روش های متفاوتی جهت اولویت بندی و انتخاب قابلیت های چابکی سازمان ارائه گردیده است که اغلب آنها جزء روش های تصمیم گیری چند معیاره جبرانی می باشند. در این مقاله تلاش می شود با بهرهگیری از تکنیک های تحلیل پوششی داده ها ((DEA،و تاپسیس فازی، رویکردی جهت اولویت بندی قابلیت های چابکی بر اساس نیازهای محیطی سازمان، ارائه گردد. پژوهش حاضر در دو مرحله متوالی انجام گرفته است. در مرحله اول محرک های چابکی سازمان شناسایی شده و در مرحله دوم قابلیت های چابکی بر اساس اثربخشی و تاثیرشان جهت غلبه بر محرک های استخراج شده از مرحله اول، اولویت بندی می گردند. در مرحله اول محرک های چابکی سازمان با بهره گیری از تکنیک تاپسیس فازی و رویکرد برنامه ریزی کسری و بر اساس سه معیار دشواری پاسخگویی، میزان اثرگذاری بر فعالیت های سازمان و شدت تغییر، رتبه بندی شده و محرک های کلیدی انتخاب می شوند. در مرحله دوم، با استفاده از تکنیک تحلیل پوششی داده های فازی، قابلیت های چابکی استخراج شده از ادبیات تحقیق بر مبنای تاثیرشان بر عوامل محرک کلیدی، ارزیابی و اولویت بندی می شوند. روش ارائه شده در یکی از صنایع بزرگ قطعه ساز دولتی مورد آزمون قرار گرفته است.
در اواخر دهه 80 «گلدرات» فیزیکدان یهودی ، روشی بر پایه اهداف و رویه های کار کارخانجات ارائه داد که فلسفه حاکم بر آن با نام تئوری محدودیتها (THEORY OF CONSTRAINTS = TOC) و راهکارهای اجرایی آن به نام فناوری تولید بهینه ، شهرت یافت .
تئوری محدودیتها مبتنی بر بهبود مستمر بوده و تمرکز اصلی آن بر شناسایی محدودیتها و گلوگاههای تولیدی به منظور افزایش مستمر دستیافت کل کارخانجات است ، اجرای موفق تئوری محدودیتها مستلزم اجرای الگوریتمی با 5 گام اساسی و توجه به قواعد خاصی است .
چابکی عملیاتی کیی از ضرور تهای حیاتی جهت بهبود فعالیت رقابتی سازما نها در محی طهای متلاطم شناسایی شده است. این مفهوم در سا لهای اخیر توجه بسیاری از پژوهشگران مدیریت را ب ه خود جذب کرده است. چگونگی دستیابی به این قابلیت مهم برای سازما نها امری حیاتی است ولی با این وجود، پژوه شهای اندکی در این راستا انجام شده است از آنجایی که قابلی تهای پویا از عوامل مهم دستیابی به چابکی عملیاتی در سازمان معرفی شد هاند؛ در این مطالعه مدل شک لگیری بعد چابکی عملیاتی در سازه چابکی سازمان بر اساس قابلی تهای پویای شایستگی IT ، هوشیاری کارآفرینانه و زیرکی بازار ب همنظور بهبود فعالیت رقابتی در صنعت الکترونیک ایران ارائه و آزمون شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش مدیران صنعت الکترونیک در ایران بوده و تعداد نمونه آماری با استفاده از فرمول کندال و روش نمون هگیری تصادفی ساده 332 مدیر است، جهت آزمون مدل از مدل تحلیل مسیر و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج به دست آمده از نمونه آماری، مدل فوق را تا یید م یکند، بنابراین م یتوان چنین نتیج هگیری کرد که قابلی تهای پویا به شک لگیری چابکی عملیاتی در سازمان کمک میک نند همچنین چابکی عملیاتی ایجا دشده بر بهبود فعالیت رقابتی سازمان اثر مثبت دارد.
انتخاب صحیح مدیران یکی از مولفه های مهم برای دستیابی به موفقیت های سازمانی است. روشها و امکانات متعددی برای انتخاب و گماردن آنها بر مشاغل مرتبط وجود دارد. به منظور دستیابی آسانتر به اهداف پژوهش از میان 2000 مدیر میانی و عملیاتی در یک شرکت دولتی، نمونه آماری 104 نفری انتخاب گردیده است. در راستای نظرسنجی از افراد، استفاده از شش پرسشنامه بومی شده با نامهای حوزه علایق، ارزشهای محیط کار، فعالیتهای خانگی، فعالیتهای تفریحی، آموزشهای طی شده غیردانشگاهی، تجربیات افراد قبل از تصدی شغل مورد تاکید قرار گرفته است....