ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۸۱ تا ۲٬۹۰۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
۲۸۸۱.

بررسی قابلیت اصل "استحاله انطباع کبیر در صغیر" در اثبات تجرد نفس از طریق نسبت سنجی میان این اصل با "فرآیند ماتریالیستیِ حصول ادراکات حسی"(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: انطباع کبیر در صغیر ادراکات حسی نفس مجرد مادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۷ تعداد دانلود : ۴۹۸
تا قبل از دوران معاصر، و البته در دوران معاصر، فلاسفه و متفکران بسیاری به منظور اثبات تجرد نفس و یا با اهداف دیگری از اصلِ "استحاله ی انطباع کبیر در صغیر" استفاده کرده اند. این متفکران استدلالی برای اثبات این اصل ارائه نکرده اند، گویا آن را بدیهی می دانسته اند. امروزه به دلایل مختلفی از جمله پیشرفتهای اخیر علمی، علی الخصوص در دو رشته زیست شناسی و فیزیک، تبیینی ماتریالیستی از "فرآیند حصول ادراکات حسی" ارائه شده که معنیِ پذیرش آن این است: گذشتگان، به خاطر عدم اطلاع از نتایج پیشرفتهای اخیر علمی، گمان می کردند که انطباع کبیر در صغیر، علاوه بر "عالَم ماده"، در "عالَم ادراکات حسی" نیز محال است؛ اما امروزه به دنبال بهره مندی بشر از نتایج پیشرفتهای علمی، روشن شده که "انطباع کبیر در صغیر در عالَم ادراکات حسی" نه تنها محال نیست بلکه کاملاً ممکن و بالاتر از آن قابل توجیه علمی است. تلاش این مقاله بر آن است که با تبیین استدلالهای مربوط به "امکان انطباع کبیر در صغیر در عالَم ادراکات حسی" در ضمن بررسیِ "فرآیند ماتریالیستیِ حصول ادراکات حسی"، بی پایگی آنها را نشان دهد و اثبات نماید که اصلِ "استحاله ی انطباع کبیر در صغیر" نه تنها در عالَم واقع، بلکه در "عالَم ادراکات حسی" نیز جاری است.
۲۸۸۲.

معمای تناسخ و راه حل آن در نظریه استکمال نفس محمد بن زکریای رازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: محمد بن زکریای رازی استکمال نفس عقل حیوان تناسخ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱۶ تعداد دانلود : ۵۷۴
محمد بن زکریای رازی  -  فیلسوف دگر اندیش قرن سوم هجری  -  همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. رازی نظریه ای در باب استکمال نفس دارد که او را به قائل شدن به «تناسخ» وادار کرده است ، اما دیدگاه تناسخِ رازی به تعارض دو گزاره می انجامد: 1) عقلانیت مختص انسان است؛ 2) نفسِ انسان وارد بدن حیوان شده و در نهایت ، به بدن انسان باز می گردد. این تعارض دو سؤال را در پی دارد: چگونه نفس در بدن انسان ، دارای عقل و در بدن حیوان ، فاقد عقل است؟ اگر نفسِ حیواناتْ فاقدِ عقل است ، چگونه پس از مرگ بقا می یابد؟ برای حل این معما ، ترزا آنه دروارت به سلسله مراتب عقلانیتْ در میان حیوانات قائل شده و پیتر آدامسون، ضمن نقد دیدگاه دروارت، انتساب تناسخ به رازی را مردود دانسته است. نگارندگان با گزارش و تحلیل انتقادی هر دو دیدگاه و با استفاده از تحلیل توصیفی و انتقادی راه حل خود مبنی بر عدم اشتراط عقلانیت در بقای نفس را ارائه کرده و عقلانیت را حالتی غیر ذاتی برای نفس دانسته اند که تنها در بدن انسان تحصیل می شود. گرچه دیدگاه تناسخ با اشکالات فراوان مواجه است ، اما این بررسی می تواند زمینه را برای پژوهش های بعدی درباره بازنگری در ماهیت نفس هموار کند.
۲۸۸۳.

دولت عاطفی؛ من رنج می برم و کسی باید به خاطر آن سرزنش شود.

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۶ تعداد دانلود : ۲۷۵
ملتی که به آینده مشترک خود بی تفاوت می شود، ارزش های مشترکی را که مقوم حیات خود است، پوچ می بیند. ارزش های مشترک وقتی بی رنگ می شود، مقاومت مشترک و قدرت تاب آوری یک ملت کم می شود. این گونه است که ذره ذره انفعال، جسم یک ملت را زخمی می کند و مثل خوره روح آن را می تراشد. دولت ها نیز به سان ملت ها می توانند عاطفه داشته باشند. دولت بی عاطفه، ملت بی عاطفه پدید می آورد. هر دولتی «باید» به برخی حقوق و ارزش ها حساس باشد. دولتی که در برابر همه حقوق و ارزش ها خنثی و بی طرف باشد، دولت مرده است. دولتی که اجازه می دهد شهروندانش آزادانه دق دلی خود را خالی کنند و آن را سرزنش کنند، ازقضا دولت اخلاقی تری است؛ چون اولاً حقوق اقلیت را، هرچند نتوانسته برآورده کند، به رسمیت شناخته و همچنین معترف است که وظایفی در قبال همگان دارد؛ اما نتوانسته آن ها را به جای بیاورد. انفعال یک ملت زمانی جوانه می زند که حقوق و ارزش های مشترک آن ملت به منصه ظهور نرسند و دولت آن ها را مهم نشمارد. دولتی که عاطفه ملت خود را به رسمیت می شناسد، عاطفه ملامت و سرزنش را نباید سرکوب کند.
۲۸۸۴.

تبیین و تحلیلی انتقادی بر رابطه «مرگ اندیشی» با «معنای زندگی» در فلسفه کرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: جعل معنا سپهر ایمان کرکگور کشف معنا مرگ اندیشی معنای زندگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۰ تعداد دانلود : ۵۴۰
کرکگور از پایه گذاران مکتب اگزیستاسیالیسم و از جمله کسانی است که از سویی با رویکردی انتقادآمیز به مبادی مسیحیت موجود و از سوی دیگر، با نقدی بنیادین بر روش عقلانی در حوزه «دین»، مشتاقانه در پی یافتن معنای شورمندانه ای برای زندگی است. از منظر وی زندگی معنادار سخت پیچیده در زندگی دینی و به عبارتی حیات و ممات انسان در سپهر ایمانی است و دقیقاً در همین راستا بوده که وی جست وجوگری واقعی برای به چنگ آوردن بن مایه اصیل و معناداری برای حشر و نشر در حیاتی نو و بالنهایه کسب ایمان شورمندانه به خداست. او با تأملی مؤمنانه و با غور در اندیشه ای عمیق معطوف به «مرگ» در سه ساحت استحسانی، اخلاقی و دینی دست یازیده تا سرانجام در یک سیر دیالکتیکی استعلایی به سپهر ایمان دینی برسد که در آن سپهر، فرد فقط در ارتباط با امر مطلق و به تعبیر خودش «یکه در برابر یکه» به سر برده و در بالاترین کمال معناداری زندگی که همانا مرحله زندگی اصیل یا اگزیستانسیالیستی است، در ساحل امن ایمان متعبدانه بسان قهرمان تراژیکش حضرت ابراهیم(ع) آرام گیرد. مقصود این خامه ضمن تبیین و تحلیلی انتقادی بر اندیشه فیلسوف متأله دانمارکی در نسبت سنجی میان دو جوهره مذکور، در این نکته بنیادین است که «مرگ اندیشی» بشر، تنها رهاوردش می تواند صرفاً امکان و ظرفیتی برای وصولش به ساحت دینی باشد و در حقیقت دستیابی و چنگ زدن به ارزش ها و فطرت الهی (که به ودیعه در ماهیت انسان به امانت نهاده شده) است که می تواند بن مایه های اصیلی را برای کرکگور به ارمغان بیاورد. نکته ظریف دیگر اینکه رویکرد او به «جعل معنا» در تبیین مقصود از معنای زندگی به جای «کشف معنا» می تواند رویکرد سلطه جویانه ای برای انسان معاصر رقم بزند، چنانکه تاریخ سیطره طلبانه انسان جدید، گواهی صادق بر این مدعاست..
۲۸۸۵.

تأیید و پارادوکس آن از دیدگاه همپل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مشاهده قانون تجربی اثبات گرایی ابطال گرایی تأییدگرایی پارادوکس تأیید همپل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵۱ تعداد دانلود : ۶۳۴
یکی از مسائلی که از دیرزمان در منطق مطرح بوده، زمانی در معرفت شناسی مسئله شده و امروزه در فلسفه علم مطرح است، این مسئله است که چه ارتباطی بین مشاهدات پژوهشگران و قانون کلی تجربی وجود دارد. البته در هریک از این سه علم، به این مسئله از زاویه ای خاص نگاه شده و این مسئله با بیانی متفاوت ارائه شده است. در فلسفه علم، در پاسخ به این مسئله سه دیدگاه مطرح شده: یکی دیدگاه اثبات گرایی، دیگری ابطال گرایی و سومین دیدگاه، تأییدگرایی است. ما در این مقاله، ابتدا دو دیدگاه اثبات گرایی و ابطال گرایی را مروری می کنیم، آن گاه دیدگاه تأییدگرایی را به طور مفصل تر مطرح کرده، سپس پارادوکسی را که از این دیدگاه پدید آمده، بررسی می کنیم و در پایان نیز به چند راه حل برای رهایی از پارادوکس تأیید خواهیم پرداخت؛ چراکه اگر این پارادوکس حل نشود، مسئله ارتباط مشاهدات با کشف قانون علمی که براساس دو دیدگاه مقدم بر تأییدگرایی پاسخ پیدا نکرده بود، طبق دیدگاه تأییدگرایی هم بی پاسخ باقی می ماند.
۲۸۸۶.

The Deficiency (Death) or Efficiency (Birth) of Language: Samuel Beckett and Jürgen Habermas(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Absurdist Communication Action language Literature the Frankfurt School

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۶ تعداد دانلود : ۲۶۴
The proximity of philosophy and literature has been endured since the dawn of time, both holding their stand among the critical thinkers from the ancient age to the modern time. A wide range of schools and thoughts have come to the stage of philosophy, one of the last ones being the Frankfurt School, whose notions target the social life of human beings and their interpersonal connections, which have been affected by the tragic events of the twentieth century. Jurgen Habermas, as the prominent figure of the Frankfurt School, turns down the challenging thoughts of his peers and expands the theory of “Communicative Action” through which he propounds the essentiality of reason and the importance of a constructive interaction among people with different social classes using a common and practical language. The post-war literature and specifically drama of absurd being known with significant figures like Samuel Beckett found a widespread prominence not only in the field of literature but also extended toward other fields like philosophy. In this analysis, through the works of Samuel Beckett, known as the predecessor of the absurdist drama, the dichotomy of ideas between the death of communication posited by Beckett and the efficiency of language supported by Habermas have been investigated.
۲۸۸۷.

نیچه؛ فیلسوفِ فرهنگ یا ضدفرهنگ؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرهنگ نیچه نیست انگاری فلسفه فرهنگ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶۳ تعداد دانلود : ۸۷۱
عنوان مقاله حاضر به دقیق ترین شکل پروبلماتیک اصلی آن را بیان می کند. در همین راستا، این متن از کاربردهای مختلف فرهنگ (پرورش، فرهیختن، تمدن و غیره) نزد نیچه آغاز می کند. نیچه، از نخستین متون جدی اش، برای مثال، زایش تراژدی، تا پاره نوشت های جنون آمیزِ واپسین روزهای پیش از جنونش، و حتی تا آخرین نوشته های منتشرنشده اراده معطوف به قدرت، همواره با «فرهنگ» درگیر بوده است. این درگیری اما نه درگیری با مفهومی در کنار سایر مفاهیم، بلکه چیزی ورای آن، یعنی مواجهه با تراکمی از کل نیروهای در حال نبرد است که ذیل یک نام واحدِ فراگیر مجتمع شده اند. در این راستا، ابتدا به دو وجه معنایی ایجابی و منفی فرهنگ نزد نیچه پرداختیم، سپس به میانجی ارائه تفسیری رادیکال و درونی سازیِ هر دو وجه مذکور، به لایه هایی از مواجهه انتقادی نیچه با فرهنگ وارد خواهیم شد و در انتها، بحث نیچه از فرهنگ را سکویی قرار دادیم برای اشاره ای مختصر به آنچه نیچه برای جهان امروز پیش بینی کرده بود: نیست انگاریِ محتومِ عصر ما.
۲۸۸۸.

Quine on Charity and Rationality(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: rationality the principles of charity psychological plausibility Empathy and projection truth

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۶ تعداد دانلود : ۵۳۶
W. V. Quine borrows the principle of charity from Neil Wilson, but modifies and enriches its content to fit into his naturalistic philosophy and epistemology. While Wilson ties this principle to the notion of truth, Quine’s attempts in finding a ground for it lead him to the concept of common rationality shared by all human beings, which is ultimately what makes communication, as the basis of our social life, possible. According to the paper's argument, three other expressions, that is, the principles of psychological plausibility, empathy, and projection, which Quine uses in the contexts akin to that of the principle of charity, are not but different terms for one basic idea. Given the ties between the principle of charity and rationality, Quine's wide use of the principle and its affiliated notions proves that rationality is a central, often neglected, idea in his philosophy. The paper begins with an introductory account of the brief explanation Wilson gives of the principle of charity. Then it spells out four concepts or principles of charity, psychological plausibility, empathy, and projection showing how these four notions or principles basically express the same thing. Examining the relation of these last three principles with the principle of charity and rationality, the paper's main objective is to highlight the centrality of common rationality in Quine's philosophy, despite the common view that Quine is purely engaged with semantical aspects of Language. 
۲۸۸۹.

نسبت عرفان و سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عرفان سیاست سلبی ایجابی و عرفان سیاسی سیروس لوک و ولایت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۹ تعداد دانلود : ۸۷۳
در عالَمِ معرفت «عرفان» و در عالَمِ قدرت «سیاست» از اهمیت فراوانی برخوردار بوده اند و هماره شناخت نسبتِ «عرفان وسیاس ت» موضوع تفکر و خاستگاه آرا و انظار اصحاب اندیشه و معنا و ارباب حکمت و حکومت بود که با دو رویکرد «درون عرفانی» و «برون عرفانی» تبدیل به میدان برخوردِ نظریه ها و چالش های معرفتی شد و هرگز طراوت و تازگی مسئله بودنش را نیز از دست نداد. آیا عرفان که دانش تولدیافته از سلوک باطنی و درون گرا از مقوله خل وت و خل سه، جذب ه و سلوک است، با سیاست که دانش برون گرا و متناظر به اجتماع و مرتبط با زندگی مردم و معیشت آدمیان است، قابل اجتماع است؟ بنابراین سؤال اصلی مقاله این است که عرفان و سیاست چه نسبتی باهم دارند؟ در نوشتار پیش روی دو دیدگاه سلبی و ایجابی مورد تحلیل و تعلیل و سنجش و ارزیابی قرار گرفت که ب ا توجه به مؤلفه و عناصر درون ذاتی هر کدام از عرفان و سیاست و چگونگی ارتباط «ولایت باطنی» در عرفان و «ولایت ظاهری» در سیاست از منظر «عرفان ناب اسلامی» و سنت و سیره پیامبر اعظ م و عت رت طاه ره و برخ ی ش اگردان مک تب قرآن و عترت ضمن نقد دیدگاه سلبی به دیدگاه ایجابی رسیده و به این نتیجه رسید که در عرفان اصیل اسلامی سلوک و سیاست، معنویت و مدی ریت، س یر م ن الخل ق ال ی الح ق و س یر م ن الح ق الی الخلق بالحق، درد خدا و خلق، درون گرای ی و ب رون گرایی ممکن الاجتماع اند نه مانعهالجمع.
۲۸۹۰.

رواداری ادعای ادیان توحیدی بر ناحق بودن سایر ادیان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حقانیت ناظر به واقع جبری و اختیاری کثرت گرایی انحصارگرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۸ تعداد دانلود : ۱۹۹
در این مقاله در نظر است نشان داده شود که ادیان توحیدی که به وجود خداوند و رخداد معاد باور دارند می توانند ادیانی که این دو واقعیت را تکذیب می کنند از دائره حقانیت بیرون بدانند چرا که این دو باور ناظر به واقعیتهایی ابژکتیو است نه اموری سوبژکتیو که مبنای ادعا و استدلال کثرت گرایان است. سپس دوشرط اساسی دینداری یعنی پرستش و رفتارهای مبتنی بر اخلاقیات تبیین خواهد شد. از آنجا که اعتقادات و رفتار دین مدارانه باورمندان به ادیان مختلف تحت تاثیر عوامل جبری بسیاری است لذا در خصوص درست و غلط بودن زندگی مومنانه آنها نمی توان بسادگی قضاوت کرد ودر این زمینه نه می توان از کثرت گرایی دفاع کرد و نه انحصارگرایی. اما تنوع غیر اختیاری زندگی های مومنانه منافاتی ندارد با آن که باورهای بنیادین هر دین را بتوان در معرض ارزیابی عقلانی قرار داد و هرکس با محدودیتهای خود بتواند درست ترین مسیر دینی را انتخاب کند. لذا دینی که بیشترین توفیق را بتواند در تجزیه و تحلیل عقلانی بدست آورد می تواند انحصارگرایانه از درست بودن خود در برابر سایر ادیان و مذاهب سخن بگوید.
۲۸۹۱.

تبیین فرامقولی بودنِ علم حصولی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم فرامقوله اشراق صور ذهنی کیف نفسانی نفس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۷ تعداد دانلود : ۳۲۷
در این نوشتار با رویکردی صدرایی به مبحث هستی شناسی علم پرداخته شده است. ازنظر ملاصدرا، علم امری ماهوی و از مقوله اضافه یا کیف نفسانی نیست و اساساً تحت هیچ مقوله ای قرار نمی گیرد، بلکه امری وجودی و فرامقولی است. شارحان حکمت متعالیه در تبیین فرامقولی بودنِ علم دیدگاه های متفاوتی دارند. ازنظر برخی شارحان متأخر، وجودی بودن علم به این معناست که علم از سنخ وجود خارجی است نه وجود ذهنی و جایگاه آن در صقع نفس است؛ از این منظر صور علمی و وجودات ذهنی، علم نیستند، بلکه وجود ظلی علم اند. گروهی دیگر تغایر میان علم و صورت ذهنی را حقیقی قلمداد نمی کنند، بلکه این تغایر را اعتباری می دانند و معتقدند صورت ذهنی به لحاظ وجودی، علم و به لحاظ ماهوی، معلوم بالذات است. برخی دیگر علم را اضافه اشراقی می دانند و بنابراین امری وجودی و طرف ساز تلقی اش می کنند و صور علمی و ذهنی را حاصل اشراق نفس می دانند. با بررسی این دیدگاه ها و قوت ها و ضعف هایشان می توان چنین گفت که اگر برای تبیین فرامقولی بودنِ علم به تمایز حقیقی و تعدد وجودی میان علم و صورت علمی تمسک جوییم، با اشکالات و ابهاماتی مواجه خواهیم شد. برای رفع این اشکالات باید به گونه ای دیگر به تبیین فرامقولی بودن علم پرداخت. باتوجه به اینکه اضافه اشراقی امری وجودی است، این تبیین برای فرامقولی بودن و وجودی بودن علم جامع تر است که علم یا صورت علمی را حاصل اشراق نفس بدانیم. 
۲۸۹۲.

مقایسه اراده از منظر شوپنهاور و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اراده مولانا شوپنهاور مقایسه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۲ تعداد دانلود : ۳۵۳
در این پژوهش، وجوه اختلاف و تشابه دیدگاه مولانا و شوپنهاور در خصوص اراده، به روش توصیفی تفسیری بررسی شده است. شوپنهاور ازجمله فلاسفه ای است که به صراحت اصالت را به اراده داده و آن را به عنوان نیروی اساسی بشر و بنیان کوشش ها و فعالیت های او، ازجمله اندیشیدن، پذیرفته است. وی در نظام فلسفی خود از عباراتی نظیر «جهان تمثّل اراده» و «اراده معطوف به قدرت» بهره برده است که شاخص نظام فلسفی اش تلقی می شود. مولوی نیز با بیان دلایل دینی، عقلی، حسی و وجدانی از اراده انسان دفاع و او را موجودی مختار معرفی کرده است. او حتی سعی کردن در زمینه شکر نعمت حق را اراده می داند. ازنظر او نیز عاشق با میل و اختیار، اراده خود را در اراده معشوق فانی می سازد. با بررسی دیدگاه این دو درباره اراده، نکات و وجوه مشترک و مختلفی استخراج شدنی است که زمینه آشنایی هرچه بیشتر با این موضوع و رفع ابهامات مربوط به آن را برای مخاطبان فراهم می سازد.
۲۸۹۳.

تحلیل استعاره های مفهومی واژه «آیه» در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: استعاره مفهومی آیه ابزار باران کالا قصه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۹ تعداد دانلود : ۴۹۵
نظریه استعاره مفهومی به عنوان یکی از مهم ترین نظریه های زبان شناختی با برقراری نگاشت میان دو حوزه مبدأ و مقصد عمل می کند و از حوزه حسی و شناخته شده برای فهم حوزه کمتر شناخته شده بهره می جوید. استعاره هایی که در ارتباط با واژه آیه مطرح شده اند، با ساختاربخشی جزئی، آن را از ابعاد مختلفی در کانون توجه قرار می دهند. هر استعاره با متمرکزشدن بر یک جنبه از مفهوم «آیات» به ما اجازه می دهد یک جنبه از مفهوم آیه را به واسطه مفهوم دیگری مانند ابزار، باران، کالا یا قصه که با وضوح بیشتری تعریف شده است، درک کنیم. استعاره مرتبط با ابزار، مفهوم سیستم از معنای آیه را برای درک کارکرد و پیامدهای آن روشن می سازد. استعاره قصه، ظرفیت آیات در برجستگی محتوا را به تصویر می کشد و استعاره باران، پیشروی آیات به سوی هدف مد نظر نشان می دهد. استعاره کالا نیز هشداری به مخاطبان در جهت تبدیل نشدن به تاجرانی زیان دیده در صورت استفاده نادرست از آیات است. همپوشانی ای که میان این استعاره ها وجود دارد، پیدایش تدریجی یک سطح را نشان می دهد. این همپوشانی به دلیل وجود تضمن های استعاری است که استعاره های آیه را به یکدیگر پیوند می دهد و آنها را با یکدیگر منسجم می سازد.
۲۸۹۴.

رویکردی فلسفی به دوستی و دغدغه دیگری با تکیه بر آراء فیلسوف نوارسطویی جولیا آناس در کتاب اخلاق سعادت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دوستی اخلاق فضیلت ارسطو جولیا آناس دغدغه دیگری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۶ تعداد دانلود : ۵۲۶
همراه با احیای دوباره اخلاق فضیلت در سال 1958 بحث های فلسفی جدیدی در حوزه دوستی پا گرفت. در عصر حاضر نوارسطوییان از جمله مکاتبی هستند که علاوه بر احیا و نیز جرح وتعدیل مفاهیم ارسطویی دوران باستان بر مکاتب پساارسطویی دوران باستان نیز تعمق کرده و مهم ترین مطالبه اخلاق فضیلت را شکل دادن عقلانی احساسات، عواطف و هیجانات درونی فرد برای خوب زندگی کردن به لحاظ درونی تلقی کرده اند. مهم شمردن درونیات انسانی به این شکل سبب وارد آمدن اتهاماتی مانند خودگزینانه بودن به آنها شده است. در این مقاله، ضمن پرداختن به «دغدغه دیگری» به منزله مؤلفه ای جدید در اخلاق فضیلت نوین و بررسی اهمیت و نقش «دغدغه دیگری» و دوستی در سعادت انسان از منظر ارسطو و مکاتب پساارسطویی و نوارسطوییان، به این مهم پرداخته می شود که جولیا آناس در مقام فیلسوفی نوارسطویی بر چه اساسی نظریه های مکاتب باستانی در باب سعادت را آغشته به خودگزینی نمی داند، و چه جایگاه و حد مرزی برای دوستی و دغدغه دیگری متصور است.
۲۸۹۵.

انفعالِ نفس و تغییرِ ذاتِ مدرِک: مسأله ای ارسطویی، ردیه ای سینوی و دفاعیه ای صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نفس ارسطو ابن سینا ملاصدرا اتحاد عاقل و معقول

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۹ تعداد دانلود : ۳۱۳
نفس در فلسفه ی ارسطویی به عنوان قوه ی مدرِک شناخته شده و از آنجا که ادراک نوعی استحاله به شمار می رود، مسأله ی تبیین تغییرِ نفس از جایگاهی خاص برخوردار است. ارسطو خود در فصل پنجم کتاب دوم درباره ی نفس از نوعی استحاله در نفس سخن می گوید که مستلزم تغییر در ذات مدرِک و در نتیجه متمایز از استحاله ی کیفی طبیعیات (استحاله ای که در آن دو امر متضاد جایگزین یکدیگر می شوند) است. این تعبیر مستلزم استکمال ذات نفس در فرآیند ادراک بدون پذیرش ماهیتی خاص، و در نتیجه قابل انطباق بر مفهوم مناقشه برانگیز اتحاد عاقل و معقول است. این نوشتار بر مبنای همین انطباق، نخست به شرح انفعال خاص نفس نزد ارسطو و سپس توضیح عدم امکان تبیین آن نزد ابن سینا و در نهایت چگونگی امکان تبیین آن نزد ملاصدرا می پردازد. به این منظور نخست ویژگی های انفعال خاص نفس نزد ارسطو و تمایز آن از استحاله های متعارف با کنار هم نهادن فقرات پراکنده ی ارسطو بیان می شود؛ سپس با تدقیق در استدلال های ابن سینا در رد اتحاد عاقل و معقول، مفروضات خاص سینوی، که به امتناع تبیین این استحاله نزد او می انجامد، توضیح داده می شود. بخش آخر این مقاله به شرح مفروضات صدرایی در امکان تبیین این استحاله اختصاص دارد؛ به گونه ای که در نهایت روشن می شود می توان ابن سینا و ملاصدرا را دو جریان متفاوت در تفسیر علم النفس ارسطو دانست.
۲۸۹۶.

خطای تراژیک و مسأله عدالت در تراژدیهای سه گانه سوفوکلس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تراژدی خطای تراژیک عدالت دمکراسی آتن پولیس سوفوکلس سولون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸۳ تعداد دانلود : ۴۷۲
در تراژدی های یونان با شکلی از عدالت و تقدیر کیهانی روبه روییم که برای ما غریب می نماید. اودیپوس به سبب گناه نادانسته اش خود را مجازات می کند. آنتیگون کفاره اعمال اعضای خانواده خود را می پردازد. پرومته به واسطه نیکخواهی اش تقاص پس می دهد، و آژاکس بازیچه هوس خدایان می شود. در تمامی تراژدی های فوق، و به طور کلی، در همه تراژدی های یونان با نوعی عدالت تقدیرگونه روبه روییم که اتفاقا براساس معیارهای انسان امروزی ناعادلانه و خلاف عدالت اند. در مواجهه با این آثار کلاسیک همواره با این سوال مواجه می شویم که ذهن یونانی چه تصوری از حق و عدالت داشته است و به طور کلی تراژدی های یونانی مروج چه نوع نظام حقوقی است که اینگونه برای ما غریب می نماید. در این مقاله سعی بر اینست که با واکاوی مفهوم عدالت در سه حوزه طبیعیات، مابعدالطبیعه، و سیاست به پاسخ پرسش های فوق برسیم. برای نیل به منظور خود تمرکز اصلی این پژوهش را بر تراژدی های سه گانه سوفکل یعنی ادیپوس شهریار، ادیپوس در کلنوس، و آنتیگونه قرار می دهیم. این سه تراژدی، که به ترتیب سرنوشت شوم خاندان لابداسیدها را شرح می دهند، نمونه های خوبی برای بررسی مفهوم عدالت در اندیشه یونانی به شمار می روند. چرا که در تراژدی های سه گانه فوق به اغلب تعابیری که مفهوم عدالت به ذهن یونانیان متبادر می کرده اشاره شده است، تعابیری که مخصوص ذهن یونانیست و تنها در سپهر اندیشه فلسفی آنزمان قابل فهم است.
۲۸۹۷.

چند روشن گری در مورد منطق(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: منطق ریاضی منطق فلسفی فلسفه منطق منطق در علوم کامپیوتر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۵ تعداد دانلود : ۳۲۹
در ابتدا برخی موضوع های بحث برانگیز در حوزه منطق ریاضی را بررسی می کنیم. این ها موضوع هایی هستند که معمولاً غیرمتخصصان را به دردسر و گاهی اشتباه می اندازند. موضوع های عمده ای که در این راستا به آن ها خواهیم پرداخت عبارتند از: تعریف صدق تارسکی، قضیه تعریف ناپذیری صدق تارسکی، قضیه تمامیت گودل و قضیه های ناتمامیت گودل، منطق مرتبه اول و مرتبه دوم. در ادامه، به معرفی برخی منطق های غیرکلاسیک و جایگاه آن ها در منطق فلسفی و همچنین منطق در علوم کامپیوتر می پردازیم. افزون بر آن، برخی موضوع های فلسفی مرتبط به منطق را به بحث می گذاریم. از زمره این موضوع ها، پرسش از چیستی منطق، تفاوت منطق و دستگاه منطقی و چالش یگانه گرایی در مقابل کثرت گرایی در انتخاب منطق است. با تفکیک منطق از دستگاه منطقی، از این دیدگاه دفاع خواهیم کرد که منطق ریاضی به عنوان بخشی از ریاضیات، تنها می بایست متعهد به رعایت استانداردهای خود ریاضیات باشد. در این راستا، هر یک از دستگاه های منطق غیرکلاسیک که این استانداردها را رعایت کند، مشروعیت خواهد داشت.
۲۸۹۸.

مبادیِ فلسفیِ «قواعد» در علومِ اجتماعی از وینچ تا دیویدسن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قواعد کُنش معنادار کنش اجتماعی علیت عاملیت علوم اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۳ تعداد دانلود : ۳۸۵
در این مقاله می کوشم به تحلیلِ فلسفیِ جایگاه و نقشِ «قواعد» در چارچوبِ زندگیِ اجتماعی بپردازم، و نشان دهم که یک علم اجتماعیِ قواعدبنیاد چه مبادی و لوازمی دارد. در این راستا، ابتدا بحثهای کلاسیکِ وینچ دربابِ «کنشهای معنادار» را بازسازی می کنم، و نشان می دهم که چگونه وینچ با تحلیلِ «زندگی اجتماعیِ قاعده مند» نوعی «جامعه شناسی تفسیری» پی می ریزد. سپس به سه نقدِ اصلی به استناد به «قواعد» به عنوان منبعِ تحلیلهای جامعه شناختی می پردازم، که به نظر می رسد خزانه فلسفیِ وینچ برای پاسخ به آنها کفایت ندارد. در گامِ آخر این ادّعا مطرح می گردد که بسیاری از این نقدها به فقدانِ نوعی «نظریه عاملیت» در «نظریه ساختاریِ» ویتگنشتاینیِ وینچ بر می گردد، و از اینرو می توان با افزودنِ یک نظریه عاملیتِ مقتضی آن نقدها را پاسخ گفت. بدین منظور، ایده های دیویدسن، دیگر فیلسوفِ تفسیرگرای سده بیستم، به عنوان منبعی ارزشمند برای دستیابی به فهمِ بهتری از رابطه کُنشگران با قواعدِ اجتماعی معرّفی می شود.
۲۸۹۹.

ارزیابی اعجاز صداقت نقل، در مقولهای قرآنی از دیدگاه تفسیری علامه طباطبایی بر اساس قاعده کیفیت پل گرایس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اعجاز صداقت نقل علامه طباطبایی پل گرایس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۲
این پژوهش با شیوه تحلیلی و توصیفی آرای تفسیری علامه طباطبایی را بر اساس قاعده کیفیت نظریه تحلیل گفتمان پل گرایس- که به شرایط ارتباط زبانی نسبت به مخاطب و زمان سخن پرداخته- در صدد پاسخگویی به این پرسش است که آیا خداوند در نقل مقول های قرآنی اعجاز را مقدم داشته یا امانتداری در نقل قول از دیگران را. فرضیات این تحقیق حاکی از آن است که معجزات الهی از لحاظ صداقت خالق خود نیز واجد اعجاز می باشد؛ لذا اعجاز قرآن از لحاظ مُعجَز و مُعجَزٌعلیها تام و مطلق است؛ همچنین خداوند به عنوان خالق اعجاز دارای صفات کمالی چون صداقت و... است که در عین متصف بودن ذاتی به این صفات، هنگام بیان نقل دیگران در قرآن، صداقت و امانت را بر اعجاز مقدم داشته، عین الفاظ دیگران را به همان شکل منتقل کرده است؛ زیرا نقل سخن با رعایت صداقت و امانت از مخاطب است که با حکمت و کمال الهی سازگار بوده، او را از هر گونه نقصی مبرا می دارد؛ اما این امر به معنای عدم اعجاز قرآن در برخی موارد نخواهد بود.
۲۹۰۰.

تأثیر گفتمان های ارسطو، خواجه نصیرالدین طوسی، و ملاصدرا در نابرابری های جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: زبان نابرابری جنسیتی گفتمان ارسطو خواجه نصیرالدین طوسی ملاصدرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۴ تعداد دانلود : ۱۳۱
تأثیر زبان و گفتمان در ایجاد نابرابری های جنسیتی موضوعی قابل توجه و کنکاش است که لازم است بیش از پیش بدان پرداخته شود. در این میان نقش اندیشمندان قطعاً تأثیرگذارتر و بسا حساس تر است؛ چرا که عملاً فرهنگ، آداب و رسوم و قوانین با الهام از همین اندیشه ها شکل می گیرد، گسترش می یابد و پایدار می شود. پس لازم است با بررسی مداوم اندیشه ها و قرار دادن آنها در بوته ی نقد به پالایش آنها همت گماشت. روش های تحلیل انتقادی گفتمان در این راستا ابزارهایی مؤثر و کارگشایند که در به دست آوردن تحلیلی علمی از این متون پژوهشگر را یاری می کنند. این مقاله در نظر دارد با نقد و تحلیل اندیشه های ارسطو، خواجه نصیرالدین طوسی و ملاصدرا در مورد زنان، به بیان این نکته بپردازد که زبان ما و نوع گفتمانی که به کار می بریم در ایجاد تغییرات در جهان و شکل یابی هویت افراد تأثیر گذار است؛ گفتمانی که در سخنان برخی از فیلسوفان ظهور یافته و پایه گذار بسیاری از نابرابری های جنسیتی موجود در جهان شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان