فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱٬۰۰۵ مورد.
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال نوزدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۲
149 - 181
حوزههای تخصصی:
در نسل سوم نشانه شناسی، توجّه خاصی به نظام های معناورزی، تولید و انتقال معنا شده و با رویکردهای مختلف، سازوکارهای معناپردازی مورد مطالعه قرار گرفته است. یکی از این رویکردها، نشانه شناسی فرهنگی است که با تمرکز بر نشانه های یک فرهنگ، فرایندهای فرهنگیِ معناساز را بررسی می کند. در این پژوهش با معرفی ابرالگوی معناساز «فرهنگ طبیعت »، سازوکارِ تولید معنا در متن عرفانی کشف المحجوب ، به روش توصیفی تحلیلی در چهارچوب دیدگاه نشانه شناسی فرهنگی تبیین می شود. نتایج حاکی از آن است که بنیان مطالب کشف المحجوب بر مدار ابرالگوی معناساز «فرهنگ طبیعت» و از عمق معتقدات ایدئولوژیکی و فرهنگی هجویری نشأت گرفته است. وی برای این کار از سه زیر الگوی «فرهنگ/ پادفرهنگ»، طرح «کوسموس» یا نظمی عرفانی در برابر غیاب یا نفی آن و «خود / دیگری» بهره برده است. به منظور تثبیت و هویت سازی، الگوی «فرهنگ/ پادفرهنگ» برای جناح بندی و ارزش گذاری دالّ های حوزه فرهنگ عرفانی و انباشت پدیدارهایی در قالب پادفرهنگ به کار برده می شود. چینشِ پرشمار دوگان های نظم مندی بی نظمی نیز در این متن، حکایت از غالبیّت و ارجمندی نشانه های حوزه عرفان داشته و حیطه مقابل را فضایی غیر اصیل و مغلوب نشان می دهد. همچنین از طریق ضبط کنش های مشایخ صوفیه در جایگاه آرمانی ترین «خود» و با برساختِ بیشترین میزان دشمنی با نفس انسانی و شرح دقایق شناخت و مواجهه با آن، دورترین دیگری در پرتو الگوی «خود/ دیگری» ساماندهی می شود.
تحلیل و واکاوی نقض حقوق بشر دوستانه در دوران دفاع مقدس از منظر ادبیات پایداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
199 - 230
حوزههای تخصصی:
جستار پیش رو در ارتباط با انعکاس مضامین حقوق بشردوستانه در ادبیّات پایداری در دوران دفاع مقدس انجام شده است. بدین منظور و با بهره گیری از روش تحلیل محتوا و مطالعات کتابخانه ای از میان آثار منظوم و منثور منتخب و برجسته که مسائل و مشکلات جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را در قالب شعر یا داستان به تصویر کشیده اند، مورد ارزیابی قرار داده ایم. مؤلفه های حقوق بشردوستانه با استناد به قواعد و مقررات بین المللی چون آزادی و امنیت، آرامش روحی و جسمانی، منع به کارگیری تسلیحات شیمیایی و حقوق اسرای جنگی از اهمّ مطالبی است که در این جستار مورد توجه قرار گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که شاعران و نویسندگان ادبیّات پایداری و جنگ تحمیلی در کنار توجه به مفاهیم دینی چون شهادت، ایثار، ازخودگذشتگی، فرهنگ عاشورا و… به اصول و مبانی اساسی و حقوقی انسان ها در جنگ بسیار توجه داشته اند و بر مبنای ارزش ها و هنجارهای اخلاقی آسیب روحی و روانی به ملّت بی دفاع ایران و بد رفتاری با اسیران و نقض قواعد و مقررات بین المللی در خصوص استفاده نامشروع از تسلیحات شیمیایی را محکوم نموده اند.
بررسی تطبیقی جلوه های پایداری مادرانه در رمان پسااستعماری (مطالعه موردی: رمان های «دلبند» و «هزاران خورشید تابان »)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
135 - 164
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی تحقیق پیشرو همتافتی و پویایی مقاومت مادرانه شخصیت های سته و مریم در رمان های «دلبند» و «هرازان خورشید تابان» اثر تونی موریسون و خالد حسینی است که در برابر گستره گفتمان روایی پسااستعماری به تصویر کشیده شده است. پرسش اصلی تحقیق این است که نمودهای پایداری در این دو رمان پسااستعماری چه است و نویسندگان این دو رمان چگونه پایداری مادرانه را پردازش کرده اند. هدف این جستار بررسی قدرت مقاومت به عنوان یک سازوکار فرهنگی سازنده، نقش محوری سته و مریم در حک کردن هویت های خودمختار که زیر سایه ظلم ناشی از نظام مردسالاری و گفتمان نواستعماری آمریکا قرار دارند، بررسی می شود. با پیوند مفهومی تأثیر مادر در ایجاد پایداری منسجم، شخصیت سته و مریم را می توان به عنوان یک معمار تعیین کننده در یک صدایی روایت های مخالف و ضد هژمونیک استعمار نو که برای زایش هویت فردی و نسلی حیاتی است، برجسته کنیم. این پژوهش به روش تحلیل محتوا به صورت کتابخانه ای صورت گرفته است و با الهام از نظریه های گایاتری اسپیواک و مفهوم مقاومت از دیدگاه او و بر مبنای ادبیات تطبیقی مکتب امریکایی به ارزیابی تجربیات قهرمانان این دو رمان سته و مریم در مواجهه با ظلم مضاعف استعمار نو و نقش مادر در ایجاد بنیاد هویت برای فرزند دلبند و عزیزه می پردازد. همان طور که از نام فرزندان پیداست، در هر دو رمان هر دو عزیزه و دلبند هستند و این انتخاب تعمدی بوده است و حاکی از آن است که در برابر استعمار باید از فرزندان دلبند خود دفاع کنیم. عنصر مقاومت در این مقاله از طریق یک تحلیل مقایسه ای دقیق، بر قدرت دگرگون کننده شخصیت های سته و مریم و ریشه یابی آگاهی جمعی نسبت به مقاومت تأکید می کند و به یک الگوی نوظهور از شکل گیری هویت اشاره می کند و در پایان به این نتیجه می رسد که همانند مریم، سته نیز تحت تأثیر عشقی پایدار، ساختارهای اجتماعی برخاسته از سیاست های نوین استعمار نو را بازخواست می کند و جوهر آزادی، زندگی و هویت را مورد پرسش قرار می دهد؛ درحالی که اقدام فداکارانه مریم به دنبال محافظت از آینده ای نوبنیاد است، سته با کشتن دلبند قصد دارد آینده ای تاریک را از صحنه زندگی دلبند حذف کند؛ آینده ای از ذلت و خواری زیر چکمه های استعمار. حرکت سته به مفهوم واقعی کلمه همان هیهات منّا الذلّه است. این اقدام سته اوج عزت نفس و مقاومت وی در برابر استعمار است.
بررسی انتقادی برخی از پژوهش ها و اظهارنظرها درباره شاهنشاهنامه صبا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
117 - 142
حوزههای تخصصی:
شاهنشاهنامه، منظومه ای حماسی از فتحعلی خان صبا است که تاریخ ایران در دوره سلطنت فتحعلی شاه قاجار را دستمایه آفرینش اثری ادبی قرار داده است. البته دامنه تاریخی اثر از سقوط اصفهان تا اواخر دوره اول جنگ های ایران و روس را در بر می گیرد. این منظومه طولانی، به رغم اهمیت، تا کنون چنان که باید مورد توجه و بررسی قرار نگرفته است. نقدهای نوشته شده بر شاهنشاهنامه، کمتر به کل اثر نظر داشتند و به نظر می رسد، بیشتر نویسندگان آن به طور کامل متن این منظومه را نخوانده اند. این نقدها بیشتر براساس متن گزیده منظومه نوشته شده و به این علت دچار خطاهای فاحش محتوایی و تاریخی شده اند. این مقاله، به مطالعه حدود بیست پژوهش انجام شده در صد سال اخیر، درباره شاهنشاهنامه پرداخته و کوشیده است تا با بررسی اشکالات و خطاهای آن متون، نقدهای شاهنشاهنامه را نقد کند. دستاورد پژوهش، بیانگر آن است که عمده نقدها، بدون توجه به کل اثر و نکات تاریخی مرتبط با آن، اشتباهاتی مرتکب شده و این اشتباهات از طریق نقدهای هر عصر، به نقدهای دوران سپسین راه یافته اند.
فراخوانی کهن الگوی مادر در شعر مقاومت افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
201 - 232
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر آن است تا کهن الگوی مادر را به عنوان قوی ترین و حیاتی ترین کهن الگویی که در ناخودآگاه روان تأثیر شگرفی می گذارد، به منزله مهم ترین و بارزترین کهن الگوی شعر مقاومت افغانستان، نقد و بررسی کند و پس از شناسایی نمودهای آن، نسبت آنها را با اندیشه مقاومتی شعر پایداری بکاود. روش پژوهش مقاله توصیفی- تحلیلی با رویکرد محتوایی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای است. نتایج پژوهش نشان می دهد که کهن الگوی مادر در شعر مقاومت افغانستان به صورت های گوناگون در دو دسته طبیعی (زمین، وطن، خورشید، دریا، آب و...) و واقعی (مادر، زن، حوا و...) جلوه یافته اند. نمودهای طبیعی آن سودمند و یا اهریمن خوی اند. فراخوانی کهن الگوی مادر در شعر مقاومت افغانستان به عواملی چون تجاوز روس و جنگ های درازدامن این کشور بازبسته است. شاعران در بازتاب خرابی ها، قحطی، ناباروری و زیانکاری برخاسته از جنگ، بازگویی درد و رنج ملت افغانستان و رسواسازی عاملین آنها، سیاه نمایی چهره های استعمارگرِ بیگانه و نکوهش خائنان داخلی حکومت دست نشانده، جنگ های درون مرزی، و ... سرانجام برای تشجیع مبارزان و ستایش قهرمانان و ایجاد روحیه ملی در دفاع از وطن، نیت مندانه، نمودهای کهن الگوی مادر را به کار می بندند. بررسی ها نشان دهنده آن است که کاربرد این میراث سنتی به شعر مقاومت غنا و ژرفا بخشیده است.
تحلیل مردم شناسی اساطیری و دینی آیین های وَر در جنوب کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال نوزدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۲
89 - 119
حوزههای تخصصی:
وَر یک آزمایش ایزدی یا داوری ایزدی بوده است که در دین مزدیسنا از سوی داوران برای اثبات راست گویی یا حقانیت شخصی اجرا می شده است. آیین وَر، تنها ویژه ایرانیان نبوده بلکه در اروپا تا سده های میانه رواج داشته است. در فرهنگ اساطیری و دینی جنوب کرمان از گذشته تا امروز برای اثبات راست گویی و حقانیت خود از آیین وَر، به شیوه های مختلف نظیر لقمه نویسی، تخته گردون، کاسه گردون، قسم چار و غیره بهره برده اند. هدف پژوهش حاضر معرفی و شناخت کارکرد آیین های وَر و شیوه اجرای آن در این منطقه است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی، با گرداوری اطلاعات اسنادی و مصاحبه با افراد بومی آن منطقه است. نتایج پژوهش نشان می دهد که آیین های وَر، در فرهنگ عامه ریشه حماسی و تاریخی دارد و سرمنشأ آن را می توان در متون حماسی دینی و اساطیری نظیر شاهنامه و اوستا پیدا کرد که در گذر زمان همانند سایر آیین ها دچار تغیر و تحول شده اند.
مواجهه نظام دانایی ایرانی یونانی در روایت های مده آ و سهراب با تکیه بر گفتمان قدرت میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
155 - 185
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در نظر دارد با تحلیل گفتمان قدرت در دو نمایش نامه مده آ اوریپید و داستان سهراب شاهنامه فردوسی، به تبیین وجوه اشتراک و افتراق دو جهان بینی در دو اثر مذکور بپردازد. روش پژوهش حاضر تحلیلی تطبیقی و اطلاعات لازم برای سنجش نمونه ها به شیوه ای کتابخانه ای و به واسطه ابزار تحلیل گفتمان انجام گرفته و هدف از آن یافتن فصل ممیز این دو اپیستمه از حیث مفهوم قدرت است. به نظر می رسد می توان نتایج حاصل از این مطالعه تطبیقی را نیز به مثابه نمونه هایی، به جهان معرفت شناسانه و گفتمان غالب در روح دو جغرافیای فرهنگی یونان کلاسیک و ایران تعمیم داد. رویکرد نظری بحث برگرفته از آراء میشل فوکو و مفهوم گفتمان قدرت در اندیشه وی است. شواهد این تحقیق گویای این واقعیت هستند که به رغم وجود مؤلفه های مشابه در اپیستمه هر دو اثر، در هر دو ساحت خدایگانی و انسانی از مفهوم تقدیر و مرگ تا عشق، اصالت و خردورزی، نقطه تمایز بنیادین آن ها در تبیین گفتمان قدرت، رویکردشان در پذیرش یا تقابل با گفتمان قدرت متعالی خدا یا خدایان است. اگر فردوسی در داستان سهراب، تقدیر یزدان را عامل فرجام پایانی می داند، در مقابل اوریپید، مده آیی می آفریند که در مقابل گفتمانِ غالبِ سنتیِ نهادینه شده می ایستد و حتی حاضر است فرزندانش را سر بریده، خدایان را همراه کرده و شکوه مندانه سوار بر ارابه خدایان گردد.
بررسی و تحلیل اندیشه پایداری در متون منثور عرفانی از قرن پنجم تا قرن هفتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
27 - 60
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات قابل توجّه در متون عرفانی، بررسی روابط عرفا با حاکمان زمانه و چگونگی برخورد با آنان است. در بادی امر به نظر می رسد که عرفا با سیاست بیگانه اند و عرفان که از مقوله معنا، کشف و شهود، خلوت و خلسه است، با سیاست که پدیده ای بیرونی، عمومی، اجتماعی و مرتبط با زندگی و معیشت انسان هاست؛ قابل جمع نیست و رابطه ای بین معنویت گرایی و عرفان با سیاست ورزی وجود ندارد. بررسی متون عرفانی نشان می دهد که علاقه مندی عارفان به سرنوشت انسان و سعادت و شقاوت او که به گونه ای با شیوه اداره کشور مرتبط است، آنها را به واکنش در برابر سیاست و حکومت واداشته است. بسیاری از بزرگان عرفان در آثار خود به پایداری سیاسی پرداخته و دیدگاه خود را نسبت به مسائل سیاسی و گردانندگان حکومت بیان نموده اند. مؤلّفه هایی چون: توصیه حاکمان به عدالت ورزی، ستم ستیزی، انتقاد از حاکمان، حق گویی در برابر حاکمان ظالم و پایداری در برابر قدرت های حاکم، بیانگر نقد و اعتراض به رفتار حاکمان و پایداری سیاسی عرفا می باشد.
جلوه های پایداری در کتاب سیرنگ مشفق کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
173 - 197
حوزههای تخصصی:
مشفق کاشانی از شاعران دوره معاصر است که بسیاری از سروده های خود را در موضوع دفاع مقدّس، شهادت، ایثار و حماسه سازی رزمندگان سروده است. در این جستار به بررسی جلوه های پایداری در اشعار مشفق کاشانی پرداخته می شود و نویسنده در پی آن است تا میزان نمود جلوه های پایداری را در شعر این شاعر به تصویر بکشد. روش در این پژوهش تحلیلی-توصیفی از طریق یادداشت برداری کتابخانه ای است و واحد تحلیل مضمون در نظر گرفته شده است. نتایج اولیه حاکی از آن است که جلوه های برجسته در اشعار مشفق عشق به وطن، یادآوری حماسه عاشورا و همچنین حماسه قدس، دعوت به مبارزه، ستایش آزادی، ستایش شهید و شهادت و طرح اسطوره های ملی و تاریخی می باشد. بهره گیری از محرک های گوناگون برای برانگیختن مردم و کشاندن آنان به جنبش های پایداری یکی از مهم ترین ویژگی های اشعار مشفق کاشانی است، محرک های مؤثری چون میهن، ملّت، ناموس، غیرت، دین، اسلام، قرآن، اسطوره ها و هر آن چه که در نزد مردم احترام و قداستی خاص دارد.
نمودها و خویشکاری فرّه در اقتباس های محمّدرضا یوسفی از شاهنامه با رویکرد بوم گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرّه یکی از مفاهیم اسطوره ای است که رابطه انسان و طبیعت را به خوبی نمایان می کند. این نیروی اَهورایی که به باور انسان های دوره اسطوره ، در همه موجودات (انسان و حیوان) سَرَیان دارد، سبب به کمال رساندن خویشکاری های خود می شود.در شاهنامه فردوسی این نیرو گاهی با نمادهای جانوری همراه است و هم گامی انسان و طبیعت را در دوره اسطوره ای در جهت برقراری نظم و نجات طبیعت از سلطه ضدّ طبیعت آشکار می سازد. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی به کنش گری های فرّه با نمودهای جانوری پرنده (سپیدا) و برّه (فرهان) در ایجاد نظم، نجات انسان و طبیعت از تسلّط ضدّ طبیعت (دیوان، خشک سالی، سرمای سخت و...) با اقتباس محمّدرضا یوسفی از شاهنامه فردوسی برای کودکان و نوجوانان می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که یوسفی با رویکردی زیست محورانه، نمادهای جانوری فرّه را در ساحتی اسطوره ای برای مخاطبان خود بازنمایی کرده است. بنابراین، فرّه در این آثار بخشی از طبیعت است که با مقابله با شرور و برگرداندن نظم گیتی، هم زمان به بقای انسان و ناانسان یاری می رساند. نقش فرّه بعدها در ادوار تاریخی تغییر می یابد و در خدمت نظم سیاسی و اجتماعی قرار می گیرد.
مطالعه تطبیقی شاخصه های نظریه بهزیستی در غزلیّات حافظ بر پایه روان شناسی مثبت نگر سلیگمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریّه بهزیستی سلیگمن ناظر بر هیجان مثبت، روابط مثبت، معنا، مجذوبیّت و دستاوردی برای رسیدن به شکوفایی است. شش فضیلت عدالت طلبی، نوع دوستی، تعالی، خرد، شجاعت و میانه روی و بیست وچهار توانمندی، زیربنای آن را تشکیل می دهند. هدف از پژوهش حاضر با روش تحلیلی توصیفی، مطالعه تطبیقی شاخصه های نظریه بهزیستی سلیگمن در غزلیّات حافظ می باشد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که اهداف مشترک آثار ادبی و عرفانی با روان شناسی مثبت نگر، تحصیلِ رضایت از گذشته، امید به آینده و کسب شادی در زمان حال به منظور پرورش انسان توانمند در مسیر شکوفایی و زندگی هم معنا است. در این راستا معیار ذهنی حافظ نسبت به جهان و روزگار، پیامی جز شادی و درمانی جز عشق برای بشر نمی شناسد و همین امر پیام او را فرا زمانی و فرا مکانی کرده است. وی شادی و عشق را همواره نجات بخش بشر می داند که در روزگار بلا راهگشاست. از آنجایی که غزلیّات حافظ، عرصه نمودِ عناصر نظریه بهزیستی است که در این پژوهشِ میان رشته ای بدان پرداخته شده است، موجب توجه بر اندیشه های سازگاری حافظ و سلیگمن در مقوله شادی، شکوفایی و ضرورت هایِ تلاش انسان برای دستیابی به کمال، می شود.
تحلیل سبکی داستان های «ایرج» و «رستم و شغاد»، بر اساس دستور نقش گرای نظام مند هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
41 - 71
حوزههای تخصصی:
هلیدی، در زبان شناسی نقش گرای نظام مند، بر سه کارکرد اندیشگانی، بینافردی و متنی ﺗﺄکید فراوان دارد که به وسیله آن ها، می توان بندهای متون ادبی را مورد تحلیل قرار داد و به سبک خاص شاعر یا نویسنده دست یافت. شاهنامه، ظرفیّت بسیاری برای کاوش در حوزه های مختلف، از جمله؛ دستور نقش گرا داراست. از این روی، از میان داستان های مختلف شاهنامه، دو داستان «ایرج» و «رستم و شغاد» را، بر اساس نظریه هلیدی مورد تحلیل سبکی قرار داده ایم. این جستار درصدد است، با روش توصیفی- تحلیلی و با گردآوری اطّلاعات، به شیوه کتابخانه یی، ﻣﺴﺄله انواع فرایندها، چگونگی انسجام یافتن متن و فرانقش بینافردی را در این دو داستان مورد بررسی قرار دهد. نتایج تحقیق نشان دهنده آن است که از میان فرایندهای به کار رفته، فرایند مادی، بیشترین بسامد را در هر دو داستان داراست که این، بیانگر رخدادها، کنش های عینی و ملموس به کار رفته در صحنه ها است. در بخش غیرساختاریِ فرانقش متنی، انسجام دستوری و انسجام واژ ه ها، سبب پیوستگی و هماهنگی متن گشته است. در انسجام دستوری، ادات ربط، در انسجام واژه ها- بازآیی، مولّفه تکرار، در انسجام واژه ها- باهم آیی، باهم آیی متداعی بیشترین بسامد را در هر دو داستان دارا هستند. نوع فعل های به کار رفته، گذشته و فاعل ها، اغلب آشکار هستند و وجه خبری که بر پای بندی حقیقت گزاره ها و قطعیّت متن ﺗﺄکید دارد، بسامد فراوانی در این داستان ها دارد. بررسی و تطبیق هر سه لایه معنایی نظریه هلیدی در داستان های «ایرج» و «رستم و شغاد»، بر ساختاری واحد، یکپارچه و دارای انسجام هر دو متن ﺗﺄکید فراوان دارد.
لعل سهرابکی گزارشی نویافته از نشان خاندان رستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
97 - 116
حوزههای تخصصی:
رشید تبریزی شاعر سده یازدهم، در مثنوی جواهرالاسرار که اثریست در موضوع گوهرشناسی ضمن معرفی انواع لعل از لعلی زرد و کم ارزش سخن گفته موسوم به «لعل سهرابکی». وی علت نام گذاری این گوهر را انتساب آن به بازوبند سهراب دانسته و معتقد است شومی و بدیمنی این گوهر باعث مرگ سهراب و شهرت این سنگ شده است. در این پژوهش که به شیوه کتابخانه ای و در دو بخش انجام یافته است؛ تلاش شده ابتدا با بررسی متون معتبر به خصوصیات مهره ها و بازوبندها، بویژه مهره های نشان خاندان رستم بپردازیم. سپس خصایص لعل را در کتب جواهرنامه بررسی کرده و نظر رشید تبریزی در مورد لعل سهرابکی را مورد پژوهش قرار دهیم. بررسی ها نشان می دهد که محتملاً، بازوبند سهراب دارای لعل بوده، اما از رنگ و ارزش مادی آن جز روایت رشیدای تبریزی مطلبی نداریم. به نظر می رسد ماجرای پسرکشی توسط ابر پهلوان ایرانی هیچگاه در ذهن مردم ایران حل نشده بنابراین در باور رشیدای تبریزی یا یکی از منابع گوهرشناسی او و شاید باور عامه مردم سده های دهم و یازدهم ایران، تصوّر شومی لعل سهرابکی شکل گرفته است و تهمت بد شگونی به مهره بازو بند سهراب توجیهی گشته است عامه پسند برای تبرئه تهمتن.
آسیب شناسی علمی پژوهش های ادبیات پایداری بر مبنای دیدگاه استادان زبان و ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
61 - 95
حوزههای تخصصی:
آسیب شناسی علمی پژوهش های ادبیات پایداری از ضرورت های این حوزه است که می تواند در شناسایی مسائل و ضعف های علمی، دستیابی به راهکارها و سیاست های پژوهش محور در این عرصه کارساز باشد. روش تحقیق این پژوهش اکتشافی بوده است. اطلاعات از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته از یازده تن از استادان و صاحب نظران گردآوری و برای تحلیل آن ها از روش تحلیل مضمون و نرم افزار مکس کیودا استفاده شد.دیدگاه مصاحبه شوندگان به مسئله شناسی در ادبیات پایداری به 5 مقوله تقسیم شد. این مقولات عبارتند از: تفکیک سؤال و مسئله در پژوهش های علمی؛ تضاد بین ذهن و عین به عنوان منشأ شکل گیری مسئله؛ شکل گیری مسئله فارغ از تعصب و تقیّد؛ اصالت دادن به روش علمی؛ به روز شدن مسائل حوزه ادبیات پایداری و ژرف نگری در آن ها.آسیب های حوزه پژوهش در دو سطح و هر یک در چهار بعد طبقه بندی شد: 1. آسیب های علمی و پژوهشی شامل: سرمایه انسانی؛ مسئله شناسی؛ مباحث نظری و روش شناسی. 2. آسیب های ساختاری و سازمانی شامل: غلبه نگاه سیاسی و ایدئولوژیک، ضعف در سیاستگذاری، مسائل اقتصادی و مدیریت ناکارآمد.به منظور رفع مشکلات در هر دو سطح، راهکارهایی از سوی مصاحبه شوندگان ارائه شد که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:تعیین سیاست ها، دستورالعمل ها و نقشه راه؛ شناسایی نقاط ضعف و قوت، فرصت ها و تهدیدها از طریق انجام پژوهش های بنیادی و وضعیت سنجی، تشکیل بانک اطلاعات و شبکه سازی فعالان و علاقه مندان این حوزه، گسترش ارتباطات ملی و فراملی با برگزاری همایش و ... .
خوانشی بینامتنی بر دو داستان از مثنوی و دکامرون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
105 - 133
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های شناخت عمیق متون، بررسی تعامل بین آثار مختلف است؛ زیرا نویسندگان، خواه ناخواه تحت تأثیر آثار یکدیگر هستند. موضوع اصلی این جستار، خوانش بینامتنی دو داستان از مثنوی معنوی و دکامرون بر مبنای نظریه ترامتنیت ژنت است. «آن صوفی که زن خود...» قصه ای از مثنوی است که از نظر بن مایه ها با قصه «هیچ آدابی و ...» و یا «وقتی چاره، منحصر به فرد می شود»، از دکامرون شباهت هایی دارد: بی وفایی،خیانت، کام جویی و شهوت رانی و حیله زنان و ترس از رسوایی از جمله بن مایه های مشترک این داستان ها و تشکیل دهنده بنیان اصلی آنها است. پژوهش حاضر به شیوه تحلیلی تطبیقی برآن است تا ضمن قیاس این دو اثر کلاسیک، به بیان وجوه اشتراک و افتراق این داستان ها بپردازد. یافته های پژوهش، حاکی از آن است که بوکاچیو در حکایاتش به طرز قابل تأملی، قصه ای از مثنوی را بازآفرینی کرده است. این پژوهش توانسته است از سویی زمینه مساعد را برای بخشی از مطالعات تطبیقی فراهم سازد و از دیگر سو، راهگشای مطالعات در حوزه مولوی پژوهی باشد.
تحلیل تصاویر انسان گونه انگارانه و درون مایه آن ها در مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی مولانا جدای از زیبایی ها و جذابیت های ادبی، دارای مفاهیم ژرفی است که پس از قرن ها، همچنان با معیارهای فکری امروز قابل سنجش است و به همین دلیل هنوز تازگی دارد و کهنگی نمی پذیرد. بی تردید یکی از ژرف ترین مفاهیم مثنوی، مفهوم انسان است. انسان در مثنوی، با اعتبارهای مختلف، شئون و وجوه گونه گون دارد. گاهی ضعیف، خوار و ناتوان است، ولی با این همه مغرور و سرکش و طاغی و گاهی وجهی خداگونه دارد و تاج کرامت بر سر او نهاده می شود و عالَم در او، مُنطَوی. اما آنچه مهم است، این است که این هردو شأن، مبنای تصویرگری های انسان گونه انگارانه از خدا، جهان، امور اُلوهی و طبیعی است. پژوهش حاضر با تأملی در ریشه ها و زمینه های انسان گرایی و انسان گونه انگاری در قلمروهای مختلف، به روش توصیفی تحلیلی به «تحلیل تصاویر انسان گونه انگارانه و درون مایه آن ها در مثنوی مولانا» پرداخته است. این تحقیق نشان می دهد که چگونه معرفت و شناخت و زبان و بیان و تخیل آدمی، همواره دچار انسان گونه انگاری است حتی آنگاه که از «تنزیه» سخن می گوید.
روان اسطوره شناسی در ادبیات نمایشی (مطالعه موردی؛ اسطوره سنجی بهرام بیضایی با روش نقد اسطوره ای ژیلبر دوران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
135 - 166
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو به روش توصیفی تحلیلی، بر آن است تا روش نقد اسطوره ای ژیلبر دوران را بر آثار نمایشی بهرام بیضایی (نمایشنامه و فیلمنامه) اعمال نماید و از این مسیر به اسطوره سنجی نویسنده یا الگوی اسطوره ایِ پسِ پشت این آثار نائل آید. این مهم از مسیر فرایند سه گانه اسطوره شناسی، با تکیه بر متن و تدقیق در مهم ترین اثر هنرمند و تشخیص خرده اسطوره کانونی آثار وی به انجام رسید. روان سنجی با تکیه توأمان بر متن و فرامتن (ردیابی خرده اسطوره یافت شده در دیگر آثار نویسنده، زندگی شخصی حرفه ای هنرمند و تشخیص عقده شخصی نویسنده) و کنار هم گذاری مجموعه یافته ها، به کشف اسطوره شخصی و فراشخصی هنرمند نائل می شود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که خرده اسطوره کانونی آثار بیضایی عبارت است از: برخوانی گذشته برای ساخت آینده، ستیز با ستم و جهل و هر آنچه مانع باروری مام میهن باشد، و در صورت لزوم قربان شدن برای نیل به این باروری و بر همین سیاق، زندگی در برابر مرگ، و زنانگی در حکم منشأ زندگی. عقده شخصی وی نیز تثبیت شدگی و توقف در گذار از ساحت خیالی به ساحت نمادین ژاک لکان و اسطوره شخصی او ایزدبانو آناهیتا است.
حماسه درون- مولوی، فردوسی و انسان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
73 - 95
حوزههای تخصصی:
مدرنیته، در پی رنسانس و روشنگری در قرون هفدهم و هجدهم پدید آمد و بر زندگی انسان معاصر تأثیر فراوان گذاشت. انسان امروز سعادت خود را بیرون از خویش جستوجو میکند و به دنیای درون بیتوجه است. حماسه درون یا نفس با نگرش دینی و ساحت فلسفه مفاهیم خاص مییابد. از نظر فلسفی، نفس به جسم و از منظر جوهری مستقل و قائم به ذات است. نفس و درون یک چیز است، گاهی تعلق به بدن و گاهی جنبه جوهری آن منظور است. از منظر دین، نوری از انوار الهی که تابشگاه آن خداوند و فرودگاه آن کالبد انسانی است. نفس را میتوان به روان و درون تعبیر کرد که با تمام پیچیدگیهایش انسان مدرن را بر سر دو راهی سنت و مدرنیته قرار داده و این دوگانگی، سبب تشتت او گشته، صنعت هم به جای دستگیری، دست اندازش شده است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی سعی در یافتن وجوه مشترک مربوط به درون و روان آدمی در منظومه حماسی شاه نامه فردوسی و منظومه عرفانی مثنوی مولانا دارد تا چگونگی تقابل انسان معاصر با سنت و پیشینه دور و دراز خود با دنیای مدرن را بیان کند. درون در متون حماسی عرفانی به دل، قلب، روح، روان و جان تعبیر می گردد. فردوسی از روان به جای درون نام می برد. به زعم مولوی انسان معاصر از طریق نبرد با نفس یا درون خود می تواند حماسه ای بیافریند و با سفر از جهان ماده به عالم معنا راهی به روی خود بگشاید. حال آنکه فردوسی روان آدمی را وسیله خرد و خوش حالی او می داند.
بررسی تطبیقی بازتاب جلوه های مقاومت در اشعار علی الجلاوی و حامد عسگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
75 - 110
حوزههای تخصصی:
ادبیات مقاومت، تلاش های یک نسل مبارز برای آزادی سرزمین، دین، فرهنگ و سنت های خود از سلطه متجاوزان را برای همگان در بیان فخیم شعری و ادبی ترسیم می کند. آثار شاعران متعهد همچون حامد عسکری از ایران و علی الجلاوی از بحرین میراثی ارزشمند در عرصه شعر مقاومت دو سرزمین است. مضامین و جلوه های ادبیات مقاومت، پیوندى مشترک میان این دو شاعر برقرار کرده است. با توجه به اینکه مقایسه بن مایه های پایداری در اشعار شاعران زبان فارسی و عربی زمینه ساز تبیین شباهت ها و تفاوت ها بین آن ها می شود؛ لذا پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی، به واکاوی برجسته ترین مفاهیم و مضامین مشترک این دو شاعر در عرصه ادبیات پایداری بپردازد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که درون مایه شعری دو شاعر در زمینه ادبیات مقاومت با هم اشتراک داشته و هر دو در این حوزه به انعکاس مؤلفه هایی همچون وطن دوستی، توصیف جایگاه شهدا، دعوت به مقاومت و پایداری، نفرت از جنگ و ویرانی، اشاره به نهضت عاشورا و آرمان گرایی (امید به آینده با ظهور منجی) پرداخته اند.
خوانش تطبیقی کارکردهای زبانی در اشعار پایداری جابر الجابری و محمد کاظم کاظمی با تکیه بر نظریه ارتباطی رومن یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
37 - 74
حوزههای تخصصی:
عناصر سازه ای فرآیند کلامی در پیام، به عنوان نقش یا کارکردهای متفاوتی ظاهر می شوند که ماهیت و ساختار کلام را شکل می دهند. نظریه ارتباطی، یکی از منسجم ترین طرح های کنش کلامی است که توسط رومن یاکوبسن فرمالیست و نظریه پرداز روس مطرح شده است. الگوی ارتباطی یاکوبسن با شش عامل شکل دهنده در یک کنش ارتباطی آغاز می شود. وجود سه عامل اصلی فرستنده، گیرنده و پیام و سه عامل فرعی زمینه، رمز و تماس در شکل گیری فرآیند ارتباطی ضروری است. جابر محمّد عباس الجابری(مدین الموسوی) از شعرای برجسته مبارز عراقی است. محمّدکاظم کاظمی شاعر مهاجر افغانستانی است که نقش برجسته ای در رشد و بالندگی شعر مقاومت افغانستان داشته است. پژوهش حاضر بر آن است با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی تطبیقی کارکردهای زبانی گفتمان پایداری جابر الجابری و محمّد کاظم کاظمی با تکیه بر الگوی ارتباطی رومان یاکوبسن بپردازد تا با توجه به مؤلفه های ارتباطی در نظریه مذکور بتواند به خوانشی نوین از شعر پایداری این دو شاعردست یابد. یافته های پژوهش بیانگر آنست که نحوه به کارگیری کارکردهای ششگانه زبانی در شعر جابری و کاظمی با توجه به بافت و پیام شعری شان با هم متفاوت است. جابری و کاظمی در انتقال پیام پایداری و مبارزه به ترتیب أهمیت از نقش زبانی ارجاعی، عاطفی، ترغیبی و همدلی بهره برده اند. کارکرد ارجاعی در شعر جابری و کارکرد عاطفی در شعر کاظمی، بارزترین کارکردهای زبانی بکار رفته در گفتمان پایداری این دو شاعر هستند.