فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
مسکن کوچکترین عنصر سکونتگاه ها، مهمترین کاربری شهری و یکی ازشاخص های عمده ارزیابی توسعه یک کشور است. هدف این مقاله، بررسی وضعیت گروه های درآمدی و برآورد مسکن گروه های کم درآمد، با استفاده ازتکنیک های آماری مورد استفاده در برنامه ریزی مسکن بوده. متدولوژی آن بنیادی-کاربردی است.این مقاله سعی دارد با بررسی وضعیت گروه های درآمدی و شاخص های تامین مسکن مانند متوسط سطح زیر بنا متوسط در آمد و... دردهک های موجود به تخمین نیاز مسکونی و برآورد توان مالی گروه های کم درآمد استان هرمزگان بپردازد و نتایج حاصل را برای برنامه ریزی دقیق تر مسکن در استان هرمزگان به کار برد.طبق یافته های تحقیق وضعیت مسکن در گروه های کم درآمد ازسال 75 به بعد در حال بدتر شدن است و عدم توانایی تامین مسکن مناسب از دهک های ا، 2و3 به سمت دهک های 4و5 نیز کشیده شده است. همچنین نرخ اجاره نشینی نشان می دهد که سرمایه گذاری های بخش های مختلف به سمت دهک های درآمدی بالاست و این نیاز به برنامه ریزی دقیق برای این استان برای دهک های پایینی را ضروری می سازد.
تاثیر تکتونیک جنبا بر مورفولوژی مخروط افکنه درختنگان در منطقه شهداد کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"مخروط افکنه حوضه آبریز درختنگان یکی از مخروط افکنه های بزرگ ایران در ناحیه ای کاملا خشک در شمال- شمال شرق کرمان است. این مخروط افکنه به واسطه فرسایش مواد در حوضه آبریز رودخانه درختنگان و نهشته شدن این مواد در بخش انتهایی این حوضه یعنی دشت لوت شکل گرفته است. تکتونیک به عنوان یکی از عوامل درونی در شکل گیری این پدیده نقش اساسی داشته است. فعالیت های تکتونیکی با تاثیرگذاری در محل استقرار مخروط افکنه، افزایش رسوب دهی، افزایش شیب و در نتیجه افزایش توان حمل و مقدار رسوب رودخانه درختنگان، نقش خود را در تحـول و تکامل امروزی آن ایفا نموده است و به استناد ارزیابی روش های متعدد تکتونیک جنبا(Active Tectonic) این منطقه جزء مناطق فعال تکتونیکی قلمداد می شود. از مهمترین شواهد تکتونیکی در منطقه می توان به وجود گسل های موجود در منطقه، رسوبات مخروط افکنه از راس تا انتها، بررسی نیمرخ طولی مخروط افکنه در گذشته و حال و... اشاره نمود.
حوضه رودخانه درختنگان از شرق به کویر لوت، از غرب به کوههای باغ بالا و کلیسکی از طرف شمال به ارتفاعات دهران و از جنوب به کوه جفتان محدود می شود. در این پژوهش با بررسی شواهد ژئومورفیک، تاثیر تکتونیک جنبا در نحوه تکوین و تغییر شکل مخروط افکنه تحلیل شده است"
مطالعه میکرومورفولوژیک تکامل افق آرجیلیک در خاک های لسی نواحی مرطوب و نیمه مرطوب جنوب غرب استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق بر روی افق های آرجیلیک خاکهای لسی مناطق مرطوب و نیمه مرطوب جنوب غربی استان گلستان با رژیم های رطوبتی زریک و یودیک و حرارتی ترمیک و مزیک صورت گرفته است. خاکهای مورد مطالعه شامل گروه های بزرگ Hapludalfs و Haploxeralfs از راسته Alfisols میباشند. آبشویی، پایداری سطوح، پوشش گیاهی، ساختمان و زهکشی مناسب، شرایط مطلوبی را برای حرکت ذرات رس به عمق پروفیل خاک و تشکیل افق آرجیلیک فراهم نموده است. مهمترین عوارض میکرومورفولوژیک مشاهده شده پوشش های رسی و نواحی تخلیه آهک بودند. پوسته های رسی در بی فابریک های کریستالیتیک-لکه ای و لکه ای همراه با کانی های اسمکتیت و ورمی کولیت مشاهده شده اند. پوشش های رسی ضخیم و آرایش یافته همراه با کانی ورمی کولیت، فرم پرشدگی و هیپوکوتینگ آهک و حداکثر نواحی تخلیه آهک دیده شده است. کانی های رسی اسمکتیت و ورمی کولیت، خاصیت انقباض و انبساط و میزان بارش در مقدار پوشش های رسی موثر بوده است. غالب بودن کانی ورمی کولیت در افق های خوب توسعه یافته باعث کاهش خاصیت انقباض و انبساط و افزایش مقدار پوشش رسی شده است. مقدار بالای کربنات و بی فابریک کریستالیتیک در افق های زیرین ناشی از فرآیند تجمع مجدد آهک است که این فرضیه به وسیله کانال های پوشیده شده توسط کلسیت اثبات می شود. آنالیز هر یک از پارامتر های شاخص تکاملی MISECA نشان می دهد که پوشش های رسی و نواحی تخلیه آهک تاثیر گذارترین فاکتور ها در تحول افق های آرجیلیک مورد مطالعه بوده اند. نتایج همچنین نشان داده است که علاوه بر اقلیم، نوع و مقدار کانی های رسی نیز در تحول افق های آرجیلیک موثر بوده اند.
تحلیل الگوهای رشد هوشمند شهری در مناطق چهارده گانه اصفهان بر اساس مدل های برنامه ریزی منطقه ای
حوزههای تخصصی:
رشد پراکنده شهری، گسترش فیزیکی سریع و بی برنامه شهرها و در پی آن استفاده بی رویه از وسایل نقلیه موتوری، این مکان ها را با چالش های زیست محیطی فراوانی مواجه کرده است که حاصل آن افزایش آلودگی های محیطی و از بین رفتن زمینهای کشاورزی و افزایش هزینه زیرساخت های شهری بوده است. بنابراین جهت سامان دهی به چنین رشدی، از الگوهای نوین برنامه ریزی همچون رشد هوشمند استفاده می شود که این الگو بر افزایش تراکم شهری، اختلاط کاربری ها و کاهش استفاده از اتومبیل تأکید دارد و هدف اصلی آن تأمین سلامتی و رفاه شهروندان است، لذا با دستیابی به رشد هوشمند می توان زمینه تحقق توسعه پایدار شهری را فراهم نمود. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از 45 شاخص از جنبه های مختلف اقتصادی-اجتماعی، کالبدی، زیست محیطی و دسترسی، به تحلیل الگوهای رشد مناطق شهری اصفهان پرداخته است که در این راستا از مدل های تاپسیس و امتیاز استاندارد جهت رتبه بندی و تحلیل های تطبیقی استفاده گردید. نتایج حاصله بیانگر این است که؛ بر اساس مدل تاپسیس، مناطق 5 و4 کاملا برخوردار، مناطق 13و2 و6 برخوردار، مناطق 8 و12 نیمه برخوردار و سایر مناطق محروم می باشند و بر اساس مدل امتیاز استاندارد مناطق 13 و5 و4 کاملا برخوردار، مناطق 2 و 6 برخوردار، مناطق14و12 نیمه برخوردار و سایر مناطق محروم می باشند و نتایج کاربرد هر دو مدل تقریبا یکسان بوده است به طوری که در هر دو مدل، مناطق 5 و 4 برخوردار ترین منطقه و مناطق 9،10،11،7، 3، 1 جزء مناطق محروم بوده اند. با مد نظر قرار دادن نتایج حاصله، توجه به رشد هوشمند شهری در 14 گانه اصفهان امری اجتناب ناپذیر است.
ارائه یک رابطه جدید برای تخمین میزان تابش کل در اقلیمهای مختلف ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محاسبه تابش خورشیدی رسیده به یک سطح افقی کاربردهای زیادی در محاسبات مصرف انرژی دارد. روش های زیادی برای پیشبینی تابش خورشیدی رسیده به یک سطح افقی در سطح زمین ارائه شده که این روش ها برای اقلیمها و شرایط خاص مقدار تابش خورشیدی را صحیح پیشبینی می کنند و یا بر اساس دادههای اندازهگیری شده در آن منطقه به دست آمدهاند. بنابراین ارائه روش مناسب برای پیشبینی صحیح میزان تابش خورشیدی برای اقلیمهای مختلف ایران ضروری به نظر می رسد. در این تحقیق با استفاده از دادههای اندازهگیری شده میانگین ماهانه و روزانه تابش کل خورشیدی توسط سازمان هواشناسی کشور برای یک دوره 14 ساله (1992-2005)، روش جدیدی برای برآورد میزان تابش کل خورشیدی رسیده به یک سطح افقی ارائه شده است. نتایج نشان می دهند که رابطه جدید ارائه شده و همچنین روش واتانابه به شرطی که ضریب صافی هوا به صورت صحیح برآورد شود، برای شهرهای مختلف ایران نتایج خوبی به دست میدهد.
تحلیل آماری خطرپذیری مناطق 11 و 12 شهر تهران در برابر زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علیرغم تلاشهای گسترده بسیاری که در جهان برای تعیین خطرات زمینلرزهای انجام شده است هنوز امکان پیشبینی دقیق زمان و مکان زمینلرزهها میسر نشده است. بررسیها و مطالعات انجام شده حاکی از آن است که با توجه به اطلاعات قابل دسترس و آمار و احتمالات میتوان آسیبپذیری مناطق مسکونی در حین رخداد زمینلرزه را پیشبینی و تدابیر لازم را اندیشید. در راستای این هدف با توجه به پژوهشهای کتابخانهای و میدانی پرسشنامهای تهیه شد و از طریق معادله کوکران 322 پرسشنامه در مناطق 11 و 12 براساس جمعیت موجود توزیع شد. سپس با استفاده از تحلیلهایی مثل رگرسیون و روش T، کیدو و همبستگی از طریق نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل اطلاعات آماری انجام شده است. نتایج تحلیلهای بهعمل آمده حاکی از آن است که بین شاخصهای آسیبپذیری، قدمت ساختمان، تراکم، نوع مصالح و عرض معبر رابطه معنیدار وجود دارد و از نظر شاخص آسیبپذیری، منطقه 12 بیش از منطقه 11، در شاخص عرض معبر، منطقه 12 کمتر از منطقه 11 بوده و 3/81% از مساکن قرار گرفته در بافت متراکم در سطح آسیبپذیری زیاد قرار دارند. در ضمن برای طراحی نقشهها و تحلیل فضایی نیز از نرمافزار Arc GIS استفاده شده است.
جزایر قوسی و انواع برخورد صفحات لیتوسفر
حوزههای تخصصی:
تحلیل مقایسه عملکرد شبکه های عصبی مصنوعی و مدل های رگرسیونی پیش بینی رسوب معلق : مطالعه موردی : حوضه آبخیز اسکندری واقع در حوضه آبریز زاینده رود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از جنبه های حائز اهمیت در مدیریت محیط در ژئومورفولوژی کاربردی حل مشکل برآورد رسوب یک سیستم رودخانه ای میباشد. هدف این مطالعه ارزیابی عملکرد مقایسه ای دونوع شبکه عصبی مصنوعی (مدل ژئومورفولوژیکی و مدل غیر ژئومورفولوژیکی) و دو نوع مدل رگرسیونی (مدل توانی ومدل غیر خطی چندگانه) برای پیش بینی بار رسوب معلق حوضه اسکندری در حوضه آبریز زاینده رود میباشد. مدل ها براساس آمار 104 حادثه وقوع همزمان ثبت شده دبی و رسوب طراحی شده اند. پارامترهای ژئومورفولوژیکی بکار رفته در مدل های مزبور شامل: نسبت ناهمواری، ضریب شکل و تراکم زهکشی می باشند. شبکه های عصبی مصنوعی طراحی شده از نوع انتشار برگشتی چهار لایه است. بهترین نتایج پیش بینی مربوط به روش شبکه عصبی مصنوعی ژئومورفولوژیکی با ضریب تبیین معنی دار 98/0 و جذر میانگین خطای 49/4 در مقایسه با روش شبکه عصبی مصنوعی طراحی شده بر اساس آمار جریان با مقادیر ضریب تبیین 96/0 و خطای35/5 میباشد. عملکرد روش های رگرسیونی با ضریب تبیین 893/0 و خطای66/8 برای روش چند متغیره غیرخطی ومقادیر ضریب تبیین 814/0 و خطای برآورد 05/15 برای روش غیر خطی ساده توانی ضعیف تر از شبکه های عصبی مشاهده گردید. تفاوت فاحش در شاخص های ارزیابی مدل های شبکه عصبی مصنوعی نسبت به روش های رگرسیونی در عملکرد مناسب آنها برای تعداد کم نمونه های مدل میباشد. بنابراین شبکه های عصبی مصنوعی به خصوص شبکه های ژئومورفولوژیکی به عنوان یک ابزار قوی پیش بینی شایسته بار رسوب یک سیستم پیچیده رودخانه ای معرفی میشوند.
نقش مشارکت جوامع محلی در صنعت گردشگری پایدار (مطالعه موردی: سرعین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غفلت از جوامع محلی در فعالیت های صنعت گردشگری خلأیی اساسی در برنامه ریزی مشارکتی به منظور دستیابی به توسعة پایدار گردشگری محسوب می شود. الگوی توسعة گردشگری جامعه محور می کوشد بخشی از این خلأ اساسی را پر کند. تحقیق حاضر با محوریت الگوی توسعة گردشگری جامعه محور به دنبال تعیین وضعیت مشارکت ساکنان محلی سرعین در زمینة گردشگری پایدار و همچنین معرفی رویکرد مشارکتی به عنوان راهبردی برای توسعة پایدار گردشگری در منطقة مورد مطالعه بوده است. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و برای تبیین و تشریح موضوع مورد نظر از دو روش اسنادی و میدانی استفاده شده است. در این زمینه، مطالعة پیمایشی با استفاده از نرم افزار Spss و بهره گیری از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر انجام گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد سازوکار صنعت گردشگری در سرعین به گونه ای است که بیشتر ساکنان بومی در آن نقشی ندارند و مشارکتی عینی در فعالیت های گردشگری ندارند. با این همه، پتانسیل مشارکتی در آن به منظور دستیابی به توسعة پایدار گردشگری به ترتیب اولویت از طریق ملاحظات اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی گردشگری قابل حصول است. موارد اخیر به ترتیب با ضرایب بتای 611/0، 198/0 و 118/0 و مجموع همبستگی 683/0 و ضریب تعیین 467/0 نقش مؤثری در توسعة پایدار گردشگری سرعین داشته اند. بدین ترتیب، مشارکت اقتصادی در درجة اول و مشارکت زیست محیطی در درجة دوم از طریق تأثیرگذاری بر مشارکت اجتماعی- فرهنگی ساکنان، زمینة توسعة پایدار گردشگری را در سرعین فراهم می سازند.
تبدیل ژئوپلیتیک جنگ به ژئوپلیتیک صلح (بررسی موردی: تاثیر سیاست خارجی افریقای جنوبی بر امنیت منطقه ای در دوره آپارتاید و پس از آن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افریقای جنوبی در طول چهار دهه دوران آپارتاید، به دلیل اتخاذ ایدئولوژی تبعیض نژادی، با کشورهای همسایه و اعضای جامعه جهانی اختلاف داشت. این سیاست پس از خروج پرتغال از جنوب افریقا در سال 1975، وضعیت منطقه را در ژئوپلیتیک جنگ قرار داد و سبب شد امنیت منطقه به خطر افتد. این وضعیت انزوای بین المللی کشور را در پی داشت و تلاش سیاست گذاران کشور را به رفع مشکلات امنیتی با همسایگان و مسایل داخلی معطوف کرد.با تغییر ساختار بین المللی، فشار بر دولت حاکم مبنی بر تغییر ایدئولوژی و مذاکره با گروه های مخالف افزایش یافت و با تغییر کارگزاران (ماندلا و دکلرک) زمینه برای حذف آپارتاید فراهم شد. پس از روی کار آمدن دولت جدید، این کشور با اتخاذ ایدئولوژی ای مبتنی بر واقع گرایی سیاسی، با الگو قرار دادن شعار احترام به حقوق بشر، عدالت و برابری، درصدد ترمیم روابط خود با نظام جهانی برآمد و هویت سیاسی خود را تغییر داد؛ به طوری که برای برطرف کردن بسیاری موانع و پیش فرض ها و به منظور حل مشکلات سیاسی و اقتصادی، با عضویت در سازمان های منطقه ای و بین المللی، از تمام امکانات خود برای ایفای نقش میانجی در منازعات منطقه ای جنوب صحرا و قاره افریقا استفاده کرد و سبب تغییر تصورات کشورهای همسایه و نظام بین الملل شد. این سیاست، فضای ناامن منطقه را به سمت امنیت و توسعه تغییر داد و ژئوپلیتیک صلح را بر منطقه حاکم کرد.
بررسی مکانی رابطه بارش با ارتفاع در ایران زمین
حوزههای تخصصی:
کاربرد شاخص امنیت اقتصادی در تبیین تحولات ژئواکونومیکی در فرآیند جهانی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آزادسازی فعالیتهای اقتصادی در کلیه زمینه های بازرگانی، سرمایه گذاری و انتقال اعتبارات در فراسوی مرزهای جغرافیایی ملی و تغییر در پارادایم فناوری، بستر اصلی جهانی شدن به حساب می آید. فناوریهای عمده روند جهان گرایی در زمینه های انرژی، حمل و نقل و ارتباطات راه دور که منجر به سه موج بلند پی در پی در رشد اقتصادی جهانی شده اند، بیشترین نقش را در تحولات ژئواکونومیک عصر حاضر ایفا کرده اند. این تغییر کیفی و پراهمیت است که عصر جهانی شدن را از عصر تجارت بین المللی متفاوت می سازد. با توجه به ژئواکونومیک محور شدن جهان در این فرآیند، شاخص جدیدی در بین شناسه هایی ژئوپلیتیکی اهمیت و ارزش بیشتری را به دست آورد. این شاخص امنیت اقتصادی نام دارد. زمانی که بتوان آن را به نوعی کمی و محاسبه کرد، مشاهده می شود که تا چه حد توانایی پژوهشگران در تحلیل تفاوتهای ژئواکونومیکی، تبیین دلایل و عوامل اختلاف شکاف بین کشورهای غنی و فقیر و علل ظهور برتریهای ژئواکونومیکی در سطح جهان، افزایش پیدا می کند. در این مقاله ضمن پرداختن به ادبیات تجربی و نظری موضوع، بر مبنای یک مدل مفهومی شاخص امنیت اقتصادی تبیین می شود. پس از احصای عوامل اصلی تشکیل دهنده آن، این شاخص برای 117 کشور جهان و برای تمامی سالهای دوره 2002-1980، بر اساس اطلاعات شاخصهای بین المللی از بانک اطلاعاتی WDI، محاسبه شده است. برآورد شاخص امنیت اقتصادی به روشی جدید از نتایج این مقاله است که به وسیله آن محقق نه تنها توانسته است به وسیله آن تحولات ژئواکونومیکی جهان را به اجمال تحلیل قرار کند بلکه موفق شده است وضعیت این شاخص در ایران را در یک سیر تاریخی، با خود و در مقایسه با سایر کشورهای بررسی شده، مقایسه کند. در خاتمه، توصیه های سیاستی نیز در ارتباط با چگونگی ارتقای بیشتر شاخص امنیت اقتصادی کشور به منظور بهره برداری از تمام فرصتهای ژئواکونومیکی ایران، ارایه شده است.
آینده فرصت های کارآفرینی در حوزه زمین گردشگری مطالعه موردی؛ منطقه جلفا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین گردی(ژئوتوریسم)، یکی از گونه های تخصصی طبیعت گردی است که به معرفی پدیده های زمین شناسی به گردشگران با حفظ «هویت مکانی» آن ها می پردازد. در این راستا، منطقه جلفا در شمال غرب استان آذربایجان شرقی می تواند به عنوان یکی از مکان های زمین گردشگری مطرح در سطح ملی و بین المللی گردد. این پژوهش در پی پاسخ به این سوال است که عمده ترین فرصت های کسب و کارهای گردشگری برای رونق منطقه جلفا و ایجاد اشتغال برای کارآفرینان چیست؟ این پژوهش یک بررسی پیمایشی از نوع توصیفی است. جامعه آماری تحقیق 100 نفر می باشد، در جمع آوری داده ها از روش مصاحبه، مشاهده و پرسش نامه استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماریSPSS انجام گرفته است. پس از گردآوری داده ها، فرصتهای کسب و کار زمین گردشگری شناسایی و آینده فرصت های کارآفرینی در حوزه زمین گردشگری در منطقه جلفا اولویت بندی گردید. نتیجه نشان می دهد توجه به ایجاد فرصتهای جدید در کنار فرصتهای طبیعی و موجود در منطقه منجر به افزایش و تقویت فرصتهای شغلی در منطقه می گردد. در پایان برای آینده فرصتهای کارآفرینی در منطقه جلفا راهکارها و پیشنهادهایی ارائه شده است.
تدوین حوزه های راهبردی توسعه مقاصد گردشگری با استفاده از تطبیق تئوریک و کاربردی مدل های چرخه حیات مقصد و شاخص رنجش داکسی مورد شناسی: مصر، فرحزاد، محمد آباد کوره گز؛ ابوزیدآباد، بند ریگ و عشین، ریگ جن، جندق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدل چرخه حیات مقصد گردشگری باتلر، مراحل مختلفی را برای سیر تحول مقاصد قائل است. مقاصد گردشگری بر اساس جایگاهی که در چرخه حیات خود دارند واجد ویژگیهایی هستند که باید در فرایند برنامهریزی راهبردی مورد توجه قرار گیرند. در کنار مدل باتلر، مدل شاخص رنجش داکسی نیز با ارائه مراحل مختلف، عکسالعملهای رفتاری و نگرشی خاصی را برای مقاصد تعریف نموده است. نگارندگان این مقاله با ارائه ماتریسی ترکیبی و یکپارچه، امکان بررسی کیفی محیط فیزیکی، اجتماعی و فرهنگی مقاصد را فراهم ساخته و از سوی دیگر، با ترکیب این ابزارها، زمینه پیشبینی رفتارها و برخوردهای جامعه محلی را در مقابل تغییرات احتمالی و روند رشد گردشگری و همچنین امکان تدوین حوزههای راهبردی توسعه گردشگری مقاصد گردشگری را میسر نمودهاند. برای دستیابی به این مهم، چهار گام مشخص طی شده است: 1- شناخت وضع موجود 2- تجزیه و تحلیل 3- سنتز و تلفیق 4- ارائه حوزههای راهبردی و اولویتبندی آنها. نتایج بررسیهای صورت گرفته نشان میدهد که اولویت و ترکیب حوزههای راهبردی در مراحل مختلف متفاوت است، به طوری که نمونههای مورد مطالعه مصر- فرحزاد- محمدآباد کورهگز، عشین-ریگ جن-جندق و ابو زیدآباد-بند ریگ با توجه به ویژگیها و تطابق آن با ویژگیهای مدلها به ترتیب در ابتدای مرحله رشد، اکتشاف و مشارکت (طبق مدل چرخه حیات مقصد) و مرحله بیتفاوتی و علاقهمندی (طبق مدل شاخص رنجش داکسی) قرار دارد که متناسب با شرایط آنها، حوزههای راهبردی مورد نیاز تعریف شده است.
کاربرد ترکیب الگوریتم خوشه بندی و الگوریتم رقابت استعماری (ICA) در سطح بندی توسعه یافتگی مناطق روستایی (مطالعة موردی: بخش مرکزی شهرستان بویراحمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دراثر برنامه ریزی های نامطلوب و متمرکز گذشته، کیفیت توسعه و زیرساخت های آن مسائل عمده ای را در روند توسعة روستاهای کشور ایجاد کرده است. ابعاد گوناگون و پیچیدگی ساختاری این موضوع، یکی از تنگناهای اساسی در ارائة مدل مناسب برای توزیع اعتبارات به شمار می آید. دراین راستا، در پژوهش حاضر به موضوع سطح بندی مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان بویراحمد می پردازیم. این تحقیق، به لحاظ هدف کاربردی است. جامعة آماری پژوهش، روستاهای بالای 20 خانوار و بخش مرکزی شهرستان بویراحمد (89 روستا) بودند که 566 روستایی مطالعه شدند. برای جمع آوری داده ها، علاوه بر اسناد، از پرسش نامة محقق ساخته نیز استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ (561/0- 955/0) به دست آمده، بیانگر بهینگی پرسش نامه بود. برای تعیین شاخص های به کاربرده شده، از رویکرد اندام وار استفاده شد. برای تعیین سطوح توسعه یافتگی، از روش تحلیل خوشه ای به شیوة K-means و الگوریتم رقابت استعماری (ICA) استفاده شد. داده پردازی نیز با استفاده از نرم افزار MATLAB 7.10 انجام شد. یافته ها نشان داد که جواب بهینة الگوریتم ترکیبی K-means و ICAاز بهترین جواب الگوریتم K-means بهتر است؛ این موضوع اعتبار این الگوریتم را به وضوح نشان می دهد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که پراکنش فضایی توسعه یافتگی در منطقة موردمطالعه در وضعیت متوازنی قرار ندارد؛ بهطوری که اغلب روستاها (43/49%) در سطح نسبتاً محروم قرار می گیرند. همچنین، در سطوح در حال توسعه و توسعه یافته به ترتیب، 08/28% و 47/22% از روستاها قرار دارند. افزون براین، روستاهای دهستان سررود شمالی از وضعیت توسعه-یافتگی بهتری نسبت به سایر روستاهای بخش مورد مطالعه برخوردار هستند.
پیش بینی بارش های سنگین غرب کشور بر اساس برآوردهای رادار هواشناسی با استفاده از روش Z-R(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
59 - 74
حوزههای تخصصی:
میزان بارش اندازه گیری شده توسط رادار با میزان بارش دریافت شده در سطح زمین تفاوت دارد. این اختلاف علل متعددی دارد که برخی از آن ها به ماهیت رادار و برخی دیگر به شرایط آب وهوایی هر منطقه مربوط می شود. در نتیجه برای تعیین میزان بارش های دریافتی در سطح زمین از داده های حاصل از رادار، باید داده های رادار را بر اساس داده های زمینی تصحیح کرد. پیوند میان بارش و بازتابندگی رادار نمایی است از z=aRb. اگر مقادیر ضرایب این مدل درست انتخاب نشوند برآورد مقدار بارش توسط رادار با اشتباه همراه می شود. اندازه و توزیع چکه های بارش اثر زیادی بر مقادیر ضرایب این مدل دارد. دامنه ی وردش در ضرایب این مدل بسیار زیاد است. دراین پژوهش از داده های رادار کرمانشاه به عنوان نماینده غرب کشور استفاده شد. ایتدا بارش های 26 تا 27 آبان سال 1394 و 10 تا 12 آذر سال 1395 ایستگاه های کرمانشاه، سرپل ذهاب، قصرشیرین، اسلام آباد، کنگاور، روانسر، سنقر، گیلان غرب، جوانرود، هرسین، سومار و تازه آباد که در محدوده ی 30 تا 100 کیلومتری رادار کرمانشاه جا گرفته اند، بررسی شد. در بارش اول برای هریک از نقاط مورد مطالعه، زاویه ی ارتفاع بهینه ی پرتو انتخاب و رابطه ی مربوط به آن نقطه استخراج و ضرایب تصحیح بدست آمد. با استفاده از این رابطه مقدار بارش برآوردی رادار از 31 درصد به 96 درصد افزایش یافت و میانگین مجموع بارش برآورد شده رادار از 9/8 به 4/32 میلی متر رسید که از میانگین واقعی فقط 1 میلی متر کم تر است. در بارش دوم، با استفاده از داده های بارش تمام نقاط مورد مطالعه، فقط یک معادله استخراج شد و ضرایب تصحیح رادار به دست آمد. نتایج برآورد بارش رادار به این روش نیز با تقریب خوبی مورد قبول بود و میانگین مجموع بارش برآورد رادار از 6/9 به 5/23 میلی متر افزایش یافت که 4 میلی متر از مقدار واقعی کم تر بود.