فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۲۱ تا ۳٬۱۴۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نقشه های وزش رطوبتی تراز دریا و 850 هکتوپاسکال و ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال و فشار تراز دریا برای پنج مورد بارش بالای صد میلیمتر استان بوشهر ترسیم و بررسی گردید. بررسی نقشه های وزش رطوبتی نشان داد که منابع تامین رطوبت اینگونه بارش ها مناطق حاره ای شرق آفریقا، اقیانوس هند، دریای عرب و خلیج عدن، دریای سرخ، دریای عمان و خلیج فارس می باشد. مسیرهای ورود رطوبت به منطقه نیز عمدتا جنوبی، جنوب شرقی و جنوب غربی می باشد. سامانه های فشار زیاد سیبری و عربستان، مرکز کم فشار دینامیکی شرق اروپا، سامانه کم فشار سودانی و مرکز فشار زیاد اروپایی در تراز دریا و سامانه های واچرخند شرق عربستان، ناوه شمال آفریقا و واچرخند اسپانیایی در تراز زیرین و میانی جو، سامانه های موثر برای انتقال رطوبت بر روی منطقه مورد مطالعه می باشند
زمین لغزش و راهکارهای تثبیت آن
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع ناپایداری دامنه ای که هر ساله خسارات مالی و جانی فراوانی را بر زندگی انسان ها وارد می نماید پدیده زمین لغزش است وجود عوامل مستعد کننده ناپایداری دامنه ها نظیر شیب، زمین شناسی و کاربری اراضی از جمله عوامل ایجاد خسارت فراوان به منابع طبیعی و مسکونی ،از قبیل هدررفت سریع خاک، تخریب اراضی کشاورزی، مسکونی، جنگل ها،جاده ها و... می باشد. در واقع زمین لغزش یک پدیده مخرب طبیعی است و باعث به وجود آمدن خسارات جبران ناپذیری می شود که دفع آنها مستلزم صرف وقت و هزینه هنگفتی است. شناخت نواحی مستعد وقوع زمین لغزش و حرکات توده ای از ضروریات مدیریت منابع طبیعی و برنامه ریزی توسعه ای و عمرانی است. از این رودراین تحقیق با روش توصیفی سعی شده باشناسایی عوامل مختلف طبیعی و انسانی موثر دروقوع زمین لغزش راهکارهای کاربردی در جهت کاهش و جلوگیری از وقوع این بلایای طبیعی با استفاده از مبحث مدیریت بحران ارایه گردد. خوشبختانه در سراسر جهان در خصوص بلایای طبیعی تحقیقات بسیار انجام شده و در ایران نیز تحقیقات خوبی در زمینه بلایای طبیعی و زمین لغزش صورت پذیرفته و مراکز مدیریت بحران نیز در شهرهای مهم و استانها فعال شده اند که تجارب خوبی از حوادث و بلایای گذشته را دارا می باشند .
طبیعت و فرهنگ: تا شقایق هست زندگی باید کرد
حوزههای تخصصی:
تحلیل اثرات اجتماعی، اقتصای و محیطی سدهای کارده مشهد و بیدواز اسفراین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دلیل افزایش اهمیت آب، در ابعاد مختلف زندگی انسان ها به ویژه در پنجاه سال گذشته بیشتر کشورها از جمله ایران برنامه ها و سرمایه گذاری های گسترده ای را به منظور کنترل و تنظیم آب از طریق ساخت سازه های مهندسی، به ویژه سدها، انجام داده اند. بهره برداری از سد کارده (مشهد) در سال 1367 و بیدواز (اسفراین) در سال 1382 در راستای همین هدف می باشد. مساله عمده ای که کمتر مورد توجه قرار گرفته است، پی آمدهای حاصل از اجرای این طرح ها و ارزشیابی آثار اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی آن ها است، که تحقیق حاضر پاسخ به آن را دلیل تلاش خود قرار داده است. این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی و به کمک مطالعات پیمایشی و مقایسه داده های جدید با اسناد قبل از احداث سدها و همچنین سنجش نگرش بهره برداران به ارزشیابی اثرات اقتصادی، اجتماعی و محیطی سدهای کارده و بیدواز پرداخته است. نتایج حاصل حاکی از کاهش سطح زیر کشت و ایجاد اثرات منفی در پایاب سد کارده از نظر اقتصادی، اجتماعی و محیطی است. در پایاب سد بیدواز به دلیل تخصیص تمام آب به بخش کشاورزی، شرایط اقتصادی و زیست محیطی به صورت محدود بهبود یافته است. از نتایج مهم دیگر این تحقیق عدم رضایت بیش از هشتاد درصد بهره برداران پایاب سدها از مدیریت دولتی حاکم بر منابع آب و نحوه توزیع آن است که بهره برداری و مدیریت منابع آب در حوضه رودخانه های کارده و بیدواز را با رویکرد مشارکتی اجتناب ناپذیر می نماید.
مقایسه معادلات سینتیکی برای توصیف آزادشدن آهن از برخی خاکهای آهکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علل کاهش آبدهی قنوات دشت گناباد و پیامدهای اجتماعی - اقتصادی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قنوات جزء منابع آب زیزمینی در مناطق خشک و نیمه خشک ایران به حساب می آیند و منطقه گناباد به دلیل داشتن قنوات فراوان اسطوره ای،مانند قنات قصبه در این زمینه حائز اهمیت فراوان است. بررسی های صورت گرفته در دشت گناباد، طی سی سال گذشته، بویژه از دهه1360 به این طرف، حاکی از این است که دو عامل اصلی در کاهش آبدهی قنوات موثر می باشد.یکی افت سطح آب زیرزمینی و دیگری پدیده تغییر اقلیم جهانی است که اثرات آن در کشور ما ، به صورت خشکسالی های شدید نمود یافته و درتشدید افت سطح آب و کسری مخزن زیرزمینی موثر واقع شده است. این دو عامل، منطقه گناباد را به شدت دچار بحران آب نموده اند، به طوری که در حال حاضر، دشت گناباد یکی ازدشت های ممنوعه حفر چاه به حساب می آید. پیامد مستقیم افت سطح آب زیرزمینی و کسری ذخایر آب در این منطقه به صورت خشک شدن و کاهش دبی قنوات بوده است که عواقب ثانویه آن نظیر خشک شدن اراضی کشاورزی، کاهش درآمد روستائیان و به تبع آن تخلیه روستاها و افزایش مهاجرت به شهر های دیگر ظاهر شده است.در این بررسی از روش های آماری، توصیفی، همبستگی و تحلیل اسنادی استفاده شده است و مشخص شده است که بین آبدهی قنات و کاهش سطح زیر کشت ارتباط مستقیمی وجود دارد، به طوری که در طی سال های 1376 تا1385 یعنی به مدت 9 سال، آبدهی قنوات 23% و به تبع آن سطح زیر کشت 59% کاهش یافته است. همچنین بین مهاجرت روستائیان وآبدهی قنوات همبستگی وجود دارد، به طوری که 14% درصد مهاجرت روستائیان ناشی از کاهش آبدهی قنوات بوده است.
تحلیل همدیدی موج سرمای شدید دی ماه 1386 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرمای شدید و یخبندان ها از مخاطرات مهم جوی به شمار می آیند که معمولاً در ایران سالانه خسارات فراوانی را به محصولات کشاورزی و تاسیسات وارد می کنند. تحلیل سینوپتیکی آماری این یخبندان ها به پیش بینی وقوع آنها و اتخاذ تصمیمات صحیح پیش از وقوع و البته مقابله با آنها کمک می کند. در پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل موج سرمای شدید و فراگیر در ژانویه 2008 پرداخته شده است. در این تحقیق به منظور بررسی و تحلیل رویداد سرمای غیرمعمول دی ماه 1386 (ژانویه 2008) اقدام به جمع آوری آمار و اطلاعات دمای حداقل روزانه ماه ژانویه در ایستگاه های سینوپتیک سراسر کشور شد. سپس با مطالعه 21 ایستگاه منتخب، ناهنجاری دمای ژانویه 2008 در مقایسه با میانگین درازمدت دمای حداقل ژانویه کشور مورد بررسی قرار گرفت. با بررسی ناهنجاری ها و شاخص بی بُعد نمره استاندارد، مشاهده شد که دمای حداقل ژانویه 2008 به جز در 6 ایستگاه در نیمه جنوبی کشور (اهواز، بوشهر، بندرعباس، شیراز، کرمان، ایرانشهر)، در سایر ایستگاه ها دارای ناهنجاری بیش از 5- درجه سلسیوس در مقایسه با دوره آماری 30 ساله بوده است. با تحلیل دمای حداقل ژانویه 2008 در قالب 6 دوره 5 روزه، مشخص شد که ایستگاه های مورد بررسی در دوره چهارم (روزهای شانزدهم تا بیستم) سردترین دماها را داشته اند. به منظور تحلیل شرایط همدیدی مؤثر در وقوع یخبندان ژانویه 2008 و تعیین علل آن، داده های مربوط به دما، فشار سطح دریا، ارتفاع ژئوپتانسیل، مؤلفه باد نصف النهاری و مداری (U و V) در ترازهای متفاوت و در چهار ساعت، از سایت NCEP/NCAR برای روزهای ژانویه 2008 استخراج گردید. به وسیله داده های ارتفاع ژئوپتانسیل و فشار سطح دریا، وضعیت شکل گیری سامانه بندالی مورد بررسی قرار گرفت. از داده های دما، مؤلفه باد نصف النهاری و مداری (U و V) نیز برای ترسیم نقشه های ترکیبی فرارفت دما، ضخامت جو، بردارهای شیو دما و باد گرمایی استفاده شد. با مشاهده نقشه های تراز میانی جو مشاهده شد که در سراسر ژانویه 2008 به طور مداوم سامانه بندالی حاکمیت داشته است، به طوری که تشکیل سامانه بندالی زوجی در پنجه چهارم (روزهای شانزدهم تا بیستم) و پنجه دوم (روزهای ششم تا دهم) به خوبی مشاهده می شود. با بررسی باد گرمایی در لایه ضخامت 1000 تا 500 هکتوپاسکال، مشاهده می شود که نیمه شمالی کشور در معرض فرارفت شدید هوای سردی است که از مناطق قطبی و شمال منطقه سرد سیبری می گذرد و با خود هوای سرد و خشک را به داخل کشور منتقل می کند. بنابراین، بروز یخبندان فرارفتی در نواحی شمال شرقی و نیمه شمالی کشور در روزهای پنجه چهارم توجیه می شود. همچنین باد گرمایی در جنوب کشور و بر روی خلیج فارس و دریای عمان و کرانه های آن با سرعتی بیش از 30 متر بر ثانیه از شدت سرمای مناطق جنوبی کشور کاسته است. به نظر می رسد که بالاتر بودن دمای حداقل ایستگاه های اهواز، بوشهر، بندرعباس، شیراز، کرمان و چابهار به همین علت باشد.
بررسی نوسانات دمایی با استفاده از مدل سری های زمانی و توزیع احتمالاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دلیل موقعیت خاص کرمانشاه و ایران و هم چنین ارتباط دما با سایر پارامترهای اقلیمی و افزایش این عنصر در دو دهه اخیر که عملا بازتاب های مختلفی را در پی داشته، به طوری که اکثر مطالعات اخیر بیانگر افزایش روند دما در سطح جهان می باشند و همین امر مشکلات فراوانی را سبب شده و نسل جدید را مستلزم برنامه ریزی برای آینده گردانیده است. این مطالعه با بهره گیری از داده های سالانه ایستگاه هواشناسی کرمانشاه در خلال سال های آماری 2005-1955 و با استفاده از روش مدل های سری زمانی (ARIMA) و توزیع احتمالاتی به بررسی تغییر اقلیم کرمانشاه با تاکید بر دما پرداخته و سپس دمای سالانه الگوی چند جمله ای مورد آزمون قرار گرفت و بهترین الگو که همان توزیع نرمال باشد بدست آمد. با استفاده از سری های زمانی به پیش بینی دمای 10 سال آینده شهر کرمانشاه پرداخته شد که انتظار می رود طی ده سال آینده دمای کرمانشاه رو به فزونی نهد. میزان افزایش سالانه دما طی ده سال آتی 0.03 درجه سانتی گراد برآورد شده است.
ارزیابی نتایج مدل AHP در پهنه بندی خطر زمین لغزه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی لغزش یکی از روش هایی است که می توان به کمک آن مناطق بحرانی را تعیین کرده و از نقشه های پهنه بندی به دست آمده در برنامه ریزی ها استفاده کرد. کلمه پهنه بندی زمین لغزش در راستای دستیابی به اهداف برنامه ریزی ها و یا تقلیل خسارات ناشی از لغزش زمین تاکنون به طور منطقی در ایران کمتر درنظر قرار گرفته است، از این رو در مقاله حاضر، روش AHP به عنوان یکی ازروش های قابل استفاده و کاربردی به طور موردی در حوضه آبریز اهر چای در استان آذربایجان شرقی مورد استفاده قرار گرفته است. در این روش عوامل موثر در زمین لغزش به اجزایی تجزیه شده اند و سپس با دادن وزن به هر کدام، میزان نقش آنها در وقوع زمین لغزه تعیین شده است.نتایج به دست آمده از تحقیق حاضر نشان داده که عوامل زمین شناسی بیشترین وزن (نقش) و عوامل انسانی کمترین وزن را داشته اند. عواملی نظیر سنگ شناسی، شیب، گسل، جهت دامنه ها، ارتفاع، فاصله از رود، نوع کاربری و فاصله از جاده ها به ترتیب اولویت به عنوان مهم ترین عوامل موثر در لغزش به منظور پهنه بندی مورد مطالعه قرار گرفتند. سپس نقشه خطر زمین لغزش در سه گروه زیاد، متوسط و کم تهیه شد.
هیدرومورفومتری دلتاهای بخش شمالی تنگه هرمز و ناپایداری بستر رودها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش عمده جمعیت جهان در جلگه های ساحلی و در مجاور آبراهه ها استقرار یافته اند. از این رو مطالعه تغییرات الگوی رودخانه ها در سطوح دلتاها برای تعیین درجه پایداری آنها دارای اهمیت است. این پژوهش با مطالعه دلتاهای بخش ساحلی شمال تنگه هرمز، سعی دارد تغییرات زمانی و مکانی رودخانه های سطح آن را مورد بررسی قرار دهد. برای این منظور، پس از بررسی مورفولوژی رودخانه ها به تجزیه و تحلیل تغییرات الگوی آنها پرداخته شده است. در این راستا، ابتدا عرصه های تغییر مسیر از نظر شکل و الگو تقسیم بندی و سپس تغییرات الگو در طول زمان با روش های تغییرات زمانی و مکانی، روش گرافیکی و کنترل های میدانی مورد بررسی قرار گرفته است و سپس سعی شده تا با استفاده از این روش ها و در قالب نرم افزارهای GIS، تغییرات الگو و اشکال مختلف تغییر شکل و جابه جایی مسیر بستر رودخانه ها در یک دوره معین (حدود پنجاه سال) شناسایی شوند. از داده های ماهواره ای، پیمایش های صحرایی و نقشه های موجود، برای مقایسه، تغییرات مقطعی به صورت زمانی و مکانی استفاده شده است. داده های هیدرولیک جریان و پارامترهای هندسی کانال نیز برای تحلیل علل و روند تغییرات مورد اشاره به کار گرفته شده است. نتایج نشان می دهد که تغییرات الگو و بستر رود به دنبال تکامل حرکات پیچان رودی رودخانه هاست. این تغییرات از بالا دست دلتا به سوی قاعده آن افزایش می یابد. این افزایش به طور مستقیم، تابع تغییرات بافت رسوب، کاهش شیب سطح دلتا به سوی پایین دست و سپس حالت های سیلابی رودخانه هاست. مدیریت و تعیین حریم، کنترل و مرمت آبراهه ها، به ویژه در زمان وقوع سیلاب ها، موثرترین راهکار پایدارسازی کانال های رودخانه ای است.
بررسی عوامل موثر در تولید رسوب حاصل از فرسایش خندقی در حوضه های آبخیز کوچک ( مطالعه موردی : حوضه آبخیز دره کره - بوشهر )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش خندقی به عنوان یکی از اشکال فرسایش خاک به وسیله آب، از فرایندهای مهم تخریب سرزمین در ایران به شمار می آید که تحت شرایط خاص محیطی به وقوع می پیوندد. هدف از پژوهش حاضر عبارت است از بررسی قابلیت روش منشا یابی ترکیبی در شناسایی میزان رسوب حاصل از فرسایش خندقی، با استفاده از ترکیب ردیاب های مختلف (کربن آلی، نیتروژن، فسفر، نسبت C/N و سزیم 137) در سه حوزه آبخیز کوچک با مساحت های 5، 25 و 175 هکتار. یافته های تحقیق حاکی از آن است که سهم فرسایش خندقی در تولید رسوب بین 86 و 99 درصد متغیرست. مساحت حوضه، کاربری اراضی و تراکم خندق از مهم ترین عوامل این تغییر به شمار می آیند. مسلماً با افزایش مساحت آبخیز، طول دامنه ها بیشتر می شود و بنابراین فرایندهای تخریب دامنه ای (فرسایش سیاری و سطحی) نسبت به خندق ها رسوب کمتری تحویل سامانه زهکش می دهند. براساس میزان دقت مدل منشا یابی، ردیاب سدیم 137 با خطای 120/0 درصد دقیق ترین نتیجه را برای جدایی منابع رسوب سطحی و زیرسطحی (خندقی) به دست می دهد. با توجه به تاثیر فرایندهایی از قبیل فرسایش خندقی، کناری و رودخانه ای در میزان رسوب تولیدی حوزه های آبخیز، بسیاری از مدل ها از قبیل USLE ، MUSLE ، WEPP ، EUROSEM ، GUEST و اندازه گیری های انجام شده به وسیله پلات های فرسایشی با در نظر گرفتن فرایندها و فرسایش پاشمان، سطحی و شیاری نتایج دور از واقعیت ارائه می دهند که همواره باید مدنظر مدیران و پژوهشگران این رشته قرار بگیرد.
تکتونیک فعال در رشته کوه بینالود با تکیه بر بررسی های مورفوتکتونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقه مورد مطالعه، بخشی از رشته کوه بینالود است که بین عرض های جغرافیایی´11 ْ36 و´30 36 شمالی و طول های جغرافیایی´35 58 و 59 شرقی واقع شده است. هدف این پژوهش بررسی دقیق نقش تکتونیک فعال در توسعه ساختارها، براساس بررسی های مورفوتکتونیکی و مورفومتری است. اولین گام به منظور انجام مطالعات مورفوتکتونیکی در منطقه مورد مطالعه، تهیه اطلاعات لازم و موجود از قبیل نقشه هاست. در این راستا، نقشه های توپوگرافی با مقیاس 50000/1 تهیه گردید و به وسیله نرم افزار ArcGIS دیجیتایز شد. سپس محاسبات مورفومتری به طور دقیق و کامل به وسیله این نرم افزار انجام گرفت و نتایج حاصل تفسیر شد. با توجه به اندیس های مورفومتری محاسبه شده (نامتقارن بودن حوضه آبریز، سینوسیتی پیشانی کوه، درصد مسطح شدگی پیشانی کوهستان، و نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن) منطقه مورد مطالعه به طور کلی از نظر تکتونیکی فعال است، ولی با توجه به تقسیم بندی انجام شده، فعالیت نسبی در همه جا یکسان نیست. وجود آبراهه های گسلی (تاثیر زمین ساخت بر ایجاد شبکه آبراهه ها) و مخروط افکنه های جوان در راس مخروط افکنه های قدیمی، گواه بالاآمدگی شدید در امتداد گسل های جوان مجاور دشت است، و این نظر را تحکیم و تقویت می کند که بینالود به خاطر موقعیت خاص زمین ساختی که دارد (محل برخورد صفحات ایران و توران و زمین درز پالئوتتیس) از لحاظ تکتونیکی فعال و در حال بالا آمدن است.
تحلیلی بر اثرات عوامل تکتونیکی و ژئومورفولوژیکی در بلایای طبیعی به ویژه زلزله با تاکید بر کلان شهر تبریز
حوزههای تخصصی:
شهر تبریز در حریم یک گسل بزرگ و فعال بنا شده است. این گسل با طول حدود 500 کیلومتر از مرزهای غربی آذربایجان تا میانه و سراب نقشه برداری شده است. این سامانه گسلی، رشته کوههای بزرگی مانند بزقوش، میشوداغ و موروداغ را در برگرفته است. و در طول تاریخ علاوه بر تبریز شهرهایی که در مجاورت این گسل بوده اند. بارها دچار ویرانی شده اند .
گسل تبریز در ادامه شمال غربی خود با روند SE – NW دارای ساز و کاری راستا لغز با مولفه راست براست. و یکی از لرزه خیزترین گسل های ایران در ناحیه آذربایجان است. در قسمت های مختلف این گسل وجود آثار ریخت شناسی متعدد ناشی از فعالیت های زمین ساختی در راستای آن است.
یافته های پژوهش نشان می دهد که مناطق با غمیشه، ولیعصر و سیلاب از مناطق مخاطره آمیز شهر هستند. اما از دیدگاه تکتونیکی به لحاظ پراکندگی گسل های فرعی در سراسر منطقه در برابر زلزله آسیب پذیری برای همه جا یکسان است
آلودگی های زیست محیطی و تأثیر آن بر مجتمع های زیستی (با تأکید بر آلودگی خاک)
حوزههای تخصصی:
تاثیر ازت، فسفر و پتاس بر باروری گیاه دارویی ماریتیغال (Silybum marianum cv.Budakalazi) در منطقه پیکان شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منشایابی نهشته های بادی شرق زابل از طریق مورفوسکپی و آنالیز فیزیکی و شیمیایی رسوبات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دشت سیستان بدلیل وجود رسوبات آبرفتی و رودخانه ای ریز دانه، فرسایش پذیری زیادی داشته که با توجه به وزش بادهای 120 روزه و خشک بودن منطقه این ذرات ریز به راحتی جا بجا شده و باعث به وجود آمدن تپه های ماسه ای به اشکال مختلف می شوند. تحقیقات میدانی حکایت از این دارد که منشا رسوبات منطقه به رسوبات پلییستوسن و رسوبات جدید یعنی نهشته های دریاچه ای بستر هامونهای خشک شده فعلی و نهشته های دلتایی رودخانه های سیستان، پریان و نیاتک که با ده ها متر ضخامت، کف چاله سیستان را پوشانده اند، بر می گردد. بخشی از این بادرفتها از نهشته های دریاچه ای نشات گرفته و بخشی دیگر از دانه های حمل شده توسط باد به ویژه بادهای 120 روزه از قسمتهای غربی و خارج از محدوده مطالعاتی ممکن است ناشی شده باشند. دشتهای غربی رودخانه هامون از جمله نواحی است که آن را می توان منشا بخش هایی از شنزارها به حساب آورد. هدف این مقاله آن است که با استفاده از روش های آنالیز فیزیکی و شیمیایی مثلDSC, TGA, BET, XRD و طیف گیری و تفسیر فازهای متعدد نمونه ها و همچنین مورفوسکپی رسوبات، منشا آنها را تعیین نماید، زیرا اگر آزمایشات جنس و مورفوسکپی نمونه ها را یکسان نشان دهد، حکایت از آن دارد که منشا همه این رسوبات یکی است، در غیر این صورت باید منشا و خواستگاه های متفاوتی داشته باشند.
جغرافیا ، طبیعت و محیط زیست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از صاحبنظران امروز، جغرافیای انسانی را دانش مطالعه جامعه و فضا می دانند. این در حالی است که مدت ها جغرافیای انسانی به مثابه اکولوژی انسانی تلقی می شد و این به معنای روابط انسان با طبیعت یا به عبارت واضح تر انسان و محیط بود. بطور موازی از سالهای 1970 جغرافیای طبیعی با روی آوری به اکولوژی، محیط زیست را جایگزین محیط نمود.
با توجه به سؤالاتی که در این زمینه مطرح می-باشد. جادارد که جهت گیریهای دو گانه ای که موجب تحول در اهداف جغرافیای انسانی و جغرافیای طبیعی گردید؛ و به مدل هائی که الهام بخش جغرافیادانان در دو حوزه انسانی و طبیعی شده است بپردازیم. همچنین ضرورت دارد تا بر مفاهیمی چون محیط و یا محیط زیست که توسط جامعه جغرافیائی بطور وسیعی بکار رفته ولی در با ابهاماتی مواجه است تامل نمائیم. علاوه بر این، نگاه ژرف تری بر مفهوم رابطه انسان و محیط که بسته به رویکردهایی مختلف، جهت های مختلفی بخود می گیرد را ضروری می نماید.
ارائه یک رابطه جدید برای تخمین میزان تابش کل در اقلیمهای مختلف ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محاسبه تابش خورشیدی رسیده به یک سطح افقی کاربردهای زیادی در محاسبات مصرف انرژی دارد. روش های زیادی برای پیشبینی تابش خورشیدی رسیده به یک سطح افقی در سطح زمین ارائه شده که این روش ها برای اقلیمها و شرایط خاص مقدار تابش خورشیدی را صحیح پیشبینی می کنند و یا بر اساس دادههای اندازهگیری شده در آن منطقه به دست آمدهاند. بنابراین ارائه روش مناسب برای پیشبینی صحیح میزان تابش خورشیدی برای اقلیمهای مختلف ایران ضروری به نظر می رسد. در این تحقیق با استفاده از دادههای اندازهگیری شده میانگین ماهانه و روزانه تابش کل خورشیدی توسط سازمان هواشناسی کشور برای یک دوره 14 ساله (1992-2005)، روش جدیدی برای برآورد میزان تابش کل خورشیدی رسیده به یک سطح افقی ارائه شده است. نتایج نشان می دهند که رابطه جدید ارائه شده و همچنین روش واتانابه به شرطی که ضریب صافی هوا به صورت صحیح برآورد شود، برای شهرهای مختلف ایران نتایج خوبی به دست میدهد.