فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲٬۱۴۱ تا ۱۲٬۱۶۰ مورد از کل ۱۲٬۷۸۱ مورد.
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
185 - 208
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به دنبال بررسی اثر تعدیل گری شیوع همه گیری کووید19 بر رابطه بین تلاطم جریان وجوه نقد واحد تجاری و سطح نگهداشت وجه نقد آن است. برای این منظور، از داده های 163 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1401-1390 استفاده شده و برای آزمون فرضیه های پژوهش، تحلیل رگرسیون با برآوردگر حداقل مربعات تعمیم یافته به کار رفته است. نتایج نشان می دهد در شرکت هایی که جریان وجوه نقد آن ها از تلاطم بیشتری برخوردار است، وجه نقد بیشتری نیز نگهداری می شود. همچنین، نتایج بیانگر آن است که با شیوع همه گیری کووید19، تمایل شرکت ها برای نگهداشت وجه نقد، افزایش یافته است. به علاوه، نتایج بیانگر آن است که شیوع کووید19 اثر مثبت تلاطم جریان وجوه نقد واحد تجاری بر نسبت نگهداشت وجه نقد را تشدید کرده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که تلاطم در جریان وجوه نقد و شیوع کووید19 هر دو موجب افزایش مخاطره جریان وجوه نقد واحدهای تجاری شده و انگیزه های احتیاطی برای نگهداشت وجه نقد را تقویت کرده اند. این پژوهش در توسعه ادبیات مرتبط به انگیزه های نگهداشت وجه نقد مشارکت می کند و در تقویت ادبیات مربوط به آثار مالی کووید19 بر شرکت های ایرانی، نقش دارد.
ارزش گذاری اوراق اختیار معامله بر اساس شبکۀ عصبی ماژولار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
904 - 939
حوزههای تخصصی:
هدف: پوشش ریسک ناشی از نوسان قیمت ها با استفاده از اوراق اختیارمعامله، به ارزش گذاری دقیق و مناسب برای اوراق اختیار معامله وابسته است. به همین دلیل، هدف از این پژوهش، ارزش گذاری اوراق اختیارمعامله در بورس اوراق بهادار تهران با شبکه های عصبی ماژولار و مقایسه عملکرد هر یک از این شبکه های عصبی ماژولار با معروف ترین مدل ارزش گذاری اوراق اختیارمعامله، یعنی مدل بلک، شولز و مرتون و مدل شبکه عصبی پرسپترون چندلایه است.
روش: برای این پژوهش، از داده های اختیارمعامله خرید که از ابتدای سال ۱۳۹۷ تا انتهای سال ۱۴۰۱، در بورس اوراق بهادار تهران معامله شده اند، استفاده شده است. در ابتدا پس از حذف داده های پرت، ۸۰ درصد داده ها، به عنوان داده های آموزش و ۲۰ درصد باقی مانده، به عنوان داده های آزمون در نظر گرفته شدند. برای امکان مقایسه بین نتایج به دست آمده از مدل های مختلف، در طول پژوهش این دو بخش از داده ها ثابت بودند. در این پژوهش با استفاده از معیارهای آماری MSPE، RMSPE و MAPE، قیمت نظری به دست آمده از هر مدل با قیمت های معامله شده در بورس اوراق بهادار تهران مقایسه شد. برای محاسبه خطای پیش بینی در مدل بلک، شولز و مرتون، ابتدا با استفاده از فرمول قیمت گذاری آن، قیمت تئوریک اوراق اختیار معامله به دست آمد؛ سپس قیمت های تئوریک به دست آمده از رابطه بلک، شولز و مرتون با قیمت های بازاری آن ها مقایسه شد. در مدل های شبکه عصبی نیز، ابتدا قیمت اوراق اختیار معامله با استفاده از پایتون و الگوریتم های یادگیری ماشین آن پیش بینی شد و در نهایت، قیمت پیش بینی شده توسط مدل ها و قیمت بازاری همان اختیار معامله مقایسه شد. در پایان، برای بررسی اختلاف معنادار هر مدل با سایر مدل ها، از آزمون مقایسه زوجی میانگین درصد خطاها استفاده شد.
یافته ها: این پژوهش نشان داد که از منظر معیار RMSPE مدل شبکه های عصبی توسعه یافته با نوسان های ضمنی، در ارزش گذاری اوراق اختیارمعامله خرید در تمام موقعیت های پولی و دوره های زمانی نسبت به سایر مدل های بررسی شده، کمترین میزان خطا و بهترین عملکرد را داشته است؛ با این حال اندکی عملکرد مدل شبکه عصبی پرسپترون چندلایه توسعه یافته با نوسان های ضمنی، بهتر از حالت ماژولار آن بوده است. پس از آن، به ترتیب مدل شبکه های عصبی توسعه یافته با نوسان های تاریخی، مدل شبکه های عصبی با داده های مجزا، مدل بلک، شولز و مرتون و مدل شبکه عصبی ماژولار پیشنهادی گرادویویچ، گِنجای و کوکولج (۲۰۰۹) بیشترین دقت را داشته اند. از منظر معیار MAPE نیز، همچنان مدل های توسعه یافته با نوسان های ضمنی بهترین عملکرد را داشته اند؛ ولی در تمام مدل های شبکه عصبی، عملکرد شبکه عصبی پرسپترون چندلایه نسبت به حالت ماژولار بهتر بوده است.
نتیجه گیری: مدل های شبکه عصبی ماژولار، نسبت به مدل بلک، شولز و مرتون، می توانند عملکرد بهتری داشته باشند. نوسان های ضمنی می تواند سبب بهبود عملکرد شبکه های عصبی در ارزش گذاری اوراق اختیارمعامله شود. از طرفی از منظر معیار RMSPE در مدل های شبکه عصبی توسعه یافته با نوسان های تاریخی، شبکه عصبی ماژولار عملکرد بهتری نسبت به شبکه عصبی پرسپترون چندلایه خواهد داشت؛ ولی در مدل های شبکه عصبی توسعه یافته با نوسان های ضمنی، شبکه عصبی ماژولار نمی تواند عملکرد بهتری نسبت به شبکه عصبی پرسپترون چندلایه به ثبت برساند. به طور کلی شبکه های عصبی توسعه یافته با نوسان های ضمنی، چه در حالت ماژولار و چه در حالت پرسپترون چندلایه، در دوره های زمانی بلندمدت و همچنین در موقعیت های پولی ITM بهترین عملکرد را داشته اند.
ارائه الگوی علّی جهت بررسی رفتار احساسی سرمایه گذاران با روش دیمتل فازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
امروزه احساسات سرمایه گذاران به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار در جریان سرمایه و نیز حرکت کلی بازار سهام شناخته شده است؛ در واقع سرمایه گذارانی که اطلاعات اندکی دارند به احتمال زیاد بر اساس احساسات، اقدام به سرمایه گذاری جدید یا خروج از سرمایه گذاری قبلی می نمایند. پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی علّی جهت بررسی رفتار احساسی سرمایه گذاران با روش دیمتل فازی به اجرا درآمد. این پژوهش از نظر ماهیت و محتوا از نوع توصیفی می باشد. در این پژوهش اطلاعات مربوط به 15 نفر از اساتید و خبرگان بازار سرمایه است که نمونه آماری را تشکیل می دهند . نتایج این پژوهش نشان داد که چهار عامل اصلی مالی رفتاری، شخصیت رفتاری، رفتار توده ای و فرهنگ بر رفتار احساسی سرمایه گذاران تاثیر دارد همچنین روش دیمتل نشان داد عامل رفتار توده ای با میانگین تاثیرگذاری 740/18، عامل فرهنگ با میانگین تاثیرگذاری 497/9 و عامل مالی رفتاری با میانگین تاثیرگذاری 742/8 در شمار عوامل تاثیرگذار قرار دارند. از طرفی عامل شخصیت رفتاری با میانگین تأثیرپذیر 975/14 به عنوان عامل تأثیرپذیر می باشند.
چشم اندازهای پایداری حسابداری مدیریت استراتژیک از نظر بکارگیری فناوری های مالی (فین تک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تجربی حسابداری مالی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۳
163 - 212
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه ترسیم چشم اندازهای پایداری حسابداری مدیریت استراتژیک ازنظر به کارگیری فناوری های مالی (فین تک) می باشد. این مطالعه ازنظر روش پژوهش و بر اساس هدف و نوع نتیجه، در دسته پژوهش های اکتشافی و توسعه ای قرار می گیرد. به طوری که ابتدا از طریق تحلیل مضمون، نسبت به شناسایی کارکردهای حسابداری مدیریت استراتژیک جهت پایداری شرکت ها ازنظر فناوری های مالی اقدام شد و با انجام تحلیل دلفی، سطح پایایی مضامین شناسایی شده موردبررسی قرار گرفت. درنهایت از طریق تحلیل سناریو، پژوهش به دنبال بسترسازی چشم اندازهای حسابداری مدیریت استراتژیک به لحاظ پایداری در فناوری های مالی (فین تک) بود. در این مطالعه خبرگان دانش حسابداری و مدیریت مالی که از سطح آگاهی بالاتری نسبت به پدیده موردبررسی برخوردار بودند، از طریق ابزارهای مصاحبه و چک لیست های ماتریسی مشارکت نمودند. نتایج مطالعه در فاز اول پژوهش طی 13 مصاحبه انجام شده، حکایت از شناسایی ۳ مضمون فراگیر و 6 مضمون سازمان دهنده و 26 مضمون پایه دارد که پس از انجام تحلیل دلفی مشخص گردید، ابعاد شناسایی شده، دارای پایایی می باشند. از طرف دیگر نتایج فاز دوم پژوهش با تأیید دو مبنای تکنیک بهایابی چرخه خدمات در پایداری فین تک و تکنیک محک زنی در پایداری فین تک به عنوان محورهای تعیین کننده سناریوهای احتمالی، نشان داد که 4 ماتریس می تواند چشم اندازهای ارزیابیِ پایداری کارکردهای حسابداری مدیریت استراتژیک ازنظر به کارگیری فناوری های مالی را در آینده مشخص نماید. نتایج این مطالعه نشان داد، حسابداری مدیریت استراتژیک با تمرکز بر تکنیک بهایابی چرخه خدمات در پایداری فین تک ها به دنبال این مسئله می باشند تا مزایایی ارائه خدمات مالی فناورانه به ذینفعان موردبررسی قرار گیرد تا در تفاوت با سایر روش های ارائه خدمات مالی به ذینفعان بتواند مزیت های قابل ادراک تری به لحاظ سرعت دسترسی به اطلاعات مالی، معیارهای فنی در تصمیم گیری و پشتیبانی های مالی به ذینفعان القاء نمایند.
ساختار سرمایه بهینه مبتنی بر نسبت طلایی و تاثیرآن بر نرخ بازگشت سرمایه سرمایه گذاران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ساختار سرمایه و نرخ بازگشت سرمایه از مهم ترین متغیرهایی هستند که مورد توجه سهامداران بالقوه و سهامداران بالفعل می باشند، ترکیب حقوق صاحبان سهام و بدهی های شرکت، ساختار سرمایه را نشان می دهد و نرخ بازگشت سرمایه که با نماد P/E نشان داده می شود، از تقسیم قیمت بازار سهم بر سود خالص هر سهم بدست می آید و به نوعی برای ارزیابی ارزندگی سهام نیز مورد استفاده قرار می گیرد. هدف پژوهش حاضر مطالعه تاثیر ساختار سرمایه بهینه مبتنی بر نسبت طلایی بر نرخ بازگشت سرمایه است، برای انجام این پژوهش از اطلاعات 148 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی1401-1389 استفاده شده است و با توجه به ماهیت توصیفی- همبستگی تحقیق مورد نظر، برای بررسی و کشف همبستگی بین متغیرها به روش پس رویدادی و رویکرد داده های پانل با اثرات ثابت عمل شده است. نتایج حاکی از تاثیر مثبت ساختار سرمایه بهینه مبتنی بر نسبت طلایی بر نرخ بازگشت سرمایه سرمایه گذاران است. همچنین در این پژوهش تاثیرساختار سرمایه بهینه مبتنی بر نسبت طلایی بر متغیرهای درآمد و قیمت سهام نیز مورد بررسی قرار گرفت، بر اساس نتایج بدست آمده تاثیر مثبت متغیر مستقل بر متغیرهای درآمد و قیمت سهام مورد تایید قرار گرفت.
عوامل موثر بر کیفیت گزارشگری یکپارچه مالی و کنترل داخلی شرکت های فعال در بورس اوراق بهادر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۷
35 - 58
حوزههای تخصصی:
هدف: چارچوب های گزارشگری سنتی، صرفا بر روی اطلاعات مالی تاریخی تمرکز دارند به همین دلیل برای گزارشگری نهادهای عمومی امروزی با ساختارهای مدرن و چند بعدی مناسب نیستند. گزارشگری یکپارچه، تمام اطلاعات مربوط به استراتژی سازمان، ریسک ها، فرآیندهای نظارت، تأثیرات اجتماعی و محیطی و نتایج مالی را تلفیق می کند و در نهایت منجر به ایجاد یک مجموعه منسجم در عین سادگی و شفافیت می گردد. سازمان بورس اوراق بهادار تهران شیوه گزارشگری یکپارچه را پذیرفته، اما الزامی به اجرای آن برای شرکت های بورسی تعیین نکرده است. هدف از انجام این پژوهش شناسایی و تدوین عوامل موثر بر کیفیت این نوع از گزارشگری برای شرکت های فعال در بورس اوراق بهادار تهران باتوجه به اهمیت و جایگاه گزارشگری یکپارچه مالی و کنترل داخلی بر تصمیم گیری ذی نفعان است.روش: این پژوهش کمی و ماهیت و هدف آن کاربردی و ازنظر گردآوری داده ها نیز پیمایشی می باشد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و از نرم افزار LISREL برای تحلیل عاملی (از نوع اکتشافی) استفاده شد. جامعه آماری تحقیق شامل 280 نفر از اعضای هیئت علمی و اساتید مدیریت مالی و حسابداری دانشگاه های تهران، کارشناسان بورس اوراق بهادار و نهادهای مالی و حسابرسی مستقر در استان تهران و مدیران مالی و حسابدرای شرکت های بورس اوراق بهادار تهران بودند که ایمیل و راه ارتباطی با آن ها برای ارسال پرسشنامه از طریق سایت های رسمی ذیربط مشخص گردیده بود. بر اساس فرمول کوکران حداقل نمونه 162 نفر تعیین گردید و ازآن جا که امکان داشت تمام پرسشنامه های ارسالی دریافت نگردد، 183 پرسشنامه ارسال گردید. از آن جا که اساسی ترین کاربرد تحلیل عاملی، کاهش تعداد متغیرها به عوامل محدودتری است که معمولاً به صورت غیر مستقیم در متغیر اصلی مؤثرند؛ بنابراین، در این تحقیق نیز برای تجزیه و تحلیل داده ها و کاهش تعداد متغیرها از این روش استفاده شده است.یافته ها: از مجموع نمونه انتخاب شده، تعداد 168 نفر به پرسشنامه ها به صورت کامل پاسخ دادند که در تحلیل داده های پژوهشی مورد استفاده قرار گرفت، بر این اساس نتایج به دست آمده از پرسشنامه ها، 41 متغیر شناسایی شد که بعد از بررسی بیشتر و مشورت با نخبگان، 11 متغیر به نوعی جزئی از سایر متغیرها به شمار می رفت؛ لذا در شمولیت آن متغیر قرار گرفتند. بنابراین30 متغیر به عنوان عوامل موثر بر کیفیت گزارشگری یکپارچه مالی و کنترل داخلی شرکت های بورسی شناسایی شد. پس از به کار بردن تحلیل عاملی، برای تعیین تعداد عوامل از روش کیسر استفاده شد.نتیجه گیری: عوامل مدیریتی با مجموع بار عاملی 6.039؛ عوامل قانونی و حقوقی با مجموع بار عاملی 3.127؛ عوامل سازمانی و راهبردی با مجموع بار عاملی 3.038؛ عوامل فرهنگی و اجتماعی با مجموع بارعاملی 2.961 و عوامل مربوط به ساختار بازار با مجموع بارعاملی 2.415 به ترتیب به عنوان مهم ترین عوامل موثر بر کیفیت گزارشگری یکپارچه مالی و کنترل داخلی شرکت های بورسی در ایران شناسایی شدند.
چارچوبی برای کارزار های موفق تأمین مالی جمعی: بینش هایی از رسانه های اجتماعی (مروری سیستماتیک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارزار های تأمین مالی جمعی در رسانه های اجتماعی به ابزاری قدرتمند برای کارآفرینان به منظور جمع آوری سرمایه و جلب حمایت برای پروژه هایشان تبدیل شده اند؛ بااین حال، موفقیت این کارزار ها تضمینی نیست و فقدان یک چارچوب جامع برای راهنمایی متخصصان در توسعه کارزار های مؤثر وجود دارد؛ ازاین رو هدف اصلی توسعه یک چارچوب موفقیت برای کارزار های تأمین مالی جمعی در رسانه های اجتماعی با بررسی سیستماتیک ادبیات هست. روش پژوهش از نوع کیفی و مرور سیستماتیک ادبیات است. در این پژوهش ۱۳۳۰ مقاله بررسی و درنهایت بعد از چند مرحله غربالگری ۲۹ مقاله برای تحلیل نهایی انتخاب شد. یافته ها چارچوبی برای موفقیت های کارزار های تأمین مالی جمعی در رسانه های اجتماعی ارائه کرد که شامل مؤلفه هایی است؛ ازجمله: موفقیت کارزار های تأمین مالی جمعی در رسانه های اجتماعی (اهداف پروژه، آگاهی برند و میزان جمع آوری سرمایه)، عوامل مؤثر بر موفقیت کارزار های تأمین مالی جمعی (ویژگی های پروژه، ویژگی های کارآفرین، راهبرد کارزار، فعالیت در شبکه های اجتماعی و عوامل روان شناختی)، پیامدهای موفقیت کارزار های تأمین مالی جمعی (پیامدهای مالی، اجتماعی و شبکه) و عوامل مداخله گر (ویژگی های سکو و محدودیت زمانی). این چارچوب می تواند کارآفرینان، سکوها و سیاست گذاران را در توسعه راهبردهای مؤثر برای ترویج ابتکارات تأمین مالی جمعی موفق راهنمایی کند.
ارائه الگوی توسعه یافته مدل بنیش با تأکید بر ویژگی های خاص شرکت با استفاده از شبکه عصبی، ماشین بردار و جنگل تصادفی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
قضاوت و تصمیم گیری در حسابداری دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
83 - 110
حوزههای تخصصی:
با پیچیده شدن فرایند کسب و کار خطر انحراف صورت های مالی هر روز بیشتر می شود. در این راستا پژوهشگران به دنبال مدل هایی برای کشف تقلب در صورت های مالی بوده اند. هدف پژوهش ارائه مدل بسط یافته بنیش بر اساس ویژگی های خاص شرکت است. بنیش (1997) با استفاده از نسبت های مالی و اقلام تعهدی ش یوه های دستکاری سود را پیش بینی نمود. از آنجایی که ویژگی های شرکت به عنوان عامل مؤثر بر عملکرد شرکت مطرح می شود، در این پژوهش مدل بنیش بر اساس ویژگی های خاص شرکت بسط داده می شود که عبارتند از قیمت سهام به جریان نقدی، نسبت جریان نقدی، نسبت سود تقسیمی و رقابت در بازار محصول. از برازش مدل ماشین بردار و جنگل تصادفی و شبکه عصبی جهت برازش مدل بسط یافته بهره گرفته شده است. نتایج نشان دهنده دقت ضرایب بدست آمده از مدل جنگل تصادفی 99 درصد و بیشتر از دو مدل شبکه عصبی و ماشین بردار 94 درصد است. همچنین مدل بسط یافته نسبت به مدل پایه دقت بیشتری دارد. ویژگی های شرکت در پیش بینی تقلب در صورت های مالی تأثیرگذار است و بهتر است توسط مشارکت کنندگان بازار سرمایه در نظر گرفته شود. یافته های پژوهش می تواند در بهبود پیش بینی تقلب در صورت های مالی مؤثر باشد و همچنین توجه استفاده کنندگان را به ترکیب اطلاعات صورت های مالی و ویژگی های گزارش حسابرس در پیش بینی تقلب جلب می کند
حسابداران دادگاهی و نقش آنها در تشخیص ورشکستگی
حوزههای تخصصی:
بسترها و راهبردهای موثر در بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد پیامدمحور: برای دستگاه های اجرایی در اقلیم کردستان عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
41 - 62
حوزههای تخصصی:
هدف: بودجه ریزی عملکرد پیامدمحور به عنوان یک سیستم مدیریت بودجه ای به تدوین و ادغام برنامه های راهبردی چندساله، ارزیابی ریسک مالی، برنامه ریزی سیاست ها، چرخه بودجه بخش عمومی، چرخه بودجه برنامه ای، توجه به مسئولیت های اجتماعی و مشارکت ذی نفعان کمک شایانی می نماید. پژوهش حاضر در تلاش است با اتکا بر ادبیات موجود و با روش زمینه بنیان چندوجهی، بسترها و راهبردهای مؤثر در بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد پیامد محور بخش عمومی اقلیم کردستان عراق را احصاء نماید.
روش شناسی: روش پژوهش حاضر از نوع زمینه بنیان چندوجهی است که جامعه آماری آن متشکل از خبرگان حوزه مالیه عمومی، اساتید خبره مدیریت دولتی و ذی حسابان دستگاه های اجرایی در اقلیم کردستان عراق می باشند. همچنین از روش نمونه گیری ترکیبی هدفمند برای رسیدن به اشباع نظری و صحه گذاری یافته های پژوهش با ادبیات موجود استفاده شده است که در همین راستا 16 مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت پذیرفته است.
نتایج: یافته های پژوهش نشان داد، بسترها و راهبردهای مؤثر بر بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد پیامد محور شامل: راهبردهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی (24 شاخص)، اصلاحات فنی و ساختاری (22 شاخص)، اصلاحات اقتصادی (18 شاخص)، تقویت دانش و مهارت نیروی انسانی در سطوح مختلف (11 شاخص)، فراهم نمودن بستر قانونی و نظارتی (11 شاخص) تبیین گردید.
صورت جریان های نقدی بر مبنای استانداردهای جدید حسابداری ایران
حوزههای تخصصی:
رویکردِ پدیدارشناسی پارادایم های تحول گرایی ساختاری در حرفه حسابداری: برآیندی از مشروعیت حرفه حسابداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
227 - 280
حوزههای تخصصی:
از آنجاییکه حرفه حسابداری در تجارت نقش مهمی در ارتباط با ذینفعان دارد، بنظر می رسد، تمرکز بر تحولگراییِ ساختاری این فرصت را برای شرکت ها ایجاد می کند تا اطلاعات قابل اتکاء تری را به تصمیم گیرندگان مالی منعکس نماید. هدف این مطالعه بسط رویکردِ پدیدارشناسانه ی پارادایم های تحول گرایی ساختاری در حرفه حسابداری مبنی بر ارتقاء مشروعیت حرفه حسابداری می باشد. در این مطالعه با الگوبرداری از رویکردِ هاسرل (1970) تلاش شد تا طی پنج گام تحلیلی، نسبت به ارائه الگوی پدیدارشناسی پارادایم های تحول گرایی ساختاری در حرفه حسابداری بر منبای کیفی و کمّی بودن جمع آوری داده ها، اقدام شود. برای این منظور ابتدا در بخش کیفی از طریق مصاحبه با خبرگان و کدگذاری باز، تلاش شد تا مضامین گزاره ای پدیده ی مورد بررسی، مشخص شود. سپس در بخش کمّی با تشکیل گروه کانونی جهت بحث و تبادل نظر برای تفکیک شناختی هریک از گزاره ها در قالب یک مولفه، از چک لیست ارزیابی کیو بهره برده شد تا هریک از گزاره ها در حد فاصل 6+ تا 6- امتیازبندی شوند و نسبت به شناسایی خوشه بندی های پارادایمی پدیده ی مورد بررسی اقدام لازم صورت گیرد. مشارکت کنندگان این مطالعه در بخش کیفی، 16 نفر از خبرگان دانشگاهی در حوزه حسابداری بودند و در بخش کمّی این مطالعه نیز 50 نفر از مدیران مالی و رؤسای حسابداری شرکت های بازار سرمایه مشارکت داشتند. نتایج در بخش کیفی طی 16 مصاحبه انجام شده، تعداد 388 کد باز را مشخص ساخت که پس از حذف زوائد و تکرار کدهای باز مشابه، 50 مضمون گزاره ای تعیین شدند تا با اتکاء گام های پیاده سازی رویکردِ هاسرل (1970)، خوشه بندی مفهومی در قالب چارچوب پدیدار شناسی پارادایمی تعیین شود. نتایج مطالعه شکل گیری تحول گرایی ساختاری را در حرفه ی حسابداری مبتنی بر شرایط علّی، مداخله گر، زمینه ای، استراتژی ها و پیامدها تلقی نمود که می تواند در ارتقاء مشروعیت حرفه حسابداری در بستر شرکت های بازار سرمایه مؤثر باشد.
نقش تأمین مالی مبتنی بر بدهی در رابطه بین حاکمیت شرکتی و سرمایه گذاری تحقیق و توسعه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی نقش تأمین مالی مبتنی بر بدهی در رابطه بین حاکمیت شرکتی و سرمایه گذاری تحقیق و توسعه است. پژوهش حاضر کاربردی و از بعد روش شناسی، همبستگی از نوع علّی (پس رویدادی) می باشد. جامعه آماری پژوهش، کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده و با استفاده از روش نمونه گیری حذف سیستماتیک، 134 شرکت به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده موردبررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون فرضیه پژوهش نشان داد که از عوامل تشکیل دهنده حاکمیت شرکتی شامل (اندازه هیئت مدیره، استقلال هیئت مدیره، تخصص مالی اعضای هیئت مدیره و تمرکز مالکیت) دو متغیر استقلال هیئت مدیره و تمرکز مالکیت رابطه مستقیم با سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه شرکت ها دارند. در گروه دوم فرضیه ها هم مشاهده شد که تعامل تأمین مالی مبتنی بر بدهی با عوامل تشکیل دهنده حاکمیت شرکتی بر سرمایه گذاری تحقیق و توسعه تأثیرگذار نمی باشند.
عوامل موثر بر کمیته حسابرسی کارا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
قضاوت و تصمیم گیری در حسابداری دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
53 - 69
حوزههای تخصصی:
کمیته های حسابرسی یکی از ارکان اصلی حاکمیت شرکتی است که کارایی آن در تحقق اهداف این نظام اهمیت قابل توجهی دارد. هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل ارزیابی کارایی کمیته های حسابرسی به صورت بومی است. روش پژوهش حاضر به صورت کیفی و داده ها از طریق مصاحبه با خبرگان حوزه حسابرسی جمع آوری گردید. در پژوهش حاضر متن مصاحبه های اولیه با توجه به اهداف پژوهش، موردمطالعه قرار گرفت. در راستای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل تم استفاده شده است. نتایج نشان داد شانزده عامل؛ تجربه کافی، داشتن تجربه مالی و غیرمالی، نفوذ و قدرت اعضای کمیته حسابرسی، حضور حسابرسان مستقل در کمیته حسابرسی، انتشار گزارش های سالانه عملکرد کمیته حسابرسی به سهامداران، ارائه گزارش های زمانبندی شده به هیئت مدیره، گزارشگری در مورد رویداد های گذشته، انتشار گزارش صورت جلسات هیئت مدیره، اندازه کمیته حسابرسی، تعداد جلسات کمیته حسابرسی، دوره تصدی کمیته حسابرسی، استقلال کمیته حسابرسی، استقرار واحد حسابرسی داخلی کارآمد جهت همکاری با کمیته حسابرسی، ایجاد رویه اداری برای بررسی اسناد، ارتقا آگاهی کمیته حسابرسی و تدارک آموزش های اضافی برای اعضای کمیته حسابرسی منجر به کارایی کمیته های حسابرسی می گردد.The Effective Factors on Efficient Audit Committee
تأثیر جهت گیری محیط زیست بر عملکرد مالی با تأکید بر اثرات مدیریت سبز تأمین کننده و سرمایه ارتباطی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
قضاوت و تصمیم گیری در حسابداری دوره ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
67 - 90
حوزههای تخصصی:
اخیراً پژوهش های مرتبط با مدیریت محیطی و مدیریت تأمین سبز، انگیزه های محیطی را به عنوان یک انگیزه سازمانی مؤثر بر عملکرد مورد توجه قرار داده اند. چنین انگیزه هایی می تواند منعکس کننده ترکیبی از انگیزه های سازمانی، انگیزه های سهامداران و انگیزه های اخلاقی باشد. هدف از انجام این مطالعه، ارزیابی تأثیر جهت گیری محیط زیست بر عملکرد مالی با تأکید بر اثرات مدیریت سبز تأمین کننده و سرمایه ارتباطی بوده است. نمونه آماری شامل 392 نفر از مدیران و کارشناسان شرکت های بورسی بوده که با بهره گیری از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده است. نوع پژوهش، از نظر هدف در زمره تحقیقات کاربردی و از منظر گردآورده داده ها از نوع تحقیقات توصیفی-پیمایشی با توصیفی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بوده است. با بررسی نتایج تحلیل ها، آزمون فرضیه ها نشان داد که جهت گیری محیط زیست بر عملکرد مالی تأثیر مثبت دارد. همچنین، جهت گیری محیط زیست بر مدیریت سبز تأمین کننده تأثیر مثبت دارد. تحلیل ها حاکی از این بود که مدیریت سبز تأمین کننده بر عملکرد مالی تأثیر مثبت دارد. در نهایت اثر تعدیلگری سرمایه ارتباطی بر رابطه بین جهت گیری پایداری زیست محیطی و عملکرد مالی مورد پذیرش واقع شد. به عبارتی اقدام شرکت ها در راستای افشاییات اختیاری مسئولیت پذیری اجتماعی در راستای بهبود افشاییات اجباری مانند عملکرد مالی هم سو است.
نقش شک سازمانی در رابطه ریسک کشف تقلب و شک و تردید حرفهای حسابرس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
قضاوت و تصمیم گیری در حسابداری دوره ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
99 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی نقش تعدیلگری شک سازمانی در رابطه ریسک کشف تقلب و شک و تردید حرفهای است. جامعه آماری تحقیق شامل؛ حسابرسان مؤسسات حسابرسی معتبر بورس کل کشور (عضو جامعه حسابداران رسمی) بوده است که دارای حداقل 10 سال سابقه فعالیت بوده و حداقل مدرک لیسانس داشتهاند. با توجه به مشروطشدن جامعه آماری، مشمولین به روش تصادفی در دسترس مطالعه شدند که پرسشنامههای جمعآوری شده، پس از حذف نسخههای مخدوش یا شامل پاسخهای ناقص به تعداد 133 نسخه در تجزیه وتحلیل شرکت دادهشدند. برای بررسی روابط از روش مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد بین ریسک کشف تقلب و شک و تردید حرفهای، رابطه وجود دارد. همچنین، باتوجه به اینکه ضریب این متغیر269/0برآوردشدهکه مقداری مثبت است، نتیجه میشود که با تقویت ریسک کشف تقلب، شک و تردید حرفهای افزایش مییابد. همچنین مشخص شد شک سازمانی رابطه ریسک کشف تقلب و شک و تردید حرفهای را تعدیل میکند؛که باتوجه به اینکه مقدار بتا برابر 625/0 بهدست آمدهاست و علامت آن مثبت است، می توان نتیجه گرفت که باتقویت شک سازمانی، رابطه ریسک کشف تقلب و شک و تردید حرفه ای در مؤسسات حسابرسی، تقویت میشود.Moderator Role of Organizational Doubt in Relationto Fraud Detection and Professional Skepticism
ایده های برتر در صندوق های سرمایه گذاری مشترک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
595 - 613
حوزههای تخصصی:
هدف: بخشی از معاملات انجام شده در صندوق های سرمایه گذاری مشترک که با انگیزه سودآوری بیشتر از شاخص و بر مبنای تحلیل های کارشناسانه صورت می گیرد، ایده های برتر نامیده می شود. بر مبنای ادبیات مربوطه، در این پژوهش، به منظور شناسایی ایده های برتر، از چهار معیار مختلف استفاده می شود. پژوهش حاضر با مقایسه عملکرد ایده های برتر شناسایی شده با معیارهای فوق، مناسب ترین معیار را به منظور شناسایی ایده های برتر معرفی می کند و نشان می دهد که ایده های برتر به نسبت سایر سهام موجود در صندوق های سرمایه گذاری مشترک، بازدهی بیشتری ایجاد می کنند.روش: بر اساس ادبیات مربوطه، در این پژوهش از چهار معیار مختلف برای شناسایی ایده های برتر استفاده می شود. معیارهای مذکور عبارت اند از: «معاملات مشترک تحت مدیریت واحد»، «بیشترین انحراف وزنی»، «خرد جمعی» و «معاملات نوآورانه». معیار معاملات مشترک تحت مدیریت واحد که توسط پومورسکی (۲۰۰۹) مورد مطالعه قرار گرفت، شامل معاملاتی بوده است که در دوره زمانی یکسان توسط صندوق هایی که تحت مدیریت شرکتی واحد هستند، اجرا می شوند. معیار بیشترین انحراف وزنی که توسط آنتوان و همکاران (۲۰۲۱) به کار برده شده، شامل سهامی است که در پرتفوی هر صندوق، در مقایسه با پرتفوی هم وزن بازار، بیشترین انحراف وزنی را دارد. معیار خرد جمعی که توسط جیانگ و همکاران (۲۰۱۴) معرفی شده، عبارت است از میانگین انحراف وزنی هر سهم از پرتفوی هم وزن بازار، در میان تمامی صندوق ها که به عنوان معیاری از خرد جمعی مدیران صندوق ها در نظر گرفته می شود. معاملات نوآورانه که توسط لانتوشنکو (۲۰۰۹) ذکر شده، عبارت است از معاملات کاملاً جدید هر صندوق، به نحوی که صندوق سابقه انجام معامله مذکور را نداشته باشد. برای محاسبه عملکرد ایده های برتر، پرتفویی واحد از آن ها تشکیل می شود. ایده های برتر وارد پرتفوی مذکور شده و پس از یک ماه خارج می شوند. در نهایت عملکرد این پرتفو با استفاده از آلفای محاسبه شده در مدل های CAPM، فاما فرنچ و کارهارت بررسی می شود.یافته ها: با مقایسه عملکرد پرتفوی ایجاد شده بر اساس معیارهای ذکر شده، معاملات مشترک انجام شده توسط صندوق هایی که تحت مدیریت شرکتی واحد قرار دارند، به عنوان مناسب ترین معیار برای احصای ایده های برتر معرفی می شوند. همچنین، نتایج نشان می دهد که پرتفوی متشکل از ایده های برتر آلفایی، معادل ۴ تا 1/5 درصد با آماره T معادل 641/2 تا 329/5 ایجاد می کند. می کند. در ادامه نیز نشان داده شد که این بازدهی، از رفتار جمعی صندوق ها نشئت نمی گیرد.نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان می دهد که ایده های برتر شناسایی شده توسط معیار معاملات مشترک تحت مدیریت واحد، از جنبه سه مدل CAPM، فاما فرنچ و کارهارت، از منظر اقتصادی و آماری عملکردی قابل قبول دارند؛ زیرا می توان گفت این معیار مستقل از عامل های ارزش بازار (HML)، اندازه سهم (SMB) و مومنتوم (UMD) توانایی شناسایی معاملاتی با بازدهی بالاتر از شاخص را دارد. به طور خاص، معاملات مشترک انجام شده در صندوق های تحت مدیریت واحد، مناسب ترین معیار جهت شناسایی ایده های برتر در صندوق های سرمایه گذاری مشترک ایران هستند.
عملکرد عملیاتی شرکت ها و رابطه آن با حمایت دولتی و سرمایه فکری
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به دنبال بررسی تأثیر عملکرد عملیاتی بر رابطه بین حمایت دولتی و سرمایه فکری در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. برای این منظور، نمونه آماری شامل 111 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1393 الی 1400 انتخاب و با استفاده از روش رگرسیون تابلویی، به بررسی مفروضات پژوهش پرداخته شد. نتایج این بررسی حاکی است که مالکیت دولتی ارتباط مثبت و معناداری با سرمایه ساختاری دارد و ارتباط منفی و معناداری با سرمایه انسانی دارد، از طرفی ارتباط بی معنی با سرمایه ارتباطی داشته است. همچنین، عملکرد عملیاتی بر رابطه مالکیت دولتی و سرمایه ساختاری و سرمایه انسانی اثر منفی و معناداری داشته و باعث تضعیف ارتباط بین این متغیرها شده است به نحوی که با افزایش عملکرد عملیاتی، در شرکت های با میزان مالکیت دولتی بالاتر نسبت هزینه های اداری به کل درآمدها و نسبت درآمد عملیاتی به کل تعداد کارکنان کاهش یافته است. از سوی دیگر، عملکرد عملیاتی بر رابطه بین مالکیت دولتی و سرمایه ارتباطی تأثیر مثبت داشته است و باعث تقویت ارتباط شده است، به نحوی که در شرکت های دولتی با درآمد بالاتر، نسبت هزینه های فروش، عمومی و اداری به کل دارایی ها افزایش یافته است.
اثر تجربه سرمایه گذاری اولیه ی سرمایه گذاران مبتدی بر رفتارهای آتی آن ها از طریق ادراک ریسک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۷
108 - 129
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این مطالعه به بررسی چگونگی تأثیر تجربیات اولیه سرمایه گذاری سرمایه گذاران مبتدی بر رفتارهای آتی آن ها از طریق درک ریسک می پردازد. هدف این تحقیق پر کردن شکاف های موجود در تحلیل های مالی سنتی با در نظر گرفتن عوامل روان شناختی مؤثر بر تصمیمات سرمایه گذاری است. با ایجاد یک محیط آزمایشگاهی کنترل شده که شرایط بازار سهام را شبیه سازی می کند، این پژوهش قصد دارد بررسی کند که چگونه مواجهه اولیه با سطوح مختلف ریسک، فرآیندهای تصمیم گیری و استراتژی های سرمایه گذاری بلندمدت را شکل می دهد. هدف اصلی این است که مشخص شود آیا این ادراکات اولیه از ریسک تأثیر پایداری بر اقدامات سرمایه گذاری بعدی دارند یا اینکه بازخورد مداوم از شرایط بازار، سرمایه گذاران را قادر می سازد تا به مرور زمان به تعصبات شناختی خود آگاه تر شده و تصمیمات سرمایه گذاری خود را اصلاح نمایند. این تحقیق با تأکید بر نقش حیاتی تجربیات اولیه در شکل دهی ذهنیت و قابلیت ارزیابی ریسک سرمایه گذار، به درک ما از امور مالی رفتاری کمک می کند و در نهایت بر مسیر کلی سرمایه گذاری آن ها تأثیر می گذارد.روش: برای بررسی ارتباط بین تجربیات اولیه سرمایه گذاری و ادراک ریسک، یک آزمایش روان شناختی طراحی شد که پویایی های بازار سهام را شبیه سازی می کند. این مطالعه از آزمایش SIT که اقتباسی از آزمایش BART است و به دقت سناریوهای سرمایه گذاری واقعی را بازسازی می کند، استفاده کرده است. نمونه ای از ۱۵۳ سرمایه گذار مبتدی در شبیه سازی آزمایشگاهی شرکت کردند. شرکت کنندگان به سه گروه بر اساس میزان مواجهه اولیه با ریسک تقسیم شدند: افرادی با تجربه سرمایه گذاری اولیه کم (LIE)، افرادی با تجربه سرمایه گذاری اولیه زیاد (HIE)، و گروه کنترل با تجربه سرمایه گذاری مدیریت شده (CIE). در طول ۳۰ دور آزمایش سرمایه گذاری SIT، داده هایی در مورد درک ریسک و رفتار شرکت کنندگان جمع آوری شد. این اطلاعات با استفاده از مدل زنجیره ای واسط تحلیل شدند که امکان بررسی جامع تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم تجربیات اولیه سرمایه گذاری بر تصمیمات و رفتارهای بعدی را فراهم کرد. یافته های این مطالعه به درک عمیق تر چگونگی تأثیر تجربیات اولیه در زمینه های سرمایه گذاری بر درک ریسک و استراتژی های تصمیم گیری سرمایه گذاران مبتدی کمک می کند.یافته ها: تحلیل سرمایه گذاران مبتدی نشان داد که تجربیات اولیه سرمایه گذاری تأثیر قابل توجهی بر رفتار بعدی آن ها دارد. شرکت کنندگانی که در گروه تجربه اولیه بالا (HIE) قرار داشتند، پس از متحمل شدن زیان های قابل توجه اولیه، افزایش گرایش به اجتناب از ریسک را نشان دادند. در مقابل، افرادی که در گروه تجربه اولیه کم (LIE) بودند، سطح بالاتری از اعتماد به نفس و گرایش به پذیرش ریسک از خود نشان دادند. در همین حال، گروه کنترل با تجربه سرمایه گذاری مدیریت شده (CIE) سطوح متوسط ریسک را حفظ کردند که نشان دهنده این است که تجربیات اولیه متعادل ممکن است رفتار سرمایه گذاری پایدار بلندمدت را تقویت کند. شایان ذکر است که این مطالعه شواهدی در حمایت از فرضیه تأثیر مستقیم درک اولیه از ریسک بر ارزیابی های آینده پیدا نکرد. این یافته نشان می دهد که سرمایه گذاران با دریا بازخورد مداوم از بازار، به مرور زمان درک بهتری از شرایط پیدا می کنند و دیدگاه خود را اصلاح می کنند. با ادامه فعالیت سرمایه گذاری، سوگیری های اولیه آن ها به تدریج کاهش یافت و توانایی آن ها برای یادگیری از تجربیات و تطبیق با شرایط متغیر بازار را به نمایش گذاشت.نتیجه گیری: یافته های این پژوهش بر نقش حیاتی تجربیات اولیه سرمایه گذاری در تأثیرگذاری بر رفتارهای آینده سرمایه گذاران مبتدی تأکید دارد. اگرچه به نظر می رسد که ادراک اولیه از ریسک تأثیر پایدار ندارد، وجود سازوکارهای بازخورد مداوم برای اصلاح استراتژی های سرمایه گذاری ضروری است. این تحقیق نشان می دهد که آموزش مالی، همراه با مواجهه با شرایط متنوع بازار، می تواند به طور قابل توجهی پیامدهای منفی ناشی از زیان های اولیه یا احساس اعتماد به نفس بیش از حد را کاهش دهد. برای ایجاد محیطی مناسب برای یادگیری، مؤسسات مالی باید شبیه سازی هایی از بازار را پیاده سازی کنند که به سرمایه گذاران مبتدی امکان تمرین و ارتقای مهارت های تصمیم گیری را می دهد. این گونه ابتکارات نه تنها درک آن ها از پویایی های بازار را بهبود می بخشد، بلکه شیوه های مدیریت ریسک سالم تری را نیز ترویج می کند. در نهایت، این مطالعه به حوزه گسترده تر مالی رفتاری کمک می کند و ماهیت پویا درک ریسک و تأثیر عمیق آن بر رفتار سرمایه گذاری را نشان می دهد. با در نظر گرفتن این عوامل، سرمایه گذاران و مؤسسات مالی می توانند برای شکل دهی به رویکردهای سرمایه گذاری آگاهانه تر و مقاوم تر با یکدیگر همکاری کنند.
حساسیت سرمایه گذاری شرکت ها به عدم اطمینان و جریان نقدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
963 - 993
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از تصمیم های مالی بسیار مهم شرکت ها، تصمیم های سرمایه گذاری است. هدف از تصمیم های سرمایه گذاری، کسب بازدهی بیشتر است و برای کسب بازدهی مناسب از طریق سرمایه گذاری، شناخت دقیق عوامل مؤثر، امری ضروری است؛ زیرا نوسان در سرمایه گذاری می تواند از منابع مختلف ناشی شود. از دیدگاه نظریه اختیار واقعی، عدم اطمینان نقش در تصمیم های سرمایه گذاری شرکت ها تعیین کننده ای دارد؛ زیراعدم اطمینان، بر جریان های نقدی آتی شرکت ها تأثیر می گذارد و عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و سهام داران را تشدید می کند؛ در نتیجه عاملی که باید در تصمیم های سرمایه گذاری شرکت ها مدنظر قرار گیرد و در تصمیم های سرمایه گذاری نقش تعیین کننده ای دارد، عدم اطمینان است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی حساسیت سرمایه گذاری شرکت ها به عدم اطمینان و جریان نقدی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. این مطالعه می کوشد تا ادبیات مربوط به سرمایه گذاری را بدین شرح گسترش دهد: یک) برخلاف ادبیات قبلی که رابطه عدم اطمینان و سرمایه گذاری را بررسی کرده اند، این مطالعه تأثیر اشکال مختلف عدم اطمینان (عدم اطمینان اطمینان خاص شرکت، عدم اطمینان بازار، عدم اطمینان اقتصادی و عدم اطمینان مبتنی بر CAPM) بر سرمایه گذاری را بررسی می کند؛ دو) این مطالعه به صورت تجربی تأثیر جریان نقدی بر ارتباط بین اشکال مختلف عدم اطمینان و سرمایه گذاری شرکت را آزمون می کند.
روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت هم بستگی از نوع علّی است. برای جمع آوری اطلاعات مرتبط با مبانی نظری، از روش کتابخانه ای استفاده شده است. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، از داده های ۸۴۰ سال شرکت طی دوره زمانی ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۹ استفاده شده است. همچنین، برای برازش مدل های پژوهش، از روش گشتاور تعمیم یافته (GMM) دو مرحله ای آرلانو و بوند، برای اجتناب از مسائل درون زایی استفاده شده است.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که عدم اطمینان، یکی از عوامل تأثیرگذار بر سرمایه گذاری شرکت هاست و هر چهار شکل عدم اطمینان (عدم اطمینان خاص شرکت، عدم اطمینان بازار، عدم اطمینان مبتنی بر CAPM و عدم اطمینان اقتصادی) بر سرمایه گذاری شرکت ها تأثیر مثبت و معناداری دارد. علاوه براین، نتایج پژوهش حاکی از آن است که جریان نقدی، تأثیر عدم اطمینان خاص شرکت و عدم اطمینان اقتصادی بر سرمایه گذاری را تشدید می کند و تأثیر عدم اطمینان بازار و عدم اطمینان مبتنی بر CAPM بر سرمایه گذاری را کاهش می دهد؛ بنابراین، میزان سرمایه گذاری شرکت ها، هم به عدم اطمینان شرکت و هم به میزان جریان نقدی شرکت بستگی دارد.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش با تأیید دیدگاه های اختیار واقعی رشد و تابع محدب درآمد نهایی سرمایه و همچنین، عدم تأیید دیدگاه های اختیار واقعی انتظار و ساختار بازار و فناوری تولید، نشان می دهد که افزایش در عدم اطمینان، سبب ترغیب سرمایه گذاری می شود؛ زیرا یک تصمیم سرمایه گذاری زودهنگام، می تواند با کسب فرصت های رشد نسبت به سایر رقبا، مزایای رقابتی را افزایش دهد. علاوه براین، تصمیم های سرمایه گذاری زودهنگام، می تواند به شرکت کمک کند تا سهم بازار خود را افزایش دهد و منفعت بیشتری کسب کند. به عبارتی، ریسک بیشتر، سرمایه گذاری بیشتر و بنابراین سرمایه گذاری مجدد بیشتر است؛ زیرا هرچقدر ریسک بیشتر باشد، بازده مورد انتظار سرمایه گذاری بیشتر خواهد بود و در نتیجه به سرمایه گذاری مجدد بیشتری منجر می شود.