درخت حوزه‌های تخصصی

عرفان و تصوف در ادبیات

ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۲٬۲۰۸ مورد.
۲۸۱.

کتم کرامات؛ علل و مبنای کتم کرامت ازسوی اولیا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کرامات اولیا کتم کرامات مبنای کتم تصوف

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۱ تعداد دانلود : ۲۶۶
از متون بسیار صوفیان می توان فهمید کتم کرامات یک سیره مستمر عرفانی بوده است. اصل در کرامت بر کتم است؛ مگر آنکه اراده خداوند بر اظهار آن تعلق گیرد. کتم در کرامات، در مقایسه با تحدّی و اظهار در معجزات، پژوهشگر را به سوی مبنایی عرفانی سوق می دهد که کرامات را از معجزات و نیز دیگر خوارق عادات متمایز می کند. در این پژوهش برای رسیدن به این هدف، نخست علل کتم کرامات و آنگاه دو رویکرد متفاوت اولیا به کراماتشان بررسی می شود. در کرامات به جای شاخصه «تحدّی» و «اظهار»، دو شاخصه «کتم» و «طلب» مطرحشده که به ظاهر متعارض است. سالک باید هم طالب کرامات باشد و هم نسبت به آن بی توجه و کتوم (رازنگهدار) باشد. تفاوت این دو حکم را باید در تفاوت انواع کرامات حسّی و معنوی و نیز انواع سالک جست. دستاورد این پژوهشْ مبنایی عرفانی در کتم کرامات است که باید آن را حتی در تعریف کرامات نیز دخیل دانست. این رویکرد واقع نمایانه به کرامات اولیا بسیار به باورپذیری این پدیده های بحث برانگیز یاری رسان است.
۲۸۲.

سنتی باستانی در نظام خانقاه (ریشه یابی قاعده «لا سلام علی الأکل»)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لا سلام علی الأکل مزدیسنا فتوت تصوف خانقاه ابوسعید ابوالخیر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۳ تعداد دانلود : ۳۷۳
تصوف مجموعه ای از اصول عقیدتی و آداب ظاهری است. بی شک هر دوی این ساحت ها با آیین هایی خارج از مرزهای تصوف در ارتباط بوده و از آنها تأثیر پذیرفته است؛ برای مثال، بسیاری از آداب ظاهری تصوف از آیین فتوت متأثر است. در این پژوهش به یکی از آداب ظاهری و رسوم خانقاهی پرداخته می شود که احتمالاً با آیین فتوت از مجموعه آداب ایران باستان به مجموعه آداب تصوف اسلامی وارد و در مراحل بعدی، حتی حدیث نبوی تصور شده است. براساس این سنت کهن، فرد از سخن گفتن در زمان غذاخوردن منع می شود. گرچه برخی از محققین ابوسعید ابوالخیر را مبدع احتمالی این سنت برشمرده اند، چنین سنتی در اساطیر و آموزه های مزدیسنایی، آداب ملوک ساسانی و آیین فتوت سابقه داشته است و به نظر می رسد پس از ظهور اسلام، با آیین فتوت به نظام خانقاه راه یافته است. با بررسی منابع زردشتی، فتوت نامه ها، متون صوفیه و غیره می توان سیر انتقال این سنت را از آداب ایران باستان به تصوف اسلامی پیگیری کرد. ریشه یابی چنین سنت هایی در میان آیین های دیگر، ما را در ترسیم تصویری روشن تر از شیوه شکل گیری نظام خانقاه یاری می کند.
۲۸۳.

هویّت اسطوره گونه سمک عیّار؛ بررسی تطبیقی سمک عیّار با دو اسطوره هندو ایرانی، ایندرا و مهر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سمک عیار خدایان اسطوره ای پیکرگردانی ایندرا مهر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۷ تعداد دانلود : ۴۱۷
بسیاری از خدایان اساطیری، از جهان اسطوره ها بیرون آمده و در حماسه ها به صورت پهلوانانی نامی و یا شاهانی بزرگ نشان داده شده اند. یکی از آن پهلوانان حماسی، سمک، در داستان منثور حماسی پهلوانی سمکِ عیّار است. این پهلوان با داشتن برخی ویژگی های اساطیری، همچون ایزدان اسطوره ای، ایندرا و مهر، پنداشته می شود. از جمله ویژگی های اساطیری سمک، می توان به این موارد اشاره کرد: آزاد ساختن مادینگان شهریاران از چنگال ربایندگان اهریمنی، داشتن پیوندی ناگسستنی با خورشیدشاه، نابودکننده دیوان و پریان و همراهیِ مداوم با مادینه ای که تجلی گر خدای بانوان است. بر اساس این فرضیه، نگارندگان این جستار با رویکردی تحلیلی تطبیقی و با توجّه به متون مقدس هند و ایرانی، ریگ ودا و اوستا ، و اندیشه های اسطوره پژوهانی همچون مهرداد بهار کوشیده اند خویشکاری های این دو ایزد را با کارکردهای این پهلوان حماسی مقایسه و تطبیق دهند و این فرضیه را به اثبات برسانند. حاصل پژوهش حاضر نشان می دهد که سَمَک، پهلوان برجسته حماسه منثور سمک عیّار ، برآیند و ادغامی از دو فرهنگ اسطوره ای هندو ایرانی است که در ریختی نو پیکرگردانی شده است.   
۲۸۴.

بررسی علل بیان ناپذیری تجربه های عرفانی در مثنوی های عطّار(الهی نامه، منطق الطّیر، مصیبت نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجربه های عرفانی بیان ناپذیری عطار نیشابوری الهی نامه مصیبت نامه منطق الطیر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۵ تعداد دانلود : ۴۶۸
ناتوانی واژه در بیان تجربه های عرفانی را بیان ناپذیری می نامند. دارندگان تجربه عرفانی آگاهی عرفانیِ خود را فراتر از حد فهم و تقریر می دانند. آنها بر این باورند که در این تجربه استعلایی، نوعی آگاهی از حقیقت و ادراک امور به عارف دست می دهد که حریمی ماوراء عقل دارد و به قالبِ بیان در نمی آید. در نزد عارفان، همواره بیانِ حقایق و مفاهیم عرفانی با موانعی همراه است که زبان را از شرحِ این احوال ناتوان می سازد. موانعِ موضوع، متکلم، کلام و مستمع از بارزترین این موانع است که سبب بیان ناپذیری حقایق بلند عرفانی می شود. عطّار نیشابوری نیز مانند دیگر عرفا در آثار خود به صورت های مختلف بیان ناپذیری تجربه های عرفانی را تبیین کرده و عملاً ناتوانی زبان را در بیان حقایق عرفانی نشان داده است. مسئله پژوهش حاضر واکاوی علل بیان ناپذیری تجارب عرفانی برای تبیین این موضوع است که زبان در بیان ناگفته های عرفانی چه مشکلی دارد که عرفا را در بیان این مدرکات درونی ناتوان می سازد. همچنین بازتاب و بسامد این موضوع بنیادی عرفانی در آثار عطّار نیشابوری چگونه است؟ در این جستار به روش توصیفی- تحلیلی این موانع و بازتابِ آنها در سه منظومه الهی نامه، مصیبت نامه و منطق الطّیر عطّار نیشابوری مورد بررسی قرار گرفته است. هر یک از این موانع با بسامدهای متفاوت مورد توجه عطّار بوده و مانعِ موضوع و متکلّم بیش از موانع دیگر در بیان حقایق و رموز الهی در زبان عطّار مشهود است.
۲۸۵.

بررسی و تحلیل تعالیم تصوف بر مبنای نظریه گفتمان قدرت میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گفتمان تصوف فوکو قدرت اِپیستمه (معرفت)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۸ تعداد دانلود : ۵۷۵
تصوف به مثابه یک نهاد اجتماعی در تاریخ ایران از اهمیت فراوانی برخوردار است. اصول، قواعد و تعالیم آن دارای آیین خاصی بوده که صوفیه ملزم به رعایت آن بوده اند. تصوف به موازات تغییرات سیاسی و اجتماعی، فراز و فرودهایی داشته و دارای گرایش ها و شاخه های بسیاری بوده است، اما با همه گستردگی، همچنان می توان آن را به عنوان یک گفتمان فوکویی در نظر گرفت. پژوهش حاضر با روش تحلیلی تطبیقی در پی کشف کارکردها، ساختار و تشریح مقوله قدرت در تصوف بر پایه نظریه گفتمان قدرت فوکو است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تصوف دارای کارکرد دوگانه است؛ از یک سو نوعی انضباط عمومی به وجود می آورد، آزادی فردی را تحت شعاع قرار می دهد و تعالیم آن، گزاره های قدرت را تقویت و تثبیت می کند؛ از سوی دیگر تصوف اگرچه درون اِپیستمه (معرفت و آگاهی) زمانه خود قرار دارد، در برخی مواقع می تواند دامنه معرفت عمومی را گسترش داده و به عنوان یک گفتمان رقیب در برابر گفتمان های دیگر از جمله نهادِ قدرتِ حاکم مطرح شود و با توزیع قدرت و ثروت، تا حدودی هرچند اندک از خودکامگی نهادهای موازی و به خصوص نهاد حاکم بکاهد.
۲۸۶.

نقش و جایگاه زمان در ایجاد تعلیق و ضدّتعلیق در رساله الطیرهای فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زمان تعلیق ضدّتعلیق ژنت رساله الطیرها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۱ تعداد دانلود : ۵۰۱
در یک نگاه کلی، رساله الطیرها اغلب متونِ رواییِ کوتاه قلمداد می شوند. معتقدان به این دیدگاه، کاربرد اندک عوامل تعلیق آفرین و حداکثریِ عناصر ضدّتعلیقی را دلیل این اختصار می دانند. در این مقاله، می خواهیم براساس اصل زمان روایت، ثابت کنیم نه تنها عناصر تعلیق آفرین و ضدّتعلیقی همپای هم در این آثار نقش آفرینی کرده اند، چه بسا، عناصر تعلیق آفرین بیشتر از عناصر ضدتّعلیقی کاربرد داشته اند، همچنین به دنبال آن هستیم تا دلیل و جایگاه کاربرد عناصر تعلیقی و ضدّتعلیقی را در این آثار بررسی کنیم. این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی به این نتایج رسیده است که عناصر تعلیقی در این آثار با بسامد یازده نسبت به عناصر ضدّتعلیقی با بسامد سه کاربرد بیشتری داشته اند. در عناصر تعلیق آفرین، تعویق از طریق تکرار و برای تأکید بر درون مایه عرفانی، بیشترین و در عناصر ضدّتعلیقی، حذف مطالب به جهت بی اهمیت بودن، کمترین بسامد را دارند. این امر حاکی است موضوع عرفانی تعلیمی و حالات روایت شنو تعیین کننده اصلی کاربرد این گونه عناصر بوده است. هر جا راویان باید برای آموزش، مطلبی را تکرار کنند از تعلیق استفاده کرده و هر جا شرایط روایت شنو اقتضا می کرده، مطالب را حذف و به ضدّتعلیق روی آورده اند.
۲۸۷.

درنگی در معنای چند واژه و تعبیر در تذکره الأولیاء(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عطار نیشابوری تذکره الأولیاء واژگان و تعبیرات متون عرفانی محمدرضا شفیعی کدکنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۳ تعداد دانلود : ۳۸۶
انجام گرفتن تصحیحی جدید از هر کتاب به شرطِ رعایت اسلوب ها و معیارهای علمی مسیر را برای پژوهش های بعدی هموارتر می کند. خوشبختانه در سال های اخیر، تصحیح استاد شفیعی کدکنی از تذکره الأولیای عطار این امکان را برای پژوهشگران فراهم کرد تا به افق های جدیدی از این کتاب دست یابند. آشنایی مصحّح با اسلوب ها و معیارهای علمیِ فنّ تصحیح، توانمندی او در تأویل و تفسیرِ زبان بزرگان عرفان، انجام گرفتنِ تصحیح در بازه زمانی طولانی و نگارش تعلیقاتی ارزشمند ازجمله ویژگی هایی است که این تصحیح را معتبرترین کار انجام گرفته درباره تذکرهالأولیاء معرفی می کند. نویسنده این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و به شیوه توصیفی تحلیلی می کوشد درباره معنای چند واژه و تعبیر که شفیعی کدکنی در تعلیقات بدان ها پرداخته است، توضیحات بیشتری ارائه کنند. ضرورت پژوهشْ اهمیتِ پرداختن به واژگان و تعبیرات به کاررفته در آثار عطار نیشابوری است که نتیجه آن، آسان کردنِ فهم متن برای مخاطبان خواهد بود. در این مقاله، واژگانی مانندِ «سکیل» و «پاشِش» و تعبیراتی مثل «صفراکردن»، «به سخن راست نهادن»، «راهِ کسی انجام گرفتن»، «بر یک خشت گشتن» و «سر ازسوی کسی افتادن» بررسی شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد مفاهیم سیّالِ واژگان زبان فارسی، کم کاربرد بودن برخی کلمات و تعبیرات، عدول از شکل کتابتیِ واژگان در نسخه اساس و همچنین خوگرشدن مصحّح با یک شکل یا یک مفهوم خاص از واژه یا تعبیر، از مهم ترین عواملی است که کاستی هایی در درک مفهوم واژگان و تعبیرات تذکره الأولیاء ایجاد کرده و موجب توضیحاتی نارسا درباره برخی عبارات شده است.
۲۸۸.

تأثیر مبانی فکری ابوالعلاء معری و خیّام بر سبک زندگی متعارض آن ها (با رویکرد فلسفه و اسطوره شناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه اسطوره خیام معری کاسیرر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۴ تعداد دانلود : ۳۸۵
ابوالعلاء معری و عمر خیام از شاعران برجسته زبان و ادبیات عربی و فارسی هستند که زمینه های تشابه فکری این دو شاعر نامی، بستر پژوهش های بسیاری بوده است. در این مقاله از تأثیر فلسفه، شعر و اسطوره بر سبک زندگی و زیست متعارض ابوالعلاء معری و عمر خیام سخن رفته است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی تطبیقی ، در پی پاسخ به این پرسش است که با توجه به اشتراکات فراوان میان معری و خیام، چرا این دو شاعر سبک زیست کاملاً متفاوتی را برگزیده اند؟ علت و یا علل این تفاوت سبک زندگی در چیست؟ آیا می توان گفت این تفاوت برایند تغذیه تفکر این دو شاعر از خاستگاه و آبشخورهای متمایز فکری ایشان است؟ همچنین تلاش شده است تا با استناد به نظر افلاطون و کاسیرر، خاستگاه بدبینی های معری و خوش بینی های خیام بررسی شود. حاصل نتایج به دست آمده حاکی از آن است که به رغم اشتراکات فراوان میان معری و خیام، بدبینی و ناشاد زیستن معری، برخاسته از هویت شاعرانه و تفکر اسطوره ای این شاعر است؛ در حالی که منشأ خوش بینی، زندگی شاد و امیدوارانه عمر خیام نشأت گرفته از جهان بینی فلسفی و حکیمانه وی می باشد.
۲۸۹.

بررسی شخصیت «هدهد» در منطق الطیر عطار براساس نظریه «خودشکوفایی» آبراهام مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منطق الطیر هدهد خودشکوفایی ابراهام مزلو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۰ تعداد دانلود : ۴۴۳
منطق الطیر عطار با طرح مبانی عرفان اسلامی به طور عام و نظریه وحدت وجود به طور خاص، همچنین با داشتن جنبه های تمثیلی و نمایشی، شأن و جایگاهی محکم در زبان و ادبیات فارسی دارد. هدهد یکی از شخصیت های برجسته در این اثر است که توانست با تأکید بر کنش جمعی و بسیج عمومی، مرغان دیگر را برای حرکتی جدید و متفاوت متقاعد کند. منش و روش هدهد در اقناع و بسیج مرغان بر مبنای نظریه های روانشناختی انسانگرا، تحلیل پذیر و درخور بررسی است. نظریه «خودشکوفایی» ابراهام مزلو، پدر روانشناسی انسان گرا، در رفتارشناسی و شناخت هدهد رهبر پرندگان در مسیر رسیدن به سیمرغ به خواننده کمک می کند تا شخصیت هدهد را به عنوان سمبل انسان خودشکوفا و کنش گرا بهتر درک کند. به نظر می رسد هدهد در جایگاه یک رهبر خودشکوفا و کنش گر توانسته است با تکیه بر ویژگی هایی مانند گشودگی نسبت به تجربه های اوج، تأکید بر منطق گفت وگو و مکالمه، هوش کلامی، انعطاف پذیری، اشتیاق و صداقت، خلاقیّت و دوری از تقلید، خودبسندگی و خودمختاری و درک متقابل، بسیج عمومی و کنش جمع محور، مرغان را به نتیجه ای مطلوب و آرمانی برساند که همانا رسیدن به جایگاه سیمرغ است. در این مقاله سعی می شود با تأکید بر نظریه خودشکوفاییِ مازلو، به شخصیت شناسی هدهد و همچنین انجمن های معناگرا پرداخته شود.
۲۹۰.

خشونت در مجالس رزم با تأکید بر نگاره های اسطوره ای دوالیستی نگارگری ایران از منظر اسلاوی ژیژک (خشونت اسطوره ای)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خشونت اسطوره ای ژیژک مجالس رزم نگارگری هنر ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۷ تعداد دانلود : ۶۹۹
رزم در باور ایرانیان قدمت بسیاری دارد و مبارزه همیشه از مهم ترین چالش های پیش روی قهرمانان ایرانی بوده است. این مبارزه ابتدا با درگیری دائمی خیر و شرّ مطرح می گردد و سپس به صورت های متفاوت در دوره های مختلف هنر ایران، بازنمود پیدا می کند. اسلاوی ژیژک، متفکر معاصر غربی، در کتاب ها و مقالات خود به مبحث خشونت پرداخته و سویه های پنهان آن را افشاء کرده است. پژوهش پیش رو با روش تحلیلی تطبیقی، درصدد است بررسی کند که در نگارگری ایران، خشونت چگونه و با چه مفاهیمی (دوالیستی) تصویر شده است و سپس با بررسی دیدگاه ژیژک در باب خشونت (خشونت اسطوره ای) گفتار وی را با نگاره های اسطوره ای ایران تطبیق دهد. این مقاله، سه نمونه از نگاره های شاهنامه فردوسی را با نظریه خشونت اسطوره ای تطبیق داده و میزان انطباق گفتار اسلاوی ژیژک و والتر بنیامین درباره خشونت را بررسی کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که این نظریه قابلیت مطالعه تطبیقی با نگاره های ایرانی را دارد و می تواند روشی برای نقد هنری ایران باشد.
۲۹۱.

«محو در محو و فنا اندر فنا» نقد شبکه مؤلفه های «محو و فنا و نیستی» در غزلیات عطار از دیدگاه زبان شناسی ساختارگرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: غزلیات عطار زبان شناسی ساختارگرا ساختار غزل ساختار بیت فنا محور هم نشینی و تداعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۱ تعداد دانلود : ۲۹۵
در این پژوهش با مطالعه غزلیات عطار، فراوانی کاربرد مفاهیم و واژگان «محو»، «فنا»، «نیستی» و... بررسی شده است. موضوع فنا در غزل عطار دارای دایره واژگانی متعدد و ساخت های زبانی در سطح های واج، واژه، گروه و جمله و فرم است؛ به حدی که اندیشه اصلی و محوری عطار در غزلیات، موضوع فناست؛ این موضوع ذهن و زبان شاعر را سرشار کرده و عناصر زبانی و معنایی بسیاری را در این شبکه جای داده که تاکنون از منظر زبان شناسی بررسی نشده است. در این پژوهش به روش اسنادی کتابخانه ای و براساس دیدگاه های زبان شناسی ساختارگرا، این موضوع برجسته غزل عطار بررسی، دسته بندی و تحلیل شده است. عطار در محور هم نشینی و تداعی واژگانی، نمادها و تلمیحات و تعبیر های بسیاری را به موضوع پربسامد محو و فنای سالک و عاشق اختصاص داده است؛ شناخت این موارد از منظر زبان شناسی ساختارگرا دیدگاهی تازه به مخاطب خواهد داد. بنابر نتایج این پژوهش افزون بر تقابل ها و تضادها، تداعی معنایی و واژگانی، هم معنایی، باهم آیی اسمی (اسم+ اسم/ اسم + صفت) و... نیز عمیقاً نحو زبان غزل عطار را در بر گرفته است. این شاعر از تداعی آوایی و آوای «ف» نیز غافل نبوده است و از آن برای القای فنا بهره برده است. همچنین بسیار به اسطوره های فنا و مرگ مشتاقیِ دینی و عرفانی مانند حضرت یحیی (ع)، امام حسین (ع)،ادریس و حسین منصور در زمینه همین شبکه مفهومی اشاره کرده است. اندیشه فنا چنان در فکر عطار نفوذ داشته که زبان غزلش سرشار از عناصر متعدد زبانی در این باره است و فرم و ساختار شبکه ای غزل، در بیشتر غزلیات، مرهون نظام مندی همین تمهیدات ساختارساز است.
۲۹۲.

بررسی آیین قربانی در رمان بیوه کشی (با تکیه بر رویکرد میرچا الیاده)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسطوره آفرینش آیین قربانی کمال آغازین رمان بیوه کشی میرچا الیاده

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۸ تعداد دانلود : ۳۸۸
مفهوم قربانی از محوری ترین مباحث رمان بیوه کشی است که به انسجام و توالی روایت، کمک شایانی می کند. اسطوره شناسان مختلفی به بررسی موضوع قربانی در فرهنگ اقوام مختلف پرداخته اند که از آن جمله می توان به میرچا الیاده اشاره کرد که قربانی کردن را برابر با فعل آفرینش و لازمه حیات می داند. وی معتقد است هیچ چیز بدون فدا شدن یا قربانی کردن، آفریده نمی شود. داستان بیوه کشی را می توان نمونه ای معاصر از آیین قربانی به شمار آورد. در بیوه کشی، توالی قربانی شدن هفت پسر حضرت قلی و قربانی کردن بره به جای دختر باکره، نمونه ای از تفکر اسطوره ای آیین قربانی را تداعی می کند. در بررسی حاضر، نگارندگان با رویکرد تحلیلی تطبیقی ابتدا به جمع آوری و تنظیم نظریات عمده میرچا الیاده درباره مفاهیمی چون اسطوره آفرینش، قربانی و کمال آغازین پرداخته اند و سپس عناصر آیین قربانی در روایت بیوه کشی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده اند تا ضمن تبیین نظرات الیاده، میزان انطباق آن با روایت بیوه کشی را نیز مورد ارزیابی قرار دهند. نتیجه بدست آمده در این پژوهش به روشن شدن این موضوع انجامید، که روایت بیوه کشی تجّلی جدال میان اسطوره های آفرینش و باروری است.
۲۹۳.

رهیافت های تحلیلی- انتقادی مولوی در علم و عالم شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مولوی علم شناسی عالم شناسی روش شناسی علوم رهیافت های تحلیلی- انتقادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۱ تعداد دانلود : ۳۵۴
موضوع علم و علم آموزی یکی از مباحث مهم و محوری جلال الدین محمد بلخی، عارف و اندیشمند بزرگ قرن هفتم است که در آثار خود با شناختی دقیق به معرفی و نقد علم و عالمان، و بیان آفات، غایات و آسیب شناسی آن پرداخته است. مولوی دانش های بشری و صاحبان علوم را به دو دسته حقیقی و دینی، و تقلیدی و دنیایی تقسیم می کند؛ اما ضروری ترین بحث با جنبه پیشینی و مقدماتی از نظر او آفت شناسی، غایت شناسی، انگیزه شناسی و وظیفه شناسی درباره انواع علوم و معارفی است که آدمی در این دنیا فرا می گیرد و یا به طالب علمان و متعلمان آن می آموزاند. در این پژوهش با روش تحلیل محتوا و با رویکردی منطقی-روش شناختی و هرمنوتیکی، رهیافت های نظری و انتقادی مولوی در علم و عالم شناسی در چهار عنوانِ نقدی و آسیب شناسانه، کارکردی و غایت شناسانه، روانی و انگیزه شناسانه، و اخلاقی و وظیفه شناسانه دسته بندی شده است. نخستین دستاورد پژوهش آشکار شدن این موضوع است که مباحث مولوی در حوزه علم و عالم شناسی شاید بیشتر و پیش تر از دیگر مباحث او ضرورت و قابلیت بررسی علمی و معرفتی دارد، دوم آنکه فواید و کارکردهای بالقوه یا بالفعل منطقی، انتقادی و اخلاقی این نوع علم شناسی معلوم می شود، و سومین کارکرد مهم و اخلاقی- معرفتی این رویکرد می تواند آن باشد که اهل علم را با توجه دادن به آسیب ها و انگیزه ها و وظایف، از آفات و عوارض ناشی از علم آموزی صرف برحذر دارد.
۲۹۴.

بررسی و تحلیل مفهوم رضایت از زندگی در مثنوی مولوی با استفاده از روان شناسی مثبت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولوی روان شناسی مثبت گرا مثنوی معنوی رضایت از زندگی رضا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹۳ تعداد دانلود : ۲۹۳
در روان شناسی مثبت گرا، مفهوم کلی «رضایتمندی از زندگی» بازخورد شیوه ادراک و ارزیابی انسان از همه موقعیت های زندگی اش است. این مفهوم در مثنوی معنوی به شکلی فضیلت خواهانه و ثابت و کلی ارائه شده است و همه موقعیت های زندگی انسان را فرامی گیرد. از نظر مولوی می توان با وجود موقعیت های نامطلوب در زندگی، رضایتمندی کامل را از زندگی به دست آورد؛ شیوه کسب آن نیز ارزیابی شناختی صحیح از دنیا، باور و پایبندی به جهان بینی الهی اسلام و عمل به راهکارهایی خاص است. نویسندگان این پژوهش با استناد به عرفان مولوی، مبانی رضایتمندی از زندگی را از مثنوی استخراج و با مبانی روان شناسی مثبت گرا پیوند می دهند. ارزش های معنوی و الهی در سیروسلوک عرفانی مولوی، زمینه ساز سلامت روان و رضایتمندی انسان از زندگی است. برپایه این پژوهش مشخص می شود که مولوی رضایتمندی را هیجانی ربّانی می داند که با آموزش و ایجاد باورهای سازگارانه و عملکرد مبتنی بر ارزش های الهی به دست می آید؛ سالک با کسب آن شایسته فنای صفاتی و اتصاف به صفات الهی می شود و سرانجام در زندگی چیزی به جز اراده خداوند طلب نمی کند. هدف در این پژوهش شناخت و تحلیل این مفهوم کلی و مؤلفه های مرتبط با آن در اندیشه های مولوی با استفاده از آموزه های روان شناسی مثبت گراست. نتایج این بررسی نشان می دهد رضایتمندی از زندگی یکی از مفاهیم متعالی تمدن و عرفان اسلامی است؛ همچنین یک مفهوم تعلیمی عمومی و ثابت در مثنوی معنوی است؛ این مفهوم با ترویج باورها و مهارت های کنترل هیجانات منفی و افزایش هیجانات مثبت در قالب حکایات و مواعظ و تمثیل ها و با تبیین مفاهیمی مانند رضایت به مقدَّرات و صبر و شکر و قناعت ارائه شده است. روش این پژوهش توصیفی تحلیلی و بر مبنای روش اسنادی و برپایه تحلیلِ محتوای مثنوی مولوی است.
۲۹۵.

جایگاه و نقش «خواطر» در سیر و سلوک در سنّت اول عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سنت اول عرفانی سیر و سلوک واردات خواطر خاطر نفی خواطر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۴ تعداد دانلود : ۳۰۵
موضوعات و بحث های مربوط به سلوک عرفانی به دو دسته کلی تقسیم می شود: امور اکتسابی و امور غیرمکتسب. هر سالکی با کوشش به موضوعات اکتسابی دست می یابد؛ اما امور غیرمکتسب بدون اختیار سالکان بر آنان وارد می شود و همه نمی توانند به آن دستیابی داشته باشند؛ بر همین اساس از این امور با عنوان «واردات» یاد می کنند. یکی از مهم ترین واردات عرفانی «خواطر» است که به سبب اهمیت بسیار، همواره در کانون توجه عارفان و مشایخ سنّت اول عرفانی بوده است. با وجود اهمیت بسیار خواطر، در هیچ یک از طرح های سلوکی که عارفان و مشایخِ عرفان و تصوف تدوین و تبیین کرده اند، جایگاه خواطر به درستی مشخص نیست. در بسیاری از متون عرفانی و سخنان مشایخ، عبارات و اشاراتی درباره خواطر آمده است؛ ولی همه این مباحث غیرمنسجم و پراکنده است و نقش و جایگاه خواطر در نظام سلوکی به صراحت تبیین نشده است. این پژوهش با تحلیل مضمون سخنان مشایخ سنّت اول عرفان اسلامی درباب «خاطر»، نقش و جایگاه خواطر را در سیر و سلوک در سنّت اول عرفانی تبیین کرده است. یافته ها نشان می دهد خواطر در همه مراحل سیر و سلوک ممکن است بر سالک وارد شود و او را از طی کردن مسیر بازدارد و یا بر توان و سرعت او بیفزاید. درواقع خواطر پس زمینه همه منزل ها و اعمال سلوکی به شمار می رود و از ابتدا ضروری است سالک با انواع و اقسام و روش های نفی آن آشنا شود تا خواطر در مسیر سلوک مانع حرکت وی نشود و حتی شتاب و توان او را تقویت کند.
۲۹۶.

هستی و مرگ در پرتو تجربه های شهودی عطار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عطار تجربه شهودی هستی مرگ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۳ تعداد دانلود : ۳۹۹
نگرش عطار به هستی و مرگ برآمده از تجربه شهودی است. این تجربه ها حاکی از مواجهه آدمی با سطح پنهان هستی است. عطار شرح این شهود را تنها ازطریق زبان خواب یا زبان فکرت میسر می داند. مسئله اصلی مقاله این است که هستی در تجربه های شهودی عطار چگونه تصویر شده و تأثیر چنین نگرشی به تصور مرگ چیست؟ با بررسی مثنوی های عطار این نتایج حاصل شد که عناصر هستی در ظاهر، امور مقدر فیزیکی خود را انجام می دهند و در باطن، درد طلب آنان را به جنبش وامی دارد. آدمیان عموماً گرفتار سراب اند. آنکه به گنجِ قعر دریای عالم دست یابد، خداوند را چون آفتابی تابنده در این عالم خواهد دید. در قالب تمثیل ایاز و سلطان، وجه معشوقانه سلطان تصویر می شود که تنها در شهود و با «ترک عدد» آشکار می شود و خدا، جهان و انسان یکی است. با چنین نگرشی به هستی، با مرگ، جزء به کل می رسد و عین کلی می شود که با صورت پذیری از او جدا گشته بود. مرگ را نیز ازطریق تجربه های شبه مرگ مثل فنا، شهود تجلی خداوند و تجربه احوال قیامت در دنیا می توان تجربه کرد. برخی تصاویر شهودی از مرگ عبارت اند از رسیدن نور از بی جا، احساس خورشید در درون، خوردن خورشید، فرودآمدن خورشید و محو شبنم در دریا. عارفان گویی همزمان در دو جهان به سر می برند. آدمیان به مراتبِ کوشش خود در فراروی از حواس ظاهر امکان چنان تجاربی را خواهند داشت. چنین نگرشی در زوال ملال و معنادار گشتن هستی و مرگ مؤثر خواهد بود.
۲۹۷.

تحلیل اسطوره شناختی درام گاو اثر غلامحسین ساعدی، با تکیه بر جایگاه کهن الگویی گاو در اساطیر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اساطیر کهن الگوی گاو درام گاو غلامحسین ساعدی قربانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۱ تعداد دانلود : ۵۴۹
در اندیشه فرهنگ های جانمندانگار، جانور برگزیده، نماینده نیرویی ازلی است که برای کفاره گناهان یا برکت بخشی باید قربانی گردد. گاه انسان برگزیده و جانور برگزیده در قربانگاه جانشین یکدیگر می گردند. این قربانیِ جانشین، در ادیان ابراهیمی اغلب شتر یا گوسفند است، اما نگاهی به انگاره های مرتبت با گاو در باورهای پیش از اسلام ایران، آشکار می سازد که قربانی برگزیده برای ایرانیان باستان گاو بوده است که در سیمایی کهن الگویی با قربانی شدن خود سبب برکت یافتن طبیعت می گردد. هدف این پژوهش تاریخی با روش توصیفی تحلیلی و توسعه ای که داده های کیفی آن به شیوه اسنادی گردآوری شده اند، پی جویی ریشه های اساطیری درام گاو اثر غلامحسین ساعدی با رویکرد اسطوره شناسی تطبیقی است. نتیجه پژوهش آشکار می سازد که کنشگران اساطیری این روایت عبارتند از: شمن (مش اسلام)، راهبه ها (ننه خانم و ننه فاطمه)، قوای اهریمنی (راهزنان پوروسی)، قربانی جانوری (گاو)، و قربانی انسانی (مش حسن). پس از مرگ گاو، مش حسن جانشین او می گردد و در نهایت او نیز دچار مرگی همسان گاو می شود تا مرز میان دو قربانی انسانی و جانوری از میان برداشته شود.
۲۹۸.

فرامتنیت و چگونگی تغییر شکل و بازسازی چهره های اسطوره ا ی اورفه و اوریدیس در رمان مِرکور نوشته ی اَمِلی نوتومب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: املی نوتومب فرامتنیت دوگانگی رمان مِرکور اسطوره اورفه و اوریدیس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۰ تعداد دانلود : ۴۱۶
یکی از ویژگی های پست مدرن رمان های اَمِلی نوتومب، استفاده از اسطوره است و یکی از اسطوره هایی که رمان های این نویسنده و خصوصاً مرکور را تحت الشعاع قرار می دهد، اورفه و اوریدیس است. اَمِلی نوتومب از این اسطوره الهام می گیرد، تغییراتی اساسی در آن می دهد و آن را با نگاه فمینیستی خود بازنویسی می کند. در این رمان، برخلاف اسطوره اورفه و اوریدیس، نقش زن بر مرد ارجحیت دارد و حرف اول را می زند. در این پژوهش، سعی بر آن است تا با روش تحلیلی تطبیقی چگونگی این تغییرات و تکنیک های استفاده شده را شرح دهیم. سیستم ارتباطی که این اسطوره و رمان مِرکور را به هم پیوند می دهد فرامتنیت نام دارد. همچنین سعی خواهیم کرد تک اسطوره های اصلی سازنده تصویر اوریدیس، دوگانگی شخصیت های زن، دوگانگی ساختار رمان و همچنین واژگونی نقش ها را به تفصیل توضیح دهیم. شخصیت های اَدِل و اَزِل مسیرهای مختلفی را طی می کنند و دو تصویر متفاوت از اوریدیس به نمایش می گذارند. در واقع، این تغییرات که به علت استقلال و ابهام شخصیت زن رمان به کمک فرایند دوگانگی در تصویر اوریدیس به وجود می آید باعث می شود نویسنده نسخه جدیدی از اسطوره اورفه و اوریدیس ارائه دهد که در آن زن بر مرد برتری دارد.
۲۹۹.

بررسی مقایسه ای انگاره مکاشفه در عرفان روزبهان بقلی و هیلدگارد بینگنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روزبهان بقلی هیلدگارد بینگنی مکاشفه عرفان مقایسه ای

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۴ تعداد دانلود : ۴۵۷
مکاشفه از منظر برون دینی یعنی آشکارگی امر مقدس بر مبنای فیض الهی بر انسان که بروندادش تجربه عرفانی، وحدت، معرفت و حیاتی نو و دیگر است. بر این اساس، پدیدار مکاشفه را می توان در سه ضلع؛ یعنی تجلی امر مقدس، انسان و نقش مکاشفه بررسی کرد. از آنجا که بنیاد نوشته های روزبهان بقلی و هیلدگارد بینگنی بر شالوده تجربیات مکاشفه ای استوار شده، نگارنده در پیِ آن است که انگاره مکاشفه را برمبنای سه ضلعِ مکاشفه در میان یافته های عرفانی این دو عارف واکاوی کند. روش مقایسه ای به کاررفته در این پژوهش به جای بهره بردن از قالبی به نام تشابه و تفاوت (ذات گرایی و ساختارگرایی)، این است که ابتدا مشخصه های اصلیِ هر  ضلع را بررسی می کند، سپس مانند دو آیینه آنها را روبه روی هم قرار می دهد. یافته های ما نشان می دهد که روزبهان طالب تجربه ای وجودی از خداست و در مکاشفه با خدا مشارکت می جوید؛ درحالی که هیلدگارد در مکاشفه، به سرّ الهی معرفت می یابد و به عنوان نفر سوم آن را برای جامعه مسیحی روایت می کند.
۳۰۰.

درنگی در معنای چند واژه و تعبیر در تذکره الأولیاء(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عطار نیشابوری تذکره الأولیاء واژگان و تعبیرات متون عرفانی محمدرضا شفیعی کدکنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۹ تعداد دانلود : ۳۰۳
انجام گرفتن تصحیحی جدید از هر کتاب به شرطِ رعایت اسلوب ها و معیارهای علمی مسیر را برای پژوهش های بعدی هموارتر می کند. خوشبختانه در سال های اخیر، تصحیح استاد شفیعی کدکنی از تذکر ه الأولیای عطار این امکان را برای پژوهشگران فراهم کرد تا به افق های جدیدی از این کتاب دست یابند. آشنایی مصحّح با اسلوب ها و معیارهای علمیِ فنّ تصحیح، توانمندی او در تأویل و تفسیرِ زبان بزرگان عرفان، انجام گرفتنِ تصحیح در بازه زمانی طولانی و نگارش تعلیقاتی ارزشمند ازجمله ویژگی هایی است که این تصحیح را معتبرترین کار انجام گرفته درباره تذکرهالأولیاء معرفی می کند. نویسنده این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و به شیوه توصیفی تحلیلی می کوشد درباره معنای چند واژه و تعبیر که شفیعی کدکنی در تعلیقات بدان ها پرداخته است، توضیحات بیشتری ارائه کنند. ضرورت پژوهشْ اهمیتِ پرداختن به واژگان و تعبیرات به کاررفته در آثار عطار نیشابوری است که نتیجه آن، آسان کردنِ فهم متن برای مخاطبان خواهد بود. در این مقاله، واژگانی مانندِ «سکیل» و «پاشِش» و تعبیراتی مثل «صفراکردن»، «به سخن راست نهادن»، «راهِ کسی انجام گرفتن»، «بر یک خشت گشتن» و «سر ازسوی کسی افتادن» بررسی شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد مفاهیم سیّالِ واژگان زبان فارسی، کم کاربرد بودن برخی کلمات و تعبیرات، عدول از شکل کتابتیِ واژگان در نسخه اساس و همچنین خوگرشدن مصحّح با یک شکل یا یک مفهوم خاص از واژه یا تعبیر، از مهم ترین عواملی است که کاستی هایی در درک مفهوم واژگان و تعبیرات تذکر ه الأولیاء ایجاد کرده و موجب توضیحاتی نارسا درباره برخی عبارات شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان