فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
718 - 732
حوزههای تخصصی:
مراکز امدادرسانی و اورژانس به عنوان مکانی جهت استقرار و انتظار خودروهای امداد و نجات، ازجمله مراکز مهم و حیاتی خدمات رسانی هستند که نقش مهمی را در تأمین ایمنی و آسایش شهروندان و توسعه اقتصادی – اجتماعی شهرها ایفا می کنند. بدیهی است که خدمات رسانی به موقع و مطمئن توسط این مراکز، مستلزم آرایش مناسب فضایی آن ها و مسیریابی بهینه سرویس های امدادرسانی و اورژانس در حدفاصل بین محل پایگاه اورژانس تا محل حادثه و محل حادثه تا محل بیمارستان می باشد. در تحقیق حاضر با انتخاب شهر سنندج به عنوان مطالعه موردی، سعی شده است ضمن استفاده عملیاتی از قابلیت های تحلیل شبکه در محیط ArcGIS ، به ارائه الگوی مناسب در ساماندهی فضایی مراکز امدادرسانی اورژانس در این شهر پرداخته شود. در همین راستا ابتدا به آماده سازی و پردازش داده ها و لایه های اطلاعاتی مورداستفاده در فرایند تحلیل شبکه همچون طول مسیر، سرعت مسیر، یک طرفه و دوطرفه بودن مسیر، تقاطع های غیر همسطح، و موقعیت پایگاه های اورژانس در سطح شهر، در محیط ArcGIS پرداخته شده و بعد از ایجاد Dataset مربوطه، به بارگذاری آن ها در چهارچوب مدل تحلیل شبکه به عنوان یک مدل قابل اجرا و نمایش در محیط ArcGIS اقدام شد. طبق نتایج حاصل از پژوهش، عواملی چون وجود محدوده های ترافیکی، کمبود مراکز امدادرسانی و همچنین عدم مکان گزینی مطلوب مراکز امدادرسانی موجود ؛ باعث می شود عملکرد مراکز اورژانس در خدمات رسانی در حوزه فعالیت خود با ضعف همراه باشد. در برآیند اجرای تحقیق، ضمن ارائه الگوی بازنمایی شده از مسیرهای مناسب و تعیین پایگاه های ارجحیت دار برای اعزام واحدهای امدادی به محل حادثه در حداقل زمان ممکن، نواحی واقع در خارج از شعاع عملکرد بهینه پایگاه های اورژانس، مشخص شده و با توجه به آن موقعیت های بهینه برای استقرار واحدهای اورژانس، در راستای پوشش خدمات امدادرسانی، در آستانه های زمانی تعیین شده مشخص گردیدند.
بررسی عوامل موثر بر رضامندی کشاورزان از اعتبارات بانک کشاورزی (مورد مطالعه: کشاورزان شهرستان باغملک)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
304 - 317
حوزههای تخصصی:
کشاورزی به عنوان یکی از فعالیت های تولیدی عمده در بیش تر کشورهای جهان، به ویژه کشورهای در حال توسعه، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. یکی از موانع عمده ی رشد و توسعه ی اقتصادی فعالیت های این بخش، کمبود سرمایه است. هدف این پژوهش بررسی عوامل موثر بر رضامندی کشاورزان از اعتبارات بانک کشاورزی است. نمونه این تحقیق شامل 200 نفر از کشاورزان شهرستان باغملک است به تصادفی ساده انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات در این پژوهش با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته انجام گرفت. پس از تهیه پرسش نامه و تایید روایی صوری آن توسط متخصصان امر، پایایی آن از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای متغیرهای مختلف تحقیق تایید شد. بافنه های تحقیق نشان داد که آزمون همبستگی بین متغیر های پژوهش رابطه مثبت و معنی دار شده است. در پایان، به منظور افزایش رضا مندی کشاورزان از اعتبارات بانک کشاورزی آن ها پیشنهاد هایی ارائه شد. در پایان، به منظور افزایش رضا مندی کشاورزان از اعتبارات بانک کشاورزی آن ها پیشنهاد هایی ارائه شد.
شناخت و الویت بندی خدمات فرهنگی اکوسیستم مبتنی بر ادراک کاربران در فضای سبز شهری، نمونه موردی: پارک های شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۳)
223 - 239
حوزههای تخصصی:
خدمات فرهنگی اکوسیستم به عنوان منافع غیرمادی فضای سبز در بهبود کیفیت زندگی تأثیر قابل توجهی دارد. مطالعات خدمات فرهنگی اکوسیستم در ایران محدود است. پژوهش حاضر قصد دارد عوامل خدمات فرهنگی و میزان اهمیت آن ها با رویکرد مشارکتی مشخص کند. هدف پژوهش کاربردی بوده که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. در این راستا با مطالعات اسنادی ۳۳ گویه برای ارزیابی خدمات فرهنگی فضای سبز تدوین گردید تا با پیمایش سنجیده شود. جامعه آماری شامل مراجعه کنندگان به پارک های طالقانی، ملت، آب و آتش و باغ ایرانی در شهر تهران هستند. حجم نمونه بر اساس تعداد گویه ها، ۴۰۰ نفر برآورد و با روش نمونه گیری در دسترس (توزیع پرسشنامه های آنلاین در شبکه های اجتماعی) اقدام به جمع آوری داده ها شد. روایی با تحلیل عاملی و اعتباریابی با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ صورت گرفته است. نتایج آزمون کایزر– مایر–الکین (۸۷/۰KMO =) کفایت حجم نمونه و آزمون کرویت بارتلت توانایی عاملی شدن داده ها را تایید نمود. تحلیل عاملی اکتشافی با روش استخراج تحلیل مولفه های اصلی و چرخش واریماکس همراه با نرمال سازی کایزر ۷ عامل ارزش های تفریحی، میراث فرهنگی، اجتماعی، آموزشی، معنوی، الهامات و حس مکان را تأیید کرد (۸۰/۳۱۵۷ =۳۷۸ 2χ، =df، ۰۰۵/۰=p) که با دسته بندی سیستم های بین المللی منطبق است. برای رتبه بندی عوامل از آزمون فریدمن استفاده شده است. نتایج نشان داد تفریح بیشترین و حس مکان کمترین ارزش خدمات فرهنگی پارک ها هستند. به این ترتیب مردم پارک ها را به عنوان محل مناسبی برای تفریح و فعالیت های اجتماعی درک کرده ا ند اما پارک ها زمینه مناسبی برای ارتباط روحی و عاطفی مردم با فضای سبز شهری ایجاد نمی کنند.
بررسی چالش های هوشمند سازی اقامتگاه های بوم گردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
17 - 35
حوزههای تخصصی:
پیشرفت روزافزون تکنولوژی ها و فناوری های نوین و سبب شده که گردشگری از شکل سنتی خود فاصله گرفته و بهره گیری از گردشگری هوشمند به عنوان یکی از مؤلفه های کلیدی توسعه صنعت گردشگری بسیار موردتوجه قرار گیرد. و سازمان های مهم، از جمله سازمان جهانی گردشگری و مجمع جهانی اقتصاد، نیز با توجه به تأثیر فزاینده فناورهای هوشمند در صنعت گردشگری، خود را متعهد به ارتقاء گردشگری هوشمند دانسته اند؛ در این میان اقامتگاه های بوم گردی به عنوان یکی از تسهیلات اقامتی با تقاضای روبه رشد در سال های اخیر؛ لازم است تا جهت پاسخگویی به نیازهای جدید گردشگران، بهبود تجربه گردشگر و افزایش مزیت رقابتی خود، به سوی هوشمند سازی حرکت کنند. بااین وجود تاکنون تحقیقات کافی در این زمینه صورت نگرفته است. لذا پژوهش حاضر باهدف بررسی چالش های هوشمند سازی اقامتگاه های بوم گردی صورت گرفته است. روش این پژوهش ازنظر نوع هدف، کاربردی و ازلحاظ جمع آوری اطلاعات از نوع توصیفی-تحلیلی است و برای پاسخ گویی به سؤالات پژوهش، از رویکرد کیفی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 12 تن از صاحبان و مدیران اقامتگاه های بوم گردی باسابقه مدیریت چندین ساله به مصاحبه می باشد. با تحلیل تم صورت گرفته از متون مصاحبه ها، 28 کد استخراج شده و کدهای استخراجی 5 مفهوم را تشکیل دادند. نتایج پژوهش نشان داد که؛ چالش های تکنولوژی، چالش های اقتصادی، چالش های دانش تخصصی، چالش های روانی و چالش های اجرایی، چالش های هوشمند سازی اقامتگاه های بوم گردی از دیدگاه صاحبان و مدیران هستند. پژوهش حاضر از یک سو می تواند پیش زمینه پژوهش های بعدی جهت شناسایی راه حل های غلبه بر چالش های هوشمند سازی بوم گردی ها باشد و از سوی دیگر می تواند در سیاست گذاری ها و برنامه های توسعه گردشگری به خصوص برنامه های توسعه گردشگری هوشمند و توسعه گردشگری پایدار مورداستفاده قرار گیرد و همچنین می تواند دیدگاه روشنی را جهت حرکت به سمت هوشمند سازی برای صاحبان کسب وکارهای گردشگری و به خصوص اقامتگاه های بوم گردی فراهم نماید.
اولویت بندی محله های منطقه سه شهر اردبیل بر اساس تاب آوری اجتماعی در برابر زلزله
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
718 - 732
حوزههای تخصصی:
تاب آوری اجتماعی یک فرایند است که شبکه ای از ظرفیت های سازگاری را به انطباق ، پس از یک اختلال یا ناسازگاری مرتبط می کند و به طور خاص یک پدیده انتزاعی است که از لحاظ فیزیکی موجود نیست. هدف اصلی پژوهش اولویت-بندی محله های منطقه سه شهر اردبیل بر اساس تاب آوری اجتماعی در برابر زلزله می باشد که 385 به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. داده و اطلاعات م ورد نیاز با استفاده از منابع کتابخانه ای و همچنین بررسی های میدانی (پرسشنامه) جمع-آوری شده است. میزان پایایی 816/0 بدست آمده که نشان دهنده پایایی خوب آن می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها؛ از روش MEREC جهت وزن دهی به شاخص ها و روش CODAS برای رتبه بندی محله ها بر اساس تاب آوری اجتماعی استفاده شده است. وضعیت رتبه بندی محله های منطقه سه نشان می دهد؛ محله دو در رتبه اول، محله هفت در رتبه دوم، محله شش در رتبه سوم، محله سه در رتبه چهارم، محله ده در رتبه پنجم، محله نه در رتبه ششم، محله چهار در رتبه هفتم، محله یک در رتبه هشتم، محله هشت در رتبه نهم و نهایتاً محله پنج در رتبه آخر قرار گرفته اند.
تحلیل عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در نوسازی بافت های فرسوده شهر تبریز (نمونه موردی: محلات ویجویه، بهار، قراملک، بارنج، شمس تبریزی و منجم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
192 - 207
حوزههای تخصصی:
مقدمه امروزه مشارکت در شکل های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی روانی مورد توجه سیاست گذاران قرار گرفته است، زیرا مشارکت می تواند باعث ارتقای کیفیت توسعه جامعه و به مراتب آن، کیفیت زندگی شهروندان و تعالی رشد و توسعه انسانی شود. مشارکت شهروندان در طرح های نوسازی شهری می تواند در تأمین منابع اقتصادی، کاهش هزینه خدمات، افزایش انسجام اجتماعی، کاهش آسیب ها و تنش های ناشی از زندگی شهری و رضایت شهروندان مؤثر باشد. بنابراین مشارکت شهروندان در نوسازی بافت های فرسوده شهری می تواند به ارتقای کیفیت بافت های فرسوده بینجامد و رضایت شهروندان را به همراه داشته باشد. یکی از شهر های ایران که از مشکلات ناشی از بافت های فرسوده رنج می برد، تبریز است که در گذر زمان محله های فرسوده را در ساختار خود پذیرا شده است. تبریز بعد از کلان شهر تهران رتبه دوم را از نظر مساحت بافت فرسوده در کشور دارد و 44 درصد سطح کل بافت فرسوده استان آذربایجان شرقی در شهر تبریز واقع شده است. بافت های فرسوده یک پنجم از مساحت کل شهر تبریز یعنی حدود 2530 هکتار را به اشغال خود درآورده است. بر اساس آخرین برآوردها، حدود 500 هزار نفر از شهروندان در این بافت ها سکونت دارند. جمعیت چند صد هزار نفری ساکن در این مناطق از یک سو از ناایمن بودن سکونت گاه هایشان رنج می برند و از سوی دیگر، به دلیل فقر مالی و نیز ماهیت بافت اطراف محل زندگی شان بدون حمایت و کمک دیگران امکان نوسازی آن را ندارند. امروزه این شهر حدود 28 محله فرسوده دارد. نوسازی این بافت ها بدون در نظر گرفتن ویژگی های اقتصادی اجتماعی ساکنان این محلات و مشارکت آن ها امکان پذیر نیست. در نهایت سؤال تحقیق حاضر به این صورت مطرح می شود: چه عواملی مؤثر بر مشارکت شهروندان در نوسازی بافت های فرسوده شهر تبریز هستند؟مواد و روش هااین تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و توسعه ای بوده و از جنبه روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری درنظر گرفته شده شامل 767 پلاک به همراه مالکان بوده که در محدوده بافت های فرسوده شهر تبریز اقدام به نوسازی آن ها کرده اند. حجم نمونه انتخابی براساس جدول مورگان بوده است که برابر 167 پلاک به همراه 167 مالک به دست آمد که به صورت تصادفی انتخاب شده اند. جدول 2 از طریق آمارهای ارائه شده توسط سازمان نوسازی و برداشت های میدانی نویسندگان تهیه شده است. متغیرهای این پژوهش، در رابطه با مشارکت مردم در نوسازی بافت فرسوده محدوده مورد مطالعه با استفاده از طیف پنج گزینه ای لیکرت در نظر گرفته شده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. داده ها به دو صورت توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند و متناسب با نوع داده ها از آزمون های توصیفی شاخص های پراکنش مرکزی (میانگین، مد و میانه) و شاخص های پراکندگی (دامنه تغییرات، واریانس و انحراف معیار) استفاده شده است. در رابطه با تحلیل استنباطی هم از روش رگرسیون خطی چندمتغیره استفاده شد. برای روایی سؤالات از روایی صوری و برای پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شد که پایایی داده ها برابر 0/86 به دست آمد. با توجه به اینکه پایایی داده ها بالاتر از 0/7 شد. بنابراین داده ها از پایایی بالایی برخوردارند. یافته هایافته های تحقیق نشان می دهد ضرایب استاندارد و غیراستاندارد برای متغیرهای مستقل (سابقه سکونت، روحیه مشارکتی، میزان تعلق خاطر، تمایل به مشارکت در امر بهسازی و نوسازی و تمایل به سکونت) و وابسته (مشارکت شهروندان در نوسازی بافت فرسوده) ارائه شده است. با توجه به آزمون معناداری ضرایب نتیجه گرفته می شود که متغیر میزان تعلق خاطر ساکنان محلات با ضریب استاندارد تأثیر قابل توجهی در مشارکت شهروندان در نوسازی بافت فرسوده (محلات ویجویه، بهار، قراملک، بارنج، شمس تبریزی و منجم) شهر تبریز داشته است و میزان همبستگی و روحیه مشارکتی با ضریب استاندارد 0/394- و تمایل به مشارکت در امر بهسازی و نوسازی با ضریب استاندارد 0/125- تأثیر معناداری در متغیر وابسته میزان مشارکت شهروندان در نوسازی بافت فرسوده محلات مورد مطالعه در شهر تبریز ندارد. همچنین با توجه به جدول 12 به جز متغیرهای همبستگی و روحیه مشارکتی با ضریب تعیین 0/133 یعنی 13 درصد واریانس و تمایل به مشارکت در امر بهسازی با ضریب تعیین 0/141 یعنی 14 درصد واریانس متغیر وابسته مشارکت شهروندان در نوسازی بافت فرسوده در محلات شهر تبریز را پیش بینی نکرده و هیچ تأثیری نداشته اند. اما بقیه متغیرها (سابقه اقامت، میزان تعلق خاطر شهروندان، تمایل به سکونت) روی متغیر وابسته مشارکت شهروندان در نوسازی بافت فرسوده تأثیر داشته و پیش بینی کرده اند. که در میان همه متغیرهای پیش بین متغیر میزان تعلق خاطر با ضریب تعیین 0/836 که 83/6 درصد متغیر واریانس مشارکت شهروندان در نوسازی بافت فرسوده شهر تبریز را در محلات مورد مطالعه تبیین می کند. در نهایت مقدار ضریب تعیین (R2) برابر 0/751 به دست آمده که نشان می دهد 75/1 درصد متغیر واریانس مشارکت شهروندان در نوسازی بافت فرسوده شهر تبریز پنج متغیر مستقل (سابقه سکونت، روحیه مشارکتی، میزان تعلق خاطر، تمایل به مشارکت در امر بهسازی و نوسازی و تمایل به سکونت) تبیین می کند که مقدار قابل توجهی است. نتیجه گیریبررسی های انجام شده در پژوهش نشان می دهد از جمله مهم ترین عوامل مؤثر در مشارکت مردم می توان به افزایش حس تعلق مردم رابطه با بهسازی بافت های فرسوده، سابقه سکونت ساکنان محلات مورد مطالعه، تمایل به سکونت و ماندگاری ساکنان، تمایل به مشارکت در امر بهسازی و نوسازی و همبستگی و روحیه حس مشارکت ساکنان از روش های مشارکت در زمینه بهسازی بافت فرسوده اشاره کرد.نبود یا کمبود تشکل های مردمی فرهنگی اجتماعی در محله مورد نظر، کمبود اعتبارات مخصوص توسعه بافت های فرسوده، عدم امکان دسترسی به بافت مرکزی محله از تمام نقاط شهر، عدم اطلاع رسانی به موقع و دقیق دولت درباره روش های بهسازی و بازسازی بافت های فرسوده، عدم برگزاری جلسات گفت وگوی مسئولان با مردم در رابطه با بهسازی بافت های، عدم توانایی مالی ساکنان در بازپرداخت تسهیلات، عدم آگاهی ساکنان از تسهیلات ویژه بهسازی بافت های فرسوده، هزینه زیاد مصالح ساختمانی و ساخت و ساز از مهم ترین عواملی است که مانع از تحقق مشارکت مردم می شود، که بخشی از آن ها به مدیران و بخشی دیگر نیز به شرایط اجتماعی و اقتصادی مردم باز می گردد. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده مشارکت شهروندان در بهسازی و نوسازی بافت فرسوده محلات مورد مطالعه شهر تبریز کوچک تر از حد متوسط ارزیابی شده، بنابراین مشارکت شهروندان در بهسازی و نوسازی بافت فرسوده محلات مورد بررسی در سطح مناسبی نیستند.
تحلیل قابلیت های محیطی توسعه گردشگری پایداردرنواحی روستایی، مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان گلوگاه
منبع:
اکولوژی سرزمین سال دوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴
320 - 332
حوزههای تخصصی:
امروزه تعداد قابل توجهی از سکونتگاه های روستایی به لحاظ موقعیت مکانی و برخورداری از عناصر مهم جذب گردشگر زمینه مناسبی برای توسعه فعالیت های گردشگری دارند. به این ترتیب، می توان گفت که توسعه گردشگری روستایی، یکی از راه های مناسب برای توسعه مناطق روستایی است. بخش مرکزی شهرستان گلوگاه، از جاذبه های گردشگری فراوان و متنوعی برخوردار است، و از نظر محیطی دارای پتانسیل های بسیار قوی می باشد، که در صورت توجه به آنها و سعی در استفاده از آنها،به یکی از قطبهای گردشگری در سطح کشور تبدیل خواهد شد. بدین منظور و با توجه به اهمیت پژوهش، هدف از مطالعه حاضر تحلیل قابلیت های محیطی توسعه گردشگری پایدار در نواحی روستایی بخش مرکزی شهرستان گلوگاه می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر را خانوارهای روستایی ساکن در بخش مرکزی، مسولان دستگاه و نهادهای مرتبط با روستا و گردشگران تشکیل می دهند. باتوجه به اینکه تحقیق انجام شده از نوع تحقیقات کاربردی بوده است، در گردآوری داده ها، از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است.در تشخیص وتدوین استراتژی ها و راهبردها مورد نظر از مدل swot استفاده شده است.نتایج این پژوهش نشان دهنده این است که محدوده،از نظر قابلیت های محیطی بویژهجنبه اکوتوریستی جهت توسعه گردشگری از استعداد بالایی برخوردار می باشد.بنابراین ضروت اعمال استراتژی ها و راهکارهای اساسی جهت تاکید بر نقاط قوت،یا از بین بردن و کاهش نقاط ضعف و تهدیدها و موانع پیش روی توسعه گردشگری وبهره گیری از عوامل بیرونی به خصوص وجود چشم اندازهای زیبا و چشمه ها وآبشارها به عنوان فرصتی بهینه جهت جذب گردشگری آب وهوا ضرورتی اساسی است.
سنجش و ارزیابی اثرات حکمروایی خوب بر بهبود شاخص های کیفیت زندگی مناطق روستایی، مطالعه موردی: روستاهای بخش جلگه استان اصفهان
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
643 - 661
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش سعی بر این است که به مطالعه و تحلیل اثرات حکمروایی خوب بر بهبود شاخص های کیفیت زندگی مناطق روستایی بخش جلگه بپردازد. این تحقیق ازلحاظ هدف توسعه ای، با ماهیت، پیمایشی و نیز از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیه سرپرستان خانوار ساکن روستاهای بخش جلگه است که طبق آخرین سرشماری 1395، 10267 N= نفر و 3499 خانوار است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 370n= محاسبه شد. ابزار مورد استفاده پرسشنامه (محقق ساخته) بود و روایی صوری به وسیله اساتید دانشگاه محقق تأیید شد و با ضریب آلفای کرونباخ پایایی پرسشنامه، برای حکمروایی خوب81/0 درصد و کیفیت زندگی 82/0 درصد محاسبه گردید. به صورت اصل تسهیم به نسبت میان سرپرستان خانوار توزیع شد. تحلیل داده ها نیز به کمک نرم افزار Spss23 و با آزمون های آماری T تک نمونه ای، همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام گرفت. وضعیت حکمروایی خوب در منطقه با میانگین (77/2) و کیفیت زندگی با میانگین (81/2) از نگاه جامعه محلی به کمک آزمون T تک نمونه ای مورد سنجش قرار گرفت و کمی بهتر از حد متوسط ارزیابی گردید. ضریب همبستگی پیرسون نشان از همبستگی متوسط تا قوی بین دو متغیر پژوهش دارد. رگرسیون چندگانه (با استفاده از ضریب بتا) نشان از رابطه مثبت بین تمام متغیرهای حکمروایی خوب (متغیر مستقل) بر بهبود شاخص های کیفیت زندگی روستاییان (متغیر وابسته) بود. نتیجه اینکه با توجه به وضعیت حکمروایی خوب و کیفیت زندگی در روستاهای بخش جلگه با بهبود شاخص های حکمروایی خوب، شاخص های کیفیت زندگی نیز بهبود پیدا خواهد کرد.
تبیین مؤلفه های مطلوبیت فضای شهری در تحقق حق به شهر، مطالعه موردی: ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روند روبه رشد جمعیت شهرها باعث ظهور مشکلات گسترده شده است. دراین ارتباط از مهم ترین راهکارهای شناسایی شهروندی محلی، وضع قانون شهر با رویکرد مبتنی بر حق به شهر است، که جوانب مختلف جهت تحقق این مهم مورد کنکاش قرارگرفته است. در همین چارچوب تحقیق حاضر سعی در بررسی مطلوبیت فضای شهری در تحقق حق به شهری در شهر ارومیه داشته است. بدین منظور نیز از روش های کتابخانه و میدانی برای جمع آوری اطلاعات بهره برده شده است و برای تجزیه وتحلیل نیز از نرم افزار Smart Pls برای بررسی سطح معنی داری رابطه مطلوبیت در حق به شهر و از مدل IPA جهت تبیین تفاضل اهمیت و عملکرد شاخص های مطلوبیت در راستای تحقق حق به شهر استفاده شده است. لازم به ذکر است که ازآنجاکه نمونه تحقیق حاضر مبتنی بر خبرگان بوده است، حجم نمونه به روش هدفمند (گلوله برفی) به میزان 20 نفر انتخاب شده اند. نتایج تحقیق نشان داده است که مطلوبیت در تحقق حق به شهری در شهر ارومیه موثر بوده و در سه برازش اعتبار اشتراک واریانس (R2) ، میزان توان پیش بینی (Q2)، قدرت مدل ساختاری (GOF) مورد تأیید قرارگرفته است، اما براساس نتایج حاصل از مدل IPA اختلاف بین اهمیت شاخص های مطلوبیت و اولویت عملکرد توسط نهادهای ذی ربط در ارومیه وجود داشته است و اهمیت زیادی به شاخص های با اولویت پایین داده شده است؛ درحالی که اولویت اول شاخص های مطلوبیت جهت تحقق حق به شهر شامل پاسخگویی به نیازهای شهروندان، امکان حضور اقشار جامعه در بستر شهر، مسئولیت پذیری، تعلق خاطر، سازگاری و قانونمندسازی شهروندان بوده است.
تحلیل راهبردی برنامه های توسعه روستایی سازمان بسیج سازندگی استان کرمانشاه به منظور توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
380 - 397
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف تحلیل راهبردی برنامه های توسعه روستایی سازمان بسیج سازندگی استان کرمانشاه به منظور توسعه پایدار انجام گرفت. پژوهش حاضر در دو مرحله به روش کیفی - کمی ازطریق دو ابزار مصاحبه و پرسش نامه انجام گرفت. جامعه آماری، متشکل از 30 کارشناس شاغل در نهادهای متولی توسعه روستایی، 30 نفر از کارشناسان سازمان بسیج سازندگی و 30 نفر از جامعه هدف برنامه های سازمان (مجموعاً 90 نفر) بودند که به منظور شناسایی راهبردها نظرخواهی شدند و 8 متخصص توسعه روستایی نیز جهت اولویت بندی راهبردها به شکل هدفمند انتخاب شدند. تجزیه وتحلیل داده ها در محیط نرم افزارهای SPSS22 و Super Decision انجام شد. برای شناسایی راهبردها از تکنیک سوات (SWOT) و برای اولویت بندی از روش تحلیل شبکه (ANP) استفاده شد. نتایج تحقیق بیانگر شناسایی تعداد 33 نقطه قوت و فرصت به عنوان مزیت ها و 44 نقطه ضعف و تهدید به عنوان محدودیت های مؤثر در برنامه های توسعه روستایی سازمان بسیج سازندگی بود که درنهایت منتج به استخراج 10 راهبرد اصلی گردید. اولویت بندی راهبردها نشان داد که راهبرد (ST1) «هماهنگی بسیج سازندگی با سایر متولیان توسعه روستایی در تدوین برنامه ها و کاهش دوباره کاری ها» در اولویت اول و راهبردهای (WT1) «همفکری و برگزاری نشست های منظم با رهبران محلی جهت اجرا و ارزشیابی برنامه های توسعه روستایی» و (SO1) «همکاری با سمن ها و نهادهای مذهبی جهت بسیج نیروهای مردمی و منابع مالی به سمت طرح های اشتغال زایی» به ترتیب در اولویت های بعدی قرار گرفتند. پیشنهاد می شود به منظور ارتقای کیفیت برنامه های توسعه روستایی، سازمان بسیج سازندگی با سایر متولیان توسعه روستایی نشست هایی مشترک داشته و برخی برنامه ها را به صورت مشترک انجام دهد.
مروری بر اثرات اقتصادی صنعت گردشگری
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
304 - 316
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری به عنوان یکی از صنایع خدماتی اهمیت بسیار زیادی در اقتصاد کشورها دارد. به مانند هر پدیده ی دیگری، گردشگری نیز دارای اثراتی بر جوامع است. اثرات اقتصادی یکی از مهم ترین آثار گردشگری است که می تواند تأثیرات توأمان مثبت و منفی بر مقاصد و جوامع میزبان داشته باشد. ازاین رو، بررسی اثرات اقتصادی صنعت گردشگری از اهمیت بالایی برخوردار است. بر این اساس، هدف از این پژوهش، مروری بر اثرات اقتصادی مثبت و منفی صنعت گردشگری بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت روش کار از نوع توصیفی-تحلیلی بود. روش گردآوری داده ها در این پژوهش نیز از نوع اسنادی-کتابخانه ای بود. نتایج پژوهش داد که صنعت گردشگری در یک منطقه می تواند به طور همزمان اثرات اقتصادی مثبت و منفی به همراه داشته باشد. به طوری که به موازات هر اثر اقتصادی مثبت در یک منطقه، می توان شاهد بروز اثرات منفی اقتصادی نیز بود و لازم است به گونه ای عمل شود که اثرات مثبت تقویت شده و تا حد امکان از بروز اثرات منفی جلوگیری شود.
طراحی و اعتبارسنجی الگویِ کارآفرینی و توسعه پایدار روستایی با تأکید بر طرح های آبخیزداری استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عملیات آبخیزداری در استان اردبیل، یکی از بزرگترین و بی نظیرترین طرح های راهبردی درحوزه آبخیزداری کشور می باشد که در جلوگیری از هدررفت و ذخیره سازی رواناب های بالادست نقش بسیار اثرگذاری ایفا می کند و می تواند بخش کشاورزی منطقه را متحول و به بهبود فضای کسب و کار و اشتغال پایدار روستایی کمک شایانی نماید. پژوهش حاضر نیز با هدف طراحی مدل کارآفرینی پایدار روستایی مبتنی بر طرح های آبخیزداریِ اجراشده در استان اردبیل در دو مرحله کیفی و کمّی انجام گرفته است. جامعه آماری در مرحله اول 20 نفر از اساتید مدیریت و آبخیزداری و ناظرین عالی اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان اردبیل بودند که به صورت هدفمند (نمونه گیری نظری) و با روش ارجاع زنجیره ای (روش گلوله برفی)، و در مرحله دوم نیز تعداد 200 نفر از بهره برداران از طرح های آبخیزداری که به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در مرحله ی کیفی، مصاحبه ی عمیق و نیمه ساختاریافته با خبرگان که به روش دلفی و در سه مرحله انجام و در مرحله ی کمّی نیز از پرسشنامه یِ بازطراحی شده یِ منتج از مرحله ی اول استفاده گردید. شاخص های استخراج شده در 7 عامل انتزاعی تر (ترویج، تأمین منابع پایدار، گردشگری، اجتماعی، اقتصادی، مشاغل جدید، مشارکت و توانمندی) و 38 مفهوم (کدهای باز) دسته بندی شدند. نتایج پژوهش نشان داد مؤلفه ی "گردشگری" با ضریب مسیر 902/0 بیشترین تأثیر را در الگوی طراحی شده داشته است. در نهایت با استفاده از نرم افزار Smart PLS، از برازشِ مدلِ بدست آمده اطمینان حاصل گردید و تمامی روابط معنی دار تشخیص داده شدند.
تحلیل عوامل مؤثر بر بهره مندی دامداران نواحی روستایی جنوب کرمان از دوره های آموزشی و ترویجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه های آموزشی و ترویجی، ابزار اصلی تحقق هدف های توسعه کشاورزی و توانمندسازی دامداران می باشند. این تحقیق، با هدف الگوی پیروی دامداران از آموزش های ترویج دامپروری در شهرستان های جنوب کرمان انجام شد. بدین منظ ور از دیدم ان تحقی ق کمّی بر پایه بررسی میدانی اس تفاده ش د. جامعه آماری تحقیق، 250 واحد دامپروی جنوب کرمان بودند که با استفاده از فرمول کوکران،حجم نمونه، 154 واحد برآورد و از این شمار، دامدارانی که در کلاس های ترویجی شرکت کرده بودند، با استفاده از نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه بود که روایی محتوای آن توسط گروهی از استادان دانشگاه و کارشناسان جهاد کشاورزی و پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ تأیید شد. از الگوی لاجیت ترتیبی تعمیم یافته جهت بررسی عوامل مؤثر بر بهره مندی دامداران از دوره های آموزشی و ترویجی استفاده شد. نتایج نشان داد متغیرهای سن دامدار، تحصیلات، رضایت دامدار از فروش و بازاریابی محصولات، نگرش دامدار نسبت به کارشناسان ترویج، شغل اصلی و هزینه خوراک دام، تأثیر معنی دار بر بهره مندی دامداران از دوره های آموزشی و ترویجی دارند. موفقیت برنامه های ترویجی و رضایت دامداران از این برنامه ها، در گرو کارکرد بهینه همه ی عاملان نظام آموزش های ترویجی می باشد. بنابراین باید تمهیدات لازم برای دسترسی دامداران به امکا ن ها و نهاده های موردنیاز برای به کارگیری و استفاده از توصیه های ترویجی درنظر گرفته شود.
ارزیابی مؤلفه های طراحی فضای زیست فراغتی کودکان (نمونه موردی: بوستان های ناحیه ای منطقه چهار زنجان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال سوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹)
83 - 100
حوزههای تخصصی:
پارک های شهری به عنوان یکی از فضاهای تنفس، استراحت خانواده ها و تفریح کودکان و همچنین محلی برای آموزش مهارت های اجتماعی است. فضای بازی کودکان به عنوان فضای پرتحرک، فعال و محل حضور و تمرکز کودکان شناخته می شود تا هیجانات و انرژی خود را در این فضاها تخلیه و بخشی از مهارت های زندگی را یاد بگیرند. مطابق بودن فضای بازی کودکان با مؤلفه ها طراحی آن همچون مکان یابی، جانمایی، مطلوبیت، ایمنی و امنیت، مبلمان زمین بازی کودکان موضوعی است که کمتر به آن پرداخته شده و ضرورت توجه بیشتر در حوزه مدیریت، برنامه ریزی و طراحی شهری را می طلبد. این مقاله باهدف تبیین مولفه های اثرگذار طراحی در فضای بازی کودکان پارک های عمومی پرداخته است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی در غالب آمار توصیفی و استنباطی (واریانس و پیرسون) بوده است. نتایج پژوهش نشان داد که مولفه های طراحی زمین بازی کودکان در پارک های عمومی منطقه چهار شهر زنجان به طور نسبی از میانگین تراز شده پایین تر و به سمت نامطلوب گرایش دارد. همچنین فاصله جغرافیایی، اقتصادی و بافت اجتماعی موقعیت پارک ها در میزان رعایت اصول طراحی زمین بازی چندان اثرگذار نبوده و پارک ها از نظر وضعیت طراحی شرایط یکسانی را دارا است. از بین مولفه های طراحی زمین بازی کودکان مؤلفه ایمنی و امنیت زمین مهم ترین مولفه های طراحی به دست آمد. بین میزان سطح مولفه های ایمنی و امنیت و میزان حضور کودکان در زمین بازی، با ضریب اطمینان 95 درصد و سطح معناداری Sig:0/000 ، با مقدار ارتباط 640/0 برای ایمنی و 720/0 برای مؤلفه امنیت بدست آمد که نشان از ارتباط معنادار با جهت قوی و مثبت می باشد.
تحلیل ساختاری عوامل مؤثر بر توسعه میان افزا در اراضی قهوه ای مبتنی بر رویکرد آینده نگاری (مطالعه موردی: پادگان برونسی شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هشتم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۶
143 - 177
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی کاربری زمین دغدغه ای مهم در توسعه شهری برای پاسخگویی به نیازها، رفع چالش کمبود زمین و تعیین نحوه گسترش فیزیکی شهر است. بازتوسعه شهری با احیاء اراضی قهوه ای که به سبب عملکردی، امروزه متروکه و بلااستفاده مانده اند، به بهره برداری بهینه از اراضی درون شهری، کاهش آلودگی ها و بهبود فضای اجتماعی- اقتصادی شهر می انجامد؛ لذا این پژوهش کاربردی با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد آینده نگاری به تحلیل ساختاری عوامل مؤثر بر توسعه میان افزا در اراضی قهوه ای پادگان برونسی مشهد و شناسایی اولویت های مداخله پرداخته و توسط مطالعات اسنادی و پیمایشی، اطلاعات را گردآوری نموده است. نمونه آماری پژوهش 8 نفر خبره شهری است که به صورت هدفمند انتخاب شده اند. تعداد 15 متغیر مؤثر بر برنامه ریزی پایدار اراضی قهوه ای در حوزه های کالبدی- فضایی، اجتماعی- اقتصادی، مدیریتی- نهادی و زیست محیطی شناسایی و در پنج دسته تأثیرگذار، دو وجهی، تأثیرپذیر، مستقل و تنظیمی طبقه بندی و با نرم افزار میک مک ارزیابی شدند و سناریوهای محتمل و مطلوب تبیین گردید. نتایج بیانگر ترتیب درجه تأثیرگذاری عوامل قیمت زمین، دسترسی به امکانات و خدمات و نیز تعداد کاربری در اراضی بلااستفاده، بر پایداری برنامه ریزی است؛ لذا توجه به آن ها در مداخلات توسعه ای محدوده مطالعاتی و محدوده های مشابه می بایست در اولویت های تصمیم سازی و تصمیم گیری مدیران شهری قرار گیرد.
تحلیل فضایی جدایی گزینی اجتماعی- فضایی در بافت های ناکارآمد شهری موردکاوی: محله قیطریه کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
158 - 179
حوزههای تخصصی:
مقدمه تصمیم های عجولانه مدیریتی، مدیریت شهری غیرمتخصص و نبود مطالعات دقیق در طرح های توسعه، در شهرها و به خصوص کلان شهرها، منجر به به وجود آمدن محله هایی با بافت ناکارآمد شده است. یکی از عواقب این تصمیم ها، ایجاد مسئله ای به نام جدایی گزینی در محله های شهری است که به جدایی گروه های مختلف جمعیتی منتج شده است که این مسئله می تواند باعث کاهش تعاملات اجتماعی - اقتصادی ساکنان محله های اطراف آن، کاهش ورود بخش سرمایه گذاری برای توسعه این بافت ها، تغییر نگرش در بیشتر شهروندان نسبت به انتخاب فضای سکونتی خود، مهاجرت ساکنان اصلی و ورود جمعیت غیربومی به بافت و ایجاد مشکلات فراوان برای ساکنان بافت یادشده می شود. در نتیجه این جدایی گزینی، تماس های میان اعضای این طبقه فقیر، زیاد و ارتباط بین طبقه ای، کاهش می یابد و با کاهش طبقه متوسطِ ساکن در بافت ناکارآمد، نابهنجاری های اجتماعی در محله ها شدید می شود. بافت فرسوده واقع در محله قیطریه با جمعیتی حدود 3 هزار نفری، واقع در بافت قدیمی این محله است. دلیل انتخاب محله قیطریه، وجود فرسودگی بافت در بخشی از محله و هسته مرکزی آن و وجود ویژگی های اقتصادی – اجتماعی یکسان در دو قسمت محله (محدوده بافت ناکارآمد و بقیه محله) است. البته، توجه به اهمیت محله به عنوان عنصر پایه نظام شهرسازی در مبانی و مباحث برنامه ریزی شهری و میزان رضایت شهروندان از محل سکونت و مشارکت آن ها در روند بهبود محله ها و نبود توجه کافی در این زمینه، اهمیت و ضرورت انجام این تحقیق را چندین برابر می کند. در این راستا، با وجود مسائل متعدد در این بافت ها، بررسی مسئله ارتباط این نوع بافت ها با مسئله جدایی گزینی فضایی – اجتماعی، می تواند از مهم ترین مسائل محله های شهری تلقی شود. بنابراین، در این پژوهش، به بررسی جدایی گزینی کالبدی و اجتماعی در بافت فرسوده و ناکارآمد محله قیطریه تهران پرداخته می شود.
مواد و روش روش تحقیق در مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش انجام توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری داده های تحقیق از اطلاعات موجود در بلوک های آماری سال 1395 شهر تهران، داده های طرح تفصیلی و پرسشنامه استفاده شده است. برای بررسی نحوه توزیع و پراکنش پدیده های اجتماعی و فضایی کالبدی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی مدل های مختلفی تعریف شده اند. مدل میانگین نزدیک ترین همسایگی، مدل خودهمبستگی فضایی محلی موران و مدل تحلیل لکه های داغ و سرد از جمله این مدل ها هستند که در این پژوهش به کار گرفته شده اند. ابزار تحلیل خودهمبستگی فضایی آماره موران نیز الگوی توزیع فضایی عوارض و پدیده ها را با در نظر گرفتن هم زمان موقعیت مکانی و خصیصه های درونی این عوارض ارزیابی می کند. مدل میانگین نزدیک ترین همسایگی هم از جمله آزمون های خوشه بندی است که برای تعیین الگوی پراکندگی پدیده ها از آن استفاده می شود. براساس این روش، شاخصی به نام Rn (میزان مجاورت) به دست می آید که دامنه آن بین عدد صفر تا 2/15 متغیر است. این شاخصِ پراکندگی، نحوه و چگونگی الگوی توزیع فضایی پدیده ها و عناصر را در محدوده مطالعاتی بیان می کند.
یافته ها در این قسمت از پژوهش برای سنجش جدایی گزینی، از 30 شاخص در سه بُعد اقتصادی با شش شاخص، بعد اجتماعی- جمعیتی با 15 شاخص و بعد کالبدی- فیزیکی با نه شاخص استفاده شده است. شاخص های مورد استفاده برای سنجش جدایی گزینی بعد اقتصادی از بلوک های آماری سرشماری نفوس و مسکن 1395 استفاده شده، عبارت اند از: نرخ اشتغال، بار تکفل، نرخ فعالیت، نرخ اجاره نشینی، نرخ مالکیت و نسبت جنسی اشتغال. برای سنجش طبقات بعد اقتصادی از مدل تاپسیس استفاده شده است که خروجی مدل به بلوک های آماری در Arcgis Pro 3.0 پیوست شد و با استفاده از روش طبقه بندی چندکی طبقه بندی گروه های جمعیتی انجام شد که 34/6 بلوک در طبقه پایین، 32/7 درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند. طبق مدل موران، به طور کلی الگوی توزیع بُعد اقتصادی به صورت خوشه ای است و میزان شاخص هم برابر 0/142 است. برای جداشدگی بُعد اجتماعی 15 شاخص استفاده شده است، که چهار شاخص حس تعلق، آرامش و سکون، روابط اجتماعی و اعتماد، از طریق پرسشنامه محاسبه شده و 11 شاخص دیگر (نرخ سواد، بعد خانوار، نسبت جنسی، تراکم جمعیت، نسبت مهاجرنشینی، نسبت طلاق، نسبت جنسی سواد، نسبت جنسی جمعیت محصل، درصد سالمندان، نسبت جنسی سالمندان، نسبت زنان سرپرست خانوار) از طریق محاسبه شاخص ها روی بلوک های آماری سرشماری نفوس و مسکن محاسبه شده اند. برای سنجش طبقات بُعد اجتماعی- جمعیتی از مدل تاپسیس استفاده شده است که خروجی مدل تاپسیس به بلوک های آماری در Arcgis Pro 3.0 متصل و با استفاده از روش طبقه بندی چندکی اقدام به طبقه بندی گروه های جمعیتی شده است که 34/6 بلوک در طبقه پایین، 32/7 درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند. میزان شاخص موران جهانی برابر 0/007 و الگوی توزیع نیز تصادفی است. برای سنجش طبقات بُعد کالبدی فضایی از مدل تاپسیس استفاده شده است که خروجی مدل تاپسیس به بلوک های آماری در Arcgis Pro 3.0 مرتبط و با استفاده از روش طبقه بندی چندکی، اقدام به طبقه بندی گروه های جمعیتی شده است؛ که 34/6 بلوک در طبقه پایین، 32/7 درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند. بر اساس مدل موران جهانی الگوی توزیع بعد کالبدی- فضایی خوشه ای است و شاخص موران برابر 0/008 است.
نتیجه گیری در بُعد اقتصادی، بین شش شاخص مورد مطالعه وزن نرخ اجاره نشینی برابر 0/354 دارای بیشترین وزن و نرخ فعالیت با وزن 0/052 دارای کمترین وزن است. بر اساس شاخص های اقتصادی 34/6 بلوک در طبقه پایین، 32/7 درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند و طبق مدل موران به طور کلی الگوی توزیع بُعد اقتصادی به صورت خوشه ای است و میزان شاخص هم برابر 0/142 است. بر اساس خروجی وزن دهی مدل AHP از شاخص های مورد بررسی در بُعد اجتماعی- جمعیتی، نسبت مهاجرنشینی با وزن 0/171 دارای بیشترین وزن و شاخص بُعد خانوار با وزن 0/019 دارای کمترین امتیاز است. در بُعد کالبدی- فیزیکی 11 شاخص بررسی شد، که شاخص فرسودگی قطعات دارای بیشترین امتیاز و اثر آن برابر 0/224 است و خانوار در واحد مسکونی با ارزش 0/028 دارای کمترین ارزش در جدایی گزینی شده است. از مجموع بلوک های محله که 34/6 بلوک در طبقه پایین، 32/7 درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند و بر اساس مدل موران جهانی الگوی توزیع بُعد کالبدی- فضایی خوشه ای است و شاخص موران برابر 0/008 است. جدایی گزینی بعد اجتماعی- جمعیتی شاخص های تک گروهی در بُعد یکنواختی برابر میانگین آن در سطح محله برابر 0/6 است، در واقع در مرز ورود به جداشدگی بالا واقع شده است. از نظر سطح جداشدگی طبقه متوسط با امتیاز 0/6964 در رتبه اول و طبقه بالا با امتیاز 0/6776 در رتبه دوم و طبقه پایین با امتیاز 0/658 در رتبه سوم جداشدگی قرار دارند. به طور کلی، میانگین این شاخص برای هر سه طبقه برابر 0/67 است. از نظر دسته بندی ایسلند و همکاران در طبقه بالا واقع شده است؛ اما چون فاصله کمی با 0/6 دارد، کمی فراتر از حد آستانه قرار دارد. اما بر اساس شاخص آنتروپی که میانگین آن برابر 0/18 است و چون کمتر از 0/3 است، جدایی شدگی در سطح پایینی اتفاق افتاده است. شاخص جینی نیز برابر 0/683 است و چون بالاتر از 0/6 است، جداشدگی در سطح بالا اتفاق افتاده است. بیشترین جداشدگی در طبقه متوسط با امتیاز 0/697 و در رتبه دوم طبقه بالا با امتیاز 0/68 و طبقه پایین به نسبت با میزان کمتر جداشدگی مقدار آن برابر 0/66 است و در تمامی سطوح شاخص آتکینسون نیز جداشدگی در سطح بالا اتفاق افتاده و میانگین شاخص نیز برابر 0/678 است.
ارزیابی تاثیر روش های رایج اجرای نمای ساختمان های مسکونی شهر تهران در مصرف انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸۲
۳۲-۱۷
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش که با تمرکز بر مناطق شرق، غرب و جنوب شهر تهران انجام شده، میزان بار سرمایشی و گرمایشی در ساختمان های رو به جهات مختلف جغرافیایی مقایسه شده و در رابطه با بخش صلب جداره، در میان مصالح و روش های ساخت متداول، جنس نما و جزئیات ساخت مناسب جداره های جداکننده خارجی در هر جهت جغرافیایی مشخص شده است. به این منظور از ابزار شبیه سازی با استفاده از نرم افزار Energy plus با واسط گرافیکیDesign builder جهت تحلیل حرارتی و مصرف انرژی ساختمان استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که واحدهای جنوبی کمترین مجموع بار سرمایشی و گرمایشی مصرفی را دارند و بعدازآن به ترتیب واحدهای شرقی (16 درصد بیشتر از واحدهای جنوبی)، غربی (17 درصد بیشتر واحدهای جنوبی) و شمالی (20 درصد بیشتر از واحدهای جنوبی) قرار دارند. نتایج شبیه سازی در نماهای مختلف نشان می دهد که به طورکلی، بار گرمایشی ساختمان در واحد شمالی 30 تا40 درصد در نماهای دارای مصالح مختلف بیشتر از واحد جنوبی است. این درصد در واحدهای غربی 20 تا 25 درصد و در واحدهای شرقی 19 تا 22 درصد بیشتر از واحد جنوبی است. در واحدهای رو به شمال با توجه به نوع نما بار سرمایشی ساختمان 5/0 تا 5/7 درصد در نماهای با مصالح مختلف بیشتر از واحد جنوبی است. این درصد در واحدهای غربی 5/6 تا 7 درصد و در واحدهای شرقی 5/10 تا 11 درصد بیشتر از واحد جنوبی است. علاوه بر این تأثیر استفاده از انواع مختلف مصالح رایج در نماهای شهر تهران شامل نماهای کامپوزیت فلزی، سرامیک با روش اتصال خشک، سرامیک با روش اتصال چسبیده، سیمانی، پانل های بتنی با روش اتصال خشک، آجری با روش اتصال خشک، آجری با روش اتصال چسبیده، سنگی با روش اتصال خشک (سنگ گرانیت، مرمر، کوارتزیت و ماسه سنگ)، سنگی با روش اتصال چسبیده بر مصرف انرژی ساختمان بررسی شده و نتایج تحقیق نشان می دهد که بهترین مصالح نما در میان مصالح متداول، آجر و بعدازآن پانل بتنی و بهترین نحوه اجرا، اجرای خشک این مصالح است.
ارزیابی نقش بهبود فضای کسب وکار با تأکید بر رویکرد آینده پژوهی: مورد مطالعه منطقه 6 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
18 - 32
حوزههای تخصصی:
مقدمه از مهم ترین پیامدهای تخلیه مراکز شهری می توان به رکود اقتصادی، تخلیه جمعیتی، حکمروایی نامطلوب شهری، کاهش تقاضای خرید و کمبود سرمایه گذاری های زیربنایی اشاره کرد؛ بنابراین احیا و باززنده سازی مراکز شهری، به عنوان قلب تپنده شهرها در بهبود کیفیت زندگی ساکنان نقش بسزایی دارد. بهبود فضای کسب وکار ((BID یکی از روش های موفق با رویکرد اقتصادی به مراکز شهری محسوب می شود. هدف تحقیق حاضر، سنجش و استخراج پیشران های بهبود نواحی کسب وکار در منطقه 6 شهر تهران با رویکرد آینده پژوهی است. در استفاده از روش بهبود فضای کسب وکار در احیای مراکز شهری، داشتن نگاه آینده پژوهی برای برنامه ریزی و سیاست گذاری امری منطقی و ضروری است. منطقه ۶ شهر تهران به علت قرارگیری در مرکز ثقل ارتباطی شهر تهران و رواج مشاغل اقتصادی غیررسمی، خصوصیات خاص ترافیکی را در این منطقه سبب شده است. با توجه به الگوی سفرهای روزانه شهر تهران، منطقه ۶ ضمن آنکه از بیشترین میزان جذب سفرهای روزانه برخوردار است. روش تحقیق این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش کمی و از نظر ماهیت، بر اساس روش جدید علم آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی بوده که با به کارگیری ترکیبی از مدل های کمی و کیفی انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش برای آینده پژوهی بهبود نواحی کسب وکار در منطقه 6 شهر تهران، تعداد 15 نفر از مدیران و کارشناسان متخصص در حوزه شهری بوده است. در پردازش اطلاعات از روش تحلیل اثرات متقابل به متغیرها، بر مبنای تأثیرگذاری و تأثیرپذیری مستقیم و غیرمستقیم هر یک از عناصر در نرم افزار MICMAC استفاده شده است. با استفاده از روش دلفی تعداد 31 پیشران اولیه شناسایی شده است. یافته ها نتایج تحقیق بیانگر آن است که پیشران کلیدی تأثیرگذار بر ایجاد فضای کسب وکار در منطقه 6 تهران شناسایی نشده است. همچنین، عوامل دووجهی نظیر حکمروایی خوب شهری، عملکرد شهرداری در ارائه خدمات و تسهیلات، وضعیت سرمایه گذاری بخش خصوصی و دولتی، کیفیت ابنیه و مصالح بخش مسکن و ساختمان و غیره ظرفیت بسیار زیادی برای تبدیل شدن به بازیگران کلیدی سیستم را دار ند. متغیرهایی همچون بهره وری مناسب از ظرفیت های فرهنگی و تفریحی، میزان جذب سفر منطقه، میزان جذب مشتری منطقه، روند توسعه ساخت وسازهای تجاری منطقه و امنیت کل منطقه تحت عنوان «متغیرهای هدف» استخراج شده اند که نشان دهنده این است که می توان به تکامل سیستم مطابق برنامه و هدف خود دست یافت. سایر متغیرها تحت زیرمجموعه عوامل تنظیمی، مستقل و تأثیرپذیر استخراج شده اند که جایگاه تأثیرپذیر و منفعل دارند و نمی توانند در پویایی فضای کسب وکار منطقه نقش حیاتی داشته باشند. از این رو، ایجاد فضای کسب وکار در منطقه 6 شهر تهران تابع توجه ویژه به پیشران های کلیدی هستند که در مجموع روابط مستقیم بالقوه و روابط غیرمستقیم بالقوه بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داده اند. از این رو، پیشران «نیروی انسانی ماهر و آموزش دیده» دارای بیشترین میزان تأثیرگذاری مستقیم بالقوه بر دیگر متغیرهای پژوهش است. در جایگاه دوم پیشران «میزان مشارکت اجتماعی» و «پیشران وضعیت ناهنجاری ها و آسیب های اجتماعی» در مرتبه سوم اثرگذاری قرار دارد. از این رو، می توان گفت که در جهت مدیریت شهری بهتر و دیدگاه آینده پژوهی بر رویکرد فضای کسب وکار در منطقه 6 شهر تهران منطقی و عقلانی است که این سه شاخص به عنوان مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر پویایی و کسب وکار این منطقه در نظر گرفته شود. نتیجه گیری با اتخاذ رویکرد آینده پژوهی و با مد نظر قرار دادن پیشران های کلیدی به دست آمده در پژوهش حاضر، تصمیمات و برنامه ریزی های مدیریت شهری در راستای بهبود نواحی کسب وکار منطقه 6 شهر تهران جهت دار شده و در مسیر هدفمند قرار خواهد گرفت. در این راستا با گرفتن تصمیمات و انجام اقداماتی ازجمله تربیت و آموزش سرمایه انسانی متخصص، افزایش انگیزه، رقابت پذیری، مشارکت اجتماعی و کاستن ناهنجاری های اجتماعی در سطح منطقه می توان زمینه های پویایی و بهبود نواحی کسب وکار در محدوده مطالعاتی را فراهم آورد. این پژوهش می تواند آغازی برای پژوهشگران بعدی در زمینه بهبود نواحی کسب وکار باشد. ارزیابی وضعیت موجود پیشران های کلیدی استخراج شده در منطقه مطالعاتی و ارائه برنامه راهبردی به منظور پیاده سازی رویکرد بهبود نواحی کسب وکار در منطقه 6 شهر تهران می تواند به عنوان سرفصلی برای پژوهشگران در سال های آتی باشد.
تحلیلی بر نظام ژئوپلیتیک غذای جهانی با تأکید بر جایگاه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر عواملی همچون تغییرات آب و هوایی، کمبود منابع آبی، افزایش جمعیت جهان، افزایش جمعیت شهرنشین و مصرف کننده، استفاده از مواد غذایی برای تولید سوختهای زیستی، استفاده از غذا به عنوان یک اهرم فشار در رقابت های ژئوپلیتیکی و تضعیف کشور رقیب و سایر عوامل امروزه غذا را به یکی از موضوعات مهم ژئوپلیتیک بدل ساختهاند. این پژوهش به منظور تحلیل نظام ژئوپلیتیک غذای جهانی در قالب روش تحقیق آمیخته اکتشافی و مبتنی بر داده های فائو و با استفاده از مدلهای دلفی، PROMETHEE ،AHP Fuzzy و نرم افزارهای Excel و GIS انجام شده است. نتایج نشان می دهد قدرت های برتر در عرصه ژئوپلیتیک غذا به ترتیب ۱۰ کشور آمریکا، فرانسه، آرژانتین، آلمان، استرالیا، برزیل، هند، هلند، اسپانیا، و بلژیک هستند. ایران با رتبههای ۱۶، ۵، ۷۴ و ۱۳ در تولید، واردات، صادرات و مصرف محصولات استراتژیک غذایی، کشوری آسیب پذیر در عرصه ژئوپلیتیک غذای جهانی به شمار میرود. در دهههای اخیر عواملی همچون تغییرات آب و هوایی، کمبود منابع آبی، افزایش جمعیت جهان، افزایش جمعیت شهرنشین و مصرف کننده، استفاده از مواد غذایی برای تولید سوختهای زیستی، استفاده از غذا به عنوان یک اهرم فشار در رقابت های ژئوپلیتیکی و تضعیف کشور رقیب و سایر عوامل امروزه غذا را به یکی از موضوعات مهم ژئوپلیتیک بدل ساختهاند. این پژوهش به منظور تحلیل نظام ژئوپلیتیک غذای جهانی در قالب روش تحقیق آمیخته اکتشافی و مبتنی بر داده های فائو و با استفاده از مدلهای دلفی، PROMETHEE ،AHP Fuzzy و نرم افزارهای Excel و GIS انجام شده است. نتایج نشان می دهد قدرت های برتر در عرصه ژئوپلیتیک غذا به ترتیب ۱۰ کشور آمریکا، فرانسه، آرژانتین، آلمان، استرالیا، برزیل، هند، هلند، اسپانیا، و بلژیک هستند. ایران با رتبههای ۱۶، ۵، ۷۴ و ۱۳ در تولید، واردات، صادرات و مصرف محصولات استراتژیک غذایی، کشوری آسیب پذیر در عرصه ژئوپلیتیک غذای جهانی به شمار میرود.
تبیین اثرات رفتار مصرفی شهروندان دوران معاصر در شکل گیری فضاهای شهری در مراکزخرید (نمونه موردی: مگامال اکباتان – کلانشهر تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
با ورود جریانات مدرنیسم به شهرهای ایران و به موازات فرایند توسعه روند جهانی شدن، فضاهای تجاری ساختار جدیدی به خود پیدا کرده و به صورت مال ها(مراکزخرید بزرگ مقیاس) جایگزین فضای تجاری گردیده اند.هم چنین رفتار کاربران فضایی با توجه به تغییر نقش فضاهای شهری دگرگون شده است و رفتار مصرفی به عنوان یکی از رفتارهای جامعه در نظر گرفته شده است. لذا؛ شناسایی مؤلفه های شکل گیری فضاهای شهری در مراکزخرید بزرگ مقیاس با تأکید بر رفتار مصرفی دوران معاصر هدف اصلی این مقاله می باشد. ماهیت موضوع و اهداف تحقیق، رویکرد حاکم بر این پژوهش "توصیفی-تبیینی" و "بنیادی"است. روش انجام پژوهش به صورت کیفی می باشد. با توجه به جمع آوری داده ها از روش پیمایشی استفاده شده است که برای گردآوری داده ها از مصاحبه به عنوان ابزار اصلی بهره برده شده است. جامعه آماری نیز شامل کلیه کاربران استفاده کننده از فضا در مگامال اکباتان تهران در نظر گرفته شده است. حجم نمونه نیز با توجه به سطح اشباع نظری30 نفر در قالب فوکوس گروه های 5-6 نفر به صورت تصادفی بوده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که تفاوت رفتاری نسبت به گذشته و نیز نسبت به اسلوب های رفتار در دیگر بازارهای سنتی را یکی دیگر از ویژگی های مگامال ها و مال ها در نظر گرفت به طوری که که تأثیرات فضای مال ها بر سرشت و کیفیت حرکات و ژست های پرسه زنی جوانان قابل رویت و فضایی است که به وسیله حجم انبوه ویترین ها، تبلیغات های تجاری، مشوق مصرف و غیره بازتولیدگر و سامان دهنده این نوع اعمال قدرت درون پرسه زنی ها و قوانین نامکتوب می باشد.