فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۲۱ تا ۳٬۶۴۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی دیدگاه برساخت گرایی اجتماعی در باره کودکی است و آنچه این دیدگاه برای برنامه آموزش تفکر به کودکان دارد. پژوهش با روش فلسفی صورت گرفته است. برساخت گرایی اجتماعی دیدگاهی است که کودک و دوره کودکی را برساخته ای اجتماعی-فرهنگی می داند و نه امری طبیعی. بر این اساس، کودک از ویژگی های رشدیِ طبیعیِ ثابت برخوردار نیست، در عین حال صلاحیت کافی برای این که به عنوان عامل اجتماعی به حساب آید را دارا می باشد. برخلاف باورهای سنتی، در این دیدگاه کودک نه ارزش ابزاری، بلکه ارزش ذاتی دارد. برساخت گرایی اجتماعی تفکر کودک را مستقل از بزرگسال و برخوردار از سرشتی اجتماعی می داند. این مکتب بر گفتمان های چندگانه پست مدرنیسم، فمینیسم پساساختارگرا، پسااستعمارگرایی و جامعه شناسی جدید کودکی مبتنی است. برخی از آموزه های منتج از برساخت گرایی اجتماعی کودکی در زمینه آموزش تفکر به کودکان از این قرار هستند: بافت و زمینه های فرهنگی و اجتماعی در آموزش تفکر به کودکان اهمیت می یابد، آموزش تفکر به صورت گروهی برجسته می شود. بر روابط تعاملی، یادگیری مشارکتی، دوستی ها و بازی های نمایشی کودکان تأکید می شود. نقش نهادهای غیر رسمی در کنار نهاد رسمی آموزش و پرورش در جریان رشد تفکر کودک بیش از پیش اهمیت می یابد.
دلالت شناسی ضمایر اشاره ای مرکّب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دلالت شناسی ضمایر اشاره ای مرکّب یکی از مباحث مهم در فلسفه زبان است. سه مسئله اساسی در این حوزه را می توان این گونه بیان کرد: 1) آیا این ضمایر دالّ محض هستند و یا عباراتی مسوّر؟ 2) آیا در ضمیر مرکّب «آن ب» عبارت «ب» در تعیین مدلول و موفقیت آمیز بودن اِرجاع ضمیر نقشی دارد؟ و 3) سهم عبارت «ب» در گزاره ای که بیان می شود، چیست؟ در پاسخ به پرسش اول، باید گفت که ضمایر اشاره ای مرکّب، دالّ محض هستند. در پاسخ به پرسش دوم از این نظر دفاع می شود که عبارت «ب» در ارجاع موفقیت آمیز ضمیر به مدلول خود نقش دارد. به عبارت دیگر ، اگر به فردی اشاره کنیم و بگوییم «آن ب» برای آن که این ضمیر به طور موفقیت آمیز به آن فرد دلالت کند لازم است که فرد صفت «ب» را دارا باشد ، در غیر این صورت، ضمیر به هیچ چیز ی دلالت نخواهد کرد و در پاسخ به پرسش سوم، می توان گفت که عبارت «ب» سهمی در گزاره ای که بیان می شود، نخواهد داشت و بخشی از خبری که درباره شیْ ء مورد اشاره می دهد نیست.
بررسی روش های مختلف معرفی فورسینگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش فورسینگ کوهن یکی ازمهمترین ابزارهای نظریه مجموعه ها برای ساختن مدل های از ZFC می باشد. در این مقاله روش های مختلف معرفی فورسینگ را بررسی کرده و نشان می-دهیم همه آنها با هم معادل هستند. . ابتدا روش فورسینگ را به کمک مجموعه های جزئاً مرتب بیان می کنیم و بعضی از خواص اساسی آن را ذکر می کنیم. سپس روش مدل های جبر بولی-مقدار را می آوریم و نشان می دهیم که این رویکرد به فورسینگ با روش اول معادل است. این کار با نشان دادن اینکه هر مفهوم فورسینگ را می توان به طور چگال در یک جبر بولی کامل نشاند صورت می پذیرد. سپس به معرفی فورسینگ از دیدگاه توپولوژی می پردازیم و ارتباط آن را با روش مجموعه های جزئاً مرتب می آوریم. نشان خواهیم داد رابطه فورسینگ که از دیدگاه توپولوژیکی معرفی می شود با رابطه فورسینگ که از دیدگاه مجموعه های جزئاً مرتب تعریف شده یکی است و بنابراین این دو روش اساسا یکی هستند. سرانجام به معرفی فورسینگ از دیدگاه نظریه رسته ها پرداخته و ارتباط آن را با روش مدل-های جبر بولی-مقدار می آوریم. نشان می دهیم که برای یک جبر بولی کامل رسته شیف های روی آن را می توان با جهان بولی مقدار ساخته شده توسط آن جبر بولی یکی گرفت.
برهان تجربه دینی: بررسی موردی، دیدگاه کیث یندل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و چهارم بهار ۱۳۹۸ شماره ۹۱
31 - 58
حوزههای تخصصی:
کیث یندل (Keith Yandell) از مدافعان تجربه دینی در اثبات وجود خداست. برهان وی مبتنی بر بسط اصل قرینه تجربی و تأکید بر ابطال پذیری تجارب دینی است. وی با بسط ایده های ایجابی و سلبی در اصل قرینه تجربی به اصلی با چهار شرط می رسد که مقدمه اصلی استدلال وی را تشکیل می دهد. در این مقاله تلاش شده است برهان تجربه دینی یندل درباره اثبات وجود خدا در دیدگاه توحیدگرایانه با روش توصیفی- تحلیلی واکاوی گردد. در وهله نخست به تعریف و طبقه بندی انواع تجربه دینی از دیدگاه وی اشاره می شود. پس از آن برهان یندل تبیین شده، بخش پایانی مقاله به بررسی انتقادی دیدگاه وی و بیان نتایج به دست آمده اختصاص می یابد. دیدگاه وی از چند نظر با انتقاد مواجه است. یکسان انگاری وحی و تجربه دینی، تأکید بر دیدگاه تجربه گرایی و نقص ادله وی در قابل اعتمادبودن تجارب دینی از جمله نقدهایی است که در این مقاله به آنها پرداخته شده است. درنهایت اگرچه دیدگاه وی حائز نکات مثبتی است، به عنوان برهانی کارآمد موفق به نظر نمی رسد.
تحلیل پیشانگارههای معرفتی و غیرمعرفتی رفتار در اندیشه فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این جستار، تحلیل فخر رازی از فرآیند صدور رفتار (فعل) بررسی می شود. رازی رفتار انسان را نه به صورت تک عاملی، بلکه در بافتاری ترکیب یافته از مؤلفه های مختلف تحلیل می کند. بر پایه نظر رازی، رفتار برآیندی است از پیش انگاره هایی معرفتی و غیرمعرفتی؛ آگاهی مهم ترین ایده ای است که او در پیش انگاره های معرفتی تحلیل می کند. رازی آگاهی را به مثابه داعی فعل بررسی می کند و بسیاری از مؤثرات همچون اراده و مصلحت و مفسدت را بدان ارجاع می دهد. در تعریف رازی، داعی به عنوان آگاهی انسان به وجود لذت، خیر، کمال و سرور در فعل صورت بندی می شود. در این مقاله گذشته از تحلیل این تعریف، جایگاه عقل عملی در این آگاهی و چگونگی بهره وری آن از عقل نظری ترسیم شده است. بازشناسایی تلقی رازی از جایگاه پیش انگاره های غیرمعرفتی در صدور فعل در دو سطح کلامی و فراکلامی صورت بندی شده است. در سطح کلامی، خداباوری و خواست خدا، و در سطح فراکلامی، اختلاف ماهوی نفوس انسانی، مؤثرات معرفت شناختی، بافتار اجتماعی، فضای فرهنگی و گروه های همسالان و همکاران، ساختار بدنی و مزاجی، تغذیه، محیط و نیز مسئله درونی سازی به عنوان زمینه های مهم در ایجاد و شکل دهی آگاهی و صدور رفتار تحلیل شده اند. نظریه رازی آگاهی را همواره در صدور فعل حفظ می کند و بر آن است که مؤلفه های غیرمعرفتی در آگاهی به عنوان مهم ترین مؤلفه نزدیک بر صدور فعل تاثیر گذارند و بنابراین حیثیت جانشین پذیری طردکننده نسبت به یکدیگر ندارند.
بررسی دیدگاه ملاصدرا درباره استمرار اشیاءِ درزمان در پرتو اکنون گرایی اولویّتی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در متافیزیک تحلیلی معاصر دو نظریّه رقیب در مسأله چگونگیِ استمرار اشیاء در زمان موجود است، دوام گرایی (endurantism) و امتدادگرایی (Perdurantism). براساس دوام گرایی اشیاء سه بعدی اند و از طریق حضور تام در هر لحظه از زمان موجودند و براساس امتدادگرایی اشیاء چهاربعدی اند و علاوه بر اجزاء مکانی، دارای اجزاء زمانی نیز هستند. اوّلی اکنون گرایی و دوّمی سرمدی گرایی درباب زمان را پیش فرض می گیرند. اکنون گرایی این ایده است که تنها «اکنون» و محتویات آن موجودند و گذشته/آینده واقعیت ندارند. براساسِ سرمدی گرایی تمامیِ مواضعِ زمان یعنی گذشته/اکنون/آینده به نحو مساوی موجود و واقعی هستند. از ترکیب نظریات زمان و استمرار چهار ترکیب بوجود می آیند: 1. امتدادگرایی/سرمدی گرایی، 2. دوام گرایی/سرمدی گرایی، 3. دوام گرایی/اکنون گرایی و، 4. امتدادگرایی/اکنون گرایی. دیدگاه صدرا درباره استمرارِ در زمان، با (1) و (4) شباهت دارد امّا، بدلیل ناسازگاریِ درونی(4) و ناسازگاری اش با (1)، دیدگاه صدرا این دو هم نیست و بلکه، ایده پنجمی می تواند باشد که می توان آن را امتدادگرایی/اکنون گرایی اولویّتی نام نهاد که بر اساس آن هویّات اکنون به صورت بنیادینِ درزمانی موجودند و گذشته/آینده موجودند امّا، بر اکنون مُبتَنی هستند.
بررسی ومقایسه دید گاه علامه طباطبائی ودکتر یدالله سحابی در مسئله خلقت انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
213 - 244
حوزههای تخصصی:
مسئله خلقت وآفرینش نظام هستی به نحو عام وخلقت انسان به طریق خاص در ادیان وبه ویژه در ادیان ابراهیمی از جایگاه رفیع وبلندی بر خوردار است،زیراکه اعتقاد به آن به معنا ومفهوم قبول توحید در خالقیت پروردگار ونفی وانکار ازلی بودن عالم است.هنگامی که داروین نظریه«تکامل تدریجی» را مطرح کرد،برای برخی از متکلمان وشریعتمداران این تصور پدید آمد که قبول واعتقاد به این نظریه با ظواهر کتب مقدس در تعارض است،چه به باور آنها کتب مقدس مدافع «خلقت دفعی»است.بتدریج این نزاع به یکی از مسائل تعارض علم ودین افزوده شد،نخست متکلمان مسیحی،سپس متکلمن سایر ادیان با آن مخالفت نمودند.این مشاجره به غلط نمادی برای تقابل علم ودین گردید.اختلاف نظرعلامه طباطبائی ودکتر سحابی را نیز می توان در همین راستا تلقی کرد.در این مقاله ضمن بررسی دیدگاه این دو متفکر -که یکی از موضع کلامی ودیگری از جایگاه علم تجربی به مسئله خلقت انسان پرداخته است- با روش تحلیلی در مقام مقایسه وداوری برآمده ووجوه اشتراک وافتراق دیگاه آنها را بیان کرده ایم؛نوآوری این مقاله و مزیت آن بر نوشته های دیگر در این زمینه نیز همین است.نویسندگان بر این باورند که اختلاف درکیفیت خلقت انسان که به نحو تدریجی ویا دفعی است،تأثیری منفی دراعتقاد مؤمنان به خدا ندارد،زیرا آنچه برای یک خدا باور اهمیت دارد،این است که باور داشته باشد ،خداخالق او و خالق جهان است وتدریجی ویا دفعی بودن خلقت مربوط به کیفیت خلقت است ونه اصل خلقت.
بخت، اتفاق و علیت عرضی در دیدگاه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
237 - 262
حوزههای تخصصی:
بخت، خود علت فاعلی است اما گویی به طریقی علتی غایی دارد. ارتباط تفسیر بخت و قلمرو عاملیت و تقابل رویداد های سودمندی که غایت آن ها غایب و نامعلوم است با رویداد های سودمندی که در آن ها غایت حاضر و معلوم است، ابزار ورود به تحلیل بخت در قلمرو عمل خواهند بود. ارسطو اتفاق را نحوه وقوع رویدادهایی می داند که غایتی خاص دارند و تحقق این غایت به سبب طبیعت یا در پی فکر نبوده است. او در متافیزیک نیز به این اشاره دارد که همچنانکه موجود را بالذات یا بالعرض می نامند ، علت نیز همین سان است. از آن جا که مولفه اصلی بخت، بی ربطی غایت با نتیجه است، لذا بخت علت بالعرض است برای واقعه ای که علی القاعده از روی انتخاب مبتنی بر فکر و برای مقصودی روی می دهد. استدلال ارسطو بر تقدم علیت بالذات غایی و متعاقبا عدم امکان علیت اتفاقی بالعرض مستقل از آن، هسته اصلی روایت وی از بخت را تشکیل می دهد. بررسی رابطه بخت و فراوانی وقوع یک رویداد، تردیدهای بسیاری در هم مصداقی ندرت وقوع رویداد با اتفاقی بودن آن، می افکند. بنابراین برای تحلیل بخت، فهم نسبت میان تحلیل بر مبنای طبقه بندی سه گانه ارسطو از رویدادها به صورت ضروری یا دائمی، اکثری و اتفاقی (تحلیل فراوانی) و تحلیل بر اساس تحقق علیت غایی با التفات به تضاد میان علیت ذاتی و عرضی، لازم است.
علم و تکنولوژی در پساپدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه علم سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
119-143
حوزههای تخصصی:
پسا-پدیدارشناسی را می توان نسخۀ پراگماتیستی سنت پدیدارشناسی هوسرل و هایدگر دانست. اندیشمندان این جریان سعی خود را در جهت تطبیق روش پدیدارشناسی در قلمرو مطالعات انضمامی علم و تکنولوژی متمرکز ساخته اند تا تصویری از نحوۀ درآمیختگی انسان و جهان با علم و تکنولوژی را به نمایش گذارند. درین مسیر، نقش تکنولوژی به مثابه مصنوعات و ابزارها در شکل گیری چارچوب معرفتی انسان معاصر در قالب علم تجربی، مورد مطالعه قرار گرفته است. همچنین تقوّم علم پسا-گالیله ای به مصنوعات تکنیکی و نیز تأمین واقعگرایی آن از رهگذر حضور ابزار در متن کنش آزمایشگاهی از موضوعات مطرح شده در پساپدیدارشناسی است. از آنجا که پسا-پدیدارشناسی در عین استفاده از فلسفه ورزی متقدم و متأخر هایدگر درباب نسبت علم و تکنولوژی، نقد عمل گرایانۀ رویکرد متأخر وی را نیز هدف قرار داده، باید پرسید که تا چه میزان این چرخش عمل گرایانه ظرفیت حل معضلات نظری و رفع مشکلات عملی علم و تکنولوژی در جهان معاصر را داراست
بررسی تطبیقی پیوند فضیلت، معرفت و خیر در اندیشه ی افلاطون و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
رابطه ی فضیلت، معرفت و خیر با یکدیگر یکی از محورهای اساسی در فلسفه ی اخلاق محسوب می گردد و نوع نگاه به این رابطه طبیعتا پیامد هایی در رابطه با اصالت علم یا اصالت عمل و یا دیدگاه سومی را به دنبال دارد.در این زمینه افلاطون- فیلسوف بزرگ یونان باستان- و ملاصدرا-اندیشمند بزرگ فلسفه ی اسلامی- هر دو در مسئله فضیلت نگاه منحصر به فردی دارند که مؤید ارتباط تنگاتنگ اخلاق، معرفت شناسی و هستی شناسی است.این پژوهش بر آن است تا با روش تحلیلی- توصیفی، ضمن بررسی مبانی فلسفی افلاطون (از جمله نظریه ی ایده) و ملاصدرا (از جمله مراتب تشکیکی وجود و نیز نگاه ویژه به نفس و حرکت استکمالی آن)، تشابهات و تناظر آراء آن دو را بیان کند و تفاوت ها و افتراقات موجود در این زمینه را مورد واکاوی و تحلیل قرار دهد.با تشریح مسئله فضیلت و تحلیل ساختاری آراء و نیز توجه به مبانی فلسفی متفاوت آن دو اندیشمند، این همانیِ وجودی معرفت، فضیلت و خیر را می توان دریافت. یگانگی سه مقوله ی مذکور با تکیه بر محوریت معرفت، و احاطه ی مفهومی آن بر فضیلت و خیر می باشد؛آنچنانکه تحقق معرفت، به معنای حصول فضیلت و نیز پیدایش خیر است.
جایگاه انسانی زن از منظر ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸
93 - 115
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا چه نگاهی به زن دارد؟ هرچند تفسیر ماهیت زن و تبیین راز تفاوت های او با مرد به صورت مستقل مسئله ملاصدرا نبوده است اما می توان از خلال مبانی هستی شناسی و انسان شناسی او پاسخ به این پرسش را استنباط کرد. از منظر حکمت صدرایی انسان بودن در تفسیر مشهور مشایی، تمام حقیقت افراد انسان نیست و آنچه موجب تمییز انسان از سایر موجودات می شود نه نطق به معنای «ادراک کلیات» بلکه نطق به معنای «نفس ناطقه قدسیه» است. تمام حقیقت انسان ها در سایه حرکت جوهری اشتدادی این نفس ناطقه به سمت اعلی مراتب وجود تعین پیدا می کند به گونه ای که هر یک از زن و مرد تبدیل به واحد مستمری می شوند که از کمترین مراتب وجود تا مرز بی نهایت امکان حرکت دارند. ملاک برتری در این حرکت، بهره مندی از مراتب علم و عمل است. بر همین اساس تمایزات جنسی و جنسیتی به خودی خود، عامل برتری یکی از زن یا مرد بر دیگری نیست بلکه بهره مندی از مراتب متفاوت وجود، در سایه فعلیت مراتب علم و عمل است که مرتبه سعادت و کمال هر فرد از انسان را می نمایاند. در انتهای مقاله عبارتی چالش برانگیز از ملاصدرا در خصوص زن، و توجیهاتی که برای آن آورده شده است نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
واکاوی اصطلاح ولایت تکوینی در ادبیات معاصر شیعی (از نخستین کاربرد تاکنون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ولایت تکوینی، امری نوظهور در تاریخ کلام شیعه است که تحت تأثیر عوامل مختلف شکل گرفته و دست خوش تغییر و تطور مفهومی شده است. برای نیل به تصویری روشن از سیر شکل گیری و تطور این ایده در طول تاریخ، بازخوانی آموزه ولایت تکوینی و بررسی تاریخ شکل گیری و تحولات آن ضروری می نماید. با مراجعه و واکاوی متون معاصر، در می یابیم که اولین کاربرد این اصطلاح به قرن 13 باز می گردد و پس از آن شاهد رواج و گسترش این ایده در میان متفکرین معاصر شیعه هستیم. از آراء و نظریات موجود می توان نوعی نگاه طیفی به اندیشه ولایت تکوینی را یافت. در این نگاه، یک سر طیف افرادی هستند که اندیشه ولایت تکوینی را به «معنای کامل و جامع» آن پذیرفته اند (رویکرد حداکثری به ولایت تکوینی) و در سر دیگر طیف افرادی هستند که به «انکار» ولایت تکوینی می پردازند (رویکرد انکاری) و اما در این بین افراد زیادی هستند که ولایت تکوینی را با «حدود مشخص و با قیود خاصی» می پذیرند (رویکرد میانه به ولایت تکوینی) قدر مشترک همه تعاریف ولایت تکوینی بین منکرین و مویدین آن، البته با چشم پوشی از وسعت دایره این قدرت و نیز چشم پوشی از وجود اراده اصیل نزد صاحب ولایت و یا واسطه بودن وی برای اراده الهی، قدرت تکوینی بر تصرف است. اختلافات حول این مفهوم نیز به دلایلی چون، عدم وجود مفهوم شناسی دقیق از این واژه؛ نا مشخص بودن حدود تعریفی که از ولایت تکوینی ارائه می دهند و نامشخص بودن این مسئله که آیا اثبات امکان ولایت تکوینی دلیلی بر ثبوت آن می تواند باشد یا خیر؛ باز می گردد.
نوخاستگی نفس و بدن (مغز/ ذهن) از دیدگاه ملاصدرا و مایکل گزنیگا، بنیان گذار علوم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و چهارم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۹۴
53 - 82
حوزههای تخصصی:
انسان همواره در طول تاریخ زوایای وجودی خود را از ابعاد و طرق مختلف بررسی و کاوش کرده است. مسئله تعامل نفس و بدن از جمله مسائلی است که با پیشرفت علوم مختلفی چون علوم شناختی از حوزه فلسفه وارد علوم تجربی شده است. ملاصدرا این موضوع را به صورت ابتکاری با طرح مسئله حدوث جسمانی نفس بر مبنای اصول تشکیک وجود و حرکت جوهری پاسخ داده است. مایکل گزنیگا نیز به عنوان متخصص علوم اعصاب شناختی (Cognitive neuroscience) در صدد است با مطالعه مغز و ساختار آن در قالب دیدگاه نوخاسته گرایی به سؤال چگونگی تعامل مغز/ ذهن پاسخ دهد. در این نوشتار ابتدا دیدگاه نوخاسته گرایی بیان شده سپس سعی شده خوانشی از دیدگاه ملاصدرا در قالب نظریه نوخاسته گرایی ارائه شود و با دیدگاه نوخاسته گرایانه گزنیگا مقایسه گردد و در نهایت پس از مقایسه و تحلیل به ارزیابی دیدگاه آنان می پردازد.
پژوهشی پیرامون هنر از حیث اعتباری بودن براساس نظریه اعتباریات علامه سیدمحمدحسین طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاه و دو پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
207 - 228
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر نشان داده شده که اگر احکام «شیء الف اثر هنری است.» و «صاحب اثر/ زید هنرمند است.» احکامی اعتباری و مفاهیم «هنر» و «هنرمند» نیز مفاهیم و معانی اعتباری دانسته شوند، به چه نتایجی می توان رسید. تبیین مبانی معرفت شناسانه هنر، رابطه هنر با حقیقت، هنر به مثابه وسیله رساندن آدمی به کمال حقیقی، ارتباط هنر با زندگی فردی و اجتماعی، هنر به عنوان اعتباری قراردادی و این که نمی توان از مفهوم هنر تعریف به حدتام ارائه داد از مهمترین نتایج این نوشتار است. همچنین تقسیم اعتباریات به اعتباریات قراردادی و غیر قراردادی از نوآوری های این مقاله است.
واژه های برساخته از ریشه ی «میم μιμ-» در متون پیشاافلاطونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۷
31 - 44
حوزههای تخصصی:
میمسیس از کلیدی ترین و بحث برانگیزترین واژه ها در حوزه ی هنر است. افلاطون و ارسطو که در زمره ی نخستین نظریه پردازان در باب هنرند، هر یک بر اساس جهان بینی و دغدغه ی فلسفی خویش تعبیری خاص از میمسیس را برگزیدند؛ و این اختلاف نگاه یکی از عوامل مهم در تعیین جایگاه ارزشی هنر در طول تاریخ زیبایی شناسی شد. این مقاله می کوشد ابتدا با ارایه شرحی از خاستگاه اصطلاح میمسیس و تأمل در مشتقات آن در برخی از متون یونانی، تصویری نسبتاً جامع از این مفهوم به ویژه در آراء و آثار پیشاافلاطونی ترسیم کند، تا شاید سرچشمه ی دو رویکرد متفاوت افلاطون و ارسطو را در قبال هنر نشان دهد. نتایج بررسی های پژوهش حاضر نشان می دهد که واژه های برساخته از ریشه ی «میم » در متون پیش از افلاطون دلالت بر «اجرای نقش» داشته اند. خاستگاه اصلی چنین معنایی را از حرکات و رفتار انسانی یا حیوانی استنتاج کرده اند؛ در این میان، مراد از حرکات، به ویژه رقص بوده و، سپس، این معنا به گستره های دیگر هنر تسری یافت. وجه اشتراک معنایی همه ی مشتقات این ریشه، همانا ایده ی «مطابقت» یا «برابری» است. به سخنی، کردار، یا افعال و اجراهایی که این واژه ها بر آنها دلالت می کنند، برابر یا معادلی در جهان عینی را به عنوان الگوی تقلید اختیار کرده اند. اما چنین مطابقتی تنها نسخه برداری محض نبوده و گاه الگوی مفروض فاقد موجودیتی عینی است.
ساحت های اخلاق در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر رویکرد حکومت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
209 - 231
حوزههای تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران بر مبنای نظریه ای دینی شکل گرفت و قانون اساسی آن نیز بر پایه های مفاهیمی دینی مانند توحید، عدالت، امامت و معاد تدوین شد. از سوی دیگر قانون اساسی بستر تنظیم نهادهای بنیادین و ارزش های اولین و تضمین کننده آزادی های شهروندان است. هرچند در نگاه اول قانون اساسی سندی حقوقی محسوب می شود و دارای کارکردهایی از جنس هنجارهای قانونی است، شاهد حضور و بروز آموزه های اخلاقی (که اغلب از جنس آموزه های اخلاقی در دین هستند) در این سند برتر هستیم. این آموزه ها هم به عنوان شروطی برای زمامداران تلقی و هم تحدیدی بر صلاحیت آنان محسوب می شود و هم معیاری برای ارزیابی زمامداری. در این مقاله برآنیم تا با رویکردی اخلاقی، هم به اصل فلسفه وجودی قانون اساسی و هم به اصول مندرج در آن نگاهی بیفکنیم و نشان دهیم که آموزه های اخلاقی هم به طور صریح و هم غیرصریح در قانون اساسی جاری بوده و به عنوان پشتوانه ای در درون آن ساری است و حتی می توان تفسیری اخلاقی از نهادهایی مانند قانون اساسی و تفکیک قوا بیان کرد.
نجات قاعده ملازمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش می کنم ربط و نسبتی که قاعده ملازمه میان عقل و شرع برقرار می کند را تحلیل کنم. برای این هدف ، سه سؤال محوری طرح و به ترتیب تحلیل می شود: نخست ، آیا «هر آن چه عقل بدان حکم کند ، شرع نیز بدان حکم می کند»؟ دوم ، چنانچه در موضوعی حکم شرع و حکم عقل متغایر یا متعارض از آب در آیند، چه باید کرد؟ سوم ، چگونه تشخیص یا تمییز بدهیم که احکام صادرشده عقلِ مورد بحث، آلوده / نفسانی / شیطانی است؟ برخی از نتایج مقاله عبارت اند از: 1) از آنجا که عقل های ما بدون استثناء همگی دسترس ناپذیرند، ناگزیریم برای تمییز چگونگی عقل ها ، همواره به ارزیابی احکام صادرشده عقل ها بپردازیم؛ 2). این که برای عقل اوصافی پسندیده یا نکوهیده در نظر بگیریم و تصور کنیم با این کار تکلیف تمام احکام صادرشده همه عقل های عالَم را برای همیشه تعیین کرده ایم، شیوه بی حاصلی است و به نتایجی هم منتهی نمی شود؛ 3) برای نجات قاعده ملازمه از معضله اش هیچ اقدام یکپارچه و خلل ناپذیری بدون نفی استقلال عقل نمی توانیم، صورت بخشیم.
Aristotle's Rationalism :A Reply to Barnes(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۵
5 - 20
حوزههای تخصصی:
Aristotle is more concerned with sensory perception and experience than philosophers before him, treating it as a kind of knowledge. It seems that the role he assigns to senses in knowledge acquisition does not qualify him as an Empiricist, although it does for some commentators. Now we should see if there is sufficient ground for the attribution of Rationalism to him. Now can we attribute Rationalism to him? And if yes, then in what sense and to what extent is he a Rationalist? To answer the question, I begin by considering components of Rationalism (and those of Empiricism, for that matter), that is, innate ideas and intuition, and then discuss Aristotle’s position regarding these components given his various works, particularly the last chapter of his Posterior Analytics and with the focus on nous. Since there have been different interpretations of this chapter of Posterior Analytics, I deal with exegeses by commentators such as Jonathan Barnes and their claims as they concern my claim in this paper.
درباره تاریخ مشهور مسئله اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۷ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
105 - 120
حوزههای تخصصی:
در میان معاصران، روایت تاریخی مشهوری برای مسئله اصالت وجود مفروض دانسته شده است که طبق آن نقش های اصلی از آنِ ابن سینا، سهروردی و صدرا است و میرداماد نقش مکمل روایت را به عهده دارد: ابن سینا، در تقابل با متکلمان اشعری، قائل به زیادت وجود بر ماهیت در ذهن می شود؛ سهروردی این تمایز را در خارج انکار می کند؛ میرداماد این مسئله را به شکل مسئله دَوَران اصالت میان وجود و ماهیت تنظیم می کند؛ و در نهایت، صدرا نظریه اصالت وجود را پدید می آورد. استدلال خواهد شد که این روایت تاریخی در همه بخش هایش دچار نقص ها و اشتباهات تاریخی است. اولاً به لحاظ تاریخی محل نزاع بوده و هست که آیا ابن سینا مدعی زیادت وجود و ماهیت در ذهن بوده است یا در خارج. ثانیاً، نزاع تاریخی بر سر زیادت خارجی یا ذهنی وجود در میان شارحان و مفسران ابن سینا دامنه وسیعی داشته است. ثالثاً، سهروردی تنها یکی از فیلسوفانی است که در این نزاع وارد شده و علیه تابعان مشائیان استدلال کرده است. رابعاً، تنها متنی که بر اساس آن طرح مسئله اصالت وجود به میرداماد منسوب شده است، منحول است؛ و خامساً، میرداماد و صدرا در همین نزاع کهن وارد شده و بر سر حل آن اختلاف نظر داشته اند.
بررسی نقش نظام مفاهیم سهروردی در مسئله ارتباط میان ذات و صفات نورالانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به دنبال بررسی جایگاه و نقش نظام مفاهیم سهروردی، یعنی تقسیمات معقول اولی و ثانی در باب مسئله ارتباط ذات و صفات نورالانوار است تا از این رهگذر، دیدگاه فلسفی وی را بر اساس شالوده و محکمات تفکرش تبیین نماید. عبارات سهروردی در این باره به صورت های مختلفی بیان و تفسیر شده، برخی دالّ بر اثبات عینیت ذات با صفات نورالانوار و برخی دیگر منکر آن است. عدم تفکیک مفاهیم و معقولات ثانی منطقی و فلسفی در فلسفه سهروردی و معیارهایی که در مورد اعتبار مفاهیم ارائه می کند، اعتقاد به عینیت ذات و صفات نورالانوار را با خدشه ای جدی مواجه می سازد.