فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۳۳٬۸۴۴ مورد.
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۶
320 - 335
حوزههای تخصصی:
خورشید به عنوان منبع انرژی، سرآغاز حیات و منشأ تمام انرژی های دیگر شناخته شده است. تابش جهانی خورشید یکی از سازه های بنیادی هر گستره اقلیمی شمرده می شود. از این رو، شناخت ویژگی ها و نیز پیش بینی این سازه های اساسی، تاثیر زیادی در برنامه ریزی های وابسته به انرژی دارد. استفاده از تصاویر ماهواره ای و مدل های سنجش از دور به عنوان ابزاری مناسب و کم هزینه برای تخمین تابش خورشیدی، در سال های اخیر بوده است. جهت انجام این پژوهش، از تصاویر مربوط به سال 2020 ماهواره لندست 8 سنجنده OLI و سنجنده TIRS و الگوریتم سبال استفاده شد. از نرم افزارENVI جهت تصحیحات هندسی، اتمسفری و رادیومتریک تصاویر ماهواره ای و همچنین اجرای محاسبات مربوط به مدل سبال و از نرم افزار ArcGIS جهت ایجاد پایگاه داده، تحلیل های مکانی، عملیات کارتوگرافیکی و در نهایت پیاده کردن مدل استفاده گردید. نتایج حاصل نشان می دهد میانگین بیشترین تابش موج کوتاه ورودی به میزان 901 وات بر مترمربع در تاریخ 09/08 /2020 و کمترین مقدار در فوریه به میزان 302 وات بر مترمربع بوده است. این در حالی است که کمترین مقدار تابش خالص در 28/10 /2020 به میزان با مقدار 355 وات بر متر مربع می باشد. تفاوت در مقدار تابش خالص رسیده به زمین در منطقه مورد مطالعه، ناشی از تفاوت زاویه تابش خورشید و تعداد ساعات آفتابی در ماه های مختلف سال است. در نهایت می توان نتیجه گرفت که تابش خورشیدی در منطقه، در سال مورد بررسی پتانسیل لازم برای اجرای طرح-های فتوولتائیک خورشیدی را دارا می باشد.واژه های کلیدی: : انرژی تابشی خورشید، الگوریتم سبال، سنجش از دور، تصاویر لندست، شهرستان اشتهارد
مدلسازی رابطه بین متغیرهای محیطی-طبیعی با پراکندگی فضایی سکونتگاههای قلعه آذربایجان شرقی با استفاده از مدل ARAS و GIS
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
113 - 134
حوزههای تخصصی:
سکونتگاه های قلعه به عنوان یکی از مراکز زندگی جمعی بشر در گذشته تحت تأثیر متغیرهای محیطی-طبیعی مختلف از جمله آب و هوا، ارتفاع، فاصله از رودخانه، شکل زمین، شیب، جنبه، نوع خاک و پوشش گیاهی قرار داشته است. در این راستا، پژوهش حاضر بر اساس داده های میدانی و اسنادی و با استفاده از مدل ARAS و GIS، به دنبال مدل سازی رابطه بین متغیرهای محیطی-طبیعی با پراکندگی فضایی سکونت گاه های قلعه ای استان آذربایجان شرقی است. بر اساس تاریخ به دست آمده از مطالعات میدانی و اسنادی، 100 سکونتگاه قلعه از دوره های مختلف پیش از تاریخ، تاریخی و اسلامی در محدوده جغرافیایی استان آذربایجان شرقی شناسایی و مورد ارزیابی قرار گرفت که مواد تشکیل دهنده و جامعه آماری این پژوهش هستند. برای تجزیه و تحلیل داده ها، پس از تشکیل پایگاه داده، توزیع مکانی سکونتگاه های قلعه شناسایی شده در رابطه با متغیرهای طبقات اقلیمی، سطوح ارتفاعی، کاربری اراضی/پوشش گیاهی، نوع خاک، شیب، جهت، فاصله از رودخانه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. فرم زمین یافته های این تحلیل داده ها در قالب مدل ARAS نشان می دهد که فاصله از رودخانه، شکل زمین (دشت و کوه) و سطوح ارتفاعی بیشترین تأثیر را بر الگوی توزیع فضایی این سکونتگاه ها دارد. سایر متغیرهای طبیعی مانند طبقات اقلیمی، شیب، نوع خاک، کاربری/ پوشش گیاهی و جنبه به ترتیب از نظر اهمیت و تأثیر در توزیع فضایی این سکونتگاه ها مؤثر بوده اند.
واکاوی و بازشناسایی شاخص های برنامه ریزی و طراحی منظر شهر شاد
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مناظر شهری از مهم ترین فضاهای شهری محسوب می شوند و می توانند در ایجاد حس شادی شهروندان نقش مهمی را ایفا نمایند؛ به همین دلیل باید مورد توجه متخصصین قرار گرفته و از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار بگیرند، بر همین اساس هدف از تحقیق حاضر واکاوی و بازشناسایی شاخص های برنامه ریزی و طراحی منظر شهری شاد می باشد.روش بررسی: در راستای دستیابی به هدف تحقیق از منابع کتابخانه ای به جهت نگارش مقدمه و مصاحبه از متخصصین امر در دو مرحله برای دستیابی به شاخص ها بهره گرفته شد که تعداد نمونه ها از 24 متخصص تشکیل گردید. در مصاحبه اول شاخص ها به دست آمد سپس در مصاحبه دوم با تشکیل ماتریس بازیگر - هدف اهمیت شاخص ها مشخص شد. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان داد شاخص های وجود فضاهای سبز و پارک های شهری، وجود مکان هایی برای تعاملات اجتماعی، دارا بودن امنیت و ایمنی، بهره گیری از تنوع و توازن رنگی، اولویت دهی به نقش انسان در فضاهای شهری، وجود پیاده راه ها و وجود فضاهای فعالیت های تفریحی پرتکرارترین، شاخص های وجود فضاهای سبز و پارک های شهری و اولویت دهی به نقش انسان در فضاهای شهری بااهمیت ترین و شاخص های وجود فضاهای سبز و پارک های شهری، وجود مکان هایی برای تعاملات اجتماعی، دارا بودن امنیت و ایمنی، بهره گیری از تنوع و توازن رنگی و اولویت دهی به نقش انسان در فضاهای شهری همگراترین شاخص ها می باشند. در مجموع متخصصین شاخص انسان محور بودن فضاهای شهری را باید ملاک اصلی در برنامه ریزی ها و طراحی های خود قرار دهند تا با اهمیت به نقش انسان تمایل شهروندان به حضور فعال و شاد در سطح شهرها را افزایش دهند.
سطح بندی روستاهای گردشگرپذیر استان آذربایجان شرقی، بر مبنای توسعه یافتگی کارآفرینی، به منظور تبیین سیاست های کارآفرینی روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه کارآفرینی تبدیل به یک سیاست کلیدی برای کشورهای در حال توسعه شده است. ضمن اینکه توسعه گردشگری نیز در روستاهای دارای پتانسیل می تواند نقش مهمی در بهبود شرایط کارآفرینی در بین ساکنان محلی ایجاد کند. در همین راستا، بررسی سطح توسعه یافتگی کارآفرینی در روستاهای گردشگرپذیر آذربایجان شرقی، در راستای تبیین سیاست های کارآفرینی روستایی ، هدف پژوهش حاضر قرار گرفته است. هدف: در راستای هدف یاد شده، هدف پژوهش از نوع کاربردی – توسعه ای است و از بعد ماهیت، تحلیلی- توصیفی، استنباطی است. روش شناسی تحقیق : به منظور بررسی میزان برخورداری روستاها از توسعه کارآفرینی، از چک لیستی تکمیل شده توسط کارشناسان استفاده گردید. گویه های مورد نظر این چک لیست شامل: ارائه محصولات و خدمات مختلف، تنوع و انعطاف پذیری محصولات و خدمات، استفاده از کارکنان بومی، وجود فروشگاه ها و فضای بازار، کاهش فقر و رشد اقتصاد روستا و خودکفایی روستاییان ، مشارکت مردمی در کارآفرینی ، وجود زیرساخت های مناسب بوده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، روستاهای گردشگرپذیر آذربایجان شرقی میباشد. یافته ها : مطالعات صورت گرفته از نظرسنجی اولیه ، 8 روستا نسبت به بقیه بیشترین فراوانی را در معرفی داشتند و به عنوان روستاهای نمونه انتخاب گردیدند. در نهایت با استفاده از مدلAHP و به کمک شاخص های مؤثر در توسعه کارآفرینی ، نسبت به اولویت بندی روستاهای منتخب اقدام شد. نتایج : نتایج حاکی از این بوده است که بیشترین میزان توسعه کارآفرینی در روستای کندوان (وزن نهایی242/0) و کمترین میزان توسعه یافتگی کارآفرینی در روستای کردشت (وزن نهایی051/0 ) رخ داده است .
مدلسازی ساختاری عناصر تببین کننده مخاطرات طبیعی در توسعه کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ حیات بشر مخاطرات طبیعی همواره وجود داشته اند، اما به واسطه رشد تصاعدی جمعیت و تراکم انسان ها در تمام عرصه های زیستی به خصوص در نواحی پرخطر، امروزه بشر شاهد بلایای بزرگی چون سیل، گردباد، خشکسالی و غیره می باشد. در همین راستا؛ هدف پژوهش حاضر شناسایی و تبیین ساختاری مؤلفه های تببین کننده مخاطرات طبیعی در توسعه کلان شهر اهواز است. از نظر هدف گذاری کاربردی و از نظر روش شناسی به صورت توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری را اساتید دانشگاهی و خبرگان حوزه پژوهش در شهر اهواز تشکیل می دادند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند.از این رو در این پژوهش از نمونه گیری هدفمند قضاوتی(30نفر از اساتید دانشگاهها و متخصصین عرصه پژوهش) به منظور انجام و اجرایی شدن پژوهش انتخاب شدند. در جهت دستیابی به اهداف پژوهش با استفاده از متدولوژی تحلیلی نوین مدلسازی ساختاری تفسیری((ISM) روابط بین عوامل تعیین و به صورت یکپارچه تحلیل شد. در نهایت با استفاده از تحلیل MICMAC، عوامل با توجه به اثرگذاری و اثرپذیری بر سایر مولفه ها،تحلیل شدند. نتایج حاصل از مدل ساختاری تفسیری عوامل موثر بر توسعه درونی شهر نشان داد که مدل بدست آمده در بر گیرنده چهار سطح است و نتایج نشان داد که عوامل سیل و ریزگردها اساسی ترین عوامل موثر بر توسعه درونی شهری است که باید در وهله اول بر آن ها تاکید شود به عبارتی دیگر هرگونه اقدام برای زمینه سازی در جهت توسعه درونی شهر، مستلزم توجه به این عوامل در کنار سایر عوامل یاد شده است.
تحلیل نابرابری محیط زیستی در شهرهای خاورمیانه بر مبنای روش مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارزیابی جامع نابرابری های محیط زیستی در شهرهای خاورمیانه، از رویکرد مرور نظام مند بهره گرفته است. خاورمیانه به دلیل شهرنشینی سریع و توسعه ناپایدار، با چالش های پیچیده محیط زیستی مواجه است که به طور نامتناسبی بر جمعیت های کم درآمد و حاشیه نشین تأثیر می گذارد. در این مطالعه، 60 مقاله علمی منتشر شده بین سال های 2013 تا 2023 از پایگاه های Scopus، Web of Science و Google Scholar مورد بررسی قرار گرفتند. تحلیل های آماری نشان داد که نابرابری های محیط زیستی در این منطقه به دلیل ضعف در سیاست گذاری های هماهنگ و تفاوت های فرهنگی-جغرافیایی تشدید شده است. الگوهای زمانی حاکی از افزایش فزاینده این نابرابری ها در دهه اخیر بوده، در حالی که تحلیل های موضوعی، تأثیرات مخرب بر سلامت عمومی، کیفیت هوا و دسترسی به منابع آبی را آشکار ساخت. بررسی های جغرافیایی نشان داد که مناطق خاصی به دلیل شرایط اقلیمی و اقتصادی، آسیب پذیری بیشتری در برابر مخاطرات محیط زیستی دارند. این پژوهش با شناسایی شکاف های موجود در ادبیات علمی و سیاست گذاری های فعلی، راهکارهایی برای ارتقای عدالت محیط زیستی و بهبود شرایط در شهرهای خاورمیانه ارائه می دهد. نتایج این مطالعه می تواند به عنوان مبنایی برای توسعه استراتژی های سیاست گذاری مؤثر و تحقیقات آتی در زمینه عدالت محیط زیستی در منطقه مورد استفاده قرار گیرد. این پژوهش با ارائه یک چارچوب تحلیلی جامع، به درک عمیق تر پویایی های نابرابری های محیط زیستی در خاورمیانه کمک می کند و زمینه را برای مداخلات هدفمند را فراهم می سازد.
تبیین تاب آوری سیمای سرزمین شبکه اکولوژیک شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۶
31 - 50
حوزههای تخصصی:
شهرها در دنیای امروز هم بستر توسعه ی جوامع و هم کانون ایجاد چالشهای گوناگون زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعیاند. طی دهه های اخیر پوشش اراضی سبز و بایر که تامین کننده خدمات اکوسیستمی شهر محسوب می شوند، به علت گسترش شتابنده کالبد شهری و قیمت بسیار زیاد مبادلاتی زمین، سیر قهقرایی را طی می کنند. از آنجایی که برای پایداری اکولوژیکی سیمای سرزمین، ساختار آن باید از فرآیندهای اکولوژیکی موردنیاز حمایت کند، شبکه اکولوژیکی که به عنوان مجموعه ای از اکوسیستم های هم نوع بوده و از طریق سیستم پیوسته فضایی با یکدیگر در ارتباطند در شهر تهران تحت عنوان پوشش سبز و بایر در سال های 2021-1986 ، در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا ابتدا به تعیین چگونگی تغییرات پوشش زمین، با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست و تکنیک ارزیابی تغییرات تصاویر طبقه بندی شده، پرداخته شد و در ادامه به کمی سازی ساختار سیمای سرزمین اراضی سبز و بایر در بازه زمانی ابتدایی و پایانی مورد مطالعه، مباردت شد. از نتایج حاصل از سنجه های ارزیابی ساختار سیمای سرزمین شهر تهران از جمله خرددانگی و انزوای لکه های زیستگاهی شامل اراضی سبز و بایر شهر به عنوان منشا خدمات اکوسیستمی، می توان نتیجه گرفت که ترکیب و توزیع فضایی لکه های سبز در منطقه یک شهر تهران تاب آور نیست. با توجه به نتایج این مرحله، مناطق 10 و 8 ، کمترین سهم اراضی سبز را نسبت به جمعیت در بین مناطق 22 گانه تهران دارند. بیشترین سهم اراضی سبز نسبت به جمعیت مربوط به مناطق 22، 1 می باشد.
بررسی شاخص های طراحی برج مسکونی در راستای توسعه پایدار اجتماعی نمونه موردی: برج های کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طراحی مسکن از مهمترین الگوها و رویکردهای مهم در راستای توسعه پایدار اجتماعی است؛ چرا که امروزه با توجه به تغییرات زیاد در بحث کالبدی، شهرها با مشکلات بسیاری مواجهه هستند. بنابراین اتخاذ شاخص های مطلوب جهت طراحی برج های مسکونی بسیار مهم است. در این تحقیق هدف بررسی شاخص های طراحی برج مسکونی در راستای توسعه پایدار اجتماعی در کلانشهر تهران بوده است. روش تحقیق با توجه به ماهیت آن توصیفی-تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است . جامعه آماری پژوهش حاضر کارشناسان معماری عضو سازمان نظام تهران را تشکیل داده اند. با توجه به استعلام از سازمان نظام مهندسی، جامعه آماری را 22000 نفر از کارشناسان و اعضای سازمان نظام مهندسی تهران تشکیل داده اند. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 384 نفر تعیین شد. نتیجه آزمون فریدمن نشان داد که طراحی فضاهای باز هنری، فرهنگی، بازی و تفریحی در برج ها در ارتقاء تعاملات و حس تعلق و دور کردن اثرات منفی زندگی صنعتی بر روی ساکنان با وزن 81/17، طراحی انعطاف پذیری برج ها و مرتفع سازی محدودیت های سازه ای با راهکار هایی مانند (طراحی نواری برج ها و طراحی آتریوم و تسهیل دسترسی مناسب و تعبیه فضاهای باز...) در توسعه پایدار و ارتقاء حس رضایت ساکنان با وزن 51/17 و همچنین شاخص مدیریت قوی در برج ها و عملکرد مناسب در طراحی بام و همکف و ایجاد فضاهای مناسب اجتماعی (تعاملاتی، ورزشی، فرهنگی، و هنری.....) در کاهش مشکلات برج نشینی و ایجاد سرزندگی و مشارکت عمومی با وزن 42/17 به ترتیب در رتبه های اول تا سوم اهمیت قرار گرفته اند. بنابراین توسعه پایدار اجتماعی در طراحی برج های مسکونی موثر است.
ارزیابی شاخص های تحقق توسعه حمل ونقل شهری عمومی محور (موردمطالعه: منطقه 11 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۸
197 - 237
حوزههای تخصصی:
توسعه حمل ونقل عمومی محور، یکی از راهکارهای مهم و مصادیق توسعه پایدار شهری است که به منظور حل معضلات ترافیکی و بهبود شرایط حمل ونقل در شهرها مورداستفاده قرار می گیرد. در این رویکرد، برنامه ریزی و گسترش حمل ونقل عمومی، به عنوان جایگزینی برای استفاده از خودروهای شخصی و حمل ونقل خصوصی مطرح شده است. منطقه 11 شهرداری تهران یکی از مناطق مرکزی شهر تهران است که دارای بار ترافیکی بالایی است و به تبع آن با مشکلاتی در سیستم حمل ونقل شهری خود مواجه است. در تحقیق مذکور، باهدف انطباق شاخص های توسعه حمل ونقل عمومی محور با وضعیت فعلی منطقه 11 شهر تهران و بازپس گیری شهر از فضای خودرو محور به فضای انسان محور، شاخص های استاندارد توسعه حمل ونقل عمومی محور به عنوان مبنای تحلیل و رتبه بندی بررسی شده اند. در این رویکرد، با توجه به شاخص های مختلف، میزان قابلیت منطقه برای تحقق توسعه حمل ونقل عمومی محور ارزیابی گردیده است. به این ترتیب، این تحقیق به مسئولین و برنامه ریزان شهری کمک می کند تا بر اساس نتایج به دست آمده، راهکارهای مناسبی برای بهبود حمل ونقل در منطقه 11 شهر تهران ارائه دهند. روش تحقیق پژوهش حاضر ازنظر هدف؛ کاربردی و ازنظر متدولوژی توصیفی و ازنظر روش جمع آوری اطلاعات مبتنی بر روش های کتابخانه ای – اسنادی و مطالعات میدانی بوده و در تحلیل اطلاعات نیز از نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی و روش های رتبه بندی و در مقایسه تطبیقی، از ضریب ناموزونی موریس و روش بی مقیاس خطی و از نرم افزار Choice Expert برای تحلیل سلسله مراتبی AHP استفاده شده است. با توجه به نتایج حاصله، می توان گفت که منطقه 11 شهرداری تهران، به رغم داشتن پتانسیل بالا برای تحقق توسعه حمل ونقل عمومی محور، در شرایط فعلی ظرفیت تبدیل شدن به یک مرکز توسعه حمل ونقل عمومی محور را ندارد و جهت تبدیل شدن باید تغییرات وسیعی در ساختارهای فضایی آن ایجاد شود.
Patterns of Iran's Activism in Iraq's Geopolitics(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
191 - 219
حوزههای تخصصی:
Following the fall of Saddam Hussein in 2003 and the establishment of governments based on the people's votes, due to the long-standing religious and cultural ties between the peoples of Iran and Iraq, the ground for Iran's activism in the geopolitics of this country was provided. Iran's regional policy, while observing the principles of good neighborliness and non-interference, has taken a special and strategic view of these developments and has acted in an effort to secure national interests. In this regard, three patterns regarding Iran's activism in Iraq's geopolitics are proposed, which include the pattern of passive activism or non-participation, interactive activism, and activism based on soft power and economic links. Examining these three patterns and the advantages and disadvantages associated with each one, and analysis regarding which pattern will be more likely to provide Iran's national interests are the main topics of this article. Based on the results of this research, Iran can have a unique position in Iraq's geopolitics due to its relative advantages compared to other actors. Based on this, an effective regional policy to deepen the relations between Iran and Iraq, on the one hand, is focused on social relations that are rooted in culture, religion, language and common race, and on the other hand, it is focused on deepening economic relations and establishing mutual dependence.
Indonesian Defence Policy Under Jokowi Administration: Continuity or New Direction?(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
237 - 260
حوزههای تخصصی:
Since the beginning, Indonesia’s foreign policy has adhered to the “free-active” principle. Nevertheless, the facts demonstrate that during President Sukarno’s administration, Indonesia’s foreign policy was considered to be leaning left and close to communist countries. During the Suharto era, Indonesia, on the other hand, grew closer to the West, specifically the United States and its allies. The succession of post-Suharto leadership, from Habibie, Abdurrahman Wahid, and Megawati to Yudhoyono, major countries particularly the United States, continues to influence the pattern of Indonesia’s foreign policy. This pattern of foreign policy appears to have also had an effect on Indonesia’s defence posture and orientation. The question that should be addressed is: to what extent do great powers influence Indonesia’s defence policy during Jokowi administration? In the midst of various issues ranging from the maritime fulcrum, the sink the vessels’ policy, the issue of purchasing Russian-made fighter aircraft, the Sukhoi Su-35, and China’s Belt and Road initiative projects, have triggered reactions from neighbouring countries and major powers. Using a historical explanatory approach, this article argues that Indonesia’s defence strategy has been influenced by great powers since its foundation. Furthermore, despite Jokowi’s efforts to show that Indonesia is an independent and neutral country it remains under the influence of great powers.
India-Iran Relations in the Evolving Indo-Pacific: A Contemporary Geopolitical Analysis of Strategic Ambitions and Emerging Alliances(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
303 - 324
حوزههای تخصصی:
The Indo-Pacific region has become increasingly central to global politics, reflecting significant shifts in geopolitical dynamics. This paper investigates the evolving relationship between India and Iran, focusing on their strategic ambitions and the broader geopolitical implications within the Indo-Pacific context. Key attention in the study has been given to the strategic importance of Chabahar Port, which serves as India's crucial gateway to Afghanistan and Central Asia, enhancing its connectivity and influence in the region. Additionally, the paper explores India's participation in emerging alliances, analyzing both the challenges and opportunities these partnerships present. The study has incorporateed SPSS regression analysis, examining the factors influencing India's strategic decisions and the impact of its alliances on regional stability and prosperity. By employing this statistical approach, the paper quantitatively assesses the correlations between various geopolitical and economic variables, offering a nuanced understanding of India's strategic posture with Iran in the Indo-Pacific region.
The Geopoliticization of TRIPS Rules on Access to Medicine(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ویژه نامه
23 - 42
حوزههای تخصصی:
This article explores the concept of critical geopolitics to understand how international trade laws influence access to medicines within the framework of the TRIPS agreement. Classical geopolitics traditionally emphasizes how geographical features shape state strategy and global power dynamics, whereas critical geopolitics interprets geographical arrangements as constructs shaped by political, economic, and technological forces. By adopting a critical geopolitics approach, this article investigates how developed and developing nations use their ideas, actions, and interpretations of international trade laws to influence the implementation of TRIPS provisions in their favor. The TRIPS agreement, a multilateral treaty aimed at standardizing global intellectual property laws, often benefits developed nations by strengthening patent protections, which in turn restricts access to affordable generic medicines in developing and least developed countries. Despite the inclusion of safeguards and flexibilities designed to promote broader access to medicines, significant inequalities in access persist. This article examines the differential application of TRIPS across diverse national contexts, focusing on how developed and developing nations collaborate—or conflict—in balancing the need for strong patent protection with the imperative of public health access. By analyzing these geopolitical dynamics, the study illuminates the strategic actions employed by nations to navigate the intricate relationship between international trade law and access to pharmaceuticals. The findings offer important insights into the power imbalances that shape global health outcomes under the TRIPS regime.
Regionalisation of International Trade Rules(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ویژه نامه
43 - 60
حوزههای تخصصی:
The regionalisation of international trade rules represents a significant evolution in the global trading system, characterized by the increasing prevalence of regional trading agreements (RTAs) alongside multilateral frameworks like the General Agreement on Tariffs and Trade (GATT). These arrangements aim to enhance trade relations and reduce barriers within specific regions, reflecting localized approaches to trade liberalization. Different regional trade agreements may have conflicting rules and standards, leading to a fragmented global trading system. This can create barriers for countries outside these agreements, making it harder for them to access markets. This paper aims to explore the regionalisation of international trade rules, examining the development and impact of various regional trading arrangements (RTAs) within the framework of the General Agreement on Tariffs and Trade (GATT). A doctrinal method is used in articles which discuss the regionalization of international trade rules and the impact of various regional trading arrangements (RTAs) within the framework of the General Agreement on Tariffs and Trade (GATT). The research found that the increase in regionalization of international trade rules has transformed the global trade landscape. Despite their benefit, the interconnectedness of numerous trade agreements can lead to complexity and inefficiencies that can weaken the multilateral trading system.
Malaysia, Regional Trade Agreements, International Trade Law, Geopolitics, Multilateral Trading System(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ویژه نامه
87 - 116
حوزههای تخصصی:
As a developing Southeast Asian state, Malaysia actively engages in Regional Trade Agreements (RTAs), such as ASEAN Free Trade Area (AFTA), Comprehensive and Progressive Agreement for Trans-Pacific Partnership (CPTPP), and ASEAN-China Free Trade Area (ACFTA), to pursue economic and geopolitical goals. However, these agreements present challenges due to legal complexities, geopolitical dynamics, and economic consequences. This research explores
As a developing Southeast Asian state, Malaysia actively engages in Regional Trade Agreements (RTAs), such as ASEAN Free Trade Area (AFTA), Comprehensive and Progressive Agreement for Trans-Pacific Partnership (CPTPP), and ASEAN-China Free Trade Area (ACFTA), to pursue economic and geopolitical goals. However, these agreements present challenges due to legal complexities, geopolitical dynamics, and economic consequences. This research explores Malaysia's strategic involvement in RTAs, focusing on their development, legal frameworks, geopolitical implications, and economic impacts. This study utilizes a doctrinal legal research methodology to analyze primary and secondary sources, including legal documents, treaties, and scholarly publications, with the goal of uncovering significant themes, recurring patterns, and deeper insights. The findings indicate that although Malaysia participates in regional trade agreements (RTAs) to bolster economic resilience and foster regional integration, their effective management is challenged by constantly evolving geopolitical dynamics and uncertainties. This study contributes to ongoing discussions on regionalism and multilateralism within the global trade system.
چرایی الزام به بازساخت اقتصادی در ناحیه روستایی سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پی خشکسالی های نیم قرن اخیر و با از بین رفتن بخش کشاورزی، اقتصاد نواحی روستایی سیستان رو به افول نهاد. متولیان امر در زمینه توسعه روستایی، شروع به تهیه طرح ها و برنامه های مختلف جهت بهبود شرایط رفاه مردم مبتنی بر اقتصاد پایدار در نواحی روستایی سیستان نمودند اما شواهد، نشان از ناپایداری در اقتصاد و معیشت مردم دارد؛ بنابراین تجدید نظر در ساختار طرح ها به ویژه اقتصاد روستایی این ناحیه به عنوان بازساخت ضروری می باشد چرا که بازساخت اقتصادی، علاوه بر احیای منابع معیشتی گذشته، تقویت همزمان ظرفیت های محلی را برای ایجاد منابع اقتصادی جدید مد نظر قرار می دهد. تحقیق به لحاظ ماهیت، کاربردی و روش آن کیفی مبتنی بر روش فراتحلیل است. نتایج نشان می دهد شاخص ترین طرح های رفاهی در ناحیه سیستان، مربوط به چاه نیمه ها و توزیع آب آشامیدنی لوله کشی توانسته است موجب ماندگاری جمعیت شود اما کاربری اقتصادی این طرح نسبت به شرب آن در درجه دوم اهیمت بوده و تنها حمایت اقتصادی آن در قسمت های تجاری و صنعتی خرد، کشاورزی محدود و دامداری ها مشهود بوده است. ایجاد بازارچه میلک، طرح های اشتغالزایی دولتی و همچنین غیر دولتی (مشارکتی) در طرح های خدماتی علی رغم اهداف پیش بینی شده آن جهت بهبود اقتصاد ناحیه، نتوانسته ثبات و پایداری در اشتغال نواحی روستای را به استناد داده های سازمان آمار ایران به ارمغان بیاورد. همچنین از انواع دیگر این طرح ها می توان به راه اندازی منطقه آزاد تجاری- صعنتی اشاره نمود که همچنان نتایج فعالیت های آن پس از مصوب شدن در سال 1400 محسوس نبوده است. از نظر زیرساختی؛ احداث نیم لوله ها، طرح آبرسانی به 46 هزار هکتار، طرح آب ژرف و تامین آب از دریای عمان به جهت پایداری در سیستان به ویژه نواحی روستایی آن یا به مرحله اجرا درآمده یا در حال اجرا می باشد. طرح نیم لوله بدون نتیجه رها شده و طرح آبرسانی به 46 هزار هکتار، بدون توجه به نوسان آب رودخانه هیرمند و عدم توجه به شرایط زیست محیطی آن، چالش های اساسی در این طرح را مطرح کرده است. طرح آب ژرف جدا از نقطه قوت آن در رفع بحران کم آبی، با سوالات زیادی در زمینه حجم و ذخیره ، کیفیت، هزینه های مراحل اکتشاف و استحصال روبرو می باشد و ادامه روند اجرای آن را با ابهام روبرو نموده است. در طرح تامین آب از دریای عمان که هم اکنون در حال اجرا می باشد می توان گفت، باعث افزایش امید در بین مردم ناحیه شده اما نمی توان صرفا با تامین آب آشامیدنی شرایط و فعالیت های اقتصادی را بهبود بخشید و مشکلات زیست محیطی (خشکی و طوفان های شن) را مرتفع نمود. علاوه بر این ها هزینه بالای انتقال و شیرین سازی، نوع مصرف آب (مصارف خانگی یا کشاورزی) را با چالش روبرو خواهد نمود. این نتایج حاکی از آن است که هنوز نظام برنامه ریزی ما بخشی و دارای رویکردی از بالا به پایین است. طرح ها به صورت مستقل و جدا از هم، اجرا و در نهایت با صرف هزینه های عظیم اقتصادی و اجتماعی به باد فراموشی سپرده می شوند. هر طرحی در سیستان معمولا راه حلی موقتی است چرا که پایه و اساس همه طرح ها، به نوعی نشان از نظام برنامه ریزی شتاب زده دارد و فاقد نظریه و رویکردی کامل و جامع می باشد. اسناد طرح ها هیچ اشاره ای به شبکه تولید، فعالیت های مکمل و ساخت زنجیره ارزش اقتصادی مبتنی بر برنامه آمایش سرزمین و نگاه جغرافیایی ندارد. علاوه بر آن، برنامه ریزی ها بدون توجه به رژیم آبی رودخانه و سیاست های کشور همسایه و صرفا با تکیه بر گذشته تاریخی به عنوان انبار غله صورت گرفته است. روند ادامه طرح ها هیچ الگوی پایداری در مسیر رشد و توسعه ناحیه را نشان نمی دهد؛ از این رو بازساخت اقتصادی میتنی بر واقعیت، محرک های توسعه درون زا و ایجاد زیر ساخت ها، لازم و ضروری می باشد.
بررسی و سنجش زیبایی شهری در مناطق شهری اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۳
203 - 230
حوزههای تخصصی:
شهر زیبا یکی از دغدغه های اصلی ترکیب عناصر زیبایی شناختی و کاربردی در برنامه ریزی شهری است و در آن زیباساختن شهر، راهکاری برای زیباسازی ساکنان آن به شمار می رود. از آن جا که فضای شهری حاصل تعامل شهروندان است؛ لذا بیشترین لذت زیبایی شهری را می توان در طراحی خوب و امکانات رفاهی یافت. نویسندگان در این مقاله سعی دارند علاوه بر پرداختن به مقوله زیبایی به این سوال پاسخ دهند که مناطق شهری اردبیل تا چه اندازه توانسته شاخص های زیبایی شهری را پیاده کند؟ تحقیق حاضر از نظر روش توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری آن شهروندان مناطق شهری اردبیل می باشند و با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران، تعداد 383 نفر به عنوان حجم نمونه آماری به روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی تعیین شد. نمونه گیری از پنج منطقه شهری اردبیل با توجه به سهم جمعیتی هر منطقه شهری می باشد. داده ها به دو روش اسنادی و میدانی جمع آوری شد و در نهایت با استفاده از نرم افزار «spss» و با استفاده از مدل تحلیلی ویکور، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و مشخص شد هر یک از مناطق شهری اردبیل بر حسب اجرای شاخص های زیبایی شهری، نسبت های متفاوتی دارند و جایگاه شهر اردبیل از نظر شاخص های زیبایی شهری با 545/0 Q اندکی پایین تر از حد متوسط می باشد.
ارزیابی محیط زیست شهر با رویکرد رشد هوشمند (مطالعه موردی: محله تهرانسر شمالی، منطقه 21 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار محیط جغرافیایی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
182 - 167
حوزههای تخصصی:
افزایش نگرانی های محیط زیستی در نتیجه گسترش پراکنده ی لجام گسیخته محدوده های شهری، عامل توجه به راهبردهای جدید برنامه ریزی شهری از جمله راهبرد رشد هوشمند شهری شده است. پژوهش حاضر در محله تهرانسر شمالی (باشگاه نفت) از منطقه 21 شهر تهران، با روش تحلیل همبستگی انجام گرفته است. این پژوهش از نوع کاربردی و اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و اسنادی گردآوری شده است. یافته ها از بررسی های میدانی و پرسشنامه بدست آمده است و در راستای کسب شواهد علمی کافی برای دستیابی به هدف تحقیق، از تحلیل های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون در قالب نرم افزار spss استفاده شده است. طبق آخرین سرشماری صورت گرفته در سال 1395، جمعیت محله 60163 نفر بوده، و با استفاده از روش نمونه گیری کوکران، 381 نفر برگزیده شده است. تحلیل های صورت گرفته نشان می دهد که از میان معیارهای مؤثر بر مدل کاربردی تهیه شده در پژوهش، معیار کالبدی کمترین و معیار آلاینده ها و پالاینده ها بیشترین تأثیر را بر محله داشته اند. نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون نشان می دهد که بین معیارهای پژوهش با مدل کاربردی آن رابطه معنی دار و مستقیمی وجود دارد، به این معنا که هرچه میزان همبستگی بین معیارها و مدل کاربردی در محله بالاتر باشد، سبب ارتقای محیط زیست محله و رضایت شهروندان می شود.
توسعه کالبدی شهری بر اساس عدالت فضایی (مورد مطالعه: شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار محیط جغرافیایی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
204 - 219
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، نابرابری های اجتماعی- اقتصادی به طور فزاینده ای در شهرها آشکار شده اند. در نتیجه هجوم مهاجران، سرمایه گذاری های انجام شده و توسعه زیرساخت های شهری، بعضی از شهرها و یا مناطقی از آنها در حال شکوفایی هستند؛ اما تعداد زیادی از شهرها و مناطق به طور فزاینده ای، رها شده اند. نابرابری های رو به افزایش منجر به شکاف رو به رشدی بین محله های غنی و فقیر شده است. ازاین رو هدف از انجام این پژوهش، تبیین عوامل مؤثر در توسعه کالبدی- فضایی شهر یاسوج بر اساس چارچوب نظری عدالت فضایی است. به منظور دستیابی به این هدف با توجه به رویکرد کمی، و استراتژی پیمایشی و ابزار پرسشنامه از میان شهروندان شهر یاسوج بعنوان جامعه آماری تعداد ۳۸۴ نفر حجم نمونه، به روش کوکران انتخاب شده اند. در نهایت با توجه به سیستم معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی، تجزیه و تحلیل نهایی انجام شد. نتایج گویای اهمیت چهار شاخص اجتماعی (با ضریب اثر ۳۵۵/۰)، اقتصادی (با ضریب اثر ۳۴۲/۰)، کالبدی (با ضریب اثر ۴۹۱/۰) و مدیریتی (با ضریب اثر ۱۷۶/۰) در توسعه شهر یاسوج است. در این بررسی مشخص شده است که کمترین اثرگذاری در شاخص های توسعه انسانی و مدیریتی و بیشترین نگاه به سمت برقراری توازن کالبدی و اقتصادی- اجتماعی بوده است. بنابراین نتیجه گیری کلی این است که مسیر توسعه در شهر یاسوج، مسیری معکوس در نظریه های توسعه شهری کشورهای توسعه یافته است. بدین معنا که سیستم های مدیریتی و فکری و انسانی در اغلب کشورهای توسعه یافته بعنوان قلب نظام برنامه ریزی شهری محسوب می شود و ابعاد کالبدی و فیزیکی که در تناسب با دیدگاه جبر محیطی به شهر است، کمتر مورد توجه بوده است.
مدل موفقیت بوم گردی: پیشایندها و پسایندها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و اوقات فراغت دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
199 - 229
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی مدل موفقیت بوم گردی: پیشایندها و پسایندهاست. روش شناسی پژوهش، کیفی با رویکرد فراترکیب است. منابع اطلاعاتی این مرحله شامل مقالات منتشرشده در پایگاه های علمی بین المللی است که براساس معیارهای فرایند فراترکیب انتخاب شدند. طبق این فرایند، پس از مشخص کردن معیارهای جست وجوی مقالات شامل زمان، زبان، کلیدواژه، عنوان، چکیده، روش تحقیق، محتوا و کیفیت، مقالات فارسی در محدوده زمانی 1380 تا 1402 و مقالات انگلیسی در محدوده زمانی 1998 تا 2023 بررسی شدند؛ درنتیجه تعداد 597 مقاله انتخاب و در نهایت، 55 مقاله که معیارهای مدنظر را داشتند باقی ماندند. پس از آن، فرایند فراترکیب براساس الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو روی نتایج این 55 مقاله انجام شد. در مرحله کدگذاری باز 100 کد، در مرحله کدگذاری محوری 23 مضمون و در مرحله کدگذاری انتخابی 7 بعد اصلی شناسایی شد. اعتبار کدگذاری ها ازطریق آزمون کاپای کوهن تأیید شد و مدل موفقیت اقامتگاه بوم گردی: پیشایندها و پسایندها ارائه و ترسیم شد. نتایج این پژوهش هفت عامل را به منزله عوامل موفقیت بوم گردی استخراج کرد که ابعاد «قانونی» و «ویژگی های اقامتگاه» جزو پیشایندهای موفقیت، ابعاد «رهبری»، «خدمات» و «بازاریابی» جزو ابعاد موفقیت و بعد «توسعه پایدار» و «پیامدهای اقتصادی و اجتماعی» جزو پسایندهای موفقیت اقامتگاه بوم گردی هستند.