فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۶۱ تا ۲٬۵۸۰ مورد از کل ۳٬۶۸۵ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم بهار ۱۳۸۹ شماره ۱۳
159 - 172
حوزههای تخصصی:
آنچه در این مقاله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است، کیفیت و چگونگی دو سفرنامه جهان آخریت یا معراج نامه زرتشتی و یهودی است. ضمن بررسیارداویرافنامه و نیز رؤیای خنوخ، این دو اثر با هم مقایسه شده و نکات مشترک و افتراقات آن دو بیان شده است. شخصیت های اصلی ویراف و خنوخ در هر دو اثر از بزرگان قوم زمان خود هستند که قدم به این سفر روحانی می گذارند و از بهشت و دوزخ دیدار می کنند؛ با خالق جهان همپرسه می شوند و سپس با کوله باری ازتجربه و نصیحت به نزد مردم بازمی گردند و آنان را نیز در جریان اتفاقاتی قرار می دهند که خود به عینه مشاهده کرده اند. البته در رؤیای خنوخ، علاوه بر توصیف بهشت و جهنم، چگونگی آفرینش و نظام هماهنگ کننده امور جهان نیز کاملاً توضیح داده شده است، ولی به دلیل اینکه منظور ما از این مقاله، بیشتر بررسی و مقایسه بهشت و جهنم این دو اثر است، ازبیان اضافات خودداری شده است.
رمان ماجراهای حاجی بابا اصفهانی و شرق شناسی پسا-استعماری
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم بهار ۱۳۸۹ شماره ۱۳
117 - 136
حوزههای تخصصی:
رمان ماجراهای حاجی بابا اصفهانی ( The Adventures of Hajji Baba of Ispahan ) اثر جیمز موریه (James Morier) تجلی آشکاری از شرق ساخته شده(Orientalism) ذهن اروپاییان است. نویسندگان سعی دارند تا ردپای مستشرقین را در این رمان شناسایی نمایند و نشان دهند که چگونه تمایلات و اهداف شرقشناسانه، خود را در لابلای سطور پنهان نموده است و به چه سان در یک رمان، بازنمایی شرق و فرهنگ شرقی، همگام با اهداف امپریالیستی پیش می رود. به خصوص درنویسنده ای نظیر موریه، که دو عنصر دیپلماسی و نویسندگی برای اهداف استعماری تلفیق یافته و منجر به شکل گیری گفتمانی سلطه گرایانه(Colonial Discourse) شده که شرقی ها را را دون مایه و حاشیه ای جلوه می دهد. در این مقاله به شیوه نگرش غرب به شرق و به تحلیل مبحث اسلام در شرق پرداخته می شود. همچنین به سؤالاتی نظیر این که شرق و شرقیان با چه تصاویر و گفتمانی نشان داده شده اند؟ آیا شرقیان و مسلمانان به عنوان دیگری شناخته می شوند؟ و چه رابطه ای می توان بین امپریالیسم و ماجراهای حاجی بابا اصفهانی تعریف نمود، پاسخ داده می شود. شرق همواره خویشتن دیگر (Otherness) غرب بوده است و غربی ها همواره شرق را به گونه خویشتن غریب خود پنداشته است. و متذکر می شود که چگونه غربی ها خود را از منظر مبحث دو ارزشی(Binary Opposition) شرق- غرب تعریف کرده اند. در پایان نتیجه گیری می شود که در حقیقت این رمان قرن نوزدهمی بستر تبعیضات و تحریم های قرن بیستم جهان سوم را فرآهم می آورد. و در نهایت به عوامل پیدایش این تضاد دو گانه و پیشنهاد راهکارهای فرهنگی- اجتماعی پرداخته می شود.
بدبینی فلسفی در اندیشه ابوالعلاء معرّی و آرتور شوپنهاور
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم بهار ۱۳۸۹ شماره ۱۳
137 - 157
حوزههای تخصصی:
ابوالعلاء معری از ادیبان و اندیشمندان قرن چهارم هجری است که ازطریق شعر و ادب توانست افکار خود را جاودانه سازد. آرتور شوپنهاور، فیلسوف نام آور قرن نوزدهم آلمان نیز از ادبیات بهره فراوان گرفت و خود یکی از بزرگ ترین استادان نثر زبان آلمانی است؛ ولی آنچه میان این دو تن قابل مقایسه و بررسی است، افکار فلسفی بدبینانه این دو است که هر دو با تفاوت هایی در نظریه و عمل به تبیین آن دست زده اند. این دو اندیشمند نقاط اشتراک و اختلاف فراوانی دارند و شاید نقاط اشتراک آن دو بیش از نقاط اختلافشان باشد.
نگاهی تطبیقی به داستان نویسی فئودور داستایوسکی وغلامحسین ساعدی
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم تابستان ۱۳۸۹ شماره ۱۴
83 - 99
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر سعی شده است نشان داده شود ادبیات داستانی نوین ایران از ادبیات داستانی جهان تأثیر پذیرفته است. با مطالعه آثار داستانی معاصر روشن می شود که ایرانیان پس از آشنایی با آثار ادبی مدرن دنیا، تحت تأثیر شیوه ها و مکاتب ادبی جهان قرار گرفتند. بنابر برخی ملاحظات سیاسی و ایدئولوژیک، تأثیرپذیری داستان نویسان ایرانی از آثار ادبیات روسیه، بیش از سایر کشورها بوده است. مؤلفان با انتخاب داستایوسکی و ساعدی به عنوان دو داستان نویس و نماینده دو فرهنگ و از دو زمان متفاوت نتیجه می گیرند که نویسنده روس چگونه بر سبک نویسنده ایرانی اثر گذاشته است. در این مقاله تلاش شده است برخی شباهت ها و تفاوت های این دو نویسنده در سبک و شیوه کار و مضامین نشان داده شود.
دوره ادبى باروک، آندره اس گریفیوس و تأثیرپذیرى او از سعدى(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱۶
134 - 153
حوزههای تخصصی:
در آغاز سده هفدهم و با توجه به اهمیت ایران در دوره صفوى، نخست گلستان و سپس بوستان سعدى به زبان آلمانى ترجمه شد. این ترجمه ها در عصرى انجام پذیرفت که اروپا پس از پایان جنگ هاى سى ساله، دستخوش شرایط سخت و دشوار بود. بازتاب این شرایط را مى توان در آثار ادبى دوره باروک و شعر و نمایش هاى آن بازشناخت. آندره اس گریفیوس - شاعر آلمانى بزرگ این دوره- شعرهایى دارد که به نطر مى رسد برخى از آنها را با الهام پذیرى از سعدى سروده است. هدف مقاله حاضر، شرح دوره باروک، ترجمه هاى آثار سعدى به زبان آلمانى در این دوره ادبى، سفرنامه موجود آن دوره و تأثیر آن بر سروده هاى آندره اس گریفیوس است.
مقایسه مفهوم عشق افلاطونى در استروفل و استلا اثر سرفیلیپ سیدنى و نظربازى در دیوان حافظ
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم بهار ۱۳۸۹ شماره ۱۳
85 - 100
حوزههای تخصصی:
درون مایه بسیارى از اشعار، به ویژه غزل، در ادبیات جهان « عشق » است؛ درواقع، غزل سروده عشق است و از دل عشق سخن مى گوید و گاه این عشق از چنان جهان بینى و فلسفه اى نشئت مى گیرد که به سادگى تأویل پذیر نیست. افلاطون که در دوران پرستش خدایان متعدد مى زیست، چنان درک عجیبى از عشق دارد که به کلى او را از دیگر فیلسوفان عصر خویش متمایز مى سازد؛ عشقى که او را به سرچشمه حیات متصل مى کند. تأثیر عشق افلاطونى را به وضوح مى توان در غزلیات رنسانس و در آثار شعرایى چون پترارک مشاهده کرد که خود الهام بخش شاعران انگلیسى مانند اسپنسر و سر فیلیپ سیدنى بوده است. شرق نیز متأثر از اندیشه هاى عرفانى، به خصوص عرفان اسلامى، مظاهر پیچیده اى از عشق را ارائه مى دهد که یکى از آنها نظربازى است که طریقى براى رسیدن به عشق معنوى است. در مقاله حاضر تلاش شده است عشق افلاطونى در « استروفل و استلا و نظربازى در دیوان حافظ » غزلیات سر فیلیپ سیدنى تحت عنوان مورد بررسى و مقایسه قرار گیرد.
بررسی تطبیقی رمان صد سال تنهایی و رمان عزاداران بیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱۶
11 - 34
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی تطبیقی رمان صد سال تنهایی نوشته گابریل گارسیا مارکز و عزاداران بیل نوشته غلامحسین ساعدی اختصاص دارد. در آثاری که به این سبک نوشته می شوند ترکیب واقعیت و رؤیا به صورتی انجام می گیرد که گویی این دو جزء جدانشدنی هستند. در این دو اثر، طبق شاخص های رئالیسم جادویی مشکلات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دو کشور ایران و کلمبیا با توجه به اسطوره ها و باورهای بومی، خرافه گرایی و نوعی هراس ناشناخته در مواجهه با مدرنیسم توصیف شده است.
بررسی نهضت رئالیسم در داستان های کوتاه فارسی و اردو (نگاه اجمالی و مقایسه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
رودکی و خیام همانندی های فکری و شعری دو سراینده حکیم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ابتدا در مقدمه به پیشگامی و تقدم فضل رودکی در عرصه شعر و ادب فارسی و ذکر نام او در تذکره ها و تواریخ و نیز در شعر شاعران پس از خود اشاره می شود. سپس از بازتاب ذهن و زبان رودکی و اندیشه و شعر او بر شاعران دیگر و تشابهات فکری و شعری آنان سخن می رود و به ویژه تاثیرپذیری های ناصر خسرو قبادیانی از رودکی سمرقندی و اشتراکات و مشابهت های این دو در عرصه تفکر و سخن سرایی که بسیاری از آن یاد کرده اند، مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. آن گاه مبحث اصلی این پژوهش و مدعای مقال در خصوص تاثیرات و تشابهات فکری و شعری رودکی و خیام که به رغم نمودها و بنیه های قابل توجه، مغفول واقع شده است، طرح و تبیین می شود. شواهد مثال و نمونه هایی از این همانندی ها و تاثیرپذیری ها به صورت مقایسه ای از میان اشعار رودکی و رباعیات خیام همراه این مبحث است. نتیجه گیری پایانی از مباحث طرح شده در این مقاله، مبین این نکته است که در میان انبوه شاعران پس از رودکی که بسیاری از آنان به گونه ای در اندیشه و شعر از او تاثیر پذیرفته اند، خیام را بیش از هر کس می توان ادامه دهنده جریان فکری و شعری رودکی دانست.
بهار و شوقی در گذرگاه مفاهیم و معانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی آثار و احوال مرحوم ملک الشعرای بهار، شاعر پر آوازه و معاصر ایران و نگاهی به قالب ها و مضامین شعر او ، همچنین، تعیین جایگاه بهار در ادبیات معاصر ایران و نقش او در پیشبرد ادب فارسی ، به ویژه شعرفارسی و از سوی دیگر، بررسی زندگی و آثار احمد شوقی ، شاعر بلند آوازه معاصرمصری و مشخص کردن جایگاه او در ادبیات معاصر عرب و مصر، از جمله مواردی هستند که نگارنده در این مختصر به شیوه مرسوم در ادبیات تطبیقی به بررسی آن ها می پردازد و در پایان نتایج حاصل از این مقایسه را در عباراتی چند بیان می نماید. در این راستا توجه به وجوه تشابه و افتراق در آثار این دو شاعر جایگاه ویژه ای دارد .
مقایسه سبکی منشآت قائم مقام و گلستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از میان پیروان سعدی تنها کسی که در پیروی از شیوه نگارش وی در گلستان گوی توفیق را از همگان ربود، قائم مقام فراهانی، نویسنده منشآت است که با درک روح زبان سعدی و رمز و راز آن،- تأثّر و نه تقلید- توانست نثری زیبا، روان، آهنگین و در عین حال استوار بیافریند. او راز ماندگاری و کهنه نشدن انشای گلستان؛ یعنی برخورداری از ارزش های گوناگون ادبی از قبیل: سادگی بیان، پرمایگی، خوش آهنگی، لطف سخن، بهره مندی هنرمندانه از زبان زنده، پر تحرّک و طبیعت آمیز را دریافت. از وجوه مشترک سعدی و قائم مقام می توان به استفاده به دور از تصنّع از زیورهای کلامی از قبیل سجع، ترصیع و موازنه و نیز بهره برداری از آیات و احادیث و استفاده بجا از اشعار و امثال و زبان زنده و پرتحرّک اشاره کرد. مقاله حاضر با مقایسه سبک شناسانه منشآت قائم مقام و گلستان سعدی در صدد تبیین وجود اشتراک آن دو و نشان دادن میزان توفیق قائم مقام در پیروی از سعدی است.
الگوبرداری یا خلاقیت در بازآفرینی کمدی الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کمدی الهی دانته و سیرالعباد الی المعاد سنایی دو الگوی سفر معنوی و روحانی به درونی ترین لایه های نفس و عوالم پس از مرگ آدمی است. شناخت و معرفت فلسفی و دینیًًََُُِ، قوه تخیل، مکاشفه عرفانی، توجه به واقعیت موجود و آنچه باید بعد از این تحقق یابد، در این دو اثر چنان با هم گره خورده اند که اجازه داوری خردمندانه درباره حالت خواب یا بیداری، هوشیاری یا ناهوشیاری مولف را به مخاطب نمی دهد. آیا سنایی الهام بخش دانته در کمدی الهی است؟ چرا با وجودی که ارداویراف نامه، رساله الغفران معری از شرق و اودیسه هومر و بخش هایی از انجیل از غرب، متون الهام بخش دانته در شاهکار ادبی اش بوده است، ولی هم سویی های سیر العباد الی المعاد سنایی با کمدی الهی بیش از سایر متون است؟ البته جدا از اینکه سنایی بیشتر آفریدگار تحول سبکی و دانته آفریدگار تحول زبانی است و شاید شهرت و محبوبیت جهانی دانته در کمدی الهی به عنوان یک شاهکار ادبی مانع ارزیابی این اثر با سیر العباد الی المعاد سنایی گردد که چندان برجسته نیست.این جستار با تحلیل کمدی الهی به عنوان اثری که واقعیت و خیال را درآمیخته است، ضمن مقایسه آن با کتاب های همسان خود درگذشته، بیشتر تاکید بر بیان عوامل درونی زمینه ساز آن دارد و کوششی در حوزه ادبیات تطبیقی است.
دو زن (مقایسه سودابه و زلیخا در داستان سیاوش (با نگرش فردوسی) و در داستان یوسف (به روایت قرآن)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم بهار ۱۳۸۹ شماره ۱۳
173 - 201
حوزههای تخصصی:
در یک نگاه کلی بین داستان پیامبران و اسطوره های ایرانی خصوصاً در کلیت ماجرا و اوج و نقطه عطف داستانها شباهت بسیاری وجود دارد. این شباهتها به هر دلیلی که به وجود آمده باشد تامل هر خواننده ای را به خود جلب می کند (البته در مقایسه این داستانها به اختلافهایی هم برخورد می کنیم). یکی از داستانهای درخور مقایسه و توجه درین باره داستان یوسف و سیاوش است. شباهت میان این دو داستان جدا از ماجراها، کنشها، گفتگوها و تک گوییهای شخصیتهای هر یک با هم، خصوصاً از آن بابت که داستان سیاوش سروده فردوسی است و منظومه ای نیز به نام یوسف و زلیخا به فردوسی منسوب است یا به تاثیر از فردوسی سروده شده است ، بیشتر توجه ما را بر می انگیزد. البته مقایسه این دو با هم فرصت بسیاری می طلبد به همین دلیل ما درین مجال تنها به تحلیل دو شخصیت سودابه و زلیخا در مقایسه با هم و جایگاهشان در داستانهای یوسف و سیاوش خواهیم پرداخت زیرا یکی از موارد مهمی که این دو داستان را درخور مقایسه می کند، شخصیت و رفتار زنان آنست و چالب اینست که به رغم مشابهت بسیار سودابه و زلیخا ،تفاوتهای ظریفی میان این دو زن در داستان هست که قابل تاملست. برای نمونه، زلیخا پس از ناکام ماندن از یوسف دست به دسیسه گری نمیزند اما سودابه چون مراد خویش نمی یابد به هر حیله ای دست می یازد تا شخصیت سیاوش را تخریب کند و بر خلاف زلیخا هرگز به گناه خویش معترف نمیشود. در قیاس با سودابه،زلیخا پس از سالهای درازی که از رخ دادن ماجرای او با یوسف می گذرد هرگز زنی منفور و هوسباز (چون سودابه) معرفی نمی شود و تلاش مفسران برای ساختن پایانی خوش برای عشق زلیخا (جوان شدنش توسط یوسف و وصلتش با او) این را تایید می کندکه بدیهی است اگر عشق زلیخا از دید آنان هوس آلود بود ، هرگز به دنبال سهمی برای او درین عشق نبودند.
بررسى لاله رخ توماس مور در پرتو نظریه ادوارد سعید
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم پاییز ۱۳۸۹ شماره ۱۵
11 - 37
حوزههای تخصصی:
شعر بلند روایی لاله رخ نوشته توماس مور شاعر ایرلندی داستان سفر شه دختی جوان و دلدادگی او به فرامرز، شاعر جوانی است که در مسیر سفر داستان هایی از سرزمین ایران روایت می کند. دوران حیات شاعر مصادف با حکومت ناپلئون، سلطنت جورج سوم و نیز استعمار ایرلند توسط انگلیس است و آن چه در بررسی شعر لاله رخ جالب می نماید گزینش هدفمند وقایع تاریخی ایران، داستان های کهن فارسی و متون اسلامی، و تطبیق آن با فضای سیاسی زمان و مکان شاعر است که در حیطه نظریه شرق شناسی ادوارد سعید (1979) قابل بررسی می باشد. شرق شناسی به بررسی نحوه تعامل متون شرق نگر غربی با عناصر شرقی می پردازد و طرح آن دریچه جدیدی بر مطالعه و احیای متون ادبی نویسندگان و مستشرقان غربی قرون هجده و نوزده میلادی گشوده است.
دین در اندیشه جواهری و شهریار (بررسی و تطبیق)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم پاییز ۱۳۸۹ شماره ۱۵
143 - 164
حوزههای تخصصی:
به جهت اوضاع مشابه اجتماعی و فرهنگی دو ملت ایران و عراق، در این مقاله سعی شده است تا با تکیه بر مضامین دینی اشعار محمد مهدی جواهری و محمد حسین شهریار، موارد اشتراک و اختلاف دیدگاه این دو شاعر بزرگ در مورد دین مورد بررسی قرار گیرد. جواهری در شعر خود به بیان موضوعاتی چون خرافه زدایی و قشر زدایی دینی می پردازد، در این زمینه جواهری به دنبال اصلاح در دین می باشد. همچنین نگاه شهریار در اشعار دینی، نوعی نگاه بنیادین است و به تبیین و توضیح شاخص های اصلی دین می پردازد. این مقاله تطبیقی است میان اندیشه های دینی این دو شاعر نو کلاسیک که با حفظ سنت و نگاهداشت نظام فنّی شعر قدیم با طرح اندیشه های نو در شعر خویش، قصد اصلاح جامعه ی محروم و خرافه گرا و پر آشوب کشور خود را داشتند و اشعار خود را در خدمت مردم قرار دادند.
الگوبرداری یا خلاقیت در بازآفرینی کمدی الهی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در راستای ادبیات تطبیقی کمدی الهی دانته و سیر العباد الی المعاد سنایی دو الگوی سفر معنوی و روحانی به درونی ترین لایه های نفس و عوالم پس از مرگ آدمی است. شناخت و معرفت فلسفی و دینی، قوه تخیل، مکاشفه عرفانی، توجه به واقعیت موجود و آنچه باید بعد از این تحقق یابد، در این دو اثر چنان با هم گره خورده اند، که اجازه داوری خردمندانه نسبت به حالت خواب یا بیداری، هوشیاری یا ناهوشیاری مولف را به مخاطب نمی دهد.کمدی الهی یک اثر ادبی،حکمی و فلسفی به زبان سمبولیک و حاصل سیر و سیاحت دانته در عالم تخیلات متعالی و متافیزیکی است. بدون شک وی اولین فرد مبتکر سفر به دنیای ارواح نیست، و به آثار ارزشمند پیشینیان تاسی جسته است. در آفرینش این اثر افزون بر عوامل بیرونی و محیطی چون تبعیض و بی عدالتی های اجتماعی و نوسانات سیاسی، مجموعه ای از عوامل درونی چون تخیل، مکاشفه، رویا و کمبودهای روحی و روانی زمینه ساز بوده اند.آیا سنایی پیشگام دانته در کمدی الهی است؟ چرا با وجودی که ارداویراف نامه، رساله الغفران معری از شرق و اودیسه هومر و بخش هایی از انجیل از غرب، متون الهام بخش دانته در شاهکار ادبی اش بوده است، ولی همسویی های سیرالعبادالی المعاد سنایی با کمدی الهی بیش از سایر متون است؟ صرف نظر از این که سنایی بیشتر آفریدگار تحول سبکی و دانته آفریدگار تحول زبانی است و شاید شهرت و محبوبیت جهانی دانته در کمدی الهی به عنوان یک شاهکار ادبی، مانع ارزیابی این اثر با سیر العباد الی المعاد سنایی گردد که چندان برجسته نیست. این جستار با تحلیل کمدی الهی به عنوان اثری که واقعیت وخیال را درآمیخته است، ضمن مقایسه آن با کتاب های همسان خود درگذشته، بیشتر تاکید بر بیان عوامل درونی زمینه ساز آن دارد.