مطالب مرتبط با کلیدواژه

لرمانتوف


۱.

مقایسه تطبیقی شعر «بادبان» (Парус) لرمانتوف و دو ترجمه منثور و منظوم آن بر اساس نظریه آوا های القاگر موریس گرامون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Badban Lermontov Grammon's theory of inductive sounds verse translation prose translation بادبان لرمانتوف نظریه آوا های القاگر گرامون ترجمه منظوم ترجمه منثور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷ تعداد دانلود : ۹۷
لفظ و معنا در متن ادبی و خصوصا در شعر چنان با یکدیگر در می آمیرند که گویی تک تک واج ها و هجا های به کار رفته در این آثار با ظرافتی خاص و در راستای انتقال حس و مفهومی ویژه برگزیده شده اند. نظریه القای آوایی نخستین بار توسط موریس گرامون، زبان شناس فرانسوی مطرح شد. پژوهش حاضر با تکیه بر این نظریه و با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی آوا های القاگر موجود در شعر «بادبان» (Парус) لرمانتوف و دو ترجمه موجود از آن می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که شاعر به مدد تکرار همخوان های انسدادی، واکه های روشن، همخوان های خیشومی و واکه های درخشان به ترتیب احساس آشفتگی، تکاپو، نا خشنودی و خشم را به مخاطب القا می کند. از آنجاییکه تعداد واج های متن اصلی، ترجمه منظوم و منثور با یکدیگر برابر نیست، جهت نتیجه گیری دقیق و منصفانه تر درصد تکرار آوا ها نسبت به کل واج ها در هر متن و انحراف از معیار (لازم به یادآوری است که اصطلاح «انحراف از معیار» در معنای عام آن مد نظر است.) درصد هر تکرار نسبت به متن اصلی محاسبه شده است. در نهایت می توان گفت اولا ترجمه منظوم از اطناب کمتری برخوردار و از نظر تعداد واج های به کار رفته بسیار به شعر اصلی نزدیک است، ثانیا در هر دو ترجمه ترتیب مفاهیمی که با تکرار آوا ها القا می شوند یکسان ولیکن با متن اصلی متفاوت است و ثانیا انحراف از معیار درصد تکرار آوا های القاگر در ترجمه منظوم از ترجمه منثور کمتر و در نتیجه ترجمه منظوم از این حیث به متن اصلی نزدیک تر است.  
۲.

خوانش تطبیقی شعر روایی «اهریمن» سروده لرمانتوف و یکلیا و تنهایی او از تقی مدرّسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات تطبیقی مضمون شناسی یکلیا و تنهایی او تقی مدرسی اهریمن لرمانتوف

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷ تعداد دانلود : ۱۲
رمان های فارسی دهه سی و چهل مشتمل بر مضامین مشترکی همچون تنهایی، ناامیدی، سرخوردگی، ترس و سوءظن به روابط فردی و اجتماعی است. تقی مدرّسی یکلیا و تنهایی او را، متأثر از فضای سیاسی اجتماعی دهه سی، بویژه اوضاع پس از کودتای 28 مرداد 1332، نوشت. ردپای آشنایی نویسنده با کتاب مقدّس نیز هم در سبک نوشتار و هم در محتوای این رمان مشهود است. فضای خفقان بار آن دوران نویسنده را ناگزیر کرده تا دغدغه های سیاسی خود را در پسِ اسطوره و زبان نمادین بیان کند. میخائیل لرمانتوف، شاعر روس، نیز متأثّر از اوضاع سیاسی اجتماعی روسیه، پس از شکست قیام «دکابریست ها»، برای فرار از سرخوردگی و ناامیدی و طردشدگی قشر روشنفکر، به اسطوره های توراتی پناه برد و منظومه روایی «اهریمن» را که بازتابی از سرخوردگی های او بود سرود. شباهت خاستگاه سیاسی اجتماعی خلق این دو اثر، افکار و عقاید دو نویسنده، مضامین مشترک و بهره گیری خالقان هر دو اثر از عهد عتیق و قصه «تامار»، ضرورت پژوهشی با رویکرد تطبیقی بین این دو اثر ادبی به روش توصیفی تحلیلی را تقویت می کند. این مطالعه نشان می دهد مدرّسی برای خلق اثر خود از داستان «تامارا» در سِفر آفرینش و لرمانتوف از داستان قسمت دوم سموئیل از کتاب مقدّس بهره گرفته اند و مضامین مشترکی همچون ناامیدی، تنهایی، طردشدگی، اعتراض، عشق و...، متأثر از اوضاع اجتماعیِ زمانه خالقان اثر، در هر دو روایت دیده می شود.