فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۸۰ مورد از کل ۵٬۶۵۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
پیکرگردانی تغییر ماهیت ظاهری یا توانایی های درونی قهرمانان اساطیر و موجودات افسانه ای است که گاه با دگرگونی های ظاهری همچون تبدیل جماد به حیوان، انسان به حیوان یا بالعکس، انسان به فرشته و ... نمود پیدا می کند و گاه بدون تغییر ظاهر، قهرمان به قدرت ماوراءالطبیعی دست می یابد و از حوزه توانایی های ذاتی خویش پا فراتر می نهد. این دگرگونی ها یا همان پیکرگردانی ها مهم ترین عامل شگفت زایی در اساطیر، افسانه ها و قصه های عامه هستند و نقش بسزایی در تأثیر گذاری، ایجاد هیجان و جذب مخاطب دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی افسانه های بومی مکتوب استان سیستان و بلوچستان از منظر کارکرد های پیکرگردانی و مسخ است و با توجه به تنوع پیکرگردانی های مشهود و گستردگی موضوع، این مقاله فقط به بررسی انواع استحاله های انسانی اختصاص یافته است که در آن انسان به حیوان، جماد، گیاه، موجود ماورائی، طبیعت و انسان دگردیسی می یابد یا بدون تغییر ماهیت انسانی، توانایی های خارق العاده به دست می آورد. با بررسی های انجام شده درمجموع، از 157 افسانه مکتوب این استان در 23 افسانه، استحاله های انسانی وجود دارد. بیشترین پیکرگردانی های انسانی از نوع استحاله انسان به حیوان و سفرهای شگفت انگیز است و استحاله انسان به انسان و استحاله انسان به موجود ماورائی در هیچ یک از افسانه ها دیده نشده است. نگارندگان تلاش دارند با تحلیل افسانه های مکتوب استان سیستان و بلوچستان دلایل شاخص ترین انواع استحاله های انسانی و همچنین کارکرد و نقش این پیکرگردانی ها را در افسانه های بومی این منطقه بیان کنند.
بررسی اثرپذیری منظومه ویس و رامین از اندرزنامه های پهلوی در حوزه مفاهیم تعلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویس و رامین داستانی عاشقانه و مربوط به دوران اشکانی- ساسانی است. فخرالدین اسعد گرگانی این اثر را در قرن پنجم هجری به نظم درآورد. نگرش اصلی در این سروده، غنایی است؛ اما نمود مضامین تعلیمی نیز در آن دیده می شود. این آموزه ها به طور مستقیم (از زبان راوی- شاعر) یا غیرمستقیم (از زبان شخصیت ها) تبیین شده اند. فخرالدین اسعد با قواعد زبان و ادبیات پهلوی کاملاً آشناست؛ ازاین رو بدون دخالت عناصر اسلامی و با حفظ سنت های مَنشی ایرانیان در دوران پیش از اسلام (که به طور ویژه در اندرزنامه های پهلوی نمایان است)، موفق شد شاهکاری غنایی- تعلیمی بسراید. بنابراین در این مقاله، تأثیرگذاری تعلیمی اندرزنامه های پهلوی بر منظومه ویس و رامینبه روش توصیفی- تحلیلی بررسی می شود. سنت های اخلاقی مانند خردستایی و دانش آموزی، ستایش خداوند و توکل به او، وفای به عهد، دادگری، خرسندی و قناعت، منش و گفتار راست، دنیاستیزی و آزمندی، در اندرزنامه ها بسیار دیده می شود. این سنت های اخلاقی در منظومه ویس و رامیننیز بیان شده است. درنتیجه این گمان تأیید می شود که سروده فخرالدین اسعد با تأثیرپذیری از فرهنگ و اخلاق ایرانیان باستان سروده شده است.
ادبیات پایداری در ایران بازشناسی مؤلّفه ها، فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با آنکه ریشه های ادبیات پایداری در ایران به پیش از اسلام بازمی گردد، آثار تولید شده در این زمینه در دوران معاصر؛ از نظر کثرت، کیفیّت و اقبال مخاطبان، قابل مقایسه با ادوار پیشین نیست. از این رو ضرورت دارد ادبیات پایداری به عنوان بخش مهمّی از ادبیات امروز ایران بررسی شده، مؤلّفه ها، فرصت ها و چالش های پیش روی آن بازشناسی شود. لذا این پژوهش ضمن واکاوی مؤلّفه ها و ارائة تعریفی جامع و مانع از ادبیات پایداری و طبقه بندی انواع مختلف و متفاوت آن، می کوشد مهم ترین فرصت ها و چالش های این شاخه از ادبیات در ایران را، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی مورد بازشناسی، بررسی و تحلیل قرار دهد. بر اساس یافته های این تحقیق، مؤلّفة اصلی ادبیات پایداری- به منزلة یک مقولة ماهیّتاً مضمونی- توجّه به عنصر «ستیز با» یا «تاب آوری در برابرِ» هر نوع اعمال قدرت نامشروع؛ لوازم و عوارض آن است. مهم ترین چالش های ادبیات پایداری نیز، تشتّت در تعریف، فقدان نظریّه پردازی، شعاری، سفارشی و دولتی شدن و مهم ترین فرصت های آن، هم سویی بدنة اصلی ادبیات پایداری با گفتمان انقلاب و سیاست های کلان نظام، حمایت های مادی و معنوی نهادهای حاکمیتی، برخورداری از پشتوانه های فرهنگی چندین هزارساله؛ اعمّ از اساطیر، تاریخ پر از جنگ و استبداد و همچنین مذهب انقلابی تشیّع است.
بررسی معنای طبیب در شعر شاعران دوره انحطاط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمادگرایی (symbolism) انگیزه اصلی هنرمندان عرصه ادیبات است که معتقدند برای بیان عقاید واحساسات، استفاده از رمز همواره از بیان مستقیم ارزشمند تر و کاملتر است. بر این اساس ادیبان و شاعران عربی در دوره های مختلف ادبی از جمله دوره انحطاط (که به دوره رکود نیز مشهور است) برای بیان اندیشه های خود به اشاره های سمبولیک روی آورده اند. لفظ «طبیب» نزد شاعران این دوره دارای معانی و کاربردهای نمادین متفاوتی است که در این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و با تتبع در اشعار برخی شاعران، معنای قراردادی و سمبلیک این واژه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که لفظ «طبیب» غالباً در شعر شاعران دوره انحطاط، در معنای پزشک اصطلاحی است، هرچند برخی شاعران آن را در معنای طبیب معنوی و وصف معشوق، ممدوح و درمانگری او و نیز ستایش زر و سیم به کار برده اند. اما بطور کلی می توان گفت طبیب به معنای معنوی آن در شعر شاعران دوره انحطاط کمتر بکار رفته است.
بررسی دو مفهوم آزادی و قانون در منظومه خسرو وشیرین نظامی با الهام از نظریه گلدمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع اصلی این پژوهش بررسی حضور یا فقدان دو مقوله ی آزادی و قانون در منظومه ی خسرو و شرین نظامی است و ما کوشیده ایم از رهگذر بررسی دقیق منظومه ی خسرو و شیرین نظامی و قرار دادن این مفاهیم در منظومه فکری او نشان دهیم، علل اصلی ظهور یا غیبت مقولات مذکور در این داستان چیست. لوسین گلدمن در بررسی مفاهیم جامعه شناختی رمان از نظریه معروف ساختگرای تکوینی بهره برده است و ما ضمن وقوف کامل از این نکته که بررسی گلدمن معطوف به رمان در جامعه ی سرمایه داری است، برآنیم تنها با الهام از شیوه او ، به بررسی مسایل اجتماعی در داستان عاشقانه ی خسرو و شیرین نظامی بپردازیم و مشخص کنیم که فضای خودکامگی در جوامع شرقی به خصوص در جامعه ی ایران، ظهور مفاهیم مردم سالاری را به تعویق انداخته است؛ به عبارتی دیگر اگر گلدمن ساختار جامعه سرمایه داری را بررسی می کند، در این پژوهش با الهام از شیوه ی گلدمن و با به کارگیری روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای ساختار جامعه خودکامه را در منظومه ی مذکور مورد مداقه قرار می دهیم.
بررسی اشتراکات فکری و زبانی غزلیات نظامی و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غزل های نظامی و مولوی دارای اشتراکات فکری و زبانی قابل توجه ای است که نظریه ارتباط متون را مطرح می کند و در دو بخش برون متنی و درون متنی قابل بحث و بررسی است.در بخش برون متنی، تضمین مولوی از نظامی و استفاده وی از وزن دوری و ضرب آهنگ یکسان با بهره گیری از قالب و قافیه های مشابه و استفاده از واژگان و ترکیبات یکسان، اشتراکات زبانی مولوی و نظامی را می توان مشاهده کرد. در بخش ارتباط درون متنی، غزلهای این دو شاعر نیز دارای اشتراکات فراوانی است که در حوزه واژگانی و معنایی قابل بررسی است ، در این بخش، استفاده از تلمیحات مشابه، و نیز بهره گیری از تصاویر و تعابیر مشترک، بیانگر ارتباط نزدیک میان غزلهای این دو شاعر است .همچنین تقلید خلاقانه در کنار تقلید ضعیف و بدون خلاقیت از مولانا ، اشتراکات فکری و زبانی دیگری را رقم می زند که نشان دهنده اثر پذیری مولوی از نظامی است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و کتابخانه ای انجام شده است که پژوهشگر در آن ابتدا شواهد شعری از هر دو شاعر را استخراج نموده و سپس به بحث و بررسی درباره اشتراکات فکری و زبانی آنها پرداخته است.
بازخوانی شخصیت های داستانی در رمان "النهایات" از عبدالرحمن منیف
منبع:
مطالعات داستانی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
109 - 125
حوزههای تخصصی:
بازخوانی شخصیتهای داستانی در رمان "النهایات" از عبدالرحمن منیفچکیدهاین مقاله درصدد است تا شخصیتهای رمان "النهایات" و نحوه شخصیت پردازی نویسنده را از ابعاد مختلف مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. نگارندگان برای دستیابی به این هدف از روش آمیخته کیفی- کمی استفاده کرده اند؛ نخست به روش کیفی، داده ها توصیف شده و سپس بر اساس بسامد داده ها، نمودارهایی ترسیم شده است. نویسندگان در نهایت به این نتیجه رسیده اند که بیشتر شخصیت ها، پویا و جامع هستند و رمزی و نمادین بودن شخصیّت ها سبب جذابیت و پیچیدگی رمان شده است. همچنین شیوه شخصیت پردازی در رمان بیشتر به شکل غیر مستقیم است.کلیدواژه ها: رمان، عبدالرحمن منیف، النهایات، شخصیت، شخصیت پردازی.بازخوانی شخصیتهای داستانی در رمان "النهایات" از عبدالرحمن منیفچکیدهاین مقاله درصدد است تا شخصیتهای رمان "النهایات" و نحوه شخصیت پردازی نویسنده را از ابعاد مختلف مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. نگارندگان برای دستیابی به این هدف از روش آمیخته کیفی- کمی استفاده کرده اند؛ نخست به روش کیفی، داده ها توصیف شده و سپس بر اساس بسامد داده ها، نمودارهایی ترسیم شده است. نویسندگان در نهایت به این نتیجه رسیده اند که بیشتر شخصیت ها، پویا و جامع هستند و رمزی و نمادین بودن شخصیّت ها سبب جذابیت و پیچیدگی رمان شده است. همچنین شیوه شخصیت پردازی در رمان بیشتر به شکل غیر مستقیم است.کلیدواژه ها: رمان، عبدالرحمن منیف، النهایات، شخصیت، شخصیت پردازی.
هوشنگ ابتهاج در سایه سبک ویژه غزلیات شمس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هفتم بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۲
77 - 101
حوزههای تخصصی:
یکی از شاعرانی که در شکل گیری صورت و محتوا و بخصوص موسیقی شعر هوشنگ ابتهاج نقش فراوانی داشته است مولانا جلال الدین بلخی است . در این مقاله سعی بر آن است که شیوه های گوناگون بهره ی ابتهاج از غزلیات مولانا بررسی شود . از مهمترین اشکال بهره ی ابتهاج از شعر مولانا می توان استفاده از دایره ی واژگان مولانا ، استفاده از ویژگی های زبانی شعر مولانا، الهام از موسیقی خاص شعر مولوی در ساخت موسیقی بیرونی و کناری ( مانند : کاربرد اوزان تند و خیزابی به سبک مولانا ، فراوانی قوافی فعلی ، کاربرد زیاد قافیه و ردیف درونی ) ، موسیقی درونی (بخصوص در ساخت و چینش خاص سجعها به سبک مولانا) همچنین تا حدی موسیقی معنوی نام برد . اما ابتهاج تنها به بهره از صورت و فرم شعر مولانا در غزلیات شمس اکتفا نکرده است بلکه از برخی مهمترین اندیشها و جهان بینی های وی چون توجه خاص به وحدت وجود ، و نیز نشاط و غم ستیزی و ...توجه داشته است .البته تاثیر پذیری عمیق و ریشه دار ابتهاج از مولوی دلایل و زمینه های فردی و اجتماعی خاصی دارد که به تبیین آنها پرداخته شده است.
سبک شناسی نشانه ها در مجموعه شعر «آخر شاهنامه» از اخوان ثالث(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
سبک، شیوه ایی است که نویسنده یا شاعر برای بیان مفاهیم خود در اثر ادبی به کار می برد. یکی از روش های به دست آوردن سبک ویژه ی یک نویسنده یا شاعر، بررسی نشانه هایی است که در متن اثرش به کار می گیرد. نشانه هایی که سبب ایجاد تشخص سبکی می شود. تحلیل سبک شناسانه به روش علمی و کاربردی که به تشخیص ژانر ادبی متن و افتراق آن با آثار دیگر کمک می کند و تأیید روش نشانه شناسی برای دستیابی به سبک و نوع ادبی یک اثر از اهداف این تحقیق است. ما برآنیم که نشان دهیم آیا تعداد نشانه ها و بررسی شیوه های استفاده شده در به کارگیری نشانه ها امکان سبک شناسی و ارزش گذاری کیفی یک اثر را به شیوه ایی علمی فراهم می کند؟ ویژگی اصلی آثار «مهدی اخوان ثالث» توجه به زبان و ساختار ادبی متن و غلبه عنصر عاطفه و احساس است. شیوه روایت گونه اشعار اخوان به ویژه در مجموعه آخر شاهنامه زمینه لازم را برای بررسی ساختار روایی این مجموعه به لحاظ نوع ادب غنایی فراهم کرده است. پس از بررسی ساختار نشانه ها در سه شعر منتخب از این مجموعه که داری ساختار مشابهی بودند نتایج قابل تأملی در شناخت سبک شناسی نشانه ها به دست آمد که همگی در پی القای پیام محوری زبان و اندیشه شاعر است. این نشانه ها همگی در یک ساختار منسجم از موسیقی، واژگان، بیان و نحو استفاده شده اند.
درون مایه ترانه های برزگری در استان کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی ترانه های برزگری در استان کهگیلویه و بویراحمد سید برزو جمالیان زاده دکتر محمود رضایی دشت ارژنه شعر کار نسخه ی خوانای احساسات سرایندگان و چگونگی محیط کار است و اشعار خوانندگان در حین انجام کار که به طور انفرادی یا جمعی خوانده می شود، بیانگر وضع معیشت، دل تنگی ها، رنج ها، آمال و آرزوها، عشق ها و نیایش های آن-هاست. این گونه آواها، فضای کار را از یکنواختی و خشکی نجات می بخشد و خستگی و رنج توان فرسای کار را تسکین می دهد و رایحه ی تلاش، حرکت، شوق و امید را در درون این زنان و مردان هنگام کار تقویت می کند. در این جستار، نگارندگان کوشیده اند که به بررسی و معرفی انواع ترانه های برزیگران استان کهگیلویه و بویراحمد که در حین انجام کار درو (برزگری) به شکل آهنگینی می خوانند، بپردازند. اشعاری که در زمینه ی کار و شغل، در فرهنگ محلّی این منطقه، سروده شده است، بخش وسیعی از ادبیات این مرز و بوم را تشکیل می دهد. در فرجام این نتیجه حاصل شد که مهم ترین مضامین ترانه های برزگری، عشق به یار (همسر، نامزد)، سختی کار، شکوه از سختی های این کار، آرزو و امید و برانگیختن برزگران به تلاش بیشتر به کار است؛ ترانه های که در عین سادگی و بی پیرایگی، بار عاطفی بالایی دارند و نیک بر دل می-نشینند.
بررسی انجام در داستان های خسرو و شیرین ، گل و نوروز و جمشید و خورشید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در ساختار داستان ها موضوع آغاز، تنه و انجام است. نویسندگان در این مقاله با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی، به مطابقت انجام در خسرو و شیرین نظامی، گل و نوروز خواجوی کرمانی و جمشید و خورشید سلمان ساوجی، پرداخته اند. این بررسی نشان می دهد که ساختار انجام در داستان ها تقریباً یکسان است و شاعران پس از ایجاد «بحران» و «اوج» با افزودن موخره ای، نکات مبهم داستان را روشن می کنند و با گره گشایی تلاش می کنند تا خواننده را همراه با اوج داستان به آرامی به فرود و پایان داستان - البته به شکلی قانونمند- هدایت کنند و داستان را به پایان برسانند اما انجام داستان ها از لحاظ محتوا با هم تفاوت دارد، چنان که می توان گفت: درپایان داستان خسرو و شیرین، موضوعات تاریخی مطرح می شود و شکل غم نامه دارد، حال آن که انجام دردو داستان دیگر به صورت «شادی نامه است و فاقد مسایل تاریخی می باشد.
بازشناسی الگوی وارونه سفر قهرمان ِنوعی کمبل در رشد فردی نوجوان در فانتزی کنسرو غول
حوزههای تخصصی:
رمان فانتزی «کنسروغول» از مهدی رجبی، براساس نیاز روحی و روانی مخاطب نوجوان نوشته شده است. راوی نوجوان رمان، توکا به سفری قهرمانانه می رود و دوره گذار از نوجوانی و رفع نیاز انسانی خود را تجربه می کند. استخراج کهن الگوی سفر قهرمان به عنوان ابزار آموزش مخاطبان نوجوان، علاوه بر یاری رساندن به رشد و تعالی گروه سنی مورد نظر، زوایای پنهان روایت را آشکار می کند. بهره مندی و بازآفرینی کهن الگوهای موجود در اساطیر و در روایات فانتزی نو، سبب رشد ناخودآگاه فرد نوجوان می گردد. در رمان کنسرو غول، مراحل سه گانه سفر قهرمان، به شکلی باژگون بازگو می شود. سفر راوی، نه سفری بیرونی با حرکت در مکان، بلکه به صورتی درونی است. این خصیصه مهم، رمان را به ساختارِ الگوی قهرمان جوزف کمبل نزدیک می سازد. در الگوی «اسطوره یگانه» کمبل، سفرِ قهرمان به شکلی فانتزی نمود پیدا می کند. تلاش رجبی برای ارائه آرمان شهر به کمک قهرمان سازی نوجوان در داستانش-که هر یک نماد و کهن الگوی تیپی خاص در مسیر تکامل و شدن و به عبارتی در مسیر «سفر قهرمان» است- تحلیل شخصیت های داستانی او را از منظر روان شناختی- کهن-الگویی ضروری کرده است. از نتایج تحقیق برمی آید که بسامد شخصیت «جستجوگر» در میان قهرمان داستانی رجبی بیش از دیگر کهن الگوهای شخصیتی است که در مسیر تکامل و سفر قهرمانانه خویش در مواجهه با کهن الگوهای «جنگجو» و «نابودگر» به کمک کهن الگوهای «حامی» به وادی «تشرف» قدم می نهد و غالباً با رسیدن به آرمان های خویش سرافرازانه قدم در مسیر بازگشت می گذارند.
بررسی انتقادی شناختی استعاری سازی «دیگری» در سفرنامه های مسیر طالبی و حیرت نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سفرنامه های فارسی دورة قاجار جزء نخستین تلاش های ایرانیان برای رویارویی با غرب در جایگاه «دیگری» هستند و به همین سبب در آنها اشکال مختلفی از دیگری سازی اروپا مشاهده می شود. از آن جایی که استعاره یکی از ابزارهای اصلی در فرایند دیگری سازی است هدف اصلی این پژوهش بررسی انتقادی شناختی چگونگی استعاری سازی «غرب به عنوان دیگری» در دو نمونه از نخستین سفرنامه های فارسی این دوره است. دو سفرنامة مسیر طالبیو حیرت نامهدر این پژوهش بررسی می شود و الگوی تحلیل انتقادی استعاره چارچوب نظری اصلی در این پژوهش است. در این الگو امکان ارائة تحلیل انتقادی شناختی از نقش استعاره در متون و گفتمان های مختلف فراهم می شود. در بررسی این دو سفرنامه می توان دریافت که مجموعه ای از استعاره های مفهومی برای بازنمایی غرب استفاده شده است. این استعاره ها تصویری اغراق آمیز، آرمانی و بهشت گونه از اروپا به خوانندگان ارائه می دهد. ترکیب این استعاره های مفهومی سرانجام به شکل گیری یک قالب ارجاع تصویری یا استعارة کلان می انجامد. این استعاره ها ضمن ارائة تصویری منسجم از اروپا، آن را در مقام بهشت یا سرزمینی آرمانی استعاری سازی می کند که برای جامعة ایران در آن دوره نقش یک الگو را ایفا کرده است.
طرز بیان غزّالی در نصیحة الملوک برای انتقال مفاهیم مورد نظر خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نصیحة الملوک کتابی است از امام محمّد غزالی که با نثری ساده و روان در موضوع حکمت عملی بر اساس دین و به منظور هدایت پادشاهان و درباریان نوشته شده است. نویسنده در این کتاب با گزینش ساخت های زبانی مناسب، عقاید و اندیشه های خود را بیان کرده است. صراحت و شفافیت حاکم بر متن، نصیحه الملوک را در شمار متن های گفتمان محور نشان می دهد. این پژوهش به بررسی ویژگی های سبکی نصیحه الملوک در پیوند با عناصر ایدئولوژیک درون متنی می پردازد. هدف از این پژوهش آن است که نشان دهد ساختارها و رخدادهای کلامی می توانند ایدئولوژی حاکم بر متن را به مخاطب منتقل کنند. بر اساس نتایج این پژوهش، نگرش عرفانی غزّالی که بر بنیاد پیوند شریعت و طریقت است، در گزینش عناصر زبانی و سازه های کلامی تأثیرگذار بوده است. استناد مستمر به آیات، احادیث و روایات و بسامد حکایات، سیطره اندیشه های ایدئولوژیک را بر متن نشان می دهد. شگردهای محدود بلاغی به ویژه آرایه های تقسیم و تمثیل نیز در جهت اهداف ایدئولوژیک به خدمت گرفته شده اند.
سیمرغ در ادبیات عامیانه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیمرغ مشهورترین پرنده اساطیری ایران است که نامش در داستان ها با زال و سرنوشت او و خاندانش پیوند خورده است. او در شاهنامه و آثار هم سنگ با آن در نقش حکیمی رازآگاه که از اسرار قدسی با خبر است ظاهر می شود، ولی در اغلب متون پس از شاهنامه، خصوصاً در متون حماسی این نقش قدسی و روحانی کم رنگ شده و نقش های محسوس و ظاهری جای آنها را می گیرد. ادبیات عامیانه ایران نیز یکی از بخش هایی است که نام و شخصیت سیمرغ در آن به صورت های گوناگون منعکس شده، اما تاکنون کمتر بدان توجه شده است. به همین جهت نویسنده در این پژوهش بر آن شد تا با بررسی شخصیت سیمرغ در آثار داستانی ادب عامه ویژگی های این پرنده اساطیری را یافته و تفاوت های آن را با ادب رسمی نشان دهد؛ که نتیجه پژوهش نشان می دهد او در آثار حماسی ویژگی های متفاوت و گاه متضادی دارد. سیمرغ دیگر آن پرنده اساطیری و باشکوه قبلی نیست، بلکه عابدی دائم الذکر است که فکر می کند درخواست زال و خاندانش فرصت عبادت خداوند را از او می گیرد، با این وجود در حوادث زیادی وارد می شود، زیرا پهلوانان نیز پهلوانان قبلی نیستند و نه در بزنگاههای حوادث و مشکلات فراانسانی و لاینحل، بلکه برای هر کاری دست به دامان سیمرغ می شوند. در سایر آثار مربوط به ادب عامه نیز، اسطوره سیمرغ همچون آینه ای است که دگرگونی نوع تفکر فارسی زبانانی را منعکس می کند که این اسطوره را در داستان های خود بازگو کرده اند.
شگردها و علل و انگیزه های کاربرد مضامین تعلیمی در منظومه های غنایی با تکیه بر منظومه نویافته «ناز و نیاز»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشعار تعلیمی یکی از گسترده ترین و رایج ترین گونه های ادب فارسی است. اشعار و آثار تعلیمی گاهی اثری کاملاً مجزا و مستقل است؛ همانند منظومه ها و آثاری که تنها به تعلیم و پند و حکمت و اخلاق می پردازد؛ گاهی نیز مفاهیم و مضامین اخلاقی، حکمی، مذهبی و پندیات به طور پراکنده در میان آثار دیگر ادبی مانند منظومه های غنایی و حماسی و یا قصاید مدحی به کار می رود؛ در این حالت افزون بر نکاستن از جنبة شاعرانة این آثار، با شور و احساس ویژه ای، گیرایی این آثار افزایش می یابد. منظومه ناشناخته « ناز و نیاز» یکی از آثاری است که سرشار از آموزه های تعلیمی است. این منظومه از آثار ارزشمند سده یازدهم هجری است و در شمار منظومه های گرانقدر عاشقانه فارسی قرار دارد؛ این منظومه تاکنون به چاپ نرسیده است و تنها نسخه باقی مانده از آن، نسخه ای با شماره 483 در کتابخانه U.C.L.A دانشگاه لس آنجلس است. در این اثر، مضامین و معانی تعلیمی و حکمی بسیاری وجود دارد که شاعر، آنها را باتوجه به زمینه انفعالی و ذوقی و با استفاده از شگردهایی مانند ترغیب، انذار، استدلال و... به کار برده است. این موضوع بیانگر حسن توجه شاعر در استوارکردن کلام برپایه منطق عقلی و هنری است. نگارنده در این پژوهش می کوشد تا افزون بر معرفی کوتاه منظومه ناز و نیاز، چرایی بازتاب مضامین تعلیمی را در این منظومه غنایی بررسی کند.
تحلیل روایت شناسانه داستان حضرت یوسف (ع) با تکیه بر روایت شناسی ساختارگرا
حوزههای تخصصی:
داستان یکی از موضوعات اساسی و مهم قرآن است و بخش عظیمی از مطالب قرآن کریم به صورت داستان است و به نوعی مانند یک داستان بیان شده، تا اثربخشی آن بر مخاطب بیشتر باشد. داستان در قرآن، کار هنری مستقل و جدای از سایر موضوعات اصلی آن نیست، بلکه ابزاری برای به تحقق رساندن هدف هدایتی و تربیتی است. داستان حضرت یوسف(ع) از جمله داستان های بلند قرآن است که به نوعی یک رمان قرآنی به حساب می آید و دربردارنده همه عناصر یک رمان است که با بیانی هنری به یک امر معنوی مهم پرداخته است. در این داستان حوادث به گونه ای طراحی شده است که می توان یک تحلیل ساختاری جامع و یک ریخت شناسی همه جانبه از عناصر داستان ارائه داد. پژوهش حاضر می کوشد با بررسی عناصر رمان و تحلیل ساختاری آن در داستان حضرت یوسف، جلوه زیبایی شناسانه و اعجاز قرآن کریم را در بیان مطالب قرآنی بررسی کند و از این طریق شاخصه های مهم داستان پردازی را در قرآن کریم با تکیه بر این سوره تبیین کند. اجمالاً یافته های پژوهش نشان می دهد همه شیوه های داستان پردازی در این سوره(داستان) رعایت شده است؛ شخصیت پردازی آن در طرحی دقیق و منظم دارد، حوادث داستان دارای توالی منظمی هستند، بازگشت زمانی و پیشواز زمانی بدر بخش خواب و رؤیا به طور کامل در این داستان مشاهده می شود و بین جنبه دینی داستان و بعد هنری آن تلفیق منطقی صورت گرفته است
اسطوره «یاد و فراموشی» در «درخت گلابی»ِ «گلی ترقی»
حوزههای تخصصی:
نمونه های فراوانی از اسطوره «یاد و فراموشی» را می توان در میان اقوام، قبایل و تمدن های مختلف یافت. این بُن مایه اصیل هم چون موتیفی تکرار شونده، در پیرنگِ رمان ها و داستان های کوتاه معاصر به چشم می خورد. هدف پژوهش حاضر، معرفی و تحلیل نمونه ای از اسطوره «یاد و فراموشی» در یکی از داستان های نویسندگان معاصر ایران است. داستان «درخت گلابی»ِ«گلی ترقی»، روایتی است از فراموشی و سترونی ذهنِ راوی که به یاری ماجرای درخت گلابی و یاد روزهای روشن پیشین، فردیت خود را بازمی یابد. گلی ترقی با به کارگیری یکی از خاص ترین نمادهای «گلابی» که کمتر مورد توجه بوده، باروری و شیرینی را به قهرمان داستان بازمی گرداند؛ اما این بازگشت با به یادآوردن و مرور خاطره ها صورت می گیرد. در زمانی که راوی باید به عشق ارج می نهاد، به دنیای بیرونی و سیاست می پردازد؛ همین امر، موجب «فراموشی» هویت راوی گشته، ذهن او را بی مایه می سازد. نویسنده خاطرات باغ را مرور می کند و با یاد آوردنِ خاطرات باغ، در هیئت بازگشت به من اصیل و خویشتنِ خویش تبلور می یابد.
نقدی بر کتاب «خاقانی شروانی نکته ها از گفته ها» نوشته دکتر برات زنجانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هفتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۴
37 - 48
حوزههای تخصصی:
نوشتن شرح بر دیوان های شعری کار دشواری است و نیاز به صرف وقت و دقّت بسیار دارد. شارح باید با دنیای فکری و ذهنی شاعر آشنایی کامل داشته باشد تا بتواند شرحی دقیق و مستوفی بنویسد؛ به عبارت دیگر، شارح باید ارتباط بین محتوای کلام شاعر و بُعد فنی و شیوه بیان او را بداند تا شرحی منقح به دست دهد. خاقانی از همان دست شاعرانی است که علاوه بر اندیشیدن به محتوای کلام به جنبه فنی و شیوه گفتن خود تأکید می ورزد. لذا، برای درک شعر او باید به تکنیک-ها و ظرایف سخن وی توجّه کرد؛ در همین راستا بخش عمده ای از تحقیقات در مورد دیوان خاقانی از همان نخستین تحقیقات، به شرح ابیات و معنی لغات اختصاص دارد. یکی از کتاب هایی که در سال های اخیر در عرصه خاقانی پژوهی منتشر شده؛ کتاب خاقانی شروانی نکته ها از گفته ها نوشته استاد محترم دکتر برات زنجانی است. در جستار حاضر، برآنیم تا با وجود مزایای کتاب، اشکالاتی را که در شرح پاره ای از ابیات کتاب رخ داده است بیان کنیم. در بخش ابتدایی نقد کتاب حاضر به نقد و بررسی شکل ظاهری کتاب پرداخته ایم و در بخش دوم مقاله، که بخش مهم جستار را دربر می گیرد، بر اشکالات محتوایی کتاب متمرکز شده ایم و لغزش هایی که در شرح ابیات رخ داده است را واکاوی کرده ایم و در نهایت به برخی ابیات که نیازمند تتمیم و تکمیل بود در حدّ ضرورت اشاره کرده ایم.
حماسة عرفانی؛ از فرضیه تا واقعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعبیر «حماسه عرفانی» در نیم قرن گذشته و به ویژه در دو دهه اخیر، تداولِ قابلِ توجهی در حوزه پژوهش های ادبی یافته است؛ و حتّی عدّه ای از محققان، فرضِ وجودِ «حماسة عرفانی» را همچون ژانری مستقل در ادب فارسی طرح کرده اند. در پژوهش حاضر کوشیده ایم بر اساس نظریة جدید ژانر نشان دهیم که علی رغم وجود بعضی تشابهات میان جنبه هایی از متون حماسی و بعضی نمونه های ادب صوفیه، نهایتاً از منظرِ نقدِ ژانر نمی توان صحّت چنین فرضی را پذیرفت چرا که لحاظِ چنین ژانری نه با نیّت مؤلفان صوفی، به مثابة عاملی مهم در تعیین ژانر تطابق دارد، نه موجد پیش آگاهیِ راهگشایی برای خواننده است و نه اساساً کمکی به طبقه بندی دقیق تر و معقول تر گونه های ادب فارسی می کند. ضمن آنکه در توضیح مشابهت های موجود، توجّه به پدیدة «وجه»، و فرایندهایی چون «آمیختگی انواع» و ثباتِ فوق العادة صورت های ادبی در شرق ازجمله در ادبیات فارسی، و جریان مهاجرت مضامین و مفاهیم در بین انواع و قوالب مختلف، تبیین و صورت بندی منطقی تری را از موضوع میسر می سازد.