فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۲۸۱ تا ۹٬۳۰۰ مورد از کل ۱۰٬۹۸۴ مورد.
منبع:
مدیریت برند سال ۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۹
188 - 214
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به بررسی فرایند برندسازی شخصی در صنایع فناوری اطلاعات پرداخته شد. روش پژوهش از نوع کاربردی، با رویکرد اکتشافی - تبیینی و شیوه انجام کیفی است. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان و کارشناسان حوزه برندسازی شخصی در صنایع فناوری اطلاعات، است که به روش گلوله برفی هدفمند تعداد 12 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. در این پژوهش برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا مبتنی کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی، بر اساس نظریه داده بنیاد استفاده شد. نتایج نشان داد، شایستگی های فردی از طریق ویژگی های فردی و تخصص (مهارت) و قابلیت های بازاریابی از طریق عناصر محصول، قیمت، کانال های توزیع، ترویج، کارکنان و فرایندها موجب شکل گیری اصالت برند در صنایع فناوری اطلاعات، می گردد؛ اصالت برند نیز موجب جایگاه یابی برند می شود. همچنین، زیرساخت ها از قبیل زیرساخت های فنی، حقوقی، فرهنگی و سیاسی به عنوان شرایط زمینه و تجزیه وتحلیل بازار هدف (مطالعه رقبا و مشتریان) به عنوان عوامل مداخله گر بر جایگاه یابی برند تأثیر گذاشته و درنهایت موجب برندسازی شخصی در صنایع فناوری اطلاعات می گردد؛ بنابراین می توان گفت، برندسازی شخصی گسترده تر از برندسازی شرکتی است که تحت تأثیر عوامل و شرایط پیچیده ای بوده و صرفاً یک فرآیند بازاریابی حرفه ای محسوب نمی شود
طراحی الگوی رفتاری مصرف کنندگان خدمات فایده محور نسبت به آمیختگی در جوامع مجازی برند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
156 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین الگوی رفتاری مصرف کنندگان خدمات فایده محور نسبت به آمیختگی در جوامع مجازی برند اجرا شده است.
روش: داده ها از طریق نمونه گیری هدفمند با دو دسته از مصرف کنندگان با واکنش های رفتاری متفاوت نسبت به آمیختگی در جوامع مجازی برند، از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری و با استفاده از روش تحلیل مضمون، تحلیل شدند و در نهایت، به شناسایی مؤلفه ها و ابعاد متناظر انجامید.
یافته ها: ابعاد و مؤلفه های آمیختگی مصرف کننده در جوامع مجازی برند عبارت اند از: عوامل مرتبط با برند (جایگاه برند در ذهن مصرف کننده، رضایت از برند)، عوامل فردی (میزان گشودگی مصرف کننده، امکان ارائه خود ایدئال، نگرش به افراد با آمیختگی بالا، درگیری ذهنی با محصول، سودمندی ادراک شده از آمیختگی و انگیزه مصرف کننده از بروز آمیختگی)، عوامل اجتماعی (کیفیت تعاملات اعضا، منبع محتوا) و عوامل مرتبط با جامعه مجازی برند (میزان برآورده شدن انتظارات از جوامع، تعهد جامعه به تعاملات، جذابیت محتوا).
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از نقش مؤلفه های ذکر شده بر آمیختگی مصرف کنندگان خدمات فایده محور در جوامع مجازی برند است؛ از این رو مدیران برندها باید به این مؤلفه ها توجه ویژه ای داشته باشند.
تعیین ریسک های غیرشکننده بر توانگری مالی در صنعت بیمه: رویکردی جدید با مدل های میانگین گیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴
299 - 316
حوزههای تخصصی:
پیشین ه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف مدل سازی ریسک های سیستماتیک و غیرسیستماتیک و ژئوپلیتیک بر توانگری مالی در صنعت بیمه و رویکردی جدید به مد ل های میانگین گیری در ایران انجام شده است. روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف توسعه ای– کاربردی و از نظر روش توصیفی– پیمایشی است. بازه زمانی تحقیق داده های فصلی 1390 تا 1400 در یک بازه 11 ساله بوده است. اطلاعات مورد نیاز به روش کتابخانه ای جمع آوری شده اند. برای این منظور، اطلاعات شاخص های 33 ریسک مؤثر بر توانگری مالی شرکت های بیمه با استفاده از مدل های BMA، TVP-DMA و TVP-DMS و BVAR بررسی شد. یافته ها: براساس میزان خطا، مدل BMA از بالاترین دقت برخوردار بود. پس از برآورد مدل، 11 متغیر اصلی شناسایی شد که عبارت اند از: رشد اقتصادی، نااطمینانی تورم، نرخ ارز، تحریم، شاخص KOF، بازده سرمایه در گردش، نسبت کفایت نقد، نسبت کل بدهی به ارزش ویژه، ضریب خسارت، شاخص هرفیندال– هیرشمن و ریسک ژئوپلیتیک. کاملاً از نتایج مشهود است که ریسک های متعددی بر توانگری مالی در صنعت بیمه اثرگذارند و این امر پیش بینی این وضعیت را با مشکلات متعددی روبه رو می سازد. در نتیجه برای طراحی مدل های پیش هشداردهنده این متغیر لازم است از یک مدل جامع و سیستمی که ابعاد مختلف این شاخص را بررسی می کند، بهره گرفته شود. نتیجه گیری: در این مطالعه از طریق بررسی ارتباطات تجربی نشان دادیم که با توجه به احتمالات مختلف محاسبه شده بین مدل های جایگزین، اعتماد به یک مدل مفهومی منفرد در فرایند مدل سازی توانگری مالی به ایجاد پیش بینی های غیرصحیح منجر شده، در نهایت تصمیمات مدیریتی در رابطه با آن مدل با خطر شکست در پیش بینی مواجه خواهد شد. براساس نتایج تعدد عوامل مؤثر بر توانگری مالی، در مدیریت شرکت بیمه لازم است از یک دیدگاه سیستمی بهره برد و صرفاً در نظر گرفتن یک مدل مشخص یا یک سلسله متغیر مشخص نمی تواند دیدگاه جامعی در راستای تعیین مدل بهینه توانگری مالی در این صنعت ارائه کند.
شناسایی قابلیت های پویای موثر بر عملکرد صادراتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنعت شیرینی و شکلات ایران جزو صنایع پیشرو و موفق در امر صادرات می باشد که سهم قابل توجهی از آمار سالیانه صادرات غیرنفتی کشور را به خود اختصاص داده است. در عرصه تجارت بین المللی، بنگاه های فعال در این صنعت همواره با موضوع مهم و اساسی پویایی محیط مواجه هستند. توانمندی سازگاری با پویایی محیط رقابتی اهمیت به سزایی برای بنگاه های صادرکننده صنعت شیرینی و شکلات دارد. آن ها باید از قابلیت هایی بهره مند باشند که امکان انطباق با پویایی محیط را برایشان فراهم آورد. ازجمله این قابلیت ها، قابلیت های پویا است که توانایی ایجاد، ادغام و شکل دهی مجدد منابع، توانایی ها و ظرفیت های درونی و بیرونی برای سازگاری با تغییرات محیطی را دارد. هدف این پژوهش، شناسایی ابعاد قابلیت های پویا می باشد که بر عملکرد صادراتی بنگاه های صنعت شیرینی و شکلات تاثیر می گذارند. بدین منظور از رویکرد کیفی و روش تحلیل تم استفاده شد. در این راستا با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با مدیران بنگاه های صادرکننده صنعت شیرینی و شکلات استان تهران قابلیت های اصلی شناسایی شدند. قابلیت های پویای شناسایی شده عبارت اند از هوشمندی رقابتی، توسعه نوآورانه، رویکرد چابک، توسعه سریع محصول، هوشمندی فناوری، انعطاف پذیری استراتژیک، مدیریت دانش و بسط حوزه بازارها. بنگاه های صادرکننده برخوردار از قابلیت های پویای مذکور قادر به حس و درک پویایی محیط رقابتی، کسب و استفاده از فرصت های شناسایی شده و پاسخ گویی به موقع به تهدیدهای محیطی می باشند.
تأثیر آگاهی و تجربه برند مقصد بر هویت یابی برند مقصد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
103 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین نقش آگاهی از برند مقصد و تجربه برند مقصد بر تصویر برند مقصد و هویت یابی گردشگر با برند مقصد می باشد. جامعه آماری پژوهش گردشگران داخلی و خارجی بازدید کننده از شهرهای منتخب ایران، از آبانماه 1398 تا خرداد ماه 1399می باشند. به منظور جمع آوری داده ها، از روش نمونه گیری هدفمند برای انتخاب مقاصد گردشگری استفاده شد. سپس با روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس، 415 پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شد. روایی محتوا و پایایی پرسش نامه (با آلفای کرونباخ 939%) مورد تأیید قرار گرفت. از مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی، برای تحلیل رابطه بین متغیرهای پژوهش استفاده شد. یافته ها نشان می دهد، تجربه برند مقصد با سه بُعد تجربه حسی-هیجانی، تجربه ذهنی و تجربه رفتاری بر تصویر برند مقصد و هویت یابی گردشگر با برند مقصد گردشگری تاثیر مثبت دارد. همچنین، آگاهی از برند مقصد بر متغیرهای تصویر برند مقصد و هویت یابی گردشگر با برند مقصد تاثیر مثبت دارد.
ظرافت های نقاشی سبک اصفهان (دوران صفویه)
حوزههای تخصصی:
در تاریخ ایران پس از اسلام، وقایع مهم سیاسی همیشه بر تحولات نقاشی ایران تاثیر بسیاری نهاده و تغییر حکومت ها اغلب با جابه جایی هنرمندان و ادغام سنت های هنری همراه بوده است؛ دوران صفویه از درخشان ترین ادوار تاریخ ایران بشمار می آید؛ نگارگری ایرانی که قدمت چند هزار ساله دارد همواره مورد توجه هنرمندان جهان بوده است؛ یکی از ویژگی های نقاشی مکتب اصفهان در دوره صفوی توجه به انسان نگاری است. مقاله حاضر شرایطی را که موجب بوجود آمدن این نوع نگرش به انسان و نقاشی آن شده مورد ارزیابی قرار داده، ضرورت هایی که باعث شده در نگارگری دوره شاه عباس اول به تصویر انسان بیشتر توجه شود، نشان می دهد. هدف: از این مقاله شناخت و توصیف ویژگی هایی است که در انسان نگاری نقاشی مکتب اصفهان ظاهر گردید و این سبک را در مقایسه با نقاشی قبل از خود (مکتب تبریز دو) متمایز گردانید. روش تحقیق: در این مقاله با توجه به ماهیت تاریخی آن از یک سو و نیاز به تبیین آثار از سوی دیگر توصیفی - تحلیلی بوده و با استدلال استقرایی به جمع آوری اطلاعات مربوط به نگارگری این عصر پرداخته شده است. گردآوری مطالب به شیوه اسنادی (کتابخانه ای) صورت گرفته است.
طراحی مدل شایستگی مناسب برای مدیران در راستای تضمین موفقیت آینده سازمان، موردمطالعه قطار شهر تهران
منبع:
شاخص کارآفرینی سال سوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۷
67-85
حوزههای تخصصی:
بیشتر تحقیقات انجام شده در خصوص ارائه یک مدل شایستگی با نگاهی کلی بر ویژگی های رفتاری و انتخاب و دسته بندی ویژگی ها بر مبنای نظریات کارمندان و متخصصین درون و برون سازمانی صورت گرفته اند؛ و کمتر تحقیقی می توان یافت که به طور ویژه هدف خاصی از سازمان را در جهت انتخاب مدل شایستگی بررسی نموده باشد. در این پژوهش با مطالعه تحقیقات انجام شده قبلی و با استفاده از چک لیست محتوایی به روش دلفی 99 مؤلفه شایستگی مدیریتی انتخاب شد. بر این اساس پرسشنامه محقق ساخته در دو بخش تهیه گردید که بخش اول اطلاعات جمعیت شناختی و بخش دوم میزان تأثیرگذاری هر یک از 99 مؤلفه شایستگی مدیریتی بر موفقیت آینده مورد پرسش قرار گرفت. جمعیت کل جامعه آماری 2141 نفر مدیران، معاونان، مشاوران، سرپرستان و کارشناسان قطار شهری بود که حجم نمونه 326 نفر تعیین گردید. پرسشنامه توزیع و اطلاعات جمع آوری و تحلیل گردید. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 22) در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام شد. در بخش آمار توصیفی مشخصه های آماری مانند فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی آزمون تی تک نمونه ای، آزمون تحلیل عاملی، آزمون همبستگی پیرسون و شاخص اولویت توسعه استفاده شد. نتایج: نشان می دهد که مدل شایستگی شامل هفت بعد کلی توانمندسازی، رهبری، اخلاق حرفه ای، تفکر سیستمی، مدیریت عملکرد، تصمیم گیری و یادگیری می باشد.
تأثیر فرهنگ سازمانی بر قابلیت های بازاریابی و عملکرد: تبیین نقش میانجی جهت گیری های استراتژیک برون گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۹ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
739 - 762
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر فرهنگ سازمانی بر قابلیت های بازاریابی و عملکرد شرکت ها با میانجی گری جهت گیری های استراتژیک برون گرا است. جامعه آماری تحقیق، مدیران ارشد کسب و کارهای کوچک و متوسط فعال در صنعت غذایی کشور در نه ماهه اول 1395 است. پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. از اعضای جامعه، 368 نفر برای نمونه به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه بوده و روش تحلیل داده ها، تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS و PLS است. یافته های پژوهش نشان می دهد فرهنگ سازمانی تحول گرا بر جهت گیری های استراتژیک برون گرا (بازارگرایی و گرایش به فناوری) تأثیر معناداری می گذارد. همچنین، شواهدی حاکی از تأیید نقش میانجی بازارگرایی و رد میانجی گری گرایش به فناوری در ارتباط بین فرهنگ سازمانی و قابلیت های بازاریابی به دست آمد. در نهایت، تأثیر فرهنگ سازمانی تحول گرا بر توسعه قابلیت های بازاریابی و ارتباط مستقیم و معنادار قابلیت های بازاریابی با عملکرد کسب و کار های فعال در صنعت مواد غذایی کشور به تأیید رسید.
شناسایی عوامل مؤثر بر برندسازی هم آفرینی در استارت آپ ها با بهره گیری از فرا ترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه آمارهای جهانی بیانگر این واقعیت است که هشتاد درصد شرکت استارت آپ، در مدت کوتاهی شکست می خورند که یکی از دلایل اصلی عدم موفقیت و چالش استارت آپ ها پیرامون ضعف در استراتژی برندسازی استارت آپ هاست زیرا استارت آپ ها دانش دقیق برندسازی را ندارند. ازاین رو برای کاهش ریسک شکست شرکت های استارت آپ، بازاریابان نیاز به پدیده ای به نام برندسازی هم آفرینی دارند. براین اساس هدف این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر برندسازی هم آفرینی در استارت آپ هاست. برای این منظور، از روش فراترکیب بهره گرفته شده است. در این پژوهش تعداد 196 متن علمی معتبر به زبان انگلیسی در بازه سال های 2007-2022 میلادی شناسایی و استخراج گردید و تعداد 41 عنوان پژوهشی مورداستفاده قرار گرفت. برای تحلیل ادبیات پژوهش از روش مرور سیستماتیک (فراترکیب) استفاده شد. پس از مطالعه و استخراج متن، کدهای کلیدی با نرم افزار مکس-کیودی ای، استخراج و خوشه بندی شده و در قالب مفهوم و مؤلفه ها تنظیم شدند. در نهایت، عوامل مؤثر بر برندسازی هم آفرینی در استارت آپ ها در 4 مقوله، 8 مفهوم و 33 کد متمایز استخراج و طبقه بندی گردید. این مقوله ها عبارت اند از: عوامل محیطی (عوامل مالی، عوامل اجتماعی)، عوامل مدیریت استراتژیک برند (ارزش برند، خلق برند)، عوامل بازاریابی (فعالیت های ترویجی، عوامل مربوط به مشتری)، عوامل فردی کارآفرین (ویژگی های فردی کارآفرین، مهارت کارآفرین).
استراتژی های محتوای پیام کمپین های تبلیغات تجاری: شناسایی، یکپارچه سازی و ارزیابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۸)
147 - 176
حوزههای تخصصی:
طراحی یا تدوین استراتژی پیام مناسب، یکی از عوامل مهم تحت کنترل تبلیغ کنندگان است که بر اثربخشی کمپین های تبلیغاتی تأثیرگذار است؛ بااین حال، پژوهشی به صورت مسنجم و یکپارچه به دسته بندی استراتژی محتوای پیام نپرداخته است. براین اساس، پژوهش حاضر به شناسایی و دسته بندی استراتژی محتوای پیام و ارزیابی آنها با استفاده از روش پژوهش آمیخته متوالی (کیفی کمّی) می پردازد؛ به این صورت که در مرحله کیفی ازطریق فراترکیب پیشینه و تحلیل مضمون داده های حاصل از مصاحبه، استراتژی های محتوای پیام شناسایی شد. نتایج این بخش از پژوهش، استراتژی های محتوای پیام را درقالب 24 مفهوم، 11 استراتژی فرعی و 4 استراتژی اصلی (استراتژی متمایزسازی عینی، استراتژی متمایزسازی ذهنی، استراتژی اعتبارافزایی، استراتژی تشویقی) قرار داد. سپس در مرحله کمّی، با استفاده از استراتژی پیمایش به بررسی رابطه نوع محصول، سطح درگیری محصول، جایگاه محصول در چرخه عمر، شدت رقابت و جایگاه رقابتی برند با هریک از چهار استراتژی اصلی محتوای پیام پرداخته شد. به این منظور، پرسشنامه ای مبتنی بر متغیرهای مذکور برای 8 نمونه کمپین تبلیغاتی کشور که با درنظرگرفتن معیارهایی انتخاب شده بودند، طراحی و در میان جامعه هدف توزیع شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار Spss، به روش رگرسیونی خطی چندگانه تحلیل شد. یافته های این بخش از پژوهش نیز حاکی از رابطه معنادار متغیرهای جایگاه محصول در چرخه عمر، شدت رقابت، جایگاه رقابتی برند با هرکدام از استراتژی های محتوای پیام بود. همچنین، رابطه بین نوع محصول با استراتژی متمایزسازی عینی، استراتژی اعتبارافزایی و استراتژی تشویقی و سطح درگیری محصول با استراتژی متمایزسازی عینی و استراتژی متمایزسازی ذهنی نیز معنادار بود. نتایج این مطالعه به متولیان بازاریابی درزمینه ساخت، طراحی و ارائه هرچه بیشتر کمپین های کارآمد کمک خواهد کرد.
طراحی مدلی برای ارزیابی کانال های بازاریابی مبتنی بر روش های بهترین و بدترین فازی و EDAS فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
695 - 712
حوزههای تخصصی:
هدف: ارزیابی کانال های بازاریابی کار بسیار مهم و پیچیده ای است و در این زمینه مدل جامعی وجود ندارد. در این تحقیق تلاش شده است یک چارچوب تصمیم گیری برای ارزیابی کانال های بازاریابی ارائه شود.
روش: ابتدا با مطالعه گسترده ادبیات تحقیق، شاخص های مؤثر در ارزیابی کانال های بازاریابی شناسایی شدند، سپس اهمیت نسبی یا به بیان دیگر، وزن این شاخص ها به کمک روش نوین بهترین بدترین فازی به دست آمد. به علاوه از تکنیک EDAS فازی به عنوان روش نوین تصمیم گیری چندشاخصه، برای رتبه بندی استراتژی های توزیع در کانال های بازاریابی استفاده شد. جامعه آماری این تحقیق را مدیران و کارشناسان خبره این حوزه در شرکت صنایع غذایی مد نظر شکل داده اند که به دلیل محدود بودن تعداد آنها، نمونه گیری انجام نشد.
یافته ها: هشت شاخص برای ارزیابی کانال های توزیع بازاریابی شناسایی شدند که شامل اعتماد، تضاد، نمایش، تحویل، مبادله اطلاعات، هزینه بازگشت محصول، هزینه هماهنگی، و سودآوری می شوند. شش نوع کانال بازاریابی عبارت اند از: پررنگ کردن اهمیت تیم فروش، گسترده تر کردن تیم فروش، توزیع ارزش افزوده، توزیع کنندگان معمولی، کانال وب انحصاری، و کانال وب مشترک.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحقیق که در یک شرکت صنایع غذایی به اجرا درآمد، از میان تمام گزینه ها، استراتژی «گسترده تر کردن تیم فروش» رتبه نخست را کسب کرد.
طراحی الگوی مدیریت رفتارهای مخرب سازمانی و اداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
179 - 205
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه مدیریت رفتارهای مخرب سازمانی و اداری و توجه به آن از یک انتخاب فراتر رفته و به یک ضرورت تبدیل گردیده است. این پژوهش با هدف شناسایی پیشایندهای رفتارهای مخرب سازمانی در نظام بانکی و طراحی و تبیین الگوی مدیریت رفتارهای مخرب سازمانی و اداری انجام شده است .روش شناسی: نوع پژوهش از نظر هدف ، توسعه ای و از لحاظ نوع داده ها آمیخته(کیفی و کمی) و از نظر نحوه گردآوری داده ها از نوع اسنادی – فراترکیب می باشد. بدین منظور پس از جستجو در پایگاه های اطلاعاتی، در فاصله زمانی 2000 تا 2022، تعداد 582 مقاله در حوزه رفتارهای مخرب سازمانی ارزیابی و در نهایت 55 مقاله به روش هدفمند انتخاب و وارد مرحله تحلیل شدند. یافته ها: بر اساس چارچوب نهایی پژوهش، پیشایندهای رفتارهای مخرب سازمانی در قالب دو مقوله اصلی و شش مقوله فرعی دسته بندی گردیدند. مقوله های اصلی حاصل از نتایج پژوهش عبارتند از: پیشایندهای تسهیل گر و پیشایندهای محدود کننده رفتارهای مخرب سازمانی. پیشایندهای تسهیل گر و محدود کننده رفتارهای مخرب سازمانی هر یک شامل سه مقوله عوامل رفتاری، ساختاری و زمینه ای تسهیلگر و محدود کننده نیز می باشند. نتیجه گیری: چارچوب به دست آمده را می توان به عنوان ابزاری برای برنامه ریزی راهبردی در حوزه رفتارهای مخرب سازمانی مورد استفاده قرار داد. نتایج این تحقیق می تواند برای مدیریت رفتارهای مخرب سازمانی واداری و بهبود آن در نظام بانکی مفید بوده و زمینه مناسبی برای تحقیقات دیگر فراهم نماید.
مدل بندی خسارت های معوق در مثلث های تأخیر وابسته با در نظر گرفتن وابستگی تقویمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴
283 - 298
حوزههای تخصصی:
پیشینه و ا هداف: ذخیره خسارت که برای سودآوری و پرداخت بدهی بیمه گر حیاتی است، پیش بینی مبلغی است که بیمه گر باید برای خسارت های آینده بپردازد. در سال های اخیر، بسیاری از پژوهشگران وابستگی های بین چند مثلث تأخیر را برای تعیین ذخایر زیان در نظر گرفته اند. هدف اصلی این مقاله پیش بینی خسارت های معوق در مثلث های تأخیر وابسته با استفاده از مدل های تصادفی است که در آن ها وابستگی بین مثلث ها و وابستگی بین خسارت های معوق پرداختی در یک سال تقویمی در هر مثلث تأخیر در نظر گرفته می شود. روش شناسی: استفاده از وابستگی بین خسارت های معوق متناظر در مثلث های تأخیر مربوط به چند رشته بیمه ای ممکن است در افزایش دقت پیش بینی خسارت های معوق تأثیرگذار باشد. همچنین، در یک مثلث تأخیر مربوط به یک رشته بیمه ای، علاوه بر عوامل سال وقوع خسارت و تعداد سال های تأخیر پرداخت خسارت معوق، سال تقویمی پرداخت خسارت هم می تواند در میزان پرداخت خسارت برای سال های وقوع خسارت متفاوت تأثیرگذار باشد. بنابراین در نظر گرفتن وابستگی تقویمی بین خسارت هایی که در یک سال تقویمی پرداخت می شوند، می تواند دقت پیش بینی در مثلث های تأخیر را بهبود بخشد. بنابراین، در مدل بندی توأم خسارت های معوق چند مثلث تأخیر، دو نوع وابستگی بین مثلثی و درون مثلثی وجود دارد. در این مقاله، از دو روش برای مدل بندی این دو نوع وابستگی استفاده می شود. در روش نخست، با در نظر گرفتن توزیع چندمتغیره برای خسارت های معوق در سلول های متناظر مثلث های تأخیر، وابستگی بین مثلث ها مدل بندی می شود. در این روش، وابستگی تقویمی بین خسارت های معوق در هر مثلث تأخیر با استفاده از اضافه کردن عامل اثر سال تقویمی در مدل میانگین توزیع خسارت های معوق در نظر گرفته می شود. در روش دوم، یک توزیع چندمتغیره برای خسارت های معوق پرداختی سال های تقویمی متناظر مثلث های تأخیر در نظر گرفته می شود که در این صورت هر دو نوع وابستگی با استفاده از توزیع چندمتغیره مدل بندی می شود. برای برآورد پارامترهای مدل، در هر دو روش، از رهیافت بیزی و روش نمونه گیری مونت– کارلوی همیلتونی استفاده می شود. یافته ها: در این مقاله، داده های خسارت های معوق در دو رشته بیمه بدنه و بیمه شخص ثالث اتومبیل یک شرکت بیمه ایرانی در بازه سال های 1392 تا 1395 که به صورت فصلی ثبت شده است، استفاده می شود. با استفاده از توزیع آمیخته– مقیاس چندمتغیره با توزیع های حاشیه ای نرمال و وابستگی مفصلی، دو روش مدل بندی وابستگی تقویمی مقایسه می شوند. برای این منظور، از معیار میانگین قدرمطلق خطای درصدی برای اندازه گیری دقت پیش بینی دو روش استفاده می شود. برای داده های مورد استفاده، مشاهده می شود که میانگین قدرمطلق خطای درصدی استفاده از توزیع چندمتغیره برای مدل بندی وابستگی تقویمی کمتر است از زمانی که از عامل اثر سال تقویمی در مدل میانگین توزیع خسارت های معوق استفاده شود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده با استفاده از داده های یک شرکت بیمه ایرانی، نتیجه می گیریم که مدل بندی وابستگی تقویمی بین خسارت های معوق در مثلث های تأخیر با استفاده از توزیع چندمتغیره به پیش بینی دقیق تر ذخایر مربوط به خسارت های معوق نسبت به استفاده از عامل اثر سال تقویمی در مدل میانگین توزیع خسارت های معوق منجر می شود.
بررسی مدیریت ایمنی ساخت و سازهای خارج از محدود طرح هادی روستایی و عملکردکمیسیون ماده 99 ساخت و سازها مطالعه موردی: دشت ارژن فارس در سال 1399
حوزههای تخصصی:
طرح تجدید حیات و هدایت روستا از لحاظ ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فیزیکی یکی از مهمترین رسالت طرح هادی است که در چندسال اخیر مورد توجه قرار گرفته شده است.اما متاسفانه این رویکرد با یکسری چالش های روبرو بوده است.ما دراین پژوهش به بررسی ایمنی ساخت و سازهای خارج از محدود طرح هادی روستایی و عملکردکمیسیون ماده 99در این ساخت و سازها پرداختیم و به نتایج در خور توجه دست یافته ایم. . نتایج بررسی انواع روایی و پایایی پرسشنامه و فرضیات به صورت شکل ها و جداولی به طور مختصر ارائه گردید. نتایج فرضیات نشان می دهد که در سطح اطمینان 95% که تمامی فرضیات تحقیق بجز فرضیه اول، مورد تایید می باشند. به نظر می رسد که بکارگیری ایمنی ساخت بر عملکرد کمیسیون ماده 99 اثری ندارد. به نظر می رسد که تخلفات ساخت و ساز و نظارت خارج از محدوده طرح هادی روستایی بر ایمنی ساختمان اثر دارد و به نظر می رسد که تخلفات ساخت و ساز و نظارت بر طرح های هادی روستایی اثر دارد. همچنین به نظر می رسد که مقاوم سازی ساختمان ها بر عملکرد کمیسیون ماده 99 اثر دارد.
افزایش عملکرد سازمان با استفاده از به کارگیری استراتژی های بازاریابی رقابتی
حوزههای تخصصی:
ارتباط نزدیک بین استراتژی های رقابتی و استراتژی های ساختاری به عنوان پیش شرطی برای موفقیت عملکردهای کسب و کار مطلوب به شمار می آید. این تحقیق نشان می دهد که چگونه ارتباط بین فعالیت ها و استراتژی های رقابتی بر روی عملکرد سازمانی را در صنعت بانکداری تاثیر گذار می باشد. یافته های ما نشان می دهد که a) استراتژی های رقابتی باعث اعتدال ارتباط بین عملکرد ها و فعالیت های استراتژیک بازاریابی و عملکردهای سازمانی می گردد، b) تصمیمات راهبردی یکپارچه خاص در مورد عملکردها و فعالیت بازاریابی دارای تاثیر قابل توجهی بر روی عملکرد سازمانی می باشد، و c) عملکرد بانک های محلی در میان گروه های استراتژیک متفاوت بوده که بستگی به کیفیت تناسب راهبردی دارد.
ارزیابی پیش برندگی سیاست های کلان و خرد توسعه کارآفرینی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۳ تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲ (پیاپی ۸)
133 - 148
حوزههای تخصصی:
به موازات رشد جمعیت کشور و گسترش فزاینده بیکاری، مقوله کارآفرینی و توسعه آن در برنامه های توسعه سوم و چهارم مورد توجه قرار گرفت. اکنون پس از اتمام دوره زمانی برنامه چهارم، ضرورت دارد تا سیاست ها و برنامه های مرتبط با توسعه کارآفرینی مورد ارزیابی قرار گیرد. بر این اساس، این پژوهش با هدف ارایه الگویی از سیاست های مؤثر بر توسعه کارآفرینی در دو بخش سیاست های کلان و خرد و ارزیابی آن ها انجام شده است. در این پژوهش برای ارزیابی وضعیت موجود از روش پژوهش توصیفی-پیمایشی، تدوین پرسشنامه و توزیع آن بین کارشناسان حوزه های مرتبط با کارآفرینی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد، در مجموع سیاست های کلان و خرد مؤثر بر توسعه کارآفرینی در موقعیت پیش برنده نیستند و نیازمند بهبود هستند. در پایان پیشنهادهایی برای بهبود این سیاست ها ارایه شده است.
تحلیل عوامل پیش برنده و بازدارنده بازاریابی عصبی در حوزه تبلیغات؛ مطالعه ای با رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازاریابی عصبی، علم میان رشته ای خلّاقانه ای است که به سرعت در پژوهش های شناخت مصرف کننده در سراسر جهان در حال رشد است؛ ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف تحلیل عوامل پیش برنده و بازدارنده بازاریابی عصبی در حوزه تبلیغات و کاهش شکاف نظری موجود در این حوزه انجام شد. رویکرد پژوهش، کیفی با روش تحلیل محتوا بود. جامعه مطالعه شده خبرگان و متخصصان در حوزه بازاریابی و علوم اعصاب با تحصیلات، تخصص و تجربه مرتبط بودند. روش نمونه گیری، قضاوتی و گلوله برفی بود. گردآوری داده ها به کمک مصاحبه های نیمه ساختارمند تا دست یابی به اشباع نظری داده ها (14خبره) ادامه پیدا کرد. اعتبار مصاحبه ها از روش مثلث سازی، مطرح کردن پرسش ها به چند روش و استفاده از چند مصاحبه کننده تأیید شد. برای آگاهی از میزان پایایی از روش کدگذاری مجدد و محاسبه درصد توافق درون موضوعی بهره گیری شد. نتایج نشان داد عوامل پیش برنده بازاریابی عصبی در حوزه تبلیغات با 20 مفهوم و 88 کد شامل سه دسته پیشران های مرتبط با کسب وکار (8 مفهوم)، پیشران های مرتبط با بازاریابان و آژانس های تبلیغاتی (8 مفهوم) و پیشران های مرتبط با مصرف کنندگان (4 مفهوم) و عوامل بازدارنده بازاریابی عصبی در حوزه تبلیغات با 22 مفهوم و 114 کد شامل سه دسته بازدارنده های مرتبط با کسب وکار (7 مفهوم)، بازدارنده های مرتبط با بازاریابان و آژانس های تبلیغاتی (9 مفهوم) و بازدارنده های مرتبط با مصرف کنندگان (6 مفهوم) هستند
بررسی نقش آمیخته ترفیعات فروش و مدیریت ارتباط با مشتری بر ابعاد ارزش ویژه برند در راستای افزایش وفاداری برند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۵ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳
1 - 18
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی نقش عناصر آمیخته ترفیعات فروش و مدیریت ارتباط با مشتری بر ابعاد ارزش ویژه برند و همچنین وجود تعامل و روابط همبسته میان این ابعاد است. مطالعه پیش رو از نظر هدف، از دسته پژوهش های کاربردی و از دید روش، در گروه پژوهش های توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش از بین مصرف کنندگان دو صنعت مواد غذایی و مواد شوینده و بهداشتی انتخاب شده که برای جمع آوری داده ها، تعداد دویست وچهل پرسش نامه در میان هر دو گروه توزیع شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده نشان می دهد از بین عناصر بازاریابی ارتباطی، دو عنصر مدیریت ارتباط با مشتری و ترفیعات غیرمادی فروش، نقش مؤثری در افزایش ارزش ویژه برند ایفا می کنند و آگاهی مصرف کننده نسبت به برند، از دسته ابعاد کلیدی است که نقش تکیه گاه و مرجع را در تعامل میان این ابعاد برعهده داشته و وفاداری به برند را ایجاد می کند. گفتنی است، نتایج حاصل از این پژوهش می تواند به مدیران بازاریابی سازمان ها و شرکت ها کمک کند تا کیفیت تصمیم گیری خود را بهبود بخشند.
شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) و کاربرد آن در درمان افسردگی
حوزههای تخصصی:
ذهن آگاهی نوعی خاصی از توجه است. توجهی بدون قضاوت و با آغوش باز به اندیشه ها و احساسات و حسهای بدنی و هر پدیده ای که در درون روان آدمی پدید آید و البته همین نگرش به محرکهای محیطی نیز تعمیم می شود. این شباهت زیادی با "گشودگی به تجربه" در درمانهای وجودی دارد. ذهن آگاهی به نوعی یک توجه با تمرکز محسوب می شود زیرا بر نگاه بی واسطه به هر آنچه هست تاکید دارد. بطوریکه همانطور که یکی از اولین تمرینات کتاب خوردن آرام و ذهن آگاهانه یک کشمش است، نحوه برخورد با همه پدیده ها به مانند آن است که اولین بار است که رویت می شود. این پژوهش به بررسی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT)و کاربرد آن در درمان افسردگی پرداخته است. بر اساس نتایج در درمان افسردگی، شناخت درمانی بر تغییر محتوای شناخت های ناسازگار با استفاده از بازسازی شناختی به منظور جایگزینی افکار منفی غیرواقعی و اثبات نشده با افکار مثبت واقع گرایانه تأکید دارد؛ اما شناخت درمانی نیز ممکن است به طور ضمنی باعث تغییر آگاهی درمان جویان و رابطه آن ها با به افکار منفی شان شود.
اقتصاد سیاسی در بانکداری رابطه ای
حوزههای تخصصی:
به دلیل بحران مالی جهانی ، بانک ها با توجه به تغییرات عمیق در حوزه های اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی ، نیاز به بازبینی وضعیت خود دارند. از یک طرف ، ما بر مزایای بانکداری رابطه ای تأکید می کنیم ، که ارتباط نزدیک با مشتریان بانکی برقرار می کند. بانکداری رابطه ای از طریق یک جهت گیری بلند مدت ، باعث ایجاد انگیزه می شود و از نیازهای بلند مدت مشتریان بانک پشتیبانی می کند و منجر به کاهش نابرابری و نوآوری بیشتر شرکت می شود. از طرف دیگر ، رابطه متقابل بین سیاست و بانکداری رابطه ای می تواند جنبه های تاریک داشته باشد. اول ، با ایجاد مرزهای جدید و رقابت در بانکداری ، ممکن است بانکداری رابطه ای مستعد مداخلات سیاسی باشد. دوم ، شوک به بانکداری رابطه ای می تواند به وام گیرندگان منتقل شود. ما بررسی می کنیم که چگونه بانکداری رابطه ای می تواند بر مشکلات خود غلبه کند.