فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۳۴٬۸۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
با توجه به چالش های اخیر مناطق شهری و روستایی کشور، در سال های پیش رو، مناطق شهری و روستایی ایران با عدم قطعیت ها و مسائل کلانی روبرو خواهند شد. آمایش سرزمین و رفع چالش های مسائل کلان شهری و روستایی کشور در آینده نیازمند شناسایی این مسائل و برنامه ریزی برای رفع و یا کاهش اثرت آن است. لذا در این پژوهش با استفاده از رویکرد آینده پژوهی که دارای رویکردی کیفی- توصیفی است، به بررسی هدف تحقیق پرداخته شد. برای رسیدن به این هدف ابتدا با استفاده از ادبیات تحقیق و مطالعات کتابخانه ای و همچنین به کمک نظرات 70 کارشناس در زمینه های مختلف تحصیلی، ابتدا مسائل کلان توسعه شهری و روستایی و آمایش سرزمین در افق ایران 1420 شناسایی شدند. در ادامه با روش تحلیل کیفی و نظر کارشناسان امر سناریوهای استراتژیک کشور برای رفع چالش های آمایش کشور در افق 1420 ارائه شد. نتایج تحقیق نشان داد که آمایش کشور در افق ایران 1420 با اختلالات ناگهانی پیش بینی نشده و افزایش عدم اطمینان در کنار تغییرات دگرگون کننده اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، زیست محیطی، جمعیتی، ژئوپولتیک، تغییرات اقلیمی، فضای مجازی، افزایش نابرابری ها و تهدیدهای پیش بینی شده و نشده ای روبرو خواهد بود. در این راستا 20 سناریوی آینده نگر برای رفع مسائل کلان ارائه شده در پژوهش تدوین و طراحی شد که این سناریوها به منظور به چالش کشیدن مفروضات فعلی و طرح سوالات مهم برای آینده آمایش کشور ارائه و طراحی شده اند. این سناریوها تعدادی ملاحظات استراتژیک را برای چگونگی آماده سازی آمایش کشور برای پاسخگویی به نیازهای در حال توسعه جامعه شهری و روستایی در افق آمایش کشور 1420 در مواجهه با آینده ای بسیار پویا و نامشخص نشان می دهد.
بهینه سازی فرم شهری پایدار با استفاده از الگوریتم های چندمعیاره (مورد مطالعه: شهر بهارستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد شهرنشینی و محدودیت در زمین و منابع زیست محیطی، ضرورت توسعه پایدار در کلان شهرها را نمایان می کند. شکل پایدار شهر یکی از راه های دست یافتن به این ضرورت است. در همین راستا، این مقاله به ارائه الگوریتمی جهت ساماندهی شکل شهر و تحلیل دریافت نور خورشید در طرح ایجادشده و با هدف حداکثر کردن میزان زیربنا و مساحت حیاط برای بلوک های مسکونی تولیدشده توسط همین الگوریتم به مدل سازی یک منطقه شهری در شهر بهارستان اصفهان می پردازد. روش این پژوهش از نظر هدف، کاربردی‑توسعه ای و از نظر روش ترکیبی از روش های اسنادی، تحلیلی و مدل سازی است که با 5000 مدل سازی با الگوریتم چندمعیار والاسی ایجاد می شود و نتایج شبیه سازی های طرح به دست آمده نشان می دهد که این روش توانایی بالایی در ایجاد فضای های شهری با بهره مندی بسیار بالا از شاخص های انرژی تابشی خورشید، با دسترسی 95 درصد مناطق از انرژی بیش از 1000 کیلو وات ساعت بر مترمربع، میزان دسترسی به گنبد آسمان در فضای باز شهری و فضاهای داخلی ساختمان ها بیش از 70 درصد و میزان ساعت برخورداری از نور خورشید بیش از 35 ساعت در کوتاه ترین ماه سال را دارد و دارای پتانسیل بالایی در تسهیل طراحی برای کارشناسان حوزه شهری است.
شناسایی شرایط و امکانات ایجاد شبکه تلویزیون روستایی در روستاهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
163 - 182
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اگر فرض گرفته شود که دسترسی به رسانه ها و شبکه های دیداری و مصرف آنها، یکی از علل اصلی دگرگونی اجتماعی و حرکت در مسیر پیشرفت و تحقق اهداف توسعه پایدار به معنای عام آن است، مسأله اساسی این است که وضعیت مصرف رسانه ای در مناطق روستایی ایران، خواه رسانه های سنتی و جمعی و خواه رسانه های نوین، به چه نحو است؟ و یا برآورد شرایط و امکانات ایجاد شبکه تلویزیون روستایی در روستاهای ایران چگونه است؟
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی شرایط و امکانات ایجاد شبکه تلویزیون روستایی در روستاهای ایران، انجام شده است.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و با رویکرد کیفی؛ دارای ماهیت ژرفانگر و اکتشافی است. بر این اساس، به منظور شناسایی شرایط و امکانات ایجاد و توسعه شبکه تلویزیون روستایی در کشور، از مدل نظریه زمینه ای (گراندد تئوری)، و روش دلفی استفاده شده است.
قلمرو جغرافیایی: قلمرو پژوهش کل روستاهای ایران را شامل شده است.
یافته ها: یافته های حاصل از مصاحبه با متخصصان، مجموعه عوامل و شرایط موثر بر ایجاد شبکه تلویزیونی روستایی را مشخص کرد. این عوامل به پنج دسته اصلی تقسیم می شوند: (1) شرایط و امکانات علّی که شامل مطالعات جامع درباره نیازهای روستاهای ایران، آگاهی رسانی و آموزش برای بهره برداری بهینه از تلویزیون در روستاها، و تأمین منابع مالی لازم است. (2) شرایط و امکانات زمینه ای که شامل شناخت اهمیت توسعه روستایی از طریق رسانه، مشارکت جوامع محلی، مدیریت یکپارچه، نوآوری در رویکردها، توسعه زیرساخت های فنی و ساماندهی مناطق روستایی است. (3) دسته شرایط مداخله گر که شامل رویکردهای غیرمتمرکز، ارزیابی مستمر، برنامه ریزی جامع، بهره گیری از تجربیات جهانی، همکاری جوانان روستایی و استفاده حداکثری از ظرفیت های محلی است. (4) تدوین چشم انداز روشن برای روستاهای مجهز به تلویزیون، تقویت مدیریت یکپارچه، رفع موانع توسعه، و افزایش فعالیت های سازمان های مردم نهاد از جمله راهبردهای پیشنهادی است. (5) پیامدها که حاکی از آنست که ایجاد شبکه تلویزیونی روستایی می تواند به توسعه اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی روستاها و همچنین تقویت حاکمیت خوب در مناطق روستایی کمک کند. (6) موانع اصلی که شامل محدودیت های ساختاری و نهادی، مشکلات اقتصادی و اجتماعی در روستاها، ساختار سیاسی کشور، چالش های دیجیتالی و برخی محدودیت های داخلی سازمان صدا و سیما است.
نتیجه گیری: پیاده سازی شبکه تلویزیون روستایی در روستاهای کشور ممکن نمی شود، مگر با اجرای سیاست های خاصی مانند دگرگون سازی، این عبارت به این معناست که نیازهای روستاییان باید در جایگاه نخست قرار بگیرد.
واکاوی نقش بازار در انسجام فرم و شبکه فضای شهری، مورد پژوهی بازار کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۳
179 - 219
حوزههای تخصصی:
انسجام کالبدی شهر، فرآیند سازمان دهی عناصر متنوع و وابسته به هم در شکل شهر بوده که در آن پیوند و روابط متقابل میان اجزا ضروری است. با تأمل در نحوه تکوین و توسعه شهر ایرانی و بررسی روابط میان اجزای تشکیل دهنده آن، پیکره ای منسجم و شبکه ای انتظام یافته نمایان می شود و بازار به عنوان عنصری نظم ، ساختار و جهت دهنده به فرم فیزیکی شهر و فضاهای شهری معرفی می شود. از این رو شناسایی و ادارک جوهره انسجام بخش بازار بر شکل گیری فرم و ساختار فضاهای شهری معاصر در این پژوهش مورد تاکید قرار می گیرد. هدف واکاوی نقش بازار در انسجام فرم کالبدی و ایجاد شبکه منسجم فضاهای شهری است. چنین شبکه ای به علت ایجاد انسجام و تقویت ساختار و عملکرد شهر، رشد و شکوفایی شهر را درپی خواهد داشت. این پژوهش درپی کشف مؤلفه های تاثیرگذار بر انسجام شبکه فضاهای شهری با محوریت بازار از یکسو و ارایه الگوی مفهومی از سوی دیگر و ارزیابی آن در بافت تاریخی کرمان است. روش پژوهش ترکیبی (کمی و کیفی) است. ازتحلیل محتوای کیفی برای بیرون کشیدن مفاهیم پنهان در داده های متنی منتخب استفاده شد تا به یک مدل مفهومی که نظم های نهفته و الگوهای تکرارشونده را نشان می دهد، رسید. برای ارزیابی مدل از روش های کمی (آماری و نرم افزاری) استفاده شد. ارزیابی مدل در بافت تاریخی کرمان نشان داد که امروزه بازار به عنوان یک مرکز نیرومند که کاملا تدریجی و از طریق سازماندهی خرد به کلان شکل یافته همچون یک کل منسجم به تولید نظم فضایی و تشدید پیوستگی کالبدی میان توده و فضا کمک می کند. بازار در کنار خیابان (عنصر شهرسازی مدرن) هنوز سبب یکپارچگی ساختار و عملکرد شهر و محلات آن می شود. تغییر در الگوهای ساختاری وعملکردی شهر کهن و مدرن سازی بدون توجه به ساختاروعملکرد فضا می تواند نقش بازار را در انسجام فرم و فضای شهری تغییر دهد از این رو تقویت بازار به عنوان یک سیستم خودساختار دهنده و توجه به نقش انسجام بخش آن در ساختار و عملکرد شهر می تواند انسجام فرم شهر را تضمین و سبب شکل گیری شبکه ای منسجم از فضاهای شهری شود.
پیش نگری تغییرات حداکثر دما در دوره آینده میانی سیستان و بلوچستان تحت سناریوهای SSP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۹
105 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف: تغییرات اقلیمی به عنوان یک مسئله جهانی عمدتاً ناشی از فعالیت های انسانی است. این تحقیق به پیش نگری تغییرات میانگین حداکثر دما در شش ایستگاه هواشناسی استان سیستان و بلوچستان شامل ایرانشهر، چابهار، زاهدان، زابل، سراوان و کنارک پرداخته است. پیش نگری با استفاده از مدل های CMIP6 در دوره های پایه (1987-2014) و آینده میانی (2076-2051) انجام شده است. روش و داده ها: داده های هواشناسی از شش ایستگاه جمع آوری و مدل های CMIP6 در سه سناریوی SSP1-2.6، SSP2-4.5 و SSP5-8.5 برای پیش بینی تغییرات دما به کار گرفته شدند. برای کوچک مقیاس سازی داده های مدل، روش آماری SDSM و برای ارزیابی عملکرد مدل ها، شاخص های MAD، MAPE و RMSE استفاده شدند. همچنین، روند تغییرات میانگین دمای حداکثر با استفاده از روش تحلیل آزمون من-کندال مورد بررسی قرار گرفت. نقشه های مکانی تغییرات دما با روش درون یابی IDW در محیط GIS تهیه شده و آزمون t جفت نمونه ای برای بررسی تفاوت های معنی دار بین داده های دوره های پایه و آینده میانی استفاده شد. یافته ها: مدل CanESM5 بهترین عملکرد را در پیش بینی تغییرات دما داشت. بیشترین افزایش دما در ماه ژوئیه و تحت سناریو SSP5-8.5 در ایستگاه ایرانشهر با 31/2 درجه سلسیوس و کمترین افزایش در ایستگاه زاهدان تحت سناریو SSP1-2.6 با 63/0 درجه سلسیوس پیش نگری شد. در مقیاس سالانه، ایستگاه ایرانشهر در سناریو SSP5-8.5 بیشترین افزایش دما را داشت. از نظر فصلی، بیشترین افزایش دما در فصل تابستان در ایرانشهر و کمترین افزایش در فصل زمستان در زاهدان رخ خواهد داد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که افزایش میانگین دمای حداکثر در تمامی ایستگاه های مطالعه شده پیش بینی شده است، با بیشترین افزایش در تابستان در ایرانشهر و کمترین در زمستان در زاهدان. عوامل جغرافیایی و اقلیمی تأثیر قابل توجهی بر الگوهای دمایی دارند. پایش مستمر، تدوین برنامه های مدیریتی و ارتقاء زیرساخت ها برای کاهش اثرات تغییرات اقلیمی ضروری است. نوآوری ها: این مطالعه با بهره گیری از مدل های پیشرفته CMIP6 به پیش بینی تغییرات میانگین دمای حداکثر در استان سیستان و بلوچستان پرداخته و نقشه های مکانی این تغییرات را با روش درون یابی IDW در محیط GIS ارائه کرده است. همچنین، با تحلیل دقیق رابطه میان تغییرات دما و شرایط محلی جغرافیایی و اقلیمی، داده های ارزشمندی برای برنامه ریزی مدیریت منابع و سازگاری با تغییرات اقلیمی فراهم می آورد.
آینده نگاری سیستم های تولید غذا با تأکید بر کسب و کارهای کشت گلخانه ای در ایران؛ مورد مطالعه: ناحیه روستایی یزدآباد، فلاورجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
175 - 208
حوزههای تخصصی:
فهم چشم انداز پیش روی سیستم های تولید کشاورزی محافظت شده و عمقی، به ویژه کشت های گلخانه ای، با توجه به مسائل و شرایط زمینه ای، اهمیت شایانی دارد. تحقیق حاضر با هدف ترسیم تصاویر آینده در واحدهای بهره برداری گلخانه ای در ایران انجام شده است. با اتخاذ دو رویکرد اکتشافی و هنجاری در مطالعات آینده، روش های تحلیل مضمون، مثلث آینده و تجزیه وتحلیل لایه ای علّی«CLA» جهت پاسخ به پرسش پژوهش به کار گرفته شد. مصاحبه هایی با افراد کلیدی حوزه کشت وکار گلخانه ای در پس کرانه غربی شهر اصفهان انجام و اخبار و مطالعات پیشین نیز جمع آوری شد. با تحلیل مضمون روی گزاره های کلامی شرکت کنندگان، سه تصویر اولیه؛ «آرمان شهری»، «ویران شهری» و «شاهین شهری» به دست آمد. با توجه به اهمیت روندها و رویدادهای گذشته و حال، وزن تاریخ، فشارهای حال و کشش های آینده نیز شناسایی شدند و در مثلث آینده قرار گرفتند. «توسعه گلخانه های کشور» به عنوان کششی برای آینده، گرچه طرح هدف و مورد حمایت دولت است اما بر اثر سنگینی وزن گذشته، کم قوتی فشارهای حال و کشش ناچیز مثلث آینده، امکان چرخش کافی را نداشته است. در ادامه، ادراکات مختلف آینده در چهار لایه «CLA» تحلیل شد. نتایج نشان داد که در عمیق ترین لایه؛ یعنی استعاره، مشکلی وجود ندارد و معیوبی لیتانی ها و کاستی های نظام مند، بیشتر ریشه در لایه میانی یعنی گفتمان و جهان بینی ای دارد که حاکی از کشاورزی بهره کشانه و اقتصاد ناپایدار است. با مرور مطالعات موجود و تجمیع نظر متخصصان، یک گفتمان جایگزین و سناریوی واقع بینانه متناظر با آن پیشنهاد شد که براساس آن رشد کمّی زیربخش گلخانه ای بخش کشاورزی، با تحمل شوک ها و فشارهای ناشی از یک اقتصاد ضعیف و ناپایدار، از سوی بازیگران تولیدکننده ادامه خواهد داشت و تنها تولیدکنندگانی که در خوشه های صنعتی حضور دارند و با تعاونی ها و بازارهای موفق مرتبط هستند، می توانند چرخه های توسعه کیفی داشته باشند.
ارزیابی شاخص های کیفیت مسکن با استفاده از فرایند تحلیل شبکه (ANP)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
۳۴۳-۳۲۶
حوزههای تخصصی:
مسکن اولین فضایی است که تجربه روابط انسانی در آن آزموده و چارچوبی فیزیکی است که در آن منابع اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی فرد آمیخته می شود. عرصه مسکن به منظور تأمین رشد اجتماعی علاوه بر خود واحد مسکونی محیط پیرامون آن را نیز در برمی گیرد توجه به شاخص های کیفیت مسکن زمینه دستیابی به مسکن پایدار را فراهم آورده و مسکن پایدار زمینه های دستیابی به شهرپایدار را مهیا می سازد روند روبه رشد تقاضای مسکن و توسعه نگرش تک بعدی و کمیت گرا به مسکن سبب شده است تا توجه لازم به مسئله بنیادین کیفیت مسکن به معنای واقعی آن اعمال نشود. عدم دسترسی به مسکن مناسب، می تواند سبب بروز یا افزایش اختلالات روانی و مشکلات گوناگون شود. از این رو پژوهش حاضر تلاش دارد ضمن شناسایی شاخص ها و مؤلفه های تأثیرگذار بر کیفیت مسکن، با فرض یکسان نبودن وزن شاخص ها و مؤلفه های تأثیرگذار بر کیفیت مسکن به رتبه بندی و اولویت بندی این شاخص ها بپردازد. روش تحقیق در این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. در راستای دستیابی به هدف موردنظر در این پژوهش از مدل تحلیل شبکه (Anp) به منظور تعیین وزن و اولویت بندی هریک از شاخص ها و مؤلفه های کیفیت مسکن استفاده گردیده است. براین اساس پس از ارزیابی شاخص ها با استفاده از مدل تحلیل شبکه نتایج بیانگر آن است که از بین شاخص های موردبررسی، شاخص تسهیلات و امکانات مسکن (0.318)، امنیت مسکن (0.218) آسایش مسکن (0.145)، هم جواری با کاربری های سازگار (0.142)، استحکام مسکن (0.109) و همسازی مسکن با اقلیم (0.065) به ترتیب بیشترین وزن را به خود اختصاص داده اند.
واکاوی پیامد تغییرات اقلیمی بر ویژگی برف پوشان زاگرس میانی با استفاده از داده های سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر اقلیم مساله زیست محیطی مهمی است زیرا فرآیندهای ذوب یخچال ها و تراکم برف به تغییر اقلیم حساس هستند. امروزه انواع حس گرهای ماهواره ای از جمله AVHRR,MODIS,GEOS,MERIS برای پایش برف در دسترس اند و به طور گسترده ای برای بررسی و نوسانات و تغییرات پوشش برفی در سطح جهانی مورد استفاده قرار می گیرند . در این بین سنجنده MODIS به دلیل پوشش فضایی جهانی با دقت مکانی مناسب و پوشش مکرر زمانی در مقیاس های مختلف بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. از این رو در تحقیق حاضر از محصولات برف این سنجنده استفاده گردید. در این بررسی پس از جمع آوری آمار و اطلاعات مربوط به روزهای همراه با برف در طول دوره آماری (2018-1989) در سطح سه استان کرمانشاه، ایلام و لرستان با استفاده از داده های پوشش برف سنجنده مودیس در زاگرس میانی و همچنین فنون سنجش از دوری پردازش شدند و نتایج حاصل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.در محصولات سنجنده MODIS برای آشکارسازی پوشش برف از شاخص NDSI استفاده شد.بررسی روند تغییرات برف پوش در فصول مختلف با استفاده تصاویر سنجنده مودیس نشان می دهد که بیشتر منطقه مورد مطالعه در این زمینه دارای روند کاهشی معنی دار به ویژه در نواحی مرتفع منطقه مورد مطالعه می باشد و فقط در نواحی غربی و جنوب غربی منطقه مورد مطالعه روند کاهشی مشخصی مشاهده نمی شود. همچنین بررسی روزهای برف پوشان در طول دوره مورد بررسی حاکی از کاهش برف پوشان زاگرس میانی است و این تغییرات در سال های اخیر به ویژه نواحی برفگیر منطقه نیز تشدید شده است .همچنین تغییرات در فصل زمستان و مناطق برف گیر و مرتفع نسبت به فصول دیگر و مناطق دیگر در سطح منطقه مورد مطالعه بیشتر و شدیدتر بوده است.
سنجش کیفیت عملکرد مدیریت شهری در سکونتگاه های غیر رسمی شهر میاندوآب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عملکرد مدیریت شهری از ابعاد مختلف در توسعه پایدار شهر موثر است. از جنبه های مهم و تاثیرگذار مدیریت شهری، کیفیت زندگی شهروندان در محلات مختلف است. عملکرد مدیریت در بهبود کیفیت زندگی با مشارکت مردم، تامین خدمات، شفاف سازی و... قابل تحقق است. بنابراین در این تحقیق هدف سنجش عملکرد مدیریت شهری بر کیفیت زندگی سکونتگاه های غیررسمی شهر میاندوآب است. تحقیق از نظر روش و ماهیت توصیفی-تحلیلی و جز تحقیقات ژرف نگر و کمی است. داده های از دو روش کتابخانه ای و میدانی از طریق ابزار پرسش نامه جمع آوری شد. روایی پرسش نامه از طریق جامعه نخبگان(10 نفر) تایید و پایایی آن نیز با آلفای کرونباخ بیشتر از 79/0 محاسبه شد. جامعه آماری تحقیق را شهروندان ساکن در 10 سکونتگاه غیررسمی شهر میاندوآب، 11545 نفر تشکیل داده اند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 313 نفر تعیین شد. نتیجه آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که شاخص مدیریت شهری در سطح معناداری کمتر از 05/0 معنادار است. اختلاف میانگین برابر با 403/1- تایید کرد که شاخص مدیریت شهری برای سکونتگاه های غیررسمی شهر میاندوآب ضعیف ارزیابی می شود. همچنین مدل رگرسیونی از تاثیرگذاری شاخص مدیریت شهری در بهبود کیفیت زندگی سکونتگاه های غیررسمی با ضریب 901/0 اشاره دارد. متغیر مشارکت با 23 درصد و متغیر نظافت و بهداشت محیط با 11 درصد به ترتیب بیشترین و کمترین تاثیرگذاری را در بهبود کیفیت زندگی پیش بینی می نمایند. بنابراین وجود یک مدیریت یکپارچه شهری متشکل از مردم و مسوولان با تاکید بر شاخص های مشارکت محور و ساختاری می تواند به بهبود کیفیت زندگی محلات کمک نماید.
تحلیل سری زمانی فرونشست دشت اسفراین با استفاده از روش تداخل سنجی راداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تداوم خشک سالی و هم زمان افزایش میزان وابستگی به منابع آب زیرزمینی در دهه های گذشته دامنه نواحی واقع در معرض فرونشست را به بسیاری از نواحی مختلف کشور گسترش داده که خسارات زیادی را به دنبال دارد. لذا جهت کاهش خسارات ناشی از پدیده فرونشست درک دقیق و کامل فرونشست رخ داده ضروری است. در دهه های اخیر تکنیک تداخل سنجی رادار با روزنه مجازی (SAR) روش متداولی برای اندازه گیری فرونشست گردیده است. در این پژوهش که با هدف تحلیل سری زمانی فرونشست دشت اسفراین با استفاده از روش تداخل سنجی راداری انجام شده از داده های زمینی نظیر چاه های پیزومتریک و میزان افت آب زیرزمینی سطح آب زیرزمینی در دوره های حداقل و حداکثر و چاه های بهره برداری جهت محاسبه میزان تخلیه در سطح آبخوان با استفاده از درون یابی به روش IDW استفاده گردید. همچنین از داده های راداری شامل تصاویر ۱ جهت محاسبه نرخ فرونشست در بازه زمانی 8 ماهه اول سال 2023 میلادی استفاده گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد میزان فرونشست در حوضه مطالعاتی از 1 تا 12 میلی متر در بازه 8 ماهه بوده و 2/75 درصد از مساحت حوضه در پهنه متوسط بحرانی و خیلی بحرانی قرار گرفت که بر این اساس می توان اذعان نمود که دشت اسفراین در حالت بحرانی قرار گرفته است. بیشترین برداشت آب و فرونشست مربوط به چاه های جنوب سنخواست، جنوب خراشا، جنوب ارگ، جنوب گازان، جعفرآباد خرابه و مهدی آباد کال بکو بوده که در پهنه خیلی بحرانی قرار داشته است که جهت کنترل نشست زمین، مدیریت بهینه منابع آب زیرزمینی منطقه ضروری است.
پایش و پهنه بندی تغییرات بلندمدت شاخص طوفان گرد و غبار نیمه شرقی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
19 - 36
حوزههای تخصصی:
تغییرات اقلیمی یکی از عوامل مهمی است که سبب افزایش خطر فرسایش بادی و طوفان های گردوغبار می شود؛ به ویژه وقوع رخدادهای شدید و حرکت به سمت اقلیم خشک تر، این امر را تشدید می نماید. در این پژوهش به منظور مطالعه فراوانی و شدت پدیده گردوغبار در نیمه شرقی ایران از شاخص طوفان گردوغبار (DSI) بین سال های 2002 تا 2023 استفاده شد. بر اساس DSI نمایه هایی از فراوانی و شدت طوفان گردوغبار در منطقه موردمطالعه بر اساس روش ها ی درون یابی زمین آماری عکس مجذور فاصله با تفکیک مکانی یک دریک کیلومتر محاسبه شده است. به طورکلی سری زمانی شاخص طوفان گردوغبار طی دوره آماری 2002 تا 2023 نشان دهنده روند افزایشی معنی داری در دو استان خراسان رضوی و خراسان شمالی است. در استان سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی شاهد تغییرات نامنظم تر و فاقد روند معنی دار هستیم. ایستگاه های زابل و سرخس بیشترین مقدار شاخص طوفان گردوغبار را دارا هستند. نتایج به دست آمده نشان داد که تغییرات میانگین ماهانه DSI در ۸ ماه اول سال میلادی (ژانویه تا اوت) به طورکلی افزایشی است و در ماه های بعد تا ماه دسامبر مقدار DSI کاهشی است. ازنظر توزیع جغرافیایی DSI در نیمه شرقی و جنوب شرقی مقادیر بالاتری را نشان می دهد و در نواحی شمال شرقی دارای حداقل مقدار است. بررسی روند تغییرات این شاخص در شرق، شمال شرق و جنوب شرق کشور مشخص نمود علاوه بر قسمت های جنوب شرقی کشور، در سال های اخیر بخش های شرقی استان خراسان رضوی نیز درگیر این پدیده شده است. با مطالعه دو رخداد گردوغبار مشاهده شد که شکل گیری مراکز کم فشار در جنوب غربی افغانستان، شمال غربی پاکستان و شرق ایران هم زمان با استقرار مراکز پرفشار در شمال افغانستان و شمال شرقی ایران سبب شکل گیری شیو فشاری و ایجاد بادهای نسبتاً شدید سطحی شده و چشمه های گردوغبار داخلی و فرامرزی را در محدوده موردمطالعه تقویت کرده و گسیل و انتقال گردوغبار را به نیمه شرقی ایران به همراه دارد.
برآورد شاخص واریانس حرارتی محدوده شهری و طبقه بندی آسایش حرارتی با استفاده از دمای سطح زمین (مطالعه موردی: شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۴
122 - 144
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت جزایر حرارتی شهری، در این پژوهش شاخص واریانس حرارتی محدوده شهری و طبقه بندی آسایش حرارتی در شهر ساری مورد مطالعه قرار گرفت. پس از اخذ تصاویر ماهواره لندست 8 برای 11 سال، شاخص واریانس حرارتی محدوده شهری براساس دمای سطح زمین و میانگین دما استخراج، و آسایش حرارتی براساس آن طبقه بندی شد. نتایج نشان داد میانگین دمای سطح زمین شهر ساری، در تاریخ 17 مرداد 1392 دارای کمترین میزان یعنی1/30 درجه سلسیوس و بیشترین میانگین دما در 21 تیر 1397 به میزان 62/40 درجه سلسیوس می باشد. بنابراین می توان دریافت که، مناطق دارای ساختمان های مسکونی و تجاری و پوشش های مصنوعی بیشترین دما را دارا می باشند. کمترین میزان شاخص واریانس حرارتی محدوده شهری در سطح پیکسل در 10 مرداد ماه 1401 برابر با 352/0- و بیشترین مقدار آن در 17 مرداد 1395 به مقدار 122/0 محاسبه شد. طبقه عالی، خوب و نرمال آسایش حرارتی در 19 تیر 1402 دارای بیشترین پهنه به میزان 49/58 درصد مساحت و کمترین میزان آن در 17 مرداد 1392 یعنی 39/50 درصد مساحت را دارا می باشد. طبقه بد، بدتر و بدترین آسایش حرارتی در 17 مرداد 1392 دارای بیشترین پهنه به میزان 61/49 درصد مساحت و کمترین میزان آن در 19 تیر 1402 به میزان 51/41 درصد را شامل می شود. براساس این نتایج می توان دریافت که، مناطق مرکزی شهر ساری و دیگر مناطقی از شهر که پوشش سبز کمتری دارند یا در آن ها ساخت و سازهای غیراصولی بدون توجه به الگوهای زیست شهری انجام گرفته در طبقه پایینی از آسایش قرار می گیرند.
شناسایی و پهنه بندی مناطق مستعد وقوع مخاطره سیلاب در شهرستان گرمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۹۱
419 - 396
حوزههای تخصصی:
سیلاب یکی از مخرب ترین مخاطرات طبیعی است که سالانه موجب خسارات جانی و مالی فراوانی در سرتاسر جهان می گردد. در جهت کاهش خسارات ناشی از سیلاب و مدیریت سیلاب، ارزیابی و بررسی احتمال وقوع خطر و تهیه نقشه های مناطق احتمال خطر امری ضروری و لازم می باشد. پهنه بندی پتانسیل سیل خیزی یکی از روش هایی است که جهت کاهش خطرات ناشی از سیل می توان اتخاذ نمود. در سال های اخیر در شهرستان گرمی سیل هایی مخرب زیادی رخ داده است. به همین دلیل جهت مدیریت سیلاب، کاهش خسارات ناشی از آن و استفاده درست از منابع آبی، پتانسیل وقوع سیل خیزی شهرستان گرمی مورد مطالعه قرار گرفته است. شناسایی عوامل موثر در وقوع این پدیده و پهنه بندی خطر آن، یکی از روش های اساسی و کاربردی جهت دست یابی به راهکارهای پش بینی، کنترل و پایش آن می باشد. با استفاده از مطالعات میدانی، نقشه های زمین شناسی و توپوگرافی و با مرور پژوهش ها و مطالعات صورت گرفته در این زمینه و همچنین بررسی شرایط موجود در منطقه مورد مطالعه 10 عامل طبقات ارتفاعی، شیب، جهت شیب، زمین شناسی، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از راههای ارتباطی ،کاربری اراضی ،بارش و تراکم رودخانه به عنوان عوامل موثر بر وقوع سیلاب بررسی شد. در این پژوهش نسبت به پهنه بندی مناطق مستعد با الگوریتم چند معیاره Aras درمحیط نرم افزار Edrisiاقدام گردید ارزش گذاری و استاندارد سازی لایه ها، با استفاده از تابع عضویت فازی و وزن دهی معیار ها، با بهره گیری از روش ANP انجام گردید. در نهایت و با توجه به نتایج حاصل از پهنه بندی خطر سیلاب؛ معیارهای لیتولوژی، کاربری اراضی، شیب، فاصله از رودخانه به ترتیب با ضریب وزنی 853/0، 808/0، 674/0 و 4867/0، مهم ترین عوامل دخیل در ایجاد خطر سیلاب محدوده مطالعاتی بوده و به ترتیب 70/189 و 20/388 کیلومتر مربع از محدوده دارای احتمال خطر بسیار زیاد و زیاد می باشد.
ارزیابی تاب آوری محلات شهری در برابر حملات تروریستی (مورد مطالعه: محله باغ فیض شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای فضا و مکان در شهر سال ۱۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
131 - 152
حوزههای تخصصی:
امروزه تحلیل و ارزیابی تاب آوری محلات شهری در برابر تهدیدات تروریستی به یکی از ضرورت های اصلی در مدیریت شهری تبدیل شده است. محله باغ فیض تهران، به دلیل وجود مراکز تجاری و مذهبی مهم، یکی از مناطقی است که در برابر تهدیدات امنیتی و تروریستی تاب آوری پایینی دارد. هدف این پژوهش، ارزیابی شاخص های تاب آوری شهرها در برابر حملات تروریستی و ارزیابی تاب آوری محله باغ فیض در برابر تهدیدات تروریستی است. در گام نخست، با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، معیارها و شاخص های مؤثر بر تاب آوری شهری در برابر حملات تروریستی شناسایی و سپس با استفاده از مدل IHWP میزان اثرگذاری شاخص ها ارزیابی شد. در بخش دوم، با استفاده از نرم افزار GIS، میزان تاب آوری محله باغ فیض در برابر تهدیدات تروریستی محاسبه شد. نتایج پژوهش در بخش اول نشان می دهد به ترتیب شاخص های توزیع و تراکم جمعیتی با 5.33 درصد، اهمیت کاربری ها با 4.8، بُعد خانوار با 4.66، میزان وابستگی و اندرکنش زیرساخت ها با 4.26، رشد جمعیت و مکان یابی درست با 4 درصد بیشترین اثرگذاری را دارند. در بخش دوم نتایج پژوهش نشان می دهد 4.63 درصد مساحت محله در تاب آوری خیلی کم، 24.32 درصد محله از میزان تاب آوری کم، 29.34 درصد محله در میزان تاب آوری متوسط، 30.88 درصد محله در محدوده تاب آوری زیاد و 10.81 درصد محله در محدوده تاب آوری خیلی زیاد است. در پایان نیز راهکارهایی برای ارتقای تاب آوری ارائه شده است.
اثرگذاری میزان نور طبیعی بر قیمت مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نور طبیعی مناسب در خانه همواره از مزیت های یک خانه در بازار مسکن شمرده میشود. اما میزان این اثرگذاری بر قیمت مسکن نامشخص است. با وجود اهمیت این موضوع برای خریداران، اما با توجه به جست و جوهای انجام شده، مشخص شد که هیچ اطلاعات رسمی و دقیقی در این زمینه ثبت نشده است. هدف پژوهش: این پژوهش با هدف بررسی میزان اثرگذاری شرایط نوری مسکن بر قیمت آن، موارد مهم و اثرگذار در قیمت گذاری های املاک در بازار کشور که مرتبط با کیفیت نور هستند را بررسی کرد. این موارد تفکیک شده و اثر هر یک بر قیمت نهایی مسکن مشخص گردید. روش پژوهش: جست و جوهایی انجام و مشخص شد که گزارش و اطلاعات رسمی در رابطه با اثرگذاری میران نور طبیعی بر قیمت مسکن وجود ندارد. سپس روش های سنتی و موجود برای قیمت گذاری ملک واکاوی شد، عوامل مرتبط با نور خانه استخراج گردید. قیمت خانه های مشابه که تنها یکی از عامل های مورد نظر در آنها متفاوت بود استخراج و مقایسه شد. نتیجه گیری: میزان اثر گذاری شرایط نوری در عوامل مختلف به طور تقریبی مشخص و نشان داده شد که در روش های سنتی موجود برای سنجش شرایط روشنایی طبیعی یک واحد، چه عواملی نادیده گرفته میشود. بررسی دقیق تر و علمی شرایط نورگیری مسکن میتواند برای تمام طرف های بازار املاک، امری مفید و کمک کننده باشد.
شناسایی عوامل موثر بر رشد هوشمند شهر بیرجند با استفاده از مدل نقشه شناختی فازی (FCM)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش نگرانی های زیست محیطی، نابرابری های اقتصادی و اجتماعی در نتیجه، گسترش محدوده های شهری، عامل توجه به راهبردهای جدید طراحی و برنامه ریزی شهری از جمله راهبرد رشد هوشمند شهری بوده است. تئوری رشد هوشمند شهر با تأکید بر نظام کاربری اراضی مختلط، توسعه نظام های حمل و نقل همگانی، توسعه از درون و تنوع در نوع مسکن و غیره، قادر به پاسخگویی به نیازهای شهروندان و توسعه هدفمند شهر در اقصی نقاط جهان گشته است و می تواند به عنوان یک پارادایم جدید و الگویی کاربردی و آزموده شده در طرح های آتی توسعه شهری مورد استفاده قرار گیرد. مطالعه حاضر به دنبال آن است با استفاده از مدل نقشه شناختی فازی (FCM)، عوامل موثر بر رشد هوشمند شهر بیرجند را مورد شناسایی قرار دهد. تحقیق از نوع هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی و تحلیلی بوده است. جهت گردآوری و تهیه اطلاعات موردنیاز، از روش های میدانی و کتابخانه ای بهره گرفته شده است. جامعه آماری تحقیق، 25 نفر از خبرگان حوزه مطالعات شهری در زمینه تحقیق بر اساس نمونه گیری هدفمند است. تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس مدل نقشه شناختی فازی (FCM) انجام شده است. بر اساس یافته های تحقیق، حمل و نقل و دسترسی (6/29)، حفاظت از منابع طبیعی و فضای سبز (36/26)، زیست محیطی (2/25)، برنامه ریزی کالبدی اراضی (63/20) به عنوان مهمترین شاخص های اثرگذار بر رشد هوشمند شهر بیرجند شناسایی شده اند. همچنین، گویه های؛ آلودگی هوا، امکان رفت و آمد با هزینه مناسب، دسترسی به فضای سبز، وجود تنوع گیاهی و زیستی، با بیشترین بار عاملی به عنوان شاخص های مرکزیت شناسایی شده اند.
تحلیلی بر تاب آوری مناطق شهری مشهد در مواجهه با ناامنی آبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه ناامنی آبی یکی از بزرگ ترین خطرات برای رفاه جهانی محسوب می شود که شهرها را با مسائل و مشکلات عدیده ای در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، محیطی و نهادی مواجه ساخته است. بدین ترتیب، طی دهه های اخیر برای حل چالش ناامنی آبی و کاهش اثرات آن بر سطح سکونتگاه های شهری، راه حل ها و دیدگاه های مختلفی مطرح شده است که یکی از مهم ترین این راه حل ها، توجه به مفهوم تاب آوری شهری بوده که طی سال های اخیر توجه زیادی را در حوزه شهرسازی به خود جلب نموده است. بایستی اذعان داشت که دستیابی به امنیت آبی در سطح سکونتگاه های شهری در بستر تاب آوری شهری به تقسیمات کوچک تر یعنی مناطق شهری آن بستگی دارد که به همین منظور، پژوهش حاضر در راستای سنجش تاب-آوری مناطق 13گانه شهر مشهد در مواجهه با ناامنی آبی انجام گرفته است. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و ازلحاظ ماهیت و روش انجام، توصیفی- تحلیلی است. بدین ترتیب، مبتنی بر چارچوب سنجشی، پرسشنامه هایی محقق ساختهه طیف لیکرت و با استفاده از فرمول کوکران و روش گلوله برفی بین 400 نفر از شهروندان شهر مشهد، 40 نفر از کارشناسان شرکت آب و فاضلاب شهر مشهد و شرکت آب منطقه ای خراسان رضوی و همچنین 40 نفر از متخصصان و پژوهشگران مرتبط با موضوع پژوهش در سطح شهر مشهد توزیع شده است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که شهر مشهد نیز متأثر از ناامنی آبی و اثرات آن بوده و بیشتر مناطق آن از تاب آوری لازم در مواجهه با ناامنی آبی برخوردار نیستند، طوری که تنها منطقه 13 شهر مشهد در سطح نسبتاً مطلوب قرار داشته و در مقابل مناطق 1 و 11 در سطح نسبتاً نامطلوب، مناطق 2، 8، 9، 10 و 12 در سطح نامطلوب و مناطق 3، 4، 5، 6 و 7 نیز در سطح خیلی نامطلوب از منظر توان تاب آوری در مواجهه با ناامنی آبی قرار گرفتند که این مسئله نیازمند نگاه ویژه نهادهای متولی شهر است.
پایش و شبیه سازی تغییرات کاربری و پوشش اراضی در حوضه آبریز کارون بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۳۳
65 - 87
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر افزایش جمعیت و گسترش شهرنشینی، تغییرات گسترده ای در کاربری و پوشش اراضی ایجاد کرده است. این تغییرات، پیامدهای زیانباری همچون کاهش تنوع زیستی، بیابان زایی و جنگل زدایی را به دنبال داشته و اکوسیستم حوضه های آبریز را با تهدیدات جدی زیست محیطی مواجه کرده است. ازاین رو، پایش تغییرات کاربری و پوشش اراضی در این مناطق اهمیت ویژه ای دارد. پژوهش حاضر به مدل سازی تغییرات کاربری و پوشش اراضی در حوضه آبریز کارون بزرگ می پردازد تا اثرات زیست محیطی این تغییرات تحلیل و پایش شود. در ابتدا، نقشه های کاربری و پوشش اراضی منطقه از داده های Globeland30 تهیه شد. سپس، عوامل مؤثر بر این تغییرات تحت سناریوی رشد اراضی انسان ساخت استخراج شد. در ادامه ضمن تهیه لایه های موردنیاز این عوامل در نرم افزار GIS، با استفاده از دو روش PSI و MEREC، دو نقشه مبتنی بر سناریوی رشد اراضی انسان ساخت تولید شد. برای ارزیابی و بهبود مدل سازی، دو رویکرد مورد مقایسه قرار گرفتند. در رویکرد اول، خروجی روش PSI با مدل ترکیبیSVM-CA-Markov ادغام شد و در رویکرد دوم، خروجی روش MEREC با همان مدل ترکیب شد. مدل سازی تغییرات کاربری و پوشش اراضی این حوضه برای سال 2020 انجام و نتایج حاصل با استفاده از منحنی ROC صحت سنجی شد. نتایج نشان داد که الگوریتم مبتنی بر خروجی روش MEREC و مدل ترکیبیSVM-CA-Markov، با مقدار AUC برابر با 0.89، از دقت بالاتری برخوردار است. با توجه به نتایج صحت سنجی، برای پیش بینی تغییرات کاربری و پوشش اراضی در افق 2040 از الگوریتم MEREC+SVM-CA-Markov استفاده شد. نتایج نهایی نشان داد که وسعت اراضی انسان ساخت تا سال 2040 به بیش از 1862 کیلومترمربع خواهد رسید. اگرچه این گسترش می تواند به رونق اقتصادی منطقه کمک کند، اما پیامدهای زیست محیطی متعددی، ازجمله تخریب منابع طبیعی و افزایش فشار بر اکوسیستم منطقه را به دنبال خواهد داشت. ازاین رو، تدوین برنامه های مدیریتی بهینه برای کاهش اثرات زیان بار این تغییرات ضروری است.
ارزیابی دقت مکانی و زمانی مجموعه داده های GPCC و CRU در مقابل داده های مشاهده ای در کشور عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی دقت و قابلیت اعتماد داده های GPCC و CRU به منظور انجام مطالعات مختلف هیدرو-اقلیمی در عراق است.
روش و داده: داده های مورد استفاده شامل بارش ماهانه پایگاه داده GPCC با قدرت تفکیک مکانی 5/0 و 25/0 جغرافیایی و داده های بارش ماهانه، حداقل و حداکثر دمای ماهانه پایگاه داده CRU با قدرت تفکیک مکانی 5/0 جغرافیایی طی دوره 2020-1990 است. به منظور ارزیابی دقت داده ها از آماره های R، R2، EF، BIAS، RMSE و Slope استفاده شده است.
یافته ها: بر اساس نتایج اعتبارسنجی، GPCC و CRU در برآورد بارش، دمای حداقل و حداکثر در عراق دارای دقت مناسبی هستند. GPCC در برآورد بارش در استان های شرقی و شمالی عراق دارای ضریب همبستگی بالا (87/0- 71/0) است. مقدار آماره Slope در اکثر ایستگاه ها بین 2/1- 80/0 و NRMSE کمتر از 3 است. CRU در برآورد بارش در نیمه شرقی و شمالی کشور دارای R حدود 81/0، 5/0 < EF، 2 > NRMSE و Bias بین 2- تا 6 میلی متر است. همچنین، CRU در برآورد دمای حداقل و حداکثر در عراق دارای تطابق بالایی دارند، به طوری که داده های CRU و رصدی در ایستگاه ها دارای 96/0< R، 95/0< R2، 95/0< EF، 95/0 < Slope و NRMSE در حدود کمتر از 5/1 در اکثر مناطق هستند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج اعتبارسنجی، GPCC و CRU در برآورد بارش، دمای حداقل و حداکثر در عراق دارای دقت مناسبی هستند. GPCC در برآورد بارش در استان های شرقی و شمالی عراق دارای ضریب همبستگی بالا (87/0- 71/0) است. داده های CRU در برآورد دمای حداقل و حداکثر در عراق دارای تطابق بالایی دارند؛ بنابراین، می توان داده های GPCC و CRU را به عنوان منابعی معتبر برای تحلیل الگوهای بارش و دما و برای مناطق فاقد آمار در عراق معرفی کرد.
نوآوری، کاربرد نتایج: هر دو منبع داده امکان تحلیل الگوهای بارش و دما و همچنین گام های مهم تصمیم گیری مرتبط با مدیریت آب و سازگاری با تغییرات آب و هوا را فراهم می کنند.
Transformation in Global Geostrategic Realms: From Maritime Order Fragmentation to Continental Order Transition(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
338 - 355
حوزههای تخصصی:
Geostrategic realms refer to large-scale spatial zones on the Earth shaped by the rivalry among major global powers, forming extensive blocs of confrontation. These realms are structured through a combination of political, cultural, economic, social, military, security, commercial, technological, and media-related factors or a subset thereof and are typically led by a dominant actor assuming a guiding role. At the global level, two primary realms can currently be identified: the maritime realm and the continental realm.
Transformations within geostrategic realms are infrequent and evolve over the long term, as dominant powers strive to preserve their superiority and stability by leveraging the aforementioned variables. In the aftermath of Russia’s invasion of Ukraine, which intensified cohesion among maritime powers, a new geopolitical window has opened for China to strengthen its position within the continental realm. Moreover, the rise of Donald Trump as President of the United States and the resulting transatlantic tensions over the Ukraine war present the potential for reshaping the global geostrategic landscape.
This study investigates these emerging fractures and examines the prospects for realignment among global realms and the rise of new strategic actors. It analyzes geostrategic configurations through the lens of prominent geopolitical theories and interprets the shifting dynamics between the maritime and continental realms in the current global context. The research is primarily based on library and documentary sources and follows a descriptive-analytical methodology.