فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۳٬۶۷۹ مورد.
منبع:
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
97 - 132
حوزههای تخصصی:
تفاوت های فرهنگی و زبانی در متون دیداری -شنیداری، همواره دشواری های بسیاری را در امر واژه گزینی و انتقال عناصر فرهنگی پیش روی مترجمان قرار می دهد و مسأله ترجمه پذیری یا ترجمه ناپذیری این عناصر، آنان را به چالش می کشد. هدف از این پژوهش، کندوکاو در زمینه چگونگی انتقال عناصر فرهنگی در قالب زیرنویس با تکیه بر روش توصیفی -تحلیلی است. به این سبب با گذر از امکان پذیری یا امکان ناپذیری انتقال مؤلفه های فرهنگی به مخاطبان غیربومی به تحلیل فیلم «کتاب قانون» بر پایه ریخت شناسی فرهنگی وُژتاسیه ویچ پرداخته، آنگاه با تکیه بر تکنیک های هفت گانه وینه و داربلنه به بررسی و تحلیل زیرنویس عربی مجموعه ی گزاره های شفاهی این فیلم می پردازیم و در پی آن هستیم که نشان دهیم کدام دسته از عناصر فرهنگی ویچ نمود بیشتری دارد و مترجم در گزینش واژگان و چینش ساختاری عبارت ها بیشتر از کدام یک از ترفندهای این دو نظریه پرداز بهره برده است. نتایج نشان از آن دارد که اصطلاحات زبانی و اشارات کاملاً فرهنگی به ادبیات، سپس اسامی و اصطلاحات ناظر بر سبک زندگی، بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده اند. تحلیل های توصیفی و زبان شناختی حاصل از ترجمه گزاره های شفاهی فرهنگی در این پیکره نیز نشان از آن دارد که مترجم، بیشتر از ترجمه غیرمستقیم و راهکار تعادل (معادل یابی) با بسامد 14 و 40% و سپس راهکار همانندسازی (اقتباس) با بسامد 12 و 35% بهره برده است.
نقد تطبیقی اشعار میرزاده عشقی و حافظ ابرهیم براساس نظریه تاریخ گرایی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
129 - 149
حوزههای تخصصی:
بازخوانی تاریخ ایران و مصر در قرن نوزدهم ، روایتگر وقایع سیاسی و اجتماعی مشابهی در این دو سرزمین است که در برخی از آثار ادبی این دوره از جمله در اشعار میرزاده عشقی و حافظ ابراهیم، بازتاب پیدا کرده است. عشقی در اشعارش به روایت انقلاب مشروطه در ایران می پردازد و حافظ ابراهیم نیز تاریخ طولانی مصر و مبارزات مصریان علیه ظلم و استعمار در جهان عرب را روایت می کند. در این پژوهش، آثار این دو شاعر بر مبنای نظریه نقد تاریخ گرایی نوین، بررسی و جنبه های اجتماعی و سیاسی رویدادها به شیوه توصیفی -تحلیلی پرداخته شده است و چنانکه شیوه منتقدان تاریخ گرایی جدید است، مضامین اشعار میرزاده عشقی و حافظ ابراهیم به صورت تطبیقی و برمبنای محورهای مهم نقد تاریخ گرایی نوین بررسی شده است تا انگیزه های سیاسی و ایدئولوژیک فرهنگیِ دخیل در تولید متن، کشف شود، زیرا خوانش این اشعار از منظر نقد تاریخ گرای نوین فراتر از وقایع تاریخی اشعار، ذهن را به موضوعات مهمتری معطوف می کند و آن اینکه این اشعار با بازنمایی رخدادهای تاریخی ایران و مصر درصدد شناساندن کدام یک از گفتمان های عصر شاعر هستند و یا اینکه این گفتمان ها در تعامل و کشمکش با یکدیگر چگونه به بازتفسیر تاریخ منجر می شوند؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که تاریخ به طرز شگفت آور و معناداری، در زمان ها و مکان های مختلف، تکرار می شود. آنچه در ایران و مصر، پس از سالها تلاش و مبارزه توسط گروهی از آزادی خواهان و عدالت طلبان به ثمر رسیده است،
ساختار تراژدی در بررسی تطبیقی سیاوش و هیپولیتوس از اوروپید با تکیه بر آرای فردریش شیلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۰
249 - 281
حوزههای تخصصی:
محتوای ادبیات تطبیقی شامل مفاهیمی است که در تجربه بشری ارزشمند است؛ این مفهوم از مطالعه تطبیقی متون مختلف که بر عناصر وحدت در تنوع تأکید دارند و از بررسی میان مفاهیم مشترک و منشاء آن پدید آمده است. تراژدی به عنوان یک ژانر نمایشی، شامل چند بخش مقدمه، بحران و گره، گروه کر، شخصیت و پایان بندی است. این ساختار از دیرباز تاکنون به عنوان یک الگوی ارسطویی در یک تراژدی وجود داشت. فردریش شیلر ازجمله فیلسوفان و شاعرانی بود که تراژدی را از منظر ساختار و محتوای درونی بررسی کرد و الگوی ساختاری خود را در مواجهه با الگوی ارسطویی بیان نمود. ازآنجاکه «سیاوش» و «هیپولیتوس» هردو ازنظر وقایع و حوادث برای قهرمان تشابهات فراوانی دارند، لذا پژوهندگان در این مقاله که به شیوه تحلیلی-توصیفی انجام شده، با رویکرد ادبیات تطبیقی به مقایسه این دو اثر با تکیه بر آرای شیلر پرداخته است. روش جمع آوری مستندات و منابع در این مقاله به شیوه کتابخانه ای بوده و در پایان به این نتیجه رسیده اندکه هر دو تراژدی سیاوش و هیپولیتوس دارای مؤلفه های اصلی یک تراژدی یعنی مقدمه، کشمکش های متوالی، خطاها از روی غرور و جوانی، عناصر ترحم برانگیز مانند ناکامی در زندگی، تهمت های ناروا، هجرت به سرزمین بیگانه و در پایان مرگ اندوه بار هستند که ازنظر شیلر این نمودار یک تراژدی موفق از آغاز داستان تا پایان برای نویسنده و مخاطب خواهد بود..
بررسی ترجمه ی نمایشنامه بیرون پشت در اثر وولفگانک بورشرت از منظر نظریه اسکوپوس و بر بستر چالش انتقال عناصر فرهنگی برای اجرا به روی صحنه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
133 - 159
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های بزرگ ترجمه ی متون ادبی، عناصر فرهنگی موجود در این متون می باشد و این مهم به ویژه در ترجمه ی ادبیات نمایشی به دلیل کاربرد نمایشنامه، یعنی اجرا بر روی صحنه چشمگیر است. یکی از رویکردهایی که در ترجمه با مدنظر قرار دادن هدف ترجمه و کارکرد متن در زبان مقصد، برای فهم مخاطب از ترجمه ی متون نمایشی جایگاهی خاص قائل است، نظریه ی اسکوپوس می باشد. این جستار در صدد است که بر بستر تقسیم بندی عناصر فرهنگی به دو دسته ی "عناصر فرهنگی ملموس" و "عناصر فرهنگی غیر ملموس" توسط نیومارک و چیارو، مهمترین عناصر فرهنگی موجود در نمایشنامه ی بیرون پشت در را استخراج کرده و بر طبق آن ها، عملکرد مترجم این نمایشنامه را در صورت اجرای آن به روی صحنه از منظر نظریه ی اسکوپوس مورد ارزیابی قرار دهد. نتیجه حاصل از این پژوهش نشان می دهد که ترجمه گلشیری اگرچه در اجراهای تئاتری مورد استفاده بوده ولی انتقال عناصر فرهنگی ملموس توسط وی، در راستای هدف نمایشنامه که اجرا باشد، نیست.
بررسی ویژگی های محتوایی مکتب رمانتیسم فردی در سروده های لایق شیرعلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
97 - 126
حوزههای تخصصی:
مکتب ادبی رمانتیسم، یکی از اولین مکتب های ادبی تأثیرگذار اروپایی بر هنر و ادبیّات معاصر فارسی اس ت. متناسب بودن این مکتب ادبی با روح و روان شاعران و نویسندگان ایرانی، می ل نوگرایی و نوخ واهی و وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران بعد از انقلاب مشروطیت از عوام ل م ؤثر و مهم در گسترش نگرش رمانتیک در ادبیّات فارسی معاصر است. به خاطر گسترش روابط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شرق و غرب، در پایان قرن نوزدهم میلادی، ابتدا زبان و ادبیّات عرب را تحت تأثیر خود قرار داد و سپس پس از انقلاب مشروطیّت، در قرن بیستم در شاخه ای از ادبیّات فارسی ایران، تاجیکستان و افغانستان، تأثیرات فراوانی از خود برجای گذاشت و اشعاری با ویژگی های سبک رمانتیسم اروپایی به وجود آورد.لایق شیرعلی از شاعران فارسی زبان تاجیکستان در طول دوره شاعری خود به نوعی تحت تأثیر این مکتب قرار گرفت و شعر فارسى تاجیکستان را به رمانتیسم اروپایى در دوره رواج آن نزدیک کرد. نگارنده در این پژوهش درصدد آن است تا به شیوه توصیفی- تحلیلی و بر اساس مؤلفه های رمانتیسمی، انواع رمانتیسم فردی را در اشعار این شاعر تاجیکی بررسی نماید. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در سروده های لایق شیرعلی ، مؤلفه های مکتب رمانتیسم فردی به چشم می خورد و لایق با سرایش اشعار میهنی، در ایجاد روحیه میهن دوستی و اتّحاد ملی و آرمان خواهی، به انسانیّت و نوع دوستی توجّه بسیاری داشته و موضوعاتی مانند طبیعت گرایی، درون گرایی و تنهایی، اندوه و حسرت، نوستالژی و امید و ناامیدی را در شعر خود به کاربرده است.
شهید سلیمانی در آینه گفتگو و چند آوایی شاعران ایران و عراق با تکیه بر آراء میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
97 - 125
حوزههای تخصصی:
میخائیل باختین صاحب نظریّه منطق مکالمه، گفتگو را حاصل تعامل متقابل گوینده و شنونده می داند که در بستر اجتماعی شکل می گیرد و با گفتار های گذشته و آینده در تعامل است؛ لذا خواننده را ضمن مألوف ساختن با جزئیات و زیر لایه های مفهومی متن، بر بی نهایت بودن معنا رهنمون می سازد. اگرچه از دیدگاه او از میان انواع ادبی، تنها رمان واجد ویژگی های منطق گفتگویی و چند صدایی است و شعر به دلیل خالی بودن از حضور «دیگری» درخور توجّه از دیدگاه مذکور نیست، امّا اشعار شاعران ایران و عراق به سبب گزینش های گسترده، آفرینش فضا ها و موقعیت های حضور دیگران و کاربرد واژگان، مضامینی که شاعران، آزادانه و به دوراز هنجار های رایج شعری، وارد زبان شعر می کنند، دارای ویژگی های گفتگویی است. در پژوهش حاضر اشعار شاعران برجسته ایران و عراق با روشی توصیفی- تحلیلی که حول محور ترور ناجوانمردانه سردار مقاومت «حاج قاسم سلیمانی» مجاهد پرآوازه ای که مظهر اقتدار ملّی و دمیده شدن روح مقاومت در منطقه غرب آسیا و بلکه در جهان می باشد با رویکردی ویژه به نظریّه منطق گفتگویی باختین تحلیل شده است. دستاورد پژوهش حاکی است که شاعران ایران و عراق شعرهایشان گفتگو گراست و برای ایجاد فضای گفتگویی در اشعار خود از تمهیدات و شگرد های مربوط به منطق گفتگویی ازجمله کاربرد ضمایر، گزاره های خطابی، چند صدایی بهره مند شده اند. بیان روایی، برجسته ترین شگرد شاعران موردبحث برای آفرینش فضای چندصدایی است و انتقاد های صریح و تلخ شاعران، اشعارشان را به سخن کارناوالی نزدیک ساخته و بر خاصیت گفتگویی و چند صدایی اشعارشان افزوده است.
بررسی چگونگی حضور و شخصیت پردازی زنان در تراژدی های شاهنامه فردوسی و تراژدی های اوریپید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
31 - 61
حوزههای تخصصی:
بررسی شخصیّت زن در ادبیّات جهان همواره موردنظر پژوهشگران بوده است. نویسندگان و شاعران به فراخور فرهنگ و محیط اجتماعی - سیاسی سرزمین خود، از کارکرد شخصیّت زن در داستان ها بهره برده اند؛ به گونه ای که در داستان های ادبی ملل، حضور و نقش های متفاوت و متنوع از زنان دیده می شود. جستار حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی، فارغ از جنبه های بحث برانگیز نگرش فردوسی نسبت به زنان، مقایسه و تطبیقی از چگونگی شخصیّت پردازی این قشر از افراد جامعه از منظر ساختار داستان پردازی، در چهار تراژدی بخش حماسی شاهنامه و چهار نمایش نامه تراژیک اوریپید، ارائه می دهد تا از این رهگذر میزان تشابه و تفاوت شخصیّت پردازی را در این آثار نشان دهد و بتواند گریزی به چگونگی نگاه مردمان به زنان در دوران پیشین باشد. نتایج از پژوهش نشان داد زنان به سبب نشان داده شدن موجودیّت، شخصیّت اصلی و قهرمان اغلب تراژدی های اوریپید هستند و در تراژدی های فردوسی به فراخور داستان و موقعیّت، نقش پذیرفته اند.
تحلیل تطبیقی دیدگاه متنبّی، فردوسی و ناصر خسرو درباره حکمت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
181 - 196
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ بشریت، حکمت به عنوان موضوعی جذاب برای تفکر و بررسی علمی عمل کرده است. محققان و فیلسوفان از فرهنگ های گوناگون دیدگاه های متمایزی را در مورد این مفهوم پایدار ارائه کرده اند. این پژوهش به دنبال تحلیل و کنار هم قرار دادن دیدگاه متنبّی، فردوسی و ناصرخسرو در باب حکمت است. این تحقیق با استفاده از روش تحلیل تطبیقی، از منابع اولیه و ثانویه استفاده می کند تا باورهای فلسفی این شخصیت های برجسته را روشن کند. یافته ها نشان می دهد که متنبّی بر تأثیر دگرگون کننده حکمت که از طریق درون نگری و جست وجوی حقیقت به دست می آید، تأکید می کند. در مقابل، فردوسی بر اهمیت یادگیری تجربی و استخراج آموزه های اخلاقی از رویدادهای تاریخی تأکید می کند و حکمت را با رفتار اخلاقی و رفاه اجتماعی مرتبط می کند. از سوی دیگر، ناصرخسرو حکمت را فرآیندی مداوم از رشد و روشنگری شخصی می داند. این مطالعه با ارائه یک بررسی جامع از این دیدگاه ها و زمینه سازی بینش های آن ها در محیط های فرهنگی و فلسفی مربوطه، به تحقیقات موجود عمق می بخشد و راهنمایی های ارزشمندی را برای افراد و جوامعی که برای درک عمیق تری از هستی تلاش می کنند، ارائه می کند.
واکاوی تطبیقی ساختار روایی تراژدی داستان سیاوش و هیپولیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تراژدی نوعی ادب نمایشی از یونان باستان است که به شکل نمایش، بر روی صحنه اجرا می شود. ارسطو فیلسوف بزرگ یونانی از نخستین کسانی بود که در کتاب فن شعر، درباره تراژدی، به طور کامل بحث کرده و به معرّفی و توضیح آن پرداخته است. وی عناصر و اجزایی را برای تدوین تراژدی معرّفی نموده که در کیفیّت، جذابیّت و برتری تراژدی نقش مهمّی را ایفا می نمایند. در ادبیّات فارسی آثاری وجود دارد که بازتابی از تراژدی های یونان باستان و دیدگاه ارسطو در این باره است؛ از جمله شاخص ترین این آثار، شاهنامه فردوسی است با داستان هایی که همسویی و شباهت زیادی به تراژدی های یونان باستان دارد پژوهش حاضر با هدف نشان دادن این شباهت در زمینه تراژدی و با روش توصیفی – تحلیلی به مقایسه داستان سیاوش از شاهنامه و تراژدی هیپولیت اثر اوریپید، به عنوان مطالعه موردی پرداخته است و این همسویی را نشان داده است.
اشتراکات آموزه های تربیت اسلامی در بوستان وقابوسنامه وتطبیق آن ها با آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
1 - 18
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی شده است، مضامین مشترک بوستان سعدی وقابوس نامه عنصرالمعالی استخراج شود؛ آوردن آیات و روایات در پایان هریک از شاخص های اخلاقی به الهی بودن این مضامین صحه می گذارد . بنابراین با روش توصیفی تحلیلی و روش کتابخانه ای مضامین مشترک دو اثر منظوم و منثور تعلیمی جمع آوری می شود و با آیات و روایات مطابقت داده می شود . با توجه به ضرورت این نوع پژوهش ها ، گشودن متون نظم و نثر ادبیات تعلیمی از این چشم انداز و کشف هنر شاعران و نویسندگان دریافتن روش های تاثیرگذار بر مخاطبان و بیان تعالیم اسلامی و اخلاقی از کوتاه ترین مسیر می تواند به احیای پاره ای از سنت های ارزشی و اخلاقی و پیوند زدن تجربیات گذشتگان ، به نسل آینده و نیازهای کنونی باشد .یافته ها نشان می دهد که سعدی و عنصر المعالی، آثارشان تقریبابا آیات و روایات ،مطابقت داشته است. بیان آیات قرآن کریم وتطابق روایات ائمه اطهار در ضمن آن ها برای صحه گذاشتن بر اخلاقی بودن این آثار و راه گشایی آن ها برای خروج از مشکلات است.
اشارات و مضامین برساخته از مشاغل در اشعار دوره تیموری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
83 - 112
حوزههای تخصصی:
یکی از طرق شناخت دقیق جامعه و زندگی فردی و اجتماعی، شناخت شیوه های کسب و کار آن جامعه است. با توجّه به اینکه دوره تیموری از ادوار کمتر شناخته شده تاریخ ایران است، در این پژوهش، با هدف معرفی مشاغل دوره تیموری، با گردآوری اطلاعات، به روش کتابخانه ای و روش نگارش، توصیفی به واکاوی و شناسایی مشاغل دوره تیموری از خلال اشعار عهد پرداخته می شود تا اولاً مشخص شود که در این دوره که تیمور در آن به احیای نظام پیشه وری و اعتلای بازرگانی پرداخت چه مشاغلی در ایران وجود داشته است؟ ثانیاً ضمن آشنا کردن خوانندگان با اقسام مناصب، واژگان و اصطلاحات مرتبط با مشاغل در اشعاری که در دوره تیموری به کار رفته، تحلیل و بررسی شود تا ضمن آشنایی با اشارات و مضامین برساخته شعرا از این مشاغل، گامی دیگر در راه شناساندن هر چه بیشتر آثار ادبی فارسی و بالاخص دوره تیموری برداشته شود. یافته ها نشان می دهد که مشاغل گوناگون دولتی و درباری ، خدماتی، صنعتی و تجاری در این عهد رایج بود. برخی از این مشاغل و حِرَف منسوخ شده و امروزه رواج ندارند و برخی نیز جای خود را به مشاغل مشابهی داده اند. شعرای این عهد، واژگان و اصطلاحات مرتبط با مشاغل و حِرَف را در راه نیل به مقاصدی مانند آفرینش های ادبی، القای اندیشه هنری و مضمون آفرینی به خدمت گرفته اند.
برابرسنجی «غم غربت روح» در اشعار مولانا و نغمه نی از آنه ماری شیمل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
39 - 63
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو در پی آن است تا مسأله غم غربت روح و بازتاب آن را در سروده های شیمل ومولانا کاویده و از این طریق ضمن آگاهی از میزان تأثیرپذیری شیمل از آموزه های مولانا و چگونگی پرداختن به این موضوع (همراه با متعلقات عرفانی دیگر) را وارسی کرده و به رؤیت خواننده برساند. آنچه از این جستجو به دست آمد عبارت از آن است که: شیمل نیز همچون مولانا در آغاز مثنوی موضوع فلسفی / عرفانی غم غربت را از زبان «نی» آغاز می کند. در این راستا شیمل با گفتن «شنیدم» در عین حال، دعوت مولانا را که گفته بود «بشنو»، اجابت کرده و در پاسخ به او می گوید: من به نوای نی گوش فرا دادم و غم غربت همراه با حسرت اشتیاق به بازگشت روح را با جان و دل دریافتم. شیمل آنگاه این غم را نه تنها از زبان «نی»، که از زبان دیگر عناصر هستی نیز به تصویر کشانده، می گوید: این درد در دیگر ذرات و اجزای کاینات مانند بلبل، درخت و بهار نیز به گوش می رسد. شیمل آنگاه به تأسی از مولانا جلال الدین رومی «غم غربت» را با داستان هبوط آدم و زمان (وقت یا حال) پیوند داده و با توجه به زمینه های یاد شده نیز، موضوع را به کند و کاو می نشیند.
مقایسه ی تطبیقی منظومه ی داستانی لیلی و مجنون نظامی و روایت های عربی در ادبیات عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
112 - 136
حوزههای تخصصی:
زندگی و سرگذشت عاشقان ، همیشه دست مایه ی راویان و نقادان بوده و به این جهت ، داستان های عاشقانه در ادبیات ملل گوناگون فضایی گسترده را پوشش داده است . داستان لیلی و مجنون از کهن ترین و معروف ترین داستان های عربی به شمار می آیدکه تاثیر زیادی بر گسترش داستان های عاشقانه در ادبیات فارسی داشته است. در پایان قرن ششم نظم داستان های عاشقانه به وسیله ی نظامی گنجوی به حدّ اعلای کمال خود رسید.وی چند داستان معروف زمان خود را به نظم درآورد و هنرنمایی های این شاعر تا بدانجاست که اکثر سرایندگان منظومه های عاشقانه ، دانسته یا ندانسته ،تحت تاثیر سبک و شیوه ی داستان پردازی او قرار گرفته اند.یکی از منظومه های درخشان او لیلی و مجنون است که منشأ آن را در ادبیات عرب باید جستجو کرد. این داستان بارها به زبان های مختلف مورد تقلید شاعران قرار گرفته است.در این مقاله ، نگارنده کوشیده تا پس از زمینه سازی های مقدماتی ، ریشه های تاریخی- اجتماعی و زمان و مکان و تاریخ رواج این داستان را در ادب عربی و فارسی به اختصار مورد کندوکاو قرار دهد و سپس با نقل مختصر روایات عربی و نیز روایت نظامی گنجوی از این داستان ، به مقایسه و نقد و تحلیل تطبیقی آنها بپردازد.
تحلیل گفتمان انتقادی مولانا و سنایی با رویکرد فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
41 - 58
حوزههای تخصصی:
تحلیل انتقادی گفتمان ، مفهوم بافت کاربرد زبان را به مثابه کنش اجتماعی زبان تعریف می کند. تحلیل گران انتقادی گفتمان با وارد کردن مفهوم ایدئولوژی به تحلیل گفتمان سعی می کنند نشان دهند که چگونه کارکردهای ایدئولوژیک یک زبان ابزارهایی برای تحلیل گفتمان را در نیل به قدرت مولد ارائه می دهند. یکی از این ابزارهایی که کارآیی لازم را در تحلیل های کلان اجتماعی – فرهنگی ایفا می کنند، نظام های دیالکتیکی هستند. با کمک نظام های دیالکتیکی همچون برجسته سازی در تقابل با حاشیه رانی، روایت در مقابل فراروایت می توان به تحلیل های کلان اجتماعی نهفته در متون ادبی پرداخت. از این رو با انطباق این تحلیل ها با تحلیل های خرد زبانی در کلام عرفانی حماسی می توان به سازوکارهایی رسید که انسان پرسشگر امروزی را به آینده ای روشن هدایت کرد. در راستا با چنین تحلیلی می توان کلام مولانا و سنایی را از اشعار این دو شاعر با رویکردی در تحلیل گفتمان انتقادی در نگاه فرکلاف مورد بحث قرار داده و سازو کارهایی ارائه داد که تحقق نظام های دیالکتیکی در اشعار مولانا و سنایی تابع آنها هستند.
تحلیل تطبیقی عناصر گروتسکی در رمان های آخرش می آن سراغم از سیامک گلشیری و شب شکارچی از دیویس گراب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
160 - 193
حوزههای تخصصی:
گروتسک، مکتب ادبی است که ناهنجاری های جامعه را به شکلی واقع گرا و در عین حال نامتعارف و افراطی به تصویر می کشد. هر اثر زننده، ددمنشانه و در عین حال کمیک می تواند در زمره آثار گروتسکی به شماربیاید؛ به عبارتی نخستین ویژگی اثر گروتسکی، تشدید سردرگمی و ترس در حالات روحی مخاطب است. ناهنجاری، نامفهومی، مسخ شدگی، طنز و ترس برجسته ترین ویژگی های متن گروتسکی است که می تواند در واقعیت های تلخ و ناخوشایند موجود در جامعه نویسنده ریشه داشته باشد. با تحلیل و بررسی نحوه بازنمایی این ویژگی ها در متون ادبی می توان به شناخت بهتر و دقیق تری از جامعه و حقایق ناهنجار پنهان در آن دست یافت. سیامک گلشیری، نویسنده معاصر ایرانی، و دیویس گراب، نویسنده و داستان نویس کلاسیک آمریکایی، از جمله نویسندگانی اند که با سبک گروتسکی در آثار خود به بیان چالش ها و ناهنجاری های اجتماعی جامعه خود پرداخته اند. هر دو نویسنده علی رغم زمان و مکان متفاوت، به بازنمایی مولفه های مشترکی چون وحشت، طنز آمیخته به اندوه و هراس، تناقض در شخصیت ها، دشنام گویی، کاربرد صداهای موهوم، ناهنجاری و انزجار پرداخته اند. همچنین گلشیری و گراب از عناصری چون زمان، مکان و صدا در راستای تقویت بار معناییِ گروتسکی آثار خود استفاده کرده اند. بازنمایی مکان هایی با مولفه های [+ترسناکی]، [+تاریکی]، [+خلوت] و غیره در کنار زمان هایی که دارای مولفه های معنایی [+شب] و [+تاریکی] هستند سبب تقویت فضای ناهنجار این دو رمان شده است. نگرش برآمده از تحلیل اثر گلشیری و گراب به مفهوم گروتسک یادآور دیدگاه منفی کایزر است که به بازنمایی تجربه ناخوشایند و هراسناک و عناصر منفی می پردازد.
استعاره مفهومی در قصیده القتلى یسیرون لیلاً سعدی یوسف و سرودِ ابراهیم در آتش احمد شاملو (بر اساس نظریه معناشناسی شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
149 - 171
حوزههای تخصصی:
استعاره، چه به عنوان عنصری تزیینی و خواه به مثابه فرآیندی شناختی، از دیرباز در کانون توجّه پژوهش گران بوده است. بر اساس یافته های زبان شناسی شناختی، انسان به دلیل جسدمند بودن و نیز تجربه هستی به واسطه این جسد، ساخت های مفهومی بنیادینی به نام طرح واره های تصویری را در ذهن خویش می آفریند و می انبارد تا در مواقع اندیشیدن به امور انتزاعی، با انتقال دادن این ساخت های انضمامی به زبان، فرآیند ادراک را تسهیل و تکمیل کند. سعدی یوسف و احمد شاملو، به یاری طرح واره ها، بسیاری از مفاهیم انتزاعی را در اشعار خویش مفهوم سازی کرده اند. این پژوهش بر آن است تا با تکیّه بر روش توصیفی- تحلیلی، ضمن بررسی و تحلیل طرح واره ها در دو قصیده منتخب از این دو شاعر، چگونگی تفکّر و نیز پایه های شناخت آنان از جهان پیرامونشان را تبیین کند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که مفاهیم انتزاعی همچون مرگ، زندگی، تغییر و جاودانگی در قالب این تصویرها تجسم یافته اند و سه طرح واره حجمی، حرکتی و نیرو توانسته اند در ارتباطی سازمان یافته، اندام وار و منسجم با یکدیگر و در راستای هدفی معیّن منجر به تولید معنا شوند و در نهایت مفهوم انتزاعی جاودانگی و اثرگذاری را در شکل تابلویی تصویری پیش دیدگان مخاطب قرار دهند.
بررسی تطبیقی مظاهر و نمودهای آزادی در شعر ملک الشعرا بهار و احمد شوقی بر اساس تحلیل گفتمان ون دایک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۰
33 - 85
حوزههای تخصصی:
سروده های دو شاعر مورد بحث به دلیل وجودِ همسویی های فکری و ادبی فراوان در بیشتر زمینه ها از جمله در حیطه آزادی، همواره بابِ طبعِ دوستداران اهل پژوهش بوده است. بررسی تطبیقی اشعارِ این دو سراینده، نشان می دهد که مضامین مشترکِ وافر و شایانی در پندارِ آنها وجود دارد. در جستار پیشِ رو با تکیه بر متغیرهای گفتمان ون دایک به تبیین مهم ترین نمودهای آزادی و جلوه های آن در اشعارِ دو سخنور ایرانی و مصری، بهار و شوقی، و همچنین تحلیل رویکرد ایشان بر پایه تفکرات ون دایک می پردازیم. با استناد به یافته های تحقیق از میان اضلاع چهارگانه مربع عقیدتی ون دایک، توجه به داده های مشتمل بر نکات مثبت درباره گفتمان خودی و نیز عنایت به دانسته های حاوی نکات منفی در ارتباط با کانون دیگران، در هیأت مؤلفه هایی چون: آزادی، آزادی سیاسی، فرزانگی، مناسبات اجتماعی، آزادی معنوی، آزادی زنان، آزادی قومی و ملیتی، آزادی بیان و اندیشه و... مبنای جهت گیری های سیاسی بهار و شوقی را شکل می دهند. هدف آن است که با تطبیق مفهوم آزادی، درک تازه ای از انسجام ادبیات با اوضاع سیاسی و اجتماعی در حوزه درک بیشتر تعامل ادبی و فرهنگی ِ ایران و کشورهای عربی، به ویژه مصر حاصل شود .روش این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی است و اطلاعات لازم برای سنجش نمونه ها به شیوه کتابخانه ای و بررسی مستقیمِ متون و با تمرکز بر شرح و تفسیر درون مایه های موجود حاصل شده است
بررسی تطبیقی هویت انسان در جنگ در رمان های زمین سوخته احمد محمود و وداع با اسلحه ارنست همینگوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
145 - 157
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به نقد و بررسی مولفه های پایداری و ادبیات جنگ در دو رمان ایرانی و انگلیسی می پردازد تا تفاوت های فرهنگی و ایدئولوژیک نویسنده آنها را در به تصویر کشیدن هویت انسانی در دوران جنگ در این آثار نشان دهد. برای این منظور دو رمان زمین سوخته احمد محمود و وداع با اسلحه ارنست همینگوی انتخاب شده است تا مفهوم اصلی آنها از نظر ساخت شخصیت های معنادار مورد کنکاش قرار گیرد. نویسنده این مقاله معتقد است تفاوت های بنیادی در نحوه پرداختن به مفهوم انسان، جنگ و هویت اگزیستانسیال در این آثار دیده می شود که در نهایت باعث شکل گیری داستان هایی با پیرنگ های مختلف و هویت های متفاوت می شود که از نظر معرفت شناختی و نوع نگرش به رسالت انسان در ساخت هویت مستقل خود و جهان بینی او در راستای اجرای وظایف انسانی نسبت به سایر انسان ویژگیهای متمایز بیشماری دارند. برای بررسی ساختار هویتی این دو رمان از نظریه هویت اگزیستانسیالیستی ژان پل سارتر استفاده شده است.
بررسی «پادآرمان» در اشعار نیما یوشیج و عبدالوهاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
1 - 22
حوزههای تخصصی:
آرمانشهر یا مدینه فاضله (یوتوپیا) در اندیشه بشری از قدمت دیرینه ای برخوردار است؛ به صورت رسمی اولین بار توسط افلاطون در رساله جمهور مورد بررسی قرار گرفت. در مقابل آن پادآرمان است که در آن جامعه ویژگیهای منفی به ویژگی های مثبت برتری داده می شود. فیلسوفان، جامعه شناسان و شعرای فراوانی در این میدان به نظریه پردازی پرداخته اند. آنچه کمتر مورد بررسی قرار گرفته، اندیشه های پادآرمانی شاعران برجسته، به صورت تطبیقی بوده است. بر این اساس در این تحقیق برآنیم با روش کتابخانه ای و تحلیل محتوایی اشعار شاعرانی چون نیما یوشیج و عبدالوهاب البیاتی را به عنوان ارکان شعر معاصر ایران و عراق در باب موضوع پادآرمانی بررسی کنیم. داده های این تحقیق بیانگر آن است که هر دو شاعر در اشعار خود ضمن آرزوی رهایی از رنج و ناگواری دنیای کنونی و سکون و دلمردگی آن، تلاش می کنند چهره ی حقیقی و زشت و منفور جامعه خود را به نمایش بگذارند و از بیهودگی دنیا و انسانها و حاکمانی که در لجنزار روزمرگی، ابتذال و مسخ شدگی به سر می برند با زبان برنده و برآشوب خود پرده بر دارند و بدین گونه نفرتشان را از تمام سیاهی ها و تباهی های محیط پیرامون بیان دارند.
شعر پروین اعتصامی از منظر درون فرهنگی و برون فرهنگی (با رویکرد ادبیات تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۲)
163 - 191
حوزههای تخصصی:
پروین اعتصامی شاعره کهن گرایِ نواندیش، با وجود عمر کوتاه، اشعار پربار و تأثیرگذاری از خود به جا گذاشت که در رشدِ سلامتِ روانی، فکری و فرهنگی به ویژه در ساحتِ فرهنگی، ادبی و هنری، همچنین در پاسداشت سامان اجتماعیِ جامعه ایران ، مؤثر واقع شد. اگر نگاه جنسیتی را کنار نهاده، اشعار پروین را از منظر هنر شاعرانگی بررسی کنیم، بهتر می توانیم هنر این شاعرِ دغدغه مندِ صاحب درد را دریابیم؛ پروین بنا به سرشت پاکِ انسانی و به تبََع، حس مادرانگی، مایه و هنر شاعری خود را در خدمت رشد، تعالیم انسانی و روشنایی درون انسان به کار برد تا نمود هنریِ آن. این مقاله در پی آن است تا ریشه و منشأ تعالیم فکری و فلسفه روشن اندیشی این شاعره نادره گفتار را بررسی کند بدین منظور شعر پروین را به روش تحلیلی توصیفی، با رویکرد ادبیات تطبیقی، از دو منظر: درون فرهنگی و برون فرهنگی مطالعه و :
عناصر درون فرهنگی که موجب زایش و رویش اندیشه پروین اعتصامی و عوامل شکل گیری و رشد شخصیت هنری(شاعرانگی) وی شد؛ و همینطور
عناصر و عوامل برون فرهنگی که شکل دهنده نگرش هنری و جهان بینی شاعر را بوده، بررسی و سرچشمه های آن را تبیین می کند.
از یافته های بررسی این که پروین در شعر خود گذشته از آثار و شخصیت های ادبی ایران، از طریق واسطه/واسطه هایی از آثار فکری و ادبی مغرب زمین هم بسیار بهره مند گشته و آثاری که برای آگاهی و رشد فکری جامعه خود لازم و مناسب می دانسته، بهره های لازم را برده است.