فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۰۱ تا ۱٬۵۲۰ مورد از کل ۵٬۲۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
مهم ترین اصل در دین ایران باستان، اصل اشه (asha) یا نظم و راستی در مقابل بی نظمی و دروغ بوده است. برخی حوادث و حکایات در فرهنگ ایرانی هست که قابل تطبیق با اسلام یا دیگر ادیان نیست بلکه متاثر از اندیشه اشه است. تجلی اشه در این موارد، حاصل نوعی تجربه دینی موسوم به تجربه تفسیری است. تجربه تفسیری در حقیقت، تبیین دینی است، و هر تبیینی بر مجموعه ای از پیش دانسته ها و پیش فرضها مبتنی است که شخص تبیین گر بر پایه آنها به کشف روابط پدیده ها و حوادث می پردازد. در این مقاله مواردی استخراج شده که پیش فرض این تجربه ها مبتنی بر اصل اشه در ایران باستان بوده است. بر اساس این پژوهش روشن می شود تجلی اشه در قالب تجربه های تفسیری بیشتر در حوزه قدرت سیاسی و نقد و مهار قدرت رخ داده است هر چند در حوزه روابط فردی و نظام طبیعی نیز اندیشه اشه به صورت تجربه تفسیری نقش مؤثری داشته است و موجب نظام جامعه و پیشرفت تمدن گشته است.
نگرش دینی شاعران دوره مشروطه
حوزههای تخصصی:
در دوره مشروطه که فرهنگ اسلامی و تمدن نوین با یکدیگر روبرو شدند، به دلیل تفاوت هایی که میان آن دو وجود داشت، روشنفکران و روحانیون که نیروهای مؤثر اجتماعی بودند هر یک در مقابل تجدد و دین دیدگاه های خاصی ابراز کردند. روشنفکران به سه گروه مخالف دین، طرفدار استفاده ابزاری از دین و معتقد به سازگاری اسلام وتمدن نوین و روحانیون به دو گروه محافظه کاران مخالف تجدد و مشروطه خواهان طرفدار سازش اسلام و دموکراسی تقسیم شدند. این مقاله با روش تحلیل محتوای کیفی و با تامل در اشعار هفت تن از شاعران مردمی این دوره، به بررسی نگرش دینی آنها پرداخته است و به این نتیجه رسیده که سه جریان فکری عمده در میان شاعران وجود داشته است. یک جریان، دین را در مقابل تجدد قرار می دهد و متجدد شدن را منوط به حذف دین از جامعه می داند. جریان دیگر، به حذف بسیاری از سنت های دینی و تغییر در کارکرد آن معتقد است و بیشتر بر بعد ایمانی دین تاکید می کند. جریان سوم تجدد را بر بستر سنت های دینی می پذیرد و با استفاده از ابزار اجتهاد، خواهان تغییر در بعضی از سنت ها و اصلاح آنهاست. این جریان به حفظ دین در جامعه تاکید می کند.
مینوشناسی اهریمن در اوستا و متون پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مینو شناسی اهریمن، عبارت است از بررسی و شناخت اهریمن در دنیای مینو؛ دنیایی که موجودات آن در حالت نادیدنی، ناپسودنی و بدون تن هستند. در این مقاله مینوشناسی اهریمن در اوستا و متون پهلوی مورد بررسی قرار می گیرد. در گاهان، اهریمن به عنوان منش بد در برابر منش نیک قراردارد که به آفریدگاری او در هفتها می انجامد. در اوستای نو این حضور مینوی با ویران گریهای اهریمن ادامه و با ناتوانی و گریز او به دوزخ در رستاخیز پایان می یابد.در متون پهلوی تصویر زندگی مینوی اهریمن گسترش می یابد که برجسته ترین ویژگی آن آموزه نیستی اهریمن در برابر هستی اورمزد است. این آموزه از سویی اندیشه های فلسفی و انتزاعی درباره اهریمن را به وجود آورده و از سوی دیگر اندیشه گیتی پذیری او را فراهم می کند تا اسطوره های مربوط به اهریمن به داستان و تمثیل دگرگون گردد. یکی از مباحث مهم در مینوشناسی اهریمن، زندانی شدن او در آسمان در حالت مینوست. این گرفتاری اندیشه های فلسفی، تمثیلی و نمادی را به وجودآورده که نخستین بنیادهای آموزه دفاع از اهریمن در آنها دیده می شود. در فرجام شناسی ایرانی، اهریمن یا ناکار شده و به دوزخ افکنده می شود(بازتاب چالش های درونی و روانی انسان) و یا کشته می-شود(بازتاب سرنوشت شورشیان و بددینان).
نمودهای قرآنی گلستان
روایت شناسی داستان هفت گُردان برپایه روایت انوشیروان مرزبان و ابوالقاسم فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به روایتشناسی داستان هفتگردان به روایت فردوسی در شاهنامه و قصه افراسیاب بن پشنگ به روایت انوشیروان مرزبان در روایات داراب هرمزدیار میپردازد. به این منظور پس از بررسی خلاصه دو روایت از دیدگاه راویان، روایتشناسی، ساختارشناسی تطبیقی و ریشهشناسی بنیادهای آیینی و اساطیری، دو روایت مورد بررسی قرار گرفته است. بررسیها نشان میدهد که روایت فردوسی، روایتی دهقانی، ملّی و خردگراست که در آن حذفهای آیینی (زردشتیبودن رستم) و اسطورهای (دیدار افراسیاب با اهریمن) به چشم میخورد. اگرچه به نظر میرسد، این آیینزدایی پیش از فردوسی صورت گرفته؛ اما ممکن است، اسطورهزدایی از سوی وی انجام شده باشد. در برابر، روایت انوشیروان روایتی موبدی با تکیه بر آموزههای مزدیسنایی، اصیل، یکدست، کامل و دارای ژرفساختی اسطورهای و آیینی است که با الگوهای اساطیری- آیینی داستانهای ایرانی همخوانی دارد. این داستان نقشی مهم در الگوشناسی روایی داستانهای حماسی ایران، در گذر از روایت موبدی به دهقانی دارد.
بازتاب امثال قرآن در اشعار دیوان فیض (عنوان عربی: دراسة مقارنة بین نظرة سعدی ومفکری الغرب حول ظاهر الأفراد وباطنهم)
حوزههای تخصصی:
دانشمند برجسته ایرانى، فیض کاشانى که از نوابغ علمى عصر خویش به شمار مى رفت، نه تنها در علوم عقلى و نقلى از تبحر و تضلعى خاص برخوردار بود، بلکه در حوزه ادب و عرفان دستى توانا داشت و به موازات آثار علمى گرانقدرش، دیوان شعرى از خود به یادگار نهاد که مضامین بکر حکمى، عرفانى و توحیدى مبتنى بر دو اصل متین قرآن و حدیث به وفور در آن یافت مى شود. هدف از نگارش و تدوین این مقاله، بررسى میزان تاثیر امثال قرآن در اشعار دیوان فیض است. ابتدا هر بیت از دیوان که به زیور مثلى قرآنى آراسته است، استخراج و سپس ذیل مثل مورد نظر ذکر مى شود و در پى آن، از گستره جغرافیایى کاربرد مثل و وجوه اغراض عملى مترتب بر آن سخن مى رود. بدیهى است که مجموعه مثل هاى تاثیرگذار بر اساس ترتیب قرآنى سور و آیات تنظیم شده است.چکیده عربی:یحاول الأفراد دائما تقدیم صورة جیدة عن أنفسهم للآخرین وذلک لأنهم یهتمون بآراء الغیر. ویمیل الأفراد إلی تقدیم صورة إیجابیة، إلی جانب طموحهم إلی قبول الآخرین وجلب آراءهم الإیجابیة، بغض النظر عن منافع شخصیة معینة. تزخر حیاة الإنسان بمواقف یواجه الفرد مشاکل إذا لم یستخدم فن تدبیر الاستنتاج فی تعامله واحتکاکه بالآخرین.ویجب علی الأشخاص الذین یبحثون عن العلاقات الجیدة المؤثرة أن یبدعوا فی اختیار الکلمات ونبرات الصوت وحرکاتهم الظاهریة، وذلک لیعرضوا صورة أکثر قبولا. فالأشخاص دون انتباههم یخلقون عن طریق ملابسهم وکلامهم و... صورة فی ضمیر المخاطب، قدتکون إیجابیة وقدتکون سلبیة.وقدیتصور البعض أن تقدیم الصورة الجیدة یرتبط بحظوظ الأشخاص إلا أن الأمر لیس کذلک. ویعتقد مفکرو الغرب أن تدبیر الاستنتاج مهارة یمکن للأشخاص معرفتها واستخدامها. غیر أن سعدی الشیرازی الذی یهتم بالباطن أکثر اهتماما، یعتقد أن علی المرء إصلاح باطنه دون أن یزین ظاهره للآخرین وذلک لأنه إذا کان یمتلک الکفاءات اللازمة فإن تلک المحاسن سوف تظهر تدریجیا للآخرین ویکتفی بظاهر الأشخاص فی التعامل معهم ولایستحسن دخول التفاصیل فی هذا المجال. یهدف هذا المقال إلی دراسة نظرة مفکری الغرب وسعدی الشیرازی فی هذا المضمار.
نقش ارجاع مقایسه ای در انسجام شعر عروضی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظریه زبانی هالیدی یکی از عواملی که سبب پیوند جمله های متن می شود مقایسه است. این عامل در کنار ارجاع شخصی و اشاره ای سه نوع ارجاع را در این نظریه شکل می دهد؛ زیرا از نظر هالیدی وقتی دو چیز با هم مقایسه می شود در واقع به هم ارجاع می دهد. ارجاع مقایسه ای، ارجاع غیر مستقیمی به یکسانی، تفاوت یا شباهت عوامل ارجاعی است. این نوع ارجاع به دو بخش تقسیم می شود: عام وخاص. ارجاع مقایسه ای عام به سه بخش یکسانی، شباهت و تفاوت تقسیم می شود. به دلیل اهمیت و بررسی دقیق تشبیه در زبان فارسی سعی شده است در حد امکان به نقاط مشترک این مقوله در ادب فارسی و نظریه هالیدی اشاره شود. هالیدی ارجاع مقایسه ای خاص را نیز به شمارشی و وصفی تقسیم می کند. اما نگارندگان به تبع مقایسه عام و امکانات تشبیه در زبان فارسی، نوع تشبیهی را نیز به آنها افزوده اند. در نظریه هالیدی انسجام علاوه بر ارجاع عوامل دیگری نیز دارد که عبارت است از: 1) جایگزینی و حذف2 ) انسجام واژگانی 3) ربط. البته نگارندگان به دلیل اینکه زبان ادبی را بررسی می کنند، عامل انسجام دهنده توازن نحوی را نیز به این فهرست اضافه کرده اند. به دلیل گستردگی مطلب، نگارندگان این مقاله تنها به بررسی یکی از این عوامل، یعنی ارجاع مقایسه ای، می پردازند.
لال شیش؛ چوب بلاگردان، تیر آرش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بشر ابتدایی برای پدیده های طبیعت قایل به روح بود و می کوشید که روح طبیعت را با خود و زندگی خود سازگار سازد. این امر در آداب و رسوم اجتماعی بشر و افسانه ها و جشن ها نمود پیدا کرد و به صورت اسطوره به زندگی خود ادامه داد. امروزه نیز برای درک مفاهیم اسطوره ها باید به تحلیل آن مراسم و... پرداخت. یکی از این موارد، رسم «لال شیش زدن» است که در برخی مناطق مازندران در شمال ایران رایج است. شکل های دیگر آن ـ مانند چوب زدن ـ در سرزمین های دیگر وجود دارد. بیشترِ این مراسم برای راندن شیاطین و ارواح خبیث بوده است. به نظر می رسد که پرتاب تیر به وسیله آرش ـ در اسطوره ایرانی آرش کمانگیر ـ گونه ای از این رسم بلاگردانی بوده که به صورت داستانی حماسی و اساطیری باقی مانده است. این مقاله به رسم «لال شیش زدن» در ایران و گونه های آن در سرزمین های مختلف و ارتباط احتمالی آن با تیراندازی آرش می پردازد.
رویکردی اساطیری و روان شناختی به تولد نمادین شبدیز در خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش و اهمیت شبدیز، به عنوان محمل عشق و سفیر تقدیر، در رابطه عاشقانه میان خسرو و شیرین، سبب شده تا او هیئتی فراواقعی و سمبلیک بیابد و تولید عجیب و رازآلود داشته باشد؛ تولدی افسانه ای، در مکان و زمانی کاملاً نمادین. براساس سخن نظامی، شبدیز، نسب از سنگ دارد؛ سنگی سیاه و قدسی که در دل غاری در دامن دیری روحانی قرار گرفته است. زمان شکل گیری نطفه ی او درست در هنگام قران مشتری و زحل است؛ زمانی مسعود برای تولد مولودی که باید صاحب قران باشد. سنگ، کوه، دیر، قران و مادیان بکری که مادر شبدیز است، همه نقشی نمادین و حضوری ضروری و رازآلود در تولد شبدیز دارند و در پس تمامی آن ها اندیشه ای به قدمت عمر بشری نهفته است؛ اندیشه ای که باید لایه لایه باز کاویده شود تا عناصر و نمادهای موجود در این بخش از خسرو و شیرین نظامی آشکار شود.
تحلیل حرکت تصوف اسلامی در مقایسه با جنبش های اجتماعی جهان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصوف اسلامی به عنوان یک حرکت اجتماعی تاثیرگذار در جوامع اسلامی، همواره توجه صاحب نظران را به خود جلب کرده است. بر اساس علم جامعه شناسی امروز، آیا این حرکت شتابنده و موثر با جریان های اجتماعی معاصر قابل مقایسه است؟ ویژگی های مشترک و متمایزکننده هر یک کدام است؟ آیا می توان تصوف را یک جنبش اجتماعی دانست؟ حرکت تصوف اسلامی، ابعاد اجتماعی گسترده ای دارد و به ویژه برخی زمینه های اجتماعی در ظهور و گسترش آن، نقش بسیار مهمی داشته است. همین اثر باعث شده که برخی، حرکت تصوف اسلامی را در بنیان خود، جریانی اجتماعی بدانند و عده ای نیز از آن با عنوان «جنبش اجتماعی» یاد کنند. مفهوم جنبش اجتماعی از مباحث پیچیده و پر تناقض در جامعه شناسی سیاسی جدید به شمار می رود. بررسی ها نشان می دهد که تصوف اسلامی، با وجود داشتن برخی وجوه اشتراک با جنبش های اجتماعی، در چندین شاخصه مهم، با آنها مغایرت دارد. همچنین نوع حرکت تصوف اسلامی با بسیاری از قیام ها و شورش های جهان قدیم نیز قابل انطباق نیست.
زمینه اجتماعی اشعار شاملو و ماغوط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحولات ناگزیر اجتماعی، عرصه های گوناگون اجتماع از جمله شعر و ادبیات را در بر می گیرد. در آغاز قرن بیستم کشورهای گوناگون دنیا به ویژه کشورهای در حال توسعه نیازهای جدیدی را احساس می کنند. این نیازها در ادبیات منظوم و منثور نیز جلوه گر می گردد. دو کشور ایران و سوریه بعد از جنگ جهانی دوم و تحولات آن دارای مشترکات سیاسی و اجتماعی فراوانی بودند. از این رو دو شاعر، یکی در ایران و دیگری در سوریه از شعر به عنوان سلاحی برای بیان مسایل اجتماعی بهره بردند: شاملو و ماغوط.این هر دو، بهترین قالـب شعری برای بیان مسایل اجتماعی را برگزیدند، یعنی شعر سپید یا قصیده النثر.اشعار شاملو و ماغوط مملو از تصاویر اجتماعی است، حتی بیان احساسات در شعر این دو شاعر بیش از آنکه مبتنی بر عواطف شخصی باشد، برعواطف اجتماعی تکیه دارد. از دیدگاه ادبیات تطبیقی شعر این دو شاعر از ناحیه نگرش فکری، گونه ادبی و سبک نگارش قابل بررسی است .این مقاله ضمن بررسی زمینه های مشترک اجتماعی اشعار این دو شاعر - که خاستگاه اصلی و عمده ادبیات تطبیقی است- به این نتیجه می رسد که عناصر اجتماعی نظیر آزادی، وطن، انسان، مبارزه با استبداد و ظلم ستیزی محور سروده های آنان قرار دارد.
کارکرد مشترک اسطوره و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نگاه نخست، به نظر می رسد اسطوره و عرفان دو مقوله متفاوت در حیطه علوم انسانی هستند؛ در حالی که با بررسی آن دو از منظری که در این مقاله فرا روی خواننده باز می شود، این دو نه تنها جدا از هم نیستند بلکه می توان گفت عرفان دنباله و تکمله اساطیر خدایان است. اساسی ترین کارکرد مشترک اسطوره و عرفان، انگیزه نیرومند تقرب انسان به خدا یا خدایان است، انگیزه ای که اساطیر با پایین آوردن خدایان به سطح زندگی زمینی انسان و عرفان با بالا بردن انسان به سوی ملکوت خداوندی بدان دست یافته است. از این رو کارکرد اساطیر در برداشتن فاصله انسان و خدایانش کارکرد تنزلی است؛ اما کارکرد عرفان برای حصول به این مقصود کارکرد صعودی است. آیینها و ادیان اساطیری، مبلغان نزول خدایان به سوی انسان و پدید آمدن گروهی «خدایان انسان وار» است؛ در حالی که ادیان و آیینهای عرفانی تبیین کننده چگونگی صعود و معراج انسانهای کامل به ملکوت خداوندی و در فرجام پیدایش گروهی« انسانهای خداگونه» هستند.
بایونگ و سنایی تاویل غزلی از سنایی بر مبنای روان شناسی تحلیلی یونگ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
کارل گوستاو یونگ از نظر تاثیر بر اندیشه قرن بیستم و یاری به شناخت وضعیت انسان شخصیتی بزرگ و قابل تقدیر و هم ردیف روان شناسان بزرگی چون زیگموند فروید است. مفاهیمی که او ابداع کرد از جمله کهن الگوهای باستانی، ناخودآگاه جمعی، نقاب و سایه و نیز طبیعت هدفمند روان انسان که به سوی تفرد پیش می رود، جزیی از فرهنگ بشری معاصر است.از این رو ما در این مقاله برآنیم بر مبنای روان شناسی تحلیلی یونگ، یکی از غزلیات دیوان سنایی را تحلیل کنیم. یونگ شخصیت آدمی را به دو منطقه کلی «ضمیر خودآگاه» (ego) و «ضمیر ناخودآگاه» ( self) تقسیم می کند. ضمیر خودآگاه همان شعور ظاهر است که از احساسات و خاطره ها و افکار و تمایلات و عواطف و به طور کلی از هر آنچه که معلوم شخص است، یا می تواند باشد، تشکیل یافته است.ناخودآگاه طبق تعبیر یونگ دارای دو لایه است: لایه سطحی تر عبارت است از ناخودآگاه شخصی که شامل چیزهایی است که از خودآگاهی بیرون رفته اند و شامل گروه هایی است که حاوی تجربه ها و چیزهای واپس رانده شده یا فراموش شده اند. اما بر رفتار و پندار ما تاثیر مستقیم یا غیرمستقیم دارند. اما لایه دوم عبارت است از ناخودآگاه جمعی شامل گنجینه ای است از خاطره آثار و چکیده تجارب نسل های بی شمار گذشته از نیاکان بسیار دور دست ما که درتاریک ترین بخش وجودمان جریان دارد.در این مقاله سعی داریم ایده یونگ را بر روی غزلی از سنایی پیاده کنیم و بر اساس آن ثابت کردیم که بسیاری از غزلیات سنایی و سایر عرفا در حقیقت بیانی شاعرانه است از واقعه دیدار با همین ناخودآگاه جمعی و فردی که به شکل سمبولیک بر آنها ظاهر شده است.
رقیب حصاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به منظور بررسی پیشینه و بازسازی یک سنت اجتماعی و فرهنگی فراموش شده که در ضمن یک تشبیه مرکب و با واژگان فریبکار در بیت زیر از اشعار بازمانده از رودکی انعکاس یافته، نوشته شده است: خورشید را ز ابر دمد روی گاه گاه چونان حصاری ای که گذر دارد از رقیب بر اساس یافته های این گفتار؛ رقیب صاحب یکی از مشاغل اجتماعی بوده است که خانواده های اصیل برای تربیت و محافظت از فرزندان خود استخدام می نموده اند و حصاری، به معنای معشوق و زیبا رویی است که چهره زیبا و آفتاب سان خود را در پرده نقاب پنهان می کرده است. بدون درنظر گرفتن این رسم، شعر رودکی تمام لطافت و زیبایی خود را از دست خواهد داد.
قصه محمود و اوصاف ایاز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در آثار عرفانی به مناسبت پیوند عشق و عرفان، شاعران و نویسندگان از حکایات و داستان های عارفانه بسیار استفاده کرده اند. بسیاری از این داستان ها تخیلی و ساخته ذهن و اندیشه ادیبان خوش ذوقی است که سعی نموده اند با هنر سخن ورزی خویش، نکاتی لطیف از راز و رمزهای عارفانه را برای خوانندگان و شنوندگان بیان نمایند. آنان در این مسیر گاهی از کاه،کوهی ساخته اند و با هنر خویش آن را به جان و کام مخاطب، دل نشین و دل نشان نموده اند. یکی از این داستان ها که از علاقه خاص محمود به یکی از غلامان وفادار خویش سرچشمه گرفته، داستان محمود و ایاز است که این حکایت بعد از ورود به آثار ادبی به ادب عرفانی نیز راه یافته و فراز و نشیب هایی را به همراه داشته است. اما چرا از بین این همه شخصیت های متعدد تاریخی و ادبی، قرعه فال به نام سلطان محمود غزنوی زده اند؟ ریشه این داستان پردازی را در کجا می توان جست؟ این گونه حکایات چقدر ریشه در حقیقت دارد؟در این مقاله به بحث و بررسی پیرامون این قصه و بهره گیری های عرفانی از آن پرداخته شده است.