فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۱٬۱۲۳ مورد.
سبکباری و وصال
تقدیم و تاخیر و بازتاب آن در ترجمه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هر زبانی برای ترتیب واژگان جمله، «اصلی»وجود دارد که البته رعایت این اصل گاهی واجب و در مواردی ممتنع و در مواردی نیز جائز است. جواز در امر تقدیم و تاخیر بستگی به بافت متن دارد که نویسنده بسته به توان و هنرش، در متن خویش بدان مبادرت می ورزد و اوج این هنر را در قرآن مشاهده می کنیم .در قرآن آیه هایی با همان واژگان چند بار تکرارشده اند؛ اما در هر بافتی که قرار گرفته اند، ترتیب و ساختار آنها متفاوت گشته و باعث اختلاف معنا شده است. نوشتار حاضر سعی کرده با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی این پدیده بپردازد. هدف از انجام این پژوهش بررسی زیباشناسانه این اسلوب و ظرافتهای آن می باشد. این بررسی نشان داد که زیبایی این هنر در پرتو نظریه سیاق یا نظم واژگان قابل فهم بوده و در پرتو همین نظریه، ترجمه ی هرمتن ادبی به ویژه قرآن که دارای نظم فرا بشریست مشکل است؛ اما با این وجود می توان با یافتن معادلی مناسب در زبان مقصد به ترجمه برخی از تقدیم و تأخیرها مبادرت ورزید؛ هر چند در ترجمه های مورد بررسی غالب تقدیم و تأخیرها مغفول مانده اند.
بینامتنیت قرآنی و روایی در شعر دعبل خزاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت (intertextuality) از جمله گرایش های نقد جدید می باشد که به ارتباط و تعامل بین متون می پردازد؛ بر اساس این نظریه، هیچ متنی خودبسنده نیست و آثار ادبی در تعامل با یکدیگر می باشند. بر طبق این نظریه، متون و گویندگان آن ها متأثر از یکدیگر بوده و آگاهانه و یا ناخودآگاه از سرچشمه های ادبی و فکری یکدیگر بهره جسته اند. این نظریه در حوزه ی ادبیات ملل بازتاب و کارکردی غیرقابل انکار دارد؛ چرا که عرصه ی ادبیات، نقطه تلاقی افکار و اندیشه هاست و شاهکارهای ادبی هر ملتی پیوسته مورد تقلید و تأثر گویندگان و سرایندگان هر دوره است.
متون دینی از جمله منابعی است که ادیبان مسلمان از آن بهره ی بسیار برده اند. قرآن کریم شاخص ترین و مهم ترین این متون می باشد که جنبه های ادبی و بلاغی آن در کنار مفاهیم و آموزه های اخلاقی آن موجب شده است تا جایگاه ویژه ای در میان ادیبان مسلمان بیابد. آنان همواره با سرچشمه ی زلال قرآن و مفاهیم والای آن مأنوس بوده اند و مضامین قرآنی را به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در آثار خود بازتاب داده اند؛ از جمله ی آنان، شاعر متعهد و برجسته ی شیعی، دعبل خزاعی می باشد که شعر و زندگی خود را وقف دفاع از اهل بیت پیامبر (ص)، گسترش آرمان های تشیع و نشر فرهنگ قرآن و حدیث، با زبان شعر کرد.
روابط بینامتنی قرآن کریم با اشعار دعبل به گونه ای زیبا و هماهنگ صورت پذیرفته است. این شاعر شهیر شیعه از آیات قرآن و احادیث شریف نبوی در اشعارش بهره ی فراوانی برده و ژرفای این تأثیرپذیری لفظی و معنوی در اشعارش کاملاً نمایان است. در واقع شاعر، زبان شعریش را با زبان آراسته ی قرآن و أحادیث زینت داده است. شکل بینامتنی اشعار دعبل با قرآن و أحادیث، از نوع بینامتنی مستقیم یا آشکار و روابط میان آن بیش تر از نوع نفی جزئی (اجترار) و گاه نفی متوازی (امتصاص) می باشد.
این جستار به بررسی شعر دعبل خزاعی از منظر روابط بینامتنی می پردازد و پس از ارزیابی اشعار وی بر اساس اصول و قواعد این نظریه، بر آن است تا تأثیرپذیری وی از آیات و روایات را تبیین کند.
معجزات پیامبر اعظم در شعر فارسی
حوزههای تخصصی:
"به قول مولانا نامعقول بودن یا ورای طور عقل بودن تعالیم انبیا، اظهار معجزات را لازم کرده است. این معجزات در هر زمانه ای با سطح دریافت مخاطبان دعوت انبیا، انطباق و تناسب داشته است. قرآن کریم معجزه اصلی پیامبر اکرم (ص) محسوب می شود که معاندان و کافران به هماوردی و رقابت با آن فراخوانده شده اند (= تحدی)؛ در حالی که از قبل ناتوانی و شکست قطعی شان پیش بینی و یادآوری شده است. در عین حال به اقتضای احوال خاص، معجزات دیگری نیز از ایشان صادر یا به خاطر ایشان ظهور کرده است که در کتب سیره و حدیث و به تبع آن در متون ادب فارسی انعکاس یافته است.
شاعران و عارفان ایرانی با زبان صریح و روشن در مضمون سازی های شاعرانه به این روایات پرداخته اند. در قالب های قصیده و مثنوی این مضامین پررنگ تر هستند و کمتر در ایجاد و خلق تصاویر به خدمت گرفته شده اند. درباره ذکر معجرات منتسب به حضرت ختمی مرتب باید گفت در این پژوهش صحت و سقم روایات مطمح نظر نبوده است و تنها انعکاس این روایت ها در شعر فارسی بررسی شده است و ذکر اصل روایت ها در شعر فارسی بررسی شده است و ذکر اصل روایت به مثابه تایید قطعی آنها نیست.
"
بررسی شگرد قرآنی التفات در پرتو ساختار اطلاعات گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، شگرد قرآنی التفات را در پرتو ساختار اطلاعات گفتمان بررسی می کند. پرسش اصلی این است که به چه ترتیب می توان شگرد التفات را در پرتو ساختار اطلاعات گفتمان تبیین کرد؟ از این رو، ابتدا به پیشینة مطالعاتی و تعریف التفات اشاره می شود، سپس ساختار اطلاعات گفتمان و مؤلفه های آن یعنی ساخت مبتدایی و قاعدة حفظ موضوع بررسی می شود، از زوایای دوربین/ کانونی شدگی سخن به میان می آید و پس از آن انواع التفات از جمله التفات در پرتو ساخت مبتدایی، قاعدة حفظ موضوع و زوایای دید بررسی و تحلیل می شوند، به نظر می آید در عمدة آیات قرآنی، خداوند با تغییر موقعیت که به واسطة انواع التفات انجام می شود، نحوة ارائة اطلاعات به خواننده را تغییر می دهد و خواننده نیز پیام را با چینشی تازه دریافت می کند و همین امر میزان همدلی او را با صحنه تغییر می دهد. یافته های این پژوهش عبارت اند از:
1) در شگرد التفات، اطلاعات با بسته بندی جدید در اختیار خواننده قرار می گیرند؛
2) مبتداسازی و قاعدة حفظ موضوع، دلایلی زبان شناختی برای التفات ارائه می دهند؛
3) التفات نه خطایی دستور زبانی، بلکه کاربرد خلاقانة زبان است؛
4) انواع التفات بر اینجا و اکنون بودن گفتمان شفاهی قرآن و نقش فعالانة خواننده در مقام مخاطب حی و حاضر کلام خداوند، تأکید می گذارند.
نظری اجمالی بر تاویلِ بن مایه «گناه آغازین» در ادیان توحیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت گناه آغازین آدم و حوا ، پاره ای از پی رنگ اسطوره ای « تازش اهریمن بر هستی » و نمایانگر سرمنشاء و چگونگی پدید آمدن « رنج و مرگ » در سرنوشت انسانی است . تاویل پذیری داستان آفرینش انسان ، بویژه نافرمانی و گناه آغازین موجب می شود که از دیدگاه فلسفی و مکاشفه ای ، داستانی بارها از زبان عارفان و بزرگان ادیان ، بازآفرینی شود . در پژوهش حاضر ، کوشیده ایم با بررسی آرا و عقاید دینی و عرفانی در موضوع مورد بحث و تاویل نمادهای روایت ، مجموعه ای فراگیر از جهان بینی ها و رویکردهای هستی شناسانه و شهودی ، به دست دهیم . در نتیجه باید گفت که این مجموعه فرهنگ بشری به ظاهر گونه گون ، تنها تحول صوری به خود دیده است ، همه روایتها ، در زوایای پنهان ناخودآگاه جمعی بشر ، با ساخت همسان کهن الگویی ذهن ، با یکدیگر پیوند خورده اند . وجوه تمایز ، در شیوه روایت برگرفته از نگاه غایت شناختی به انسان ، نهفته است ، که جنبه و حیانی یا کارکرد زمینی شان را تعیین می کند .
نقش تاریخ در تفسیر طبری
حوزههای تخصصی:
محمد بن جریرطبری، مورخ و مفسر بزرگ ایرانی در قرن سوم هجری قمری است. طبری در نگارش آثار خود شیوه و روش خاصی را دنبال می کند؛ از جمله آنکه همچون بیشتر مورخان و مفسران، در اخبار مربوط به انبیا و اقوام پیشین و بویژه آنچه در قرآن ذکری از آن رفته است، به روایات منقول از یهود و نصاری؛ « اسرائیلیات» استناد می کند که گاه به ایجاد نقاط ضعفی در آثار او منجر شده است.
از سوی دیگر، طبری برای نخستین بار در تاریخ اسلام و در فضایی که گروهی با تفسیر مخالف بودند و گروهی آن را به شرط نقل از صحابه و احادیث نبوی جایز می دانستند، تفسیر کاملی از قرآن فراهم آورد که بر روایات مبتنی بود.
اما ترجمه هایی که از آثار طبری صورت گرفته، با متن اصلی این آثار تفاوت بسیار دارد که البته ارزش ادبی و فواید لغوی و هنری این آثار قابل انکار نیست.
قرآن پیشگام در عرصه ی داستانک مطالعه موردی آیات 58و 59 سوره نحل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه ملاحظه می شود که به میراث فرهنگ و تمدن اسلامی لباس جدیدی پوشانده شده و با ارائه آن در نظام و قالب و چارچوبی امروزین به عنوان ابداعات عالم غربی و محصول تفکر دانشمندان و نظریه پردازان غربی معرفی می شود؛ اما بررسی ها بیانگر این حقیقت است که برخی از آنچه ابداع غربی خوانده می شود، میراث اسلامی ماست که در لباسی نو به ما بازگردانده می شود. یکی از این موارد داستان خیلی کوتاه یا همان داستانک است که محصول ادبیات غربی در دوره معاصر خوانده می شود. بنا بر نظر شایع، داستانک در پاسخ به شرایط سال های پایانی قرن بیستم پا به عرصه ادبیات غربی گذارد و جنبش فرمالیسم اولین نظریات را درباره داستان خیلی کوتاه ابراز داشت، و سپس نگارش داستانک به آثار ادبی دیگر کشورها راه یافت. این در حالی است که با مراجعه به قرآن نمونه هایی با ویژگی های گونه ادبی داستانک دیده می شود. این داستانک ها گاه برشی از زندگی یکی از پیامبران الهی و گاه پدیده ای اجتماعی را دستمایه خود قرار داده و از این رهگذر هدف تربیتی ارشادی خود را دنبال می کند. یکی از نمونه های داستانک قرآنی، آیه 58 و 59 سوره مبارکه نحل است، که پدیده شوم زنده به گور کردن دختران را در کمتر از دو سطر در قالب داستانک به تصویر و نقد کشیده است. وجود چنین نمونه های فاخری از داستانک در قرآن کریم ادعای غربی و ابتکاری بودن این گونه ادبی را کاملا به حاشیه می راند.
قصه یوسف (ع) در قرآن: «طرح، مضامین، شخصیت ها»
منبع:
هنر زمستان ۱۳۷۳ شماره ۲۷
حوزههای تخصصی:
داستان انبیا در منظومه هفت پیکر
حوزههای تخصصی:
حکیم نظامی گنجوی از استادان بزرگ و از ارکان شعر فارسی است. در ادب فارسی داستان پردازی، در منظومه های پرآوازه او به اوج خود رسید. از جمله این منظومه ها، مثنوی هفت پیکر یا هفت گنبد است که گاهی بهرام نامه نیز خوانده شده و چهارمین منظومه نظامی است.
با نگاهی سطحی به آثار نظامی، این پرسش به ذهن خواننده متبادر می گردد که چگونه شاعری که عمری را در ریاضت و سیر و سلوک روحی و معنوی گذرانده و در روزگار جوانی مخزن الاسرار را آفریده، پیرانه سر اقدام به نظم داستانهای بزمی و عاشقانه نموده است؟ اما با توجه به شخصیت نظامی که مرد دین و حکمت و اخلاق است و با تامل در داستانهای وی -که دربردارنده نتایج اخلاقی و عرفانی است- درمی یابیم که اگرچه «به حسب صورت افسانه است، اما از روی حقیقت، کشف حقایق و معارف را بهانه است.» شاعر پرآوازه گنجه از نظر اعتقادی مسلمان معتقدی است. وی همه آثار خویش را با توحید و مناجات خدا آغاز می کند. ایمان و اعتقاد وی به رسالت نبی اکرم (ص) و خلافت خلفای راشدین به طریق سنیان در آثار او کاملاً مشهود است.
در این مقاله، داستان انبیا در مثنوی هفت پیکر و برداشت تاویلی نظامی از این مایه های داستانی بررسی می گردد.
سروده هاى اندلسى ها در مدح پیامبر اکرم (ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درکتابهاى تاریخ ادبیات عرب، مشهور است که مى گو یند: اندلسى ها از شرق تقلید کرده اند. اما این نکته را نباید فراموش کرد که ادبیات اندلس در بعضى اغراض- بخاطر اختلاف طبیعت بین مغرب و مشرق- غنى تر و از نظر الفاظ، استوارتر است. البته این مقایسه، در موضوعات خاص است. در کل، غربى ها مقلد شرقى ها بوده و از این رهگذر، ادبیات خود را غنى ساخته اند. ارب اندلس، از دو جهت ضعیفتر از ادب شرق مى باشد: یکى در عمق اندیشه و دیگرى در متانت اسلوب. براى نمونه، ما در ادب اندلس، نویسند ه ا ى که همطراز جاحظ باشد و شاعرى که همانند ابوالعلاء معرى شعر بگوید، نمى یابیم. در این مقاله، نگارنده ضمن بررسى ضعف و قوتهاى موجود در سروده هاى اندلس، مقایسه اى بین شعراى اندلس و شرق انجام داده و ثابت کرده است که بسیارى از سروده هاى معروف به "بدیعیات " شرایط و معیار "بدیعیات " را نداشته است.