فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۷۶۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
ادب غنایی یکی از گونه های ادبی است که از دیرباز در ادبیات کردی جایگاهی والا داشته و در آثار منظوم و منثور کردی، جلوه های گوناگون داشته است. خالص از شاعران معروف پارسی گوی است که شعر وی از ابعاد گوناگون زبانی، ادبی و محتوایی و فکری قابل تحلیل و بررسی است و تاکنون شعر او چندان مورد توجه قرار نگرفته است. هدف اصلی از انجام این پژوهش، واکاوی و شناسایی مضامین غنایی اشعار فارسی این شاعر است. اهمیت سروده های فارسی خالص و نیاز به شناخت دقیق تر معانی غنایی شعر او از ضرورت های این پژوهش است. سعی نگارنده بر آن بوده تا در این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به بررسی مؤلفه های غنایی شعر این شاعر بپردازد. نتایج حاصل آمده از این پژوهش نشان می دهد که شعر وی طیف وسیعی از معانی و مضامین غنایی را به خود اختصاص می دهد که بیان نرم و لطیف عواطف و احساسات شخصی خالص است و به هر چه روح آدمی را متأثر می کند، با شور و حرارت می پردازد. بیشتر مضامین و مفاهیم غنایی موجود در دیوان خالص عبارتند از: عشق، عرفان، وصف، مدح، مرثیه، مناظره، هجو و مفاخره.
رندی و قلندری در اشعار عبدالباقی مجددی (باقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
161 - 178
حوزههای تخصصی:
قلندریه به عنوان شاخه ای از ملامتیه، سعی در تخریب هنجارهای متداول جامعه و رد مظاهر دینداری داشت تا صورتی از عبادات خالصانه و بدور از ریا و عوام فریبی را به نمایش بگذارد. قلندران با پشت پا زدن به ارزش ها و اصول اخلاقی همچنین سنت های متداول روزگار ،خود را از هر گونه قید و بندی آزاد و رها می ساختند. آن چه در افکار قلندریه نمود بارزی دارد ، زیر پا نهادن تابوهای اجتماعی است که حاصل آن در شعر فارسی، بازتاب یافته است. این پژوهش به بررسی مضامین قلندرانه و رندانه در اشعار عبدالباقی مجددی(باقی) می پردازد. عبدالباقی مجددی یکی از شاعران صوفی افغانستان است که در اشعار وی مضامین قلندری و رندی به وضوح دیده می شود .از جمله مضامین قلندری در غزلیات باقی می توان باده نوشی، می خواری ، می پرستی، تعریض و کنایه به زاهدان ریایی، شیخ و صوفیان مصلحت جو، رد مظاهر شریعت و دینداری، ترجیح دیر و میخانه بر خانقاه، مدرسه و مسجد را نام برد. رند در اشعار باقی با ویژگی هایی چون رندِ الست، رندِ باده نوش، رندِ بدنام، رندِ بی تکلف، رندِ بی دستار، رندِ زاهد ستیز، رندِ صوفی ستیز، رندِ عاشق، رندِ قدح نوش، رندِ شاهد باز، رندِ مست و رندِ می پرست ظاهر می شود.
تحلیل نگاه عرفانی به درد و رنج در گزیده متون عرفانی قرن های پنجم، ششم و هفتم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
90 - 104
حوزههای تخصصی:
در مجموعه عرفان و ادبیات، «درد و رنج» یکی از احساسات و هیجانات مهم در ساحت نفسانی انسان است. به لحاظ حیات کلی بشری نیز درد و رنج از وجوه تأثیربرانگیزی به شمار می آید. این مقوله خاص یکی از هفت مفهوم و مسائل اصلی انسان در طول تاریخ به صور گوناگون بوده است و با تمام مفاهیم درونی و ارتباط آن با مفاهیم مشابه، یکی از دغدغه های جدی انسان در هر زمان و مکانی بوده، هست و خواهد بود. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی درد و رنج از منظر ادبیات و عرفان در گزیده متون قرن های 5 و 6 و 7 می پردازد و هدف از آن آگاهی یافتن از نوع نگاه عارفان به این مقوله بنیادین بشر است. نتیجه اینکه منظور از درد و رنج، درد جسمانی و مادی نیست؛ بلکه دردی روحانی است و این درد در انسان اندیشه ورز، از پایه های رسیدن به کمال است و تجربه نوع انسان در طول عمر خود گواه آن است که زندگی بشر همیشه و در همه جا توأم با درد و رنج بوده است، اما درد روحانی انسان را می سازد و باعث کمال روح و معرفت او می شود، درک این درد نه تنها رنج آور نیست، بلکه لذت بخش و بالنده نیز هست. درد و رنج در آغاز باعث شوق حرکت در انسان می شود و سپس انسان را به آگاهی می رساند و در نهایت کمال روحی را در او ایجاد می کند.
تبیین ماهیت "فعل" درنوع غنایی (مطالعه موردی: منظومه های عاشقانه ازآغاز شعر فارسی تا پایان قرن هشتم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
115 - 134
حوزههای تخصصی:
پژوهش های تعیین انواع ادبی در ادب فارسی بسیار اهمیت دارد و بررسی مباحث دستوری کمک شایانی به شناخت بهتر و تفکیک انواع ادبی به ویژه نوع غنایی می کند. در این پژوهش تلاش می شود تا با بررسی مبحث "فعل" درنوع غنایی ماهیت فعل در منظومه های عاشقانه تبیین شود. براین اساس با داده های آماری وبررسی بنیادی به شیوه استقرای تام سعی دارد تا شاخصه های خاص فعل در نوع غنایی از سایر انواع ادبی را شناسایی کند و این ویژگی ها را در چهارده منظومه عاشقانه ازآغاز تاپایان قرن هشتم هجری بررسی نماید. این پژوهش درصدد است تا به این سوال پاسخ دهد که آیا "فعل" در نوع غنایی ماهیت خاص و ویژه ای دارد؟ نتایج نشان می دهد که ساختمان فعل در نوع غنایی ساده و وصفی است. فعل ساده کاربرد بیشتری در نوع غنایی دارد. همچنین شعرا برای ایجاد تحرک درتصاویر از فعل وصفی درنوع غنایی سودبرده اند. البته هرچه بسامد وجود فعل درابیات کمتر باشد، آهنگ آرام بیت افزایش می یابد و درنتیجه تصاویر، یکپارچه تر و با جزئیات بیشتری تشریح می شوند. بررسی جایگاه فعل در بیت یا مصراع نشان داد که در نوع غنایی، غالبا فعل در اواسط یا انتهای جمله قرارمی گیرد و آهنگ بیت افتان می شود. این آهنگ افتان، قطب غنایی اثر را قوت می بخشد.
وضعیت فضای حضور در برساخت هنری مؤلف-راوی غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
75 - 96
حوزههای تخصصی:
در عرفان عاشقانه مسأله مواجهه با نظام نشانه ها و کنش نشانه ورزی به نحو خاصی موجب بازنمایی و سامان بخشی به دالِ کلان جهان وحدت یا وضعیت حضور گردیده است؛ به طوری که کارکرد ارجاعی و قراردادی زبان به غیاب درآورده می شود و نشانه ها کارکرد رمزی و لایه های معنایی عمیق تری می یابند. وجوه دلالی تمثیل ها و استعاره های برسازنده فضای حضور به جهان پیش از هبوط به مرحله پیشازبان بازمی گردد؛ بر همین اساس تجربه حضور در بعد زمان بر محور زمان زیسته تجربه کننده و شکستن زمان و در بعد مکان با روساختی متفاوت و گذر از مکانی کنشی و فیزیکی به فضایی در ساحت تجربه شهودی نمود می یابد. از میان نوشتارهای عرفانی غزل های مولوی از منظر نشانه شناسی تمثیل ها و استعاره های برسازنده فضای حضور یا وحدت متنوع و چند لایه است. سؤال اصلی این نوشتار این است که برساخت هنری مؤلف- راوی غزلیات شمس در بازنمایی فضای حضور در رمزگان زبانی-روایی متن غزلیات شمس چگونه سامان یافته است؟ روش تحقیق به شیوه توصیفی تحلیلی و متناسب با معرفت شناسی حاکم بر متن است. نتیجه نشان می دهد که مؤلف- راوی غزلیات شمس با روایت پردازی مبتنی بر حضور هر کدام از تمثیل ها و استعاره های خرد و کلان را با ذیل وجوهی از دال های حوزه های زیستی و معرفتی در جهت تبیین ماهیت فضای رازناک، ابهام آمیز، غیرشفاف، بلعنده، نامتعین، تفکیک ناپذیر، بیکران و منبسط جهان وحدت به کار گرفته است
پوشیده گویی هنری در شعر مفتون امینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
لازمه هنر زیبایی است و با اعتقاد به اینکه شعر هم از اقسام هنر به شمار می رود، به زیبایی نیازمند است. عناصر و عوامل زیبایی شعر متعدد هستند و هر شاعری در هر دوره ای می کوشد تا شعرش آراسته به این عناصر باشد. موضوع اصلی این پژوهش بررسی علم بیان در شعر مفتون امینی است که به روش توصیفی- تحلیلی بر اساس منابع کتابخانه ای انجام شده است. در این مقاله با پرداختن به مؤلفه های تصویرسازِ ابهام، کنایه، تشخیص، استعاره، حس آمیزی، متناقض نما و تشبیه، تصاویر زیبای شعر مفتون تشریح شده است. وی با به کارگیری تمام شگردهای عناصر خیال انگیز و با نگرشی نوین، شعر خود را از تصاویر تکراری شعر سنتی رها کرده و با استفاده از صنایع بدیعی، موفق به خلق تصاویر بدیع و خلاقانه شده است. در مجموعه های «انارستان» و «فصل پنهان» زبان شاعر به سوی ابهام شاعرانه، ایهام و ایجاز حرکت می کند. مفتون تصاویر شعری و هنجارگریزی ها را برای تشخص بخشیدن به زبان شعرش به کار می گیرد تا سروده هایش را در هاله ای از ابهام بپیچد و ذهن مخاطب را برای درک آن به تکاپو وادارد. بدین ترتیب با شرکت دادن خواننده در اثر، برای وی جایگاهی خاص قائل می شود تا معنی متفاوتی در شعر بیابد.
جستاری کمّی و کیفی در مقالات روانشناسی شعر نظامی (1394- 1300ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
113 - 134
حوزههای تخصصی:
در آثار نظامی گنجوی، شاعر بلندآوازه سده ششم هجری، به روان شناسی شخصیّت های داستان ها توجّه ویژه شده است. جستار حاضر بر اساس منابع کتابخانه ای و روش توصیف، تحلیل و مقایسه، به این پرسش ها پاسخ داده که از1300تا1394(ش.)بسامد مقالات نظامی پژوهی روان شناسی چه روندی را طی کرده، پژوهشگران به کدام آثار نظامی بیش تر اقبال کرده اند و چرا و کدام حوزه های روان شناسی بیش تر مورد توجّه بوده و چرا؟ یافته ها نشان می دهد هرچه زمان پیش می رود، اقبال محقّقان به نقد روان شناسی آثار نظامی افزونتر شده است؛ هفت پیکر بیش از سایر آثار وی نقد شده که حاکی از عملکرد عامدانه یا غیرعامدانه نظامی در توجّه دادن مخاطبان به خصوصیّات روانی شخصیّتهای هفت پیکر است و آرای یونگ بیش از سایر نظریّات به کار رفته که به دلیل تناسب بیشتر این روش برای پژوهش در منظومه های نظامی است. گاهی نویسندگان شبه روان شناسی هایی را به عنوان تحلیل روان شناسانه آثار نظامی مطرح کرده اند که فاقد ارزش پژوهشی است.
تحلیل زیبایی شناختی رمان کلیدر از منظر نقد نو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
50 - 67
حوزههای تخصصی:
بررسی ماهیت و کارکردهای زیبایی در عرصه های گوناگون، موضوع «زیبایی شناسی» است. از دیدگاه زیبایی شناسی می توان گفت کارکرد اصلی زیبایی، ایجاد هماهنگی عاطفی میان انسان، طبیعت و جامعه است. از نظرگاه نقد نوی ادبی فقط آثاری، ادبی محسوب می شوند که در آن ها کارکرد زیبایی شناسی غالب باشد که اثبات می کند ادبیات نوعی از هنر است. این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به جست وجوی زیبایی شناسانه کلیدر از منظر نقد نو می پردازد و در پی انطباق مصادیق زیبایی شناسانه نوین بر این رمان و فهم و دریافت غنای هنری و کشف نهاد ادبی این اثر است. برای دستیابی به این مقصود، خودِ اثر؛ یعنی رمان ده جلدی کلیدر کانون توجه قرارگرفته و با قرائت تنگاتنگ و دقیق، شبکه های ارتباطی عناصر سازنده آن یررسی شده است. بر همین مبنا مفاهیمی چون تنش، لحن، پارادوکس، وحدت اندام وار و موسیقی های چهارگانه بیرونی، کناری، درونی و معنوی کلام تحلیل شده است. نتیجه اینکه وفور و ازدحام تصاویر، سازمان یافتگی موسیقایی گفتار و مضامین انسانی پرتکرار، بیان توصیفی، تجسم بخشی به تصویر موقعیت ها و وضعیت های زمانی و مکانی در حالتی ایستا با جزئیات ریز است که نمونه آن را در ریتم های کش دار و پرتکرار، اصوات برخوردار از درنگ های یکنواخت و طولانی و تک نوازی هایی ب ا فرکانس های مقطع و با تکرارهای جزءبه جزء در یک پاره از روایت، ی ا درآمدها و پیش درآمدهای ملایم و زمینه ساز می توان دید که نقش متعادل کننده توصیف های پرشور و شتاب را در بطن روایت ها بازی می کند که سطح ادبی رمان را به معیارهای هنری این نظریه ادبی نزدیک کرده است.
هویت زنانه دیگری در رمان "رقص در آینه شکسته" از مهری یلفانی با تکیه بر نظریه پسااستعماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
135 - 154
حوزههای تخصصی:
مردمحوری و امپریالیسم اشکال مشابهی از سلطه را علیه زنان که زیردست و غیر تلقی می شوند، به کار می برد که در بسیاری از ابعاد، مشابه و موازی یک دیگرند. رمان "رقص در آینه شکسته"، اثر مهری یلفانی، نویسنده زن مهاجر ایرانی، سعی دارد جامعه سنتی ایران و جامعه مدرن میزبان خود؛ یعنی کانادا را متقاعد به شنیدن صدای مخالف خود کند. او که همیشه و در طول حیات خود از سوی خانواده و جامعه، عنصری دست دوم، بیگانه، فرودست و دیگری تلقی می شده به طرح این مقوله در رمان خود می پردازد و رویکردی انتقادی نسبت به هر دو جامعه سنتی و مدرنِ میزبان دارد. در این مقاله، پاسخ به سوالِ چگونگی جلوه های "دیگری" و هویت زن مهاجر از دو منظر کلی در این رمان مورد تحلیل تاویلی و توصیفی قرار گرفته است و نشان می دهد که نه تنها در جامعه مرد سالار سنتی، مرد تصمیم گیرنده اصلی در همه امور برای زنان است و زن به عنوان دیگری، هویت انسانی خود را از دست می دهد بلکه در جامعه مدرنِ میزبان نیز، به مهاجران اعم از زن و مرد و به زن به طور اخص به عنوان فرودست نگریسته می شود و آنان باید تابع نظام و فرهنگی باشند که از سوی جامعه غربی مورد تایید و تاکید قرار می گیرد و در میان این دیگر انگاری ها است که شخصیت و هویت دوگانه زنان مهاجر شکل می گیرد که آن ها را به نوعی ندامت گزیرناپذیر از مهاجرت می کشاند.
سخنوری معشوق در غزل های پیروان سه گانه موفق سعدی؛ همام تبریزی، عماد فقیه کرمانی و ناصر بخارایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سعدی شیرازی شاعر غزل سرای قرن هفتم است که در تکامل غزل نقش بسیار چشمگیری دارد. شاعر از زبان عاشق روایتگر حالات و سخنان معشوق است. همام تبریزی، عماد فقیه کرمانی و ناصر بخارایی سه شاعر بسیار تأثیرپذیر از سعدی و برخاسته از سه ناحیه مختلف با لهجه های گوناگون اند. دلیل انتخاب این شاعران، تأثیرپذیری از شیوه سعدی و میزان توفیق شان در این تأثیرپذیری بوده است. مسأله اصلی پژوهش یافتن پاسخ برای این پرسش هاست که چگونه سخنان معشوق در غزل های سه شاعر مذکور انعکاس یافته است؟ تفاوت ها و شباهت های بیان آنها در نقل سخنان معشوق چیست؟ بر این اساس، با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای سخنان معشوق طبقه بندی و تحلیل شده است. نتیجه بررسی ها آشکار نمود که معشوق سخنور غزل با زبان غمزه و زبان بدن سخن می گوید و زمانی با کلام و یا نوشتن نامه، با شاعر گفتگو می کند گاه شاعر کلام او را ساده بیان می کند زمانی به کلام او اطناب می بخشد. مخاطب اصلی سخن معشوق، عاشق است و گاه عناصر زمینی و آسمانی مورد خطاب اویند. عاشق طالب وصال است و معشوق خواهان فراق زمانی عاشق با معشوق موافق و گاهی ناموافق است. شاعر جهت بزرگداشت معشوق با لوازم صورخیال به مزّین کردن کلام او می پردازد.
بررسی استعاره مفهومی دریا و متعلّقات آن در دیوان عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تا پیش از پیدایشِ زبان شناسی، استعاره فقط یک ویژگی زبان ادبی- به ویژه شعر- محسوب می شد؛ امّا مطالعات شناختی در زمینه استعاره این دیدگاه سنّتی را گسترش داده است. در این پژوهش که با روش تحلیلی و توصیف زبان شناختی و با تحلیل ابیاتی از دیوان عطار انجام شده است، پس از معرفی رویکرد شناختی به استعاره، برخی از استعاره های مفهومی با قلمرو مبدأ «دریا و وابسته های آن»، به عنوان یکی از پرکاربردترین تصاویر شعری در دیوان عطار ، براساس نظریه استعاره مفهومی مطابق با تقسیم بندی قاسم زاده، در قالب استعاره های «ساختاری»، «هستی شناختی»، «جهت یابی»، «ظرفی» و «شخصیت بخشی» بررسی شده است. سؤال اصلی این پژوهش این است که نوع و شیوه کاربرد استعاره دریا و متعلّقات آن در دیوان عطار براساس نظریّه استعاره مفهومی چگونه است و هدف عطار از کاربرد این استعاره ها چیست. بیشتر استعاره های اصلی عطار شامل سه «نگاشت» است: «انسان قطره است»، «دل دریاست» و «عشق دریاست». مراحل شناخت و دریافت اندیشه عطار، حول محور مفهومی سازی «انسان»، «دل» و «عشق» جریان دارد. فراوانی قلمروهای مقصد از آن جهت است که از نظرگاه عرفا و ازجمله عطار، همه احوال بر «دل انسان عاشق» وارد می شود. انتخاب قلمروهای مبدأ دریا نیز بیانگر دیدگاه عرفانی عطار درباره دریاست. تمایلات عرفانی عطار در انگیزش استعاره های او بسیار مؤثر بوده؛ به همین دلیل جانب زیبایی شناسی این استعاره ها بسیار کم رنگ است.
بررسی تطبیقی رساله قشیریه و تذکره سیرالاولیاء بر مبنای نظریه ترامتنیت ژرار ژنت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
102 - 114
حوزههای تخصصی:
از آنجا که متون عرفانی مبتنی بر آیات و احادیث و اقوال مشایخ است، بیش از دیگر متون می توان روابط ترامتنیت را در آنها جستجو کرد. هدف این جستار، بررسی و تحلیل روابط و مناسبات ترامتنی رساله قشیریه و تذکره سیرالاولیاء است. روش پژوهش تطبیقی-تحلیلی و مبتنی بر نظریه ترامتنیت ژرار ژنت است. پرسش های تحقیق این است که کدام یک از انواع رابطه ترامتنی در سیرالاولیاء وجود دارد و این اثر چگونه با رساله قشیریه رابطه گفتگومندی ایجاد کرده است. حاصل پژوهش نشان داد که هدف میرخرد کرمانی از برقراری رابطه ترامتنی آگاهانه، خلق یک اثر هم تراز با رساله قشیریه بوده است. از انواع ترامتنیت، رابطه بینامتنیّت صریح، پنهان و ضمنی در سطح مضامین و نقل روایات، رابطه پیرامتنیت در ساختار کتاب و آستانه ها (عناوین اصلی و فرعی و فصول و ابواب و مقدمه ها)، رابطه سرمتنیت در سبک و زبان کتاب و پیوند بیش متنیت از نوع برگرفتگی بوده و در کاربرد اصطلاحات عرفانی، آیات و احادیث، حکایات و اقوال مشایخ است.
ظرافت گزینش واژگان و ترکیبات غزلیات حافظ در نقد کردار زاهدان و صوفیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
189 - 208
حوزههای تخصصی:
حرفه اصلی حافظ شاعری است، اما تعداد اشعار باقی مانده از وی چندان زیاد نیست. بیشتر وقت و مساعی حافظ صرف گزینش واژگان و ترکیبات، متناسب با کلیّت و بافت غزل شده است. یکی از مهم ترین عواملی که موجب شده درباره دیدگاه حافظ نسبت به صوفیه و مفاهیم و مصطلاحات خانقاهی در اشعار وی اختلاف نظر به وجودآید، عدم دقت در حُسن انتخاب و شیوه کاربرد این تعابیر است. در این پژوهش، براساس دیدگاه فرمالیست ها و ساخت گرایان به مواردی توجه کرده ایم که محققان و شارحان غزل حافظ، متعرض حُسن انتخاب تعابیر حافظ درباره نقد کردار زاهدان و صوفیان نشده اند یا اینکه سخن حافظ را درموردِ زاهد، صوفی و شیخ در وجه مثبت تلقی کرده اند و از طنز گزنده حافظ غافل شده اند. مسئله اصلی مقاله مبتنی بر لزوم دقت در شیوه انتخاب تعابیر و مفردات حافظ در حوزه زهد و عرفان است. نتیجه تحقیق نشان می دهد بسیاری از ظرافت های سخن حافظ ازجمله ایهام یا ترکیب عناصر صوفیانه با عناصر میخانه، برای ایجاد تأثیر بیشتر در طنز نسبت به صوفی، زاهد یا مدعیانی است که از امور معنوی سوء استفاده می کنند.
نگارش خودکار، جلوه ای از سوررئالیسم در آثار منظوم عرفانی (مورد مطالعه: سیرالعباد الی المعاد، منطق الطّیر و دفتر سوّم مثنوی معنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
59 - 74
حوزههای تخصصی:
نگارش خودکار به عنوان یکی از اصول اساسی سوررئالیست ها، در آثار عرفانی که حاصل تجربه های شخصی و شهودی و لحظه های شور و هیجان شدید عاطفی است، از اهمیت خاصی برخوردار است. در چنین نگارشی، نویسنده مغلوب احوال خویش است و به جهت غلبه عواطف و هیجان های ناشی از تجربه عرفانی بر فرآیند خلق سخن تسلط ندارد. این شیوه نگارش در آثار کسانی چون سنایی، عطّار و مولوی که سخن آ ن ها معمولاً حاصل لحظات شور و جذبه و جنون عاشقانه است، نمود بارزی یافته است. لذا در این پژوهش، تلاش می شود تا به شیوه توصیفی - تحلیلی، مهم ترین اصل سوررئالیست ها یعنی نگارش خودکار در مثنوی های سیرالعباد الی المعاد سنایی، منطق الطّیر عطّار و دفتر سوّم مثنوی مولوی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. چنین می نماید که هر سه شاعر در لحظه های شور و جذبه و هیجان های تند عاطفی خویش، تحت تأثیر عشق و جذبه و الهام به بیان عواطف پرداخته اند که بیانگر تجربه هایی از نوع سوررئالیسم ناب به شمار می آید و گواه نبوغ راستین و عاطفه و نگرش عمیق آ ن هاست که با تمام گسستگی ها و آشفتگی هایشان، از روحی واحد و یگانه سرچشمه می گیرد.
تحلیل کاربرد حسن تعبیر در خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
155 - 170
حوزههای تخصصی:
حکیم نظامی گنجوی سراینده ای صاحب سبک و شاعری جریان ساز در آفرینش منظومه های غنایی در تاریخ ادبیات فارسی است. خسرو و شیرین نخستین منظومه غنایی شاعر، داستان دلدادگی، عشق و هوس و نمونه درخشان تن کامه سرایی در شعر فارسی است. این جستار به تحلیل کاربرد حسن تعبیر در خسرو و شیرین می پردازد و در صدد است تا به این پرسشها پاسخ دهد که: حسن تعبیر برای بیان و بازنمایی چه موضوع هایی در خسرو و شیرین به کار رفته است؛ حسن تعبیر از طریق چه شگردهای ادبی و بلاغی در خسرو و شیرین بازتاب یافته است و چه عواملی زمینه و بستر شکل گیری حسن تعبیر در خسرو و شیرین را فراهم ساخته است. نگارندگان داده های تحقیق را از متن داستان به روش استقرای تام استخراج کرده و به روش توصیفی تحلیلی به تبیین کاربرد حسن تعبیر در منظومه پرداخته اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که موضوعاتی مانند واژگان و مفاهیم تابو، امور هراس انگیزی همچون مرگ، بیماری و پریشان حالی و توصیفات عشقبازی و هوسرانی در متن داستان با بهره گیری از حسن تعبیر بیان شده است و شاعر از شگردهای بلاغی استعاره، تشبیه و کنایه در بیان مفاهیم ممنوع و تنش زا استفاده کرده است و کوشیده است از این طریق وجهه خود و مخاطبان بالفعل و بالقوه داستان را حفظ کند.
غم و شادی و جلوه های آن در ایران پیش از اسلام (بر حسب متون مذهبی، مستندات تاریخی و آثار ادبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
49 - 68
حوزههای تخصصی:
این مقاله در پی آن است که نشان دهد در ایران پیش از اسلام چه اندیشه هایی در مورد غم و شادی وجود داشته و انگیزه و علل تبلیغ و نمود اجتماعی و عینی این اندیشه ها چه بوده است. برای این مقصود، با روش توصیفی تحلیلی و برحسب متون دینی، منابع تاریخی و آثار ادبی به مسئله پرداخته شده است. از حیث مذهبی، شادمانی امری قدسی و آسمانی به شمار رفته و حکم ابزاری را داشته است که با آن می توان بر مظاهر اهریمنی و اندوه غلبه کرد. بااین حال غم گرایی کارکردهای مثبتی از جمله تقویت حس انتقام و ایجاد شوق بازگشت به عالم معنوی(از طریق غم غربت) نیز داشته است. از منظر اسناد تاریخی شیوه مداراگرایانه و تساهل پادشاهان هخامنشی با ملل تحت سلطه خود، و در عهد ساسانی فرامین برخی پادشاهان چون بخشودگی خراج و رعایت عدالت موجب رواج جلوه هایی از شادمانی و دوری از اندوه جمعی در سراسر سرزمین بوده است؛ هرچند نظام طبقاتی اندوه عمیقی ایجاد می کرده است. در آثار ادبی، بزرگان راهکارهایی چون تاکید بر ناپایداری زندگی و توجه به قناعت را برای رهایی انسان از غم توصیه کرده اند.
چهره دوگانه «مطرب» در ادب فارسی (با تاکید بر ادب عرفانی تا سده هشتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
27 - 48
حوزههای تخصصی:
در بخش بزرگی از ادب فارسی مخصوصاً شعر، تیپ «مطرب» حضور برجسته دارد. حافظه شعری ایرانی مأنوس با ادب کلاسیک (سعدی و حافظ و مولوی)، سیمایی بشکوه و اثیری از او می یابد، اما به محض ورود به سطح زبان جامعه، متوجه بار معنایی تحقیرآمیز آن می شود. این تحقیق در پی آن است تا با بررسی متون مشهور ادبی تا سده هشتم، به این سؤال های اصلی پاسخ دهد: «مواجهه دوگانه با «مطرب» در ادب و فرهنگ قدیم ایران چگونه نمود می یابد؟»، «آبشخورهای این رویارویی متناقض کدام است؟» این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی و با اسناد کتابخانه ای انجام شده و دایره زمانی آن از آغاز ادب فارسی دری تا سده هشتم است. فراوانی منابع ادبی، نویسنده را وادار کرده تا به امهات متون بپردازد. نتایج تحقیق نشان می دهد که در بخشی از ژانر ادب عرفانی و ادب درباری، مطرب چندان چهره ارجمندی ندارد، اما در سایر ژانرها، چهره او تابناک و ارزشمند است. آنچه باعث ایجاد سیمایی منفی از مطرب در ادب صوفیانه شده، علاوه بر تأثیر نصوص دینی در شکل گیری این نگاه، توأمانی مطربی با حواشی فساد آلود بزم های طرب و درآمیختگی مفهوم مطرب و لولی است.
تحلیل محتوایی جریان شعری نمادگرای نسل سوم شعر بعد از نیما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
123 - 140
حوزههای تخصصی:
نمادگرایی، هنر بیان افکار و عواطف شاعرانه، نه از راه بیان بی پرده و نه به وسیله تشبیه آشکار آن افکار و عواطف به تصویرهای ملموس و عینی، بلکه از طریق اشاره نامحسوس واژگانِ خاص برای ایجاد آن عواطف و افکار در ذهن خواننده است. در این پژوهش، جریان شعری نمادگرایی نسل سوم شعر بعد از نیما از قبیل محمدعلی سپانلو، منصور اوجی، علی باباچاهی و سید علی صالحی بررسی و تحلیل محتوایی شده است. سؤال اصلی در این پژوهش، بررسی چگونگی جریان شعری نمادگرای نسل سوم بعد از نیما در دهه های 80-60 از نظر ساختار و محتواست. روش انجام تحقیق، تحلیلی- توصیفی و با استناد به منابع کتابخانه ای و آثار شعری شاعران مورد بحث بوده و نتایج بیانگر آن است که نمادگرایی شاعران نسل سوم پس از نیما آگاهانه بوده و به منظور تقویت محتوایی شعر صورت پذیرفته و از نظر ساختار محتوایی دارای مفهوم محدودتری نسبت به دوره های قبل بوده است. همچنین تنوع نمادهای تاریخی و اسطوره ای، نمادهای اجتماعی، طبیعی، حیوانی و انسانی بیانگر تسلط شاعران مورد نظر در این زمینه است.
هستی شناسی واجد شیرازی با تأکید بر سه مفهوم مرگ اندیشی، تقدیرگرایی و پوچ گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
141 - 170
حوزههای تخصصی:
هستی شناسی، اصطلاحی است که برای شناخت وجود از آن استفاده می کنند. این مفهوم که یکی از مباحث مهم فلسفی است، به شعر نیز راه یافته است؛ چراکه شعر همواره بستری مناسب و مستعد برای فهم آسان تر مسائل فلسفی بوده است. شعر والاترین هنری است که می تواند بیانگر نوع نگاه و جهان بینی شاعران نسبت به زندگی و مسائل مطرح شده در آن باشد؛ به همین دلیل برای کشف افق هستی شناسانه هر شاعر باید به شعر او رجوع کرد. در این مطالعه با روش توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ به این سؤال اساسی هستیم که مفاهیمی مانند «مرگ اندیشی»، «تقدیرگرایی» و «پوچ گرایی» در آسمان اندیشه و هستی شناسی واجد شیرازی، شاعر قرن چهارده خورشیدی چه بازتابی دارند. براساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین ادعا کرد که واجد، شاعری مرگ اندیش است و مرگ اندیشی را به مخاطبان خود توصیه می کند. او نگاه متناقضی نسبت به مرگ دارد و مرگ را از دو وجهِ خوشایند و ناخوشایند آن مورد توجه قرار داده است. همچنین بر اساس یافته های حاضر، واجد شاعری تقدیرگراست که با وجود اشاره های اندکی که به قدرت اختیار و اراده بشر داشته است، چیرگی و تسلط تفکر جبرگرا در کل اشعارش نمایان است. به دلیل اندیشه های توحیدی و دین گرایانه، واجد نمی تواند به صورت کامل در زمره پوچ گرایان قرار بگیرد؛ اما وجود عواملی چون ناشناختگی راز هستی و شک و تردیدهای فلسفی و دینی، او را به اندیشه های پوچ گرایانه نزدیک کرده است.
کارکرد جمله های استفهامی در شعر فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
209 - 224
حوزههای تخصصی:
یکی از پایه های اساسی علم معانی، بررسی چگونگی القای سخن به مخاطب است و هر نویسنده و شاعری سعی می کند از ابزار مختلف همچون امر، نهی و پرسش برای بیان مقصود بهره بگیرد. با توجه به اینکه هدف از پرسش در زبان خبر، طلب آگاهی است و ارائه پیام به طورمستقیم، چندان هنری و تأثیرگذار نیست؛ بنابراین مسلّم است که پرسش در ادبیات به ویژه شعر، در مفهوم اصلی خود به کار نرود و دارای اغراض ثانوی باشد. با توجه به اهمیت این موضوع، این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، با هدف بررسی استفهام انکاری در آثار فروغ فرخزاد و در پی پاسخ دهی به این سؤال اساسی است که استفهام انکاری در شعر فروغ در کدام معانی ثانوی و با چه مفاهیمی مطرح شده که باعث دو معنایی یا چندمعنایی جملات شده است؟ به همین سبب، این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ دهی به این سؤال اصلی است که جملات پرسشی شعر فروغ چه معانی ثانوی دارد و در چه مفاهیم مختلفی به کار رفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که هشت معنای ثانوی برای استفهام انکاری در شعر فروغ فرخزاد وجود دارد و به این نتیجه دست یافتیم که بالاترین معنای ثانوی استفهام انکاری در معنای تعجب و کم بسامدترین آن در معنای پشیمانی بوده است که 9 مورد در معنای تعجب، 3 مورد در معنای حسرت، 2 مورد در معنای هشدار و تذکر، 4 مورد در معنای دردمندی، 2 مورد در معنای اندوه، 1 مورد در معنای پشیمانی، 2 مورد در معنای جرأت و 3 مورد هم در معنای تمنّاست.