یکی از مفاهیم بارز اساطیری که در ایران پس از اسلام نیز در میان عموم مردم و آثار مکتوب به حیات خویش ادامه داد، فرّه باوری است. بررسی جلوه های این اندیشه که در روندِ دگردیسی خود از دوران باستان به بعد، تغییراتی گوناگون در کیفیّت و کارکرد یافته است، یکی از زمینه های جذاب و سودمند پژوهشی است که ارزش های تاریخی، جامعه شناختی، روانشناختی و حتی بلاغی بسیار دارد. بر اساس همین اهمیت، این مقاله بر آن است مهم ترین نمودهای خودآگاه یا ناخودآگاه اعتقاد به فرّه را در یکی از برجسته ترین آثار منثور ادب فارسی که هم ماهیتی تاریخی و هم صورتی ادبی دارد، بررسی کند. این اثر، تاریخ بیهقی است. هدف از این پژوهش، توصیف و تحلیل جزئیات فرّه اندیشی در معنا و صورت اثر مذکور است تا بدین ترتیب، سهم غالباً نیمه پنهان این اعتقاد باستانی در تشریح رویدادها و نیز برداشت از ماجراها و شخصیت ها آشکار گردد و تطوّر کارکرد آن تا دوره غزنویان شناخته شود. یافته ها نشان می دهند، فرّه باوری در این تاریخ، معمولاً در جریان رویدادهای کلان مربوط به شاهان و بعضی خصوصیات و رفتارهای آنان جلوه می کند. نمود آیین هایی چون جشن مهرگان نیز سهمی قابل توجه در این بروز دارد. رویکرد جبرگرایانه تاریخ بیهقی در مواضعی چون به قدرت رسیدن شاهان، حامل نمودهایی قابل تأمل از فرّه اندیشی است. جلوه های متعدد این تفکر در محتوا و فرم این اثر، انحراف کارکرد فرّه را از یک باور اساطیری به یک ابزار سیاسی- درباری، به خوبی بازتاب می دهند و تفاوت بعضی جزئیات آن را با صورت اصیل و باستانیش آشکار می کنند.
مقاله پیش رو با رویکرد انسان شناسی وبا هدف فهم زیبایی شناسی فرهنگی آیین نخل گردانی در ابیانه انجام شده است. به دلیل مهاجرت جوانان از ابیانه بررسی بخش زنده فرهنگ به صورتی که فرهنگ گذشته نیز در آن حفظ شده باشد، تنها در موقعیت هایی چون نخل گردانی امکان پذیر است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش هاست که معیارهای زیبایی شناسی در فرهنگ ابیانه چیست و این معیارها چگونه در آیین نخل گردانی به کار گرفته می شوند؟ پژوهش پیش رو با روش میدانی انجام گرفته و برای گردآوری داده ها از مشاهده مشارکتی، مصاحبه، فیلم برداری، عکس برداری و نیز از تاریخ شفاهی و اسناد تصویری- تاریخی استفاده شده است. تحلیل داده ها به شیوه مردم نگاری است و پس از تحلیل فرهنگی اجزای آیین، کل فرایند نخل گردانی و مفاهیم آن بررسی و مفهوم پروری شده است. براساس نتایج این پژوهش، درخشش، تناسب، تعادل و حرکت مهم ترین معیارهای زیبایی شناسی مردم ابیانه است. زیبایی شناسی آیینی در فرهنگ ابیانه نشان می دهد آنچه در مناسک با هدف ارضای زیبایی شناسی مخاطب قدسی و برای خوشنودسازی او برای دریافت قدرت و حفاظت از تبار انجام می گیرد، ابتدا زیبایی شناسی خودِ کنش گران را ارضا می کند. تزیین درخشان در فرهنگ ابیانه با حیات، و جدایی از آن با حرکت به سوی مرگ برابر است؛ بنابراین، ایجاد حیات اجتماعی و حفاظت از آن، کارکرد هنر تزیینی در جامعه ابیانه است.