فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۵٬۲۳۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم علی رغم اینکه یک کتاب هدایتگر و راهگشا در مسیر نیل به سعادت و نیکبختی انسان هاست، در سرتاسر آن، نوعی از روایت ها و حکایات مختلف به چشم می خورد؛ در ذیل بیان یک نکته مهم اخلاقی، هشدار به بندگان، منع از اعمال ناشایست، دلگرمی دادن به پیامبر(ص) و مؤمنان و... گاهی به خلاصه ترین شکل ممکن و با کم ترین الفاظ، روایتی را عرضه می دارد تا از این طریق، مقصود خویش را به مخاطب القاء کند. با توجه به فراوانی بکارگیری روایت در آیات قرآن، شناخت اینگونه از کلام و ویژگی هایش در مسیر درک بهتر آیات و چرایی کاربرد آن ها به صورت متعدد و متفاوت، ضرورت خاصی پیدا می کند. یکی از شیوه های نیل به چنین مرادی، بررسی و تحلیل روایت شناختی قرآن می باشد؛ تحلیل روایت شناسی سوره قصص در دو سطح داستان و گفتمان بر مبنای نظریه ادبی «رولان بارت» و با تبیین جزئیاتِ آن که زاویه دید جدیدی در بین روش های تحلیل ادبی است که به کشف و بررسی لایه هایی از مفاهیم سوره قصص که شاید دور از کانون توجه مانده باشد کمک می کند. روایت شناسی داستان های سوره قصص مشخص نمود که اپیزود های حاشیه ای و کوتاه ترین نمایه ها و کاتالیزور ها نقش پررنگی در فهم غرض داستان و مفهوم آیه ایفا می کنند؛ همچنین روشن می سازد که شیوه خاص داستان سرایی قرآن، گاه با کم ترین الفاظ و کوتاه ترین متن، مخاطب را بصورت هدفمند به مقصد اصلی روایت که هدایت الهی است رهنمون می سازند.
طبقه بندی و تحلیل لقب گذاری عامّه در تهران دوره قاجار و پهلوی بر مبنای زبان شناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ آذر و دی ۱۴۰۲ شماره ۵۳
۱۰۳-۶۵
حوزههای تخصصی:
در این مقاله القاب استفاده شده در تهران دوره قاجار و پهلوی، از کتاب های طهران قدیم و تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم از جعفر شهری (باف) بررسی و تحلیل شد. هدف این تحلیل بررسی القاب با دیدگاه زبان شناسی اجتماعی بر پایه اصول نظری طرح شده در کتاب درآمدی بر جامعه شناسی زبان از یحیی مدرّسی بود. یافته های پژوهش در چهار بخش زیر آورده می شود: 1. بررسی القاب از منظر کارکرد معنایی: کارکرد معنایی القاب مطابق این پژوهش به این شرح است: توصیفی: در این کارکرد، هدف لقب گذاری توصیف شغل، لوازم شغل؛ خصوصیات ظاهری و جسمی؛ ویژگی های اخلاقی، روحی و شخصیتی؛ ملازمتی؛ مکان و مذهب و نسب خانوادگی دارنده لقب است؛ تکیه کلامی؛ آیینی؛ مناسکی؛ نمایشی، تشبیهی؛ تابو؛ طنز؛ توهینی؛ 2. بررسی القاب از منظر جنسیت: از کلّ القاب پژوهش حاضر، هفده مورد به زنان اختصاص داشت که از نظر معنایی این القاب واجد ویژگی های ظاهری و جسمانی در رده نخست و مواردی چون شغل و دین در رده های بعدی بودند؛ 3. بررسی القاب از منظر تلفّظ: از آنجا که القاب در بستر زبان عامه و غیررسمی رواج دارند، در مقایسه با زبان رسمی تغییراتی در تلفّظ آن ها رخ می دهد که مطابق پژوهش حاضر، این تغییرات عبارت اند از: تبدیل مصوّت بلند «آ» به «او»؛ کوتاه شدگی (اختصار) و حذف؛ 4. بررسی القاب از منظر زبان: مطابق بررسی، از کلّ القاب مورد پژوهش 37 لقب (بیش از یک پنجم) از زبان های غیرفارسی وام گرفته شده اند که به ترتیب تعداد، از عربی، ترکی، فرانسه و یونانی هستند. وام گیری از عربی در نتیجه تعاملات گسترده دینی و سیاسی در ادوار مختلف تاریخی است و وام گیری از زبان ترکی، علاوه بر علل اجتماعی چون مهاجرت، در مواردی به علّت به نمایی کلمات بوده است.
سبک شناسی انتقادی مجموعه داستان آبشوران نوشته علی اشرف درویشیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی انتقادی با تحلیل لایه های مختلف متن در پی شناسایی مفاهیم پنهان در زیر سطح زبان و کشف ایدئولوژی حاکم بر آن و شبکه های قدرت در متن است. با توجه به آنکه درویشیان نویسنده ای ایدئولوژی محور و معترض و منتقد به وضع زمانه است، شناخت ایدئولوژی ها و در نتیجه، نابسامانی های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی روزگار او اهمیّت زیادی دارد. هدف از این پژوهش - که به روش توصیفی، تحلیلی و آماری و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است - آن است که مشخّصه های سبک شناسی انتقادی و ایدئولوژی پنهان و روابط قدرت در مجموعه داستان آبشوران آشکار شود. این جستار، به شیوه لایه ای انجام شده و ابتدا کلان لایه بافت به صورت کلّی مورد بررسی قرار گرفته و سپس دو کلان لایه روایت و متن، با نظر به رویکرد مریم درپر در سبک شناسی انتقادی، تجزیه و تحلیل شده است. بررسی مؤلفه های سبک شناسی انتقادی در مجموعه داستان آبشوران، حکایت از آن دارد که کانونی سازی از نوع بیرونی و درونی و نیز مؤلفه تقابل، از ویژگی های سبکیِ برجسته این مجموعه داستان است و آنچه اهمیّت دارد این است که این مؤلفه های سبکی، ابزاری برای بیان دو مفهوم ایدئولوژی و قدرت هستند. ایدئولوژی مورد نظر نویسنده، شامل «مبارزه با فقر»، «مبارزه با جهل»، «مبارزه با بی عدالتی» و «مبارزه با سنّت» است. همچنین، چنانکه از داستان های درویشیان برمی آید، قدرت در این آثار، مقوله ای زنجیره وار، پیچیده و لایه لایه در تمام سطوح جامعه است.
طرح واره های تصویری در سوره ص با تکیه بر نظریه جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
100 - 115
حوزههای تخصصی:
طرح واره های تصویری، بیان گر پیوند میان تجربه های روزمره انسان و نظام فرایندهای ذهنی است و در نتیجه این تعامل، دریافت های تازه ای از تصاویر متن به وجود می آید. واکاوی این گونه طرح واره ها در استعاره های قرآن کریم، ساختارهای مفهومی و لایه های پیچیده معنایی آیات قرآن را نمایان می کند. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی در پی آن است که بر پایه زبان شناسی شناختی به واکاوی طرح واره های تصویری از دیدگاه جانسون (1941) بپردازد. پیکره این پژوهش، دربردارنده متن سوره ص است. این سوره، دارای داستان های پیامبران است که به گونه طبیعی شامل حرکت، تغییر و تعاملات قدرتی است و امکان بررسی طرح واره های حرکتی و قدرتی را فراهم می کند. در روند آن، طرح واره های حجمی، حرکتی و قدرتی استخراج می گردد و به دنبال پاسخ به این پرسش است که کدام یک از سه گونه طرح واره در این سوره وجود دارد و این طرح واره ها تا چه حد می تواند الگویی مناسب برای مطالعه استعاره ای قرآن باشد. از بررسی کمی داده ها و طبقه بندی آنها این گونه برمی آید که از مجموع طرح واره های تصویری، طرح واره حجمی و حرکتی، بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده است و در میان طرح واره های چند وجهی ترکیبی نیز، طرح واره حجمی -حرکتی، بیشترین کاربرد را دارد.
مطالعه تولید معنا با اتکا بر نظام تعارض و تطبیق پذیری در چارچوب نشانه-معناشناسی گفتمانی: بررسی موردی نمایشنامه معمای ماهیار معمار اثر رضا قاسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عناصر درون گفتمانی عموما در نظام تطبیق پذیر با جهان هستی خود همگرا هستند؛ اما اگر این نظام، تطبیق پذیر نباشد(گسست) با جهان هستی خود واگرا رفتار می کند. بنابراین پژوهش حاضر سعی دارد تا بر اساس نشانه معناشناسی گفتمانی به نحوه شکل گیری نظام تطبیق پذیر و گسست در نمایشنامه معمای ماهیار معمار اثر رضا قاسمی بپردازد. از این رو، از کل پیکره، هشت نمونه انتخاب و به صورت تحلیلی-توصیفی واکاوی شد. نتایج به دست آمده در این تحقیق حاکی از این قضیه است که اولا هویت در ارتباط با تن مداری شکل می گیرد؛ ثانیا، یک هویت وقتی فرو می پاشد که با گسست تن مادی و جسمانه ای از تن پدیداری روبرو شود. خود این امر، در گفتمان، ناامنی می آفریند و در نهایت، وقوع گسست را در شرایط چالش بروز می دهد و درست در همین حالت است که وضعیت منجمد و تثبیت در هم می شکند و استحاله معنایی رخ می دهد.
تحلیل روایت «سبزه قبا» بر اساس نظریه «سفر قهرمان» جوزف کمپبل و نظریه سوق دهنده های اریک برن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
237 - 270
حوزههای تخصصی:
روایت «سبزه قبا» یکی از افسانه های عامیانه ی مشهور سنجان است. چگونگی خط سیر قهرمان در سفر اسطوره ای سبزه قبا بر اساس الگوی تک اسطوره ی سفر قهرمان کمپبل و هم چنین شناسایی سوق دهنده ی روانی قهرمان داستان بر اساس نظریه ی T.A ، مسئله ی اصلی این پژوهش است. هدف این پژوهش شناخت کهن الگوی سفر قهرمان در داستان اسطوره ای «سبزه قبا»، مطالعه ی ضمیر ناخودآگاهِ جامعه ی مخاطبان داستان و پی بردن به انگیزه ی روایتی داستان فوق است. این نوشتار با رویکرد اسطوره شناسی و روان شناسی به تحلیل داستان سبزه قبا می پردازد. روش انجام این پژوهش، توصیفیِ تحلیل محتوا و جمع آوری اطلاعات به صورت میدانی و کتابخانه ای است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که تمام مراحل الگوی کمپبل به جز چهار مؤلفه ی آخرِ مرحله ی بازگشت در داستان سبزه قبا وجود دارد. به علاوه این پژوهش گواهِ وجود تعامل بین انگیزه های روانی-اخلاقی و روایی در شکل گیری داستان نمادین سبزه قبا است. هم چنین نتیجه ی این تحقیق نشان می دهد که طی کردن رشد شخصیتی، به عنوان یک کهن الگو در ضمیر ناخودآگاه جمعی در انسان، ارزشی فرامنطقه ای محسوب می شود به علاوه این پژوهش نتیجه می گیرد که نظریه ی سوق دهنده (رانه)های اریک برن در قسمت آزمون ها ی نظریه ی سفر قهرمان کمپبل به خوبی بازتاب یافته است و وجود سوق دهنده های مذکور را در این افسانه ی ایرانی ثابت می کند.
بررسی تطبیقی شگردهای نام گذاریِ آثار ادبی در ایران و جهان (طبقه بندی نام های ادبی از منظر ساخت های نحوی و ویژگی های زبان شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
347 - 378
حوزههای تخصصی:
تمام مولفان و مصنفان ادبی، از دیرباز به دنبال یافتن نام هایی جذاب و ماندگار برای آثار خود بوده اند و بحث در باره نام آثار ادبی به اندازه بررسی ساختار و محتوای آنها، در مباحث نقد ادبی، در خور اهمیت بوده است. مقاله حاضر به دنبال یافتن شگردهای نام گذاری آثار برجسته و بزرگ ادبی و طبقه بندی آنهاست. رویکرد اصلی مقاله، بر شالوده زمینه ای بینارشته ای، میان ادبیات و زبان شناسی استوار گشته است.. مدّعای این مقاله آن است که نویسندگان ایران و جهان، از روش های کاملاً معین و محدودی در ساخت زبان، برای نام گذاریِ آثار خود، چه در زبان فارسی و چه در زبان های دیگر، بهره برده اند و بسیاری از این روش ها مشابه هستند. این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از رویکرد تحلیل نامِ آثار ادبی، بر بنیاد «ساخت» و «دستور زبان فارسی» در نوشته شده است. نویسنده این مقاله در طبقه بندیِ نام ها، از روش های طبقه بندیِ نحوی و دستوری بهره گرفته است. ابتدا اسامی خاص و سپس جمله بندی های کامل و پس از آنها مفردات و ترکیبات در نامِ آثار، مورد توجه قرار گرفته است و از همه مهم تر اینکه مقاله حاضر در هر مقوله، آثار ادبی جهان و ایران را در در ساخت های نحوی مشابه، در کنار یکدیگر طبقه بندی کرده است. مقاله می کوشد به این نتیجه برسد، بر خلاف آنکه گمان می رود، نام نهادن بر اثر ادبی، دشوارترین بخشِ آفرینش اثر است؛ نام گذاریِ آثار، از الگوهای ساده و تکرار شونده ای تبعیت می کند که آشنایی با آنها می تواند برای هر نویسنده معاصر، کار نام گذاری اثر ادبی را تسهیل کند.
حفاظت از اشیای آیینی با رویکرد ارزش محور (نمونه پژوهی عروسک های باران خواهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میراث فرهنگی و مفاهیم مرتبط با آن در طول تاریخ تکامل یافته است. در مفهوم جدید میراث فرهنگی، تمرکز از روی اشیا و آثار تاریخی گسترش یافته و ساختارهای اجتماعی، روش های زندگی، اعتقادات، آداب و رسوم، شخصیت ها و آیین ها را دربرگرفته است. لازمه این تغییر، تغییر در رویکردها و روش های حفاظت و مرمت است. امروزه حفاظت به عنوان فرایند اجتماعی پیچیده و مداوم شناخته می شود که شامل شناسایی و ارزش گذاری میراث است و نحوه استفاده، مراقبت و تفسیر را دربر می گیرد. فرهنگ عامه به عنوان یکی از مصداق های میراث معنوی ارزشمند است که بایستی تلاش شود چون نمادی از اصالت و هویت به نسل های آینده انتقال پیدا کند. متناسب با این مفهوم، در این مقاله سعی شده است آیین باران خواهی با محوریت عروسک در مناطق مختلف جغرافیایی و در فرهنگ آن ها بررسی شود، سپس درمورد ارزش های این آثار بحث و درنهایت رویکردهای حفاظتی و مرمتی در ارتباط با این آیین و اشیای مورد استفاده در آن بررسی و تحلیل شود. نتایج نشان می دهد که عروسک ها در جایگاه یک شیء آیینی و به عنوان یک شیء فرهنگی هنری، دارای مفاهیم، معانی، ارزش ها و کارکردهای آیینی، هنری، فرهنگی، اعتقادی و نمادین هستند. امروزه جهت حفاظت و حراست از این اشیای آیینی روش ها و رویکردهای متفاوتی لازم است. رویکردهایی که بتواند شناخت و آگاهی نسبت به این اشیا و آیین ها را در جامعه افزایش دهد و از طرفی لازمه این رویکرد استفاده از همه علوم مرتبط با حفاظت و مرمت، اعم از علوم سخت و علوم نرم است. درواقع، هر جامعه برای استمرار بخشیدن به حیات اصیل و واقعی خود، باید در حفاظت از الگوهای فرهنگی کشورش بکوشد.
هم پوشانی صرفی برخی از واژگان گویش الموتی با واژه های انگلیسی و بررسی ریشه های باستانی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
271 - 288
حوزههای تخصصی:
بر اساس یافته های زبان شناسان، گویش الموتی را می توان در زیر مجموعه زبان های شمالی_غربی ایران باستان تقسیم بندی کرد و زبان های ایرانی را می توان در قالب خانواده ی بزرگ زبانی (هند و اروپایی) بررسی کرد، افق مقایسه و پیوند گویش الموتی با زبان لاتین در سرآغاز و منشا از جهات شکل، ساختار آوایی و معنایی دامنه وسیعی از تحقیقات را پیش چشم محققان می گستراند، هنوز بسیاری از واژگانی که در زبان گویش وران الموتی به کار برده می شود با صورت و ساخت آوایی کهن آن به کار می رود. در این مقاله به طور اجمالی به برخی از ویژگی های صرفی باستانی این گویش اشاره خواهد شد و در ادامه برای اثبات نگرش فوق بیست واژه و سه پسوند را که از جهت شکل آوایی و معنایی با واژگان لاتین هم پوشانی دارند تطبیق می شوند؛ نخست واژگان را در منشا و ریشه های باستانی زبان های ایرانی یعنی پهلوی و اوستایی می کاود؛ سپس کلمات را در نگاهی عمیق تر در بستر خانواده زبان های هند و اروپایی مقایسه می کند و شباهت های معنایی و آوایی آن را ارائه می دهد. هویت و اصالت باستانی این گویش را در زبان های ایرانی و پیوند آن را با خانواده زبان های هند و اروپایی می توان مشاهده کرد.
تحلیل مفهوم انتظار در دوبیتی های ادب عامه مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ بهمن و اسفند ۱۴۰۲ شماره ۵۴
۲۰۸-۱۷۳
حوزههای تخصصی:
انتظار از مهم ترین درون مایه های ترانه های غریبانه است. این ترانه ها مضامین مهمی از زندگی، کار و رنج آدمی را شامل می شود و در عین حال با عشق و دلدادگی پیوندی دیرینه دارد. ادبیات عامه، علمی برای شناخت آداب و رسوم و عقاید مردم است که افسانه ها، باورداشت ها، داستان ها، ترانه ها را شامل می شود. ترانه های عامه به دلیل پاسداری از هویت فرهنگی ملی و انتقال احساسات و عقاید گذشتگان ما، بخش مهمی از ادبیات شفاهی محسوب می شوند. در اشعار مازندرانی درون مایه هایی ازجمله انتظار نهفته است که در فرهنگ و زندگی روزمره مردم این دیار ریشه دارد، اما تاکنون به آن پرداخته نشده است. این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی قصد دارد مفهوم انتظار را در دوبیتی های ادب عامه مازندران بررسی کند. با مطالعه بیش از هزار دوبیتی مازندرانی، 310 دوبیتی یعنی حدود 31 درصد درون مایه انتظار دیده شده است. براساس یافته های کتابخانه ای و میدانی تحقیق، می توان گفت که ترانه هایی با درون مایه مفهوم انتظار و انتظار عاشق برای بازگشت دوباره معشوق بیشترین بسامد را داراست. علاوه بر آن، انتظار عاشق برای آمدن فصل بهار و شکوفا شدن گل ها و دیدن معشوق، انتظار معشوق برای بازگشت عاشق از خدمت سربازی، انتظار اعضای خانواده برای بازگشت عزیزانشان به شهر و دیار، انتظار کشاورز زحمت کش برای برداشت محصول زراعی و همچنین انتظار پایان غم و غصه، رنج غربت و رسیدن به آرامش و آزادی از جایگاه خاصی برخوردارند.
بررسی تطبیقی دو نمایشنامه طوفان امه سه زر و چشم در برابر چشم غلامحسین ساعدی با تاکید بر آرای میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکتب آمریکایی ادبیات تطبیق بستر مناسبی را فراهم کرده است تا بتوان مضامین، دیدگاه ها و مفاهیم مستتر در آثار ادبی را فارغ از زبان و جغرافیای آن ها مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم. در این پژوهش نمایشنامه چشم در برابر چشم غلامحسین ساعدی و طوفان امه سزر را با استفاده از مکتب آمریکایی و با تاکید بر آرا میشل فوکو مورد تطبیق قرار می دهیم و شباهت ها و تفاوت های میان آن دو را بررسی می کنیم. فوکو در کتاب مراقبت و تنبیه به تشریح مجازات دولت ها در عصرهای مختلف پرداخته است. اشخاص قدرتمند با استفاده از دستگاه فکری و مجازات مورد نظرشان اقشار مختلف جامعه را تحت فشار قرار داده و آن ها را تنبیه می کنند. فوکو لزوما این مجازات را بازدارنده و متناسب با جرمِ مجرم نمی داند. همانطور که در این مقاله بررسی خواهد شد، در این نمایشنامه های منتخب، پادشاه به عنوان بالاترین منصب قدرت تنها محل تعیین مجازات است. غیاب دستگاه قضایی و جایگاه محاکمه در هر دو نمایشنامه نشان دهنده ی سلیقه ای عمل کردن دستگاه حکومت در منظر نویسندگان این آثار است. در چشم در برابر چشم تنبیه جسمی بیشتر از تنبیه روحی پسندیده می شود در حالی که در نمایشنامه طوفان بالعکس است. آنطور که فوکو می گوید نمایشی بودن مجازات در جهت تثبیت قدرت و ترساندن مردم می باشد که در این دو نمایشنامه هم دلایل استفاده از تنبیه با این فرضیه همراستاست.
بازتاب خشونت خانوادگی در قصه های عامه رایج در فرهنگ بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ بهمن و اسفند ۱۴۰۲ شماره ۵۴
۲۸۵-۲۴۷
حوزههای تخصصی:
در قصه ها، از طریق الگوسازی نمادین، نگرش های مختص به خشونت خانوادگی، به مخاطب انتقال داده می شود؛ بنابراین با بررسی آن ها، می توان به نگرش های مختلف درباره خشونت دست یافت. هدف از انجام این پژوهش نیز بررسی خشونت خانوادگی، انواع، علل و عوامل کنترل آن، در قصه های عامه بختیاری براساس نظریه های روان شناسان اجتماعی (با تأکید بر نظریه معتقدان به منشأ اجتماعی پرخاشگری و یادگیری اجتماعی) است. روش گردآوری مطالب، اسنادی و جامعه آماری پژوهش، 139 قصه عامه مکتوب در فرهنگ بختیاری است. بعد از استخراج صحنه های خشونت آمیز، براساس چهارچوب نظری و اهداف پژوهش، آن ها را در چند مقوله کلی و اصلی طبقه بندی کرده و در ادامه پس از شمارش و درصدگیری هر مقوله و زیرمقوله، به بررسی کیفی آن ها پرداخته ایم. نتایج پژوهش نشان دهنده این است که در این قصه ها، بیشتر خشونت های کلامی روانی بازتاب یافته است و اعضای خانواده به دنبال وارد کردن آسیب های روانی و به مخاطره افکندن وجهه دیگری بوده اند. عامل خشونت های خانوادگی، بیشتر همسر/مادر و قربانی آن ها، بیشتر شوهر/پدر و دختر/خواهر بوده است. در این قصه ها، عوامل اجتماعی و فرهنگی (مردسالاری، طمع، فریب، دروغ و خیانت) و روانشناختی (احساس حقارت، ناکامی و عصبانیت)، بیشترین نقش را در ایجاد خشونت های خانوادگی داشته اند. در این قصه ها، دو نوع نگرش منفی و مثبت به خشونت خانوادگی وجود داشته است. در برخی از قصه ها، افراد خطاکار، با رفتار به شدت پرخاشگرانه مجازات شده اند که نگرش به این نوع خشونت ها، مثبت بوده است . این امر سبب می شود مخاطب به این نتیجه برسد که در برابر خطای دیگران، خود نیز رفتارهای پرخاشگرانه انجام دهد؛ بنابراین چنین نگرشی، می توان باعث افزایش پرخاشگری شود.
شگردهای مشروعیت سازی در امثال و مثل نماهای زبان فارسی و نقش آن ها در تحلیل گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ بهمن و اسفند ۱۴۰۲ شماره ۵۴
۲۴۶-۲۰۹
حوزههای تخصصی:
موضوع پژوهش حاضر «شگردهای مشروعیت سازی در امثال و مثل نماهای زبان فارسی و نقش آن ها در تحلیل گفتمان» است. پژوهش براساس نظریه مشروعیت بخشی ون لیوون صورت گرفته تا نشان دهد که امثال و مثل نماها چگونه می توانند به گفتمان مشروعیت بدهند. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است و براساس مؤلفه های ون لیوون مانند اقتدارسازی، ارزیابی اخلاقی، عقلانی سازی و اسطوره سازی استوار است. جامعه آماری دوازده هزار مثل فارسی و سی هزار معادل آن ها اثر ابراهیم شکورزاده بلوری است. حجم نمونه سه هزار مثل فارسی است که براساس شیوه نمونه گیری تصادفی نظام مند (systematic random sampling) از این کتاب انتخاب شده است. نتیجه نشان می دهد از میان فرایندهای مشروعیت سازی، مؤلفه ارزیابی و سنجش با مجموع 380 مثل و مثل نما بیشترین بسامد را دارد. به نظر می رسد این امر به دلیل اهمیت ارزیابی از یک سو و تمایل انسان ها به سنجش و ارزیابی از سوی دیگر است. همچنین نتیجه بیانگر این است که امثال و مثل نماها در گفتمان با اهداف گوناگونی چون اقناع مخاطب، مشروعیت بخشی به کلام و سلب مشروعیت از دیگری صورت می گیرد که به گونه ای در تقابل خود و دیگری نمود می یابد. واژه های کلیدی: مثل، گفتمان، ون لیوون، مشروعیت، اقتدار، اقناع
سیمای اهل بیت (علیهم السلام) در اشعار فدایی هروی
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴
99 - 136
حوزههای تخصصی:
عشق و ارادت به پیامبر اسلام و اهل بیت مطهر ایشان (علیهم صلوات الله) از جمله موضوعات مهمی است که تاریخ ادبیات فارسی دری هیچگاه از آن خالی نبوده است. شاعران و نویسندگان فارسی اعم از شیعه و سنی همواره این موضوع را مدنظر داشته اند و هریک به فراخور نگاه خاص خود جنبه ای از این ارادت ورزی را برجسته کرده اند: از توصیف و نعت و مدح تا توسل و شفاعت خواهی؛ از تبیین مکتب و مقام و منزلت اهل بیت تا مرثیه و سوگ در مصائب ایشان و موضوعات دیگر. فدایی هروی، از شاعران برجسته معاصر افغانستان نیز از این رویکرد مستثنا نیست. دیوان شعر وی مشحون است از عشق ورزی و ابراز ارادت به پیامبر اکرم و خاندان مطهر ایشان؛ به نحوی که حدود 60 درصد اشعار وی با زمینه مدح و توصیف سیمای پیامبر و اهل بیت سروده شده است. این پژوهش درصدد بررسی چگونگی بازتاب سیمای پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) در دیوان اشعار فدایی هروی است. پژوهش پیش رو، به شیوه توصیفی-تحلیلی به انجام رسیده و داده های آن به روش کتابخانه ای به دست آمده است. از مهترین موضوعات تکرار شونده در این دیوان می توان به توصیف و مدح خاندان عصمت، ذکر بعضی از معجزات پیامبر و کرامات اهل بیت، مرثیه، توسل و شفاعت خواهی اشاره کرد.
ارزیابی و الگوهای ارزش گذاری بوم گرایانه در دو اثر همراه آهنگ های بابام و آبشوران از درویشیان (قرائتی بوم گرایانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی ها و الگوهای ارزشی از جمله مواردی هستند که بر اساس آن ها می توان متون ادبی را بررسی و تحلیل کرد. این پژوهش بر پایه الگوهای ارزش گذاری متن و با تکیه بر بوم گرایی و دانش بینارشته ای به بررسی و تحلیل دو مجموعه داستان همراه آهنگ های بابام و آبشوران از درویشیان پرداخته است. روش انجام پژوهش توصیفی و تحلیلی است. این دو مجموعه داستان از جمله آثاری هستند که در حوزه واقع گرایی نوشته شده-اند و با تکیه بر الگوهای ارزش گذاری در آن ها می توان کانونی سازی ها، برجسته سازی ها و ارزیابی های نویسنده از بوم را در آن ها سنجید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که درویشیان در قالب عناصر زیست محیطی و برای بیان آلام و رنج های قشر متوسط و ضعیف جامعه در تقابل با قشر مرفّه، دستکاری ها و تخریب های زیست محیطی را هرچند همسو با مظاهر فرهنگ و پیشرفت نیز باشد، نمی پسندد و همواره ارزیابی هایی منفی نسبت به آن ها دارد. همچنین با توجه به الگوهای ارزشی متون می توان فهمید که زندگی مسالمت آمیز در کنار طبیعت و مخاطرات آن، ریشه در احترام به وابستگی های چند سویه سیاسی، اجتماعی و... انسان با طبیعت دارد. ذکر این نکته لازم است که موقعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی راوی برای شکل دهی دیدگاهی در پیوند با زیست بوم تأثیر بسزایی دارد.
پیوند تشیّع با وجوه حیات سیاسی و حِکمی سدهٔ یازدهم هجری در اندیشهٔ زلالی خوانساری
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵
11 - 52
حوزههای تخصصی:
ادیبان پارسی گوی عصر صفوی با توجّه به شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این دوره به ویژه یکپارچگی ایران زمین در بستر رسمیت و فراگیری مذهب امامیهٔ اثنی عشری و سلطنت دودمان سیادت تبار صفوی از حیث نمود هویّت ایرانیان، سهم بزرگی از بازتاب هویّت ایرانی در تاریخ این سرزمین را به خود اختصاص داده اند. در این میان، زلالی خوانساری، از شاعران برجستهٔ اواخر سدهٔ دهم و اوایل سدهٔ یازدهم هجری در روزگار شاه عباس صفوی (996-1038ق)، در کلّیات خود به طرز وسیعی به وجوه حیات سیاسی و حکمی سدهٔ یازدهم هجری پرداخته است. تحقیق حاضر بر آن است تا از منظر تاریخی و به روش توصیفی-تحلیلی با اتّکا بر منابع تاریخی و ادبی عصر صفوی به خصوص کلّیات زلالی خوانساری به این پرسش، پاسخ دهد که جایگاه وی در بیان پیوند تشیّع با وجوه حیات سیاسی و حکمی سدهٔ یازدهم هجری چگونه است؟ دستاوردهای مطالعه و پژوهش حاضر، بیانگر آن است که زلالی خوانساری به عنوان ادیب و شاعر چیره دستی که در طرز شاعری و استفادهٔ مطلوب از اسالیب و صنایع ادبی مورد توجّه شاعران و ناقدان ادبی عهد صفوی واقع شده، به روشنی از عناصر گوناگون دخیل در هویّت سرزمینی، قومی، فکری و مذهبی ایرانیان بهره برده و در اجزاء و قطعات مختلف کلّیات منظوم خود به کار بسته است. و از این حیث، ضمن آنکه تأثیر عمیق خویش از هویّت ایران یکپارچهٔ شیعی عصر صفوی را نشان داده است، با توانمندی تحسین برانگیز خویش در استفاده از ابزار ادبی و شاعری، جهت نمایاندن ابعاد گوناگون هویّت مزبور، توفیق بسیار یافته است.
بررسی و تحلیل داستان حضرت ابراهیم (ع) بر اساس نظریه تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی رویکردی است میان رشته ای که به تحلیل گفته ها و متون در چارچوب مناسبات قدرت در جامعه و نقش زبان در تثبیت و تداوم سلطه می پردازد. در تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف، متون، به ویژه داستان در سه سطح (توصیف، تفسیر و تبیین) مورد بررسی قرار می گیرد. فرکلاف در تحلیل گفتمان انتقادی خویش، ایدئولوژی را ابزار ایجاد و حفظ روابط قدرت در جامعه می داند و بر چهار مفهوم بنیادین (قدرت، جهان بینی، زبان و ایدئولوژی) تأکید دارد. این پژوهش، با روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از ابزار کتابخانه ای در صدد آن است تا به تحلیل گفتمان انتقادی داستان حضرت ابراهیم ع در قرآن بر اساس الگوی سه سطحی فرکلاف (توصیف، تفسیر، تبیین) پرداخته، واضح نماید که کدام گفتمان، در این داستان کلیدی و برجسته است و کدام مفاهیم ایدئولوژیک در پس متن این داستان وجود دارد و چگونه این مفاهیم در ساختارهای مختلف سه سطحی مد نظر فرکلاف همخوانی پیدا کرده اند؟ نتایج حاکی از آن است که برجسته ترین گفتمان در این داستان، گفتمان توحیدی حضرت ابراهیم ع با روش های استدلالی-احتجاجی و تبلیغی است. مفاهیم ایدئولوژیک معرفتی (خداشناسی)، تربیتی و تبلیغی هم برای داعیان و مبلغان و هم برای عام مخاطبان قرآنی در پسِ متن آن نهفته است. البته گفتمان حضرت ابراهیم ع بر مقتضای حال مخاطب شکل گرفته که با توجه به بافت موقعیتی متن این داستان، می توان مفاهیم ایدئولوژیک متفاوتی را از آن دریافت نمود.
تحلیل تطبیقی آشوب و نظم در رمان های چاه بابل و واحه غروب بر پایه الگوی نشانه شناسی فرهنگی لوتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۹
77 - 102
حوزههای تخصصی:
آشوب و نظم از تقابل های دوگانه تولید معنا در نشانه شناسی فرهنگی یوری لوتمان هستند. نظم امری ایجابی و سازنده است که با قرار گرفتن در تعامل آشوب که امری سلبی و ویرانگر است، باعث تولید معنا و خلق مفاهیمی پیچیده می گردد. این پژوهش با رویکردی توصیفی – تحلیلی و با خوانشی تطبیقی رمان چاه بابل رضا قاسمی و واحه غروب بهاء طاهر بر پایه الگوی آشوب و نظم یوری لوتمان انجام شده است. دستاورد پژوهش حاکی است که آشوب ازلی و حرکت بال پروانه ای باعث شده تا رخدادها در این رمان ها به صورت غیر خطی و پیشامدها مبتنی بر عدم قطعیت باشند؛ در واقع هر پدیده پیچیده مانند ترس و نابه سامانی از رخدادهایی دیگر تأثیر می پذیرد. این رخدادها مواردی مانند: آشوب ازلی، آشوب پیش از نظم و آشوب پس از نظم است که باعث تغییرات و آشفتگی های در دل متن و شخصیت های داستانی می شود. آنچه در دو رمان بسیار شبیه است، آشوب ازلی است که بنیان اصلی آن، ترس و سرگردانی است و حرکت بال پروانه ای تفاوت عمده این دو رمان است که در رمان چاه بابل به دلیل دوره های زمانی مختلف بسامد بیشتری یافته است.
بررسی همسانی های شخصیتِ «فرهنگِ دیوزاد» و «رستم یک دست» و تأثیرپذیریِ آنان از سنّت های عیاری (براساس طومارهای نقالی و روایت های عامیانه شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ بهمن و اسفند ۱۴۰۲ شماره ۵۴
۱۳۷-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
یکی از رایج ترین موضوعات در طومارهای نقالی، همسانی ها و همانندی هایی است که بین برخی بن مایه ها و شخصیت های داستانی وجود دارد، که می توان علل متعددی را برای آن برشمرد. یکی از این علت ها، تقلید نقالان و قصه گزاران از روایت ها و شخصیت های محبوب و مشهور قصه های عامیانه در ساختِ آن شخصیت ها و بن مایه های همسان است. هدف از این پژوهش، بررسی همسانی ها و مشابهت های دو چهره معروف طومارهای نقالی، یعنی «رستم یک دست» و «فرهنگ دیوزاد» است که می توان آن را برآمده از الگوبرداری نقالان از شخصیت های عیّارپیشه قصه های ماجراجویانه ادب عامه دانست. این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای صورت پذیرفته است، همانندی های رستم یک دست و فرهنگ دیوزاد را در سه حیطه «ویژگی های ظاهری»، «کُنش ها» و «توانایی ها» مورد بررسی قرار داده و انواعی را برای آن ها برشمرده است. نتیجه پژوهش، نشان دهنده آن است که با ورودِ «ادب پهلوانیِ رسمی» به «ادبیات عامه» و شکل گیری طومارهای نقالی شاهنامه، چهره و شخصیتِ همسانِ رستم یک دست و فرهنگ دیوزاد براساس شخصیت پردازی عیارانِ قصه های عامیانه شکل گرفته است؛ به گونه ای که در بسیاری موارد، با دیگر پهلوانان و شخصیت های ادب پهلوانیِ پارسی متمایز و متفاوتند. البته با احتیاط، این فرضیه را نیز می توان مطرح کرد که ممکن است به علت قدمتِ اعمالِ عیارانه رستم یک دست در طومارهای نقالی نسبت به فرهنگ دیوزاد، شخصیت و کردارهای او، نقشی «پیش نمونه» را برای ساختِ شخصیت فرهنگ دیوزاد داشته است.
تحلیل گفتمان سوره نازعات براساس الگوی فرا نقش متنی هالیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه های زبان شناسی معاصر با نگاهی تازه به زبان و عناصر آن دیدگاه های تازه ای در پژوهش های ادبی به وجود آورده است. مایکل هالیدی یکی از زبان شناسان معاصر است که دیدگاه هایش بخصوص در حوزه ی انسجام متنی مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته و به عنوان الگویی برای تحلیل متون به کار برده می شود. بر همین اساس پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و بر اساس رویکرد هالیدی در این زمینه عوامل انسجام، ساخت مبتدا خبری، ساخت اطلاع، تحلیل عوامل انسجام متنی از جمله انسجام دستوری و واژگانی را در سوره نازعات بررسی و تحلیل کرده است. از مهمترین یافته های این پژوهش می توان به کاربرد فراوان حروف ربط، ارجاع، تکرار حروف و واژه ها و هم معنایی واژگانی و .... اشاره کرد که در سوره نازعات علاوه بر اهداف معنوی و آگاه سازی مشرکان، کافران و منکران دین اسلام در زمینه پیوستگی و انسجام آیات، تأثیر بسزایی گذاشته است. روشن شد که از نظر انسجام ابتدا حرف ربط فاء و سپس واو بیشترین بسامد را دارد. همچنین کلمات (نازعات/ ناشطات/سابحات/ سابقات/ مدبرات/ راجفه/ واجفه/ رادفه/ حافره/ نخره/ ساهره/ طغی/ دحا/ غرقا ) بیشترین واژگان پر بسامد و پر معنا این سوره را تشکیل می دهد. با بررسی نظام هجایی آیات این سوره، بسامد هجاهای کوتاه به شکل معنا داری بیشتر از انواع هجاهای دیگر است که نشان دهنده ریتم تند و متحرک موجود در فضای کلی سوره است. از این گذشته تکراربسیار برخی از واژگان، تضاد و ترادف های هدفمند و نیز ارتباط معنایی و منطقی آیات در انسجام بخشی به این سوره تاثیرگذار بوده است. با توجه به نتایج بدست آمده می توان گفت از میان مؤلفه های انسجامی هالیدی، مؤلفه های دستوری تاثیر بیشتری از سایر مؤلفه ها در انسجام سوره مورد پژوهش داشته است.