فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۱۶٬۷۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
شاهنامة فردوسی با روایت گذشتة ایرانیان بخش زیادی از عناصر هویت ایرانی را به زمان حال انتقال داده است. در این نوشتار به منظور شناخت هویت ایرانی و تقابل آن با غیرایرانی و بستر زمانی و مکانی به وجود آورندة شاهنامه، از روش تحلیل گفتمان انتقادی استفاده شده است. نتایج واکاوی متن داستان سیاوش نشان می دهد گفتمان هویت ایرانی به واسطة تقابل با گفتمان هویت انیرانی شکل گرفته و در هر دو گفتمان، بعد سیاسی هویت از اهمیت بیشتری برخوردار است. فردوسی نهاد سیاسی را نگهبان آزادی و استقلال ایران زمین می داند. درواقع، او با توجه به شرایط زمان خویش و غلبة عرب ها بر ایران، ایدة سیاسی خود را در قالب شاه آرمانی بیان کرده است. شاه آرمانی با ویژگی های فرّ ایزدی، داد و خرد دال مرکزی گفتمان هویت ایرانی بوده است و درمقابل، از شاه انیرانی به عنوان دال مرکزی هویت انیرانی که فاقد فره ایزدی داد و خرد است، مشروعیت زدایی شده است.
تأثیر مولانا بر معین الدین پروانه و نقش آن در شکست مغولان در روم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرن هفتم، یکی از مهمترین دوره های تصوف در ایران است،زیرا در این دوران است که عرفای بزرگی چون مولانا جلال الدین محمد بلخی ظهور کردند. بزرگترین حادثة ایران، پس از حملة اعراب هجوم مغول است، که بر اثر آن سرزمین ایران ویران گشت و هزاران انسان کشته شدند. به همین دلیل، تصوف به عنوان تکیه گاهی معنوی برای مردم خسته و درمانده از این نابسامانی درآمد و به همة وجوه و شئون اجتماعی راه یافت.در این دوره، علاقه و هجوم مردم عادی به خانقاه ها نیز بیش از دوره های پیشین به چشم می خورد.در میان دولتمردان مغول هم کسانی بودند که به تصوف گرویدند؛ از آن جمله معین الدین پروانه ، یکی از وزرای مغول و یکی از نامدارترین مریدان مولانا را می توان نام برد. او تحت تأثیر تعالیم مولانا چنان دگرگون شد که نسبت به مغولان مبارزة سیاسی اش را به طور نهانی در پیش گرفت و در نتیجه سبب شکست آنان در جنگ «روم» شد.
تعالی گرایی و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعالی گرایی transcendentalism جنبشی در نهضت های فکری است که تأثیر فراوانی در هنر وادبیات اروپا داشته است . این جنبش ریشه در مذهب داردوجویای تعالی درزندگانی بشر است. این مکتب براین باور است که با تمرکز کردن بر روی وجدان ، الهام و اشراق می توان به اخلاق وهدایت دست یافت.در ایران ، مولانا، یکی از بزرگ ترین عرفایی است که می توان نظریات اورا دراین مکتب جای داد.مولانا برای رسیدن به تعالی دراشعارش به مسایلی چون وحدت نظر، ژرف اندیشی ، نیکی با خلق ، همدلی ، صبر، تزکیه نفس ، طرد ظاهر بینی ونیزتحولاتی که منجر به تکامل می شود، می پردازد. او ازاین رهگذر سالک را به تعالی و سرانجام اوجگاه اخلاقی سوق می دهد.
«بررسی تطبیقی گلستان سعدی با مختصات نثر موزون و مسجع در بلاغت عربی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان صنایع بدیعی، کمتر آرایه ای را می توان یافت که از نظر اهمیّت، ارزش سجع و موازنه را در آفرینش آثار منثور کلاسیک فارسی دارا باشد. نثری که بر این اساس شکل می گیرد، نثر موزون و مسجّع است که نوعی از کلام ادبی محسوب می شود و خصیصه اصلی آن، ایجاد آهنگ و موسیقی برای انتقال هرچه بهترِ معنای متن، از طریق تأثیرگذاری بر مخاطب است. سؤال این است که «آیا گلستان سعدی در استفاده از نثر مذکور، به جز رعایت قواعد مربوط به این نوع کلام در زبان فارسی، از مختصّات این نوع نوشته در امهات کتب بلاغی عربی نیز تبعیت می کند؟» جواب ما مثبت است. در این پژوهش، با استفاده از روش تحقیقِ توصیفی- تحلیلی، میزان تطبیق گلستان سعدی با ویژگی های نثر موزون و مسجّع در کتب بلاغیِ عربی، با اشاره ای مختصر به وضعیت علوم بلاغی فارسی مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج نشان می دهد که سعدی از دیدگاه علمای بلاغت عربی، در استفاده از موازین و مختصات نثر موزون و مسجّع بهره می برد.
تمثیل باغ و بوستان در شعر حافظ
حوزههای تخصصی:
چه کسی غزلیات سعدی را به چهار دسته تقسیم نموده؟ و به چه علت؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این گفتار، به سه پرسش که روزگاری ذهن من - و به طور مسلم ذهن بسیاری دیگر را- به خود مشغول ساخته بود، پاسخ داده شده است. پاسخ اول: شناسایی و معرفی کسی است که غزلیات سعدی را به چهار دسته: طیبات، بدایع، خواتیم و غزلیات قدیم تقسیم کرده است. پاسخ دوم به این نکته که: علت این تقسیم بندی چه بوده است؟ و پاسخ سوم به این سوال که: چرا آن شخص پاره ای از غزل های ضعیف و عیبناک را از میان نبرده است؟
منطق مکالمه
حوزههای تخصصی:
شطحیات منظوم مولانا در غزلیت شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
من چه گویم یک رگم هشیار نیست وصف آن یاری که او را یار نیست هر که گلزار نهانی دیده است غارت عشقش زخود ببریده است در نظر صوفیان، شطح عبارت از کلمات و سخنانی است که در حالت سکر و بیخودی و غلبات شور و وجد و مستی و جذبه بر زبان جاری می شده است. غلبه وجد و بیخودی در صوفی به جایی می رسد که او خویشتن داری را از دست می دهد و ناگزیر به افشاری راز می شود. حاصل این افشارگری شطح است. کاوش در بسیاری از غزل های مولانا جلال الدین مولوی نشان می دهد که این اشعار محصول لحظات از خود بی خود نشان شاعر است که، در آن، ضمیر ناخودآگاه به فعالیت می افتد و بسیاری از تابوها و موانع ذهنی را در می نوردد تا بتواند آزادانه و رها و بی پروا دریافت های مکاشفه آمیز خود را بیان کند. اشعاری از این دست دارای برخی ویژگی های سوررئالیستی و قوانین و نظام خودند که بر اساس آنها می توان سخنان شطح آمیز را بازشناخت.
بررسی مفهوم هویت در مجموعه داستان های قصه های شیرین مغزدار و قصه بازی شادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوع های اساسی دنیای مدرن، مسئله ی هویت است که در این مطالعه به بررسی این مسئله در داستان های کودک پرداخته شده است. در این پژوهش با رویکردی غیر پیدایشی، مولفه های هویت ملی در داستان های یادشده، بررسی شده است. هم چنین چگونگی توجه نویسندگان داستان های کودک به شکل دهی هویت ادبیات کودک ایران، مورد پژوهش قرار گرفته است. به منظور داده کاوی، پژوهش گر از روش تحلیل محتوای قیاسی مایرینگ و تحلیل تاملی و برای داده یابی از روش اسنادی بهره گرفته است. پژوهش گر، خود، ابزار پژوهش بوده است. نمونه از نوع هدفمند بوده که ده داستان را شامل می شود که مربوط به دو مجموعه ی ""قصه های شیرین مغزدار"" اثر علی اصغر سیدآبادی و "" قصه بازی شادی"" اثر مرتضی خسرونژاد است. نتایج نشان داد که در این داستان ها، مولفه های هویت ملی وجود دارد که بسامد آن در داستان های سیدآبادی از خسرونژاد، بیشتر است. از طرفی، تنوع و گستره ی توجه به گفتگوهای سه گانه در شکل دهی به هویت ادبیات کودک، در آثار خسرونژاد بیشتر از سیدآبادی بوده است.
مقایسه داستانهای مشترک مثنوی و منطق الطیربا رویکرد روایت شناسیِ ساختگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان پردازی در «مثنوی معنوی» در مقایسه با آثار تعلیمی مشابه مانند مثنویهای سنایی و عطار جایگاهی منحصر به فرد و کاملاً متمایز دارد و حتی در دوره معاصر نیز برجسته است. بسیاری از داستانهای مثنوی ساخته و پرداخته خود مولوی نیست و ریشه در آثار پیشین خود دارد که یکی از مآخذ مهم آن، منطق الطیر عطار است. نوع ارتباط میان داستانهای مثنوی و منطق الطیر از مقوله «فزون متنیت» است و منظور از آن هر ارتباطی است که متن B (بیش متن) را به متن A (پیش متن) متصل می کند. در این مقاله ساختار داستانهای مشترک میان مثنوی و منطق الطیر را با استفاده از روش روایت شناسی ساختگرا با یکدیگر مقایسه می کنیم تا با نشان دادن شباهتها و تفاوتهای این دو اثر، توجه و ذوق مثنوی به هنر داستان پردازی روشن شود. نتیجه به دست آمده این است که استفاده مثنوی از شگردهای داستان پردازی بسیار بیشتر از منطق الطیر است و واقع گشتار داستانهای مثنوی نسبت به داستانهای منطق الطیر گشتاری غیر مستقیم و پیچیده است.
سعدی و تاثیر آثار و افکار وی بر برخی نویسندگان و شعرای فرانسوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی شک سعدی از جمله شاعران ایرانی است که تاثیر بسیار زیادی در شعر و ادب سایر ملل گذاشته است. این تاثیر در کشور فرانسه و بر نویسندگان و شعرای این کشور بسیار محرزتر به نظر می رسد. وجود مضامین مشترک و شباهت های کلامی بین سعدی شیراز و بسیاری از این شعراء و نویسندگان نشانگر این امر است که بعد از ترجمه گلستان سعدی و مراودات فرهنگی بین دو ملل تاثیرپذیری این دو ادبیات از هم بسیار زیاد است به خصوص از ناحیه فرانسویان و نویسندگان بزرگ این کشور. سعدی و آثار وی از قرن هفده تا قرن بیست به ترتیب در جریان های فکری فرانسه تاثیرگذار بوده است. در این مقاله، سعی شده است به طور مختصر این تاثیرپذیری از سوی نویسندگان فرانسوی از ولتر گرفته تا ژان کبس به تصویر کشیده شود و جنبه های مشترک بین آنان برای خواننده مشخص گردد.
مسئله امانت در ترجمه
حوزههای تخصصی:
نگاهی به واژه های ترکی شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وام واژه های مختلف زبان ترکی در کهن ترین متون و نمونه های نظم و نثر فارسی راه یافته است. درباره لغات و ترکیب های عربی در مفصل ترین و مهم ترین منظومه بازمانده از سده چهارم، شاهنامةفردوسی، پژوهش های بسیاری انجام شده است؛ اما هیچ پژوهش مستقلی درباره واژه های ترکی این متن وجود ندارد. در این مقاله برای نخستین بار لغات و نام های ترکی حماسه ملی ایران بر اساس جدیدترین و منقّح ترین تصحیح آن، ویرایش دوم متن خالقی مطلق، استخراج و در چند بخش بررسی شده است: الف) واژه های ترکی؛ ب) ترکیب های ترکی فارسی؛ ج) نام های خاص؛ د) لغت های ترکی ابیات دقیقی؛ ه) واژه های نیازمند بررسی بیشتر. بر اساس این تحقیق، ده لغت و شش نام خاص ترکی در ابیات فردوسی و چهار واژه و دو اسم خاص نیز در هزار و پانزده بیت منقول از دقیقی در شاهنامهبه کار رفته است. در میان کلمات ترکی شاهنامهبه ترتیب، واژه های تُرک، خاقان، تاراج و خدنگ بسامد بیشتری دارد.
ویژگی های اقلیمی در داستان نویسی شمال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقلیم گرایی در داستان نویسی معاصر ایران به طور جدّی از دهه هزار و سیصد و سی شمسی آغاز می شود و در دهه های چهل و پنجاه به اوج خود می رسد. داستان های اقلیمی غالباً بازتاب دهنده ویژگی ها و عناصر مشترکی چون فرهنگ، باورها و آداب و رسوم منطقه ای جغرافیایی اند. با توجّه به خاستگاه نویسندگان و ویژگی های اقلیمی بازتابیده در آثارشان، پنج حوزه یا شاخه داستان نویسی اقلیمی شمال، جنوب، غرب، شرق و آذربایجان، در داستان نویسی معاصر ایران قابل تشخیص است. این مقاله پس از ارائه تعریفی از داستان اقلیمی با توجه به عناصر و ویژگی های بازتابیده در داستان های اقلیمی، به معرّفی انتقادی داستان های اقلیمی شمال و برشمردن ویژگی های آن ها با ارائه شواهد و نمونه های متنی، می پردازد و نشان می دهد که این شاخه از داستان نویسی اقلیمی از اهمیت و اعتبار ویژه ای برخوردار است.
ایهام در شعر حافظ
بررسی تطبیقی رمزهای تمثیلی شتر، شیر و کودک در آثار و اندیشة مولانا و نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین مباحثی که از دیرباز مورد توجه اندیشمندان زبان شناس قرار گرفته است، تأثیر نظام اندیشگانی بر جامعة نشانه ها و رابطة ذهن و قراردادهای زبانی است. اهمیت این رابطه در نگرش های تطبیقی جلوة بیشتری می یابد و در نهایت، پژوهشگران با بررسی و تحلیل تطبیقی طرح واره های اصلیِ ذهن چند متفکر و هنرمند، به استفادة همسو و تا حدودی مشترک نشانه های زبانی آنان دست یافته اند. مولانا و نیچه متفکرانی هستند که نخست، نظام اندیشگانی خویش را با زبان شعر و سپس با جامعة نمادها و سمبل ها بیان داشته اند و دیگر این که در شناخت خود از هستی، انسان، حقیقت، اخلاق و زندگی با یکدیگر اشتراکاتی دارند؛ بنابراین با توجه به مفاهیم یاد شده، هر دو از جامعه نشانه ها و رمزگان خویشاوند و همسو بهره مند می باشند.
این جستار درصدد آن است تا میزان زیست مایه های معرفت شناختی و بن لایه های حرکت استعلایی انسانی را در نگرش مولانا و نیچه، با توجه به روایت های تمثیلی آنان، مورد بررسی قرار دهد؛ بنابراین در این راستا، به بررسی سه نماد برجستة «شتر»، «شیر» و «کودک» در حوزة اندیشة نیچه و مولانا، به عنوان مراحل تکوّن، صیرورت و تعالی انسانی پرداخته و این نتیجه حاصل شده است که هستی شناسی مشترک هر دو، منتج به کاربرد نشانه های ذکر شده در توصیف مراحل سلوک و تعالی انسانی است؛ اما تمایز آنان در مقصد شناسی، به چینش متفاوت این نشانه ها منتج خواهد شد.
بررسی چند قصه با مضمون مشترک از مولوی، عطار...(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۴ شماره ۵۵
حوزههای تخصصی:
داستانِ نخجیران* ، یکی از دلاویزترین و آموزنده ترین داستان های تمثیلی مثنوی مولوی است که بنابه تصریح مولانا از کلیله و دمنه اقتباس شده است. نظایر این حکایت، با تفاوت هایی چند، در فیه مافیه و نیز در آثار بعضی از سخنوران متقدم بر مولوی و یا متأخر از وی و همچنین در افسانه هایِ منسوب به یکی از افسانه سرایان یونان کهن مشاهده میشود. در این مقاله، قصة نخجیران مولوی ـ فارغ از مباحثات و مناظرات مبسوطِ فلسفی، کلامی و عرفانی مندرج در آن ـ با داستان فیل و چشمة آب در فیه مافیه و نیز با حکایاتی از شیخ فریدالدین عطار در اسرارنامه و الهینامه و همچنین با تمثیلی از مولانا فخرالدین علی صفی در لطایف الطوایف و نیز با افسانة اصل و سایة اِزوپ** مقایسه و مقابله و وجوه تشابه و افتراق آنها بررسی و تحلیل شده است. در ضمن، مخصوصاً بر بعضی از مفاهیم و دقایق روان شناسی جدید که، به طور مشخّص، در آثار مولانا و عطار مشاهده میشود، تکیه و به پیام های اخلاقی و تربیتی ملحوظ در این حکایات اشاره شده است. (* نخجیر (= نخچیر): حیوانی که آن را شکار کنند، شکار کوهی خاصه بز. (شرح مثنوی شریف، جزء دوم از دفتر اول، ص 359) **. ازوپ (Ezop؛به یونانی: Aisopos ): افسانه گوی یونانی متعلق به قرن 7ـ6 قبل از میلاد. وی نخست بنده بود و سپس آزاد شد و سرانجام به دست مردم دلف به قتل رسید. وی شخصیتی نیمه افسانه ای است. مجموعة کنونیِ افسانه های ازوپس که به نثر یونانی و با سبکی بسیار خشک نوشته شده، منسوب به پلانود (Planude) ـ کشیش قرن چهاردهم میلادی ـ است. (فرهنگ معین، جلد 5، ذیل «ازوپس») بسیاری از نویسندگان آتنی و ازجمله آریستوفانس، گزنفون، افلاطون و ارسطو، به ازوپ و افسانه های وی استناد کرده اند و در تاریخ هرودت دربارة وی چنین آمده است:اِزوپ، سازندة داستان ها، در روزگار آماسیس (Amasis) فرعون مصر (اواسط سدة ششم قبل از میلاد) ـ میزیست و زادگاه او جزیرة سامس (Samos) است. (حلبی، بیتا: 3، 14، 15)
نشانه های ناموجود
حوزههای تخصصی:
تحلیلی بر روح در ادبیات عرفانی
حوزههای تخصصی:
یکی از واژه های مورد بحث و استعمال عرفا در زبان و ادبیات فارسی، واژه روح است، که با عقاید و دیدگاه های گوناگون روبه روست. بیشتر عرفا بر این باورند که روح جوهری مخلوق و محدث و غیر جسمانی است، علاوه بر این ایشان به وجود دو روح حیوانی و انسانی معتقدند و ابراز می دارند که روح انسانی هرگز دچار مرگ و نیستی نمی شود و جوهری باقی است و فقط روح حیوانی دچار بطلان و نیستی می شود و گذشته از این، ترقی و تعالی روح با ضعف و کاهش جسم، رابطه متقابل دارد و به بیان دیگر رشد و تعالی یکی باعث تنزل و انحطاط دیگری است، اما ایشان قالب و حواس ظاهری را کلاً نفی نمی کنند؛ زیرا معتقدند همین عوامل بیرونی با استعانت از نیروهای درونی، روح را قادر به نایل آمدن به کمال معرفت می نمایند.
در این مقاله سعی نگارنده آن است که عقاید و دیدگاه های عرفا را در ادبیات فارسی تا قرن هفتم هجری درباه مساله روح؛ ماهیت، کیفیت و اهمیت آن، عوامل تنزل و ترقی روح و فراق و جدایی آن از اصل مورد بحث و بررسی قرار دهد.