فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۱۶٬۶۳۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
بوطیقای سوررئالیستی مولوی
حوزههای تخصصی:
مقایسه اغتنام فرصت در اندیشههای حافظ و خیّام
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۶ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر آن است که خوشباشی و دم غنیمت شمری حافـظ را در چشماندازی تطبیقی با خوشباشی خیام مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهد. فرضیة اصلی این تحقیق آن است که بین جهانبینی حافظ و جهان بینی خیام و نوع دم غنیمت شمری هر یک از آنان رابطة معنیداری وجود دارد. در این نوشتار دم غنیمت شمریِ حافـظ براساس اندیشههایی همچون تجلّی ازلی، نظام احسن و عنایت خداوندی تبیین شدهاست و نتیجه گرفته شدهاست که حافظ خود را با مراد و نامرادی سازگار میکند و دُرد و صاف را خوش در میکشد در حالی که خیام نه از نگاه یک ملحد یا منکر، بلکه از نگاه کسی که حقیقت را قبول دارد، امّا قدرت تحلیل آن را ندارد، و یا تحلیلهای متعارف او را متقاعد نمیکند، با طرح سؤالاتی درباره مرگ و زندگی، در نقطه مرگ به بن بست میرسد و چارهای جز پناه بردن به خوشباشی و دم غنیمت شمری نمیبیند. بنابراین خوشباشی حافظ یک کنش فعّال است و خوشباشی خیام یک واکنش منفعل که ناشی از دو نوع منطق ریاضی (خیام) و منطق شهودی (حافظ) و دو نوع مواجهه با زندگی و مرگ است.
از «منطق الطّیر» عطّار تا «جاناتان، مرغ دریایی» ریچارد باخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان ها، افسانه ها و اسطوره ها در میان ملل مختلف، مؤلّفه های همانند و مشابهی دارند که می توان از زوایای متفاوتی آنها را مورد پژوهش قرار داد. جستجوی کمال و نمونة انسان آرمانی از جمله این مؤلّفه های مشترک است. منطق الطّیر عطّار نیشابوری یکی از زیباترین آثار سمبولیک شرق در این زمینه است که مورد تأسّی بسیاری از شاعران و نویسندگان جهان قرار گرفته است. ریچارد باخ ـ یکی از نویسندگان آرمان گرای مغرب زمین ـ تقریباً نمونه ای مشابه، یعنی«جاناتان، مرغ دریایی» را ارائه کرده است.با توجّه به فاصله زمانی بسیار بین این دو اثر، این مقایسه تطبیقی یک نوع تجزیه و تحلیلِ در زمانی است؛ نه همزمانی. البتّه به لحاظ درون مایه عرفانی و پیچیدگی های داستانی، جاناتان به عظمت منطق الطّیر عطّار نیست. آیا فلسفه فکری این نویسنده متأثّر از عرفان شرقی و تفکّر عطّار است؟ ویا همانندی های این دو اثر ادبی ـ عرفانی، حتّی اگر ریچارد باخ، منطق الطّیر عطّار را ندیده باشد؛ برخاسته از آرمان های مشترک فطری و ذاتی بین انسان ها و کاملاً طبیعی و باور کردنی است؟ این نوشتار تلاشی در جهت پاسخ دادن به این پرسش هاست؛ افزون براینکه مقایسه ای تطبیقی بین دو اثر را در بر دارد.
بحثی درباره انتقال شکست منوچهر از افراسیاب به نوذر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعضی از روایت های شاهنامه با دیگر منابع متفاوت است. یکی از دلایل این تفاوت، تغییراتی است که در روایت های حماسی رخ می دهد و به بعضی از منابع می رسد که یک نمونه از این تغییرات، انتقال یک خویشکاری، عمل و... از شخصی به شخص دیگر است. از نمونه های این مقوله، انتقال شکست منوچهر از افراسیاب به دوران نوذر در شاهنامه است. این جنگ که در اغلب روایت های قبل، هم زمان و حتی بعد از فردوسی به منوچهر منسوب بوده، در شاهنامه به دوران نوذر منتقل شده است. در این مقاله سعی شده پس از بررسی روایت ها، اصالت آنها و علت این انتقال روشن شود. نتایج پژوهش نشانگر این است که از طرفی منوچهر در گذر زمان، چهره ای مینوی یافته و از طرفی، نوذر چهره ای منفی پیدا کرده است. بنابراین می بایست در آغاز، این شکست در دوران منوچهر بوده و در روایت های متأخر و نزدیک به عصر فردوسی به دوران نوذر منتقل شده باشد.
سخن سعدی از نظر سبک و دستور زبان - گلستان سعدی
منبع:
ارمغان ۱۳۵۶ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
انفصال و شمیم وصال در آیینه شعر صوفی عصر عثمانی و مملوکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصوف، یکی از راههایی است که امکان تحقق معنوی سلوک را برای میلیون ها نفر از پیروان قرآن فراهم می کند.نگارنده در این مقاله ابتدا به پیدایش تصوف و سیر تاریخی و نمود آن در شعر پرداخته است و از آنجا که پدیده تصوف از بارزترین پدیده هایی است که عصر مملوکی در طول حیات خود تجربه کرد، در ادامه به دلایل گرایش به تصوف در این عصر می پردازد تا برای خواننده مشخص شود که چرا و چگونه گروهی از شاعران این دوره به صوفی گری رو آوردند و چه زمینه های اجتماعی، دینی و روانی باعث این امر شده بود. آنچه محوریت موضوع این مقاله را تشکیل می دهد، دو مفهوم انفصال و وصال (وحدت وجود) از زاویه علاقه میان خدا و انسان است. در این رهگذر شاعر چه با بیان روشن و چه با پوشیده گویی، می کوشد تا از هر چه غیرخداست، منفصل شود. در این میان بحثی چون حقیقت محمدی (ص) مطرح می شود که در ذیل مفهوم انفصال قرار می گیرد؛ و این گونه برداشت می شود که در شعر صوفی، پیامبر (ص) واسطه ای برای این اتصال نورانی است.
مطالعه تطبیقی رویکرد کهن الگویی سه اسطوره رویین تن (اسفندیار، آشیل و زیگفرید)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه رویین تنی، که ریشه ای کهن داشته و بیانگر آرزوی دیرینه بشر برای دستیابی به آسیب ناپذیری و بی مرگی است، به انحای گوناگون در میان اسطوره های ملل مختلف نمود یافته است. سه اسطوره رویین تنی، یعنی آشیل، اسفندیار و زیگفرید، در مقایسه با سایر رویین تنان از تواتر بیشتر و جامع تری برخوردارند و رویین تنی به عنوان یک انگاره کهن الگویی در روایت هر سه اسطوره قابل بحث و مطالعه است. از آنجا که بسیاری ازپژوهشگران شباهت های میان این سه اسطوره را ناشی از نظریه کهن الگویی یونگ دانسته اند، تلاش شده است در این پژوهش میزان صحت و سقم موضوع بررسی شود. روش تحقیق در این پژوهش، اسنادی و کتابخانه ای است. این مطالعه، با هدف شناسایی ریشه های مشترک این اسطوره های رویین تن، از منظر نظریه کهن الگوها به بررسی نقاط اشتراک و افتراق میان آنها و میزان اثرپذیری این سه اسطوره از یکدیگر پرداخته است و با رویکرد کهن الگویی در مطالعه تطبیقی میان اسفندیار، آشیل و زیگفرید، به این سؤال پاسخ می دهد که چه ریشه های مشترک و یا متمایزی را می توان در مطالعه این سه اسطوره رویین تن یافت و تا چه میزان شباهت های موجود میان این سه اسطوره را می توان با نظریه کهن الگویی توجیه کرد. از مهم ترین نتایج این پژوهش، تقویت نظریه تاثیرپذیری فردوسی از هومر در خلق اسطوره اسفندیار است.
بررسی تطبیقی جلوه های ملی گرایی در شعر شوقی و بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شوقی و بهار دو شاعر برجسته معاصرند که به سبب داشتن ویژگی های مشابهی چون هم زمان بودن، مسلمان بودن، زیستن در هنگامه استبداد سیاسی، درگیری با کشورهای استعمارگر، آزادی خواهی، داشتن مبارزات انقلابی، و تحمل تبعید و زندان، از نظر فکری و ادبی بسیار به هم نزدیک اند. این مشابهت به حدی است که به رغم بی خبری این دو شاعر از یک دیگر و این که هیچ نام و نشانی از یکی در دیوان دیگری به چشم نمی خورد، روح مشترکشان آن ها را کاملاً آشنا جلوه می دهد. دو روحی که در سایه تربیت اسلامی بالیده اند و به کمال رسیده اند.
بررسی تطبیقی اشعار این دو شاعر نشان می دهد که میهن دوستی و عشق به وطن از جلوه های بارز اندیشه آن هاست. بازتاب این وطن دوستی در اشعار ایشان آن چنان گسترده است که به عنصری سبک ساز و تعیین کننده در سطح محتوایی و زبانی شعر آن ها تبدیل شده است.
نگارندگان در این پژوهش کوشیده اند با یافتن نقاط تلاقی اندیشه این دو شاعر در عرصه ملی گرایی (ناسیونالیسم)، از خلال اشعار و اندیشه های آن ها، به تطبیق این رویکرد به مثابة یکی از رهیافت های فکری عصر حاضر بپردازند. در پایان نتایج به دست آمده در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است.
«شهسوار ایمان» در دیدگاه عطار نیشابوری و سورن کی یرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سطوح و کیفیت دینداری و دین ورزی، در همه ادیان توحیدی همواره محل بحث بوده و هست؛ از جمله اینکه حقیقت یک دین، چگونه در ساحات بیرونی و درونی زندگی باورمندان آن متجلی می شود؟ و شرایط درک ذات دین و وصول به عالیترین مراتب ایمان کدام است؟ به منظور پاسخ گویی به این پرسشها ادیان الهی الگوهای قابل شناخت و متابعتی ارائه می کنند که تمام حقیقت آن دین، در وجود همین الگو و اسوه ها، تحقق عینی یافته و انتظارات حداکثری شارع دین، در شخصیت، منش، گفتار و کردار آنان به منصه ظهور رسیده است. بر پایه این اصل دینی، در فلسفه و ادبیات عرفانی، نمونه های برتر تحت عنوان «شهسواران ایمان» ساخته و پرداخته می شوند. عطار نیشابوری، «شهسوار ایمان» خود را در شخصیت تاریخی و مناقشه برانگیز منصور حلاج از یک سو، و شخصیتهای ادبی مانند شیخ صنعان و عقلا مجانین، از سوی دیگر، باز می یابد و در مقابل، سورن کی یرکگور، فیلسوف اگزیستانسیالیست و متاله مسیحی، ابراهیمِ خلیل (ع) را مصداق بارز و نمونه عینی «شهسوار ایمان» می داند. آنچه این دو اندیشمند را به یکدیگر نزدیک می کند، باور مشترک آنان در چگونگی وصول به آستانه ایمان واقعی و شرایط کسب مقام شهسواری است؛ در نظرگاه آنان، «گذشتن از امورِ اساسی تعلق آفرین» یگانه شرط دستیابی به مقام شامخ ایمان است؛ اموری که با فردیت، هویت و ذات فرد درآمیخته و ترک آن به مثابه نفی خویشتنِ خویش است. در این پژوهش با رهیافتی تطبیقی و تاویلی اشتراکات فکری دو متفکر در این حوزه بررسی می شود.
مطالعه تطبیقی شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» فروغ فرخزاد و سینمای موج نو فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادوارد سعید، صاحب نظر فلسطینی تبار امریکایی معتقد است مقایسه تطبیقی دو اثر تنها زمانی منصفانه است که خوانشی دموکراتیک از هر دو اثر داشته باشیم. خوانش دموکراتیک از نظر وی با بررسی نشانه های جغرافیایی، ایدئولوژیکی و تاریخی دو اثر آغاز می شود و با بررسی نحوه کاربرد زبان در دو اثر ادامه می یابد. شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» سروده فروغ فرخزاد را می توان آغازگر نوعی گونه شعری در ادبیات فارسی دانست که در لحنش به موسیقی، در بیانش به تصویر و در روایتش به سینما نزدیک می شود. از طرفی سینمای موج نو در فرانسه نیز که بی شک یکی از تأثیرگذارترین جنبش های سینمایی تاریخ سینمای جهان است به گفته صاحب نظران به «سینمای شعر» گرایش دارد. در این مقاله نخست نقد تطبیقی دموکراتیک از منظر ادوارد سعید را تبیین می کنیم آنگاه با بهره مندی از این روش، به مطالعه تطبیقی شعر نامبرده و سینمای یادشده می پردازیم. بدیهی است این مقایسه به دلیل شباهت های آنها انجام می شود به رغم تفاوت هایشان در زمینه های فرهنگی و اجتماعی و با اینکه در قالب رسانه های متفاوتی ارائه شده اند، در هر دو، تصویرْ نقش اساسی در بیان هنر دارد. در هر دو با تأکید بر راوی اول شخص و «منِ» آفریننده، بر فردیت تأکید شده است. هر دو تا حدی تحت تأثیر فلسفه اگزیستانسیالیسم بوده اند و آزاداندیشی و تلاش برای رهایی از قیود اجتماعی که محتوای اصلی این آثار است سبب شده است در فرم خود دنباله رو نظم مألوف نباشند و هریک به سهم خود به جنبشی جریان ساز تبدیل شوند.
مولوی شناسی: مولوی و مثنوی اش
منبع:
حافظ مرداد ۱۳۸۶ شماره ۴۳
حوزههای تخصصی:
نگاهی به شعر خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاقانی یکی از موفق ترین شاعرانی است که به آفاق بکر و رازناک سخن پارسی گام گذارده و سرافراز از گستره ی مه آلود الفاظ و معانی عبور کرده در شمار سرآمدان زبان فارسی جای گرفته است. در این مقاله تلاش شده است هر چند گذرا شعر و ابداعات هنری خاقانی بازکاوی شود و ستــرگی خاقانی در ابعاد مختلف از قبیل: وسعت تخیل و ترکیب، نازک خیالی های بی نظیر، اندیشه های صوفیانه ، قدرت ردیف پردازی و سیطره ی خاقانی به علوم گوناگون باز نموده گردد.
تاثیر شگرف و سرنوشت ساز خاقانی بر شیوه های عمومی بیان در زبان پارسی و گویندگانی که پس از او به آرایش کاخ سخن برخاستند ، هر گونه پژوهش را در زبان و بیان و شیوه های اندیشه وری او بایستگی می بخشد.
بازخوانی شاهنامه، شناسه میهنی ایرانی
منبع:
رودکی۱۳۸۶ شماره۱۵
حوزههای تخصصی:
گنگ دژ روایتی الحاقی در داستان سیاوش
حوزههای تخصصی: