فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۶۱ تا ۳٬۸۸۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
منبع:
سیاستگذاری شهری و منطقه ای دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
11 - 24
حوزههای تخصصی:
نظام شهری ایران علاوه بر مشکلات و معضلات مربوط به رشد سریع جمعیت و افزایش شهرنشینی، با چالش هایی همچون ساختار نامتعادل و نامتوازن فضایی، سازگار نبودن شهرها با بستر و پهنه محیط طبیعی و از همه مهم تر با کاهش یا تخلیه منابع طبیعی، بحران ها و آلودگی های متعدد زیست محیطی دست و پنجه نرم می کند، در همان حال و از منظری دیگر با توجه به سیر تحولات بوجود آمده در عرصه فن آوری اطلاعات و ارتباطات، شهر در حال گذر از یک سکونتگاه صرفاً کالبدی با عملکردهای مرئی و سنتی به سکونتگاه کالبدی با عملکردهای نامرئی و جدید در کنار عملکردهای سنتی خود است. با این تفاسیر هدف این پژوهش تحقق پذیری شهر هوشمند بر اساس شاخص های کالبدی رشد هوشمند است. روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و از نوع توصیفی تحلیلی است. حجم نمونه مورد نیاز بر اساس فرمول کوکران و جدول مورگان و با توجه به تعداد کل جامعه آماری پژوهش که 160 نفر است، حجم نمونه پژوهش 113 نفر محاسبه شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شده است. یافته ها نشان می دهد که در بین مناطق شهر اردبیل، منطقه های 1 و 4 به ترتیب با 33/0 و 26/0 از پتانسیل شهر هوشمند برخوردار بودند و منطقه ی 3 با امتیاز 20/0 از پتانسیل نیمه برخوردار و منطقه 2 نیز با امتیاز 19/0 فاقد پتانسیل شهر هوشمند بودند. نتایج نشان می دهد که بین مناطق شهری اردبیل در زمینه تناسب با شاخص های رشد هوشمند شهری، تفاوت قابل توجهی وجود دارد و میزان برخورداری مناطق مختلف از شاخص های پژوهش به صورت یکسان نبوده است.
تحلیلی بر مؤلفه های تبیین کنندۀ فقر در شهر اسفراین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۷
135 - 149
حوزههای تخصصی:
فقر پدیده ای است با ماهیت چندبعدی،که علاوه بر دلالت بر مفهوم کمبود عوامل اقتصادی، شامل نبود فرصت ها، دسترسی نداشتن به خدمات اجتماعی یا محرومیت از آن ها و دیگر محرومیت های اجتماعی نیز می شود. فقر از جمله پدیده هایی است، که طی دهه های اخیر در مراکز شهری مهم ترین معضل اجتماعی اقتصادی محسوب می شود. هدف از انجام این پژوهش بررسی و تحلیل فضایی فقر شهری در شهر اسفراین می باشد و سعی بر آن شد تا الگوی فضایی فقر شهری در شهر اسفراین موردبررسی قرار گیرد. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف، پژوهشی توصیفی تحلیلی بوده و از حیث روش شناسی پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی می باشد. برای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش از منابع کتابخانه ای و داده های مرکز آمار ایران در سال 1395 بهره گرفته شده است. همچنین برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از روش تحلیل لکه های داغ، آماره موران و شاخص میانگین مرکزی استفاده گردیده است. بنابر نتایج حاصل از پژوهش حاضر بیشترین پهنه در این شهرستان را پهنه فقیر تشکیل می دهد که شامل 395 بلوک، 26813 نفر جمعیت، 7862 نفر خانوار و 390/227 مساحت می باشد. همچنین پهنه مرفه 128 بلوک، 1880 نفر جمعیت، 560 خانوار و 362/167 هکتار مساحت کمترین پهنه را دارا می باشد که نشان از غالب بودن مناطق فقیرنشین در شهر اسفراین دارد. به طورکلی نتایج حاصل از تحلیل فقر چندبعدی در شهر اسفراین نشان می دهد از مجموع جمعیت این شهرستان 51 درصد دارای وضعیت متوسط، 45 درصد فقیر و تنها 4 دارای وضعیت مرفه می باشند اختلاف زیاد در بین پهنه های فقیر و مرفه و همچنین توزیع خوشه ای شاخص فقر شهری نشان دهنده وجود شکاف طبقاتی در اسفراین می باشد، که لزوم توجه و برنامه ریزی در این خصوص جهت برون رفت از وضعیت موجود امری ضروری به نظر می رسد.
طبقه بندی و آشکارسازی تغییرات لندفرم های ژئومورفولوژی و شبیه سازی تغییرات با سلول های خودکار مارکوف (مطالعه موردی: حوضه آبریز سجاسرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
109 - 130
حوزههای تخصصی:
یکی از جدید ترین روش ها، بهره گیری از توانایی های تصاویر ماهواره ای در جهت استخراج و بررسی تغییرات لندفرم ها در بازه های زمانی مختلف و پیش بینی تغییرات آن هادر آینده است. در همین راستا برای شناسایی لندفرم های حوضه آبریز سجاسرود و بررسی روند تغییرات و پیش بینی تغییرات تا سال 2050، از تصاویر ماهواره ای TM و OLI در بازه زمانی 1986 تا 2018 بهره گرفته شد. در ادامه جهت شناسایی لندفرم ها از مطالعات و برداشت های میدانی و نرم افزار Google Earth و نقشه توپوگرافی و تجزیه مولفه های اصلی با تصاویر لندست استفاده گردید. پس از انجام تصحیحات لازم بر روی تصاویر ماهواره ای، روش طبقه بندی حداکثر احتمال برای طبقه لندفرم ها بکار گرفته شد. نتایج نشان داد پهنه های پوشش گیاهی و دشت آبرفتی به ترتیب 159/47 و 26/57 درصدافزایش مساحت و درمقابل کوه ها و تپه ها، پادگانه های آبرفتی، مخروط افکنه ها و آبرفت های جدیدبا کاهش مساحت مواجه بوده اند و همینطور نتایج الگوریتم MNF نشان داد بیشترین شدت و سرعت تغییرات مربوط به دشت های آبرفتی با مساحت 45/9892 و کوه ها و تپه ها 13/9481 هکتار و کمترین سرعت تغییرات مربوط به پادگانه های آبرفتی با میزان 36/10 هکتار است. در نهایت نتایج شبیه سازی CA-MARCOV نشان داد که در 32 سال آینده مخروط افکنه ها با مساحت 97/64- کیلومترمربع بیشترین تغییرات کاهشی، پوشش گیاهی و آبرفت های جدید به ترتیب با مساحت 96/120 و 23/0 کیلومتر مربع بیشترین تغییرات افزایشی را خواهند داشت.
واکاوی سیاست گذاری فضایی مدیریت ریسک سیلاب روستاهای واقع در حوضه آبخیز گرگان رود استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
۱۳۷-۱۱۶
حوزههای تخصصی:
سیاست گذاری فضایی در خصوص مدیریت ریسک سیلاب به یک سری اعمالی گفته می شود که برای دستیابی به یک راه حل منطقی در کاهش آسیب های ناشی از سیلاب همچنین کاستن از گسترش سیلاب می باشد. هدف پژوهش حاضر واکاوی سیاست گذاری مدیریت ریسک سیلاب برای روستاهای واقع در حوضه آبخیز گرگان رود و بررسی میزان بهره مندی آنها از شاخص های سیاست گذاری فضایی مدیریت ریسک سیلاب بوده است که جامعه آماری پژوهش حاضر همان طور که در هدف پژوهش مشهود است متخصصین، اعضا کارگروه مدیریت ریسک استان و مدیران جوامع روستایی واقع در حوضه آبخیز گرگان رود می باشد. در همین راستا جهت دست یابی به هدف پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته که دارای ضریب آلفای کرون باخ 82 درصدی است استفاده شده است که جامعه نمونه هدف این پرسشنامه در دو سطح 30 نمونه متخصصین امر در سطح کشور که اعضای هیات علمی و فارغ التحصیلان مقطع دکتری و اعضا کارگروه مدیریت ریسک استان و جامعه نمونه در سطح محلی را 20 نفر از مدیران روستاهای واقع در محدوده مورد مطالعه را تشکیل داده است که برای تجزیه و تحلیل از مدل آماری تحلیل عاملی و سیستم استنتاج فازی (FIS) بهره گرفته شده است که نتایج بخش تحلیل عاملی حاکی از آن است که گام ششم سیاست گذاری فضایی مدیریت ریسک سیلاب که به ارزیابی و ارزشیابی سیاست گذاری فضایی پرداخته است با اهمیت ترین گام ها بوده است. شاید علت آن هم این مقوله است که از نظر سیاست گذاران ارزیابی و ارزشیابی مسئله بسیار با اهمیتی می باشد که منجر به کاهش اشتباهات در سیاست گذاری های آینده و عدم رها شدن سیاست ها پس از تدوین و اجرا می باشد که خود منجر به کاهش میزان اثرگذاری سیاست ها پس از طی مدتی و تکرار شدن کم و کاستی های سیاست کونی در سیاست گذاری های آینده می شود. نتایج بخش فازی (FIS) نشان دهنده عدم بهره گیری مدیران از این شاخص ها در تدوین راهبرد سیاست گذاری فضایی مدیریت ریسک سیلاب منطقه مورد مطالعه بوده و میل بیشتر آنها به اقدامات نقطه ای و عدم درک نیاز مدیریت ریسک سیلاب به مقوله فضا می باشد.
تحلیلی بر نقش شورایاری ها و جوامع محلی بر ارتقاء و توسعه کارکردهای شهری با بهره گیری از روش دلفی فازی مورد پژوهی: شهر ماهشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
219 - 242
حوزههای تخصصی:
محیط شهری دارای کارکردهای متنوعی است که بدون توجه به مشارکت و حضور فعال مردم در فرآیند اداره و مدیریت شهرها به نحو مطلوب قابل دستیابی نخواهند بود؛ در این بین شورایاری ها به عنوان یکی از مصادیق مشارکت مردم در اداره و مدیریت شهرها و حلقه اتصال بین محلات و مدیریت شهری، در صورت بکارگیری مناسب می توانند ضمن کاهش هدرروی منابع، تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های شهری را سمت و سو دهند و موجبات توسعه کارکردهای شهری را فراهم سازند. بدین منظور، هدف از پژوهش حاضر، شناسایی نقش شورایاری های و جوامع محلی در توسعه کارکردهای شهری می باشد. روش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش اجراء توصیفی- پیمایشی است؛ جامعه آماری این پژوهش را به تعداد 25 نفر از صاحبنظران دانشگاهی(اساتید جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه) و متولیان اجرایی حوزه مدیریت و برنامه ریزی شهری (کارمندان شهرداری، شورای شهر، اداره راه و شهرسازی) که به شکل غیرتصادفی و هدفمند انتخاب شده اند، تشکیل می دهند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته است که روایی پرسش نامه با روش محتوایی و پایایی آن از روش ضریب آلفای کرونباخ با مقدار 93/0 تایید شد؛ با توجه به ماهیت این پژوهش، جهت تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده به کمک روش دلفی فازی، Excel و Spss بررسی شد و کلیدی ترین و مهم ترین عوامل موثر شناسایی شده اند. یافته های این پژوهش نشان دهنده آن است که عدم وقوف مسئولان و مدیران شهری به جایگاه و نقش مهم شورایاری ها و جوامع محلی با نمره 3/8 : Defuzzy ، حائز بالاترین اولویت در میان مجموعه عوامل عدم شکل گیری این نهاد محسوب شده است و همچنین در نهایت بر اساس محاسبه شاخص های اجماع، اهمیت و اولویت در فرایند تکنیک دلفی، رضایت اجتماعی ساکنان محلات از مدیریت شهری و ایجاد انگیزه در میان مردم محلی در جهت مشارکت در طرح های توسعه محلات با نمره 1/8 : Defuzzy، از مهم ترین تاثیرات شورایاری بر توسعه کارکردهای شهری محسوب می شوند. از این رو به منظور تقویت مشارکت های مردمی و توسعه کارکردهای شهری؛ فراهم نمودن زمینه های مشارکت مردم در تصمیم گیری ها باید به عنوان یک اصل اساسی مورد توجه جدی مدیران شهری قرار گیرد.
ملاحظات و ضرورت طراحی برنامه های کاربردی علم شهروندی برای پایش متغیرهای هیدروکلیمائی (مطالعه موردی: معرفی و بررسی کارایی برنامه کاربردی "پایش یار")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، مردم در سراسر جهان تلفن های هوشمند و فناوری های آن را پذیرفته اند. برنامه های کاربردی در این دستگاه ها از جنبه های عملکرد و کاربری آسان شده اند. پروژه های علمی شهروندی که تلاش می کنند داده های ارزان و مقرون به صرفه را از افراد با پیشینه های مختلف جمع آوری کنند، نیازمند طراحی کاربرپسند و استفاده از فناوری با کاربری آسان است. در این پژوهش سعی شد تا با مرور جزییات مراحل طراحی یک برنامه علمی شهروندی در زمینه اقلیم و هیدرولوژی، به ملاحظات و ضرورت طراحی و انتشار یک برنامه کاربردی علمی شهروندی پرداخته شود. این برنامه که توسط نگارندگان طراحی شده است، با نام پایش یار معرفی می شود و با هدف پایش سه متغیر دما، بارش و تراز سطح آب رودخانه در روستاهای مرزی و دورافتاده استان گلستان طراحی شد. به منظور کسب تجربیات کافی، پس از قرار دادن ابزارهای سنجش ساده و ارزان قیمت در دسترس داوطلبان، به مدت پنج ماه (دی ماه 1400 تا اردیبهشت ماه 1401) از طرق مختلف از جمله پیامک، تماس تلفنی، فرم های کاغذی و شبکه های مجازی داده های مورد نیاز جمع آوری شد. پس از آن بازخوردها و نکات لازم ثبت گردید و مطابق با تجربیات کسب شده نسخه اولیه برنامه کاربردی پایش یار طراحی شد. بعلاوه در این پژوهش با مقایسه داده های جمع آوری شده از طریق این برنامه طی هشت ماه (خردادماه 1401 تا دی ماه 1401) و مقایسه آن با سایر روش های جمع آوری داده، نقاط ضعف و قوت آن برشمرده شد و کارایی آن مورد ارزیابی قرار گرفت. در انتها ارزیابی کارایی، مزایا، معایب، محدودیت ها و چالش های پایش یار نشان داد که یک برنامه کاربردی قابل نصب و اجرا در گوشی های هوشمند با طراحی خوب، جریان اطلاعات از کاربران به پایگاه های اطلاعاتی و محققان مربوطه را تسهیل می کند و به نظر می رسد برای ترویج و گسترش سامانه های پایشی و نظارتی بلندمدت علوم شهروندی ضروری است. به هرحال مسیرهای ارسال داده های اقلیمی و هیدرولوژی به سامانه های علمی شهروندی، زمینه ای است که به پژوهش های بیشتری نیاز دارد.
نقش حکمروایی مطلوب شهری در رفع ناپایداری بافت های ناکارآمد میانی شهر سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه کالبدی سال ۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
89 - 102
حوزههای تخصصی:
بافت های ناکارآمد شهری از یک سو بدلیل مشکلات متفاوت و درصد بالایی از جمعیت شهری از سوی دیگر در مقایسه با بافت های دیگر شهر اهمیت بسزایی دارند هدف از این تحقیق، بررسی نقش دولت و استفاده از فرایندهای حکمروایی در تحقق توسعه و پایداری بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری به طور مؤثر و جامع است. در تحقیق حاضر برای شناخت نقش حکمروایی مطلوب شهری در رفع مشکلات بافت های ناکارآمد میانی شهر سمنان، با شرایط ناپایداری کالبدی - محیطی و اجتماعی، شاخص های مؤثر از طریق مطالعه اسنادی و کتابخانه ای احصا گردید و در ادامه از طریق روش پیمایشی اطلاعات موردنیاز جمع آوری شد. سپس تجزیه وتحلیل اطلاعات به وسیله نرم افزار آماری SPSS و برای تجزیه وتحلیل شاخص ها از مدل معادلات ساختاری با نرم افزار Amos استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان داد، وضعیت شاخص های حکمروایی شهری و شاخص های بهبود پایداری شهری بافت فرسوده در شهر سمنان مناسب بوده و در حکمروایی مطلوب شهری شاخص های مشارکت و مسئولیت پذیری مردم بیشترین تأثیر را در بهبود وضعیت حکمروایی شهری و عوامل محیطی - کالبدی بیشترین تأثیر را در بهبود توسعه پایدار بافت فرسوده میانی شهر سمنان داشته است.
تبیین ساختار مفهومی توانمندسازی بومی سکونتگاه های غیررسمی پیرامون شهر یاسوج با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال سوم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
105 - 118
حوزههای تخصصی:
مهم ترین اثر رشد و گسترش شهرنشینی مهاجرت عظیم به شهرها، پیدایش بحران حاشیه نشینی و ظهور سکونتگاه های غیررسمی است. فقر، بی سوادی، سطح پایین آگاهی، نرخ بیکاری، سکونت غیررسمی، اشتغال غیررسمی و ... از مشکلات بنیادین سکونتگاه های غیررسمی به شمار می روند. آسیب پذیر بودن زیستی این محیط ها در برابر بحران نیز از دیگر ویژگی های بارز این سکونتگاه ها می باشد.هدف از انجام پژوهش حاضر ارائه مدل مفهومی توانمندسازی بومی سکونتگاه های غیررسمی می باشد که در زمره تحقیقات کیفی قرار دارد و با رویکرد نظریه داده بنیاد انجام شده است. جهت تحلیل داده های کیفی از روش فراترکیب و تحلیل محتوا به صورت توأم استفاده شده است. روش جمع آوری اطلاعات مطالعه اسنادی و مصاحبه نیمه ساختارمند از افراد متخصص و صاحب نظر، اساتید دانشگاه در رشته شهرسازی (با بیش از 15 سال سابقه کار) و مدیران و تصمیم گیران در امور مسائل شهری می باشد. جهت تحلیل داده های کیفی و کدگذاری از نرم افزار Nvivo استفاده شد. بر اساس یافته های پژوهش 6 مؤلفه اصلی توانمندسازی سکونتگاه های غیررسمی عبارت اند از: حکمروایی، مشارکت و اعتماد، فرهنگ و اجتماع، هویت، ادراک محیط و سرزندگی. بر اساس سؤالات مطرح شده در فرایند مصاحبه، 937 ارجاع ارائه گردید. با بازبینی متعدد و ادغام کدها بر اساس تشابه در طی چندین مرحله تلخیص داده ها، 19 زیر درون مایه استخراج گردید. بر اساس کشف روابط علی و معلولی بین مؤلفه ها، مدل اسپیرال به عنوان مدل مفهومی نهایی توانمندسازی بومی سکونتگاه های غیررسمی ارائه گردید که دارای 6 چرخه می باشد. درونی ترین چرخه با سه مؤلفه «برنامه ریزی نهادینه و تخصص گرا»، «تقویت نقش و وظیفه های محلی» و «تشکیل ستاد بین بخشی» مؤلفه حکمروایی می باشد. به ترتیب سایر چرخه ها مشارکت و اعتماد، فرهنگ و اجتماع، هویت، ادراک محیط و چرخه خارجی توانمندسازی بومی سکونتگاه های غیررسمی مؤلفه ایجاد سرزندگی در فرایند طراحی و برنامه ریزی سکونتگاه های غیررسمی می باشد.
ارزیابی اکولوژیک کنارآب شهری، پژوهش موردی: کنارآب رودخانه زهره در شهر هندیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف ارزیابی اکولوژیک کنار آب رودخانه زهره، به بررسی دو کیلومتر از محدوده کنارآب که بیش ترین ارتباط با محیط شهری پیرامون دارد، اجرا گردید. روش تحقیق بر اساس ماهیت و روش، توصیفی و تحلیلی است. در این تحقیق نمونه های موفق کنارآب اکولوژیک بررسی شده و پس از استخراج معیارهای ارزیابی اکولوژیک کنارآب، امتیازدهی محدوده با استفاده از برداشت میدانی انجام شده است و فرآیند وزن دهی معیارها به شاخص هایی کمی در قالب مدل وزنی AHP و با استفاده از نرم افزارExpert Choice، انجام گردید. نتایج تحقیق نشان داد که از میان سه معیار زیست محیطی، خدمات حمل ونقل و محیط کالبدی، مؤلفه زیست محیطی با 40 درصد، وضعیت مطلوب تری نسبت به دو عامل دیگر داشته و مؤلفه خدمات حمل ونقل، با 13 درصد کم ترین امتیاز ارزیابی اکولوژیکی را به خود اختصاص داده است با این وجود کسب امتیازاتی پایین تر از پنجاه درصد نشان از ضعف جامع اکولوژیکی این کنارآب دارد. نوآوری تحقیق حاضر، شناسایی معیارهای توسعه اکولوژیکی در محدوده های کنارآب شهری با بررسی نمونه های موفق در این زمینه و ارائه معیارهایی جهت ارزیابی و بهبود کیفیت اکولوژیکی این نواحی است.
ارزیابی توسعه گردشگری پایدار ژئومورفوسایت ها بر اساس روش کومانسکو و پارک ملی (مطالعه موردی: غرب مازندران)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
140 - 169
حوزههای تخصصی:
ژئومورفوسایت ها لندفرم های ژئومورفولوژیکی هستند که از اهمیت قابل توجهی در توسعه ی گردشگری برخوردارند. استان مازندران به دلیل وجود لندفرمهای متنوع توانایی زیادی برای جذب گردشگر دارد. در شهرستان چالوس و نوشهر شش ژئومورفوسایت که از لحاظ جذب گردشگری قابل توجه می باشند انتخاب شده است. هدف پژوهش حاضر ارزیابی توسعه گردشگری پایدار ژئومورفوسایت ها بر اساس روش کومانسکو و پارک ملی (مطالعه موردی: غرب مازندران) می باشد. بر اساس این روش هر لندفرم دارای پنج ارزش (علمی، زیبایی شناختی، مدیریت، اقتصادی، فرهنگی و کاربری) است. برای جمع آوری اطلاعات مربوط به ارزش هر لندفرم از مصاحبه و پرسش نامه استفاده شد و با توجه به اطلاعات بدست آمده از روش های آماری برای تحلیل داده ها استفاده شد. مدل فیولت بر اساس نرخ مدیریتی و گردشگری و دامنه ارزشی آن ها مورد بررسی قرار می گیرد. بر اساس نتایج تحقیق ژئومورفوسایت نمک-آبرود با امتیاز (45/15) بالاترین امتیاز را به خود اختصاص داده و پایین ترین امتیاز متعلق به ژئومورفوسایت رادیو دریا با امتیاز 74/11 می باشد. دلیل امتیاز بالای ژئومورفوسایت نمک آبرود دارا بودن شرایط خاص، موقعیت توپوگرافی و همچنین وجود امکانات و تسهیلات مناسب برای رفاه گردشگران می باشد و مورد توجه بیشتر گردشگران است. نتایج مدل پارک ملی نشان داد که مناطق نمک آبرود دارای بهترین و مناسب ترین وضعیت مدیریتی در حوزه ژئوتوریسم می باشند. به عبارتی منطقه ژئوتوریستی نمک آبرود از نظر زیرشاخص های مورد ارزیابی در مدل فیولت دارای شرایط مناسبی جهت توسعه و شناساندن مناطق بکر و قابل بهره برداری در صنعت ژئوتوریسم برخوردار است. لذا با توجه به نتایج حاصله تحقیق حاضر و انجام تحقیقات تکمیلی، مسئولین مرتبط با این امر می توانند در جهت بهبود وضعیت ژئومورفوسایت ها برای ارتقاء خدمات توریستی و جذب گردشگر بیشتر با توجه به ظرفیت های محیطی، برنامه ریزی های موثر تری را انجام دهند.
بررسی و تحلیل تئوری حق به شهر و نقش آن در تحقق حکمروائی خوب شهری در کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
847 - 864
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حق به شهر یک حق بشری است که شامل تعلق یافتن شهر به همه ی شهروندان و مشارکت آنان در امور شهری است. حق به شهر تضمین مساوی بودن فرصت ها و توزیع مناسب خدمات و امکانات است که می تواند ارتباط دوسویه ی مؤثری با حکمروایی خوب شهری ایفا نماید.
هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی و تحلیل تئوری حق به شهر و نقش آن در تحقق حکمروائی خوب شهری در کلان شهر تبریز می باشد.
روش شناسی: تحقیق حاضر ازنظر نوع هدف کاربردی و ازلحاظ ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی و برای جمع آوری داده ها از روش های کتابخانه ای و میدانی استفاده شد. جامعه آماری را شهروندان ساکن در کلان شهر تبریز تشکیل می دهند که طبق سرشماری مرکز آمار در سال 1395 دارای ۱۵۵۸۶۹۳ نفر جمعیت و 497898 خانوار بوده که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 337 نفر از شهروندان به عنوان نمونه انتخاب شدند. در انتخاب شهروندان، افراد بالای 20 سال مورد پرسشگری قرار گرفتند و برای نمونه برداری در مناطق ده گانه کلان شهر نیز از روش خوشه ای استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های تی تک نمونه ای، میانگین، کروسکال والیس، رگرسیون وزنی جغرافیایی و تحلیل مسیر استفاده گردید.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی تحقیق کلانشهر تبریز مرکز استان آذربایجان شرقی در شمال غرب ایران است.
یافته ها و بحث: یافته ها نشان داد، در بین شاخص های حق به شهر شاخص متنوع بودن فعالیت ها و کاربران در وضعیت مطلوبی قرار داشته و سایر شاخص ها در وضعیت قابل قبولی قرار ندارند. ازنظر فضایی منطقه 9 با میانگین رتبه ای 05/175 و منطقه 7 با میانگین رتبه ای 10/170 در وضعیت مطلوبی به سر می برند. ازنظر شاخص های حکمروایی خوب شهری نیز شاخص های مشارکت، قانونمندی و پاسخگویی در وضعیت متوسط به بالایی بوده و منطقه 8 و 7 از این نظر وضعیت مطلوبی دارند.
نتیجه گیری: شاخص های تئوری حق به شهر در سطح کلانشهر تبریز اثرات متنوعی در تحقق حکمروایی خوب شهری از دیدگاه شهروندان دارد. چنانچه، شاخص های پذیرش تفاوت و تضادهای شهری با مقدار 242/0 و آزادی فعالیت در فضای شهری با مقدار 145/0 بیشترین تأثیرگذاری در تحقق حکمروایی خوب شهری در کلان شهر تبریز داشته اند. لذا، می توان گفت در فرایند حکمروایی خوب شهری در متروپلیس های ایران توجه به تئوری حق به شهر و حقوق شهروندی از ضروریات توسعه پایدار شهری است.
شناسایی عوامل مؤثر در تحقق پذیری تأمین مسکن حداقل با تأکید بر رویکرد آمایش منطقه ای (مطالعه موردی: استان آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
177 - 192
حوزههای تخصصی:
امروزه دسترسی به مسکن قابل استطاعت «حداقل» یکی از مشکلات اکثر جوامع، به ویژه کشورهای درحال توسعه محسوب می گردد، که به موجب آن، اقشار فقیر در مساکن غیراستاندارد و فاقد کیفیت لازم استقرار می یابند. از این رو، توجه به برنامه ریزی مسکن گروه های کم درآمد یکی از ضرورت های اکثر دولت ها محسوب می گردد که نیازمند طرح های جامع در سطح کلان و منطقه ای و توجه به ساختارهای مختلف کلان و خرد با رویکرد آمایشی می باشد. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر در تحقق پذیری تأمین مسکن حداقل با تأکید بر رویکرد آمایش منطقه ای در استان آذربایجان شرقی نگارش شده است. بنابراین، روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت تحلیلی-اکتشافی می باشد که برای جمع آوری و تحلیل داده ها از تکنیک دلفی (30 نفر از نخبگان و متخصصان حوزه ی مسکن استان آذربایجان شرقی) و کاربست تکنیک تحلیل اثرات متقاطع در نرم افزار MICMAC استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بیشترین تأثیرگذاری بر تحقق پذیری تأمین مسکن حداقل در استان آذربایجان شرقی با تأکید بر رویکرد آمایش منطقه ای مربوط به مؤلفه های درنظر گرفتن شرایط گروه های کم درآمد شهری در کلیه ی برنامه های توسعه؛ هماهنگی، مدیریت و پیشبرد اقدامات حمایتی در بخش مسکن زیر نظر شورای تأمین مسکن استان با ریاست استاندار و عضویت دستگاه های ذیربط؛ تلفیق و هماهنگی بین برنامه های مسکن، یارانه ها و برنامه های حمایتی وزارت رفاه، وزارت راه و شهرسازی، بنیاد شهید و امور ایثارگران و بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و هماهنگی بین طرح های توسعه ی استان با هدف تثبیت جمعیت در شهرهای کوچک و میانی و جلوگیری از مهاجرت گروه های کم درآمد به مادرشهر تبریز می باشد.
تحلیلی بر زیست پذیری کالبدی مسکن شهری (نمونه موردی: شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای اقتصادی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۴
54 - 70
حوزههای تخصصی:
گره خوردن زیست انسان به مسکن، به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از نیازهای اولیه انسانی، چالشی بر سنجش کیفیت زیستی است. از این رو پژوهش حاضر در پی سنجش کیفیت کالبدی مسکن بوده تا نشان دهد چه میزانی بر کیفیت زیست ساکنان تاثیرگذار خواهد بود. روش تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از نظر نوع، توصیفی- تحلیلی است. به منظور گردآوری اطلاعات برای کسب بینش نظری لازم و بررسی ادبیات موضوع و داده ها و اطلاعات مورد نیاز دیگر از شیوه کتابخانه ای- میدانی استفاده شد. آمار و اطلاعات مورد نیاز با مراجعه به بلوک آماری سال 1395 شهر زنجان استخراج شد. جهت تعیین ضریب اهمیت هر یک از شاخص ها از مدل تحلیل سلسله مراتبی، برای تجزیه و تحلیل داده ها و رتبه بندی مناطق از مدل تصمیم گیری تاپسیس و برای بررسی تفاوت معناداری شاخص ها در مناطق شهری از مدل تحلیل واریانس آنووا در نرم افزار اس پی اس اس استفاده شد. نمونه آماری این تحقیق واحدهای مسکونی چهار منطقه شهرداری زنجان می باشد. نتایج نشان داد که شاخص های زیست پذیری کالبدی مسکن در منطقه یک و چهار مطلوبیت بالایی نسبت به سایر مناطق داشته و میزان آن براساس نتایج مدل تصمیم-گیری تاپسیس در منطقه یک برابر با 0.636، در منطقه دو با 0.515، در منطقه سه برابر با 0.477 و در منطقه چهار برابر با 0.546 بوده است. همچنین نتایج آزمون های تحلیل واریانس نشان داد که تفاوت معناداری میان شاخص-های زیست پذیری کالبدی مسکن در مقیاس مناطق شهری زنجان وجود دارد. در این میان به علت پیشی گرفتن تعداد خانوار بر تعداد واحد مسکونی، میانگین در هر چهار منطقه ارتباط معناداری را نشان نداده و مقدار آن بیشتر از سطح خطای مورد نظر بوده است. یافته ها نشان داد که سنجش کیفیت زیست پذیری برای هر مکانی درک و شناخت برنامه ریزان و مدیران شهری را درباره ی کیفیت زندگی افراد و وضعیت محیط زیست آن مکان ارتقاء می-بخشد. با چنین شناختی راه برای برنامه ریزی و مدیریت بهتر محیط شهری باز خواهد شد. می توان گفت از نظر کیفی، گرچه رضایت از واحد مسکونی از نوع رضایت از مکان نیست و میزان تأثیر آن در ماندن در مکان با سایر شاخص ها یکسان نیست و تأثیرگذاری بر آن آسان است.رضایت از واحد مسکونی با بازسازی و بهسازی واحد مسکونی صورت می پذیرد، اما در صورت عدم وجود ساختارهای اطلاعاتی و جلب مشارکت برای بهسازی سازه ها، این موضوع می تواند باعث واگذاری و جابجایی واحد مسکونی از محل شود.
ساخت خشت فشرده با استفاده از پسماندهای ریشه فرش و تقویت آن با پایدار کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸۲
۱۲۴-۱۱۱
حوزههای تخصصی:
بلوک خاک فشرده، ارزان بوده، برای تهیه آن از منابع محلی استفاده می شود و به منظور کسب مقاومت کافی، به جای پخته شدن تحت فشار بالا قرار گرفته، فشرده سازی و متراکم می شود، به همین دلیل نسبت به دیگر مصالح ساختمانی از انرژی نهفته کمتری برخوردار است. یکی از معایب بلوک خاک فشرده برای اینکه به عنوان سیستم باربر (یا جزئی از آن) در ساختمان استفاده شود، مقاومت کم آن اس ت. بسیاری از راهکارهایی که در سال های اخیر برای افزایش مقاومت بلوک های خاکی ارائه شده است، پایداری بلوک های خاک فشرده را خدشه دار می کند. این مسئله که بتوان از زباله ها و ضایعات تولیدی الیاف تولید کرده و در ساخت و تقویت بلوک های خاکی از آن ها استفاده کرد، علاوه بر بهبود عملکرد بلوک های خاکی می توان بخشی از زباله تولیدی را به شیوه ای پایدار مورداستفاده قرار داد. در این پژوهش از الیاف ضایعات صنعتی ریشه فرش (با درصدهای 05/0، 1/0 و 2/0)، به منظور تقویت بلوک های خاک فشرده استفاده شد و برخلاف عمده پژوهش ها، تنها از آهک هیدراته سنتی (4 درصد جرمی خاک) به عنوان تثبیت کننده استفاده شده است (چراکه سیمان پرتلند منجر به افزایش هزینه و اثرهای زیست محیطی خواهد شد). در این پژوهش، ترکیبات در فرم اصلی بلوک (نه نمونه مکعبی یا استوانه ای)، مورد آزمون قرار گرفتند و نتایج حاصل از آزمایش مقاومت فشاری و خمشی نشان داد که وجود آهک در بلوک خاک فشرده تأثیر مثبت داشته و منجر به افزایش مقاومت بلوک در تمامی ترکیبات خواهد شد و حضور 2/0 درصد الیاف (ریشه فرش) می تواند عملکرد بلوک خاک فشرده را بهبود بخشد. حضور الیاف علاوه بر تغییراتی که در مقاومت فشاری و خمشی نهایی بلوک ایجاد می کند باعث کاهش تردی و شکنندگی بلوک شده و در بلوک های خاک فشرده مانند پل در بین ترک ها عمل کرده و باعث می شود بلوک وارد مرحله سخت شوندگی شده و دچار تغییر شکل دائمی شود تا مانع فروپاشی ناگهانی و بدون اخطار بلوک ها شود.
تحلیل وارونگی دمایی شهر بندرعباس با استفاده از شاخص شدت وارونگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
۱۶۲-۱۳۹
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی انواع وارونگی و شدت آن ها با استفاده از شاخص های ترمودینامیکی جو از قبیل شاخص SI، LI ،KI و TT در ایستگاه بندرعباس برای دوره 2010 -2020 به رشته تحریر در آمده است. در این پژوهش داده های رادیوسوند جو بالای ایستگاه همدید بندرعباس برای ساعت 00 گرینویچ(5/3 محلی) طی 11 سال اخیر (2010 تا 2020) از دانشگاه وایومینگ اخذ و مورد استفاده قرار گرفت. نتایج تحلیل ها نشان داد که میانگین تعداد رخداد پدیده وارونگی در بندرعباس برابر 501 مورد در سال می باشد چرا که در برخی روزها چند نوع وارونگی در ارتفاع متفاوت مشاهده شد. از این تعداد وارونگی ، حدود 6/31 درصد آن مربوط به وارونگی دمای تشعشعی، 3/4 درصد جبهه ای، و 1/64 درصد دیگر مربوط به وارونگی از نوع فرونشینی می باشد. به دلیل نشست هوا در زیر پرفشار جنب حاره، سهم وارونگی های فرونشست بیشتر از انواع دیگر وارونگی می باشد. در این میان شدیدترین وارونگی ها از نوع فرونشست با 1354 مورد و ضعیف ترین وارونگی ها نیز با 29 مورد و از نوع جبهه ای بوده است. بطور کلی میانگین بلندمدت ضریب شدت وارونگی های ایستگاه بندرعباس با ضریب 0/062 نشان می دهد که شدت وارونگی های این شهر اکثرا از نوع بسیار شدید هستند که این رخداد می تواند آثار بسیار مخربی هم از نظر محیط زیستی و هم سلامت جسمی ساکنین شهر بندرعباس در پی داشته باشد. همچنین همبستگی بین عناصر وارونگی نشان داد که با کاهش ضخامت لایه وارونگی، شدت وارونگی دمایی نیز افزایش می باشد.
عوامل موثر در طولانی شدن فرایند دادرسی کیفری در باب رسیدگی غیابی و تبیین ابعاد ژئوپلیتیک آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ ویژنامه ۱
89 - 102
حوزههای تخصصی:
بر اساس قانون آئین دادرسی کیفری مراجع قضایی باید در سریع ترین و در کوتاهترین زمان ممکن به موضوع رسیدگی نمایند و از هر گونه اقدامی که موجب طولانی شدن روند دادرسی می شود اجتناب نمایند. امروزه یک قاعده و اصل کلی در دادرسی وجود دارد و مطرح است که مورد پذیرش اسناد بین المللی بوده و متعارف و معقول می باشد و این قاعده و اصل این است که فرایند دادرسی باید در یک مدت زمان معقول و متعارفی انجام شود که دارای اثرگذاری مطلوب بوده و تضمین کننده حقوق هریک از طرفین باشد. همچنین اعتقاد بر این است که تاخیر در اجرای عدالت نیز نوعی بی عدالتی محسوب می شود. از سوی دیگر امروزه سخن از دادرسی اقتصادی است و در این نوع از دادرسی رسیدگی مورد نظر است که دارای کمترین هزینه باشد. یکی از هزینه های قابل توجه در دادرسی هزینه و بار مالی دادرسی است و دیگری هزینه زمان دادرسی است. در بسیاری از موارد وقت و زمان به عنوان مهمترین و اساسی ترین موضوع و عامل مورد توجه بوده و قابل ارزیابی است. به تعبیری نفع دادرسی و تاثیرپذیری و کارایی آن در سرعت در دادرسی است. یکی از موضوعاتی که در طولانی شدن فرایند دادرسی کیفری موثر و قابل توجه می باشد موضوع دادرسی غیابی است. در مقاله حاضر به بررسی قوانین موجود در این زمینه و عوامل موثر در طولانی شدن فرایند دادرسی در باب رسیدگی غیابی پرداخته و این موضوع مورد بررسی قرار می گیرد. موضوع مهمی که در این تحقیق مورد توجه و بررسی است این است که با بررسی موضوع در فقه و قوانین موجود و قوانین سابق و مقایسه آنها آیا در وضعیت کنونی قوانین موجود در باب رسیدگی غیابی در امور کیفری در طولانی شدن فرایند دادرسی موثر بوده و نقش دارند و موجب می شوند که زمان دادرسی کیفری طولانی شده و به درازا کشیده شده و از موجبات اطاله دادرسی بوده و در نتیجه موجب تاخیر در اجرای عدالت و رسیدن هریک از طرفین به حقوق قانونی خود می باشد.
آینده نگاری برنامه ریزی مسکن مناسب اقشار آسیب پذیر شهری (مورد پژوهی: ناحیه منفصل شهری نایسر، سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
180 - 196
حوزههای تخصصی:
مقدمه تقریباً همه کشورهای جهان در حال تجربه پدیده «شهری شدن» هستند. توسعه شهرنشینی و پیدایش مناطق کلان شهری در کشورهای جهان سوم با توسعه شهرنشینی در غرب که از فردای انقلاب صنعتی آغاز شد، بسیار متفاوت است. یکی از تفاوت های مهم در رشد بی سامان و بدقواره و گسترش پدیده ناموزون و آسیب زایی به نام حاشیه نشینی در مقیاس وسیع گسترده در شهرهای جهان سوم بوده است. در این کشورها، مهاجران به محله های مهاجرنشینی هجوم می برند که در حاشیه شهرها به شکل قارچ گونه رشد می کنند و در جایی که «حاشیه گندابی» یا «آپاندیس نواحی شهری» نامیده می شود، ساکن می شوند [1]. در جهان صنعتی امروز پدیده حاشیه نشینی و اسکان غیر رسمی در اطراف شهرهای بزرگ مناطق محروم شهری امری اجتناب ناپذیر است و هم زمان با گسترش این پدیده، مسئله مسکن همواره به عنوان نیاز پایه ای بشر مطرح می شود. این نیاز از ابتدای سکونت تا زمان حاضر نقش مهمی در شرایط زیستی انسا ن ها ایفا کرده است. با این وجود، به دنبال رشد سریع و فزاینده شهرنشینی بعد از جنگ جهانی دوم در اغلب کشورهای جهان، مشکلات متعددی مانند ترافیک، آلودگی، دسترسی نامناسب به خدمات و امکانات شهری، بی مسکنی، بدمسکنی و غیره را به دنبال داشته که مهم ترین آن ها، مسئله مسکن بوده است. داشتن مسکن مناسب و در شأن، که همراه خود آسایش و فراغت را به دنبال داشته باشد و نوعی احساس امنیت را برای خانواده ها به ارمغان آورد [2]. امروزه، مسکن مناسب و مسائل مربوط به آن به عنوان یک مسئله جهانی مطرح شده و به یکی از مسائل حاد کشورهای در حال توسعه تبدیل شده است [3]. به همین دلیل، وجود اقشار کم درآمد و نیاز آن ها به مسکن در بسیاری از شهرهای کشورهای جهان سوم، باعث شکل گیری سکونتگاه هایی در حاشیه شهرها شده که از پایین ترین سطح کیفیتی برخوردارند و این امر باعث شده که موضوع مسکن مناسب نمایان شود و بیشتر مورد توجه قرار گیرد [4]. آینده نگاری امروزه در طراحی و سیاست گذاری های راهبردی در تمامی سطوح از جمله سیاست گذاری شهری، نقش بسزایی ایفا می کند. اهمیت نگرش آینده پژوهانه آنجاست که می توان با شناخت روندهای پیش رو که قطعیت بالایی دارند از بحران ها و ابرچالش های اساسی یک جامعه پیش گیری کرد و با برنامه ریزی نظام مند آمادگی لازم برای مواجهه با تغییرات گسترده را مهیا کرد [5].
مواد و روش ها با توجه به مؤلفه های مورد بررسی و ماهیت کاربردی این پژوهش، روش تحقیق از نوع اکتشافی است. پس از مطالعه مبانی تئوریک و نمونه های عملی، شاخص های کلیدی الگوی مسکن مناسب، استخراج شدند (جدول 4). در بخش مطالعات میدانی و پیمایشی با ابزارهایی همچون مصاحبه و پرسش نامه از 30 نفر متخصصان شهری به شناخت و تحلیل مسائل پرداخته شده و برای تجزیه وتحلیل داده های کیفی از نرم افزار MAXQDA استفاده شد. به این صورت که ابتدا نتایج حاصل از مطالعات اسنادی و سپس، نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه های صورت گرفته به وسیله نرم افزار (مکس کیو. دی. ای) ارائه شد. طبق مطالعات اسنادی و کتابخانه ای؛ مصاحبه های صورت گرفته در این زمینه شاخص های ما در 4 بعد و 34 مقوله برای آینده نگاری برنامه ریزی مسکن مناسب اقشار آسیب پذیر ناحیه منفصل شهری نایسر، استخراج شدند. در خاتمه نتایج حاصل از ترکیب عوامل کلیدی مسکن مناسب و پایدار در قالب خروجی نرم افزار مکس کیودی ای ارائه شده است.
یافته ها از بین 34 متغیر مورد نظر و اعمال شده در نرم افزار آینده پژوهی، مشاهده می شود که عوامل فضاهای جمعی مناسب، چشم اندازهای زیبا، فضاهای مناسب پذیرایی، نمای آراسته و ظاهر خوب، ارتباط با همسایگان، به عنوان متغیرهای تأثیرگذار؛ عوامل انطباق مطلوبیت ملک، تفکیک پذیری مناسب، طراحی متناسب با فضا، برخورداری از امکانات بهداشتی، وجود عرصه های میانی، انطباق با محدوده طرح، انطباق مطلوبیت ملک، انطباق پلان معماری و فضاهای داخلی، برخورداری از نقشه، حفظ حریم خصوصی، مشارکت در طراحی، نوع مالکیت مسکن، مشرف بودن، حاوی نماد و نشانه های فرهنگی، احساس آشناییت و تداعی کنندگی، ایجاد حس سکونت به عنوان متغیرهای مستقل، و عوامل ایجاد حس هویت، احساس تعلق به عنوان متغیر هدف؛ و عوامل حفظ شأن اجتماعی، عدم مشرف بودن، قابلیت تغییرپذیری، رعایت تعریض معابر به عنوان متغیرهای تأثیرپذیر و عوامل چیدمان مناسب فضا، نوع سازه و مصالح، احساس امنیت و بیمه ساختمان به عنوان متغیرهای تنظیمی شناخته شدند که در شکل 7 به نمایش گذاشته شده است.
نتیجه گیری نتایج تحقیق نشان داد عوامل مختلف می توانند در شناسایی مسکن مناسب و مطلوب نقش داشته باشند؛ به عنوان نمونه از طریق نرم افزار MICMAC، عوامل فضاهای جمعی مناسب، چشم اندازهای زیبا، فضاهای مناسب پذیرایی، نمای آراسته و ظاهر خوب، ارتباط با همسایگان، به عنوان متغیرهای تأثیرگذار؛ عوامل انطباق مطلوبیت ملک، تفکیک پذیری مناسب، طراحی متناسب با خواست، برخورداری از امکانات بهداشتی، وجود عرصه های میانی، انطباق با محدوده طرح، انطباق مطلوبیت ملک، انطباق پلان معماری و فضاهای داخلی، برخورداری از نقشه، حفظ حریم خصوصی، مشارکت در طراحی، نوع مالکیت مسکن، مشرف بودن، حاوی نماد و نشانه های فرهنگی، احساس آشناییت و تداعی کنندگی، ایجاد حس سکونت به عنوان متغیرهای مستقل؛ عوامل ایجاد حس هویت، احساس تعلق به عنوان متغیر هدف؛ و عوامل حفظ شأن اجتماعی، مشرف نبودن، قابلیت تغییرپذیری، رعایت تعریض معابر به عنوان متغیرهای تأثیرپذیر شناخته شدند. و در بین متغیرهای موجود بیشترین امتیاز نهایی با تأثیرگذاری مستقیم به ترتیب رتبه 1-9، به متغیرهای (احساس تعلق، ایجاد حس هویت، حفظ شأن اجتماعی، مشرف نبودن، قابلیت تغییرپذیری، انطباق با محدوده طرح، احساس امنیت، چیدمان مناسب فضا، رعایت تعریض معابر و... به ترتیب با عدد، 56، 55، 53، 53، 52، 50، 49، 48، 47) و متغیرهای غیر مستقیم (ایجاد حس هویت، عدم مشرف بودن، حفظ شأن اجتماعی، قابلیت تغییرپذیری، انطباق با محدوده طرح، احساس امنیت، چیدمان مناسب فضا، انطباق مطلوبیت ملک، رعایت تعریض معابر، به ترتیب با عدد 116986، 112277، 111162، 110150، 102110، 100618، 99189، 98563 ) تعلق گرفت.
نقش فناوری های جغرافیایی در مسیریابی راه های ارتباطیِ بین شهری با تأکید بر الگوریتم دایکسترا (نمونه موردی: جاده اردبیل–سرچم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درنظرگرفتن معیارهای صحیح در تعیین مسیر جاده ها می تواند نقش عمد ه ای در کاهش هزینه های اقتصادی، افزایش ایمنی و دسترسی به جاده ها در کنار حفظ محیط زیست ایفا کرده و زمینه رشد و شکوفایی منطقه را فراهم کند. این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و با هدف شناسایی مسیری کم هزینه و ایمن برای ارتباط شهر اردبیل با مرکز کشور ازطریق آزادراه تبریز-زنجان انجام شده است. داده های مورد نیاز برای انجام پژوهش که شامل نقاط ارتفاعی به دست آمده از تصویر Google Erath و تصویر ماهواره OLI Landsat-9 است، جمع آوری شد. مدل رقومی ارتفاع، نقشه توپوگرافی، نقشه شیب از تصویر گوگل ارث و نقشه کاربری اراضی از تصویر ماهواره ای لندست استخراج شد. سپس مسیر جاده فعلی اردبیل-سرچم از تصویر گوگل ارث رقومی شده و وضعیت جاده از منظر شیب بررسی و شیب های خطرناک در آن شناسایی شده اند. در مرحله آخر با استفاده از مدل بیلدر سیستم اطلاعات جغرافیایی و با بهره گیری از الگوریتم دایکسترا، کم هزینه ترین مسیر از اردبیل به سرچم با درنظرگرفتن عامل شیب و سپس با درنظرگرفتن همزمان دو عامل شیب و کاربری اراضی منطقه شناسایی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که مسیر پیشنهادی نسبت به مسیر فعلی اردبیل به سرچم، هم از لحاظ طول جاده و هم از لحاظ شیب جاده و کاربری اراضی، وضعیت به مراتب بهتر و ایمن تری دارد به طوری که طول جاده 25 کیلومتر کم شده و 15 کیلومتر از مسیر که دارای شیب تا 10 درصد و خطرناک بود، به 6/8 کیلومتر کاهش یافته و این کاهش باعث کم شدن هزینه های اقتصادی، ایمنی بیشتر برای مسافران و ساکنان بومی منطقه خواهد شد. همچنین در مسیر پیشنهادی عبور جاده از مراتع درجه یک کاهش یافته و از 36 کیلومتر به 22 کیلومتر رسیده است، عبور از مزارع آبی مسیر که قبلاً 26 کیلومتر را پوشش می داد، در مسیر پیشنهادی بهینه به 13 کیلومتر کاهش یافته است و این تأثیر مهمی در حفظ محیط زیست خواهد داشت.
شناخت و بررسی نقش عوامل مکانی- فضایی بر پیدایش و ریخت شناسی سکونتگاه های شهری (مطالعه موردی : شهرکرد)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال سوم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
107 - 124
حوزههای تخصصی:
یکی از عناصر بسیار مهم در پیدایش و ایجاد مورفولوزی شهری، عوامل مکانی-فضایی می باشد که از ابعاد مختلف می تواند بر آن تاثیرگذار بوده که این امر در شهرکرد با توجه به محدودیت توسعه افقی شهر و نیز به هم ریختگی کالبد شهری از وضعیت مناسبی برخوردا نمی باشد. در این راستا این پژوهش با هدف شناخت و بررسی نقش عوامل مکانی- فضایی بر پیدایش و ریخت شناسی سکونتگاه های شهری (مطالعه موردی شهرکرد) بوده است. جامعه آماری شامل متخصصان و کارشناسان و اساتید دانشگاهی مرتبط با موضوع پژوهش در شهرکرد به تعداد 135 نفر بوده که بر اساس فرمول کوکران تعداد 100 نفر به عنوان نمونه آماری و به صورت تصادفی انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده از روشهای آماری توصیفی، استنباطی، جداول فراوانی و آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شده است. و تجزیه و تحلیل و نمودارها با استفاده از نرم افزارSPSS و Excel انجام گرفته است. نتایج بیانگر آن است که گسترش بازار و وجود دانشگاه ها و ایجاد شهرک های جدید در اطراف شهرکرد قدیم، دست اندازی به زمین های کشاورزی و مهاجرت های گسترده باعث گسترش شهر و تغییر شکل فرم و ساختار آن شده است. که عوامل مکانی- فضایی، عوامل محیطی و عوامل جغرافیایی نقش به سزایی در این تغییر شکل و تغییر ساختار داشته است و بین متغیرهای پژوهش با گسترش و ریخت شناسی شهرکرد رابطه معناداری وجود دارد.
بازاندیشی در مفهوم حق به شهر و ارتباط آن با شهرسازی عدالت محور (مورد پژوهی: تحلیل تطبیقی محلات هفت آسیاب و شیشه گرخانه شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه رویکرد "حق به شهر" مفهومی نوین در پاسخ به روند توسعه شهری نامتعادل می باشد که در نهایت به شهری برخوردار از عدالت، انسجام و پیوستگی اجتماعی، سالم، قابل زیست، پایدار و شهروندمدار می انجامد. این رویکرد راه حلی موثر در نجات و احیای حقوق شهروندی محسوب گردیده و با تأکید بر عامل حق به زندگی شهری، زمینه های تحقق پذیری و دستیابی به شهرسازی عدالت محور و لذت دموکراتیک از شهر را فراهم می نماید. در این میان شهرسازی عدالت محور به عنوان دانشی مهم و رهیافی پیشرو در شهرسازی به منظور واکنش به نابرابری های اجتماعی-فضایی تولید شده از سوی سرمایه داری، وارد عرصه توسعه شهری شده است.
هدف پژوهش: تحقیق حاضر با هدفی کاربردی و روشی توصیفی-تحلیلی سعی دارد تا با اتخاذ پیش زمینه ای انسان مدارانه، به ارزیابی تطبیقی وضعیت شاخص های حق به شهر در سکونتگتهای شهری بپردازد. در واقع مسئله اصلی تحقیق سنجش سطح کیفی مولفه های حق به شهر در محورهای مطالعاتی می باشد. تا از این طریق جایگاه برنامه ریزی شهری از نقطه نظر تحقق شهر عدالت محور به عنوان رهیافتی مترقی در حوزه توسعه شهری مشخص گردد.
روش شناسی پژوهش: ابزار مورد استفاده در گردآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات، بهره گیری از روش های سندگزینی و کتابخانه ای و استفاده از ابزار پرسشنامه و تکنیک های سوارا و ماباک می باشد. جامعه آماری و حجم نمونه تحقیق مشتمل بر کل جمعیت بافت تاریخی شهر ارومیه می باشد که از طریق روش کوکران، تعداد نمونه احتساب گردیده است.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: محلات هفت آسیاب و شیشه گرخانه شهر ارومیه موارد مطالعاتی پژوهش حاضر را تشکیل داده است.
یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل حاکی از آن است که زیرشاخص های دسترسی به خدمات عمومی و دموکراسی به ترتیب بیشترین و کمترین سطح اهمیت را به خود اختصاص داده اند.
نتایج: محله شیشه گرخانه شهر ارومیه در شاخص های حاکمیت شهری، شمول اجتماعی، تنوع و سرزندگی و دسترسی فضایی وضعیت مطلوب تری را نسبت به میزان تحقق پذیری زیرشاخص های حق به شهر و دستیابی به برنامه ریزی شهری عدالت محور به خود اختصاص داده است.