فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۱۱٬۴۳۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
از آنجا که آموزه های دینی و اخلاقی واجتماعی در ایجاد ثبات شخصیت افراد و حیات اجتماع بسیار مهم و تأثیرگذار می باشد، آموزش و اشاعه صحیح آنها امری ضروری است. هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده توانا و معاصر ایرانی از نویسندگان متعهدی است که در آثارش به تعلیم این آموزه ها توجهی ویژه کرده است.او درس های دین و اخلاق را در قالبی طنز و بیشتر به صورت غیرمستقیم پیش روی کودکان و نوجوانان نهاده و بدین وسیله توجه آنان را به الگوهای اخلاق جلب نموده است. این تحقیق به بررسی آموزه های دینی و اخلاقی واجتماعی در آثار این نویسنده می پردازد. این مقاله به شیوه کتابخوانی انجام شده و با توصیف و تحلیل ارائه می گردد. در خاتمه به نتایج به دست آمده از این تحقیق اشاره می شود.
منطق گفتگویی و چندصدایی در رمان «گورستان غریبان» ابراهیم یونسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
رمان گورستان غریبان نخستین رمان ابراهیم یونسی، نویسنده و مترجم معاصررکُرد ایرانی است.نویسنده در این رمان وضعیت اجتماعی و فرهنگی برخی از قومیت های ایرانی، طبقات وگروه های مختلف مردم و چگونگی تعامل و تقابل آن ها را با یکدیگر در کرونوتوپ (زمان مکان) دوران پهلوی اول و در بخشی از جغرافیای غرب کشور (کردستان) منعکس نموده است و بدین جهت اثر او به صورت اثری رئالیستی و تاریخی در آمده است. به نظر می رسد نویسنده در این اثر برای ایجاد گفتگو و خلق فضایی چندصدایی در جهان رمان خود، تمهیدهایی و تلاش هایی انجام داده است. برای پیگیری و اثبات این تصوّر پیشینی، رمان از دیدگاه جامعه شناسی ادبیات و بر اساس نظریات باختین و خصوصاً دو نظریّة مشهور او، یعنی گفتگویی بودن و چندصدایی، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که هرچند رمان گورستان غریبان از حیث گفتگویی بودن و چندصدایی با رمان های داستایفسکی و رابله که باختین عمده نظریّات خود را از آثار این نویسندگان گرفته است «این همانی» کامل ندارد امّا در این رمان هم نویسنده از تمهیداتی بهره برده که اثر او را به اثری چندصدایی و گفتگویی نزدیک کرده است.
فرهنگ تحفه السعاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی نسخه های خطی، سبب شناخت بیشتر فرهنگ اجتماعی، زبان و واژگان پرکاربرد قدیمی، اصطلاحات متداول و تحوّلات تاریخی قرون گذشته می شود. در این مقاله ابتدا به اهمیّت گرد آوری لغت و جایگاه فرهنگ نامه ها در زبان فارسی اشاره شده و سپس به معرفی نسخه خطی «فرهنگ تحفه السعاده » و جایگاه آن در گستره فرهنگ نویسی در هند پرداخته شده است. این فرهنگ چند زبانه(فارسی، عربی، ترکی و هندی) تالیف « مولانا محمود بن شیخ ضیاء الدین محمد» است که در سال 916 هجری نوشته شده است. این نویسنده در زمان اسکندر شاه بن بهلول لودهیپادشاه دهلی زندگی می کرده است. مولف این اثر با ذکر لغت ها با ترتیب الفبایی به شرح وتفسیر آنها می پردازد و در بیشتر مدخل ها، معادل هندی، ترکی یا عربی واژه را ذکر می کند؛ آنچه این فرهنگ و شناخت آن را مهم جلوه می دهد، ذکر شواهد و مثال هایی است که مولف از شاعران قرن ششم، هفتم و هشتم می آورد. این اثر به لحاظ اشتمال بر واژگان چند زبانه و گستردگی واژگان معادل به عنوان یکی از حلقه های فرهنگ نویسی در هند، قابل توجه است که به روش توصیفی معرفی می شود.
تحلیلِ تطبیقیِ مشبّه و مشبّه به های سعدی شیرازی و شفیعی کدکنی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تشبیهات 50 غزل عاشقانه سعدی شیرازی و دفتر «غزل برای گُل آفتابگردان» شفیعی کدکنی، از منظر «مشبّه و مشبّه به»، «تکرار در تشبیهات» و «شیوه های نو کردن آن» مورد تطبیق و بررسی قرار گرفت. مقایسة تطبیقی تشبیهات این دو نمایندة دیروز و امروز، آشکار کننده برخورد دو نگاه و دو تجربه در عرصة تشبیهات است. ازاین رو در این مقاله با دسته بندی کردن عناصر، تطبیق و تحلیلِ تشبیهات و ارائة نمودارهایی، میزان ابتکار و تقلید گویندگان مشخص شد. از رهرو این تطبیق و بررسی دریافتیم که مشبّه در دفتر شفیعی کدکنی و مشبّه به در غزل های منتخب سعدی از تنوع و تعدّد بیشتری برخوردار است. تعدّدِ مشبّه، یعنی تعدّد فکر و اندیشه و گستردگی موضوع را منجر می شود؛ حال آن که تعدّد مشبّه به، یعنی تنوّع مضمون، اغراق و مبالغه. همچنین در این پژوهش دریافتیم که سعدی از تشبیهات: تفضیل، مضمر، مقیّد کردن و واژگان مترادف، برای رفع تکرار مشبّه های خود استفاده کرده است؛ در مقابل شفیعی کدکنی مقیّد کردن مشبّه و همراه شدن تشبیه با دیگر صنایع زیبایی ساز را برای رهایی از تکرار برگزیده است و از آنجا که خیال او تشبیهات جدیدی را ابداع نموده ، کمتر از شگردهای گریز از تکرار تشبیه قدما چون: تشبیه معکوس، تفضیل و... بهره برده است. همچنین شفیعی کدکنی برای رهایی از تکرار در مشبّه به، از لطیف کردن تشبیه سود جسته که کاری نو و بدیع محسوب می شود و شیخ اجل بدان توجهی نداشته است.
نفوذ آثار خارجی در سروده های اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سدة چهاردهم خورشیدی، ادبیات معاصر ایران تحولات شگرفی یافت و همسو با جریان های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی معاصر دستخوش تغییرات بسیار شد. بررسی نقش ترجمة آثار ادبی غرب، همچون رمان ها و نمایشنامه ها و اشعار، به منزلة یکی از جریان های فرهنگی عصر جدید، می تواند دگرگونی های ادبیات معاصر ایران را به درستی نشان دهد. در این میان، حتی شاعران معاصر ایران که رنگ ملی در سروده های آنان بارزتر است، گاه از آثار و اشعار غربی یا ترجمة آن سود جسته اند. مهدی اخوان ثالث از جملة این شاعران است که گرچه در آغاز به ترجمة منظوم برخی اشعار غربی پرداخت، اما به تدریج از ترجمة صرف فاصله گرفت و در رویارویی با آثار خارجی، به خلاقیت های ادبی قابل ستایشی دست یافت. شعرهای «سه قطره یا داستان دوستی ها»، «گل سرخ و گلچین»، «سگ ها و گرگ ها»، «گرگ و بره»، «آنگاه پس از تندر» و «مایا» نمونه های آشکار تأثیرپذیری اخوان از ترجمة آثار و اشعار غربی است.
تحلیل تطبیقی حکایت شیخ صنعان برپایة نظریة تک اسطورة کمپبل باتوجه به کهن الگوهای یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله میزان تطابق نظریة تک اسطوره اسطورة یگانة سفر قهرمان، در سه مرحلة کلی و پانزده مرحلة جزئی از جوزف کمپبل با حکایت شیخ صنعان (از حکایات منطق الطیر) بررسی می شود. در باور کمپبل، سفر همة قهرمانان داستانی در سه محور اساسی با عنوان های جدایی (عزیمت) و تشرف و بازگشت، درخور تبیین است؛ البته هریک مراحل خردتری را نیز می تواند در بر گیرد. در این پژوهش هر بخش از داستان با یکی از محورهای الگوی کمپبل منطبق و سپس از دیدگاه کهن الگوهای یونگ تحلیل می شود. بخش اصلی مقاله، بررسی مرحله ای داستان منظور با تکیه بر محورهای اصلی و فرعی الگوی کمپبل (اسطورة یگانة سفر قهرمان) است. در پایان این نتیجه به دست می آید که ادعای کمپبل مبنی بر وجود یک الگوی کلی و نهایی برای سفر همة قهرمانان داستانی حتی در حوزة ادبیات عرفانی، به ویژه در حکایت شیخ صنعان، نیز درخور تحلیل و پذیرش است. اختلاف ها در این مقایسه اندک است و بیشتر در چینش ریزالگوها مشاهده می شود.
بازتاب کهن الگوی مادر در شعر فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کهن الگوها پندارهای مشابه ملل مختلفند؛ نوعی تصویر ذهنی جهان شمول که می توان بر اساس آن شخصیت و فردیت شاعران را ارزیابی کرد. یکی از مهم ترین کهن الگوها, مادر است که در مظاهر ویژه ای جلوه می کند. فروغ فرخزاد توانسته است هردو سوی مثبت و منفی این کهن الگو را در اثر هنری خود نمایان سازد. هدف اصلی این پژوهش تبیین روند کسب فردیت با ردیابی بازتاب کهن الگوی مادر در شعر فروغ فرخزاد است. در این پژوهش با روش تحلیلی و توصیفی و از طریق نقد اسطوره گرا به واکاوی عناصر و مظاهر کهن الگوی مادر درشعر فروغ فرخزاد پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد مظاهر کهن الگوی مادر در شعرهای دورة دوم شاعری او بازتاب گسترده ای دارد و به اشکال مختلف از جمله: همذات پنداری، مادرزمینی و ادغام با بزرگ بانو، مرگ و فنا، بازگشت و بقا و تداوم، نمود یافته است.
جایگاه حکومت در دیدگاه و جهان بینی بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ مسعودی یا بیهقی در بردارنده دورة حکومت یک دهه ای مسعود غزنوی و شرح به پادشاهی رسیدن مسعود و ضبط سرزمین های تحت حکم وسپس ظهورو بروز اختلاف ها وکشته شدن مسعود است. بیهقی ضمن نقد مسعود وکارکردش، از دیدگاه ویژه خودش که پادشاهی را به عنوان حاکمیّت چیره، مستولی و درست می بیند، به گزارش اعمال مسعود می پردازد و در لابه لای تاریخی که در برگیرنده جهان بینی اوست، نظریه حکومتی خودش را که بنیاد دینی- سیاسی دارد و مبتنی بر حاکمیّت الهی پادشاه (ظلّ الله فی الارض) است، ارائه می کند. در این دیدگاه، تقدیر و اراده و مشیّت الهی، غالب بر همه چیز است و کارهای سلطان در جهت همسویی با تقدیر روی می دهد؛ وی کارگزار اراده الهی است (تُعِزُّ مَنْ تَشاء و تُذِلُّ ....) و به نمایندگی از خلفا یا جانشینان پیامبر بر روی زمین، مطابقت عملش با فرمان های خداوند را کسب می کند و از اسباب مادی چون مشورت های وزیر و یاری سپاهیان و حمایت مردمان بهره می گیرد تا با عدالت و با غزوهایش، به گسترش دین و اهداف دینی بر کره ارض و بخصوص هندوستان کمک کند. این پژوهش با مطالعه کتابخانه ای و به روش تحلیل محتوا، در پاسخ به چگونگی نظریه حکومت در تاریخ بیهقی، به این نتیجه می رسد که اندیشه بیهقی، مدیریّتی سنتی و تفکّر ایرانی- اسلامی شده حکومت از دیدگاه افلاطون است.
- نقش الگوهای گفت وگویی و نظام نوبت گیری در رزم نامه رستم و اسفندیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر پایه فرایند نوبت گیری که یکی از حوزه های مطالعاتی سبک شناسی کاربردگراست، کیفیّت آغاز مکالمه ها، کمیّت و تعداد نوبت های دو سوی مکالمه، زمان و طول نوبت هر فرد، جهت دهی موضوع گفت وگو از طرف شرکت کنندگان در مکالمه و در عینِ حال تأثیر هر یک از موارد یادشده در میزان چیرگی و قدرت افراد در تنظیم موضوع صحبت و غیره بررسی می شود. هدف کلّی در این مقاله، مطالعه کنش های گفتاری براساس نظام نوبت گیری و خطاب در رزم نامه رستم و اسفندیار است. از نتایج پژوهش چنین برمی آید که کنش و واکنش های نوبت گیری در این روایت حماسی با ادبیات تحلیلی مکالمه انطباق دارد. بنظر می رسد افزون بر تأثیر راوی در نحوه پیش بُرد داستان، شخصیّت قدرت مند و غالب این دو چهره حماسی در ارزیابی و پیش بینی پایان اثر نقشی جالبِ توجّه دارد. در گفت وگوها، ترتیب نوبت و نوع خطاب ها از سوی هر یک از این دو، متأثّر از جنبه های موقعیّت شاهی و پهلوانی است، چنان که راوی نیز غالباً با توجّه به این وجوه، خطاب هایی را که نشان دهنده قدرت جسمی است برای رستم و آن چه بر قدرتِ معنوی و فرّه ایزدی دلالت دارد، برای اسفندیار برمی گزیند.
سبک شناسی عروضی رباعیات خیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درباره تعداد رباعیات اصیل خیام همواره اختلاف نظر وجود داشته است. بررسی های سبک شناسانه در کنار سایر روش ها می تواند به شناخت رباعیات اصیل کمک کند. علم عروض نیز از دانشهای ادبی است که توانایی ارائه ی ویژگی ها و مشخصات سبکی را دارد و می تواند از ابزارهای شناخت سبک رباعیات خیام شمرده شود. در این مقاله اگرچه هدف اصلی، شناخت سبک عروضی رباعیات خیام از طریق تعیین بسامد متغیرهای مختلف عروضی است، به ناگزیر وزن رباعی در معنای عام نیز مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که برخی از ویژگی های عروضی در رباعیات خیام چنان بسامد کم یا چنان بسامد زیادی دارند که می توانند ما را به سمت وسوی شناخت سبک فردی- عروضی رهنمون شوند: در رباعیات خیام شاخه اخرم بسیار به ندرت به کار می رود. رکن دوم رباعیات خیام تسکین نمی گیرد. بیش از 95 درصد مصراع ها تنها در چهار وزن سروده شده اند و در کل 256 الگوی اصلی برای رباعیات خیام وجود دارد.
خوانش ساختار بازنمودی قرآن براساس رویکرد نقش گرا (مطالعه مورد پژوهانه : سوره طاها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر پایه الگوی نقش گرای هلیدی، رویدادها و افکار آدمی قابلیت باز نمایی در زبان را دارند که در سه سطح باز نمودی، بینا فردی و متنی بررسی می شوند. در این پژوهش سعی بر آن است تا بندهای آیات سوره ی طاها را از منظر اصول و مبانی نظریه ی سیستمی – نقشی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم. برای این منظور، سوره مزبور، به روش توصیفی و تحلیلی مورد تأمل قرار گرفت. در بیش از هشتاد آیه سوره طاها، بخشهای مهمی از سر گذشت پر ماجرای حضرت موسی (ع) تشریح می گردد، تا برای پیامبر (ص) و مومنان که در آن ایام در مکه، سخت از سوی دشمنان در فشار بودند، دلداری و تسلیت خاطری باشد. هدف نگارنده در این پژوهش، آزمودن نظریه ی مذکور و بررسی قابلیت اعمال آن در حیطه ی داده های قرآنی و تحلیل لایه های مختلف معنایی آن است و نتایج بررسی حاکی از آن است که سوره ی طاها در سطح بازنمودی به جز فرایند مادی از دیگر انواع فرایندها مانند ذهنی و کلامی بهره جسته و در این میان بیشترین بسامد از نوع فعل های مادی است که متناسب با حال و هوای سوره، صورت گرفته است.
بررسی شیوه های ایجاز قصر در داستان رستم و اسفندیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به منظور شناخت شیوه های ایجاز قصر در داستان رستم و اسفندیار شاهنامه نوشته شده است. اغلب کتب معانی، در بحث ایجاز قصر، با تکیه بر منابع عربی، فقط به یک تعریف کلّی و ارائه ی شواهدی در مورد آن بسنده کرده اند که اغلب شواهد در کتب مختلف تکرار می شود. امّا جز در مواردی معدود، از شیوه ها و اغراض آن غفلت شده و یا گویا اصلاً در مورد آن تحقیق و تفحّصی صورت نگرفته است. نویسندگان این مقاله ضمن پژوهش در موضوع مؤلّفه های علم معانی در داستان رستم و اسفندیار به یافته هایی در مبحث شیوه ها و اغراض ایجاز قصر در این داستان و شاید تمام شاهنامه دست یافته اند که می تواند الگوی شیوه ها و اغراض این نوع از ایجاز در زبان فارسی، به طور عام و سایر متون ادب فارسی به طور خاص باشد. علاوه بر شیوه هایی چون استفاده از ضرب المثل ها، کنایات، کلمات قصار، کلمات مرکّب و مشتق، جمله های استفهامی، عبارات عطفی و بعضی استعارات و تشبیهات که در برخی کتب بلاغی فارسی برای ایجاز قصر گفته شده، شیوه های چون استفاده از عبارات وصفی، صفات، ضمایر اشاره، اطلاق اسم، کلّی گویی، استفاده از ادات و حروفی مانند «چون»، «و» و... از شیوه هایی است که در این پژوهش یافته و در این مقاله پیشنهاد شده است.
معرفی روش های مبتنی بر خطابه باستان در نقد رتوریکی کتاب مقدس و بررسی چالش های به کارگیری آنها در مطالعات نامه به عبرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد رتوریکی در چند دهه اخیر به عنوان روشی برای ارزیابی نامه های کتاب مقدسشناخته شده است و منتقدان بسیاری از این رویکرد انتقادی برای مطالعه نامه های مسیحی بهره گرفته اند. به غیر از ساختار ارتباطی نامه ها -که طبعاً برای تحلیل رتوریکی مناسب است- علت دیگر کاربست نقد رتوریکی برای بررسی نامه ها آن است که به نظر می رسد نامه های مسیحی در شیوه نگارش تحت تأثیر قوانین خطابه باستان بوده اند. امروزه برخی از محققان باور دارند که اصول نامه نگاری در دوران باستان تحت تأثیر تعلیمات معلمان خطابه به شیوه خاصی تنظیم شده است و این امر شباهت هایی را میان خطابه ها و نامه ها در دوران باستان به وجود آورده است. این نظر اگرچه به طور کامل در محافل آکادمیک پذیرفته نیست، اما گروهی از منتقدان را بر آن داشته است تا براساس اصول خطابه باستان به نقد رتوریکی نامه های کتاب مقدساهتمام کنند. در این مقاله ضمن معرفی مهم ترین روش هایی که براساس اصول خطابه باستان در نقد رتوریکی کتاب مقدسپدید آمده است، چالش های موجود در به کارگیری این روش ها را در مطالعات نقد رتوریکی نامه به عبرانیان ارزیابی می کنیم.
عملیة فهم النص علی ضوء رؤیة سوسور فی سورة "آل عمران"؛ المحور الاستبدالی نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ البنیویّة تذهب إلی أنّ النص لا یتألّف من الوحدات أو الکلمات ذات وجود مستقل أو منفرد، وإنما من الوحدات التی توجد داخل البنیة أو النسق بحیث تضبط تلک البنیة علاقات الکلمات وتعطیها معنى وقیمة أو بهاءا ورونقا، فضلا عن مواصفاتها وخصائصها الفردیة. ومن أهمّ المباحث التی تهتمّ بها بنیویة سوسور فی هذا الصدد تجدر الإشارة إلی المحور الاستبدالی، إذ إنّ سوسور ذهب إلی أنّ هناک نوعا من العلاقة اللغویّة بین الکلمة التی جاءت فی النص والکلمات التی تکون ذات صلة لفظیّة أو معنویّة بها غیر أنّها ما جاءت فیه وسمّی هذا النوع من العلاقة بالعلاقة الاستبدالیّة بحیث إنّ عدم الاعتداد به ینجرّ إلی إهمال المعنی المقصود. فالنص الأدبیّ بناءً علی رؤیة سوسور یجد اعتبارا وأهمیّة خاصة کأیّ نصّ لغویّ، وذلک باعتداده علی المحور الاستبدالی. فانطلاقا من هذه الفکرة تحاول هذه المقالة أن تدرس التفکیر البنیویّ لسوسور معتمدة علی المحور الاستبدالیّ فی سورة آل عمران لتجلّی أمر الوحدانیّة فی الألوهیّة والربوبیّة والمالکیّة، أی: الاعتقاد بوحدانیّة اللّه واستمرار إشرافه علی شؤون العباد وملکیته بالنسبة لما یملکه الإنسان بشکل نسبیّ ومؤقّت وکلّ ما یکون فی السّماء والأرض واحتوائها علی الاستبدالات الصرفیة الکثیرة التی تکون ذات اتصال قویم بأمر الوحدانیة وتسعی للکشف عن أثر استبدال بعض الکلماتالصرفیة بالکلمات الأخری الذی تمّ فی إطار النظام. ونتیجة إحصاء الاستبدالات الصرفیة تدلّ علی أنّ سبب اختیار بعض الکلمات الصرفیة تتفق تماما مع ما تتطلبه کلیّة السورة، أی: الوحدانیّة بحیث نجد صلة وثیقة بین معنی الکلمة الصرفیة المختارة أو المستبدلة والمعنی الذی تهدف إلیه کلیّة الصورة وفضلا عن ذلک تشیر إلی أنّ استخراج الکثیر من المعانی المستورة فی سورة آل عمران یرتبط بهذا المحور وللاهتمام به دخل کثیر فی کشف معالم الإعجاز فیها.
«بدل بلاغی» محملی برای ایهام سازی حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مشخصه های اصلی سبک حافظ، چند معنایی بودن کلام اوست. او به روش های مختلف کوشیده است به این مهم دست یابد. یکی از راه هایی که حافظ برای خلق ایهام در پیش گرفته است و تا حال در کتب، شروح و مقالاتی که دربارة حافظ و ایهام نوشته شده، نامی از آن آورده نشده، ایهام سازی از رهگذر بدل بلاغی است. ظاهراً یکی از کارکردهای بدل، پرهیز از تکرار واژگان است که روزگاری از عیوب فصاحت محسوب می شد، اما حافظ در اکثر موارد به این اکتفا نکرده است. وی با دانش زبانی و بلاغی خود، کلماتی را جانشین یکدیگر می کند که علاوه بر وظیفة جانشینی، متضمن هنرهای بلاغی نیز هستند. یکی از مهم ترین کارکردهای بدل بلاغی در غزلیات حافظ، ایهام سازی است. حافظ با انتخاب دقیق بدل، علاوه بر مصون ماندن از بلیة تکرار، در بسیاری از موارد، به هنر زیبای ایهام نیز دست یافته است. در این مقاله، ابتدا به نقد تعاریف بلاغیون دربارة ایهام پرداخته شده، سپس «بدل بلاغی» مختصراً معرفی شده است. در ادامه، ابیاتی از حافظ که بدل بلاغی در آن ها موجب ایهام کلام گشته، تحلیل شده است و در پایان، بدل های بلاغی بیست غزل حافظ که تصادفی انتخاب گردیده، استخراج، و نسبت ایهام هایی که از رهگذر بدل بلاغی حاصل شده، با سایر ایهام ها سنجیده شده است.
جریان زمان و انسجام برآمده از آن در روایت شیخ صنعان عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمان در مقام عنصر روایی و یکی از عوامل تثبیت فرم می تواند با دلالت هایی ضمنی به پیوندی «زیبایی شناختی- اندیشگانی» منجر شده؛ متن را به انسجام مضاعف برساند. برغم اینکه بسیاری از متن های تعلیمی کلاسیک با نوعی نتیجه محوری تولید گردیده و کمتر به دلالت پردازی غیر مستقیم با عناصر روایی پرداخته شده است؛ در برخی از روایت های داستانی آن عصر، همچون تمثیل شیخ صنعان عطار، نسبتی چشمگیر میان زمان توزیعی روایت با وضعیت، کنش های شخصیت اصلی قصه و درونمایه وجود دارد. این نوشتار به شیوه توصیفی- تفسیری، جریان زمان در روایت شیخ صنعان را به مثابه عنصری روایی برای تبیین انواع انسجام در آن متن بررسی کرده است. مبنای نظری این نوشتار برای معرفی جریان زمان در سه شکل ترتیب، تداوم و بسامد؛ الگوی ژنت و در بحث زمان در قالب حال اخلاقی سخن والاس مارتین است. نتیجه حاکی از آن است که زمان توزیعی در تمثیل مذکور با انواع زمان پریشی، تنظیم سرعت و تکرارها، منجر به دو سطح انسجامِ ساختاری و اندیشگانی شده است در این میانه، راوی با تکیه بر حال اخلاقی زمان روایت را متوقف کرده، به شکلی مستقیم اندیشه ای را با مخاطب در میان می گذارد.
بیژن نجدی و بدعت در زبان داستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«بیژن نجدی» نویسنده ای بدعت گذار است که با انتشار سه مجموعه داستان کوتاه، سبکی انحصاری و متفاوت را به ظهور رسانده است. او در روایتِِ داستان از نثری ویژه و شاعرانه بهره برده که دارای تازگی و وجه نامتعارف است. نجدی میان بیان شعری و عناصر داستانی به گونه ای خاص، تلفیق به وجود آورده که ضمن داشتن مشخصه های روایی، واجد ظرفیت های شعری نیز هست. این امر، نقشی تعیین کننده در تکوین کلیت کار «نجدی» ایفا کرده و عناصر داستان های او را ساختار و نظامی ویژه بخشیده است. نجدی نویسنده ای نوجو و تجربه گراست که به «داستان نو» و بهره گیری از شگردهای جدید و نیز زبان نامتعارف در روایت تمایل بسیار دارد. در این مقاله، رفتارِ هنجارگریز و ساختارشکنانه ی نجدی با زبان و تأثیر این زبان بر تکوینِ چند عنصر داستانی در کار او تأمل شده است. در این راستا عناصری چون «توصیف»، «صحنه »، «درونمایه»، «مضمون»، «نقل» و «زمینه» در چند داستانِ نجدی بررسی و تحلیل گردیده و نقش شگردهای شعری و تمهیدات زبانی چون «برجسته سازی»، «آشنایی زدایی» و بازی های زبانی در شکل گیری این عناصر بیان شده است.
نقد درسنامه های سبک شناسی و پیشنهاد دو درس سبک پژوهی و سبک ورزی در رشته ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عمر دانش سبک شناسی در ادبیات فارسی به حدود شش دهه می رسد. در این مدت تطور چشمگیری در این دانش به ویژه در آموزش آن صورت نگرفته است. این مقاله درسنامه های سبک شناسی نظم و نثر ادبی فارسی را از نظر مبانی فکری و روش مورد سنجش قرار داده است و با طرح شش نقص در درسنامه های سبک شناسی، و برشمردن پیامدهای آن، راه حل هایی هم پیشنهاد می کند. این شش نقص عبارت اند از بررسیِ تاریخ تطور سبک ها به جای فن سبک شناسی، نامگذاری ناموجه سبک ها، حذف بافتارهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، غفلت از نسبت ژانر با سبک، اولویت بخشی به سبک دوره ای و حذف سبک فردی، بی اعتباریِ محتوای درسنامه ها و پژوهش های سبکی.در بخش دوم مقاله، دو مهارت سبک پژوهی و سبک ورزی برای آموزش در دو درس سبک شناسی پیشنهاد شده است که اولی به «تحلیل سبک ادبی» و دومی به «آموزش خلاق سبک» اختصاص دارد. در درس «تحلیل سبک ادبی» دانشجو از طریق تکنیکهای تحلیل سازه های سبک و کشف نوآوری و فردیت سبکی در سطوح ششگانه زبان یک متن، مهارت کشف عناصر سبک ساز متون را فرامی گیرد. در درس «آموزش خلاق سبک» که به صورت کارگاهی و تمرین نگارش خلاق ارائه می شود، آموزش سبک از طریق تقلید از الگوهای سبکی مشهور انجام می گیرد.
پیشینه و انواع خودزندگی نامه نوشت در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد است به معرفی و بررسی نمونه هایی از «خودزندگی نامه نوشت» در ایران باستان بپردازد و با بررسی و تحلیل آن ها ضمن کمک به پیشینه این نوع ادبی در ایران، به ویژگی های خاص فرهنگی این نوع در ایران باستان اشاره نماید. برای دستیابی به این هدف از روش توصیفی- تطبیقی استفاده شده است؛ نخست آثار موردی توصیف شده اند و پس از مقایسه به بررسی شباهت ها و تفاوت ها جهت دستیابی به یک متد کلی برای این نوع پرداخته شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که این نوع، ریشه در ایران باستان دارد و در تقسیم بندی انواع آن باید بیشتر به موقعیت و علایق اتوبیوگراف ها توجه شود تا زبان و ساختار متن. همان گونه که در ایران باستان نیروهای سیاسی و دینی سبب ایجاد دو نوع متفاوت شده اند؛ نخست، نوع سیاسی که در کتیبه ها مشاهده می شود و از لحاظ محتوایی شاه درصدد است سه عنصر نژاد، فره و هنر خود را در آن ها تشریح کند و از لحاظ ساختاری شامل بخش های مقدمه، متن و مؤخره هستند که در متن بسیار شبیه هم اما در مؤخره متفاوت اند؛ دوم، نوع دینی آن بیشتر شامل ابعاد روحانی و اقدامات دینی اتوبیوگراف است و شاهد این ادعا روایتی است که از عروج مانی و کرتیر به آسمان در اتوبیوگرافی ها موجود است.