیت و نگهداری، و کیفیت اجتماعی، فقط امنیت و نگهداری در وفاداری گردشگران تأثیر مستقیم داشت (208/ 0= β و 02/0 = p-value). علاوه بر این، کیفیت های فضای همگانی به جز امنیت و نگهداری، با نقش میانجی رضایت در دل بستگی تأثیر داشتند (05/0 > p-value). دسترسی به امکانات (051/0= β) و کیفیت اجتماعی (069/0= β)، نیز با میانجی کلی رضایت و دل بستگی به صورت غیر مستقیم در وفاداری مؤثر بودند (05/0 > p-value). درمجموع فرصت های تفریح و استراحت (301/0= β) امنیت و نگهداری (294/0= β) و دسترسی به امکانات (214/0= β)، به ترتیب بیشترین تأثیر کل معنادار (05/0 > p-value) را در وفاداری داشتند. همچنین در تأثیر امنیت و نگهداری در وفاداری، جنسیت نقش تعدیلگر داشت. راهبردهای سامان دهی فضای همگانی مانند افزایش کاربری های تفریحی و توسعه فضاهای سبز و بوستان ها با استفاده از گیاهان بومی پیشنهاد شده است.
ارائه الگوی بهینه توسعه منطقه ای با رویکرد تحلیل ساختار (مطالعه موردی: شهرستان بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
229 - 261
حوزههای تخصصی:
امروزه برنامه ریزان به برنامه ریزی منطقه ای برای کاهش نابرابری ها و نبود تعادل منطقه ای، همچون یک راهبرد کارآمد توجه می کنند. بنابراین، هدف این پژوهش طراحی الگوی برنامه ریزی توسعه منطقه ای شهرستان بجنورد با رویکرد تحلیل ساختار است. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر نوع، توصیفی-پیمایشی با رویکرد آمیخته اکتشافی انجام شده است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل کارشناسان و مسئولین شهرستان بجنورد است که از روش نمونه گیری هدفمند، 20 نفر انتخاب شده و در بخش کمی، کلیه شهروندان بالای 25 سال به روش نمونه گیری دردسترس به تعداد 384 نفر از طریق تعیین حجم نمونه در جوامع نامحدود انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، مصاحبه و پرسش نامه محقق ساخته بوده است. در بخش کیفی و مصاحبه ها با روش نظریه زمینه ای[1] و به کمک نرم افزار مکس کیودا[2] کدگذاری شد و به روش تکنیک دلفی[3] نهایی سازی شاخص انجام شده است و در بخش کمی با تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری به کمک نرم افزار لیزرل[4] اعتباریابی و روابط بین متغیرها مدل انجام شد. یافته های این پژوهش نشان داد که مهم ترین عوامل برنامه ریزی توسعه منطقه ای شهرستان بجنورد شامل 6 عامل اصلی (اقتصادی، اجتماعی، طبیعی، سیاسی، مدیریتی و زیرساختی) و 40 زیرعامل است. بنابراین، در الگوی بهینه مناسب توسعه پایدار منطقه، عوامل (اجتماعی (با ضریب تأثیر 54/0)، طبیعی (71/0)) به عنوان عوامل علی و عوامل (زیرساختی با ضریب تأثیر (64/0)) به عنوان شرایط زمینه ای تأثیر مثبت و مستقیمی بر راهبردها (عوامل سیاسی) دارند. به عبارتی هرچقدر میزان این عوامل بالاتر و مناسب تر باشد، برنامه ریزی توسعه منطقه ای در سطح بالاتری خواهد بود. همچنین، عامل (مدیریتی) به عنوان عوامل مداخله گر، رابطه بین عوامل علی و راهبردها را با ضریب تأثیر (64/0) بهبود می بخشد و نقش میانجی بازی می کند. درنهایت، توسعه راهبردها با ضریب تأثیر معنادار (85/0) در برنامه ریزی توسعه منطقه ای شهرستان بجنورد منجر به تبدیل شدن آنها به شرایط اقتصادی مناسب شهرستان بجنورد در استان خراسان شمالی خواهد شد. [1]. Grounded Theory[2]. MAXQDA[3]. Delphi Technique[4]. Lisrel
بررسی مخاطره سیلاب از طریق مدل های SWAT و SIMHYD در حوضه آبریز کَرگانرود تالش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
23 - 46
حوزههای تخصصی:
امروزه با پیشرفت و گسترش ابزارهای هیدرولوژیکی و صرفه جویی در زمان، هزینه و در شرایط بحرانی به منظور اقدامات مدیریتی برای کاهش خسارت های ناشی از سیل، استفاده از چنین ابزارهایی باعث سهولت در امر شبیه سازی حوضه های آبریز شده است. در پژوهش حاضر از مدل SWAT به عنوان یک مدل نیمه توزیعی و از مدل SIMHYD به عنوان یک مدل یکپارچه جهت برآورد رواناب حوضه آبریز کَرگانرود تالش استفاده شده است. بدین منظور از داده های مشاهداتی در محدوده زمانی 2006 تا 2018 مربوط به ایستگاه های سینوپتیک تالش، آستارا، بندرانزلی و ایستگاه هیدرومتری هشتپر بهره گرفته شده است. در مدل سازی توسط مدل SWAT ضرایب N2 و R2 به عنوان تابع هدف در مرحله واسنجی دبی ماهانه به ترتیب 61/0 و 62/0 و در مرحله اعتبارسنجی به ترتیب 67/0 و 70/0 به دست آمد که نشان دهنده نتایج قابل قبولی در شبیه سازی پیک رواناب و سیل ایجاد شده در این حوضه داشته است. در واسنجی و اعتبارسنجی مدل SIMHYD نیز نتایج قابل قبولی به دست آمد. به گونه ای که ضرایب N2 و R2 در مرحله واسنجی به ترتیب 710/0 و 8511/0 و در مرحله اعتبارسنجی به ترتیب 625/0 و 9496/0 حاصل شد. مدل SWAT به دلیل ماهیت نیمه توزیعی خود از دقت بالاتری در شبیه سازی سیلاب حوضه موردمطالعه نسبت به مدل SIMHYD برخوردار است؛ زیرا این مدل در بازه زمانی روزانه نیز به خوبی پیک رواناب را شبیه سازی می کند، درصورتی که مدل SIMHYD با افزایش کیفیت داده ها در بازه زمانی ماهانه نتایج رضایت بخشی در این حوضه دارد.
بررسی پیش نشانگر ابر زلزله در زمین لرزه ۱۳۹۶ ازگله کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
151 - 172
حوزههای تخصصی:
ابر زلزله، پیش نشانگری باستانی و عینی است که گاه چند روز پیش از وقوع زلزله، بر فراز گسل مسبب زلزله و اغلب در نزدیکی رومرکز آن تشکیل می شود. مهم ترین مشخصه ابر زلزله، جوشیدن آن از زمین و ساکن ماندن آن برای ساعاتی در آسمان است. هدف این پژوهش، یافتن ابر زلزله بزرگ ازگله در سال ۱۳۹۶ با تفسیر چشمی در تصاویر ماهواره متئوست-۸ و سپس بررسی ویژگی های آن ابر با استفاده از محصولات همان ماهواره است. با جستجو در تصاویر مادون قرمز، ابر زلزله ازگله شناسایی گردید و نشان داده شد که سرچشمه ای زمین شناسی دارد و تشکیل چنین ابری در آنجا مرسوم نیست. زلزله ازگله، نزدیک به گسل زاگرس مرتفع (HZF) رخ داده بود، ولی ابر آن ۱۲ روز پیشتر و حدود ۷۰۰ کیلومتر دورتر از رومرکز زلزله و در قطعات دیگری از همان گسل، در خطی به طول ۱۶۰ کیلومتر تشکیل شده بود. بررسی ها نشان داد این ابر مرتفع، از دو بخش تشکیل شده است: سرچشمه ای پرفشار و دنباله ای رقیق شده در دست باد. همچنین در این پژوهش، ابر زلزله متوسط سی سخت در سال ۱۳۹۹ نیز شناسایی گردید که ۶ روز پیشتر و نزدیک به رومرکز زلزله تشکیل شده بود. جستجوی چشمی ابر زلزله از زمین و فضا، یک سرگرمی علمی همگانی، به ویژه برای هواشناسان آماتور با استفاده از تصاویر ماهواره ای است. پدیدار شدن ابر زلزله بر فراز یک گسل، هشداری برای رخداد احتمالی زلزله ای قریب الوقوع در آن گسل است، که البته نیاز به بررسی های بیشتری دارد.
شناسایی، مقایسه و ارزیابی مطلوبیت شاخصهای اجتماعی در بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهری (مورد مطالعه: محله های علوی، نهضت آباد و فاطمیه در کلانشهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیستم پوی ای شهر پیوسته در ح ال تغییر و تحول است و در این می ان، با گ ذشت زمان مشکلاتی مانند مسائل اجتماعی و ... چهره برخی نقاط شهر را دگرگون کرده است و رنگ و بویی متفاوت از گذشته را که نشانه هایی از افول و زوال را در بر دارد، بر آنها نشانده است. مسئله ای که امروزه با آن روبه رو هستیم، شناسایی اینگونه بافت های شهری است که از چرخه متصل با شهر خارج و تبدیل به بافت هایی نا کارآمد شده است؛ بنابراین شناسایی شاخص ها باید به گونه ای تنظیم شوند که با ارائه میزانی برای سنجش، ابهام های ممکن را به حداقل رسانند. هدف از پژوهش حاضر بررسی شاخص های معرفی شده برای شناسایی بافت های نا کارآمد و تدوین شاخص هایی قابل استفاده (حس تعلق اجتماعی، انسجام اجتماعی، همیاری اجتماعی، امنیت اجتماعی و اعتماد اجتماعی) برای انواع بافت های ناکارآمد در راستای جبران نقصان های موجود در شناسه های به کار رفته در سه محله علوی، نهضت آباد و فاطمیه در کلانشهر اهواز است. نوع پژوهش کاربردی و روش تحقیق، پیمایشی با تأکید بر پرسشنامه است. جامعه آماری شهروندان ساکن سه محله و حجم نمونه برحسب فرمول کوکران 377 نفر است. برای بررسی نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون کلموگروف-اسمینروف و نیز برای بررسی وضعیت متغیرهای پژوهش از آزمون علامت استفاده شده است. همچنین، وزن دهی متغیرها با مدل آنتروپی شانون و رتبه بندی محله ها نیز با استفاده از تکنیک ماباک انجام شده است. یافته های پژوهش حاصل از نتایج آزمون علامت نشان می دهد که محله فاطمیه با میانگین ضریب تأثیر 02/3 در مجموعِ پنج مؤلفه انتخابی پژوهش به نسبت دو محله دیگر بیشتر بوده است. همچنین، نتایج حاصل از رتبه بندی مؤلفه های اجتماعی انتخاب شده پژوهش در محله های سه گانه با استفاده از تکنیک ماباک نشان می دهد که محله فاطمیه با مقدار Si (مقدار تأثیر گذاری مؤلفه و شاخص ها) 221/0 در رتبه اول و به ترتیب محله نهضت آباد با 127/0 و محله علوی با 187/0- در رتبه های دوم و سوم قرار گرفته است.