فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
خودانتقادی یا نقد خویشتن قسمی از نقد ادبی است که در آن، پدیدآور، در جایگاه منتقد اولیه، اثر، روش، نگرش و یا شخصیت ادبی خویش را تحلیل و بررسی می کند. در عرصه ادبیات، نقد خویشتن انواع مختلفی دارد و انگیزه های متفاوتی موجب آن می شود. اگر انگیزه خودانتقادی درون خود پدیدآور باشد، «نقد خودانگیخته» و اگر انگیزه بیرون از او باشد، «نقد دگرانگیخته» است. حافظ شاعری است که پیوسته در اشعارش به نقد خویشتن پرداخته است. مطالعه آثار او از این منظر، دریچه جدیدی را بر روی حافظ پژوهان می گشاید. در پژوهش حاضر که مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و به شیوه تحلیلی-توصیفی انجام می شود، تلاش شده تا با استفاده از شواهدی که از دیوان حافظ به دست آمده، انگیزه هایی که شاعر را به نقد خویشتن واداشته، بررسی شود. به نظر می رسد حداقل برخی از اصلاحاتی که حافظ در اشعار خود به کار بسته و باعث ایجاد اختلاف نسخ در اشعار او شده نیز، حاصل خودانتقادی باشد و این خودانتقادی ها بر رفع عیوب آثار، ارتقای متن و افزایش جذابیت اشعار نزد مخاطبان مؤثر بوده است. خودانتقادی های حافظ هم از نوع خودانگیخته و هم از نوع دگرانگیخته بوده و عواملی مانند وجود کاستی در فحوای سخنان پیشین او و یا اظهار نظرهای سخن ناشناسان مدعی موجب آنها بوده است.
محدودیت های شناختی موجود در آرایه استعاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره ء مفهومی در زبان شناسی شناختی _که در آن زبان هم محصول و هم وسیله تفکر است_ به درک یک حوزه ء مفهومی بر پایه ء حوزه ء مفهومی دیگر می پردازد. کاربرد این آرایه در زبان روزمره و همچنین اشعار غنایی سرایان مشرق و مغرب زمین به حدی است که دیگر آرایه ها را تحت الشعاع قرار داده است. بعد از انتشار نظریه ء مفهومی استعاره (The conceptual theory of metaphor) توسط لیکاف و جانسون (Lakoff & Jhonson)، کتابها و مقالات بی شماری تألیف گردیده که در بسیاری از آنها تمرکز اصلی نویسندگان بر حوزه های مبداء مرتبط با یک یا چند حوزه ء مقصد خاص می باشد. پژوهش حاضر با در پیش گرفتن رویه ای متفاوت می کوشد تا بر اساس دیدگاه کوچش(Kovecses) محدودیت های شناختی اعمال شونده بر سه آرایه ء استعاری استخدام (zeugma)، حس آمیزی(synaesthesia) و پادآمیزه (oxymoron) را تبیین نماید. مشاهده می گردد که هریک از سه آرایه ء نامبرده تحت سیطره ء نوعی خاص از محدودیت های شناختی قرار دارد. این پژوهش مبتنی بر روش تحلیلی آماری تصادفی و توصیف زبان شناختی می باشد که در آن داده ها برگرفته از منابع مختلف کتابخانه ای می باشد.
پند منظوم در ادب عالمانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۶
79-104
حوزههای تخصصی:
شناخت افکار و اندیشه شاعران، مهم ترین ابزار رسیدن به اندیشه و تفحص در اوضاع تاریخی و اجتماعی آنان است. آثار ادبی هر ملتی همچون گنجینه ای پربها در تحرک اندیشه و احساس مخاطب خود، نقش بسزایی دارد. شاعران هر عصر در شکوفایی اذهان عمومی نقش مؤثری داشته و تلاش نموده اند تا در آموزش و تعلیم انسان برای داشتن زندگی بهتر و بهره وری از عرض زندگی مفید، او را یاری نمایند. عینیت بخشی به معارف ذهنی از رسالت های مهم ادبیات تعلیمی است. اشعار پندآموز که سراسر حکمت و اندرز است، موجب عبرت مخاطب می گردد. گاه کلام شاعر با تشویق و ترغیب همراه است و گاه با تحذیر. دیوان شاعران سرزمین ما گنجینه ای از گوهر های پندآموز و مشحون از رموز زندگی اجتماعی و طرق مختلف کسب معرفت و معاشرت است. در این مقاله تلاش شده است تا نیم نگاهی به روند و اوج و افول ابیات تعلیمی در آثار شاعران، از آغاز تا قرن هشتم انداخته شود و علل بروز و ظهور این نوع ادبی در ادبیات ایران مورد واکاوی قرار گیرد. هدف از این پژوهش تأثیر بسزای تعلیم و تربیت بزرگان ادب، بر رشد و بالندگی مردم است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که سیر تحول ادبیات تعلیمی از آغاز تا قرن هشتم روندی رو به رشد داشته است و شاعران از روش های ارشاد و راهنمایی، استدلال و پند و اندرز، تذکر، ترغیب، تکریم، تنبیه، تنذیر، گفتگو و موعظه برای تعلیم و تربیت بهره برده اند.
بررسی و مقایسه پروتوتایپ در رمان های «زمین سوخته» و «زمستان 62»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمونه های اولیه ای در زندگی واقعی هر نویسنده وجود دارد که به نوعی ذهن وی را برای آفرینش یک یا چند شخصیّت برمی انگیزد. نویسنده با استفاده از این ابزارها و مواد خام و نیز نیروی تخیّلش دست به خلق کاراکترهای داستانی اش می زند. این پژوهش برآن است تا با روش توصیفی- تحلیلی به تعیین پروتوتایپ های رمانِ «زمستان 62» از «اسماعیل فصیح» و «زمین سوخته» از «احمد محمود» بپردازد. برای رسیدن بدین منظور، ابتدا شخصیّت های اصلی و فرعی رمان ها مشخّص و از لحاظ ساختاری تحلیل می شوند. پس از آن نوع پروتوتایپ مشخّص و در عین حال با هم مقایسه می گردند. برآیند تحقیق نشان از آن دارد که «اسماعیل فصیح» در آفرینش آدم های داستانی اش در «زمستان 62» از پروتوتایپ های «طبقاتی» و «پروتوتایپ در زندگی خصوصی نویسنده» استفاده نموده است. «احمد محمود» در خلق کاراکترهای رمانش در «زمین سوخته» از پروتوتایپ های «طبقاتی» و «تاریخی» بهره برده است. هر دو نویسنده در خلق شخصیّت های داستانی شان از «پروتوتایپ طبقاتی» استفاده کرده اند. با این تفاوت که آنها گروه های مختلف اجتماعی را انتخاب نموده اند. «فصیح» طبقه روشنفکر و تحصیل کرده و «احمد محمود» گروه ها و طبقات آسیب پذیر جامعه را در دوران «جنگ» به عنوان پروتوتایپ کلی اثر خود برگزیده اند. آن ها تلاش کرده اند؛ تا در وجود یک یا چند شخصیّت رمان خود، ویژگی های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و روانی این گروه ها را به تصویر بکشند.
شیوه ها و اغراض گفت و گو در دوبیتی های عامیانه مازندرانی و خراسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفت وگو از شگردها و ابزارهای اساسی نویسنده یا سراینده است تا شناختی عمیق تر از آنچه در سر دارد به مخاطب هدیه کند. این شیوه ادبی را می توان به گونه هایی نظیر؛ دیالوگ( گفت وگوی دوطرفه)، مونولوگ یا تک گویی و همولوگ یا گفت و گوی جمعی در ادبیات مشاهده کرد. اگرچه گفت و گو در ادبیات نمایشی؛ نظیر تراژدی و داستان؛ نظیر رمان، بیش از انواع دیگر کاربرد دارد، در ادبیات عامه نیز از زیبایی های خاص خود برخوردار است. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی شیوه های گفت وگو و اهدافی که از آن متصوّر بوده است را در دوبیتی های عامیانه مازندران و خراسان، بررسی کند. براساس یافته های تحقیق می توان گفت که از مونولوگ و دیالوگ بیش از دیگر شیوه های گفت وگو در دوبیتی های عامیانه استفاده شده است. در دیالوگ، اهدافی نظیر؛ طلب بوسه از معشوق و حضور دیگری برای عشق ورزی به بحث گذاشته شده است. گفت وگوی جمعی، آن گونه که در چارچوب نظری پژوهش آمده، در دوبیتی های عامیانه دیده نشده است. پژوهشگران، دوبیتی هایی را که خطاب به جمع بوده، با هدف گواه گرفتن عاشق برای اغراض خویش در این بخش بررسی کرده اند. جدل نیز به علت کوتاهی طول کلام در دوبیتی، بسامدی نداشته است. کلیدواژه: گفت وگو، تک گویی، همولوگ، دیالوک، دوبیتی های عامیانه مازندرانی و خراسانی.
مفاهیم غنایی در رمان نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان احساسات شخصی در مفهوم گسترده آن در قالب نظم و نثر همواره در دوران های مختلف مورد توجه شاعران و نویسندگان ادب فارسی قرار گرفته است. نوجوانی دوره ای است که در آن فرد با رشد هیجان و احساسات (در مفهوم گسترده) مواجه است؛ از این رو نوجوان به خواندن کتاب هایی که او را با این ویژگی ها آشنا سازد، علاقه مند است و با همانندسازی با شخصیت های داستان از این آثار تأثیر می پذیرد. در پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به تحلیل انواع غنایی در یازده رمان برتر نوجوان پرداخته ایم تا به این سؤال پاسخ دهیم که نویسندگان رمان نوجوان کدام نوع غنایی را در آثار خود منعکس نموده اند؟ و آیا انعکاس انواع غنایی در این آثار متناسب با مخاطب نوجوان می باشد؟ با توجه به تحقیقات انجام شده به این نتیجه رسیدیم که انواع غنایی از نظر محتوا در رمان نوجوان ، به صورت توصیف، شکواییه، نوستالوژی، مرثیه، عشق و طنز نمایان شده است و نویسندگان ازاین مفاهیم به صورت مضامینی فرعی در لایه های اثر بهره مند شده اند.
جادو و جادوگری در قصه امیر ارسلان نامدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصّه های عامیانه گزارشگر سرگذشت ها و ماجراهای افرادی از طبقات مختلف اجتماعی و عموما کم آوازه است که برحسب تصادف، با وقایع و حوادثی عبرت انگیز، حکمت آمیز و شگفت رو به رو شده اند. این قصّه ها جلوه گاه فرهنگ هر ملت است و از آرزوها و تخیلات توده مردم سرچشمه می گیرد. درواقع، سرچشمه این قصّه ها، باورها و آیین های آغازین انسان هاست. ظهور عوامل و نیروهای ماوراء طبیعی نظیر وجود قصرهای مرموز، باغ های سحرآمیز، چاه ها و فضاهای تیره و تار، دیو، پری، اژدها، سحر، رعد و برق، سعد و نحس، خواب های گوناگون، داروی بیهوشی و رمل و اسطرلاب و و نظایر آن از عناصر اصلی و سازنده اغلب قصّه های ایرانی و کلاً قصّه هایی است که در مشرق زمین و سرزمین هایی چون هند، به وسیله قصّه نویسان ساخته و پرداخته شده است. از جمله قصّه های عامیانه آشنا، قصه امیرارسلان نامدار است که آخرین قصه عامیانه فارسی با ویژگی های قصه کهن است. در این قصّه، عمده ویژگی های قصه عامیانه فارسی خصوصا جادو، بروز یافته است. جادو به ترفندهایی گفته می شود که در قصّه ها برخی افراد انجام داده و می توانند از طریق این ترفندها قوانین طبیعت را تغییر داده و کارهایی خارق العاده انجام دهند. در این گونه قصّه ها، جادوگران می توانند افراد را طلسم کنند، جادوهای دیگر را خنثی کنند و در شکل و ظاهر افراد و اجسام تغییر به وجود بیاورند(پیکرگردانی) و یا حوادث آینده را پیشگویی کنند. نویسندگان بر آنند تا جادو و جادوگری را به عنوان یکی از ویژگی های قصه عامیانه در این اثر مورد تحقیق و بررسی قرار دهند
معرفی و بررسی منظومه حماسه ای تاریخی نویافته تاریخ شاه عباس یکم ( با تأکید بر تاریخ محلی مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسخه های خطّی، در مجموعه میراث مکتوب ایران، از جای گاهی ویژه برخوردارند. بخش اعظم تحوّل اندیشه ای پیشینیان ما از طریق این نسخه ها بدست ما رسیده است. اهمیّت شناسایی، احیا و انتشار نسخ خطی به عنوان منابع مهم تاریخی، ادبی، فرهنگی و نیاز به منابع جدید تحقیقاتی برکسی پوشیده نیست. هدف از نگارش این مقاله، معرفی نسخه نویافته و منبع جدید که نام اصلی آن دانسته نیست و ما آن را با نام منظومه حماسی تاریخی تاریخ شاه عباس یکم/ منظومة فتوحات شاه اسماعیل می شناسیم. این اثر که به بیان وقایع تاریخی سیاسی ایران، بویژه مازندران و حکومت محلی مرعشیان و دیگر حاکمان محلی خودمختار شمال ایران در عصر صفویه، می پردازد، برای تاریخ نگاری مازندران بسیار اهمیّت دارد؛ شاعر گم نام این منظومه، تمام وقایع مهم تاریخ ایران، تا عصر خویش را به نظمی نوین درآورد. در این منظومه نوآوری هایی دیده می شود که در تاریخ نویسی «مازندران» پیشینه نداشت. مقاله حاضر به شناسایی و واکاوی نسخه، با تأکید بر تاریخ محلی دارالمرز می پردازد.
کارکرد تکرار و تداعی در انتقاد های اجتماعی پنج شاعر برگزیده سبک عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی تکرار و تداعی در انتقاد های حافظ، سعدی، عبید زاکانی، ابن یمین و مجدالدین همگر است که به شیوه توصیفی تحلیلی انجام گرفته است. تکرار و تداعی از جمله ظرفیت های زبانی هستند که موجب افزایش بسامد واژه ها در حوزه هایی خاص می شوند. تکرار می تواند لفظی یا محتوایی باشد. در انتقادهای اجتماعی، بیشترین تکرارها مربوط به بداخلاقی ها و کج رفتاری های رایج در جامعه است. نتیجه این پژوهش که از بررسی پربسامدترین واژه ها در انتقاد های این پنج شاعر سبک عراقی حاصل شده است، نشان می دهد که واژه های مربوط به حوزه دین داری، به ویژه در انتقاد های حافظ و عبید زاکانی دارای بیشترین بسامد است. همچنین اشاره به فقر و مشکلات اقتصادی، در سروده های عبید زاکانی، فراوان مشاهده می شود. ناهنجاری های اجتماعی و اخلاقی و استیلای دارندگان صفات ناپسند اخلاقی، مهم ترین موضوعات مورد توجه مجد همگر، بی توجهی قدرتمندان به رعیت و قشر ضعیف جامعه، اصلی ترین دغدغه سعدی و حرص و طمع لییمان بی سخاوت و نیز در رنج و عذاب بودن اهل دانش و محرومیت هنرمندان، پربسامدترین مضمون در انتقاد های ابن یمین است.
کاربست گفتمان عاطفی در متون تعلیمی با تکیه بر باب پنجم گلستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در متون تعلیمی برقراری ارتباط مؤثر با مخاطب اهمیت بسیار دارد. باب پنجم گلستان سعدی نمونه ای کارآمد در این ارتباط است و شامل مجموعه مهارت هایی است که برای مدیریّت عواطف بشری و به منظور تبدیل وضعیتی تنش زا به وضعیتی مطلوب به کار می رود. موضوع این باب نیز توصیف هیجانات دوران جوانی است. چرخش رویکرد مخاطب از اثر زودگذر به اثر ماندگار در رویارویی با یک متن تعلیمی مسلماً مشروط بر تأمّل و ممارست در تعالیم آن است. بر اساس همین ضرورت، در این نوشتار باب پنجم گلستان از منظر گفتمان عاطفی بررسی شده است. در این تحقیق، مبانی نظری، تقسیم بندی هیجانات اساسی از شیوِر و نظریّة هوش هیجانی از گلمن و همچنین مبانی نظری مربوط به توانش های چهارگانه و گفتمان عاطفی در نشانه معناشناسی و زبانشناسی جدید بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که لذت مهم ترین کنش عاطفی در این متن است که تفاهم و هماهنگی میان هم نشینان از عوامل اصلی ایجاد آن است. همچنین از منظر گفتمانی ادّعای حضور گفته پرداز به عنوان دانای محدود، واقع گرایی و باورپذیری متن را افرایش داده است.
نماد شناسی داستان های کوتاه ادبیّات پایداری لبنان با تکیه بر کتاب «عَناقیدُ العَطَش» اثر علی حجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از تجلّیگاه های ادبیّات مقاومت، داستان نویسی است، خواه داستان کوتاه باشد یا رمان. از میان کشورهای اسلامی، لبنان همواره مورد هجوم دشمن صهیونیستی بوده؛ به همین خاطر نویسندگان زیادی به بیان رشادت ها و پایداری مردم لبنان در برابر دشمنان خود پرداخته اند. کتاب «عناقید العطش» اثر علی حجازی با 12 داستان کوتاه، به عنوان یک مجموعه داستانی به بیان پایداری و استقامت مردم لبنان پرداخته است. بررسی این کتاب از آنجا حائز اهمّیّت می باشد که نویسنده بر اثر شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه خود در داستان های واقعی خود از زبان رمز به موضوع پایداری و استقامت در برابر دشمن اشاره نموده است. آنچه نگارندگان در این مقاله برآنند تا به آن پاسخ دهند این است که: 1- مهمترین نمادهای بکار رفته در داستان های کتاب «عناقید العطش» چیست؟ 2- نویسنده به چه دلیل از نمادهای مشخّصی برای دشمن صهیونیستی استفاده کرده است؟ در پایان می توان چنین نتیجه گرفت که نویسنده کتاب، متناسب با هر یک از خصلت ها و خوی مستکبرانه دشمنان خود از نمادهای مشخّصی اعم از جان دار و بی جان مانند: مار، کفتار، شیطان، مترسک و ... استفاده نموده است. همچنین نویسنده به منظور بیان جلوه های مقاومت و پایداری مردم لبنان و عشق و دلبستگی آنان به وطن خویش، از نمادهای مشخّصی در این زمینه بهره برده است. پژوهش حاضر برآن است تا با روشی توصیفی – تحلیلی به بیان و رمز گشایی نمادهای مقاومت در کتاب «عَناقیدُ العَطَش» بپردازد و در خلال آن به مهمترین جلوه های ادبیّات پایداری در داستان نویسی این مجموعه داستانی اشاره نماید.
فلسطین در شعر سیّد علی موسوی گرمارودی و علی فوده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در برهة کنونی تحت تأثیر اوضاع سیاسی و اجتماعی مردمان مشرق زمین، ادبیّات مقاومت به عنوان شاخه ای از ادبیّات متعهّد - که در نتیجة عواملی چون ظلم، تجاوز، استبداد، اختناق و دیگر مسائل شکل گرفته و دلاوری ها و پایداری های مبارزان را ثبت نموده - در ادبیّات زبان های گوناگون جایگاه ویژه ای یافته است که از برجسته ترین نمونه های آن، ادبیّات مقاومتِ فلسطین است. ادبیّات کسانی که پرداختن به مقاومت فلسطین، مهم ترین بن مایه های شعر آنان را تشکیل می دهد؛ شاعرانی چون «سیّد علی موسوی گرمارودی» و «علی فوده» که همگام با دیگر شاعران، با انتخاب سلاحِ قلم و به تصویر کشیدنِ زندگیِ دردناک فلسطینیان، به مسئولیت خود جامة عمل پوشاندند و از این رو، شناخت ویژگی های شعری آنان ضروری به نظر می رسد. این جستار، کوشیده است با رویکرد توصیفی - تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی در ادبیّات تطبیقی، به بررسیِ جلوه های پایداری در اشعار این شاعران بپردازد و روش آنان را در نشان دادن مظلومیّت و مقاومت فلسطین و ظلم صهیونیسم و یهودیّت نشان دهد تا باشد که بارقة امیدی برای مبارزین عرصة پایداری قرار گیرد. یافته های پژوهش نشان می دهد که هر دو شاعر، به دنبال اعلام موجودیّت و هویّت فلسطین اند؛ دعوت به مقاومت، مبارزه با یهودی سازی، توصیف دشمنان و آگاهی بخشی به نسل آینده، از مهم ترین موضوعاتِ شعریِ آنان است و پیروزی نهایی را در گروِ اتّحاد مسلمانان، بیداری ملّت های عرب و پایداری مردم فلسطین می دانند.
مطالعه تطبیقی درخت و جایگاه آن در شعر حافظ و خواجوی کرمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
طبیعت و گرایش به نباتات از دیرباز در فرهنگ ایران زمین از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است این گرایش در انواع ادبیات فارسی از جمله غنایی، تعلیمی، عرفانی و ...به عنوان یکی از شاخه های بارز این فرهنگ به خوبی مشهود است به طوری که حتی می توان بر این مدعا بود که طبیعت گرایی یکی از بن مایه های اصلی و شاخص در زمینه های مختلف ادبیات کهن فارسی است از این رو درختان از کارآمدترین عناصر بیان این مدعا هستند. حضور درختان با توجه به کاربردشان، شکل ظاهری و دیدگاه خاص هر شاعر نسبت به آنها قابل تامل است. این حضورگاه نماد استواری و بلندقامتی، زیبایی و عشوه گری بوده و نیز گاهی جنبه ی کاربردی تمثیلی، استعاری و یا تشبیهی داشته وحتی در برخی از موارد نیز با توجه به موقعیت فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی شاعر، مفهومی آرکائیسمی (کهن الگو) و یا حتی اید ئولوژیکی پیدا کرده است؛ از این رو این مقاله به بررسی جایگاه درخت در دیوان غزلیات حافظ شیرازی و دیوان غزلیات خواجوی کرمانی و مقایسه این کاربرد ها می پردازد.
مطالعه بینامتنی تمثیل در معارف بهاءولد و مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معارف بهاءولد یکی از مهمترین آثاری است که بر مثنوی تأثیر شگرفی داشته است و تاکنون درباره برخی از وجوه این تأثیرگذاری مطالعه نشده است؛ تمثیل از این جمله است. در این تحقیق ضمن لحاظ نظریه بینامتنیّت، تأثیرگذاری معارف بر مثنوی بررسی شده است وبرای دقت نتایج، از نرم افزارهای عرفان 3 و مثنوی نور نیز بهره گرفته شده است. تطبیق شواهد نشان می دهد که مولانا در مقوله تمثیل از جنبه های گوناگونی از بهاءولد متأثر بوده است؛ نخست اینکه در معارف و مثنوی نگرش فلسفی مشترکی به مقوله تمثیل وجود دارد. دیگر این که از نظر ساختاری، شیوه «تمثیل های پیاپی» و مبتنی بر «تداعی» در هر دو اثر به کار رفته است. همچنین، بنیاد تمثیل های مشترک هر دو اثر بر دو گونه گزاره تعلیمی و تعلیمی- فلسفی است. بررسی شیوه استدلال در این دو اثر نشان می دهد که در گزار ه های تعلیمی- فلسفی، شبکه استدلال گسترده تر است و تمثیل های اخلاقی با گزاره ای که به یکی از موضوعات انسان و درون او مرتبط است، آغاز می شود و نتیجه آن ها اثبات یکی از موازین حِکمی و تربیتی انسان است، اما در تمثیل نوع دوم، مقدمه یا گزاره شامل حُکمی درباره هستی یا عناصر هستی است و بر قاعده ای کلّی تأکید دارد و به کمک آن قاعده، سرنوشت و هدف انسان نیز تبیین شده است. از این نظر می توان تمثیل های نوع اول را تعلیمی و نوع دوم را باورساز و نمایشگر جهان بینی و دورنمایی دانست که گوینده سعی دارد بر اساس آن مخاطب را اقناع کند.
بررسی عناصر داستان های کوتاه « موعدنا غداً»، « الکفاءات» و« ملک الملوک» اثر نجیب الکیلانی
حوزههای تخصصی:
داستان کوتاه به عنوان برشی از زندگی شخصیت اصلی داستان، اگرچه محدودیتهایی را در کاربرد عناصر داستان نویسی دارد، اما همان ساختار و شیوه در کاربرد این عناصر در داستان کوتاه نیز مشهود است. لذا شیوه چینش این عناصر و میزان حضور هرکدام از آنها در داستان قابل تحلیل است. «نجیب کیلانی» ادیب، داستان پرداز، شاعر و ناقد معروف مصری تبار، از جمله کسانی است که با داشتن روح دینی و تعهد به قضایای اخلاقی همراه با سبک واقع گرایانه در داستان کوتاه، از شهرتی جهانی برخوردار است. و همین امر ما را به بررسی عناصر داستان های کوتاه او واداشت. نظر به کثرت داستانهای کوتاه نجیب، سه داستان« موعدنا غداً» و« الکفاءات» و« ملک الملوک» که ارتباطی تنگاتنگ با واقعیت و زندگی مردم دارد و آمال و آلام مردم را به تصویر کشیده است، انتخاب شد و عوامل داستان در این سه به بوته نقد و بررسی نهاده شد. برخی نتایج این نقد و بررسی گواه این مطلب است که نجیب با اسلوبی ساده، روان و بی تکلف و با استفاده از توصیفات دقیق و با بهره گیری از عناصر داستان، بر تعالی و غنای داستانهای خود افزوده و توانسته است مفاهیم اخلاقی و اعتقادی و واقعیت زندگی مردم و جامعه عصر خویش را به تصویر بکشد.
پلنگ در باورهای اسطوره ای منطقه سمنان (بر اساس افسانه های عامیانه منطقه پرور و شهمیرزاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افسانه های عامیانه، در مرز میان خیال و واقعیت، هم مرز با جهان اسطوره و همسایه با جهان حقیقی هستند. مضامین مشترک میان افسانه های عامیانه، حاکی از اشتراک بن مایه های اسطوره ای آنها است. تحلیل رمزها و نشانه های افسانه ها و اسطوره ها به درک سیر فرهنگی و عوامل شکل گیری آنها یاری می رساند. در این مقاله کوشیده ایم با تحلیل یکی از نشانه های رمزی در افسانه اسطوره های منطقة سمنان، به واکاوی یک نشانة مشترک در اسطوره های شرقی بپردازیم. عنصر «پلنگ» در دو افسانة روایت شده در منطقة شهمیرزاد و پرور (در استان سمنان)، شباهت های معنا داری به رمز پلنگ در قصه های مربوط به ایزدبانوان دارد. پلنگ در این افسانه ها با دور شدن از خوی طبیعی و وحشی خود و یافتن نقش نگهبانی و همراهی توأم با رمز و راز، در کنار شخصیت اصلی روایت که یک «زن» است، قرار می گیرد. این افسانه ها باورهای اسطوره ای مردمان مناطق مورد بررسی، دربارة این حیوان را بیان می کنند. با توجه به ارتباط میان پلنگ و ایزدبانوان در اسطوره ها، «پلنگ» می تواند در افسانة مربوط به پرور، نماد و رمزی از یک ایزدبانو و در افسانة رایج در شهمیرزاد، هم نمادی از یک ایزدبانو و هم نمادی از نگهبان و ملازم ایزدبانو باشد.
زنان، اُسوه های پایداری در دو رمان باکثیر و حسین فتّاحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات در دو شاخة نظم و نثر از دیر باز روایت گر وقایع و حوادث جامعه، به ویژه مبارزات و مقاومت های مردان و زنان نستوه و مبارز در برابر ددمنشان ستم پیشه بوده است که در این میان، ادبیّات اسلامی و دفاع مقدّس در روایت و تصویرِ مقاومت های زنان، نقشی پر رنگ و مؤثّر داشته اند؛ لذا اهتمام به ادبیّات پایداری با نگاهی اسلامی از مهم ترین رویکردهای فکری نویسندگان معاصراست؛ آنانی که از نزدیک در جریان جنگ حضور داشته اند و بعینه مظلومیّت ملّت خویش به ویژه زنان را دیده اند. علی احمد باکثیر رمان نویس معاصر و متعهّد عربی و حسین فتّاحی نویسندة معاصر ایران از جمله روایت گرانِ این مقاومت و پایداری اندکه درآثار خود به خوبی از زن و تجلّی حضور او در عرصه های پایداری سخن رانده اند؛ آنان سیمای بانوی مسلمان را ترسیم کرده اند تا از پایداری زنان در دورانی خبر دهندکه چشم استعمارگران به کشورشان خیره مانده بود و این زنان بودند که با نگاهی واقع بینانه، شرایط جنگ را پذیرفتند و دوشادوش مردان قدم به عرصة پایداری نهادند. در این مجال برآنیم که با استفاده از مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی و روش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر رمان « سیرة شجاع » باکثیر و « عشق سالهای جنگ » حسین فتّاحی به تحلیل مقاومت های زنان مبارز و پایدار وتأثیرعشق در این پایداری به ویژه « سمیّه و نرگس » بپردازیم که نتایج به دست آمده حاکی از تأثیر روحیة اجتماعی و عشق به همسر و وطن در پایداری این دو زن نستوه در ابعاد و جنبه های مختلف حیات فردی و اجتماعی از جمله مشکلات زندگی شخصی و مشارکت عملی در مبارزات پشت جبهه است.
بررسی نماد روانشناختی در شعر کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نماد، از شگردهای تصویرپردازی است که نشانگر استعداد واژگان در انعکاس تصاویر ذهنی است. نماد ادبی، به دلیل همراه بودن با تداعی های پیچیده ی ذهن و تصاویر دیریاب، در شعر کودک و نوجوان کاربرد کمتری دارد؛ با وجود این، نماد روان شناختی که حاصل برخورد عاطفی کودک با دنیای درونی و بیرونی است، به جهت ملموس بودن و سهولت درک آن، در شعر کودک و نوجوان بازتاب دارد. این نوع نماد، نه تنها در کوشش طبیعی کودک برای دریافت معنا خللی ایجاد نمی کند؛ بلکه به نیازهای عاطفی کودکان جواب می دهد و تضادهای درونی او را به وحدت می رساند. نماد روان شناختی نقش فیزیولوژی در کودک دارد و اغلب به صورت ناخودآگاه در بازی های کودکانه، جلوه گر می شود. مهم ترین دلیل پیدایش آن، قدرت زیاد تخیّل کودک و عاطفه ی اوست. در این مقاله، سعی داریم نمادهای روان شناختیِ به کار رفته در شعر کودک را رمزگشایی و بررسی کنیم.
سگِ کیخسرو (نکته ای اساطیری در یکی از گزارشهای شفاهی- مردمیِ داستانِ غیبتِ کیخسرو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیخسرو، پادشاه نامدار و دادگرِ کیانی، در شاهنامه پس از پیروزیِ نهایی بر افراسیاب از فرمانروایی دست می کشد و به کوهی می رود و غایب می شود. این سرانجامِ شگفت در سنّتِ شفاهی- مردمیِ ایران مورد توجّه قرار گرفته و روایتهای متعدّدی در این باره پرداخته و نقل شده است. در یکی از این گزارشها کیخسرو همراه «سگی» به غار می رود و ناپیدا می شود و مردم معتقدند که او با آن «سگ» در غار، زنده و جاویدان است. بررسیِ بعضی نمونه-های مشابه یا تقریباً همانندِ این داستان نشان می دهد که در آنها نیز در کنار کسانی که زنده به آسمان عروج می-کنند یا در مَغاک زمین (غار، جهان زیرین و...) جاویدانند و یا به جهانِ دیگر می روند و باز می آیند «سگ» به نوعی نقش و حضور دارد و چون این جانور در روایات و معتقداتِ باستانیِ بسیاری از مللِ جهان به شیوه های مختلف با آن دنیا مرتبط است و راهنما و نگهبانِ ارواح انگاشته می شود احتمالاً ملازمتِ آن با کیخسرو در روایتِ شفاهی- عامیانه ایرانی نیز برخاسته از همین باورِ مردمی است و در واقع «سگ کیخسرو» راهنما و محافظ او در غار و جهانِ دیگر دانسته می شده است.
اخلاقِ تجاری در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که بازرگانان، تجار و اهل کسب در گذشته نقش مهمی در جهت ارتقای رفاه اقتصادی و سطح کیفی جامعه ایفا می کردند، از زبان بزرگان ادبی و تاریخی، توصیه ها و تعالیمی پراکنده در خلال متون منظوم و منثور زبان فارسی، درباره آن ها به چشم می خورد. با جمع آوری و دسته بندی این تعالیم و توصیه ها، نه تنها می توان با چگونگی خریدوفروش بازرگانان در جامعه گذشته و نحوه تعامل مردم و پادشاه با آن ها آشنا شد، بلکه می توان سمت وسوی این توصیه ها و تعالیم را نیز دریافت. بر مبنای این پژوهش که تا قرن هشتم را در بر می گیرد، دریافتیم که قدما و بزرگان ما با امر و نهی خودشان، دو جنبه «فردی» و «تجاری» را مدنظر داشته اند که یکی برای تعالی روح و تهذیب نفس بازرگانان و دیگری برای پیشرفت در کار و دوری از ضرر و زیان مفید است. ازاین رو در کلام آن ها بایدهای فردی و تجاری ای همچون خوش اخلاق بودن، هشیار و قانع و امانت دار بودن، شرایط خریدار و فروشنده، کیفیت و چگونگی کالاها، آگاهی از نیاز شهرها و... دیده می شود. علاوه بر این موارد، نبایدهای فردی و تجاری ای مانند کم فروشی و گران فروشی نکردن، سوگند نخوردن و دروغ نگفتن، نسیه ندادن، شریک نداشتن و... نیز در گفتار آن ها وجود دارد که با رعایت آن ها، دنیا و آخرت بازرگانان و تجار بهبود می یابد.