فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۵)
459 - 471
حوزههای تخصصی:
برای بررسی وضعیت پویایی موج ها و مئاندرهای رودخانه قره سو مسیر رودخانه در چهار دوره زمانی بر اساس عکس های هوایی سال های 1334 و 1346 و تصاویر ماهواره ای IRS سال های 1383 و 1388 در محیط نرم افزار GIS رقومی شد و فاکتورهای شکل مانند شعاع مئاندرها، طول موج، دامنه، و عرض ساحل طغیانی و شاخص های تحولی مانند ضریب فعالیت مجرا، میزان جابه جایی عرضی، و مساحت تصرف شده توسط فعالیت مجرا از آن ها استخراج شد. نتایج آزمون های آماری نشان داد که در چهار دوره زمانی هیچ اختلاف معنی داری بین فاکتورهای شکل رودخانه وجود ندارد؛ ولی شاخص های تحولی و شاخص های ترکیبی نشان دادند که رود در سه دوره زمانی اول به سمت تعادل ایستا و در دوره چهارم به پویایی تمایل دارد. این شاخص های تحولی می توانند با دقت بیشتر به شیوه دیگری نیز استخراج شوند. از دو دوره تصویر ماهواره ای 1386 و 1394 پهنای رود ترسیم شد و ترکیب آن ها با دستور یونیون بازه هایی از رودخانه را، که دچار تغییرات مساحت و جابه جایی شده بودند، به دقت نشان داد. در رودخانه قره سو پویایی رودخانه به بازه مستقیم شده در میان دست رود و همچنین چند بازه پایین دست آن متمرکز شده است.
شناسایی و ارزیابی ژئومورفوسایت های کارستی با استفاده از مدل تلفیقی کوبالیکوا و کرچنر (نمونه موردی: ژئومورفوسایت های کارستی شهرستان پلدختر – استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئوسایت های کارستی از جمله لندفرم هایی هستند که در جذب گردشگر تاثیر بسزایی دارند. این لندفرم ها علاوه بر ویژگی جذابیت، دارای ارزش های علمی - آموزشی هستند. پلدختر یکی از شهرستان های جنوبی استان لرستان است که دارای ژئومورفوسایت های کارستی و غیر کارستی متنوعی است. در این تحقیق ژئومورفوسایت های کارستی شهرستان شناسایی و با استفاده از مدل تلفیقی کوبالیکوا و کرچنر مورد ارزیابی قرار گرفتند. غار کلماکره، غار کوگان، دره خزینه، تنگ ملاوی، تنگ پاعلم، تنگ هلت، دره های تیپیک، آبشار افرینه، غار طلسم، تنگ گاوزرده، آبشار آب تاف، منطقه گول چپ و آبشار چشمه گوش به عنوان ژئومورفوسایت های مطالعاتی انتخاب شدند. ارزیابی ها نشان داد که ارزش های حفاظتی و اقتصادی آن ها در وضعیت مطلوبی نیستند و نتایج نهایی نشانگر این است که غار کلماکره، غار کوگان و منطقه کول چپ بیشترین امتیاز را کسب نموده و مهمترین ژئومورفوسایت های کارستی شهرستان پلدختر محسوب می شوند.
ارزیابی خطر وقوع ناپایداریهای دامنه ای گسل بناروان با استفاده از مدل شبکه های عصبی مصنوعی (MLP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناپایداری های دامنه ای یکی از خطرات طبیعی است که همه ساله خسارات جانی و مالی فراوانی را به همراه دارد. بنابراین باید مناطق حساس را شناسایی و با اولویت بندی این مناطق، سیاست و برنامه های مدیریت ناپایداری دامنه ای را ارائه نمود و تا حدی از خطر وقوع خسارات ناپایداری ها کاست. رشته کوه بزغوش در شمال غرب ایران و بین استان آذربایجان شرقی و اردبیل با روند شرقی- غربی در مختصات بین َ 00 °48 تا َ 30 °47 درجه طول شرقی و َ 00 °38 تا َ 30 °37 درجه عرض شمالی قرار دارد .گسل بناروان با طول بیش از 20 کیلومتر یکی از مهمترین گسلهای موجود در دامنه جنوبی بزغوش آذربایجان است.در این پژوهش محدوده گسل بناروان مورد بررسی قرار می گیرد بنابراین هدف از تحقیق حاضر، مشخص کردن نقاط حساس به حرکت های توده ای و تهیه نقشه پهنه بندی خطر به منظور پیش بینی خطر در آینده با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک می باشد. به منظور به دست آوردن اطلاعات از طریق بازدید میدانی، نقشه های زمین شناسی و توپوگرافی و با مرور منابع قبلی و بررسی شرایط منطقه 9 عامل به عنوان عوامل مؤثر بر وقوع ناپایداریهای دامنه ای شناسایی شد و سپس با استفاده از مدل پرسپترون چند لایه در نرم افزار IDRISI بررسی شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که 81/5، 95/12، 38/19، 06/27، 78/34 درصد از مساحت منطقه به ترتیب در کلاس های خطر بسیار بالا، بالا، متوسط، پایین و بسیار پایین قرار گرفته است. نقشه پهنه بندی خطر ناپایداری دامنه ای نشان می دهد که مناطق داری خطر زیاد و بسیار زیاد حدود 76/18 درصد محدوده مورد مطالعه را در بر می گیرد، که بیشتر منطبق بر ارتفاعات بالا، پهنه گسلی و شیب زیاد منطقه می باشد. با توجه به نقشه نهایی به دست آمده از پهنه بندی خطر زمین لغزش و در راستای توسعه و امنیت شهری باید از ساخت و ساز در محدوده با خطر بسیار زیاد و زیاد و آبخیزهای دارای دامنه های پرشیب و دارای پتانسیل زمین لغزش و همچنین حریم رودها در منطقه یک ممانعت به عمل آید و بایستی همه کاربری های مختلف شهری از جمله کاربری های مسکونی با استفاده از روش ها و تکنیک های مهندسی پایدار شوند.
ارزیابی و مقایسه عملکرد سامانه های جهانی پیش بینی در پیش بینی همادی بارش های سنگین؛ 8 بارش موردی در حوضه آبریز رودخانه کن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۰ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۳)
195 - 205
حوزههای تخصصی:
به منظور درنظرگرفتن عدم قطعیت های موجود در مدل های عددی، پیش بینی های همادیکاربرد گسترده ای یافته است. در مطالعه حاضر، عملکرد سامانه های پیش بینی جهانی در پیش بینی همادی بارش های سنگین در حوضه کن ارزیابی شده است. برای مقایسه پیش بینی های 8 بارش سنگین، از سه معیار دقت، اطمینان پذیری، و تیزی با دو آستانه مختلف بارش استفاده شده است. نتایج نشان داد که پیش بینی های مرکز UKMO2 دارای کمترین دقت، اطمینان پذیری، و تیزی است. همچنین، مشاهده شد که در آستانه بارش 5 میلی متر از نظر دقت و اطمینان پذیری تفاوت درخور توجهی میان پیش بینی های مراکز NCEP و ECMWF وجود ندارد؛ اما با افزایش سطح آستانه، دقت و اطمینان پذیری پیش بینی های NCEP افزایش می یابد و در این آستانه امتیاز بریر برابر 194/0 و مساحت زیر منحنی اطمینان پذیری تا نیم ساز برابر 297/0 است. از نظر شاخص تیزی، سامانه NCEP با میانگین شاخص تیزی 109/0 مناسب ترین پیش بینی ها را ارائه می دهد. بنابراین مقایسه پیش بینی های مراکز مختلف با سه معیار یادشده نشان می دهد که مرکز NCEP عملکرد بهتری در پیش بینی همادی بارش های سنگین در منطقه مورد مطالعه داشته و برای پیش بینی بارش های مولد سیلاب در حوضه های کوهستانی مشابه قابل بررسی است.
محاسبه بُعد فراکتال سازندهای زمین شناسی و بررسی ارتباط آن با حساسیت سازندها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویژگی های زمین شناسی تأثیر بسیار زیادی در ویژگی های فیزیکی حوضه و شبکه آبراهه ها دارد. هدف از این پژوهش تعیین بُعد فراکتال شبکه هیدروگرافی و بررسی ارتباط بُعد فراکتال با الگوهای ژئومورفولوژی سازندهای زمین شناسی و میزان حساسیت آن ها در حوضه های مورد مطالعه است. پس از محاسبه بُعد فراکتال و تعیین میزان حساسیت هر سازند، ارتباط بُعد فراکتال با سازندها در حوضه های مختلف بررسی شد. نتایج نشان داد بین عدد فراکتال و حساسیت سازندهای حوضه ها، که بیانگر میزان فرسایش و ناهمواری در حوضه است، ارتباط معناداری در سطح 5درصد و افزایشی وجود دارد؛ به نحوی که با افزایش حساسیت سنگ شناسی و، به تبع آن، تراکم زهکشی، عدد فراکتال افزایش می یابد. بیشترین مقدار بُعد فراکتال در حوضه های مطالعاتی مربوط به سازند کواترنری ریزدانه معادل 65/1 و کمترین مقدار عددی بُعد فراکتال مربوط به سازند سروک معادل 06/1 است. همچنین، در سازندهایی با حساسیت بیشتر نسبت به سازند های مقاوم تغییرات بیشتری در تراکم شبکه هیدروگرافی رخ داده است؛ درنتیجه، تغییر بُعد فراکتال آن ها نیز بیشتر مشاهده می شود.
پایش و بررسی علل تغییرات زمانی و مکانی بستر رودخانه بالهارود براساس پارامترهای هندسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رودخانه ها و آبراهه ها سیستمی کاملا پویا بوده و الگوی مورفولوژیک آن ها به طور پیوسته در طول زمان تغییر می کند که گاهی اوقات، فرسایش کناره ای و آسیب رسانی به تأسیسات ساحلی و جابجایی مرز را به دنبال دارند. ازاین رو بررسی رفتار هیدرولوژیکی آن باید همواره مورد توجه باشد. ایران دارای چندین رودخانه مرزی با همسایگان خود است که مطالعه آن ها از رویکرد تغییر بستر باید همواره موردتوجه باشد کاری که در تحقیق حاضر بدان پرداخته شده است. در این تحقیق رودخانه مرزی بالهارود که 62 کیلومتر از مرز ایران با جمهوری آذربایجان در استان اردبیل را تشکیل می دهد با رویکرد تغییر بستر از طریق مطالعه شاخص های هیدرومورفولوژی ضریب سینوسیته، شعاع خمش و زاویه مرکزی برای بازه زمانی 1334 و 1395 به ترتیب با استفاده از نقشه پروتکل 25000/1 و تصاویر ماهواره ای ETM لندست 7 مطالعه گردید و شاخص های مذکور در نرم افزار اتوکد و Arc map محاسبه شد. نتایج نشان می دهد که الگوی پیچان رودی بالهارود در طی بازه زمانی 61 ساله شدیدتر شده و میزان تغییرات بستر رودخانه بسیار بالا بوده است به طوری که فقط در مورد شاخص ضریب خمیدگی تعداد خم های رودخانه از 591 خم در سال 1334 به 857 عدد در سال 1395 رسیده است که بیانگر تغییر شدید مورفولوژی رودخانه است. مقادیر شعاع خمیدگی در کل بازه، مؤید وجود قوس های تقریبا مشابه در طول مسیر رودخانه است این شاخص برای سال 1334 نشان دهنده حالت پیچان رودی تر بخش پایاب نسبت به سراب و برعکس این حالت برای سال 1395 است؛ که می تواند به دلیل تغییر شرایط اقلیمی و تکتونیکی باشد. همچنین مجموع عواملی مانند: دخالت های انسانی، ماهیت خشکی اقلیم، پوشش گیاهی، بافت سست، در روند تغییر بستر دخیل هستند به طوری که بیشتر تغییرات در محدوده مناطق مسکونی با پوشش گیاهی ضعیف تر رخ داده است که انجام اقدامات حفاظتی ازجمله تثبیت سواحل و افزایش پوشش گیاهی و جلوگیری از دست اندازی به حریم رودخانه از اهمیت زیادی برخوردار است.
آنالیز مکانی - زمانی دقت داده های ماهواره ای TRMM برای برآورد شدت خشک سالی مبتنی بر بارش در محدوده ایران مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیشتر سیستم های ارزیابی خشک سالی عمدتاً بر مبنای داده های بارش استوارند. تحقیق حاضر، با هدف آنالیز مکانی و زمانی دقت داده های باران ماهواره TRMM در محدوده ایران مرکزی برای تهیه نقشه توزیع مکانی خشک سالی مبتنی بر بارش در طی دوره آماری 2001 2005 انجام شده است. در ای ن پژوهش، از داده های بارش ماهانه 50 ایستگاه سینوپتیک و سری داده های ماهانه TRMM-3B43 V7 با مقیاس مکانی 0.25°×0.25° استفاده شده است. پس از پردازش اولیه، نخست داده های ماهواره ای و داده های مشاهده ای باران در سه مقیاس زمانی ماهانه، فصلی، و سالانه مقایسه تطبیقی شد. پس از حصول اطمینان از دقت بالای این داده ها، نقشه شدت خشک سالی مبتنی بر بارش با استفاده از داده های ماهواره ای به دست آمد. ارزیابی دقت نقشه توزیع مکانی خشک سالی مبتنی بر داده های بارش ماهواره ای بر اساس مقایسه با نقشه توزیع مکانی خشک سالی مبتنی بر داده های بارش زمینی و داده های رطوبت خاک انجام گرفته است. نتایج بررسی معیارهای ارزیابی نشان داد که شدت خشک سالی برآوردشده به وسیله داده های TRMM در انطباق با نقشه شدت خشک سالی حاصل از داده های بارش و داده های رطوبت زمینی از بیشترین ضریب همبستگی به ترتیب 94/0 و 71/0 و همچنین کمترین خطای برآوردی به ویژه در کلاس های شدت خشک سالی ملایم، متوسط، و شدید برخوردار بوده است.
تحلیل تاثیر تغییرات دوره ای خطوط ساحلی در گسترش نمکزارهای حاشیه دریاچه ارومیه با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دلیل ماهیت دینامیکی خطوط ساحلی تهیه نقشه این مناطق و میزان تغییرات آن جهت برنامه ریزی و دستیابی به توسعه پایدار امری بسیار ضروری می باشد. بنابراین هدف از این پژوهش بررسی تغییرات خطوط ساحلی و نمکزار دریاچه ارومیه با استفاده از داده های سنجش از دور ماهواره لندست بین سال های 1976 تا 2015 می باشد. از داده های ترازسنجی ماهواره ای از سال 1371 تا 1389 برای بررسی نوسانات سطح تراز آب دریاچه استفاده شده است که بر اساس آن تراز آب دریاچه حدود 8 متر افت داشته است. برای استخراج خطوط ساحلی از شاخص NDWI با دقت کلی 97/0 و برای استخراج نمکزار از شاخص SI2 با دقت کلی 0.98 استفاده شده است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد مساحت قابل توجهی از سطح آب دریاچه ارومیه در طول 39 سال مورد مطالعه به ویژه در دهه ای اخیر کاهش یافته و بر مساحت نمکزار اطراف دریاچه افزوده شده است. به طوری که از مساحت5216،30 کیلومترمربع آب و 18/106 کیلومتر مربع تمکزار در سال 1976 به ترتیب به 12/1519 کیلومتر مربع و 50/3777 کیلومتر مربع در سال 2015 رسیده است. همچنین بیشترین تغییرات مساحت مربوط به نمکزار و خط ساحل به ترییب 45/1286 و 97/1310 کیلومترمربع مربوط به دوره زمانی 2006 تا 2011 می باشد. قسمت های جنوب شرقی و جنوب به دلیل عمق کم دارای بیشترین تغییرات می باشند اما در جهت های شمالی این تغییرات کمتر بوده است.
تحلیل الگو و شرایط وقوع بارش های منجر به سیل در سال های 1383 تا 1393 در شهرستان گرمی، استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقوع بارش های سنگین در اغلب موارد منجر به سیلاب های مخرب می شوند، لذا کشف الگوی حاکم بر هر سامانه اقلیمی، امکان تحلیل و پیش بینی مطلوب آن را فراهم می سازد. بنابراین هدف از این پژوهش شناخت الگوها و شرایط همدیدی رخداد سیلاب در بارش های سنگین در شهرستان گرمی می باشد. آمار مورد استفاده در این پژوهش از سال 1383 تا 1393 بوده که در آن نقشه های سینوپتکی از جمله (نقشه های ژئوپتانسیل، فشار سطح دریا، رودبادها، دما، رواناب، امگا و آب قابل بارش در سطح زمین) مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل این نقشه ها نشان داد که وقوع عامل بارش در این منطقه ترکیبی از عامل های محلی و فرا محلی می باشد. شهرستان گرمی به دلیل واقع شدن در مسیر و نزدیکی دریای خزر (90 - 80) کیلومتری، ورود توده هوای خزری، آنتی سیکلون و سیکلون غربی، می توان گفت هر ساله شاهد بارش های سنگین بوده است. در این شهرستان اکثر بارش های سنگین در طی دوره آماری موجود در ماه های فروردین، اردیبهشت و خرداد که به ترتیب 3/36، 2/46 و 4/37 میلی متر مشاهده شده است که باعث وقوع اکثر مخاطرات طبیعی جوی از جمله سیل در فصل بهار شده است. از میان این آمارها خرداد 1391 با مقدار 8/120 میلی متر بیش ترین مقدار را در طی این دوره آماری به خود اختصاص داده است. عامل مؤثر در ایجاد بارش های سنگین در زمان و مکان مورد مطالعه وجود مرکز کم فشار حرارتی بر فراز منطقه مورد مطالعه، و هم چنین شکل گیری دو موج همراه با هسته بلوکینک شده در فراز دریای مدیترانه و وجود دو منطقه کم فشار می باشد.
ارزیابی تأثیر مورفومتری لندفرم ها بر روی سیل خیزی حوضه های آبریز (مطالعه ی موردی: حوضه های شمالی کوهستان سبلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۶
177 - 197
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مطرح در هیدرولوژی یک منطقه تولید رواناب و مساله سیل خیزی است. لندفرم ها با توجه به مورفومتری که دارند نقش مهمی را در ایجاد رواناب و سیل خیزی ایفا می کنند. در این پژوهش با استفاده از استخراج لندفرم ها و لایه های کاربری زمین، پوشش گیاهی، جنس سازندها، بارش و کاربری زمین اقدام به پهنه بندی سیل خیزی در دامنه های شمالی سبلان شده است تا از این طریق اثرات مورفومتری لندفرم ها در هیدرولوژی منطقه بررسی شود. برای استخراج لندفرم ها از روش شی گرا در محیط نرم افزار Ecognition استفاده شد. ترکیب این لایه با لایه های کاربری زمین، تراکم پوشش گیاهی، جنس سازندها، بارندگی و تراکم شبکه ی آبراهه با استفاده از روش منطق فازی صورت گرفت و نقشه ی پهنه بندی پتانسیل سیل خیزی برای منطقه به دست آمد. نتایج کار نشان داد در بین 14 لندفرم استخراج شده برای منطقه سه لندفرم دره های کوچک کوهستانی، شانه خط الراس و دامنه ی مستقیم، بیشترین تأثیر را در سیل خیزی دارند و به ترتیب 3/67 ، 9/62 و 2/53 درصد از سطح آنها به عنوان زمین های با سیل خیزی زیاد و خیلی زیاد پهنه بندی شده است. در مقابل لندفرم های از نوع دشتی و چاله ها به صورت مناطق کم خطر از نظر سیل خیزی پهنه بندی شداند. با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش می توان گفت تولید رواناب و سیل خیزی در سطح زمین به شدت تحت تأثیر مورفومتری لندفرم ها قرار دارد که در کنار سایر پارمترهای محیطی می تواند در مطالعه هیدرولوژی مناطق بسیار مفید باشد.
ارزیابی و پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش با استفاده از تئوری احتمالاتی دمپستر شفر، در حوضه آبریز حاجیلرچای استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی عوامل موثر در وقوع زمین لغزش، تهیه نقشه آسیب پذیری و دوری جستن از مناطق مستعد وقوع زمین لغزش می تواند کمک موثری در کاهش خسارت های احتمالی و مدیریت خطر حاصل از این پدیده داشته باشد. بنابراین هدف تحقیق حاضر ،ارزیابی وپهنه بندی حوضه حاجیلرچای از لحاظ خطر زمین لغزش می باشد. برای بررسی و پهنه بندی خطر زمین لغزش در این حوضه ابتدا نقشه ها و لایه های اطلاعاتی عوامل اصلی موثر در رخداد این پدیده از قبیل شیب، جهت شیب، بارش، لیتولوژی، کاربری اراضی، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه و طبقات ارتفاعی در سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) تهیه گردید و سپس با استفاده از تصاویر ماهواره ای و عملیات میدانی زمین لغزش های موجود در منطقه شناسایی شد. با استفاده از تئوری دمپستر – شفر وزن هر یک از فاکتورها محاسبه شد وزن ها در نقشه های عامل وارد شده و برای هر عامل یک نقشه وزنی به دست می آید. در مرحله بعد نقشه های وزنی با هم جمع شده و در نهایت نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش، در پنج رده با خطر بسیار کم تا بسیار زیاد تهیه گردید. نتایج پژوهش نشان دهنده این است که در حدود 43/9 درصد از مساحت حوضه حاجیلرچای، احتمال وقوع زمین لغزش خیلی زیاد بوده، همچنین 43/22 درصد احتمال وقوع زیاد، 09/28درصد احتمال وقوع متوسط، 33/25 درصد احتمال وقوع کم و در69/14 درصد احتمال وقوع خیلی کم می باشد.
برآورد میزان فرسایش خاک با استفاده از مدل (RUSLE)، مطالعه ی موردی حوضه ی آبریز نورآباد ممسنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۷
1 - 21
حوزههای تخصصی:
فرسایش یک پدیده ی طبیعی ناشی از حذف ذرات خاک توسط آب و یا باد و انتقال آنها به مناطق دیگر است و عوامل مختلف طبیعی و انسانی آن را تشدید می کند. از آنجایی که خاک یکی از مهم ترین منابع طبیعی هر کشور می باشد، فرایند فرسایش سبب تنزل خاک شده و خسارات جبران ناپذیری را بر جای می گذارد. تمرکز اصلی این تحقیق برآورد میزان فرسایش در حوضه ی آبریز نورآباد ممسنی واقع در شمال غرب استان فارس با استفاده از مدل (RUSLE) است. بررسی نقشه ی فاکتور فرسایندگی باران در سطح حوضه نشان داد که مقادیر این فاکتور از 11 تا 31 متغیر است. مقادیر فرسایندگی از قسمت های مرکزی حوضه تا نیمه ی شمالی روند کاهشی داشته و در قسمت های جنوبی که ارتفاعات و بارش بیشتر است، فرسایندگی افزایش یافته است. میزان فرسایش پذیری خاک حوضه از 25/0 تا 48/0متغیر بوده است. نتیجه ی حاصل از بررسی فاکتور پوشش گیاهی نشان داد که مقادیر این فاکتور از 7/0 تا 35/1 متغیر است بخش عمده ای از نقش عوامل مخرب بر فرسایش آبی خاک، در اراضی دیم و مرتعی مربوط به عوامل انسانی می باشد .بررسی نقشه ی خطر فرسایش خاک که از ترکیب لایه های فرسایندگی، فرسایش پذیری خاک،توپوگرافی و پوشش گیاهی تولید گردید، نشان داد که میزان خطر فرسایش خاک در سطح حوضه بر حسب تن در هکتار در سال از 8 تا 75 متغیر است. م طابق نقشه ی خطر ف رسایش خاک تهیه شده، مناطق با خطر فرسایش تا زیاد، در بخش های جنوبی به علت ارتفاعات بیشتر، شیب تند و لیتولوژی مستعد، شدیدتر است. علاوه بر این، تحلیل رگرسیون از لایه های مختلف نشان داد که عامل طول شیب (LS) نقش بیشتری در فرسایش نسبت به بقیه عوامل دارد.
برآورد میزان تبخیر از سطح دریای خزر و واکاوی زمانی- مکانی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۵)
425 - 441
حوزههای تخصصی:
امروزه در بین محققان به دلیل امکان تحلیل مکانی- زمانی، عدم صرف هزینه بالا برای برداشت داده، زمان برنبودن و به خصوص استفاده از داده های شبکه ای در دسترس، روش های تجربی طرفداران زیادی پیدا کرده است. برای اطمینان از صحت برآورد میزان تبخیر دریاچه ها از روش های ابداع شده تجربی در هیدرولوژی، آن ها را با روش بیلان آبی، که روش اندازه گیری مستقیم به شمار می آید، صحت سنجی می کنند. در تحقیق حاضر برای برآورد تبخیر از سطح دریای خزر به منظور برنامه ریزی برای اثرهای نوسانات آب دریا در اکولوژی و تأثیر بر زندگی ساکنان کشورهای مجاور آن، هفت روش تجربی صحت سنجی شد که از میان آن ها روش مایر بیشترین و نزدیک ترین برآورد را به روش مبنا دارا بود. بر اساس روش مایر، میزان تبخیر از سطح این دریا 1010 میلی متر در سال برآورد شد. بالاترین میزان تبخیر به لحاظ مکانی از سطح دریای خزر در جنوب شرقی و خلیج قره بغاز و کمترین میزان آن در بخش غربی و شمالی این دریا انجام می گیرد. به لحاظ زمانی نیز بیشترین مقدار تبخیر خزر در تابستان و کمترین مقدار آن در زمستان انجام می گیرد. عواملی همچون عرض جغرافیایی و دریافت انرژی، جهت گیری ارتفاعات در جنوب و غرب خزر، جریان های آب سرد در بخش غربی، و وجود بیابان های بخش شرقی خزر در الگوی توزیع تبخیر خزر اثرگذار است.
بررسی اقلیمی سامانه های بندالی نیمکره شمالی و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۰ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۶)
655 - 667
حوزههای تخصصی:
سامانه های بندالی پدیده های مقیاس همدید منطقه برون حاره اند که موجب انقطاع و تضعیف بادهای غربی می شوند و در رخداد فرین های آب وهوایی نقش مهمی دارند. برای بررسی فراوانی، توزیع زمانی و مکانی سامانه ها از داده های ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال با تفکیک مکانی˚5/2 × ˚5/2 و تفکیک زمانی شش ساعته برای دوره 1951 تا 2012 در نیمکره شمالی و نمایه فیلترشده (TM) استفاده شد. یافته ها نشان داد که رخدادها در اطلس دو برابر آرام و سه برابر امریکا و غرب اروپا است و کمترین رخدادها در شرق آسیا و شرق اروپا است. همچنین، از نظر زمانی، در اقیانوس اطلس سال 1954 بیشترین و 1968 کمترین و در اقیانوس آرام سال 2011 بیشترین و 1957 کمترین فراوانی رخداد را دارند. در ایران یازده سال بدون رخداد و سال 1975 بیشترین درصد فراوانی مشاهده شد. توزیع فصلی نشان داد بیشترین فراوانی رخداد به ترتیب در فصل تابستان، پاییز، زمستان، و بهار است. رخدادهای بندالی در فصل زمستان بیشتر روی مناطق اقیانوسی و سواحل و در فصل گرم روی مناطق قاره ای نیز مشاهده شد. همچنین، مشخص شد که رخداد سامانه های بندالی در 90 موقعیت از 144 طول جغرافیایی با کاهش بارش سالانه در ایران ارتباط معنادار دارد.
نگاره های ساحلی و قواعد ژئومورفیک سکونتگاهی (مطالعه موردی: ساحل شمالی خلیج فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۵)
407 - 423
حوزههای تخصصی:
چیدمان فضای سکونتگاه ها دارای منطق خاصی است و از قوانین ویژه ای هم تبعیت می کند. از جمله نگاره های ژئومورفولوژیک، که میراث تغییرات سطح تراز آب دریاست و جمعیت کثیری از مردم دنیا در آن سکونت گزیده اند، نگاره های ساحلی است. براساس مطالعات اخیر، خلیج فارس از هجده هزار سال پیش تراز 70 متر بالاتر از سطح امروزی را هم تجربه کرده و حاصل چنین بالاآمدگی و رسوب گذاری دریایی دشت های ساحلی است که در اصطلاح پدیدارشناسی به آن نگاره دریایی اطلاق می شود. آنچه برای یک ژئومورفولوژیست اهمیت پیدا می کند درک تحلیل های ژئومورفولوژیکی قواعد چیدمان این سکونتگاه هاست. نگارندگان در این مقاله کوشیده اند، ضمن طرح مفاهیم جدیدی در دانش ژئومورفولوژی، بر اساس روش تحلیل گفتمان و تفسیر پدیدارشناختی، به استخراج منطق ریاضی چیدمان فضا ی سکونتگاهی در سواحل خلیج فارس مبادرت کنند. حاصل بررسی های به عمل آمده با این روش نشان می دهد که: منطق چیدمان سکونتگاه های نگاره دریایی در خوزستان با نگاره های ساحلی به سمت شرق تفاوت دارد. - سکونتگاه های شهری در نگاره دریایی خوزستان از قانون بیفورکاسیون تبعیت می کنند. -سکونتگاه های روستایی در نگاره دریایی خوزستان از قاعده مآندرینگ وجه محدب تبعیت می کنند.- سکونتگاه های ساحلی در نگاره دریایی بوشهر- بندرعباس از قاعده frequency- Magnitude تراس های دریایی تبعیت می کنند.
استخراج و شناسایی لندفرم های یخچالی با استفاده از روش شی گرا (مطالعه موردی سیرک های یخچالی سبلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طبقه بندی لندفرم در حقیقت یک موضوع پژوهشی اصلی در ژئومورفومتری و علومی است که تجزیه و تحلیل کمی از سطح زمین دارند. لندفرم ها کنترل کننده شرایط آستانه برای فراینده های ژئومورفولوژیک فعلی و دیگر فرایندهایی مثل میکروکلیما، اکولوژی و هیدرولوژی سطحی و غیره است. از این رو شناسایی دقیق آنها میتواند کمک زیادی در زمینه مدیریت و برنامه ریزی محیطی باشد. در این پژوهش با استفاده از روش شی گرا و سه لایه انحنای پلان، انحنای میانگین و انحنای پروفایل، لندفرم های یخچالی(سیرک ها) دامنه های شمالی سبلان مورد شناسایی قرار گرفته است. لایه مدل رقومی ارتفاعی زمین با قابلیت تفکیک زمینی 10 متر(تهیه شده از نقشه توپوگرافی 1:250000) به عنوان لایه پایه به منظور تهیه لایه های انحنا استفاده شد. برای تعیین مقیاس مناسب جهت قطعه بندی لایه ها از نرم افزار ESP < /span> و همچنین از ابزار الحاقی آن در نسخه 8 نرم افزار ecognition استفاده شد با توجه به نتایج بدست آمده مقیاس 44 برای قطعه بندی لابه ها انتخاب شد. در ادامه کار با در نظر گرفتن مدل مفهومی پژوهش و اجرای آن در نرم افزار ecognition سیرک های یخچالی منطقه به همراه لایه خط الراس ها شناسایی و استخراج شدند. مقایسه نتایج بدست آمده با بازدیدهای میدانی انجام شده و تصاویر ماهوار ه ای منطقه نشان می دهد که روش فوق توانسته تا درجه زیادی اهداف مورد نظر در پژوهش را برآورد سازد.
برآورد دامنه ی فعالیت تکتونیکی بخش جنوبی گسل میناب و سیستم گسلی شرق آن از طریق داده های مورفومتری به منظور تعیین میزان پایداری منطقه (شرق تنگه ی هرمز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحقیق حاضر، پنج تاقدیس در بخش جنوبی گسل میناب و شرق آن توسط سه پارامتر مورفومتری تاقدیس شامل رویه های سه گوش، دره های شرابی و سینوسیته ی جبهه ی تاقدیس مورد بررسی و اندازه گیری قرار گرفته است؛ ضمن اینکه شواهد تکتونیکی و ژئومورفیک موجود در محدوده ی بررسی نیز مورد ارزیابی قرار گرفته است. داده های مورداستفاده شاملDem 30 m منطقه، تصاویر ماهواره ای لندست و همین طور نقشه های زمین شناسی محدوده ی موردمطالعه است. روش تحقیق به صورت دو مرحله ی، محاسبه ی شاخص ها و ارزیابی شواهد انجام گرفته است. هدف از انجام این تحقیق ارزیابی منطقه از نظر میزان فعالیت تکتونیکی می باشد. نتایجی که از تحلیل محاسبه ی شاخص ها به دقت آمد نشان دهنده ی این است که از منظر ارزیابی و تحلیل شاخص رویه های سه گوش و دره های ساغری، یال های جنوبی تاقدیس ها و برحسب نتایج حاصل شده از بررسی شاخص سینوسیته ی جبهه ی تاقدیس، یال های شمالی، دارای بیشترین میزان فعالیت تکتونیکی می باشند. به طورکلی نتایج نشان می دهد که میزان فعالیت تکتونیکی در یال های جنوبی تاقدیس ها بیشتر می باشد و از میان تاقدیس های موردبررسی در دو شاخص دره های ساغری و سینوسیته ی جبهه ی کوهستان، تاقدیس شماره یک دارای بیشترین میزان فعالیت تکتونیک می باشد و بر اساس شواهد موردبررسی و پراکنش این شواهد، مشخص گردید که بیشترین تراکم شواهد مورفوتکتونیکی نظیر جابه جایی سازندها، گسل های پلکانی و تغییر مسیر رودخانه ها در محدوده و اطراف تاقدیس شماره ۱ مشاهده شده است که این موضوع بر فعالیت های بیشتر تکتونیک در این منطقه دلالت دارد؛ بنابراین بر اساس نتایج به دست آمده از مجموعه ی عوامل موردبررسی، منطقه ی موردمطالعه از نظر تکتونیک فعال است و اثرات این فعالیت در شواهد مورفوتکتونیکی مشهود می باشد.
بررسی برخی از مسائل اقتصادی و اجتماعی پدیده نشست زمین ناشی از بهره برداری بی رویه از آب های زیرزمینی در شهر رفسنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش مصرف آب های زیرزمینی به منظورِ توسعه صنعت و کشاورزی توأم با خشکسالی های متوالی باعث کاهش شدید سطح آب های زیرزمینی شده است. این مسئله پدیده نشست زمین را به همراه داشته است. در مطالعه جاری برخی از مسائل اقتصادی و اجتماعی پدیده نشست زمین ناشی از بهره برداری بی رویه از آب های زیرزمینی در شهر رفسنجان، مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور با استفاده از روش پیمایشی و با تکمیل 300 پرسشنامه، اطلاعات مورد نیاز به دست آمد. سپس برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش رگرسیون و آنالیز واریانس استفاده شد. نتایج نشان داد بهره برداری بی رویه از آب های زیرزمینی و افزایش اُفت سالانه، افزایش خسارت ها و هزینه های تعمیرات ساختمان به دلیل نشست زمین را به دنبال داشته است. به منظورِ کاهش اثرات منفی ناشی از برداشت بی رویه از آب های زیرزمینی، پیشنهاد می شود در ارزیابی های اقتصادی به هزینه ها و منافع اجتماعی توجه شود. نتایج این مطالعه همچنین می تواند به عنوان راهنمایی درجهتِ نحوه توسعه منطقه شهری در شهر رفسنجان مورد استفاده قرار گیرد.
پهنه بندی کابری اراضی مسیر آبراهه قشلاق براساس عوامل مخاطره ساز از سد وحدت تا سد ژاوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرکاربری اراضی بدون توجه به قابلیت های آن از معمول ترین دخالت های انسان در طبیعت بوده و همواره پدیده هایی از قبیل سیلاب و فرسایش خاک را به دنبال دارد. از آنجا که رودخانه ها از مهم ترین شریان های حیاتی شهرها و به عنوان هسته تجمع و استقرار بشر به شمار می روند پژوهش حاضر به شناخت مخاطرات ناشی از توسعه بدون ضابطه در پیرامون چنین محیطی در رودخانه قشلاق پرداخته است و بر اساس متغیرهای تاثیرگذار و از طریق روش فازی اقدام به پهنه بندی توسعه کاربری ها در این محدوده نموده است. بازه مورد بررسی از سد وحدت در 12 کیلومتری شمال شرق شهر سنندج شروع شده و به طول 55 کیلومتر تا سد ژاوه ادامه می یابد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و روش آن توصیفی- تحلیلی می باشد. ابزارهای پژوهش را نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی، تصاویر ماهواره ای و نرم افزارهای تحلیلی تشکیل داده اند. یافته ها به مطالعات پیشین، گزارش های موجود و سایر داده های آماری و میدانی مستند شده اند. جهت دست یابی به اهداف پس از شناخت تهدیدهای موجود، لایه ها در نرم افزار Arc GIS وزن دهی و هم پوشانی شده و با استفاده از روش فازی اقدام به پهنه بندی محدوده برای کاربری های مورد نیاز شده است. سپس ارتباط بین کاربری های موجود با کاربری های پیش بینی شده بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که حدود 30 درصد از محدوده مورد بررسی برای کاربری مسکونی و تجاری مطلوب است. شیب کم، فاصله زیاد از خطوط گسلی فعال و امکان برنامه ریزی و تعیین حدود اصولی برای آبراهه رودخانه در این محدوده از مهمترین دلایل این پیشنهاد است. اما ابتدا و انتهای محدوده مورد مطالعه به دلیل وجود گسل های فراوان و شیب زیاد، فضای بسیار کمی برای گسترش کاربری هایی که تراکم بالای انسانی را می طلبد در نظر گرفته شده است.
ارزیابی و پیش بینی مکانی وقوع زمین لغزش با استفاده از مدل های آماری فاکتور قطعیت و رگرسیون لجستیک (منطقه مطالعاتی: جاده مواصلاتی خلخال- سرچم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش از جمله اقدامات اساسی در جهت مقابله و کاهش اثرات وقوع زمین لغزش می باشد. مناطق واقع در پیرامون جاده خلخال - سرچم از جمله مناطقی از استان اردبیل هستند که در معرض مخاطرات زمین لغزش می باشند. در این پژوهش، خطر وقوع زمین لغزش در این مناطق ارزیابی شده و به پهنه بندی و پیش بینی مکانی زمین لغزش های منطقه پرداخته می شود. داده های مورد نیاز از روی نقشه های توپوگرافی مقیاس 1:25000، نقشه های زمین شناسی مقیاس 1:100000 و 1:250000، تصاویر مدل ارتفاعی رقومی (DEM)، تصاویر ماهواره ای Google Earth و Sentinel2 و مطالعات میدانی حاصل گردید. برای پیش بینی مکانی و پهنه بندی خطر زمین لغزش از مدل های آماری رگرسیون لجستیک و احتمالاتی فاکتور قطعیت استفاده شد. نتایج، نشان دهنده کارایی زیاد این مدل های کمّی در پیش بینی مکانی و پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش منطقه مطالعاتی می باشد. نتایج نشان می دهد که در حدود 23 درصد از کل منطقه مورد مطالعه در کلاس خطر زیاد و بسیار زیاد قرار می گیرد. بخشی از جاده ارتباطی خلخال - سرچم به طول تقریبی 23 کیلومتر در پهنه های با خطر زیاد و بسیار زیاد احداث شده است. این جاده علاوه بر آسیب پذیر بودن در مقابل مخاطره زمین لغزش، به عنوان یک متغیر محرک باعث افزایش ناپایداری نیز شده است. در مقیاس کلی، زمین لغزش های منطقه توسط متغیر لیتولوژی کنترل می شوند. اکثر زمین لغزش ها بر روی دو واحد سنگ شناسی «تراکی بازالت - تراکی آندزیت» و «توف سنگی - برش آتشفشانی - لاهار» رخ داده اند. در مقیاس محلی، چندین متغیر دیگر بر توزیع فضایی زمین لغزش ها موثر بوده اند. متغیرهای شیب، جهت شیب، ارتفاع، دوری و نزدیکی به آبراهه های منطقه و مجاورت با جاده ها از جمله این متغیرهای مهم می باشند.