فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۴٬۴۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله با تکیه بر شیوه تطبیقی، استعمار و خشونت ناشی از آن را از خلال دو اثر معروف مارگریت دوراس به نام های سدی بر اقیانوس آرام و نایب کنسول مورد مطالعه قرار می دهد. در این مقاله خشونت حاصل از استعمار و عکس العمل های ناشی از آن مورد نظر است.ابتدا ساختار ظاهری شهر و تقسیم بندی دوگانه آن (شهر-زندان) مورد بررسی قرار می گیرد سپس به وضعیت اهالی بومی و استعمارگر پرداخته تا به این نتیجه برسیم که استعمارگر و استعمار شده به یک اندازه در رنج هستند و ساختار ظاهری شهر استعمار زده نیز مؤید این مطلب می باشد که استعمارگر نیز در زندان خودساخته محبوس است و افزون بر آن از خلال این دو اثر در می یابیم که در هر دو کتاب وضعیت شهر وضعیت شخصیت ها و وضعیت عکس العمل ها دوگانه و یکسان است و خشونت حاصل از استعمار چنان در ذهن نویسنده جا گرفته که دیگر رهایش نمی کند به طوری که بازتاب آن را در سبک و نگارش این دو اثر می یابیم.
شازده کوچولوی گمشده
متناقض نما در شعر معاصر عربی بر اساس شعر محمود درویش، امل دنقل و سعدی یوسف»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع آشنایی زدایی در زبان انتخاب بیان پارادوکسی است که علمای بلاغت ما آن را نشناخته و جزو تضاد به شمار آورده اند.گرچه در ادب عربی از دیرباز متناقض نما به کار رفته است، اما به عنوان ترفندی شاعرانه در کتاب های صناعات شعری نیامده و شاعران از طریق ادبیات غرب با آن آشنا شده اند. پارادوکس در زبان شعر معاصر عرب در دو ساختار نحوی و معناشناختی شکل می گیرد. پارادوکس از جهت دوسویه آن دو قسم است: یکی پارادوکس نزدیک و دیگر پارادوکس دور.دو طرف متناقض در تصویر پارادوکسی مانند دو تیغه قیچی اند که ذهن معتاد به امور عادی را می گزند. هرچه فاصله میان دوسویه کمتر باشد بر بلاغت سخن افزوده می شود و پایه و مایه سخن بالاتر می رود.
حسن تعبیر در زبان وادبیات عربی، شیوه ها و انگیزه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تابو ها مقولات و مفاهیمی است که به واسطه حرمت عرفی یا اجتماعی و دینی از ذکر یا استفاده آن می پرهیزند. این حرمت و ناخوشایندی تابوها، انسان را به پردازش مفاهیم ناخوشایند، زشت، خشن و گستاخانه، در قالبی زیبا، خوشایند و پسندیده و دور از صراحت لهجه سوق داده است که از این شیوه معناپردازی به حسن تعبیر یاد شده است.
مقوله حسن تعبیر از آغاز پژوهش های زبانی و ادبی در کانون توجه علمای زبان و منتقدان مسلمان قرار گرفت، به گونه ای که بیشتر آنان به معرفی و نام گذاری و تحلیل شیوه ها و انگیزه ها و گستره معنایی این رفتار زبانی پرداختند. قدما در زمینه نام گذاری این شیوه معناپردازی، گاه برابرنهادهایی به کاربرده اند، مانند «التلطُف»، و گاه از شیوه های ساخت حسن تعبیر، مانند « الکنایه» برای نام گذاری آن بهره جسته اند. حوزه معنایی حسن تعبیر در زبان عربی، امور جنسی، رخدادها و پدیده های ناگوار همچون مرگ، بیماری است. رعایت ادب و شرم، کاستن از بار منفی تعابیر صریح و تلطیف آن، بدبینی و ترس، نزاکت مداری، تفنن و نوجویی و تکریم وبزرگداشت، مهم ترین انگیزه های این رفتار زبانی را سامان می دهند. این نوشتار، به جایگاه مقوله «حسن تعبیر» در نقد ادبی، به بازشناسی این رفتار زبانی و انگیزه های کاربرد و شیوه های ساخت آن می پردازد و به فراخور مقام از دیدگاه های قدما نیز بهره خواهد جست.
قیاس و سماع نحوی از دیدگاه ابوعلی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نحویان از همان آغاز پیدایش نحو، به تدوین قواعد زبان عربی که قرآن به آن نازل گشته بود، همت گماشتند. آنان در این راه، چند اصل را مورد توجه قرار دادند: 1) برای تدوین قواعد نحو، تنها به زبان قبایل فصیح و اصیل عرب و نیز راویان مورد وثوق استناد کردند 2) قواعد نحو را بر لغت « مطرد » و غالب در میان عرب ها بنیان نهادند و هر چه غیر آن را «شاذ» و نادر دانستند و تنها به ثبت آنها اکتفا نمودند و از نمونه های شاذ و نادر پیروی نکردند. 3) با استخراج قواعد زبان از کلام « مطرد » و غالب عرب های فصیح، کلام غیر منقول را بر کلام منقول حمل کردند و از این طریق، کلام منقول را قیاسی برای نظایر و امثال آن نمونه ها قرار دادند. « ابوعلی فارسی » از بزرگان نحو در قرن چهارم، در خصوص سماع و قیاس، بر این قول بود که قواعد نحو را باید تنها از لغت غالب در میان عرب ها استنباط نمود و لغت شاذ را تنها می توان به کار برد ولی از قیاس بر آن باید پرهیز نمود. او همچنین از استشهاد به حدیث پیامبر (ص ) ـ جز در چند مورد خاص ـ و نیز شعر شعرای « مولـد » اجتناب می کرد. « ابوعلی » سماع، برتر و مهم تر از قیاس می شمرد و معتقد بود نباید قیاس را، هرچند درست باشد، بر سماع و لغت غالب، ترجیح داد.
پسامدرن تصنعی نقد و بررسی شگردهای فراداستان در رمان بیوتن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شگردهای چاپی و نوآوری در شیوة روایت، رمان بیوتن را به یک فراداستان شبیه کرده است: فراداستان، یکی از شایع ترین انواع داستانهای پسامدرن، داستانی است خود-ارجاع که با فنون گوناگون، نظیر اتصال کوتاه، بینامتنیت، فرجام های چندگانه، افشای صنعت، و غرابت در حروف چینی نحوة برساخته شدن خود را افشا می کند. در نگاه اول چنین به نظر می رسد که بیوتن نیز یک فراداستان است؛ بدین معنا که نویسنده سعی کرده با بازیگوشی های چاپی ورود به داستان ارائه ی چند فرجام برای داستان چاپ علامت های مختلف در حاشیه ی متن داستان را به تقلید از رمان های پسامدرن غرب وارد حیطه ی پسامدرنیسم کند ولی با تحلیل متنی شگردهای به کاررفته در این داستان و با استفاده از آرای برایان مک هیل و پتریشیا وُ، دو نظریه پرداز مطرح پسامدرنیسم، معلوم می شود که این رمان نتوانسته وارد حیطة پسامدرنیسم شود.زیرا شرط اول و اساسی ورود به پسامدرنیسم فقدان یک نظریه یا ایدئولوژی آوانگارد است اصلی که به تمامی در بیوتن نقض شده.
بررسی کارکرد راوی و شیوة روایتگری در رمان هم نوایی شبانة ارکستر چوب ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان هم¬نوایی شبانه ارکستر چوب¬ها نوشته رضا قاسمی، از آثار برجسته معاصر در حوزه داستان¬نویسی است. مهمترین ویژگی این رمان به¬کارگیری نوعی خاص از راوی غیرقابل اعتماد است. بیماری¬های روانی یدالله، راوی رمان، باعث ایجاد ابهام و مبنای شگردآفرینی روایی رمان است. نوع راوی و شیو¬ه روایتگری او نیز تأثیر زیادی بر دیگر عناصر داستان نهاده است. در این مقاله ویژگی¬های راوی و تأثیر شیوه روایت او بر دیگر عناصر داستان بررسی شده است. همچنین پیوند راوی با عناصر ابهام¬زای داستان تحلیل قرار شده است تا برخی از ابهام های رمان تبیین و یا رمزگشایی شود. این بررسی نشان می¬دهد که درک این رمان و رمان¬هایی مانند آن، بدون شناخت راوی و شیوه روایتگری آن امکان پذیر نیست.
مونه ، مانه و شکل گیری دنیای نقاشی پروست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضای اَدبی بین دو قرن شاهد انفجار فعالیت شعری بوده،آفرینش حالتی«صنعتی» پیدا کرده و متون اَدبی، هنری نیز شده اند. نویسندگان همچون«پروست» به نقاشیهای زمان خود توجه می کنند، به خصوص به نقاشانی همچون:«مونه»،«مانه» و «تانر» که دارای سبک امپرسپونیستی هستند. تابلوهای «مونه»، علی الخصوص دو مجموعه نیلوفرها و آنهایی که دارای مضامین آبی می باشند، اثر نویسنده را تحت تاثیر قرار داده اند.
با «مونه» و «مانه»، «پروست» تبدیل به منتقد هنری شده، او همچنین از حامیان هنرمندان چون«شارل را فردوسی»در کتاب خویش یاد می کند. نویسنده همچنین شخصیتهایی واقعی همچون نقاش فرانسوی«شاردن» را با شخصیتهای دیگر که خیالی هستند، همانند «الستیر» جایگزین می کند. بدین ترتیب شاهکار پروست، تعریف دیگری از ادبیات و نوع – سومی از آفرینش «بارتی» بین نقد و رمان می باشد.
رئالیسم کامو در کاشش قبول شادمانه و ناگزیر واقعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه و آثار آلبر کامو واجد ویژگیهایی هستند که در کل می توان آنها را به ئالیسم نسبت داد. اما، رئالیسم علاوه بر معنایی که به طور عمومی در دنیای ادب و هنر دارد، نزد کامو بار مشخصی دارد که عبارت است از تلاش نویسنده به منظور حفظ گونه ای تعادل در ارتباط میان انسان و جهان. ارتباطی که بی شک مساله دار و پر تنش است. با این حال و به ویژه پذیرش ذات ناسازگار این ارتباط است که به رئالیسم کامو معنا می بخشد و به ما اجازه می دهد تا او را نویسنده ای واقع گرا و مدرن بنامیم. در واقع اینگونه می توان گفت که کامو، محدودیتهای هستی خویش را می شناسد و آگاهانه آنها را می پذیرد. تمام هنر و زندگی این نویسنده متاثر از چنین نگرشی به هستی است و این همان نکته ایست که ما در این مقاله بر آن انگشت گذاشته ایم. باری تفکر آلبر کامو واجد یک جور هنر خویشتندار و ظریف است که وی را از در غلتیدن در دام افراط کاری های قوه استدلال و انتزاع محافظت می کند و او را در عرصه واقعیت نگاه می دارد.
خیال در اندیشه حازم القرطاجنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درباره خیال، تخییل و تخیّل بسیار سخن گفته شده است، لغت شناسان، فیلسوفان و ناقدان عرب و غیر عرب قدیم و جدید، آن را به اشکال مختلف تعریف کرده و در جایگاه های گوناگون به کار برده اند. شاعران از آن الهام گرفته اند، چنانکه شاعر از الهه الهام بخشِ هنر که خود دختر حافظه است، الهام می گیرد و تخیّل از تصاویری که در حافظه انباشته شده تغذیه می کند. در این زمینه معلّم اوّل (ارسطو) و استادش (افلاطون) هر یک نظر خاصّ خود را دارند، امّا دیدگاه مسلمانان درباره خیال چیست؟ به نظر می رسد، پژوهشی هرچند کوتاه در این زمینه بر روی ساختمان شعر و بررسی دیدگاه بلاغت دانان مسلمان در این زمینه راهگشا باشد. از این رو مقاله حاضر، ابتدا به بررسی تأثیرپذیری یا عدم تأثیرپذیری مسلمانان از آرای ارسطویی و اندیشه های یونانی پرداخته و در ادامه به شکل تخصصی تر به نقد و تحلیل دیدگاه حازم القرطاجنی، ناقد و بلاغت دان برجسته قرن هفتم، درباره خیال پردازی (تخییل) و خیال انگیزی (تخیّل)، تفاو ت های آنها، جایگاه خیال در شعر و چگونگی تأثیر آن پرداخته است.
بررسی جایگاه کنایه در داستان مرداب نوشته آندره ژید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله کنایه – از بدو شکل گیری و استفاده اش توسط سقراط – تحت اشکال مختلفی خود را نشان می دهد که همگی این قالب ها در خدمت نوعی نوشتار و یا گفتار غیرمستقیم قرار می گیرند. در آثار ژید، این نوع آرایه ی ادبی اهمیت و کاربرد قابل توجهی پیدا می کند و ژید خود معتقد است که چیزی جز کنایه ننوشته است. نوع ادبی که داستان در قالب آن شکل میگیرد و پیش میرود زمینه ی مناسبی برای ارائه ی نکات دور از ذهن و عجیب است و این امر با ساختار کنایه که مبتنی بر وجود دو معنای متضاد در کلام است همخوانی دارد. در واقع، تولید یک کنایه همچون مکالمه است که فهم و درک نکات کنایه آمیز را مهم می نماید علاوه بر اینکه در این فضای گفتگویی گاه پاسخی شایسته به کنایه پرداز داده می شود که درواقع بازخورد عمل و یا گفتار خود اوست. بنا به این دلایل و نیز به علت پیچیدگی فرآیند تولید یک کنایه، این آرایه ی ادبی توجه بیشتری را می طلبد. رفتار و موضع گیری های کنایه آمیز راوی داستان هم مطالعه ی ساختار روایی و نیز چند و چون آن را مهم می نمایاند.
اینیاتسیو سیلونه و ابروتزو
حوزههای تخصصی:
سیری در افکار و عقاید لئونید نیکلایویچ آندریف؛ با نگاهی بر داستان «یکی بود، یکی نبود»و تقابل زندگی و مرگ در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لئونید نیکلایویچ آندریف نویسنده مشهور روسی در قرن 19 و 20 می باشد که تنها تعداد اندکی از آثار او در ایران ترجمه شده و به چاپ رسیده است. از این رو در مقاله حاضر سعی شده تا دورنمایی هر چند مختصر از افکار و عقاید اجتماعی و سیاسی و روانشناختی وی بیان شود. آندریف، که از یک سو در بحبوحه بحران های اجتماعی و انقلاب ها حضور داشت و از سوی دیگر در مسیر ایده ها و جریانات اجتماعی و ادبی مختلف قرار گرفته بود، در دوره های مختلف زندگی اش با عقاید و افکار و تمایلات زیادی دست و پنجه نرم کرد. او تلنگری به همه مکتب های ادبی نوین زد و در راهی طولانی از رئالیسم به سمبولیسم، با در هم آمیختن این دو مکتب، طراوت و ظرافت خاصی به آثارش بخشید. او همواره به دنبال یافتن پاسخی برای پرسش های بی شمارش در زندگی از جمله سرنوشت، عشق، امید، زندگی، مرگ و غیره بود. داستان یکی بود، یکی نبود که در اولین مجموعه آثارش در سال 1901 به چاپ رسید، دغدغه نویسنده دربارة موضوع مرگ و زندگی را به روشنی بیان می دارد. او عقیده دارد که مرگ، پایان حضور جسمانی هر انسان در این دنیا است، ولی زندگی همچنان پس از مرگ او و بدون او ادامه دارد. قهرمان اصلی داستان, لاورنتی پترویچ، سیمای انسان معاصر است که غرق در جسم خود بوده و از روح و روان خویش غافل مانده و در نهایت پشیمان می گردد.
غموض و شعر سوررئالیسیتی و سمبولیک عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غموض و ابهام، واژه هایی هستند که به هنگام سخن گفتن از آنها یا در هنگام نقد شعر و حکم درباره آن، هردو به یک معنا به کار می روند، حال آنکه تفاوت قابل توجهی میان آنها دیده می شود. غموض، با مفهوم مثبت خود در شعر، جایگاه غیرقابل انکاری را به خود اختصاص داده، به علاوه، این شعر نیز در برجسته ترین نمونه های خود با ویژگیِ غموض شناخته شده است. در حالی که ابهام با مفهوم سلبی اش موجب کم شدن یا از دست رفتن ارزش هنریِ یک اثر گردیده، خالق آن را در معرض اتهام قرار می دهد. در این مقاله سعی شده ابتدا با بیان معنای لغوی و اصطلاحی غموض و ابهام، به معادل هایی که در زبان های عربی و فارسی برای آنها در نظر گرفته شده اشاره و تفاوت آن دو بیان گردد. همچنین در کنار ارائه ابیاتی از شعر مبهم، به تحلیل نمونه هایی از شعر غامضِ سوررئالیستی و سمبولیک عربی پرداخته شود.