فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۴٬۴۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
معرفی کتاب شعر امروز یونان
حوزههای تخصصی:
کتاب خارجی
حوزههای تخصصی:
نقش فلسفه شوپنهاور در شکل گیری آثار دوران جوانی آندره ژید : بررسی دفترها و اشعار آندره والتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیش از نگارش درتنگ در سال ۱۹۰۹، آندره ژید اقبال چندانی نزد خواننگان فرانسه زبان نداشت. در میان آثاری که به هزینه شخصی به چاپ رساند و تنها در حلقه محدود دوستانش خوانده شد، می توان به دفترها و اشعار آندره والتر اشاره کرد. ژید، در این دو اثر، با تکیه برفلسفه شوپنهاور که میل و اشتیاق به زندگی را نوعی نفرین تلقی می کند، از دغدغه های فلسفی و اخلاقی، از بی میلی و دلسردی خویش سخن می گوید تا نشان دهد که اثر هنری، به عنوان برترین محل تجلی آمال یک انسان، می تواند مکان گفتگوی نویسنده با خود و رویارویی اش با خویشتن خویش باشد.
تحلیل روان کاوانة داستان «سیذارتا» اثر هرمان هسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد روان شناختی از شاخه های پویای نقد ادبی معاصر است که خود زیرشاخه های متعددی دارد. یکی از آن ها نقد از دیدگاه کارل گوستاو یونگ است. آثار هرمان هسه را می توان از دیدگاه روان کاوانة یونگ به خوبی نقد و تحلیل کرد، زیرا اندیشه ها و افکار او در موارد زیادی به یونگ شبیه است. آن ها با هم ارتباط مستقیم داشتند. هردو به سمبل ها و نمادها علاقه مند بوده آن ها را تفسیر و تحلیل می کردند. هسه نیز مانند یونگ درون گرا بود و به حقایق روانی فرد توجه داشت و در آثارش جنبه های اجتماعی کم رنگ است. هسه و یونگ علاقه مند به عرفان شرق از جمله عرفان هندی اند. هند حلقة زنجیری بود که یونگ و هسه را به هم پیوند داد. هندی ها در جهان سمبل ها زندگی می کنند، بر سمبل ها تأثیر می گذارند و از آن ها تأثیر می گیرند، اگرچه علاقه ای به تفسیر آن ها ندارند. سمبل ها از موضوعات مورد علاقة یونگ و هسه اند و فراوانی آن ها در آثار هسه زمینة مناسبی برای نقد و تحلیل از دیدگاه یونگ فراهم می کند. تفحص در سمبل ها که به آن ها نماد و رمز نیز گفته می شود و نقد کهن الگویی آثار ادبی، به ویژه آن دسته از آثاری که از اعماق روح و روان انسان برخاسته و درون گرایانه اند، شیوه ای مناسب برای درک معانی پنهان و نهفته در لایه های روساختی و بیرونی است. این تحلیل ها مشترکات و حقایق موجود در روان بشر را نیز نمایان می کند. در این مقاله سعی می شود با دیدگاهی روان کاوانه به نقد کهن الگویی داستان «سیذارتا»ی هرمان هسه پرداخته شود. الگوهای کهنی مانند رؤیا، سفر، قهرمان، آب، رودخانه و گذار از آن، آنیما، درخت و پیر خرد از نمادهای مهمی است که به گونه ای هماهنگ در این داستان گرد آمده و بیانگر تلاش انسان در فرآیند خودیابی و تفرد هستند. در این مقاله به بررسی این نمادها پرداخته می شود.
ژان ژیونو یا ستایش طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژان ژیونو یا ستایش طبیعت محمد جواد شکریان زینی استادیار گروه زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه اصفهان shokrianjavad@yahoo.fr (۸۶/۸/ ۸۵ تاریخ تصویب: ۱ /۶/ (تاریخ دریافت: ۲۷ چکیده: آثار قبل از جنگ ژان ژیونو، بویژه سه رمان اول نویسنده، مملو از صحنههای خشن و خونین است. البته به لحاظ کمی و کیفی این صحنه ها از رمانی به رمان دیگر دستخوش تغییر و دگرگونی میشوند. باورهای سحرآمیز و اساطیری نویسنده در مورد پیدایش جهان وی را بر آن میدارد که اشیاء را همچون عوامل انسانی وارد عرصه داستان کند. انسان و عوامل طبیعی در این آثار به رقابت با یکدیگر برمیخیزند و گاهی نیز تا انتقامجویی از هم پیش میروند. در مقالهی حاضر برآنیم که خشونت و ویژگیهای اعتقادی آن را در آثار یاد شده بر شماریم. از همین رو وابستگی متقابل، تعامل، اختلال، آشفتگی و سرانجام مواجهه خانمان برانداز نیروهای "" مقدس "" و "" نا مقدس "" را مورد توجه قرار خواهیم داد. هنگامی که نزاع میان دو نیروی یاد شده به اوج میرسد، تنها یک راه حل خونین می - تواند مؤثر باشد. بررسی راه خروج جامعه بدوی از بحران و ادامه بقای آن پس از اهدای قربانی پایان بخش این کار تحقیقی خواهد بود. واژه های کلیدی: مقدس، نا مقدس، خشونت، جامعه، قربانی، خونریزی، انتقام.
ادوارد براون
تناسب بین موقعیت متنی و متن در رومیات ابوفراس (تحلیل سبکی قصیده ای از رومیات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل تجربه شعری ابوفراس در قصیده ای از رومیات او و تببین عناصر سازنده آن از جنبه های بلاغی، دلالی و نحوی اساس این گفتار را تشکیل می دهد. در این جستار طبیعت ویژه قصیده در گزینش شیوه تحلیلی به کار گرفته شده مؤثر بوده و رسیدن به نتیجه تحقیق را هموارتر ساخته است.
این مقاله از شیوه تحلیل گفتمان شعری که تکنیکی مؤثر برای کشف مقاصد نهان و آشکار شاعر است مدد جسته و به دنبال آن است که دامنه تاثیر کیفیت روحی و عاطفی شاعر را در ایجاد یکپارچگی بین عناصر سروده، شیوه بیانی قصیده، نوع چینش واژگان و ساختار ترکیبات شعری وارسی کند و به عبارتی دریابد که آیا «انرژی یا عاطفه شاعر در قالب شعری او تجلی یافته است»؟ نیز در صدد فهم این حقیقت است که آیا می توان با بررسی عناصر و مؤلفه های موجود در شعر به نیت اصلی سراینده و کانون عاطفی او پی برد؟ نتیجه تحقیق به خوبی رابطه عمیق بین ذهن و زبان الهام بخش ابوفراس را در قصیده نمودار می سازد و نشان می دهد که چگونه احساس عمیق درد اسارت موجب یگانگی معماری بیانی با لحن عاطفی و فضای روانی شعر شده و نظم و معنی را به سازشی پایدار آورده است.
بسوی بی نامی شخصیت داستان در آثار لوکلزیو (Vers l'anonymat du personnage chez Le Clézio)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصیت داستان در ساختار رمانهای کلاسیک دارای یک نام ، فعالیت اجتماعی و وجهه روانشناسی بوده و با قرار دادن آن در مکان ، زمان و داستان ، رمان کلاسیک از آن شخصیت یک موجود دارای هستی می سازد . اما این وجهه روانشناسی شخصیت داستان توسط برخی از نویسندگان ادبیات مدرن زیر سئوال می رود . در واقع مفهوم جدید شخصیت داستان این ویژگی روانشناختی را رد کرده و سبب ظهور یک خوانشگر خلاق می شود . در این چشم انداز ساختار شخصیتهای داستانهای لوکلزیو سوق مییابند و مسیری را بسوی بی نامی طی می کنند. در رویکرد سنتی که شخصیت داستان (پرسناژ) به عنوان ابزاری برای کشف و درک هویت بشر محسوب می شده ، هم اکنون مطابق علوم مدرن بعنوان کنشگر ملاحظه می شود. از این رو، شخصیت داستان با توجه به شرکت در سپهر عمل داستان تعریف می شود .
ژولین گراک ، از سورئالیسم منتقد تا نقد سورئالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این سخنرانی که به مناسبت مجمع عمومی انجمن ایرانی زبان و ادبیات فرانسه در تاریخ 30 اردیبهست 1389 در دانشگاه تهران ایراد شد، پژوهشگر به بررسی پیوندی می پردازد که گراک با جنبش سورئالیست بر قرار می کند و این در حالی است که شکل ظاهری آثار نویسنده به نوعی کلاسیک تلقی می شود. تفسیری که گراک از جنبش سورئالیست دارد، آن را از تمامی جنبه های نا خالص آن عاری می سازد و در نتیجه این جنبش را به سوی اساس مدرنیته در هنر سوق می دهد. منظور آن مدرنیته ای است که در اوایل قرن بیستم در تقابل با مفهوم «بورژازی» فرهنگ سر برافراشت. از سوی دیگر این مدرنیته کلیدی است برای خوانش نه تنها آثار داستانی گراک بلکه برای درک آثار نقد این نویسنده.
شیوه های پردازش مشاهیر خاورشناسی به تاریخ ادبیات عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار، با گذری بر مطالب و موضوعات موجود در کتاب های دسته ای از خاور شناسان پیرامون ادبیات عربی ؛ سبک تاریخ ادبیات نویسی وگرایش فکری و شیوه کار آنان، مورد بررسی وارزیابی قرار گرفته است.شناخت روش کار آنان در این زمینه، به ما کمک می کند تا دیدگاه های ویژه ایشان را بهتر بشناسیم و ضمن درک جایگاه « تاریخ ادب عربی» در مطالعات خاورشناسان؛ سهم و نقش آنان را در شناخت درست از گذشته ادب عربی ارج بگذاریم. مهم ترین نکته قابل توجه در این باره، شیوه خاور شناسان در تقسیم بندی دوره های ادب عربی می باشد. برای نمونه کارل بروکلمان، تنها به بیان دوره های ادبی و آوردن نام شاعران و نویسندگان و آثار آنان بسنده نکرده است؛ بلکه به بررسی علوم رایج در این دوره ها مانند فقه، فلسفه، حکمت، طب، تاریخ اسلام نیز پرداخته است . در حالی که خاور شناسانی مانند گنزالس، تنها به مطالعه وتحقیق آثار آدبی در یک دوره پرداخته اند و کوشش خود را بر روشن کردن جزیی ترین نکات ادبی در دوره مورد نظر متمرکز کرده اند.
نان و شراب را چگونه ترجمه کردم
حوزههای تخصصی:
بررسی پیوندهای نئوکلاسیسیسم و رمانتیسم در شعر آندره شِنیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آندره شِنیه (۱۷۹۴–۱۷۶۲م)، مهم ترین شاعر قرن هجدهم فرانسه، در عصر جدید بیشتر به دلیل موضع شجاعانه اش در حوادث پس از انقلاب فرانسه که به مرگ این شاعر جوان زیر تیغهگیوتین انجامید، مورد توجه قرار گرفته است. اما ازنگاه ادبی، آشنایی با آثار آندره شنیه اهمیتی اساسی در شناخت مکاتب ادبی اروپایی دارد، زیرا آثار او،حد واسط بین سبک کلاسیسیسم قرن هفدهم و رمانتیسم قرن هجدهم و نوزدهم اروپا به شمار می رود. این مقاله نشان می دهد در شعر و شخصیت و زمانه و زندگی و مرگ آندره شنیه ویژگیهای خاصی وجود دارد که مانع از آن است او را صرفاً شاعری نئوکلاسیک و پیرو ادبیات کلاسیک یونان باستان بدانند. در واقع شعر او از مرزهای مکتب کلاسیک در می گذرد و به سوی نوعی از رمانتیسم میل می کند. به همین دلیل، رمانتیکها او را می ستودند و پیشاهنگ بزرگ مکتب خود به شمار می آوردند.
زندقه بشار بن برد بین سیاست و واقعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در باور کردن بسیاری از حوادث تاریخی که تاکنون نقل شده، به تعقل بیشتر و اندیشه ای ژرف تر نیاز است؛ به ویژه اتفاقاتی که به شخصیت های بزرگ ادبی، علمی و سیاسی مربوط می شود. اخباری که در مورد بشار بن برد و علت قتل او گزارش گردیده نیز از این نوع است. بسیاری علت قتل او را زندیق بودن او می دانند، اما به علل زیر به نظر می رسد که حقیقت، این گونه نباشد:
1. بشار هجوگو بوده و هجا را حتی برای خلفا و بزرگان هم به کار برده و این کار باعث شعله ورشدن آتش کینه و حسد در دل آن ها شده است.
2. در کنار اشعاری که در الحاد و کفر به او منسوب است، اشعار توحیدی دیگری نیز هست که بر موحد بودن وی دلالت دارد.
3. با آنکه کیفر زندیق اعدام بوده، اما بشار در ابتدای امر اعدام نشده، که با ضربات شلاق فوت کرده است و این خود باعث ابهام دیگری در علت قتل اوست.
4. اشعاری از بشار یافت می شود که نشان دهنده توبه وی از گناهان گذشته است و اطلاق زندیق بر شخص تائب وجهی ندارد.
5. ندامت مهدی (خلیفه عباسی) از قتل شاعر دلیل واضحی است که اعدام وی به علت کینه بزرگان و صاحب منصبان و نه کفر و الحاد بوده است.