فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
منبع:
مطالعات داستانی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
111 - 129
حوزههای تخصصی:
در این جستار، به بررسی مسئله استعمار در دهه بیست و سی، رویکردها و گفتمان های شکل گرفته در این زمینه و شیوه بازنمایی آنها در رمان های منتخب معاصر فارسی با روش توصیفی- تحلیلی پرداخته شده است. بدین منظور ابتدا مسئله استعمار و حضور استعمارگران در دهه بیست و سی در ایران بررسی و سپس بازنمایی این حضور در رمان های منتخب فارسی واکاوی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد در این رمان ها، بیشتر به تأثیر سیاسی و سپس اقتصادی حضور استعمار در ایران پرداخته و به مسائل فرهنگی و اجتماعی کمتر توجه شده است. سه گفتمان در این رمان ها برجسته شده است: گفتمان ضد استعماری که با «خوب»نمایی همراه و صدای غالب در این رمان ها بوده و گفتمان سلطنت طلبان و وابستگان به استعمارگران که بازنمایی این دو گفتمان، به صورت «بد» نمایی بوده است.
سیر تقاضای معاش در شعر شاعران مدّاح با تکیه بر نسبت تکدی گری به انوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدح، سنتی رایج در میان شاعران فارسی زبان و از راه های امرار معاش بوده است. انوری در کنار قصاید مدحی، قطعه های تقاضای گاه حقیرانه و در عین حال زیبایی نیز سروده است. به دلیل این تقاضاها از میان صدها شاعر بعضی از پژوهشگران، تنها او را متکدّی دانسته اند. هدف تحقیق حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است، یافتن پاسخ این سوال است که باوجود مشابهت های فراوان ملتمسات شاعران مداح، نسبت تکدی گری به انوری درست است؟ برای معلوم کردن صحّت و سقم این نسبت تقاضاهای برخی از شاعران بررسی و مشخص شد که عواملی چون عدم امنیّت شغلی، دشواری شرایط شاعر شدن، امساک ممدوحان از دادن صله، احتیاج شاعران و اهمیّت مدح برای ممدوحان باعث شده است مدیحه سرایی و به تبع آن تقاضاسرایی هرروز رایج تر شود. عدم ثبات موقعیّت سیاسی از دوره سنجر و برکیارق بن ملکشاه و از دست رفتن ثبات شغلی و درآمد شاعران سبب شد آن ها در این برهه از تاریخ نسبت به دوره های قبل تقاضای چیزهای کم بها تر کنند. هم چنین می توان عامل دادن این نسبت به انوری را اقرار شاعر به این موضوع دانست که او گدایی را شریعت شعرمی داند و نیز اینکه، معروف شدن او به عنوان یکی از سه پیغمبر شعر باعث شد تا محقّقانی که او را در این پایه نمی دیدند، عیب هایش را بیشتر آشکار نمایند.
راهکارهای مولانا برای مقابله با ترس های مذموم در مثنوی با نگاهی به دیدگاه روان شناسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۵
164-194
حوزههای تخصصی:
مولانا در آموزه های عرفانی خویش، همه ابعاد شخصیت انسان را مورد توجه قرار داده است و برای هریک از بیماری های ذهنی و روانی او راهکار ارائه می کند. یکی از بیماری های ذهنی وهمی که او در مثنوی معنوی به آن پرداخته شده، ترس است. مفهوم ترس از نگاه کل نگر او، به دو نوع ترس مذموم و ممدوح تقسیم می شود؛ ترس مذموم که مورد نظر ماست از من دروغین و کاذب ناشی می شود؛ هرچند مولوی ترس را معمار اصلاح جهان مادی و در جای خود مفید می داند. راهکارهایی که برای مقابله و رهایی از ترس های مذموم که برخی از زمینه های فکری ایجادگر آن ترس از مرگ، غم غربت و تنهایی وجودی، ترس از قضا و مشیت، ترس از شرّ اضداد، ترس از اختیار و آزادی انتخاب، ترس از گناه و... است، از نگاه تیزبین او رویکرد به دین و مذهب، توبه، توکل و تسلیم، یافتن من حقیقی (گنج درون)، ترک فرافکنی، پذیرش تعارضات درونی و استفاده از موهبات آن، هیچ نخواستن در سایه فقر و فنای عرفانی، آشنای با سازوکارهای گناه در جهت رشد و تعالی و... است. پژوهش حاضر به صورت توصیفی تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای انجام شده است. در این جستار از آنجایی که مقوله ترس به حوزه روان شناسی نیز مرتبط می شود و مولوی از قرن ها پیش از روان شناسان امروز به ارائه مفاهیم درمانی (هرچند بار رویکرد و اهدافی متفاوت) پرداخته است، (غیر از دیدگاه روان شناسی تحلیلی کارل گوستاو یونگ) از روان شناسان انسان گرا و وجودگرایی مثل رولومی، اریک فروم، ویکتور فرانکل، اروین یالوم، ابراهام مزلو، سورن کرکگور، کارن هورنای و... استفاده می شود تا هم به غنا و گستردگی این مفاهیم بیفزاییم و هم به اثبات این مهم که مولوی قرن ها پیش از روان شناسی امروز به مفاهیم و سازوکارهایی برای مقابله با ترس دست یافته که می تواند از خلال قصه های مثنوی به طور آشکار و یا ضمنی مورد استفاده آیندگان قرار بگیرد؛ لذا آموزه های پیشینیان ادب و عرفان ایرانی را نباید دست کم گرفت.
بررسی عناصر و جزئیات بافت در مجموعه خاطره «پایی که جا ماند»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
115 - 144
حوزههای تخصصی:
بافت، مجموعه عناصر و جزئیاتی از زمینه، مکان و زمان است که شرایط تولید و بازتولید معنا را در یک اثر ادبی مشخص می کند. تحلیل آثار خاطره نویسی پایداری با مختصه های زبان شناختی و فرازبانی دخیل در خلق معنا بیانگر کیفیت ارتباط دو سویه زبان و گفتمان، همچنین ارتباط بین شخصیت های روایت است. در این جستار با روشی تحلیلی توصیفی تلاش کرده ایم تا مهم ترین عوامل زبانی و فرازبانی (پیرازبانی) در کارکرد لایه های متعدد از عناصر و جزئیات بافت در خلق و بازتولید معنا را در مجموعه خاطرات «پایی که جا ماند» مورد بررسی قرار دهیم. هدف از این پژوهش نشان دادن کیفیت وحدت یا پراکندگی معنای اثر در زمان وقوع، تولید و بازتولید رویدادها از منظر زبان شناسی شناختی است. نتایج نشان می دهد راوی اثر ضمن تثبیت زمان و مکان روایی با کاربرد مجموعه ای از عناصر زبانی و فرازبانی بافت، نظیر اشارات، عبارت های کنایی، استعاری همچنین وجوه فرازبانی بافت فرهنگی و بافت موقعیت، زمینه را برای نزدیک شدن مخاطب به امر واقع پدید آورد.
بررسی نوع اقتباس شیار 143 از کتاب های چشم سوم و اختر و روزهای تلواسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
201 - 228
حوزههای تخصصی:
سینمای اقتباسی، روش مناسبی برای تبدیل آثار ادبی به آثار تصویری است. با این روش می توان حوزه شنیداری را با حوزه دیداری وصل و برد تأثیرگذاری اثر را افزون تر نمود. در جهان غرب از این روش برای انتقال فرهنگ خود به دیگر ملل بهره فراوانی برده اند و می برند. در ایران نیز برخی از کارگردانان و فیلم نامه نویسان ایرانی از این روش بهره برده اند. خانم نرگس آبیار، یکی از موفق ترین کارگردان ها در گونه سینمای اقتباسی- حداقل در مرزهای ایران- است. او با تولید فیلم شیار ۱۴۳ از روی رمان «چشم سوم» و کتاب «اختر و روزهای تلواسه» توانست بستری را برای انتقال مظلومیت مادران مفقودین جنگ فراهم آورد. او با بهره بردن از شیوه اقتباس آزاد و ایجاد تغییراتی- همچون مکان، نام افراد، تعداد شخصیت های فیلم نسبت به کتاب، تغییر در برخی کنش های افراد فیلم نسبت به کتاب و ... - سعی در ایجاد رابطه ای عاشقانه- همچون یعقوب و یوسف- میان مادر و فرزندی را دارد که با جنگ، میان او و فرزند فاصله افتاده است و مانع وصل را رادیوی بر کمر مادر قرارداده؛ رادیویی که با باز شدن آن از کمر مادر، دیدار میسر می گردد. در این مقاله ما برآنیم تا با بررسی تفاوت ها و تشابهات میان فیلم شیار ۱۴۳ و رمان چشم سوم و اختر و روزهای تلواسه نوع اقتباس اثر و میزان وفاداری فیلم نسبت به کتاب را بسنجیم. این مقاله به روش تحلیلی- توصیفی تدوین شده است.
تحلیل ساختار داستان های سهراب، سیاوش و فرود بر اساس نظریه استروس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لوی استروس، مردم شناس فرانسوی، برای شناخت ساختار اسطوره ها، آن ها را به واحدهای سازنده تجزیه می کند و می کوشد با چینشی جدید، دلالت های پنهان آن ها را کشف کند. در پژوهش حاضر با استفاده از نظریه استروس و با روش توصیفی تحلیلی، ساختار داستان های سهراب، سیاوش و فرود تحلیل شده است. سه قهرمان یادشده، از پهلوانان دورگه شاهنامه هستند که علاقه به سرزمین پدری و خدمت به سرزمین مادری از ویژگی های مشترک آن هاست. تقابل های دوگانه خودی/بیگانه (ایرانی/انیرانی)، پدر/پسر و پدرسالاری/مادرسالاری، سه تقابل مهم این داستان هاست که در بروز تراژدی نقشی مهم دارند. نتایج پژوهش نشان می دهد که اقامت قهرمان در سرزمین مادر که تقابل خودی/بیگانه را پدید می آورد، مهم ترین عامل در سرنوشت اوست. هم چنین در داستان سهراب و فرود، برخورد و مبارزه با قهرمان دورگه از نبرد با دشمن اصلی مهم تر است و اعمال به ظاهر اتفاقی ایرانیان منجر به مرگ قهرمان می شود. این امر به سبب تقابل تفکر مردسالار ایرانی در برابر تفکر مادرسالار فرهنگ های دیگر است.
اندیشه های ضد استعماری در شعر احمد سحنون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش اندیشه ضد استعماری در ادبیات عربی، از زمانی آغاز گردید که نخبگان عرب، مردم را از اهداف شوم استعمار، آگاه و آنان را به پایداری در برابر اشغال گران دعوت نمودند. از سوی دیگر ستمی که دولت های استعمارگر بر ملّت روا می داشتند، زمینه را برای تقویت روحیه پایداری سیاسی در مردم آماده ساخت و در این راستا، شاعران با نزدیک کردن زبان شعری خود به زبان و نیازهای جامعه، به سرودن اشعار ضد استعماری روی آوردند. احمد سحنون شاعر معاصر الجزایری نیز از جمله شاعرانی است که با جرأت و صراحت بیان، موضوع مبارزه با استعمار را سرلوحه اشعار خویش قرار داده است. در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به این سؤال اصلی پاسخ داده شده است که مهم ترین جلوه های استعمارستیزی در اشعار احمد سحنون چیست و زبان هنری وی در بیان این مؤلّفه ها چگونه است؟ یافته ها نشان می دهد که شاعر علاقه زیادی به وطن خویش دارد و بی آنکه در ورطه تکلّف و صنعت پردازی و تخیّلات دور و دراز شاعرانه گرفتار آید، با بیانی شیوا و زبانی گویا با سلاح قلم خود به مبارزه با استعمار برخاسته است. شاعر با تکیه بر هویت دینی-اسلامی نقش ارزنده ای در بیداری مردم الجزایر علیه استعمار ایفا نموده است. وی خود را در قلمرو جغرافیایی میهن خویش محصور نساخت؛ بلکه زبان گویای سایر مسلمانان نیز بود.
شخصیّت ویس با نگاه به نظریه عقده حقارت آلفرد آدلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویس و رامین اثر فخرالدّین اسعد گرگانی از منظومه های غنایی است که با پرداخت درست و دقّت در توصیف شخصیّت ها و جزرومدّهای روحی آن ها، از آثار قابل بررسی با نقد روان کاوانه است.این نوع نقد در میان انواع نقد و بررسی های آثار ادبی که از ابتدای قرن بیستم شکل گرفت؛ متأثر از روشی است که توسط فروید بنا نهاده شد. در این شیوه به متن به مثابه یک رؤیا می نگرند و منتقد به تاویل آن می پردازد تا به لایه های نهفته آن پی ببرد. سوال اصلی تحقیق این است که چه عواملی در شکل گیری عقده حقارت در شخصیت ویس نقش داشته اند؟ تحقیق حاضر با روش توصیفی-تحلیلی شخصیّت ویس در منظومه فخرالدین اسعد گرگانی را از دیدگاه نظریّه عقده حقارت آلفردآدلر، پزشک اتریشی، مورد نقد و بررسی قرار می دهد. نتایج تحقیق نشان می دهدکه ویس به سبب نادیده گرفته شدن ، شکست در عشق ویرو و از دست دادن پدر، دچار عقده کهتر انگاری شده است. وی این عقده را با جانشین سازی(انتقال به موبد)، به عقده برتری جویی تبدیل کرده وآن را به شکل تناقض در رفتار، حس برتری جویی، رشک وحسد و... نمایان ساخته است.
تعبیر رؤیای سیاوش در شاهنامه از دیدگاه خواب گزاری سنتی و روان شناسی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مشترکات بین ادبیات و روان شناسی بحث «رؤیا و خواب گزاری» است که مهم ترین یک سانی این دو در زبان نمادین شان است. در آثار متعدد ادبی و تاریخی ملل و اقوام مختلف، روایت رؤیاهایی را می بینیم که توسط خواب گزارانی تفسیر و تعبیر شده و به وقوع پیوسته اند. شاهنامه نیز به عنوان یک اثر ادبی، خالی از این مقوله نیست و امر خواب گزاری، یکی از موارد تکرار شونده در این کتاب است. تا جایی که می توان از آن به عنوان یک بن مایه یاد کرد. این رؤیاها گاهی عیناً به وقوع می پیوندد، گاهی نیمی نمادین و نیمی حقیقی و گاه تماماً نمادین است. در این جستار، تعبیر رؤیای سیاوش در شاهنامه، از دو منظر خواب گزاری سنتی و مباحث ناخوداگاه فردی و جمعی یونگ مورد بررسی قرار گرفته و با تعبیر مد نظر روایت داستانی مقایسه شده است. روش تحقیق در این مقاله، تحلیل و مقایسه است یعنی در بخش خواب گزاری سنتی، تعبیر تک تک نمادهای آمده در رؤیا براساس کتاب های تعبیر خواب ایرانی و اسلامی گزارش می شود، اما در بخش تحلیل روان شناسی رؤیا، ابتدا با در نظر گرفتن زندگی، شخصیت و روحیات سیاوش و با نگاهی به روش تداعی آزاد یونگ، نمادهای رؤیای او تحلیل و در بخش پایانی نیز شباهت های ساختاری این رؤیا با اسطوره ای کهن بررسی شده است. نتیجه این که نمادها در این رؤیا به گونه ای کامل و بسامان پرداخته شده و کنار هم قرار گرفته اند که در هر دو روی کرد تعبیر سنتی و کاوش روان شناختی، به پاسخی منطبق با روند طبیعی این داستان در شاهنامه می رسیم.
همنشینی ادب حماسی و ادب تعلیمی در اسکندرنامه نظامی گنجه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۷
37 - 65
حوزههای تخصصی:
در گستره ادبیات جهان و ایران، آثار ادبی بر اساس اندیشه و محتوا به چهار قسم ادب حماسی، تعلیمی، غنایی و نمایشی تقسیم می شوند. برخی از متون ادبی، اعم از نظم و نثر، تک ژانری هستند؛ اما گاهی متونی ظهور یافته اند که ترکیبی از دو یا چند ژانر ادبی متفاوت بوده و با یکدیگر همنشین شده اند و از این رهگذر توانسته اند دستاوردهایی در تحقیقات متون ادبی فراهم سازند. از جمله همنشینی ژانرها، آمیختگی ادب حماسی و ادب تعلیمی است. ویژگی مشترک این دو ستیز با ناسازهاست: یکی در برون، دیگری در درون و سرانجام پی ریزی کننده یک جامعه آرمانی. در این پژوهش کوشیده ایم تا با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و به روش توصیفی تحلیلی مبتنی بر استقرا، به بازخوانی بیناژانری در دو گونه ادب حماسی و ادب تعلیمی در اسکندرنامه بپردازیم. از جمله اهداف این نوشته، تبیین ویژگی ها، وجوه افتراق و اشتراک این دو ژانر در اسکندرنامه است؛ نیز نقطه تلاقی آن دو در این اثر نمایانده می شود. از جمله دستاوردهای ترکیب ژانر حماسی و تعلیمی آن است که تکمیل کننده یکدیگرند. تکیه گاه ادب حماسی ( شرف نامه )، اغلب معطوف به اراده اما ادب تعلیمی ( اقبال نامه ) بر پایه عقل و معرفت استوار است. ادب حماسی، بر عینیت (تمشیت امور کشور) پای می فشارد و در مقابل، ادب تعلیمی بر ذهنیت (مفاهیم اخلاقی) اصرار دارد. علت غایی هر دو ژانر ادبی، بسترسازی صلح و آرامش است: یکی در بیرون (سطح آفاقی) و دیگری در درون (سطح انفسی) برای پایه گذاری مدینه فاضله مورد نظر نظامی گنجه ای.
ناکامی و پرخاشگری در رفتار اسفندیار با تکیه بر متن شاهنامه
حوزههای تخصصی:
اسفندیار، شاهزاده جوان و نیرومند ایرانی، فرزند خلف پدر قدرت طلب خود بود؛ گشتاسپ، پدر او، عقده قدرت طلبی داشت و نمی توانست به آسانی تخت پادشاهی را به عنوان حق الزحمه جان فشانی های اسفندیار پرداخت نماید. او فرزندش را در رسیدن به آنچه خود وعده داده بود، ناکام گذارد. این مقاله سعی می کند به شیوه تحلیلی- توصیفی به نتایج روانی این ناکامی در اسفندیار بپردازد و به این سوال پاسخ دهد که ناکامی در رسیدن به تخت شاهی چگونه بر رفتار اسفندیار، به عنوان یکی از قهرمانان شاهنامه، تأثیر منفی گذاشت و اسفندیار با چه مکانیزمی توانست تنیدگی های روحی و روانی خود را تسکین ببخشد؟ در مکتب روانکاوی، فرضیه ناکامی- پرخاشگری مطرح شده است و مضمون آن به این صورت می باشد که هرگاه کسی در تلاش برای دست یابی به هدفی ناکام بماند، سائق پرخاشگری در وی فعال می شود. پرخاشگری به عنوان رفتاری تعریف می شود که به صدمه شخصی، روحی، فیزیکی یا تخریب اموال منجر شود و زمانی پدید می آید که در برابر خواسته های مطلوب فرد، سدّی ایجاد شود. در مورد این شاهزاده جوان ایرانی نیز می توان این گونه برداشت نمود که فشار روانی ناکامی ها و تنیدگی ها در درون اسفندیار متراکم شد و ناخودآگاه، به صورت پرخاشگری، در رفتارش بروز یافت؛ بنابراین، او بدون اینکه متوجه باشد، خشم فشرده و انباشته شده خود را با استفاده از مکانیزم دفاع روانی «جا به جایی» به رستم که منبع ناکامی او نبود، متوجه ساخت؛ برای همین نمی توانست نسبت به رستم و پیشنهادهای معقول او منعطف باشد تا از بروز فاجعه جلوگیری کند.
مؤلفه ها و عناصر گوتیک در داستان های صادق هدایت
حوزههای تخصصی:
واژه گوتیک بیانگر صفتی است که به قوم «گوت»، قومی ژرمنی که از شمال اروپا به سواحل جنوبی دریای بالتیک مهاجرت کردند اطلاق می شد. در ابتدا به سبک خاصی از معماری با ویژگی هایی که بیانگر رازناکی و وحشت بود گفته می شد؛ اما در بین سال های1760تا1820 میلادی گوتیک نام ژانری در داستان نویسی شد. محیط های داستانی این نوعِ ادبی، معمولاً قصرهای ویرانه و زیرزمین های متروک، قبرستان ها و فضاهای گرفته و تاریک که کمتر محل رفت و آمد است می باشد. نویسندگان این داستان ها با ایجاد اضطراب و وحشت که به همراه فضاسازی و توصیفات جزیی و وقایع غیرطبیعی و تخیلی است ذهن خوانندگان را با دهشت و راز مشغول می سازند. شخصیت های این آثار نیز معمولاً انسان هایی نامتعادل و روان پریش و بعضاً جنایت کار هستند که با اعمال خود، نَفَس را در سینه خوانندگان حبس می کنند به همن دلیل این نوع داستان ها قابلیت آن را دارند تا در پی یک گسست، تبدیل به داستان های جنایی-پلیسی شوند. یکی از داستان نویسان برجسته ایرانی که با استفاده از این عناصر، فضایی تخیلی و مالیخولیایی و وحشتناک در آثارش به وجود آورده است صادق هدایت است که می توان این مشخصات را در اکثر داستان های او مشاهده کرد. در این تحقیق که به روش تحلیل محتوا صورت گرفته است با استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی این عناصر و مؤلفه ها در داستان های این نویسنده پرداخته ایم.
مصیبت نامه عطار نیشابوری؛ آمیزه ای از اخلاق عملی و عرفان (با تکیه بر حکایت ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۸
21 - 57
حوزههای تخصصی:
دیدگاه ها و سخنان اخلاقی عطار نیشابوری در نظم و نثر فارسی، ارزشمند و درخور تأمل و پژوهش بیشتر است. به دلیل توجه به دیدگاه ها عرفانی و زبانی عطار، بررسی مباحث اخلاقی و تعلیمی آثار وی، به خصوص مصیبت نامه، کمتر پژوهش شده است. این پژوهش به روش تحلیل محتوایی و آماری، مصیبت نامه را بررسی کرده و در پی پاسخ گویی به این سؤال هاست که «کدام مضامین و محتواهای اخلاقی و اندرزی در نگاه عرفانی عطار در مصیبت نامه برجسته تر است؟» و «آیا عرفان عطار به حکمت عملی نزدیک است؟ عطار در توجه دادن به اخلاق حسنه و انذار و نهی از رذیله ها دغدغه مند بوده است. مباحث اخلاقی و انسان ساز موجود در ادبیات تعلیمی و عرفانی در سرتاسر سفر سالک فکرت (شخصیت اصلی مصیبت نامه) مکرر در این اثر عطار بازگو می شود. عطار به خوبی، ضمن روایت تمثیل عرفانی سفر برای خودشناسی، از حکایت های تعلیمی و اندرزی و اخلاقی غفلت نورزیده و تا حد ممکن در بخش حکایات کوتاه این منظومه عرفانی، جانب اخلاق و نکوداشت محاسن اخلاقی و دعوت بدان ها و نکوهش رذیله های اخلاقی و پرهیز و انذار از آن ها را پیش چشم داشته است. نتیجه دیگر پژوهش این است که بیان اندرزها و مباحث تعلیمی بخش حکایت های کوتاه در این چهل مقاله (منزل) معمولاً با آن بخش همسوست؛ برای مثال، حین روایت سفر سالک به نزد خاک، از خاکساری و تواضع سخن گفته است و در حین سفر نزد ابراهیم خلیل از مودت و خلّت و دوستی ورزیدن؛ نتیجه مهم دیگر این پژوهش این است که اکثر ابیات تعلیمی و اندرزی عطار در حکایات کوتاه بیان شده است و سخنان پیر به سالک فکرت، بیشتر جنبه عرفانی دارد.
تحلیل تطبیقی سهراب در شاهنامه و ببهروواهن در مهابهارات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سهراب یکی از شخصیت های اسطوره ای حماسه ملی ایرانیان، شاهنامه، از وجوه متعدد، شباهت های فراوان با «ببهروواهن»، شخصیت حماسه مهابهارات دارد. مشترکات و مشابهات این دو در زمینه های گوناگونی قابل بررسی است. ریشه مشترک نام هر دو شخصیت، نسب نامه خانوادگی، سرگذشت مشابه، داستان ازدواج پدر و مادر این دو با نکات و جزئیات مشابه، اقامت هردو نزد خانواده مادری و به دور از پدر، نقش یک اسب ویژه در پیش برد داستان، رویارویی با پدر در میدان نبرد پس از سالیان بسیار، نقش نیروهای فراطبیعی در داستان، کشته شدن یکی از طرفین جنگ در آوردگاه و کوشش برای به دست آوردن نوش دارو، از شاخص ترین اشتراکات این دو شخصیت حماسی ایران و هندوستان به شمار می آیند. با این حال با بررسی ژرف و دقیق سرگذشت سهراب و داستان ببهروواهن، به وجوه افتراق قابل توجهی نیز بین دو شخصیت دست می یابیم که حتا گاه مسیر دو داستان را به طور کلی از یک دیگر متمایز می کند و سرنوشت های کاملاً متفاوتی را برای این دو شخصیت رقم می زند. نویسندگان در این پژوهش درصدد هستند تا با بهره گیری از شیوه تطبیقی، وجوه اشتراک و افتراق میان این دو شخصیت را بررسی کنند و به این پرسش پاسخ دهند که مبانی اشتراک و اختلاف مهابهارات و شاهنامه در داستان های مربوط به این دو شخصیت کدام است؟
خردورزی های مسعود غزنوی در تاریخ بیهقی در آیینه نظریه سه بعدی خرد آردلت (3D-WS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم خردمندی در متون فلسفی، دینی و ادبی نظیر اوستا ، مینوی خرد ، شاهنامه ، گلستان ، بوستان ، کلیله ودمنه ، دیوان ناصرخسرو ، تاریخ بیهقی و... قدمتی دیرینه دارد. پیچیدگی مفهوم خرد بر اساس فرهنگ ها به این منجر شده که تاکنون تعریف جامعی از سوی نظریه پردازان بیان نشود؛ با وجود این، در این زمینه که خردمندی مشتمل بر دانش، بینش، تأمل و تلفیق منافع فرد با رفاه دیگران است، نوعی توافق کلی وجود دارد. از آنجا که ادبیات به دلیل ماهیت و حوزه گسترده اش، با سایر رشته های علوم انسانی همچون روان شناسی، تناسب موضوعی دارد و بافت فرهنگی جوامع نقش مهمی در شکل گیری مفهوم خرد و خردمندی ایفا می کند، این پژوهش به بررسی تطبیقی ویژگی های رفتار خردمندانه در شخصیت سلطان مسعود غزنوی در کتاب تاریخ بیهقی بر اساس مدل سه بعدی خرد آردلت، به منظور رسیدن به تعریفی از خرد بر اساس فرهنگ ایرانی پرداخته است. این پژوهش در چهارچوب رویکرد توصیفی و تحلیل کیفی و با توجه به منابع کتابخانه ای انجام شده است. حوادث و ماجرا های تاریخ بیهقی با روش تحلیل محتوا و با استفاده از سه فرایند پیاده سازی، کُدگذاری باز و کُدگذاری انتخابی مورد ارزیابی قرار گرفته است و مشخص شده که در نظر نکته سنج بیهقی، سیاست یا اداره خردمندانه و تدبیرآمیز مُلک و مؤلفه هایی که برای خرداندیشی عملی پادشاه برمی شمارد، با نظریه های جدید روان شناسی و از جمله نظریه خرد سه بعدی آردلت منطبق است.
خویش کاری و ناخویش کاریِ شاهانِ شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی، یکی از آثار بزرگ ادب پارسی است که با اجتماع، حکومت و سیاست زمان خود ارتباطی تنگاتنگ دارد. نوع حکومت در شاهنامه پادشاهی و بنیاد و اصول آن بر گرفته از اندیشه ایران شهری است. پایه و اساس حاکمیّت درشاهنامه، پادشاه است و تزلزل او، ویرانی کل حکومت و قلمرو آن محسوب می شود. ایران شهر آرمانی فردوسی نیز نمود حکومتی با پادشاهی دادگر، خردمند و فره مند است. فردوسی در شاهنامه علاوه بر داشتن نگاه جهانی و آرمانی، با نگاهی آسیب شناسانه، آفت های قدرت و ناخویش کاری شاهان را همانند فروگذاشتن خردورزی، دادگ ری و شکیبایی که در نهایت ب ه خروج از قانون اشه می انجامد، تبیین کرده است. نویسندگان در این مقاله که به شیوهتوصیفی و تحلیل محتوا و با بهره گیری ازمتن شاهنامه فردوسی به انجام رسیده است، علاوه بر خویش کاری شاهان و حکومت در شاهنامه، با نگاه آسیب شناسی قدرت، به نقد و تحلیل داستان جمشید- به عنوان نخستین الگوی یک پادشاه خویش کار و ناخویش کار- پرداخته اند و به نتایجی چند دست یافته اند، از جمله این که هسته اصلی خویش کاری را فره مندی تشکیل می دهد و شاه فره مند شاهی خردمند و دادگراست. خویش کاری شاهان باید برگرفته از پادشاه و نظام آفرینش باشد و ن اخویش ک اری شاه ن ه ت نها موجب آسیب رساندن به اساس شاهی و حاکمیت و ملت؛ بل که نوعی بی احترامی به آفرینش و در نهایت موجب آشفتگی و ویرانی کشور می گردد.
تحلیل تطبیقی مفهوم وطن در اشعار نزار قبانی و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
185 - 202
حوزههای تخصصی:
وطن دوستی امری طبیعی است و از این امر، در آثار و اشعار شعرا و نویسندگانِ معاصر به شیوه های گوناگون یاد شده است. این مقاله به شیوه تطبیقی و بر مبنای مکتب امریکایی، دیدگاه دو شاعر؛ احمد شاملو –شاعر پارسی گوی– و نزار قبانی – شاعر عرب– را تحلیل می کند تا به پاسخ این پرسش برسد که چه تفاوت ها و شباهت های فکری در خصوص وطن در شعر این دو شاعر وجود دارد؟ در فراز و نشیب زندگی اجتماعی و ادبی این دو شاعر، وجوه اشتراک متعدّدی وجود دارد که باعث همسانی این مفهوم در بیان آنان شده است. این دو شاعر، عشق به وطن را در اشعار خود مطرح کرده و از شهرهای مختلف نام برده اند و به فردایی بهتر و روشن تر برای وطن خویش امید دارند. هر دو شاعر طعم غربت و دوری از وطن را چشیده و این حسّ را در شعر خود منعکس کرده اند. نزار از این که وطن بزرگش به اجزاء کوچک تر تقسیم شده و از شکوه پیشینش چیزی باقی نمانده احساس شرم می کند و شاملو برخلاف نزار، عشق آسمانی به وطن را با عشق زمینی درهم نمی آمیزد.
تحلیل میراث متنی در شعر طاهره صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعران معاصر به منظور ژرفا بخشیدن دیدگاه های شاعرانه خویش و تأثیر گذاشتن شعر بر مخاطب به گونه های متفاوتی از متون سنتی بهره برده اند؛ متونی که به حوزه سنّت دینی، ادبی، اسطوره ای و فولکولوریک وابسته است و با کارکردی تأثیرگذار، میراث گذشتگان را با ساختی تازه در اختیار امروزیان قرار می دهد. این منابع و خاستگاه ها که «میراث متنی» نامیده شده اند؛ پشتوانه فرهنگی یک شاعر و بستر مناسبی برای باروری سروده های او می باشند. بهره گیری از این متون در بلاغت سنتی با نام های مختلفی مثل: «تضمین»، «ﺗﻠﻤﯿﺢ»، «اقتباس» مورد بحث قرار گرفته و امروزه با نام «بینامتنیت» یکی از مباحث مهم نقد ادبی است. صفارزاده از شاعران معاصر است که از ادبیات کهن و کلاسیک فارسی بهره های فراوانی برده است و علاوه بر شاعری، مترجم قرآن کریم و نهج البلاغه است و همین تأثیرپذیری وی از متون دینی به ویژه قرآن را بیشتر نشان می دهد. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به این سوال اصلی پاسخ داده است که میزان بهره گیری صفارزاده از میراث متنی به چه اندازه و چگونه است؟ یافته ها نشان می دهد که وی با توجه به آشنایی با متون دینی و ادبی، سروده های خویش را عمق و غنا بخشیده و بر همین پایه شعر او سرشار از متون دینی و اسطوره ای است.
بررسی اندیشه های اگزیستانسیالیستی در شعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیلسوفان مکتب اگزیستانسیالیسم ( اصالت وجود )، از جمله سارتر، آفریننده آثار ادبی بسیار با مضامین فلسفی هستند. اساس و محور این مکتب، اندیشیدن در باب انسان و هستی، آزادی و اختیار، مسؤولیّت و تعهّد اجتماعی است که با دلهره و اضطراب همراه است .شاعران شعر نو فارسی، گاه بر حسب روحیّه فردی، در باب هستی و نیستی، به اندیشیدن پرداخته اند و گاه بر حسب شرایط اجتماعی - سیاسی، اشعاری را سروده اند که به نوعی در ارتباط با مکتب اگزیستانسیالیسم است. در این مقاله ضمن تبیین مؤلّفه های اگزیستانسیالیسم و آوردن نمونه اشعاری از شاعران معاصر و تحلیل آنها ، رگه هایی از اندیشه های این مکتب را در اشعار این شاعران مورد بررسی قرارداده ایم. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی درصدد یافتن پاسخ این سوال است که آیا اندیشه های اگزیستانسیالیستی در شعر شاعران معاصر وجود دارد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که شاعران معاصر، گرچه فیلسوف نیستند و یا صرفاً قصد بیان اندیشه های فلسفی را نداشته اند اما با توجّه به ذهن متفکّر و وضعیّت اجتماع خود، به سرودن اشعاری پرداخته اند که به نوعی در ارتباط با مولفه های مکتب اگزیستانسیالیسم است.
بررسی کارکرد نمادین اعداد و اشکال در ساختار خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشف ساختار یک اثر، نقشی برجسته در دستیابی به مضمون و محتوا و لایه های پنهان معنایی آن دارد. بسیاری از اساطیر، افسانه ها، قصه های پریان و روایاتی با درونمایه نمادین، دارای ساختارهایی نظام مند و نمادین هستند که اعدد و اشکال و نگاره ها در آنها کاربردی برجسته دارند. از جمله این متون، منظومه خسرو و شیرین نظامی است که روایتگر داستانی تاریخی است که به افسانه ها پیوسته و از این روی دارای مضامین و مفاهیم نمادین و کهن الگویی است و باید به دنبال ساختاری نمادین در آن بود؛ ساختاری که اشکالی چون: ماندالا، مربع و مثلث که ارتباطی برجسته با اعداد دو و سه و چهار دارد، زیربنای اصلی حرکت و چینش و گزینش اشخاص و عناصر داستانی را معین می کند. در این مقاله به چگونگی ارتباط و نقش اعداد و معانی نمادین منظومه، به روش تحلیل و توصیف متن پاسخ داده می شود. نتیجه بررسی نشان می دهد که در این اثر، حرکت قهرمان روایت، حرکتی ماندالایی است که آغاز و پایان آن در جغرافیای داستان یکی است و در پایان این ماندالای چهارتو، چهارگوشه ای وعده داده شده، جایگزین مربع آشفته آغاز داستان می شود و به تعبیری روانشناختی، خسروپرویز به فرایند فردیت روانی دست می یابد