فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱٬۱۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
یعتبر محمد إقبال لاهوری، من أعلام الشعر الإسلامی الملتزم فی العصر الحدیث، وهو لاینسب نفسه إلى وطن محدود ولا إلى طائفة معینة ولا یحصر غایته وفکرته فی إطار الجنسیات والحدود، بل یرى وطنه العالَم الإیمانیّ الذی لایعرف الحدود. وهو شاعر یلتزم برسالته الشعریة ویرى أن سر حیاة کلماته المکتوبة، لیس فی بریق الکلمات ولا فی موسیقی العبارات، بل یکمنُ فی قوّة إیمانه بمدلول الکلمات؛ فهو صاحب مدرسة شعریة فلسفیّة هادفة تعتقد بأنّ الشعر وارث النبوة، ورسالته إصلاح البشر والنهوض به إلی المستوی الذی أراد الله له.
وتهدف هذه الدراسة، ملتزمة بالمنهج الوصفی التحلیلی إلى أن تلقی بعض الأضواء علی مکانة القرآن لدی إقبال وکیفیّة تأثره به واستنباطه المفاهیم الفکریّة والتربویّة منه مبیّنة نبذة من آرائه حول القرآن ودوره فی خلق الفرد المسلم المؤمن بذاته. وتشیر النتائج إلی أنّ إقبال، أقبل علی القرآن بالعقل والقلب لاستلهام تجربة روحیة وعلمیة معا. واستلهم مضامینه الشعریة خاصة فی أشعاره الفارسیة من القرآن ولم یکن إقباله علی القرآن کشاعر یستلهم من القرآن عبارات أو مفاهیم، یستخدمها لأهدافه الأدبیة ولتوسیع أغراضه الشعریة فحسب، بل کان إقباله علیه کمؤمن یستلهم منه أفکاره وقیمه وهو یبتعد فی ذلک عن التأویلات المعروفة لدی شعراء الصوفیة.
قرآن پیشگام در عرصه ی داستانک مطالعه موردی آیات 58و 59 سوره نحل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه ملاحظه می شود که به میراث فرهنگ و تمدن اسلامی لباس جدیدی پوشانده شده و با ارائه آن در نظام و قالب و چارچوبی امروزین به عنوان ابداعات عالم غربی و محصول تفکر دانشمندان و نظریه پردازان غربی معرفی می شود؛ اما بررسی ها بیانگر این حقیقت است که برخی از آنچه ابداع غربی خوانده می شود، میراث اسلامی ماست که در لباسی نو به ما بازگردانده می شود. یکی از این موارد داستان خیلی کوتاه یا همان داستانک است که محصول ادبیات غربی در دوره معاصر خوانده می شود. بنا بر نظر شایع، داستانک در پاسخ به شرایط سال های پایانی قرن بیستم پا به عرصه ادبیات غربی گذارد و جنبش فرمالیسم اولین نظریات را درباره داستان خیلی کوتاه ابراز داشت، و سپس نگارش داستانک به آثار ادبی دیگر کشورها راه یافت. این در حالی است که با مراجعه به قرآن نمونه هایی با ویژگی های گونه ادبی داستانک دیده می شود. این داستانک ها گاه برشی از زندگی یکی از پیامبران الهی و گاه پدیده ای اجتماعی را دستمایه خود قرار داده و از این رهگذر هدف تربیتی ارشادی خود را دنبال می کند. یکی از نمونه های داستانک قرآنی، آیه 58 و 59 سوره مبارکه نحل است، که پدیده شوم زنده به گور کردن دختران را در کمتر از دو سطر در قالب داستانک به تصویر و نقد کشیده است. وجود چنین نمونه های فاخری از داستانک در قرآن کریم ادعای غربی و ابتکاری بودن این گونه ادبی را کاملا به حاشیه می راند.
حدیث قبا در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که قرآن و احادیث نبوی دو خاستگاه اصیل معارف عرفان اسلامی هستند، اهل طریقت برای دست یافتن به مطالب بلند، در باطن آن ها غور کرده اند و افزون بر آن دو، با تأمل در احادیث قدسی منقول از نبی اکرم (ص) به معارف والایی دست یافته اند. یکی از آن احادیث، حدیث قدسی قبا است. در متون عرفانی به روایت از پیامبر روایت شده است: «اولیائی تحت قبائی لایعرفهم غیری.» از آن رهگذر که نسبت دادن حدیث به پیامبر (ص) از اهمیت حدیث شناسانه والایی برخوردار است، می طلبد در یکایک احادیث مروی از رسول خدا (ص) تأمل، و در صحت وسقم آن ها کنکاش شود و صحیح از ناصحیح آن تمایز صورت گیرد. حدیث قدسی قبا یکی از ده ها سخنانی است که با عنوان حدیث قدسی در متون عرفانی جا خوش کرده است؛ درحالی که اثری از آن در مصادر حدیثی تشیع و تسنن یافت نمی شود. این خود دستمایه ای برای تحقیق در صحت و عدم صحت صدور آن از زبان پیامبر (ص) شده است. با توجه به استنباط عرفا از آیه های قرآن و زایش حدیث، و با توجه به اصحاب سر که در شأنشان خبر وارد شده است، فرصت می یابیم که قائل شویم این سخن از خبر رسول خدا نشئت یافته و سخنی عارفانه است، نه حدیث قدسی.
نقد وتحلیل ساختارادبی ومحتوائی آیه تطهیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این تحقیق، نقد وتحلیل ساختارادبی ومحتوائی آیه تطهیراست ، بعضی از دانشمندان مفاد آیه تطهیر را مطلق دانسته واز باب اراده تشریعی همسران پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم، بطور خاص وخاندان آن حضرت بطورعام نیز مشمول آن دانسته اند و بعضی دیگر صرفا مراد از رجس ،رجس باطنی ومقصود از تطهیر ، تطهیر باطنی می دانند.ما دراین تحقیق ابتدا از نظر ادبی ، واژگان «رجس» و«تطهیر» را با توجه به نظر لغت شناسان ومفسیرین بنحو اطلاق تبیین نموده ایم؛ آنگاه با توجه به قرائن داخلی و با عنایت به تبدیل ضمیر مؤنث به ضمیر مذکر. (عَنْکُمُ نه عَنْکُنَّ / وَیُطَهِّرَکُمْ نه وَیُطَهِّرَکُنَّ) با توجه به اینکه تمام ضمایر به کار رفته در آیات هفت گانه، هماهنگ با یکدیگر نمی باشد،همسران پیامبر را مشمول آیه تطهیر ندانسته واز نظر محتوایی با توجه به اینکه خطاب هایی که به همسران پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شده، با عتاب ؛ اما خطاب در آیه تطهیر، با اکرام و احترام همراه است. آن را نشان از عدم وحدت سیاق دانسته وبه این نتیجه رسیده ایم که مراد از اراده، اراده تکوینی ومنظور از اهل البیت ذوات نوریه آن حضرات علیهم السلام، ومقصود از تطهیر، پاک نگهداشتن آنان بنحو دفع، از هرچیزی که ناپسند وخلاف طبع آدمی است، می باشد.
ادبیات عاشورایی ،سیر تحول و تکامل آن در ادب فارسی
حوزههای تخصصی:
حماسه بزرگ عاشورا وقیام جاودانه سیّد الشهدا علیه السلام،از چنان جایگاه ومنزلتی برخوردار است که اندیشه حقیقت جوی آدمی را در هر گوشه جهان به تأمّل وتفکّر درباره خویش فرا می خواند .
اگر چه بیش از هزار سال از آن رخداد سرنوشت ساز می گذرد ،امّا گستردگی وغنای آن به گونه ای است که هرگاه کسی به اندیشه وتعمّق پیرامون آن بپردازد ،بازهم به نکته ای تازه ودر خور دست می یابد.
به راستی راز این تازگی وماندگاری در چیست؟حقیقت آن است که این حرکت بزرگ ریشه در باورها ی آرمانی وفطرت پاک انسانی دارد وهمین امر سبب شده تا شاعران وسخنوران حق جو در طول تاریخ به دور ازهرگونه چشم داشت و توقّع، زبان به وصف این حماسه بزرگ وپدید آورندگان آن بگشایند،در ادبیات ما نیز ،این حرکت بزرگ از نظرگاه شاعران اخلاق گرا ومتعهّد ،دور نمانده واز نیمه دوم قرن چهارم به عنوان طرحی نو (شعر عاشورا) در ادب فارسی به ظهور رسیده است .این مقاله برآن است تا بااستناد به مدارک ومنابع موجود ،به شیوه تحلیلی به بررسی این بخش از ادبیات آیینی بپردازد.
اسلوب تصریح و تبیین در ترجمه ی قرآن (بررسی موردی ترجمه ی فیض الإسلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که هدف از ترجمة متون دینی، تفهیم هرچه بهتر و بیشتر مفاهیم و معارف ناب دینی و اسلامی به مخاطبان است، مترجمان باید تلاش کنند تا تعادل ترجمه ای را در متون دینی و ارائة ترجمه ای که پاسخگوی نیاز مخاطب باشد، رعایت کنند. دستیابی به تعادل ترجمه ای، مستلزم اعمال تعدیل ها و تغییر هایی در فرایند ترجمه است. یکی از این تغییرها که نخستین بار از سوی «وینه و داربلنه» (Vinay and Darbelnet) مطرح شد، «تصریح» است.تصریح از جمله تغییراتی است که در قلمرو اختیارات مترجم قرار می گیرد که به صورت آگاهانه و به عنوان راهبردی در ترجمه صورت می گیرد. فیض الإسلام دانشمندی فقیه و ادیب است که به ترجمة متون دینی (قرآن، نهج البلاغه، صحیفة سجّادیّه) پرداخته است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی تحلیلی و با رویکردی زبانشناختی است، درصدد است تا تصریح را به عنوان شاخصة سبک شناختی ترجمة فیض الإسلام در قرآن مورد کاوش قرار داده تا اثرگذاری ها و فوائد آن در ترجمه، به ویژه ترجمة متون دینی مشخّص شود. ایشان با استفاده از تکنیک تصریح به شفّاف سازی واژگان فرهنگ مدار و مقولات ناآشنا برای مخاطب و تصریح به عوامل انسجام (حذف، جانشینی و ارجاع) ونیز ایجاد ارتباط و تناسب میان آیات قرآن پرداخته اند که موجب تفهیم بهتر به خواننده و مانع از ایجاد چالش ذهنی و گسستگی در خوانش وی می گردد. امّا باید گفت که ترجمة ایشان ویژگی خاصّ دیگری را از آن خود ساخته است و ایشان دریچة دیگری را در فنّ ترجمه گشوده است که می توان آن را نظریّه یا انگارة تبیین نامید. در واقع، ایشان افزوده هایی می آورد که حدّ وسط میان تصریح و تفسیر است.
وجوه ابهام یا ایهام نحوی در زبان عربی و تأثیر آن بر ترجمة قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابهام به دو نوع زبانی و ادبی تقسیم می شود. ابهام نحوی که با عنوان ابهام دستوری مطرح می شود و برخی آن را ایهام ساختاری نامیده اند، یکی از وجوه ابهام زبانی به شمار می رود که به دو نوع گروهی و ساختاری تقسیم شده است. مقصود از این نوع ابهام آن است که گاه زنجیرة کلام به گونه ای چیده می شود که وجوه معنایی متفاوتی را متبادر می سازد. این معانی می تواند قابل جمع باشد. اضافة مصدر به فاعل یا مفعولٌ بِه، مرجع ضمیر، عطف به مضاف یا مضافٌ إلیه، خبریه یا انشائیه بودن جمله، متعلق شبه جمله، قابلیت تعدد در صاحب حال، تشابه نقش های حال، مفعول مطلق، مفعولٌ له، مفعولٌ فیه و مفعولٌ به، امکان مقول قول یا استینافیه بودن، تشابه عطف و استیناف، تشابه تابع و خبر، تعدد معانی حروف جر، از جمله وجوه ابهام نحوی است که در این پژوهش بدان توجه شده است و در ترجمه های قرآن کریم تأثیرگذار بوده است. توجه به بافت زبانی و غیرزبانی کلام می تواند تا حد چشمگیری مشکل فهم معنا را برطرف سازد، اما مشکل آنجاست که قراین کافی و یا مستدل برای یک معنا وجود نداشته باشد و از سوی دیگر، نتوان میان معانی مختلف جمع کرد.
خویشکاری های موجود در داستان های قرآن برمبنای دیدگاه پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصه پردازی را می توان نخستین هنر آدمی در عرصه ی کلام دانست. قرآن کریم نیز برای پند و راهنمایی بشر از بیان قصه استفاده نموده و زندگی بسیاری از پیامبران را در قالب قصه آورده است. پژوهش حاضر، ضمن بررسی خویشکاری ها در متن داستان های قرآن برمبنای دیدگاه پراپ (1982) تلاش دارد به این سؤالات پاسخ دهد که: آیا هر سی و یک خویشکاری پراپ را می توان در داستان های قرآن یافت؟ آیا با توجه به خویشکاری های یافته شده می توان اولویت های قرآن را ترسیم کرد؟ آیا پس از تحلیل داستان های قرآن با دیدگاه پراپ می توان گفت چه شباهت ها و تفاوت هایی بین متن داستان های قرآن با سایر داستان ها وجود دارد؟ به طور کلی، خویش کاری یعنی، عمل شخصیتی از اشخاص قصه که در پیشبرد قصه حائز اهمیت و از نظر پراپ کوچک ترین جزء سازنده ی قصه های پریان است. تحلیل داستان های قرآن که از ترجمه ی محمدرضا صفوی اقتباس شده، نشان می دهد که: به طور کلی، می توان کلیه ی خویشکاری های پراپ را در داستان های قرآن یافت، اما ماهیتاً متفاوت است و بعضی از این خویشکاری ها در قرآن دارای انواعی است که در دیدگاه پراپ اشاره نشده است. در قرآن ترسیم هنجارها (بایدها و نبایدها)، خبرگیری و خبردهی از عقاید و تلاش برای اصلاح عقاید ناصواب، احساس کمبود افراد و التیام این کمبودها، شرارت گمراهان و در نهایت مجازات آنان و ارائه ی نشانه هایی ماورایی بر نبوّت پیامبران از اولویت های اساسی هستند. علی رغم شباهت هایی همچون به کارگیری خویشکاری های کلی پراپ در سیر پیشبرد داستان ها و نیز وجود جفت هایی همچون خبرگیری-خبریابی، شرارت-مجازات و کمبود- التیام کمبود، اختلافاتی نیز مشهود است. تفاوت در ماهیت خبرگیری و خبریابی، عوامل ماورایی و پاداش های بیشتر معنوی از جمله تفاوت های داستان های قرآن با یافته های پراپ هستند.
وجوه ابهام صرفی در زبان عربی و تأثیر آن بر ترجمه ی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابهام ساختارهای صرفی زبان عربی را می توان به دو نوع تقسیم کرد: 1 ابهام هایی که می توانسته به وجود آیند، امّا واضع با اتّخاذ تدابیری مانع آن شده است. 2 ساختارهایی که به صورت بالقوّه ابهام آفرین هستند. علمای قدیم تنها وجه نخست را به عنوان ابهام (اللَّبْس) برشمرده اند، چراکه از دیدگاه ایشان، اصولاً فهم معنا در بستر توجّه به بافت کلام صورت می پذیرد و این امر ابهام را از میان می برد. امّا در مطالعات جدید، به نوع دوم که محور این پژوهش می باشد، به عنوان ابهام جدّی نگریسته شده است. این پژوهش ها غالباً به صورت موردی و پراکنده به برخی از این وجوه پرداخته اند، امّا در پژوهش حاضر، با طرح دو مقولة همسانی صیغی و چندمعنایی صیغی تلاش شده است چارچوب نظری جدید و کاملی ارائه شود. در بُعد تطبیقی نیز بررسی ترجمه های قرآن کریم نشان می دهد که این نوع ابهام نمودِ بسیار بارزی در ترجمه ها یافته است. بدین منظور، پس از بررسی ساختارهای صرفی زبان عربی، آن وجوه که قابلیّت ابهام آفرینی دارند، مشخّص گردید و آنگاه با کمک نرم افزارهای رایانه ای، ترجمه ها مورد بررسی قرار گرفت و نمونه ها استخراج گردید. این وجوه در انواع کلمه، اعمّ از فعل، اسم و حرف وجود دارد و یازده مورد با عنوان همسانی صیغی و هشت مورد به عنوان چندمعنایی صیغی مورد بررسی قرار گرفت. بر این اساس، مترجم از یک سو باید از این ساختارها آگاهی کامل یابد و از سوی دیگر، از تیزبینی لازم برای یافتن قرائن زبانی و غیرزبانی دالّ بر معنای مقصود برخوردار باشد تا از این رهگذر بتواند یک وجه معنایی را بر وجه دیگر اولویّت بخشد.
نقد و بررسی اقتباس از قرآن با نگاه بلاغی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این گفتار به بررسی و تحلیل اقتباس های قرآنی از دیدگاه بلاغت سنتی و نظریه های ادبی جدید می پردازد. در این پژوهش این پرسش ها مطرح خواهد شد: 1 اقتباس در بلاغت سنتی چه جایگاهی دارد؟ 2 اقتباس به عنوان یک آرایة ادبی و یکی از جلوه های تأثیرپذیری از قرآن چگونه سرقت قلمداد شده است؟ 3 چگونه می توان آرایة اقتباس در بلاغت سنتی را در پیوند با برخی مباحث نظریه های ادبی معاصر مطرح و به روز نمود؟ 4 نقش زیباشناختی اقتباس در بافت متن جدید چگونه بروز و ظهور پیدا می کند. برای پاسخ به این پرسش ها ابتدا به تعریف و تحدید حوزة معنایی اصطلاح اقتباس، گونه های آن و جایگاه اقتباس در منابع بلاغت فارسی پرداخته شده، سپس به پیوند اقتباس با مباحث بینامتنی و بدخوانی خلاق در حوزة نظریه های ادبی جدید اشاره شده است و در نهایت برای نمایش نقش زیبایی شناختی اقتباس، نحوة پیوند بخش اقتباس شده با بافت زبانی متن حاضر و نحوة خوانش خلاقانه و متناسب با بافت متن جدید نشان داده شده است. نتیجه این جستار بیانگر آن است که اقتباس بر اساس بلاغت سنتی، گاهی نوعی آرایه و جلوة تأثیرپذیری از قرآن و حدیث و گاه نوعی سرقت ادبی قلمداد شده است و بحث و بررسی پیرامون آن به فراموشی سپرده شده است، اما بر اساس نظریة بینامتنی و بدخوانی خلاق اقتباس نوعی تکنیک و هنرسازه است که اگر با خوانش خلاقانه سخنوران توأم شود و بخش مقتبس در بافت جدید به جا و خوش بنشیند، جلوه ای از توانایی هنرمند در احضار متن پیشین است و نه تنها از مقولة سرقات ادبی نیست، بلکه یکی از نمودهای برجستة توانایی هنرمند در بافت گردانی است.
پرتو کنایات قرآنی در دیوان جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کنایه ها، به سبب کوتاه بودن، در میان عامه مردم کاربرد بسیار دارند و از آنجا که دارای معنای مجازی هستند، اغلب شعرا و نویسندگان برای جلوگیری از بیان صریح و مستقیم از کنایه استفاده می کنند. کنایه، چون تصویر ساز است و ذهن شنونده را در تعلیق می گذارد، زیبایی هنری می آفریند؛ به همین دلیل کنایه در ادبیات، جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است و شاعران از آن بهره های فراوانی برده اند. عبدالرحمان جامی نیز از جمله سخنوران و نویسندگانی است که در آثار خویش با رویکردی ویژه، بدین مهم پرداخته است و کنایه به عنوان ابزاری کارآمد در علم بیان، مورد توجه او قرار گرفته تا آنجا که بسیاری از سخنان خود را در قالب این شیوة بیانی مطرح ساخته است. در این پژوهش، کارکردهای کنایات قرآنی در دیوان اشعار جامی، بررسی شده و نگارنده در صدد است تا رابطه کنایات به کار رفته در دیوان جامی و کنایات و تعابیر کنایی موجود در قرآن کریم را مشخص کند و میزان شباهت و اشتراک این مقوله ادبی را در قرآن کریم و دیوان جامی بازنماید.
برآیند این تحقیق نشان می دهد که جامی در به کارگیری کنایه در اشعارش، به سه شیوه از قرآن اثرپذیرفته است: الف) همان تعبیر کنایی قرآن را عیناً در شعرش بکار گرفته است؛ ب) به تعبیر یا لفظ قرآنی، که در قرآن معنای کنایی نداشته، معنایی کنایی داده و از لفظ قرآنی کنایه جدیدی خلق کرده است؛ ج) همان کنایه قرآنی را با بار معنایی جدیدی به کار برده و معنی کنایی جدیدی برآن افزوده است.
چالش مترجمان قرآن در برگردان ادوات تقلیل و تکثیر به زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرآن کریم واژگانی وجود دارد که مترجمان برای برگردان آنها به دیگر زبان ها، نیاز به دقّت و تأمّل ویژه ای دارند. نمونه ای از این واژگان، ادوات تقلیل و تکثیر است که حضور این واژگان در متن گاهی باعث ایجاد نوعی ناهمگونی یا اشتباه در ترجمه می شود و گاهی نیز دیده می شود که مترجمان آنها را نادیده می گیرند. این نابسامانی در برگردان ها ممکن است به دلیل دلالت این واژگان بر مفاهیم گوناگون باشد؛ مانند دلالت حرفِ «قَد» بر تأکید، تحقیق، تقریب، تقلیل، و تکثیر. گاهی نیز به سبب شباهت به واژگان دیگر است، چون شباهتِ «کَمِ» تعجّبی به «کَمِ» پرسشی، و یا ممکن است به علّت دلالت بر مفاهیم متضاد رخ دهد؛ مانند حرف «رُبَّ» که گاهی برای دلالت بر فزونی به کار می رود و گاهی برای دلالت بر کاستی. همین امر باعث می شود مترجمان در تعیین نوع این ادوات یا مفهوم درست آن، و یا گاهی در تعیین آن رکن جمله که امر فزونی و یا کاستی به آن تعلّق دارد، دچار لغزش شوند. ما بر آن شدیم که بدانیم شیوه های مناسب در برگردان این ادوات چیست و چه راهکاری می تواند مترجمان را از لغزش در امان نگه دارد؟ در این پژوهش، نخست موارد ناهمسویی برخی مترجمان با مفسّران و نحویان تبیین شده است. سپس راه انتخاب برابرنهادة درست این واژگان، در برگردان متون و اصول آن، همچون تعیین نوع ادواتی مانند «رُبَّ»، یا «قَد» که برای تقلیل، تکثیر یا مفاهیم دیگر است و یا تشخیص رکن مقیّد جمله، چون تمییزِ «کَم» و «کأیّن»،در حین بررسی هر یک بیان شده است. بنابراین، یک مترجم نیاز است که از قواعد دستور زبان و واژه شناسی آگاهی کامل داشته باشد.
بررسی تطبیقی مدایح رضوی در شعر عربی و فارسی از ابتدا تا پایان قرن دهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علی بن موسی الرّضا (ع) یکی از چهره های مورد ستایش شاعران عربی و فارسی است که بعد از پیامبر اکرم (ص)، امام علی (ع) و امام حسین (ع) بیشترین اشعار را به خود اختصاص داده است، به صورتی که شعر رضوی یکی از موضوعات مستقل در ادبیّات فارسی و عربی محسوب می شود. در مقالة حاضر، مدایح رضوی در شعر عربی و فارسی، از ابتدا تا پایان قرن دهم، مورد مقایسه و بررسی قرار گرفته است. مهم ترین موضوعاتی که شاعران در مدایح رضوی بدان اشاره داشته اند، شامل: حقّ امامت و ولایت امام رضا (ع) بر مسلمانان، ستایش فضیلت های اخلاقی امام رضا (ع)، اصالت و نسبت امام رضا (ع) به خاندان پیامبر (ص)، ستایش شهر خراسان، بارگاه امام رضا (ع) و آرزوی زیارت آن حرم شریف، توسّل و درخواست شفاعت از آن حضرت، تولّی امام رضا (ع) و تبرّی از دشمنان ایشان، مذمّت شهر خراسان، مقایسة امام رضا (ع) با بزرگان دینی، تاریخی یا اساطیری می باشد که در این پژوهش مورد توجّه نگارندگان قرار گرفته است. از نظر بلاغی نیز شاعران در مدایح خود بیشتر از صنایعی؛ همچون اقتباس، تشبیه و استعاره، تلمیح و تضاد بهره برده اند.
بینامتنیت آیات و روایات در گلستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت گویای این امر است که هر متنی در برهه ای از زمان ،تحت تأثیر آثار قبل خود بوده و با تغییر و تحول آثار پیشین، به خود هویتی متنی بخشیده است.اگراین متن نوین را بشکافیم، می توان به وضوح و البته با دقت و تأمّل، ارجاعاتی به آثار قبل آن دید.اگر خواسته باشیم به عبارتی دیگر توضیح دهیم، این است که هر نویسنده ای در بنیان و اساس آرا و افکارش می توان ،اندیشه ها و تفکّرات افکار دیگر نویسندگان و ادبا و شعرا را دید.همین دیدگاه بینامتنیت نام دارد که در سایه سار این نوع نگرش، هر متنی زاییده ی آرا و اندیشه های متون قبل خویش است. در این باره، بلوم می گوید که هنرمند متأخّر همیشه در اضطراب تاثیرگذاری از هنرمند پیشین است که مبادا کارش به کپی برداری محض تبدیل شود.بسیاری از شعرا و ادبا در حین کاربرد مضامین، افکار، حکایات، تمام اهتمام خود را در این مصروف می دارند که از الفاظ و تراکیب و عبارات قرآنی بهره می گیرند .یکی از این نویسندگان زبر دست ،سعدی شیرین سخن است که در حدّ وسیع از آیات وحی و احادیث اهل بیت علیهم السلام در گلستان همیشه خوشش از قرآن و نهج البلاغه استفاده کرده است. این پژوهش با هدف نمایاندن بینامتنیت قرآنی و نهج البلاغه در گلستان صورت گرفته است تا در پایان بتوان با رنگ و روی قرآنی و سخنان مولا علی ابن ابی طالب علیه السلام در گلستان سعدی بیش از پیش آشنا شد.
نشانه شناسی لایه ای رمزگان ها در داستان قرآنی خلقت آدم(ع) با تأکید بر کشف الاسرار میبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماجرای خلقت آدم(ع) ، از جمله داستان های قرآنی است که در متون تفسیری و بویژه تفسیرهای عرفانی، با ظرایف خاصی همراه می باشد. در این میان، کشف الاسرار میبدی با زبانی نمادین و تصویری، به تفسیر عرفانی این داستان می پردازد. روایت میبدی از این ماجرا، در نوبه ثالثه کشف الاسرار، لایه های درونی و دلالت های معنایی فراوانی دارد. نظر به تعدد سطوح رمزگانی در این داستان، این پژوهش به رمزگان شناسی این متن نظر داشته است. در بررسی رمزگان های یک متن، تقسیم بندی ها و نظریه های مختلفی مطرح است و این پژوهش بر اساس الگوی پنج گانه بارت انجام شده است. با توجه به ویژگی های این الگو، همچون روایت محور بودن، توجه به رمزگان های فرهنگی و ایدئولوژیکی که در متون تفسیری عرفانی جایگاه ویژه ای دارد پژوهش حاضر این الگو را اساس بررسی رمزگان ها قرار داد. محدوده این پژوهش نیز تفسیر آیات سی ام تا سی و هشتم سوره بقره در نوبه ثالثه کشف الاسرار بوده است. نتایج این بررسی، نشان می دهد در داستان خلقت آدم(ع) به روایت میبدی انواع رمزگان های هرمنوتیکی، کنشی، معنایی، نمادین و فرهنگی درخور تشخیص است. برخی از این رمزگان ها از نصّ صریح قرآن هم برداشت می شود و برخی، شاخ و برگی است که میبدی به این داستان می دهد. از بین انواع مذکور ، رمزگان هرمنوتیکی و کنشی، بیش ترین نقش را در پیشبرد فرایند داستان ایفا می کنند.
تأثیر هنجارها بر روند ترجمه (موردپژوهی: ترجمه های معاصر قرآن مجید)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به اعتقاد گیدئون توری، ترجمه رفتاری مبتنی بر هنجار است: مترجم در جریان آموزش های مستقیم و غیرمستقیم خود، هنجارهای زبانی، فرهنگی و اجتماعی متداول میان مترجمان عصر خود را می آموزد و آن ها را آگاهانه یا ناآگاهانه در شیوه ترجمه خویش بکار می برد؛ به عبارت دیگر، ترجمه تحت تأثیر محدودیت های زبانی، اجتماعی و فرهنگی که فرهنگ مقصد بر ترجمه اعمال می کند صورت می گیرد. بااین حال، به اعتقاد توری، مترجمان در پذیرش یا رد هنجارها آزادی دارند هرچند که عموماً تمایل دارند از هنجارها تبعیت کنند؛ چون تبعیت از هنجارها پاداش به دنبال دارد و نقض هنجارها ممکن است با طرد و مخالفت روبرو شود. این تحقیق بر اساس این فرضیه است که در دوره معاصر، عمدتاً بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، سبکی جدید در ترجمه قرآن پدید آمده که ریشه های اجتماعی و فرهنگی دارد. این سبک جدید بر خلاف سبک تحت اللفظی پیش از خود و در تقابل با آن مشخصاً سبکی ادبی است. تا قبل از انتشار ترجمه مرحوم قمشه ای ترجمه ها تحت اللفظی بودند و هنجارهای ترجمه و انتظارات خوانندگان قرآن بر یکدیگر منطبق بود. پس از انتشار ترجمه مرحوم قمشه ای، حرکتی متفاوت به سوی سبکی جدید آغاز شد؛ سبکی ادبی که رد پای آن به وضوح در تمامی ترجمه های معاصر قرآن دیده می شود. بنا بر فرضیه تحقیق، ترجمه های متعددی که در این دوره به چاپ رسیده اند مثالی از تأثیر هنجارها بر ترجمه است. اگرچه انتظار می رود که هر ترجمه قرآن تجربه ای زبانی و سبکی متفاوتی باشد، ولی تحقیق نشان می دهد که همه ترجمه ها در سبک اشتراک دارند و در تفسیر معنی قرآن است که با یکدیگر متفاوت اند و با توجه به اینکه کسانی که به ترجمه قرآن پرداخته اند غالباً ادیب به حساب می آیند می توان ترجمه های معاصر قرآن را طبع آزمایی ادبی مترجمان ادیب در حوزه ترجمه قرآن نامید.
بازتاب بنیادهای اخلاق اجتماعی امام رضا (ع) در شعر متعهّد عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات متعهّد می کوشد ارزش های دین اسلام و سجایای اخلاقی اهل بیت علیهم السّلام را به تصویر کشیده و در راستای الگوآفرینی ادبی - اخلاقی گامی مؤثّر بردارد. با توجّه به تعامل و پیوند فرهنگی و تاریخی میان ایرانیان و اعراب، بازتاب شخصیّت اخلاقی امامان معصوم در شعر ایشان قابل بررسی است.
پژوهش حاضر، بر اساس روش توصیفی - تحلیلی با رویکرد تطبیقی، می کوشد تا مصادیقی از اخلاق اجتماعی امام رضا (ع) را در دو ادب فارسی و عربی، ارائه نماید. اگرچه امام (ع) جامع تمام فضائل انسانی است امّا با بررسی مواردی از شعر عربی و فارسی، برخی ویژگی های اجتماعی امام رضا (ع) از جمله: کرم،
حسن خلق، صداقت، فروتنی و عدالت ایشان بیشتر خودنمایی می کند، از جهت بسامدی نیز، از میان سجایای اخلاقی - اجتماعی مذکور، شاعران هر دو زبان بیشتر به اصل اخلاقی کرم و بخشش آن حضرت پرداخته اند؛ و آن به جهت تأکید امام رضا (ع) بر بخشش و سخاوت و تجلّی آن فضیلت ها در گفتار و کردار می باشد.
حکمت روشنایی: ذات و صفات خداوند در نظرگاه حکیم سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکیم سنایی غزنوی (ف532) یکی از اندیشمندان دوران ساز و ازجملة تأثیرگذارترین سرایندگان شعر تعلیمی عرفانی است که همواره شاعران و عارفان این دیار به ذهن و زبان او اقتدا کرده اند.
در این نوشته کوشیده ایم تا با تتبع نسبتاً جامع در دیوان و حدیقه، آرای سنایی را درباب تشبیه و تنزیه، قدم و حدوث، توقیفی بودن یا نبودن اسما و صفات خداوند و غرضمندی حضرت حق در آفرینش هستی تبیین کنیم و با مواضع فِرق مشهور کلامی بسنجیم. ازاین رو، ابتدا دیدگاه پیشوایان اشاعره، معتزله، ماتریدیه، کرامیه و شیعة امامیه درباب مسائل مزبور نقل و سپس آرای حکیم غزنه در این موارد طبقه بندی و تحلیل شده است.
تحقیق نشان می دهد که سنایی در اثبات مدعیات خود در آثارش از متون اسلامی و معارف عقلی زمانة خود بهره گرفته، درباب خداشناسی رویکردی تنزیهی و حتی سلبی داشته و مواضع او برخلاف دیدگاه رایج با آرای اشاعره، کرامیه و اهل حدیث به کلی متفاوت بوده و با باورهای معتزله، شیعه و ماتریدیه همسویی بسیار دارد.