فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۸۱ تا ۲٬۵۰۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
محیط زیست نقش حیاتی برای ادامه حیات بشر دارد و بایستی با همه امکانات از آن محافظت کرد. در ایران راهکارهای حقوقی و نیز برخوردهای قهری نتوانسته است از تخریب محیط زیست جلوگیری کند به نحوی که آمارها حاکی از وضعیت نگران کننده تخریب محیط زیست در ایران است. استان مازندران از غنی ترین منابع محیط زیستی ایران است اما از نظر تخریب محیط زیست در وضعیت قرمز قرار دارد. سؤال اصلی مقاله حاضر این است که آیا چارچوب های اخلاقی می توانند به حفاظت از محیط زیست و توسعه پایدار جغرافیایی در استان مازندران کمک کنند؟ روش این مقاله توصیفی- تحلیلی است. یافته های مقاله نشان می دهد که اخلاق و چارچوب های اخلاقی مبتنی بر اسلام و مذهب تشیع و تلاش برای استخراج و آموزش آموزه های اخلاقی حفاظت از محیط زیست می تواند ضمانت اجرا های درونی را برای حفظ محیط زیست فراهم کند و از طرف دیگر نیز با توجه به حاکمیت نگاه توسعه بر سیاست گذاری های دولتی و دغدغه ایجاد شغل و توسعه همه جانبه اقتصادی بی شک بهترین روش حفاظت از محیط زیست توانمند کردن خود مردم از طریق تقویت مبانی اخلاقی است.
سیر تحول نام ایران از منظر جغرافیای سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه جغرافیای سیاسی وجود اقوام مختلف در سرزمین ایران، موجبات دگرگونی «نام ایران» را در طول زمان فراهم آورده است. دوام و استمرار هویت ونام ایرانی، مدیون گروه های مختلف قومی بویژه فارس ها بوده است. ورود نژاد آریایی به «فلات ایران» 1500 تا 2000 سال قبل از میلاد مسیح صورت گرفته است. مفهوم «ایران» در نیمه اول قرن سوم قبل از میلاد در نتیجه تبلیغات ساسانیان به وجود آمده است. با توجه به سنگ نوشته های داریوش اول و توالی و ترتیب تنظیم نام سرزمین هایی که قلمرو گسترده هخامنشی را تشکیل می دادند، می توان بیان کرد که در متون منظوم و منثور فارسی اعم از ادبی و تاریخی و جغرافیایی، از نیمه قرن چهارم به بعد، همواره از واژه «ایران» یاد شده است. همچنین، در کتاب های ممالک عربی و مکاتبات آن ها نیز به واژه ایران و مترادف آن اشاره شده است. در این مقاله که از نوع بنیادی است، با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی، سعی شده است تا سیر تحول «نام ایران» از منظر جغرافیای سیاسی بررسی شود و یک دیدگاه «واحد و جامع» در این خصوص ایجاد شود. ضرورت پژوهش حاضر از آنروست که معمولاً درایران تنها به بررسی تاریخی مکانهای جغرافیایی پرداخته شده است و بررسی نقاط عطف تاریخی وعوامل تأثیرگذار بر تحولات «نام ایران» ونیزتقسیم بندی جغرافیایی سرزمین بر اساس تغییرات بنیادین حاصل از فعالیت و عملکرد اقوام مغفول، مانده است.
بنیان های ژئوپلیتیکی روابط ایران با عراق نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است مناسبات تهران با عراق جدید در سه حوزه متفاوت (مناسبات با شمال عراق، مناسبات با شیعیان و مناسبات با اهل تسنن) مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. نتایج نشان می دهد دولتمردان ایران سعی دارند از یک طرف طی توسعه مناسبات با شیعیان و دولت مرکزی با استفاده از عنصر مذهب و ایدئولوژی در سیاست خارجی، قدرت سیاسی و نظامی خود را به عنوان بازیگر اول ژئوپلیتیک شیعه در منطقه و جهان افزایش دهند و از سوی دیگر با توسعه مناسبات با اقلیم کردستان عراق طی تنظیم مناسبات دوجانبه و چندجانبه با اکراد، ترکیه در این حوزه سوپاپی برای امنیت ملی خود فراهم نمایند تا اولاً از میزان تهدیدات ناشی از این منطقه بر امنیت ملی ایران بکاهند و ثانیاً با حلقه وصل شدن بین اکراد و شیعیان و تعمیق روابط آنها میزان تأثیرگذاری ایران بر صحنه عراق و منطقه را افزایش دهند. نتایج نشان می دهد ایران در توسعه مناسبات با اهل تسنن به علت ماهیت ساختاری، استفاده از عنصر مذهب در سیاست خارجی، سابقه تاریخی چالش های مذهبی در منطقه و... به سان دو عرصه دیگر موفق نبوده است و از تحکیم پیوند های شیعی سنی در جهان اسلام بر محوریت منزلت ژئوپلیتیکی ایران به خصوص پس از تحولات سوریه طی سه سال گذشته موفقیت چندانی حاصل ننموده است.
سنجش و ارزیابی میزان تاب آوری کالبدی مناطق شهری در برابر سوانح (مطالعه موردی: جزیره کیش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
259 - 278
حوزههای تخصصی:
از آنجا که شهرها و شهرک ها در اندازه اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، زیست محیطی و فرهنگی و نحوه قرارگرفتن در معرض خطرپذیری متفاوت هستند، هریک از آن ها رویکرد متفاوتی در سوانح دارند که ضرورت انجام پژوهش در این خصوص و بررسی معیارها و شاخص های مرتبط و تأثیرات آن بر تاب آوری شهری و ساختار شهری را ایجاب می کند. این پژوهش کاربردی و توصیفی- تحلیلی است که هدف آن شناسایی عوامل مؤثر تاب آوری و شاخص های کالبدی محله های شهری، سنجش و ارزیابی میزان تاب آوری کالبدی در محله های جزیره کیش است. جامعه آماری این پژوهش، همه خانوارهای ساکن در محله های جزیره کیش است. برای انجام پژوهش، حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برآورد شد. حجم نمونه مردم ساکن در جزیره کیش 384 نفر از سرپرستان خانوار ساکن در جزیره کیش هستند. در این پژوهش ابتدا با استفاده از منابع کتابخانه ای، شاخص ها و عوامل مؤثر بر تاب آوری کالبدی اجتماع شهری شناسایی و تعریف عملیاتی شدند و سپس با استفاده از روش میدانی و پرسشنامه، جمع آوری اطلاعات مورد نیاز پژوهش صورت گرفت و در مرحله بعد با استفاده از روش فریدمن وضعیت محله های جزیره کیش از نظر تاب آوری مطالعه شد. سپس براساس مؤلفه های تأثیرگذار وضعیت تاب آوری مناطق مشخص شد. براساس این پژوهش، نتایج تحلیل داده های پژوهش و رتبه بندی به دست آمده از مؤلفه های تاب آوری جزیره کیش، شاهد این مهم هستیم که بعد کالبدی جزیره کیش در رتبه بندی مؤلفه های تاب آوری در پایین ترین ردیف قرار گرفته است و نیاز است در رشد و توسعه جزیره کیش در مقایسه با تقویت شاخص های تاب آوری کالبدی اقدامات جدی صورت بگیرد. نتایج نشان می دهد از نظر تاب آوری کالبدی محله نوبنیاد و عرب ها به ترتیب در بهترین و بدترین وضعیت قرار دارند و محله های نوار سیاحتی، اراضی شرقی و صدف در رتبه های دوم و سوم و چهارم هستند؛ پس ضروری است تا با انتخاب راهبرد متناسب و جذب سرمایه گذاری های مناسب و با توجه به ضوابط شهرسازی و کنترل های لازم، طی برنامه های معین در بازه های زمانی کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت، جزیره کیش پایش و تقویت شود. همچنین به دلیل داشتن قابلیت اجرایی می توان از چارچوب این پژوهش برای رتبه بندی میزان تاب آوری در سایر محله ها و نواحی شهری استفاده کرد.
بررسی تاثیر پیچیدگی برند مکان بر توصیه آن به دیگران مطالعه موردی: شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
97 - 112
حوزههای تخصصی:
امروزه که مکان ها به طور فزاینده ای برای جذب گردشگران، شرکت ها، سرمایه گذاری با دیگر مکان ها رقابت دارند، برند سازی مکان می تواند با ایجاد هویت رقابتی به منظور تأثیرگذاری تصاویر ادراک شده در بازارهای مرتبط کمک کند. از طرفی دیگر، ساکنان به عنوان بخش مهمی از کسب وکارهای گردشگری محسوب می شوند، چراکه ساکنان، نه تنها بخشی از یک مکان هستند، بلکه به طور مستقیم از تحولات مثبت گردشگری سود می برند و تأثیرات منفی محیطی و اجتماعی گردشگری را درک و حس می کنند. بااین وجود، توجه اندکی به این موضوع شده است که چطور برند سازی مکان بر ساکنان تأثیر می گذارد. ازاین رو، تحقیق حاضر درصدد بررسی تأثیر پیچیدگی برند مکان بر رضایت، تعلق و هویت یابی مکان و توصیه برند ساکنان شهری بوده؛ و علاوه بر آن به بررسی نقش میانجی گری عوامل هویت یابی در روابط متغیر مستقل و وابسته می پردازد. جامعه آماری تحقیق، ساکنان فعال حوزه گردشگری در مناطق پنج گانه شهر کرمان است و 500 پرسشنامه توزیع گردید و 412 پرسشنامه برگشت داده شد. این پژوهش کاربردی و توصیفی- پیمایشی می باشد. پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از آلفای کرونباخ تأیید گردید، که معادل 76/0 بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS24 و 23 AMOS استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که، پیچیدگی برند مکان بر هویت یابی (به واسطه تناسب هویتی و تمایزات مطلوب) تأثیر می گذارد. و درک از پیچیدگی برند بر هویت یابی (به واسطه جذابیت هویت یابی) تأثیر نمی گذارد. پیچیدگی برند بر رضایت (به واسطه جذابیت هویت یابی و تناسب هویتی) تأثیر مثبتی دارد و به واسطه تمایزات مطلوب تأثیر معناداری ندارد. و علاوه بر این، پیچیدگی برند مکان به واسطه جذابیت هویت یابی و تناسب هویتی تأثیر مثبت بر تعلق ساکنان فعال دارد و این تأثیر به واسطه تمایزات مطلوب رد می شود. سرانجام، هویت یابی و تعلق مکان بر توصیه برند مثبت تأثیر معنی داری دارد و بر رضایت ساکنان فعال حوزه گردشگری تأثیر مثبتی ندارد.
ارزیابی تکنیک های برندسازی در شکل گیری تصویر ذهنی شهر بوشهر با تأکید بر سه گروه گردشگران، شهروندان و کارشناسان شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۲
69 - 82
حوزههای تخصصی:
در عصر جهانی شدن و رقابت شهرها برای جذب شهروندان، سرمایه گذاران و گردشگران، تصویر شهر و چگونگی ادراک آن مورد توجه قرار گرفت، در این دوره برندسازی به عنوان یک فرصت بزرگ برای شهرها با تمرکز بر مفهوم تصویر شهر و استفاده از ابزارهای مختلف در پی ارتقاء آن و جذب مخاطبین مختلف در راستای اهداف اقتصادی و اجتماعی می باشد. هدف این پژوهش سنجش ادراک ذهنی مخاطبین (کارشناسان، شهروندان و گردشگران) از شهر بوشهر و ارزیابی ابزارهای مختلف برندسازی در شکل گیری آن می باشد. در این پژوهش ابتدا با رویکرد کیفی و تحلیل ادبیات تحقیق، مؤلفه ها و تکنیک های مختلف در برندسازی شناسایی شده و سپس با مطالعه میدانی و با استفاده از روش مقایسه میانگین ها و تحلیل واریانس یک طرفه در نرم افزار spss عناصر شکل دهنده تصویر ذهنی از شهر بوشهر و تفاوت بین گروه ها مورد بررسی قرار گرفته است. چهار مؤلفه ساختار کالبدی، ویژگی های اجتماعی- فرهنگی، امکانات و زیرساخت ها، و تبلیغات همراه با زیرمجموعه آنها ابزارهای برندسازی و شکل دهنده تصویر شهر شناسایی شده اند. نتایج نشان می دهد مؤلفه فرهنگی و اجتماعی با میانگین 3.25 ، امکانات و زیرساخت ها (3.14) بیشترین تأثیر را در ذهن مخاطبین و ساختار کالبدی با میانگین (2.94) و تبلیغات رسانه ای (2.03) کمترین تأثیر را گذاشته است. همچنین بین سه گروه گردشگران، شهروندان و متخصصین در بررسی معیارها اختلاف معناداری مشاهده شد. جهت تقویت تصویر شهر بوشهر از نگاه بیرونی (گردشگران) و درونی (شهروندان و سایرین) بر اساس نتایج پژوهش، استفاده از ابزار مداخله کالبدی از جمله طراحی شهری و منظر در کنار استفاده از ابزارهای تبلیغاتی و رسانه ضروری به نظر می رسد.
مدلسازی ساختاری زیست پذیری شهری با تاکید بر مولفه های اجتماعی (مطالعه موردی شهر اردبیل)
منبع:
چشم انداز شهر های آینده دوره اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
100-87
حوزههای تخصصی:
زیست پذیری شهری که در نهایت به توسعه پایدار شهری منجر می شود در سال های اخیر بخش وسیعی از ادبیات شهری را به خود اختصاص داده است. این مقوله در پاسخ به بحران های شهری راهکارهایی ارائه می دهد که شهرها را به سمت و سوی پایداری سوق می دهد. بر این اساس پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش تحقیقات توصیفی – تحلیلی می باشد. روش گردآوری داده ها و اطلاعات در این پژوهش به دو روش اسنادی و پیمایشی می باشد. در مرحله اول داده های بدست آمده از طریق نرم افزار SPSS ارزیابی و سپس با استفاده از آزمون تی تست، وضعیت هر کدام از مولفه ها در شهر اردبیل سنجش گردید و با استفاده از مدل معادلات ساختاری AMOS مورد ارزیابی قرار گرفت، نتایج به دست آمده نشان می دهد که رابطه معناداری بین مولفه های تحت بررسی (ابعاد اجتماعی زیست پذیری شهری) در شهر اردبیل وجود دارد و آزمون های مدل یابی و برازندگی معادلات ساختاری در محیط AMOS نشان داد که تمامی آزمونهای محاسباتی پژوهش با استاندارد آزمون های برازندگی معادلات ساختاری( RMR با 096%، GFI با 97 %، AGFI با 648% و NFI با 737%) همانندی را نشان می دهد و این امر معناداری مولفه ها و برازش مدل را تایید می نماید.
تبیین استلزامات ارتقاء نظام سیاست گذاری توسعه روستایی و عشایری ایران مبتنی بر سبک مدیریت جهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
214 - 233
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر از طریق شناخت ویژگی ها و مؤلفه های مدیریت جهادی، به منظور تبیین استلزامات ارتقای نظام سیاست گذاری توسعه روستایی و عشایری انجام شده است. برای شناخت ویژگی ها و مؤلفه های مذکور، بیانات امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در بازه زمانی بین سال های 1358 تا 1397 با استفاده از نظریه پردازی داده بنیاد تحلیل شد. از 160 گزاره کلیدی، تعداد 469 کد باز اولیه، 102 کد باز ثانویه و 35 کد محوری به دست آمد که در قالب پنج بعد «ارزش ها و مبانی فکری و فلسفی سازمان»، «ساختار و فرهنگ سازمانی»، «ارزش های نگرشی کارکنان»، «ارزش های رفتاری کارکنان» و «مأموریت و چشم انداز سازمان»، دسته بندی شدند. ازجمله مهم ترین مؤلفه های مدیریت جهادی پرهیز از ساختار اداری سلسله مراتبی عمودی، سیاست گذاری و برنامه ریزی مبتنی بر شواهد میدانی و نیازهای روستائیان و عشایر، مشارکت محوری و اتخاذ رویکردهای پایین به بالا و چندبعدی نگری است که بر محور دستیابی به اهداف عالیه عدالت گستری و تعالی انسان ها به خصوص اقشار محروم انجام می شود. بر اساس ویژگی های جهادگران و نهاد جهاد سازندگی، پیشنهادهایی برای ارتقاء نظام سیاست گذاری توسعه روستایی و عشایری ایران ارائه شده که از آن جمله می توان به استقرار سیستم اطلاعات مدیریتی از پایین به بالا با استفاده از ظرفیت فناوری اطلاعات و ارتباطات و تشکیل کمیته هایی در نواحی شهری با استفاده از ظرفیت معتمدان محلی و روحانیان کارآمد، در راستای بسیج جوانان و آحاد جامعه از صنوف و تخصص های مختلف برای مشارکت داوطلبانه در سازندگی و تعالی نواحی روستایی و عشایری اشاره کرد.
مفهوم سازی پدیدارشناسانه هسته نهادی برنامه ریزی فضایی راهبردی کیفیت محیطی روستاهای شهرستان کازرون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
234 - 249
حوزههای تخصصی:
پژوهش کنونی به دنبال مفهوم سازی هسته نهادی با رویکردی استفهامی - قیاسی در برنامه ریزی فضایی کیفیت محیطی روستاهای سُمغان و مُله انبار است. خط مشی های برنامه ریزی در این سکونتگاه ها بدون مشارکت بهره وران و بیشتر از بالا به پایین بوده که پیامدهای اجرای این سیاست ها بی توجهی به بن مایه درونی جریان های فضای زیست (شهروندان، فعالیت و کسب وکارها) با کیفیت محیطی پایین بوده است. همچنین تخصص محوری و بخشی نگری در برنامه ریزی توسعه پایدار فضایی روستاهای مزبور و وجود رویکرد غالب کالبد ی که به جریان های اقتصادی، اجتماعی - فرهنگی و اکولوژیکی توجه لازم نداشته اند. هدف از انجام این پژوهش تدوین فرآیند مفهوم سازی هسته نهادی کیفیت محیطی برنامه ریزی فضایی بر پایه رویکرد مشارکتی و ذی نفعان روستایی است. این پژوهش که به روشی کیفی و رویکردی پدیدارشناسی در دو روستای سُمغان و مُله انبار و با مشارکت 42 تن از ذی نفعان این دو روستا با توجه به تجربه های زیسته آن ها به این موضوع پرداخته است که در طی پژوهش با تمرکز بر گروه های روستایی و آیین و الگوهای رفتاری زندگی روزانه آن ها در قالب کارگاه های مشارکتی و با روش گلوله برفی به مطالعه کیفیت محیطی پرداخته است، افزون بر آن در چهارچوب این دو رویه روش برنامه ریزی از رویکردهای ارزیابی مشارکتی کیفیت محیطی، ارزیابی مشارکتی ارتباطات روستایی به تحلیل مفهوم ها پرداخته شد که با ابزارهایی مانند مصاحبه، بحث گروهی در چهارچوب مفاهیمی با 9 مصاحبه نیمه ساختاریافته و 9 کارگاه مشارکتی به سرانجام رسیده است که هسته نهادی آن از دیدگاه مشارکت کنندگان تعریف روستا، کیفیت ارزش ها، دانش، راهبری، برنامه ریزی راهبردی، یکپارچگی، پیوندهای روستایی شهری و حقوق شهروندی تعیین گردید.
تبیین ساختار کالبدی-فضایی کاربری اراضی بخش مرکزی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد انفجار جمعیت در چند دهه گذشته باعث تغییر کالبدی –فضای شهرها، کاهش منابع ظرف شهر، توسعه از پیرامون شهرها به انزوا رفتن بخش مرکزی شهرها، عدم دسترسی راحت و آسان به کاربری اراضی زمین شهری شده است. که دلیل عمده آن را می توان اعمال سیاست های زمین شهری دانست . به این خاطر استفاده از زمین و فضا به عنوان یک منبع عمومی، حیاتی و ثروت همگانی باید تحت برنامه ریزی اصول انجام پذیرد.هدف از تحقیق حاضر تبیین ساختار کالبد-فضایی کاربری اراضی بخش مرکزی شهر تبریز بوده است. برای این منظور جهت جمع آوری اطلاعات از دو شیوه کتابخانه و میدانی استفاده شده است.برای تحلیل از 13 کاربری موجود در سطح منطقه استفاده شده که جهت ارزیابی سطح عملکرد و سرانه های، همچنین همپوشانی لایه از نرم افزار GIS و برای تعیین سطح ارزشمندی هریک از کاربری ها از روشANP بهره برده شده است.نتایج نشان می دهد که کاربری اراضی در سطح منطقه به صورت استاندار نبوده است. در این میان کاربری تجاری به میزان 16.85 درصد 11.55+ درصد از میزان 2-4 سرانه استاندارد اختلاف مثبت داشته است و تاسیسات شهری به میزان 1. درصد در سطح منطقه اختلاف به میزان 5.9- از میزان سرانه استاندارد داشته است.همچنین سطح توزیع کاریری و میزان دسترسی به آنها بنا بر نتایج حاصل از تحلیل های سطح عملکرد کاربری ها و لایه های همپوشانی شده بیانگر حد متوسط بوده است.
سنجش خط فقر سواحل مکران با رویکرد توسعه اقتصاد منطقهای با استفاده از سیستم مخارج خطی پویا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خط فقر یکی از مهم ترین شاخص هایی است که سطح رفاه یک کشور یا منطقه را نشان می دهد. لذا هدف این مطالعه بررسی وضعیت فقر در سواحل مکران (استان های کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان) طی دوره زمانی 1397-1364 است. تحقیق حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش تحقیق مورد استفاده از نوع روشهای توصیفی – تحلیلی است. به منظور تحلیل داده ها از سیستم مخارج خطی پویا و رگرسیون های به ظاهر نامرتبط تکراری استفاده شده است. نتایج نشان داد که بیشترین میل نهایی به مصرف خانوارهای روستایی و شهری مربوط به گروه خوراک و دخانیات می باشد. در صورتیکه کمترین میلی نهایی به مصرف در خانوارهای روستایی مربوط به تفریح و تحصیل و در خانوارهای شهری مربوط به کالاها و خدمات متفرقه بوده است. همچنین نتایج حاکی از آن است که خط فقر (حداقل معاش) سالانه مناطق روستایی و شهری سواحل مکران طی دوره مورد بررسی به طور متوسط سالانه به ترتیب 22 و 20 درصد افزایش پیدا کرده است. شاخص نسبت سرشمار نشان از افزایش نرخ فقر و درصد خانوارهای زیر خط فقر در مناطق روستایی و شهری سواحل مکران دارد. شاخص شکاف فقر نشان داد که میزان درآمد لازم برای رساندن درآمد فقرا به سطح خط فقر برای مناطق روستایی و شهری در طول دوره مورد بررسی در ابتدای دوره و انتهای دوره تقریبا یکسان است. همچنین نتایج شاخص شدت فقر حاکی از این است که وضعیت فقیرترین افراد در خانوارهای شهری سواحل مکران بهتر و در مناطق روستایی تغییری نداشته است.
تحلیل عوامل کلیدی کاهش کیفیت زندگی در پیرامون مناطق تجاری مطالعه موردی: منطقه 12 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
17 - 30
حوزههای تخصصی:
بخش مرکزی که حوزه هویتی شهر محسوب می شود، به واسطه عملکردهای چندگانه شهری (اقتصادی، اجتماعی، تاریخی و فرهنگی و سیاسی) بهترین چشم انداز و جلوه گاه فرهنگ انسانی است و کیفیت زندگی شهروندان را نشان می دهد. لکن اگر در جریان رشد و توسعه لجام گسیخته کارکردهای متنوع آن مورد غفلت واقع شوند منجر به ایجاد تعارض می شود، ازجمله این تعارضات تمایل بخش تجاری به ادامه بقا در مرکز شهر نزدیک به بخش های مسکونی است که استفاده از تسهیلات زیرساختی و فرصت های مالی- اقتصادی موجود در این نواحی را امکان پذیر می سازد. این درحالی که ست که توانایی این بافت ها در تأمین نیازهای معاصر شهروندان در طول زمان کاهش یافته و به تبع آن کارایی بافت و کیفیت زندگی نیز در سطح پایینی قرار می گیرد، به نحوی که موضوع تَرک شدن، به شدت این بافت ها را تهدید می کند، بنابراین هدف این پژوهش تحلیل روابط علی و شناسایی عوامل کلیدی کاهش دهنده کیفیت زندگی در مراکز شهر یعنی در منطقه 12 تهران، در سطح خرد شهری است. بدین منظور از تحلیل تفسیری ساختاری در نرم افزار میک مک استفاده شده است. نمونه گیری در این پژوهش با استفاده از روش های نمونه گیری هدفمند و متوالی در قالب دلفی دومرحله ای انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد با توجه به ماتریس روابط غیرمستقیم، متغیرهای «ناکارآمدی سیاست گذاری ها»، «سرمایه داری غیرم ولد» که شاخص های مدیریتی و نهادی محسوب می شوند، در پایین ترین سطح (بنیادی)، قرار داشته و بیشترین تأثیرگذاری غیرمستقیم را در شبکه روابط بین متغیرها به جای گذاشته اند. این متغیرها به عنوان تغییرهای کلیدی برای ارتقا یا تنزل سطح کیفی زندگی در مرکز شهر شناخته می شوند.
بررسی تطبیقی سلسله مراتب در مساجد بازار بزرگ تبریز و بازار قیصریه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسجد و بازار از اجزای مهم یک شهر اسلامی هستند. رابطه نزدیک این دو، در طول تاریخ باعث ایجاد همبستگی قدرت اقتصادی و مذهبی جامعه سنتی ایران شده است؛ بنابراین نقشی اساسی در تاریخ ایران در دوران اسلامی را داشته اند. مسجد اولین مرکز اجتماعی، سیاسی و مذهبی مسلمانان است. دیگر بخش مهم شهر اسلامی یعنی بازار، به عنوان بازوی اقتصادی جامعه سنتی ایران، به واسطه قرارگیری در مجاورت مساجد و نفوذ مساجد در بافت بازارهای سنتی ایران همواره رابطه نزدیکی با مساجد داشته است، درنتیجه مساجد بازاری ازجمله مساجدی است که در طول تاریخ همواره موردتوجه بودند. پژوهش حاضر تلاش دارد تا نقش این مساجد را در جامعه سنتی ایران بررسی نماید و با تحلیل مساجد دو بازار مهم ایران (بازار بزرگ تبریز و بازار قیصریه اصفهان) به تفاوت ها و نقش مختلف این مساجد بپردازد. علت انتخاب این دو بازار پیشینه تاریخی دو شهر تبریز و اصفهان است که هر دو آن ها پایتخت ایران در دوران مختلف بوده و با توجه به اهمیت بازار و مساجد آن در پایتخت حکومت اسلامی به تفاوت های این دو گونه می پردازد. این پژوهش با استفاده از روش تحقیق کیفی با رویکرد توصیفی- تحلیلی که مبتنی بر دو نمونه موردی و بامطالعه در مورد ویژگی های معماری بازار و همچنین بررسی سفرنامه ها، نقشه ها، اسناد و مدارک مربوط به مساجد بازار دو شهر مذکور و تحلیل و مقایسه آن ها انجام شده است. بررسی و مقایسه تطبیقی مساجد دو بازار مذکور (به عنوان مساجد شیعی) حاکی از آن است که علت تفاوت در سلسله مراتب مساجد این بازارها، تفاوت در ایفای نقش این مساجد در جامعه سنتی ایران است. بررسی ها نشان می دهد که شرایط حاکم در شهر تبریز در دوره قاجار (به عنوان شهر ولیعهد نشین ایران) و شهر اصفهان در دوره صفوی (به عنوان پایتخت ایران) شرایط مشابهی است و این شرایط باعث ایجاد شباهت هایی در مساجد بازار این دو شهر در دوران ذکرشده را دارد و این مسئله نشان دهنده اهمیت نقش مساجد بازار در جامعه سنتی ایران است. مساجد شیعی بعد از دوران صفویه و با رسمی شدن مذهب شیعه در ایران اهمیت به سزایی پیدا می کند و مساجد بازار در پایتخت و شهرهای مهم ایران ضرورت انجام تحقیق در ساختار این مساجد را دوچندان کرده است.
نقش گرافیک شهری در گسترش فرهنگ رضوی با رویکرد نوستالژی و آیکون پدیده (نمونه موردی اِلمان های رضوی در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اِلمان های شهری به عنوان بخشی از گرافیک شهری مجموعه ای از نشانه های شمایلی را به تنهایی یا در ترکیب با نشانه های نوشتاری سازمان دهی شده به شیوه تایپوگرافی دربر می گیرد. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که نقش گرافیک شهری در گسترش فرهنگ رضوی چیست و تأثیر المان های رضوی در انتقال معنا را با رویکرد نوستالژی و آیکون پدیده، چگونه می توان تحلیل کرد. هدف تحقیق شناسایی نقش گرافیک شهری در توسعه فرهنگ رضوی در محیط شهری با تأکید بر تحلیل المان های رضوی است. فرضیه تحقیق امکان انتقال مفاهیم ارزشی ارتباط با امام هشتم (ع) و ایجاد حس همبستگی و دل بستگی مذهبی در فضای شهری با کاربرد المان رضوی به عنوان بخشی از گرافیک شهری است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. روش گردآوری مطالب ترکیبی از مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی است. تجزیه تحلیل داده ها کیفی است. بر اساس نتایج تحقیق المان های رضوی با نشانه های تصویری و نوشتاری همراه اند. این نشانه ها انتقال پیام اعتقاد به امام هشتم (ع) را به شکل معنای صریح و معانی ضمنی بر عهده دارند. نوستالژی یکی از تمهیدهای مورداستفاده طراحان برای ایجاد ارتباط حسی با مخاطب شیعه است. نوستالژی زمینه اتصال ذهن مخاطب با مکان و زمانی فراتر از مکان شهری المان را فراهم می کند. مکان ایده آل مقصد، حرم رضوی و ارتباط با امام هشتم است. حجم های رضوی آیکون هایی هستند که از حالت مکانیکی و یخ زده خارج شده و ظهور آیکون پدیده را نشان می دهند. آیکون پدیده مفهوم اتصال معنوی با امام هشتم (ع) است.
گونه شناسی ریشه ها و پیامدهای نزاع دسته جمعی (مورد مطالعه: جامعه روستایی امامزاده عبدالله(ع) - شهرستان هندیجان- استان خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
482 - 495
حوزههای تخصصی:
نزاع جمعی در جامعه ازجمله مسائلی است که می تواند آرامش و امنیت و درنتیجه کیفیت زندگی مردم را به خطر اندازد. در پژوهش حاضر مسئله اصلی پژوهشگران مطالعه گونه شناسی ریشه ها و پیامدهای نزاع دسته جمعی در روستای امامزاده عبدالله (ع) است. روستای موردمطالعه در محدوده سیاسی بخش مرکزی شهرستان هندیجان از توابع استان خوزستان قرار دارد. پژوهشگران از رهیافت کیفی و مطالعه یک روستا برای دستیابی به اهداف اساسی پژوهش بهره برده اند. نگارندگان به منظور گردآوری داده ها از تکنیک هایی همچون مصاحبه و مشاهده سود جسته اند و تجزیه وتحلیل داده ها با تکنیک تحلیل تماتیک صورت گرفته است. با استفاده از نمونه گیری گلوله برفی، 10 نفر از اهالی شناسایی شده و موردمطالعه قرار گرفتند. همچنین با دو گروه (6 نفره و 3نفره) نیز مصاحبه گروهی انجام گرفته شده است. در این پژوهش از نظریات (محرومیت نسبی و نسبت دادن رانی مان و هوندریش، نظریه تعصب و پیش داوری دیوید مایر) استفاده شده است. یافته ها در سه بخش اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی گردآوری شدند. ریشه های نزاع در بخش های مختلف عبارت اند از: اقتصادی (محدودیت منابع، حقوق مالکیت)، فرهنگی (نادیده گرفتن عرف و طایفه گرایی) و اجتماعی که به عنوان عوامل جانبی تشدیدکننده نزاع شناسایی شدند عبارت اند از: ضعف سرمایه اجتماعی برون گروهی، تحریک جوانان توسط ریش سفیدان، ناآگاهی اجتماعی. یافته ها همچنین نشان می دهند عواملی همانند: کاهش انسجام اجتماعی، افزایش پرونده های قضایی، رشد کینه توزی، گسست اجتماعی، عدم تمایل به سرمایه گذاری، ایجاد خسارات مالی و جانی، عدم پیشرفت روستا به عنوان پیامدها و آسیب های اجتماعی نزاع دسته جمعی در روستا شناسایی شدند.
شناسایی و تحلیل عوامل کلیدی در روابط متقابل انسان و محیط در خانه های قاجاری تبریز با تأکید بر مؤلفه های روانشناسی محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر موضوع روانشناسی محیطی و روابط انسان و محیط و قابلیت ترجمه آن به زبان محیط و معماری در آثار تاریخی، مورد توجه پژوهشگران این حوزه از دانش قرار گرفته است و متخصصان این حوزه تلاش نموده اند تا با کاربست این مفاهیم در معماری امروز، به تعالی بناهای امروزی منبعث از شناخت بناهای تاریخی بپردازند. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، شناسایی روابط متقابل انسان و محیط از طریق شناخت عوامل کلیدی این حیطه در خانه های قاجاری تبریز از روانشناسی محیطی است. روش مورد استفاده در تحقیق حاضر، توصیفی، تحلیلی و اکتشافی است و رویکرد حاکم بر آن، اسنادی و پیمایشی است. در تحقیق حاضر، جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از روش مطالعات ساختاری در قالب نرم افزار میک مک (تحلیل آثار متقابل) جهت شناسایی عوامل کلیدی سیستم، استفاده به عمل آمده است. در این راستا، از تعداد 50 کارشناس متخصص در حوزه روانشناسی محیط و معماری جهت وزن دهی به شاخص ها استفاده شد. بر اساس نتایج بدست آمده، 10 عامل نیازهای مادی، نیازهای روانی، نیازهای عقلانی، نگرش ها(فرهنگ)، ارزش های اجتماعی، باورها، تجربیات گذشته، انگیزه ها، وحدت و مقیاس جز عوامل کلیدی بسیار تأثیرگذار سیستم شناسایی شدند. همچنین 10 مؤلفه بسیار تأثیرپذیر سیستم شامل عوامل سکون، نیازهای روانی، مقیاس، خوانایی و وضوح، انگیزه ها، خلوت، مردم واری، انعطاف پذیری، حریم و چشم انداز شناسایی شد. همچنین بر اساس نمودار پراکندگی عملکرد متغیرهای تحقیق، سیستم دارای شرایط ناپایدار است.
شناسایی و تحلیل انواع ریسک های مرتبط با کشت زعفران (موردمطالعه: استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
796 - 813
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی و تحلیل منابع ریسک کشت زعفران در استان کرمانشاه با روش کمی انجام شد. جامعه آماری پژوهش زعفران کاران استان کرمانشاه به تعداد114 نفر بودند که به صورت تمام شماری از آن ها اطلاعات گردآوری شد. ابزار پژوهش پرسش نامه محقق ساخته دو قسمتی، شامل ویژگی های فردی و حرفه ای بهره برداران و گویه هایی جهت سنجش ریسک بوده است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نظرسنجی و فرمول های مرتبط استفاده شد. از نظر زعفران کاران مهم ترین ریسک های تولید(عرضه نشدن به موقع نهاده ها بخصوص بنه های زعفران، وجود حیوانات و جوندگان و عدم شناخت سموم مختلف جهت مبارزه با علف های هرز)؛ ریسک انسانی (کمبود نیروی انسانی در دسترس برای برداشت زعفران، بیماری و مهاجرت افراد جوان خانواده و سرقت محصول و ادوات کشاورزی)؛ ریسک بازار(تضمین فروش، عدم وجود تجهیزات و امکانات بسته بندی و فروش فله ای محصول و قیمت گذاری سلیقه ای)؛ ریسک های مالی(دسترسی نداشتن به تسهیلات بانکی، عدم وجود نقدینگی کمبود سرمایه و فاصله زمانی کوتاه بین دریافت و بازپرداخت وام) و ریسک های نهادی(فقدان حمایت و کمک دولت در فروش و بازاریابی زعفران با قیمت مناسب، عدم وجود پوشش بیمه ای توسط دولت، عدم وجود شبکه ارتباطی بین زعفران کاران در سطح محلی و منطقه ای) هستند که لازم است به منظور توسعه کشت زعفران تلاش در جهت رفع ریسک های مربوطه صورت پذیرد.
تحلیل و ارزیابی پارامترهای ژئومورفولوژیکی تأثیرگذار بر جهات توسعه فیزیکی شهر بجنورد با استفاده از روش هایANP وAHP و الگوریتم های فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۴
147 - 170
حوزههای تخصصی:
افزایش روزافزون جمعیّت شهرنشین، تبدیل روستاهای بزرگ به شهر و پذیرفتن نقش مرکزیت اداری یک روستا-شهر، باعث رشد ازهم گسیخته کالبد شهری می شود. نابهنجاری در ساختار فضایی شهر باعث چالش ها و مشکلات عدیده ای در نظام برنامه ریزی شهری و مدیریت مخاطرات شهری می شود. عوامل ژئومورفولوژیکی، مهم ترین و اثر گذارترین پارامترهای مؤثر در پیدایش، استقرار و توسعه یک شهر هستند. هدف از این پژوهش، تحلیل عوامل مؤثر در توسعه فیزیکی شهر بجنورد با استفاده از مدل های تصمیم گیری چندمعیاره و منطق فازی است. در این تحقیق از نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی وتصاویر ماهواره ای استفاده و اطلاعات حاصل از آن در ژئودیتابیس (GIS) ساماندهی شد؛ سپس 15 شاخص مهم و اساسی در 4 گروه اصلی ژئومورفولوژی، زمین شناسی، کاربری و محیطی، دسترسی، تعیین و لایه های اطلاعاتی آن ها ساخته شد. در راستای هدف تحقیق، از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، روش تحلیل شبکه (ANP) و منطق فازی استفاده و پهنه های مناسب توسعه فیزیکی شهر بجنورد معرفی شد و مورد ارزیابی قرار گرفت. بررسی نرخ رشد جمعیت شهری نشان دهنده افزایش وسعت شهر و تغییر کاربری هاست. مطابق با بررسی های انجام شده، مساحت محدوده شهری در سال 1999، 36/28 کیلومتر مربع بوده است که این میزان در سال 2016 به 38/38 کیلومتر مربع رسیده است که حاکی از آن است که 11/10 کیلومتر مربع به وسعت شهر افزوده شده است. 3/5 درصد از محدوده های افزایش یافته در کلاس کاربری باغی، 05/4 در کلاس اراضی کشاورزی، 5/7 در کلاس مراتع درجه 1، 89/17 درصد در کلاس درجه 2 و 09/65 درصد در محدوده های بایر اطراف شهر و روستاها واقع شده اند. نتایج تحقیق حاصل از سه روش نشان می دهد، به ترتیب 1/51 و 5/81 کیلومتر مربع از دشت بجنورد در کلاس مناسب و بسیار مناسب قرار دارند که جمعاً 5/16 درصد از دشت بجنورد را در بر می گیرند. این عرصه ها منطبق بر مناطق غربی و جنوب غربی شهر بجنورد در امتداد جاده بجنورد-گرگان و بجنورد-اسفراین قرار گرفته و از نظر ژئومورفولوژیکی مناسب ترین اراضی هستند. محاسبات نشان می دهد، روش منطق فازی در اختصاص شرط های ریاضی و جبری و ایجاد لایه های اطلاعاتی دقیق و علمی است و در مقابل، در روشANP ارتباط و همبستگی بین معیار ها در سیستم، لحاظ شده و تصمیم گیری را واقعی و سازنده تر می کند؛ ازاین رو پیشنهاد می شود در تحقیقات آتی، از تلفیق این دو مدل (FANP) استفاده شود.
ارزیابی رابطه کنش ارتباطی و پایداری شهری (مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسط نظریهکنش ارتباطی دیدگاه های نوینی را در برنامه ریزی شهری پدید آورده است و تدوین شاخص های کنش ارتباطی با رویکرد شهرسازی می تواند مبنایی برای برنامه ریزان شهری باشد. باتوجه به اینکه راه حصول پایداری توجه توأمان به بُعد اجتماعی درکنار ابعاد اقتصادی و محیطی و برقراری ارتباط متعادل میان آن هاست و با توجه به اینکه پژوهشی با محتوای ارتباط بین کنش ارتباطی با پایداری شهری در کشور انجام نگرفته است، در این پژوهش سعی شده شاخص های کنش ارتباطی و برقراری ارتباط میان مؤلفه های کنش ارتباطی و پایداری شهری استخراج شود. در این راستا، فرضیات پژوهش تدوین شد که بر وجود رابطه ای معنادار بین کنش ارتباطی و پایداری شهری در شهر تهران به عنوان نمونه موردی دلالت دارد. این پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی است. چارچوب نظری این پژوهش براساس مطالعات اسنادی است. شناسایی شاخص های کنش ارتباطی در دو مرحله کتابخانه ای و تحلیل کیفی با به کارگیری فن دلفی فازی انجام گرفته است و بخش عملیاتی پژوهش با روش تحلیل کمی و براساس مطالعات میدانی انجام شده است و فرضیات تحقیق در نرم افزار SPSSبا به کارگیری داده های مربوط به 384 پرسش نامه آزمون شده است. طبق نتایج تحلیل کیفی، شاخص های کنش ارتباطی در چهار گروه اصلی شامل حضور در فضای شهری، عقلانیت ارتباطی، نگرش انتقادی، و سرمایه اجتماعی تدوین شد و نتایج تحلیل کمی نشان داد تغییرات کنش ارتباطی در پایداری شهری و همه ابعاد آن تأثیر مستقیم و بسیار زیادی دارد و تقویت کنش ارتباطی می تواند به افزایش پایداری در شهر تهران منجر شود. نتایج به دست آمده می تواند به عنوان چارچوبی مفهومی در طرح ها و برنامه های شهری به منظور ارزیابی و ارتقایکنش ارتباطی و به دنبال آن پایداری شهری در اختیار پژوهشگران و برنامه ریزان شهری قرار گیرد.
تحلیل نقش هم افزایی میان نهادی در بازآفرینی شهری با استفاده از رویکرد تحلیل شبکه (مطالعه موردی: منطقه ۸ شهرداری شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۱)
241 - 261
حوزههای تخصصی:
سیستم مدیریت شهری زمانی موفق است که نهادهای مدیریتی آن هم در بین واحدهای مستقل خود هم در بین نهادهای مدیریتی دیگر هماهنگی برقرار کند. در این راستا، رویکرد هم افزایی به عنوان یکی از نتایج مدیریت یک پارچه مطرح می شود. هدف از این پژوهش بررسی نقش هم افزایی میان نهادی در نهادهای متولی بازآفرینی منطقه ۸ شیراز است تا اولاً شناخت صحیحی از وضعیت مناسبات نهادهای ذی ربط با یکدیگر حاصل شود و همچنین مشکلات و مسائل هم افزایی نهادهای متولی بررسی شود. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی است و، به منظور تحلیل داده های حاصل از پرسش نامه و نیز مصاحبه، از روش کمّی تحلیل شبکه و نیز تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد شاخص های کلان شبکه در هر سه شاخص هم افزایی شامل مشارکت، اعتماد، و اطلاع رسانی دچار ضعف اند. بر این اساس، شاخص تراکم در سه شبکه مشارکت، اعتماد، و اطلاع رسانی به ترتیب 7/32، 41، و 2/28درصد است که در هر سه شبکه کمتر از میانگین 50درصد بوده است. میزان شاخص دوسویگی نیز بیانگر سطح پایداری کمتر از 50درصد در اغلب نهادهای ذی ربط بازآفرینی است. شاخص انتقال یافتگی به ترتیب با میزان 22/22، 36/25، و 85/17درصد در سه شبکه مذکور بیانگر عدم نهادینه شدن روابط در شبکه کلان است. همچنین، باتوجه به وجود رابطه معنی دار (Sig< 0.00) بین سه شاخص هم افزایی(مشارکت به عنوان متغیر وابسته و اعتماد و اطلاع رسانی به عنوان متغیرهای مستقل) این نتیجه حاصل می آید که ایجاد مشارکت مؤثر بین نهادهای بازآفرینی نیازمند بهبود سازوکارهای اطلاع رسانی و نیز اعتماد است.