فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۳۰۱ تا ۱۰٬۳۲۰ مورد از کل ۱۰٬۹۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
پدیده شبکه های اجتماعی در سال های اخیر، زندگی بشر و از جمله کسب و کارها را تحت تأثیر خود قرار داده است . نفوذ اینفلوئنسرها (افراد تأثیرگذار) بر مخاطبان ازجمله مفاهیم کلیدی درحوزه شبکه های اجتماعی است. هدف از پژوهش حاضر شناسایی تأثیر های روان شناختی است که اینفلوئنسرهای شبکه های اجتماعی بر پیروان خود و از جمله مصرف کنندگان می گذارند. در این مطالعه از روش پژوهش آمیخته استفاده شده است. بدین صورت که ابتدا با استفاده از روش کیفی مرور سیستماتیک از ۴۶ مقاله نهایی انتخاب شده، ۲۶ کد استخراج و سپس کد ها در قالب ۸ مفهوم حمایت عاطفی، هویت سازی، تجربه لذت بخش، همدلی، ایجاد ذهنیت خوب، تمایل به برند، اختلال های روانی و رفتارهای مخرب دسته بندی و درنهایت، مفاهیم در قالب دو مقوله اصلی تأثیر های روان شناختی مثبت و منفی افراد تأثیرگذار بر پیروان طبقه بندی شد. سرانجام، برای آشکارسازی متغیرهای پنهان و تحلیل تأثیر های روان شناختی اینفلوئنسرهای اینستاگرام بر مصرف کنندگان از تحلیل عاملی اکتشافی با استفاده از نرم افزار SPSS در جامعه آماری دانشجویان دختر دانشگاه مازندران بهره گرفته و نتایج به دست آمده از روش مرور سیستماتیک و دسته بندی آنها با استفاده از روش آماری تحلیل عاملی اکتشافی تأیید شد. در پایان پژوهش حاضر توصیه هایی برای صاحبان برند، افراد تأثیرگذار، پژوهشگران آتی و متولّیان امور شبکه های مجازی در کشور ارائه شده است.
الگوی ساماندهی کودکان کار خیابانی در استان کرمانشاه: ارائه توصیه های مبتنی بر توسعه مهارت های کارآفرینانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
57 - 76
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پدیده کودکان خیابانی معضلی است که کلان شهرها و شهرهای نسبتاً بزرگ جوامع معاصر اعم از پیشرفته و درحال توسعه، با آن دست به گریبان هستند و به عنوان یکی از مسائل و آسیب های اجتماعی، نه تنها بخش درخور توجهی از کودکان و نوجوانان را که سرمایه های جامعه هستند، در معرض انواع آسیب ها قرار داده، بلکه خانواده و جامعه را نیز با زیان های فراوانی روبرو ساخته است. به طورکلی، پدیده کودکان کار خیابانی یکی از آسیب های اجتماعی است که رفاه اجتماعی را با تهدید روبرو ساخته است؛ به گونه ای که سیاست گذاران به دنبال راهکارهای برای ساماندهی آن هستند. در این بین، یکی از راهکارهای مناسب برای ساماندهی آنان توسعه مهارت های کارآفرینانه است، لذا پژوهش حاضر با هدف مفهوم سازی الگوی ساماندهی کودکان کار خیابانی در استان کرمانشاه توأم با ارائه توصیه های مبتنی بر توسعه مهارت های کارآفرینانه انجام شد.روش شناسی: پژوهش حاضر با روش نظریه بنیانی انجام پذیرفت. در این پژوهش، با استفاده از روش های نمونه گیری هدفمند و نظری، 20 نفر از مطلعان کلیدی، به عنوان نمونه انتخاب شدند. معیار تعیین حجم نمونه، رسیدن به اشباع نظری بود. در این مطالعه، از ابزارهای مصاحبه عمیق انفرادی، بحث گروهی و یادداشت برداری میدانی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش کدگذاری سه مرحله ای صورت پذیرفت. قابلیت اعتبار پژوهش با استفاده از تکنیک های مثلث سازی و کنترل توسط اعضا تأیید شد.یافته ها: طبق نتایج در مرحله کدگذاری باز 65 مفهوم شناسایی گردید که در کدگذاری محوری 16 زیر مقوله ظهور یافت که متعاقباً در پنج طبقه محوری مربوط به قالب نظریه بنیانی قرار گرفتند و در کدگذاری انتخابی الگوی نهایی تدوین و ارائه گردید. علل اصلی پدیده کودکان کار خیابانی در استان کرمانشاه، عوامل اقتصادی و خانوادگی، فرهنگ ناصحیح خانواده های کودکان، فرهنگ ناصحیح حاکم بر جامعه، شکل گیری خرده فرهنگ در جامعه مربوطه، عدم همکاری سازمان های مربوطه در زمینه کار کودک با متولی اصلی آن، عدم متناسب بودن حمایت های موجود نسبت به نیاز اقتصادی خانوار، چشم و هم چشمی بین کودکان، رضایت کودکان از وضعیت موجود بود.نتیجه گیری/ دستاوردها: درکل پدیده کودکان کار خیابانی را حداقل در کوتاه مدت نمی توان کاملاً از بین برد، بلکه می توان آن را با برنامه ریزی و سیاست گذاری مناسب با تأکید بر توسعه مهارت های کارآفرینی، کنترل، تعدیل و یا کاهش داد. دراین راستا، پیشنهادهای کاربردی از قبیل توسعه مهارت های کارآفرینانه کودکان کار، تلاش در جهت توسعه اشتغال زایی و فقرزدایی، توسعه آموزش به خصوص برای والدین با هدف بهبود نگرش و فرهنگ ساری مناسب، بازنگری و تدوین قوانین حمایتی با تأکید بر ساماندهی کودکان کار و توسعه مهارت آموزی آنان و درنهایت، نظارت بر اجرای دقیق آنان ارائه می شود.
ارائه ی الگوی مشارکت مشتری با برندها در شبکه های اجتماعی با تأکید بر تفاوت های فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه ی الگوی مشارکت مشتری با برندها در شبکه های اجتماعی با تأکید بر تفاوتهای فرهنگی می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی) و از نظر ماهیت اکتشافی و از نظر شیوه گردآوری و تحلیل اطلاعات نیز این تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 10 نفر از خبرگان جامعه علمی و متخصصان دانشگاهی و خبرگان 500 شرکت برتر ایران بر اساس رتبه بندی سازمان مدیریت صنعتی که به صورت هدفمند انتخاب شدند و در بخش کمی شامل مدیران 500 شرکت برتر ایران بر اساس رتبه بندی سازمان مدیریت صنعتی می باشد و نمونه آماری از بین شرکتهایی انتخاب خواهد شد که دارای اکانت فعال در شبکه های اجتماعی هستند به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شد و براساس فرمول کوکران 217 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی بر اساس روش تحلیل محتوا و در بخش کمی از نرم افزار SPSS و PLS استفاده شده است. نتایج بخش کیفی نشان می دهد این تحقیق شامل 14 بعد و 30 مؤلفه می باشد و نتایج بخش کمی نشان می دهد که ابعاد و مؤلفه های مشارکت مشتری با برندها بر شبکه های اجتماعی با تأکید بر تفاوتهای فرهنگی تأثیر دارد. همچنین نتایج نشان از برازش قوی و بسیار مناسب مدل دارد.
طراحی الگوی اثرگذاری برند بر وفاداری مصرف کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۱۲۴
52 - 74
حوزههای تخصصی:
امروزه، هویت برند، همانند سرمایه، برای سازمان و محصولات آن ارزش آفرینی می کند از این رو ارتقاء برند در بسیاری از موارد به عنوان مبنای تعیین استراتژی بدل شده است. از نظر مصرف کننده، برند، معرف پایه و اساس یک انتخاب مطمئن و مطلوب است لذا مدیریت مناسب برند در رسیدن به اهدافی چون وفاداری مشتریان، مشتری مداری و سوددهی، نیز، بسیار مؤثر است. پژوهش حاضر با هدف تبیین الگوی اثرگذاری برند بر وفاداری مصرف کننده در فروشگاه های مواد غذایی استان خوزستان اجرا شده است. رویکرد این تحقیق آمیخته از نوع اکتشافی می باشد. در بخش کیفی به منظور کشف تجربه زیسته مشارکت کنندگان از پدیدارشناسی هرمنوتیک استفاده شد.، داده ها شامل 20 مصاحبه از 20 نفر خبره که به روش هدفمند انتخاب شده بودند، با روش های کدگذاری باز، محوری و انتخابی با استفاده از رویکرد گراندد تئوری تحلیل شده است، سپس به کمک تکنیک تاپسیس به رتبه بندی عوامل اثرگذار برند بر وفاداری مصرف کننده پرداخته ایم. در مجموع دوازده مقوله اصلی به ترتیب اعتماد، تصویر برند، اعتبار برند، دانش برند، ارزش برند، مسئولیت برند، آگاهی برند، پاداش برند، نوآوری، بازاریابی، وفاداری مشتری و رضایت مشتری و 27 مقوله فرعی و 71 کد مشترک به دست آمدند. با توجه به نتایج به دست آمده شاخصه های الگوی اثرگذاری برند بر وفاداری مصرف کننده در فروشگاه های منتخب مواد غذایی در استان خوزستان، می توان گفت دوازده شاخص اعتماد، تصویر برند، اعتبار برند، دانش برند، ارزش برند، مسئولیت برند، آگاهی برند، پاداش برند، نوآوری، بازاریابی، وفاداری مشتری و رضایت مشتری از شاخص های اصلی اثرگذاری برند بر وفاداری مصرف کننده در فروشگاه های منتخب مواد غذایی در استان خوزستان می باشد.
تأثیر آمیخته بازاریابی بر فناوری بلاکچین با نقش میانجی سودمندی درک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تأثیر آمیخته بازاریابی بر فناوری بلاک چین با نقش میانجی سودمندی درک شده در مشتریان بانک ملّی ایران شهر تهران می باشد. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و براساس شیوه گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی از نوع علّی است. جامعه آماری این پژوهش تمامی مشتریان بانک ملّی ایران در شهر تهران در سال 1402 می باشند، بدین منظور از فرمول کوکران تعداد 384 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب که 420 پرسش نامه بین مشتریان بانک ملّی ایران در شهر تهران به روش تصادفی ساده بین جامعه آماری توزیع و تعداد 393 پرسش نامه جمع آوری گردیده است. ابزار گردآوری داده های پژوهش حاضر پرسش نامه است. روایی ابزار پژوهش نیز با انجام تکنیک تحلیل عاملی تأییدی مورد تأیید قرار گرفته است. پایایی پرسش نامه پژوهش حاضر با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفته که به میزان 815/0 بوده است. همچنین جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart-PLS3 استفاده گردیده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که حمایت مدیریت ارشد، یکپارچه سازی زنجیره تأمین، و قابلیت نوآوری بر فناوری بلاک چین تأثیر معناداری دارد. همچنین ریسک زنجیره تأمین بر فناوری بلاک چین اثرگذار نبوده است. در نهایت، نقش آمیخته بازاریابی بر سودمندی درک شده نشان داده شده است. همچنین سود مندی درک شده بر فناوری بلاک چین اثر گذار است.
ارزیابی وضعیت شکوفایی مقصد بر مبنای شاخص شکوفایی از دیدگاه خبرگان (مطالعه موردی: کلان شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : امروزه یکی از مهم ترین اهداف سازمان ها و نهادهای مدیریت بخش گردشگری شهرها، بهبود همه جانبه وضعیت کلان شهرهای گردشگرپذیر به واسطه برنامه ریزی آگاهانه برای بخش های مرتبط با آن می باشد. در این راستا استفاده از شاخص شکوفایی گردشگری شهری و سنجش وضعیت آن در کلان شهرهای گردشگرپذیر بسیار حائز اهمیت است. لذا هدف پژوهش حاضر ارزیابی وضعیت شکوفایی گردشگری شهری بر مبنای شاخص شکوفایی از دیدگاه خبرگان در کلان شهر اصفهان می باشد. روش شناسی : روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی و پیمایشی است. در این راستا از آزمون های آماری تی تک نمونه ای و تحلیل واریانس در قالب نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته ها : یافته های پژوهش بیانگر آن است که وضعیت ابعاد اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، زیرساختی، پایداری و نهادی شاخص شکوفایی گردشگری در مناطق شهری اصفهان یکسان نیست. در این رابطه اختلاف مناطق شهری از طریق آزمون تعقیبی دانکن تأیید گردید. نتیجه گیری و پیشنهادها : به طورکلی نتایج نشان دهنده این است که وضعیت شکوفایی مناطق 3، 5 و 6 شهری اصفهان بهتر از دیگر مناطق این شهر می باشد. مناطق 4 و 9 دارای وضعیت متوسط و همچنین مناطق 11، 13 و 14 این شهر از نظر شاخص شکوفایی گردشگری شهری دارای وضعیتی نامطلوب بوده اند. نهایتاً بر اساس وضعیت و نیازمندی های هر منطقه، پیشنهادهایی به منظور ارتقای شکوفایی آن ارائه شده است. نوآوری و اصالت : با توجه به این که تاکنون در زمینه شکوفایی بخش گردشگری شهری از دیدگاه کارشناسان و مسؤولین پژوهشی در کشور ایران انجام نشده است، پژوهش حاضر دارای نوآوری است.
موانع و راهکارهای بهبود فضای زیست بوم کسب و کار اقامتگاه های بوم گردی در مقصد گردشگری رامسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : هدف مهم این پژوهش، شناسایی موانع و راهکارهای بهبود فضای زیست بوم کسب و کار اقامت گاه های بوم گردی در مقصد گردشگری رامسر از دیدگاه مدیران محلی-منطقه ای بوم گردی است. روش شناسی : پژوهش حاضر از نظر هدف، اکتشافی و از نظر ماهت، کیفی می باشد. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته از مدیران محلی-منطقه ای به دست آمد و از طریق تحلیل محتوا، ترکیب و تفسیر شدند. جامعه آماری هدف پژوهش، مدیران محلی-منطقه ای بوم گردی در شهرستان رامسر به تعداد 28 نفر بودند. یافته ها : با بررسی پاسخ های ارائه شده توسط مدیران محلی-منطقه بوم گردی، 25 مانع/محدودیت استخراج گردید که در قالب 11 عامل مقوله بندی شدند. پس از بررسی ثانویه از موانع استخراجی و عامل ها، نگارنده، به وجود ماهیت زوجی درونی-بیرونی و کلان-خرد این موارد استخراجی پی برد که آن را در قالب یک ماتریس صورت بندی نمود. با بررسی پاسخ های ارائه شده توسط مدیران محلی و منطقه ای، 11 راهکار پیشرفت فضای کسب و کار بوم گردی در سطح شهرستان رامسر استخراج گردید که در قالب چهار عامل مقوله بندی شدند. نتیجه گیری و پیشنهادها : مهم ترین موانع از نظر مدیران محلی و منطقه بوم گردی شامل دریافت مجوز، آموزش، مالی و زیرساختی می باشند و مهم ترین راهکارها شامل عامل آموزش، سیاست گذاری هدایتی، سیاست گذاری حمایتی و استانداردسازی خدمات هستند. نوآوری و اصالت : ترکیب موانع و راهکارهای بهبود فضای زیست بوم کسب و کار اقامت گاه های بوم گردی در مقصد گردشگری رامسر از دیدگاه مدیران محلی-منطقه ای بوم گردی، منجر به ارائه مدل سطحی-عاملی از فضای زیست بوم کسب و کار اقامت گاه های بوم گردی گردید.
نقش فعالیت های بازاریابی کسب و کارها و تجزیه و تحلیل نتایج برنامه های کاربردی دیجیتالی در آن
حوزههای تخصصی:
در اینجا، مسائل مفهومی درمورد تجزیه و تحلیل عاملی فعالیت بازاریابی شرکت ها در مورد ارتباطات بازاریابی دیجیتال مورد بحث قرار گرفته است. قواعد کلی و الگوریتم انجام چنین تحلیلی در این مقاله پیشنهاد شده است که هدف آن نیز توجیه شده می باشد. سوالاتی درمورد چگونگی تعریف روابط علی از هزینه های بازاریابی و نتایج، توانایی جستجو برای ذخایر و افزایش بازده بازاریابی و تعیین سهم فعالیت های بازاریابی در عملکرد کلی اقتصادی شرکت نیز در اینجا مورد بحث قرار می گیرد.ررسی نشریات منتشر شده در زمینه عملکرد مدیریت بازاریابی بین المللی و روسیه به تعدادی از مشکلات در تجزیه و تحلیل عملکرد بازاریابی اشاره دارند که این مشکلات نیز عبارتند از: استفاده ضعیف از مدیریت و تکنیک های مالی همراه با یک الگوریتم مشخص تجزیه و تحلیل کننده [1]، نیاز به تعیین کیفیت بازاریابی بودجه ها [2]، فقدان اندازه گیری هزینه های بازاریابی با استفاده از نتایج استراتژیک یا نتایج نامشهود [3]
نقش وضعیت های مختلف هیجانی مشتریان بر ترجیح انتخاب (نوع) غذا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش نقش وضعیت های مختلف هیجانی مشتریان بر ترجیح انتخاب (نوع) غذامی باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر اجرا آمیخته (کیفی-کمی) می باشد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل 26 نفر از مصرف کنندگان مواد غذایی رستوران ها و فودکورت های مراکز خرید شهر تهران (ارگ، کوروش، پالادیوم، سانا، ایران مال و...) و نمونه گیری به صورت هدفمند و در بخش کمی شامل 448 نفر همانند بخش کیفی از مصرف کنندگان مواد غذایی که به صورت غیراحتمالی در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه برگرفته از بخش کیفی می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تئوری داده بنیاد و از نرم افزار MAXQDA و در بخش کمی از تحلیل های چند متغیری و معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که در هیجان تجربه شده دو مؤلفه؛ هیجان مثبت و هیجان منفی و برای عوامل زمینه ای سه مؤلفه فرهنگ، دانش بهداشتی و تجربه قبلی و پنج مؤلفه برای شرایط انتخاب غذا در شرایط هیجانی مثبت و پنج مؤلفه نیز برای شرایط هیجانی منفی شناسایی شده است. نتایج نشان داده است افراد در هیجانات تجربه شده مختلف (مثبت و منفی) به سمت غذاهای مختلف می روند و ویژگی های مختلف غذا (بافت، رنگ، دما، رایحه، مزه) در انتخابشان هم در هیجان مثبت و هم در هیجان منفی نقش مهمی داشته است. از طرف دیگر عوامل زمینه ای نیز بر شرایط انتخاب غذا تأثیر دارند و افراد غذا را بر اساس بافت، رنگ، دما، رایحه و مزه در شرایط هیجانی منفی یا مثبت انتخاب کرده اند.
بررسی رابطه ی کوچینگ و رهیافت آن با سیاست
حوزههای تخصصی:
کوچینگ یک مشارکت یا همراهی با مراجع (همان کوچی) در فرآیندی است که باعث برانگیختن تفکر و خلاقیت شود، برای ترغیب مراجع در به حداکثر رساندن توانایی های بالقوه شخصی و حرفه ای ؛ هدف از انجام این تحقیق، بررسی رابطه ی کوچینگ و رهیافت آن با سیاست؛بود. این تحقیق بصورت کیفی و کتابخانه ای صورت گرفت. مطالب مرتبط از کتب معتبر و مقالات علمی فیش برداری و جمع آوری شدند؛ سپس مفاهیم و معانی متفاوت سیاست و کوچینگ گرد آوری شده است. در نتیجه در این تحقیق بیان شد همان گونه که وجود کوچ برای هر فرد و شغلی لازم است دنیای سیاست نیز جدای از بقیه ی امور نبوده و نیست و جهت پیشبرد اهداف سیاسی و دیپلماسی ضروری است که از کوچینگ سیاسی بهره گرفته شود تا امور مربوط به آن روند بهتر و رشد سریع تری یابند.
ارائه راهبرد های مؤثر در مدیریت سردرگمی مشتریان در بیمه عمر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴
329 - 344
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه شرکت های بیمه برای تداوم فعالیت و جذب و حفظ مشتریان باید بیش از پیش درباره سردرگمی مشتری و ارائه راهبردهایی برای کاهش آن بیندیشند این پژوهش درصدد ارائه راهبردهایی مؤثر در مدیریت سردرگمی مشتریان در بیمه عمر است.روش شناسی: این پژوهش براساس تحلیل مضمون (کدگذاری و شناخت مقوله های زیربنایی متن مصاحبه یا نوشتار) انجام گرفته است، از لحاظ هدف بنیادین است و برحسب روش گردآوری داده ها میدانی محسوب می شود مشارکت کنندگان پژوهش خبرگان صنعت بیمه و بازاریابی هستند، روش نمونه گیری غیراحتمالی، قضاوتی و گلوله برفی و تعداد حجم نمونه با توجه به اشباع نظری داده ها 23 نفر بوده است و برای گردآوری داده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شده است.یافته ها: مطابق با نتایج حاصل از پژوهش، 3 هسته مرکزی و 18 مضمون اصلی با عنوان مشتری مداری (پیگیری مستمر مشتریان، ارتباط با مشتریان، درک نیاز مشتری و بهبود خدمت رسانی و رفاه مشتری) استراتژی های بازاریابی (برگزاری رویدادهای شاخص و جذاب، تبلیغات دهان به دهان، هویت سازی مطلوب در شبکه های اجتماعی، استفاده نوآورانه از بروشورها، برنامه های تلویزیونی، تبلیغات اثربخش) ارائه بسته کامل خدماتی با کیفیت بالا (نظارت بر عملکرد کارکنان، شفافیت عملکرد، انعطاف پذیری در پوشش های بیمه ای، ارائه برنامه های وفاداری به شکل نوین، تمرکز بر زنجیره ارزش، تصویرسازی بیمه عمر، کاربرد فنّاوری اطلاعات (هوشمندسازی)) شناسایی شدند.نتیجه گیری: در این پژوهش راهبردهای مواجهه با مدیریت سردرگمی مشتری در خدمات بیمه عمر مورد توجه قرار گرفت. با توجه به یافته های پژوهش به کارگیری سیستم هایی برای پیگیری و درک نیازهای مشتریان با ایجاد و حفظ رابطه بلندمدت، مشتری مداری را به مقوله ای مهم تبدیل کرده است. همچنین ایجاد استراتژی های بازاریابی مبتنی بر تولید محتوای محرک و استفاده ار ظرفیت فضای مجازی همراه با تدوین برنامه هایی برای ارائه خدمات با کیفیت بالا در راستای ارائه ارزش برتر به مشتری و متناسب با شرایط روز، مدیران و متولیان را در مدیریت سردرگمی مشتری در بیمه عمر یاری می کند و به منظور نتیجه بخش شدن راهبردهای مورد نظر لازم است مدیران و متولیان در همه مراحل و فرایند اجرای راهبردها، سردرگمی مشتریان را مدنظر قرار دهند.
مطالعه ارتباط بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در سازمان های ایرانی
منبع:
پژوهش های کاربردی مدیریت بازار سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۹
120 - 140
حوزههای تخصصی:
تغییر، جزء لاینفک سازمان های امروزی است. عملا نمی توان پیچیدگی، چند بعدی بودن مسائل و مخاطرات در تصمیم گیری ها را کتمان کرد یا حتی اثرات آنها را کم ارزیابی نمود. همچنین می دانیم که فرهنگ سازمانی نقش اساسی در توسعه دانش سازمانی ایفا می نماید. در پژوهش حاضر، علاوه بر تاکید بر مفاهیم فرهنگ سازمانی و دانش سازمانی، به بررسی رابطه فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش نیز پرداخته شده است. با مطالعه پژوهش ها و مطالعات داخلی و بین المللی، تلاش شده است تا این مفاهیم کلیدی، به طور ویژه در بین سازمان های ایرانی، مورد بررسی دقیق قرار گیرند.
زمان و گردشگری
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۸
3 - 3
حوزههای تخصصی:
در مفهوم گردشگری، پدیده جابه جایی مکانی نقطه اصلی تمرکز بوده است. گردشگر از نقطه ای به نقطه ای دیگر می رود و مفهوم گردشگری شکل می گیرد. این در حالی است که زمان یک مقوله مهم در گردشگری است که کمتر مورد مداقه قرار گرفته است. موضوع زمان از چند منظر در گردشگری قابل بررسی است.الف. فصلی بون گردشگری. یکی از مهم ترین ویژگی های گردشگری فصلی بودن آن است. شرایط اقلیمی مهم ترین دلیل این امر است. بهار و پاییز معتدل، تابستان گرم و زمستان سرد، باعث جذابیت حضور گردشکر در مقاصد گردشگری هستند و باعث می شوند زمان های شلوغ و خلوت به وجود آیند. از طرفی فصلی بودن باعث می شود کسب وکارهای گردشگری تحت تأثیر قرار گیرند و برخی مشاغل صرفاً در زمان مشخصی فعال باشند. زیرساخت های گردشگری نیز تحت تأثیر این امر قرار گرفته و در برخی مواقع بدون استفاده و در برخی زمان ها با ظرفیتی بیش از حد استاندارد خدمت دهی می کنند.ب. محدودبودن زمان ارائه خدمت به گردشگر. زمان سفر محدود است و مدت حضور گردشکر در یک مقصد از این محدودیت پیروی می کند. مدت استفاده مسافر از یک خدمت نیز زمان بسیار محدودی دارد. به عنوان مثال مدت حضور مسافر در یک تاکسی چند دقیقه، در رستوران چند ساعت و در هتل چند روز است. ازاین رو خدمات گردشگری برای این که بتوانند با گردشگر تعامل برقرار نموده، ذهنیت مناسبی در گردشگر ایجاد کنند و رضایت خاطر او را به دست آورند، زمان محدودی در اختیار دارند. تعامل با گردشگر، شناخت ویژگی های گردشکران، تحلیل رفتار گردشگر و شناخت نیازهای گردشگران از جمله مفاهیمی است که باید مد نظر ارائه دهندگان خدمات گردشگری قرار گیرد.ج. ارزش زمان در گردشگری. علاوه بر ارائه دهندگان خدمات، گردشگران نیز تحت تأثیر محدودیت زمانی سفر قرار می گیرند. به طوری که گردشگری از جمله خدماتی است که در کنار هزینه های مالی، زمان نیز در آن دارای ارزش بوده و گردشگر در زمان انتخاب یک مقصد، خدمت مانند هتل، یا جاذبه برای بازدید، به این فکر می کند که به لحاظ زمانی ارزش این انتخاب را دارد یا خیر. در واقع در برخی موارد انتخاب یک مورد در سفر، فراتر از تحلیل و مؤلفه های اقتصادی آن است و گردشگر باید به این نتیجه برسد که مثلاً بازدید از یک جاذبه یا مشارکت در یک رویداد، ارزش وقت گذاشتن را داشته است. این تحلیل نظری که به صورت شخصی یا گروهی انجام می شود، می تواند بر رضایت گردشگر نیز تأثیرگذار باشد و باعث رضایت یا عدم رضایت شود.د. استفاده از زمان شبانه روز. با توجه به محدودیت زمانی سفر، مقاصد گردشگری سعی می کنند خدمات را به گونه ای ارائه نمایند که در زمان های مختلف شبانه روز در دسترس باشند. گردشگری شبانه در مقاصد گردشگری به همین دلیل قابل توسعه است. برخی خدمات گردشگری در زمان هایی ارائه می شود که برای گردشگران ارزش خاصی دارد. ایجاد گذرهای گردشگری شبانه در این راستا شکل گرفته و علاوه بر گردشگران به جامعه محلی نیز ارائه خدمات می دهند.ه. توزیع زمانی سفر. یکی از دلایل فصلی بودن گردشگری، زمان های تعطیلی در کشورهای مختلف است. تعطیلی باعث حرکت مردم از مبادی مختلف به سمت مقاصد گردشگری می شود. در صورتی که معمولاً در تعطیلات طولانی مدت، مقاصد دورتر و در تعطیلات کوتاه مدت، مقاصد نزدیک تر بازدید می شوند. تعطیلی روزهای پایان هفته می تواند به توزیع زمانی تعطیلی و توسعه گردشگری کمک کند. طراحان بسته های گردشگری می توانند با طراحی تورهای کوتاه مدت، به رونق گردشگری در برخی مقاصد در زمان های کم بازدید کمک کنند. علاوه بر این، توزیع زمانی می تواند بر تراکم مسافر در زمان های پربازدید نیز تأثیر داشته باشد.
شناسایی فرصت های راه اندازی کسب وکارهای کارآفرینانه: تلاشی در جهت دستیابی به معیشت پایدار روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
83 - 108
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رویکرد معیشت پایدار در طول سال های گذشته بهترین روش برای پرداختن به مسائل فقر و توانمندسازی فقرا بوده و سعی دارد مشکل فقر و آسیب پذیری نواحی روستایی را به شکلی همه جانبه نگر و بر محوریت توسعه منابع انسان حل کند. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف شناسایی فرصت هایی برای راه اندازی کسب وکارهای کارآفرینانه در راستای دستیابی به معیشت پایدار روستاییان شهرستان مهاباد طراحی و انجام گرفت.
روش شناسی: برای رسیدن به هدف مورد نظر، از رویکرد ترکیبی (کیفی-کمی) و روش های دلفی و تحلیل سلسله مراتبی استفاده گردید. جامعه موردمطالعه در این پژوهش، متخصصان، صاحب نظران، خبرگان و افراد باتجربه در حوزه کارآفرینی روستایی و کشاورزی در شهرستان مهاباد بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 24 نفر از آنان به عنوان اعضای پانل دلفی انتخاب گردیدند. در این پژوهش، پس از سه دور بررسی، نسبت به فرصت های راه اندازی کسب وکارهای کارآفرینانه، اجماع حاصل شد. ابزار اصلی پژوهش در دور اول دلفی، پرسشنامه ای با پرسش های باز پاسخ، در دورهای دوم و سوم، پرسشنامه با پرسش های بسته و باز پاسخ و در مرحله تحلیل سلسله مراتبی، ابزار پژوهش پرسشنامه مقایسات زوجی بود. داده ها با استفاده از کدگذاری، تحلیل محتوا و آماره های توصیفی در محیط نرم افزارهای SPSS، Excel و Expert Choice تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: براساس نتایج، توسعه باغات مکانیزه (سیب، انگور، گردو، هلو وغیره)، توسعه واحدهای دامی (سبک و سنگین) کوچک و تولید و فروش لبنیات محلی، احداث واحدهای سردخانه چندمنظوره جهت نگهداری محصولات کشاورزی و دامی و توسعه صنایع فرآوری و بسته بندی محصولات کشاورزی، باغی و دامی، به عنوان مناسب ترین فرصت ها برای راه اندازی کسب وکارهای کارآفرینانه در نواحی روستایی شهرستان مهاباد، شناسایی گردیدند. فرصت هایی که اهمیت کمتری داشتند، عبارت بودند از: احداث کشتارگاه مکانیزه دام سنگین و سبک، توسعه تولید قارچ و حل مشکل بازاریابی، توسعه کاشت گیاهان دارویی و ایجاد کارگاه بسته بندی و عصاره گیری و توسعه صنایع تبدیلی جهت کاهش خام فروشی محصولات کشاورزی و باغی. همچنین، براساس ظرفیت ایجاد اشتغال، فرصت های مرتبط با بخش کشاورزی، براساس سهولت بهره برداری از فرصت، فرصت های مرتبط با بخش صنایع دستی و مشاغل خانگی و براساس تناسب فرصت با قابلیت های منطقه، فرصت های مرتبط با بخش کشاورزی، بالاترین اولویت را در بین فرصت های کارآفرینی در نواحی روستایی شهرستان مهاباد، داشتند.
نتیجه گیری/ دستاوردها: به طورکلی نتایج پژوهش حاکی از آن بود که فرصت های کسب وکار بسیاری در منطقه موردمطالعه وجود دارد که به صورت کشف نشده و یا بلااستفاده، باقی مانده اند و یافتن این فرصت ها، باعث اشتغال زایی، رشد اقتصادی ملی و منطقه ای و بهبود معیشت پایدار روستاییان می گردد که بیانگر الزام به نیازسنجی و برنامه ریزی توسعه ای محلی و منطقه ای در این زمینه است.
کاربرد بلاک چین با رویکرد مقایسه ای و تأثیر آن بر ریسک، انعطاف پذیری و ارزیابی کنترل داخلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر کاربرد بلاک چین با رویکرد مقایسه ای اثر آن بر ریسک، انعطاف پذیری و ارزیابی کنترل داخلی می باشد. این پژوهش از نظر هدف، از نوع پژوهشات کاربردی و از نظر نوع روش، و از لحاظ روش جمع آوری داده ها به صورت توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری شامل مدیران، کارشناسان ارشد، کارکنان انجمن حسابرسی ایران و موسسات حسابرسی است که 306 نفر بر مبنای فرمول کوکران به دست آمد؛ روایی پرسشنامه با استفاده از روش روایی محتوا مورد تأیید قرار گرفت. برای ارزیابی پایایی پرسشنامه، ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد. ضریب آلفای کرونباخ بیش از 7/0 بدست آمد که نشان دهنده پایایی پرسشنامه است و از نرم افزار SPSS و Smart-PLS جهت روابط بین متغیرهای پژوهش استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد فقدان چارچوب محافظتی مشخص در بلاک چین بر مدیریت کنترل حسابرسی داخلی تأثیر منفی و معناداری دارد؛ مدیریت کنترل حسابرسی داخلی بر بهبود مدیریت ریسک و عملکرد مالی شرکت تأثیر مثبت و معناداری دارد؛ مدیریت کنترل حسابرسی داخلی بر افزایش انعطاف پذیری مالی حسابرسی داخلی تأثیر مثبت و معناداری دارد؛ و مدیریت کنترل حسابرسی داخلی بر بهبود ارزیابی کنترل داخلی تأثیر مثبت و معناداری دارد.
طراحی مدل رفتاری مدیران در عصردیجیتال با رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی مدل رفتاری مدیران در عصردیجیتال با رویکرد نظریه داده بنیاد می باشد. روش پژوهش از حیث هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر ماهیت اکتشافی می باشد. جامعه آماری پژوهش مدیران شرکت های پتروشیمی وابسته به شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران می باشند. با روش نمونه گیری هدفمند 8 نفر تیم مشارکت کننده انتخاب شدند. برای گردآوری و تحلیل داده ها از راهبرد پژوهشی نظریه داده بنیاد، استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها و طراحی الگو، در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام گرفت. یافته ها حاکی از آنست که، شرایط علّی شامل (عوامل انسانی، عوامل محیطی و عوامل سازمانی)، پدیده اصلی رفتار مدیران شامل (ارتباطات و تعاملات، اعتمادبخشی، تصمیم گیری در عدم قطعیت، ویژگی های شخصیتی و مَنِشِ دیجیتال), شرایط زمینه ای شامل (شناخت و فهم دیجیتال، آموزش و فرهنگ دیجیتال، مدیریت تجربه و استعداد و مهارت دیجیتال، تفکرِآینده نگری و استراتژیک دیجیتال، مدیریت تغییر و قابلیت رهبری دیجیتال), شرایط مداخله گر شامل (ذهنیت و نگرش دیجیتال، هوش مدیر، ارزش های مدیر، و نوآوری و ماهیت کسب و کار و صنعت), راهبردها و مکانیزم ها شامل (راهبرد نوآوری و یادگیری، راهبرد حفظ، ترکیب و تمرکز دیجیتال، راهبرد مشارکت دیجیتال و راهبرد هدایت و حکمرانی دیجیتال) و پیامدها شامل (پیامدهای ابعاد فردی و ابعاد سازمانی) می باشد.
ویژگی ها و عادات کارآفرینان موفق
منبع:
شاخص کارآفرینی سال اول پاییز ۱۳۹۵ شماره ۱
91-98
حوزههای تخصصی:
ویژگی ها و عادات کارآفرینان موفق چیست؟ آیا شما در مقام یک کارآفرین از کیفیات یک کارآفرین موفق بهرهمند هستید؟ در این نوشتار به ویژگی های کارآفرینان موفق پرداخته می شود . با اینکه هیچ نظریهی جامع و کاملی راجع به کارآفرینی وجود ندارد، برخی دستورالعملها میتوانند به آنهایی که از ایدههای خوب بهرهمند هستند کمک کنند تا به کارآفرینانی موفق تبدیل شوند. بینشها و مفاهیم زیر میتوانند شما را در آغاز خطرپذیری کارآفرینی بعدی یاری دهند تا با کوشش و تلاش کافی به موفقیت برسید .
پیش برنده های زیست بوم کارآفرینی در دانشگاه ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
93 - 110
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با وجود زیرساخت های علمی- پژوهشی مختلف مانند پژوهشکده ها و مراکز پژوهشی، پارک علم و فناوری و مراکز رشد مختلف در استان ایلام، تعداد هسته ها و شرکت های دانش بنیان دانشجویی کم شمار است. نظر به اهمیت توسعه و ترویج فعالیت های کارآفرینانه و نقش سازنده و اثرگذار دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی در شکل گیری زیست بوم کارآفرینی، این پژوهش با هدف تدوین الگوی پیش برنده های زیست بوم کارآفرینی در دانشگاه ایلام انجام گرفته است.روش شناسی: در این پژوهش با انجام سه گام تکنیک دلفی، پیش برنده های زیست بوم کارآفرینی دانشگاه ایلام مورد واکاوی قرار گرفت. پس از بررسی پیشینه پژوهش و تجربه های داخلی و خارجی شکل گیری زیست بوم های کارآفرینی دانشگاهی، با تدوین یک پرسشنامه نیمه ساختارمند، پیش برنده های زیست بوم کارآفرینی از دیدگاه مشارکت کنندگان پژوهش مورد کنکاش قرار گرفت. مشارکت کنندگان در پژوهش، تعداد 14 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه ایلام بودند که در زمینه زیست بوم کارآفرینی و نوآوری صاحب نظر بودند و به صورت هدفمند مورد مطالعه قرار گرفتند. در مرحله اول، بر اساس مصاحبه ای نیمه ساختارمند پیش برنده های زیست بوم کارآفرینی، با بهره گیری از دیدگاه مشارکت کنندگان و بررسی پیشینه پژوهش تدوین شد. در مرحله دوم و سوم نیز افراد مورد مطالعه دیدگاه خود را در مورد این پیش برنده ها با استفاده از طیف لیکرت اعلام نمودند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS نسخه 26 و Excel استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که مواردی همانند بهبود ساختار زیست بوم کارآفرینی در دانشگاه با هدف توسعه فعالیت های فناورانه و کارآفرینانه اعضای هیأت علمی و دانشجویان، راه اندازی دفتر مشاوره کسب وکار و کارآفرینی در دانشکده ها، تعریف و تخصیص گرنت نوآفرینی برای طرح های اعضای هیأت علمی، پایان نامه ها و رساله های دانشجویی و در قالب هسته های کسب وکار دانشجویی، تقویت همکاری های گروهی و تیمی در تدریس، پروژه ها و طرح های پژوهشی، همکاری پروژه ای با سازمان ها و دستگاه های اجرایی، الزام اساتید به تخصصی نمودن فعالیت های پژوهشی و مشاوره ای خود و راه اندازی سامانه اطلاعاتی بازار و بازار کار کشور عراق و مشاغل و بازار کار کشور و استان از موارد پیش برنده زیست بوم کارآفرینی نوآورانه دانشگاه ایلام بودند.نتیجه گیری/ دستاوردها: نظر به اهمیت ساختار در پیشبرد زیست بوم کارآفرینی و تجربه های زیسته دانشگاه های موفق دنیا در این زمینه، پیشنهاد می شود دانشگاه ایلام با در نظر گرفتن قوانین و مقررات موجود، اقدام به راه اندازی معاونت کارآفرینی و فناوری در دانشگاه نماید. تغییر عنوان و کارکرد شورای مرکز رشد واحدهای علم و فناوری به شورای زیست بوم نوآوری و کارآفرینی از دیگر پیشنهادهای این پژوهش است. در گام دیگر لازم است تا در شرح وظایف این شورا بازنگری و وظایف آن متناسب با کارکردهای زیست بوم نوآوری و کارآفرینی دانشگاه تدوین شود.
بررسی تأثیر انسان سازی محتوای تبلیغاتی تولیدشده توسط هوش مصنوعی بر اعتماد و نگرش افراد در تبلیغات دیجیتال: نقش میانجی گری حضور اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی با سرعتی چشمگیر در حال تحول و پیشرفت است و اثرات مثبت آن در حوزه های مختلف به وضوح قابل مشاهده است. بااین حال، در سال های اخیر شاهد کاهش قابل توجه اعتماد عمومی به این فناوری در سطح جهان بوده ایم. آمارها نشان می دهند که اعتماد جهانی به هوش مصنوعی از ۶۲ درصد در سال ۲۰۱۹ به ۵۴ درصد در سال ۲۰۲۴ کاهش یافته است. این روند کاهشی، ضرورت بررسی عوامل مؤثر بر اعتماد به هوش مصنوعی را نمایان می کند. این مطالعه با استفاده از نظریه حضور اجتماعی به بررسی تأثیر انسان سازی محتوای تبلیغاتی تولید شده توسط هوش مصنوعی بر اعتماد افراد نسبت به این فناوری می پردازد، به طوری که در این فرایند، متغیر حضور اجتماعی به عنوان یک متغیر میانجی عمل می کند. پژوهش به صورت آزمایشی طراحی شده و داده ها از افراد ساکن در تهران از طریق پرسش نامه و به روش نمونه گیری غیراحتمالی جمع آوری شده است. در مجموع،152 پاسخ معتبر از شرکت کنندگان دریافت گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده شد. یافته های تجربی این مطالعه نشان می دهد که لحن صمیمانه در متن تولیدشده توسط هوش مصنوعی به عنوان نمادی از انسان سازی، باعث افزایش حضور اجتماعی می شود. حضور اجتماعی نیز به نوبه خود تأثیر مثبتی بر اعتماد دارد و رابطه انسان سازی و اعتماد را میانجی گری می کند. علاوه بر این، اعتماد به محتوای تولید شده توسط هوش مصنوعی موجب بهبود نگرش مثبت مشتریان می شود. این نتایج پیامدهای کاربردی مهمی برای بازاریابان و توسعه دهندگان دارد و نشان می دهد که استفاده از لحن دوستانه در ارتباطات هوش مصنوعی می تواند اعتماد را تقویت کرده و نگرش مشتری را بهبود بخشد.
تحلیل محتوای مقالات فصلنامه علمی مدیریت برند طی دوره 9 ساله (1401- 1393)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۷
215 - 254
حوزههای تخصصی:
نشریه مدیریت برند فصلنامه ای با رویکرد علمی - پژوهشی، متعلق به دانشگاه الزهرا به منظور توسعه دانش مدیریت در زمینه های راهبرد و بازاریابی از طریق انتشار پژوهش های بومی با موضوع برند و مدیریت آن است. هدف این پژوهش، بررسی و ارزیابی مقالات این مجله به عنوان یک منبع اطلاعاتی قابل اعتماد برای تصمیم گیری مدیران و پژوهشگران می باشد که داده های دقیق و قابل قبولی از روند پذیرش مقالات نشریه در یک دوره 9 ساله را نشان می دهد. این پژوهش با استفاده از روش پژوهش کیفی با استفاده از تحلیل محتوا و با استفاده از رویکرد توصیفی- تحلیلی به توصیف و ارزیابی محتوای مقالات از جامعه هدف پرداخته است. جامعه آماری شامل 193 مقاله است که طی 9 سال گذشته (از آوریل 2013 تا مارس 2014) در مجله مدیریت برند (به استثنای اظهارات سردبیر) منتشر شده است. هدف ارائه یک توصیف عینی از محتوا بود و کیفیت مفاهیم به صورت سیستماتیک با استفاده از 7 پارامتر موردبررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که مقالات را می توان در 13 موضوع دسته بندی کرد که نام تجاری رایج ترین موضوعی است که 32 درصد از مقالات را تشکیل می دهد. سطح مشارکت پژوهشگران با 537 پژوهشگر در تألیف 193 مقاله، عمدتاً از دانشگاه های تهران، رضایت بخش تلقی شد. بررسی روش های پژوهش نشان داد که مقالات توصیفی-کاربردی، روش های پژوهش کمی و ابزار پرسشنامه از تکنیک های رایج در بین پژوهشگران این حوزه بوده اند.