فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۸۵۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
1 درآمد: در نهاد مولانا جلال الدین محمد مولوی داستان پرداز توانایی هست که کمتر به او توجه شده یا، اگر شده، کسی به بررسی او نپرداخته است تا به درستی شناخته شود خوشبختانه در روزگار ما، که ادبیات داستانی در آن، چه در حوزه آفرینش چه در حوزه نقد و نظریه پردازی، به صورت وجه غالب درآمده، خواه ناخواه اسباب تحلیل و شناخت مولانای داستان گو نیز فراهم شده است. در این نوشته، می کوشیم تا، در پرتو نظریه های ادبی نوین، نگاهی کوتاه به همین جنبه از شخصیت مولانا بیفکنیم. در این کار، فقط یک داستان از مثنوی معنوی (¬ منابع) را تحلیل می کنیم تا به تصویری کلی از جنبه های گوناگون همان یک داستان دست یابیم. پیداست که با در دست داشتن چنان نمای کلی می توانیم حاصل تحلیل را به داستان های دیگر او تعمیم دهیم. در بررسی هر جنبه از داستان، در صورت لزوم، مبحث نظری به خصوصی را هم که مبنای تحلیل همان جنبه واقع می شود به اجمال معرفی می کنیم. داستانی که برای این بررسی برگزیده ایم حکایت موسی و شبان از دفتر دوم مثنوی معنوی (ابیات 1720 به بعد) است. دلیل این گزینش یکی آن است که این داستان را تقریبا همه می شناسند؛ دیگر اینکه داستان مزبور نمونه ای ساده از داستان های مولوی است زیرا به اوج پیچیدگی های بیشتر داستان های او، که با درج داستان های فرعی در دل آنها پدیده آمده، نمی رسد. اما این نکته، به هر حال، نه در تحلیل ما خللی وارد خواهد کرد نه در نتیجه گیری های ما؛ چرا که این داستان نمونه ای متعارف از داستان های مولاناست؛ گیرم که نمونه ای ساده باشد.
سر نی
حوزههای تخصصی:
چهره واقعی مولانا در گفت و گوهای مکاتبه ای
حوزههای تخصصی:
نگاهی به استفاده تمثیلی مولوی از داستان اصحاب کهف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان اصحاب کهف از مشهورترین داستانهای قرآن است که همه یا دست کم بخشی از آن مورد استفاده اغلب شعرا و نویسندگان قرار گرفته است. به سخن دیگر ردپای این داستان و شخصیتهای اصلی آن در اغلب متون نظم و نثر گذشته به چشم می خورد. ساختار داستان اصحاب کهف به گونه ای است که امکان نگریستن از زوایای مختلف را فراهم می سازد و به نویسنده یا شاعر اجازه می دهد تا به مقتضای نوشته یا نظم خود و بنا به مقصود و مفهومی که در پی انتقال آن است، برداشتهای گوناگونی از داستان ارائه دهد و یا برحسب ضرورت بخشی یا روشی از داستان ...
تجلی روحیه ی بسط گرایی مولانا در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" قبض و بسط از مفاهیم زوجی در تصوف است. قبض در لغت به معنی گرفتگی و در اصطلاح، اندوه قلبی است. در برابر، بسط به معنی گشادگی و در تعبیر صوفیه، فرح و شادمانی دل است. هر دو اصطلاح از مقوله ی احوالاتند که در گرو تلاش و کوشش سالک نیست بلکه از وادرات غیبی است. در این مقاله، دیدگاه مولانا جلال الدین محمد مولوی(م. 672) درباره ی قبض و بسط به تفصیل مورد تحقیق قرار گرفته است. او مروج نظریه ی بسط عرفانی در ادبیات فارسی است. به تحقیق، هیچ شاعر و صوفی ای به اندازه ی او در خصوص شادی و شادی گرایی سخن نگفته است.
با تامل در دیوان شمس، درمی یابیم موسیقی غزلیات، تجلی گاه تفکر بسط و شادی گرایی مولاناست. سرشاری و تنوع موسیقیایی در غزلیات نشان گر روح پرتلاطم سراینده ی آنست. او برای حفظ حالات خوشی و مستی خود، به رقص و سماع صوفیانه می پردازد و هنگام نواختن رباب، آوای باز شدن درهای بهشت را می شنود. سماع صوفیانه از نظر او نماز عاشقانه است. از نظر او، صبر بر جور و تلخی، موجب خوشی و شادکامی است. قهر خداوند نه تنها موجب قبض روح او نمی شود بلکه با نظر به لطف پنهانی در درون قهر آشکار، به بسط روحی می رسد. کوتاه سخن این که، مولانا مطلقاً عنصر غم را نمی شناسد و خود را شحنه ای می داند که در جست و جوی غم است و البته غم از او می گریزد و یارای مقابله با او را ندارد.
"
آواز نی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیزارم از آن گوش که آواز نی اشنود و آگاه نشد از خرد و دانش نایی معنی ندهد وصلت این حرف بدان حرف تا تو ننهی در کلمه فایده زایی (کلیات شمس، غزل 2628) نای وجود مولانا جلال الدین محمد که شکایت و حکایتی پرشور و ماندگار از جدایی ها سر داده است از کدام نیستان برآورده است؟ در کجایی بودن مولانا در این هشتصدمین سال ولادت او چندان گفت و گو شده است که وظیفه اصلی ما را در فهمیدن و فهمانیدن و شناختن و شناسانیدن بیشتر و بهتر میراث فخیم این شخصیت یگانه حوزه تمدنی زبان پارسی و عالم اسلام تحت الشعاع قرار داده است- شخصیتی که مثنوی معنوی او، به قول شفیعی کدکنی (¬ زمانی، ج 1، ص 17)، «بزرگ ترین حماسه روحانی بشریت است که خداوند، برای جاودانه کردن فرهنگ ایرانی، آن را به زبان پارسی هدیه کرده است و هنوز بشریت در نخستین پله های شناخت این اثر ژرف و بی همتاست». و خود مولانا آن را چنین توصیف کرده است: هذا کتاب المثنوی، و هو اصول اصول اصول الدین فی کشف اسرار الوصول و الیقین و هو فقه اله الاکبر ... و انه شفاه الصدور و جلاء الاحزان و کشاف القرآن و سعه الارزاق و تطییب الاخلاق، بایدی سفره کرام برره یمنعون بان لایمشه الا المطهرون. (مقدمه مثنوی) این کتاب اصول اصول اصول دین در گشودن رازهای وصول به حق و یقین و فقه اکبر خداوند است ... شفای سینه ها و زداینده اندوه ها و گشاینده رازهای قرآنی و فراخی بخش روزی معنوی و پک کننده اخلاق است که به دست فرشتگان کرام نوشته شده و هم آنان جز پاکان را به حقایق آن راه نمی دهند. دیوان غزلیات او- غزلیات شمس تبریزی- نیز بیان تغزلی همان معارف است که چون باران سیراب کننده ای از آسمان شوریدگی های عارفانه این «فلک پیمای چست چست خیز» باریدن گرفته است. موضوع این مقاله ابتدا بحثی در این باب است و سپس تذکاری است بر بعضی جوانب مسوولیت ما ایرانیان در معرفی مولانا و دیگر مفاخر تمدن ایرانی.
دوستی همیشگی مولانا و شمس
حوزههای تخصصی:
نقش استطراد در حکایات مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی مولانا به گونه ای دنباله سنت معارف گویی است که در خاندان وی معمول بوده است. ارتجالی بودن کلام، دخالت اقتضائات آنی و فی المجلس در سیر طبیعی مطالب، الزامات بلاغت منبری و در نتیجه گسستگی سخن از نشانه های ناگزیر این گونه آثار است. حضور مستقیم و بالفعل مخاطبان در زمان آفریده شدن مثنوی، فضایی مدرسی ایجاد می کند و بالطبع نقش گویا و خاموش آنان را در جای جای این منظومه تعلیمی، که محصول تعامل گوینده و شنونده است، می توان دید. از سوی دیگر، علائق و سلائق مولانا نسبت به برخی مطالب و مضامین دلخواه، سبب می شود تا در شکل گیری نهایی حکایات، کلام او را در اختیار خود بگیرند نه او کلام را. تذکارهای مکرر مولانا در توجه خواننده به معنای انفسی، نه آفاقی، حکایات و پیمانه معنی شمردن قصه به مخاطب او می آموزد که در ظاهر حکایات نماند و مثنوی را به منزله کتاب قصه نخواند. در این مقاله به این موضوعات پرداخته می شود: استطراد در مثنوی به شکلها و انگیزه های گوناگون پیدا می شود. واکنشهای مخاطبان حاضر در مجالس اعم از سخنان یا حالات، تداعیهایی که بی اختیار در ذهن مولانا شکل می گیرند، بیخود شدن گوینده در هنگام طرح مطالبی که روح حساس او شدیدا به آنها وابسته است، همچون عشق، توحید، فنا، یاد شمس تبریزی و... در زمره انگیزه های این گریزهاست.
مثنوی و بریتانیکا
منبع:
رودکی۱۳۸۶ شماره۱۵
حوزههای تخصصی:
جایگاه هند در عرفان شمس و مولانا
حوزههای تخصصی:
دیوان کبیر قونیه و کلیّات شمس استاد فروزانفر
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۶ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
در اثنای فراهم سازی دیوان کبیر(نسخة قونیه) متن تصحیح شدة کلیات شمس تبریزی از مرحوم بدیعالزّمان فروزانفر را به آن دلیل که نسخة اساس آن مرحوم هم همین نسخه بوده، در نظر داشتم. در مواردی بین نسخة خطی و چاپ شدة آن اختلافاتی دیده میشد که در این مقاله به 93 مورد از مهمترین آنها اشاره کردهام. هدف از این نوشتار روشنتر شدن پارهای موارد به استناد نسخة قونیه در دیوان کبیر و ارائة صورت دیگری از شعر مولاناست که احیاناً صحیحتر به نظر میرسد.
مولوی و خواسته مشترک انسانی
حوزههای تخصصی:
از مولانا بیاموزیم
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل قصه «ناکجاآباد شقاوت» در مثنوی با توجه به بحرانهای انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از حکایات دویست و شصت گانه مثنوی، قصه کوتاه و فاقد عنوان و ماخذ است که در دفتر سوم و ذیل استان قوم سبا آمده و هیچ یک از شارحان و مفسران- جز در حد اشاره بدان نپرداخته اند. نگاه و تبیین این مفسران نیز در حد تاویل سمبلها و تفسیر واژگانی گزاره ها بوده که البته خود مولانا در ادامه داستان بدان پرداخته است. به نظر نگارنده، هیچ یک از محققان و مفسران، حکایت را بدون توجه به تاویل خود مولانا و به صورت ساختاری و به عنوان یک داستان مستقل بررسی و تحلیل نکرده اند که در این جستار سعی می شود با لحاظ این نکته، خوانش دیگری از داستان ارایه شود. نگارنده بر این باور است که تمام اجزای داستان باید به صورت یک کل در یک بافت و زنجیره معنایی در پیوند با داستانهای قبل تفسیر و تبیین شود. بر این اساس ضمن تحلیل ساختاری داستان و بررسی عناصر آن، قرائت دیگری با توجه به مسائل و مشکلات انسان معاصر از آن ارایه شده که در هیچ یک از منابع متقدم بدان توجه نشده است. قصه تمثیلی یاد شده از نظر نوع پردازش و کیفیت تصویرگری، ساخته و پرداخته ذهن و تخیل مولوی است که با توجه به جریان سیال ذهنی شاعر و با بهره گیری از اسطوره های دینی - چون داستان یوسف و رویای عزیز مصر، داستان ابراهیم و چهار مرغ - و با کمک تصاویر رویاگون و سوررئال پدید آمده است. این داستان به نسبت کوتاه، حاوی نکات و پیامهای عمیق جهانی برای انسان رها و تنها در عصر جدید است که مولانا ضمن توصیف برجسته ترین آفات و بیماریهای بالقوه بشری به تبیین، تحلیل و سرانجام، ارایه راهکارهای رهایی انسان از این آفات اهتمام ورزیده است.
مولانا و سماع
حوزههای تخصصی:
گزیده ای از کتاب های چاپ اول در باره مولانا ( 1384 - 1386 )
حوزههای تخصصی: